میدهم سوی امیرم یک سلام
صبح من آغاز شد با این کلام
السّلام ای ساکن کرب وبلا
من حرم خواهم همین و والسلام
#محمد_مبشری
أَلسلام عليك يااباعبدالله
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
شش سحر آمده ام شاه به من توشه بده
ششمین روز شده روزی شش گوشه بده
#محمد_مبشری
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
اشک خجلت
یاغافر الخطایا، یا دافع البلایا
یا مجزل العطایا,یا منهی الرجایا
یا باعث البرایا، یا واجب الهدایا
یا قاضی المنایا، یا سامع الشکایا
با آه سرد غفلت، با اشک گرم خجلت
ازنفس سرکش خود آورده ام شکایت
ازبس گناه کردم، دل را سیاه کردم
عمر عزیز خود را ،من صرف آه کردم
اشک خجالتم را، هرشب گواه کردم
من اشتباه کردم، خود را تباه کردم
گربر فلک رسیده آوای یارب من
جان مرا گناهان آورده برلب من
ای خالق خبیرم ،ای قادر وقدیرم
از نور رحمت تو ،روشن شده ضمیرم
تو آن همه بزرگی من اینهمه حقیرم
تو برهمه کریمی من بردرت فقیرم
برخوان رحمت خود یک لحظه دعوتم کن
عفو وعنایتت را اکنون تو قسمتم کن
من گرچه روسیاهم سرتا بپا گناهم
شرمندۀ تو هستم، اشکم بود گواهم
ای استان لطفت تنها پناهگاهم
تا رحمت توپل زدشرم من ونگاهم
برعبد روسیاهت یکدم نظاره ای کن
تا روسفید گردم برمن اشاره ای کن
در راه حق پرستی یارب هدایتم کن
هنگام جنگ با نفس یکسر حمایتم کن
سوگند برعلی وزهرا عنایتم کن
سرشار شور وعش مهر ولایتم کن
#حاج_سید_هاشم_وفایی
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#زمزمه
بنده ی فراری
من عبد روسیاهم ، شرمنده غرق آهم
آتش گرفته جانم، از آتش گناهم
یارب الهی العفو ، یارب الهی العفو
کردم جفا خدایا، رفتم خطا خدایا
من بوده ام فراری، گفتی بیا ،خدایا
یارب الهی العفو ، یارب الهی العفو
من بنده ای حقیرم، درنفس خود اسیرم
مدد کن ای خدایا، بی توبه من نمیرم
یارب الهی العفو ، یارب الهی العفو
گرعبدبی بهایم، گرتحبس الدعایم
گم کرده ام رهم را، دیگرمکن رهایم
یارب الهی العفو ، یارب الهی العفو
غرق عنایتم کن، رها زخجلتم کن
حق نماز علی، اهل اطاعتم کن
یارب الهی العفو ، یارب الهی العفو
#حاج_سید_هاشم_وفایی
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
گوهرشناس
وقتی كه چشم خلق خدا ناسپاس بود
تنها خدیجه بود كه گوهرشناس بود
تاسر نهد به پای رسول امیـن ز شوق
در بارگاه عشق پُر از التماس بود
این افتخار اوست كه در طول عمر خویش
بابهترین پیمبرحق درتماس بود
گنجینۀ معارف ایمان و منزلت
آئینـه ی تجلی و پّر انعكاس بود
مال و منال را به فقیران مكه داد
كی در كمند نفس و طعام و لباس بود
خوف و رجای او به ره دین حق گذشت
از جاهلان مكه كجا در هراس بود
غفلت نكرد لحظه ای از حق،خدا گواست
تا آخرین نفس به جهان حق شناس بود
روز و داع خویش «وفایی »از این جهان
آزرده دل ،به خاطر آن باغ یاس بود
#حاج_سید_هاشم_وفایی
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
❤️ حسین می گوییم... ❤️
پدرم گفته حسین و خود من می گویم
پسرم گفته و یک عمر همه می گوییم
پُشت در پُشت اگر یک نَفَسی هم باشد
از گُل باغ علی و فاطمه می بُوییم
کار ما نوکری آل علی شد به جهان
جملگی دست زِ هر قوم دگر می شوییم
در مسیر دگری نیست مُراد دل ما
تا اَبد راه همین طایفه را می پُوییم
روز محشر که شفاعت نرسد بر همگان
هر طرف، هر نظری، فاطمه را می جوییم
هر که لایق نشود نام حسین را ببرد
ای خدا شُکر که پیوسته حسین می گوییم
#هادی_همتی
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#مناجات_با_خدا
#رمضان
#شب_هشتم
#روضه_حضرت_علی_اکبر
گره افتاده در کارم ز لطف و مرحمت وا کن
شبِ هشتم بیا با حالِ من قدری مدارا کن
پر و بالی شکسته از معاصی پیشت آوردم
مرا یا جابرالعظم الکسیر امشب مداوا کن
شدم مرده دل از اعمالِ نافرجامِ بیهوده
خدایا این دلِ وامانده را یک روزه احیا کن
به فضل تو پناه آوردهام یا نور و یا قدوّس
تو بخشنده ترین بخشندهای من را تماشا کن
مسیرم گم شده افتادهام در جادهی غفلت
به نورِ فضلِ خود گم گشته را در راه، پیدا کن
به هر در میزنم نفسَم نمیگردد جدا از من
رهایم کن ز نفسم، از گنه من را مُبَّرا کن
ز خجلت سر به زیر انداختم شرمندهام از تو
دوباره عفو کن من را، شکستم توبه، رسوا کن
عُقابِ مرگ سایه بر سرم افکنده میترسم
گرفتی دستِ من امروز، قدری فکرِ فردا کن
جدایم کن از این دنیای وانفسا، زمین گیرم
مرا امشب اسیرِ روضهی فرزندِ لیلا کن
زمین افتاد از مرکب، حسین آمد به بالینش
صدا زد ای عصایِ پیریِ من فکر بابا کن
نمیخواهد برای من ز روی خاک برخیزی
تنت پاشیده از هم ای پسر، کمتر تقلّا کن
#کربلایی_رضا_باقریان
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#مناجات_با_خدا
#رمضان
#شب_نهم
نُه شب گذشت و بنده ز رویِ تو رو گرفت
بیراهه رفت و جایِ تو، با غیر خو گرفت
این نفسِ تیره بخت، که شد صاحبِ دلم
تقوا هر آنچه بود ز من، مو به مو گرفت
شیطان نشست در دلم هنگامهی سحر
از من دوباره فرصت هر گفتگو گرفت
عصیان، امید و آرزویم را به باد داد
پیشِ تو هر چه داشتهام آبرو، گرفت
عمری است تر نگشته دو چشمانِ تارِ من
سنگینیِ گناه ز من آبِ رو گرفت
صحبت ز تشنگیِ قیامت شد و دلم
در گوشهای ز اشک، وجودم وضو گرفت
العفو گفتم و نفسم تازه شد دمی
دیدم تمامِ پیکر من شستشو گرفت
بینِ دعا و ذکرِ مناجاتِ هر شبم
گفتم حسین و زندگیَم رنگ و بو گرفت
آتش گرفتم از نَفَسِ دختری که گفت
(( یک مشک از قبیلهی ما یک عمو گرفت ))
#کربلایی_رضا_باقریان
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#مناجات
عبدی که بود پست و هوسران تر از همه
برگشته سر به زیر، پشیمان تر از همه
از خود فرار کرده غلام فراری ات
سوی تو بازگشته گریزان تر از همه
یا که مرا مقابل این خوب ها بزن
یا که مرا ببخش نمایان تر از همه
از روی جهل، حال خوشی را که داشتم
بر معصیت فروختم ارزان تر از همه
وقتی سلاح اشکِ مرا غفلتم گرفت
ماندم میان معرکه حیران تر از همه
غیر از تو ای کریم کسی می خرد مگر؟!
آن را که بی بها شد و ویران تر از همه
من ناامید نیستم از لطف و رحمتت
هستم اگر چه بی سر و سامان تر از همه
خواهی گرفت روز حساب و کتاب خلق
بر نوکران فاطمه آسان تر از همه
دلبسته ام به لطف کریمان، در این میان
بر رحمت حسین فراوان تر از همه
بالای تل زینبیه آه می کشید
اُخت الحسین پاره گریبان تر از همه
بر نیزه تکیه داد ولی باز نیزه خورد
شاهی که بود زخمی و عطشان تر از همه
#محمد_جواد_شیرازی
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
اللهم صل علی محمدوآل محمد و عجل فرجهم
غزل مناجات ماهِ رمضان_کربلاوروضه حضرت علی اکبر علیه السلام
سحربرای شما ساختم غَزل با آه
دلم هوای تو کرده هوایِ ثارالله
همین کهگفت اذانیادِ صَحنَت افتادم
شکست راه گـَلویم برای ثارالله
دلم گرفته بهانه به یادشش گوشه
فدایِ اشک ومناجات های ثارالله
فضایِ سینه شده ازغَمَت حسینیِّه
تمامِ زندگیِ من فـدای ثارالله
جوانی ام به فدایِ جوانِ رعنایی
که آرَمیده به زیرِ دوپایِ ثارالله
صدا زَدی وَلَدی روی خاک اُفتادی
وَ جمع شد بَدَنی با عَبایِ ثارالله
به اِضطرارِ تو وُخواهرِ تو خندیدند
پریده رنگِ حرم در عزایِ ثارالله
حُسینگفت علی بیتو اُف براین دنیا
فدایِ هرکه کند جان فدایِ ثارالله
به پای داغِ جوان پیر می شود بابا
دعای عهد وُ فرج شد دعایِ ثارالله
#حسین_ایمانی
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#مناجات_با_خدا
به امید آمده ام خانه خرابم نکنی
همه کردند جوابم تو جوابم نکنی
بار ها آمدم و باز مرا بخشیدی
با کلام برو این بار خطابم نکنی
همه هستی من این قطره اشک است خدا
وای اگر رحم بر این چشم پرآبم نکنی
به ثوابی که ندارم چه امید ی بندم
آب چون نیست طلبکار سرابم نکنی
به گمان همه من بنده خوبی هستم
پیش چشم همه عاری ز نقابم نکنی
آبرویم همه این است شدم عبد حسین
وای اگر نوکر این خانه حسابم نکنی
من که یک عمر شدم نوکر شش ماهه او
جلوی حرمله ای کاش عتابم نکنی
گر قرارست بسوزم بزن آتش اما
جلوی قاتل ارباب عذابم نکنی
شاعر : #موسی_علیمرادی
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#غزل
🔹نتوان وصف تو گفتن🔹
ملکا ذکر تو گویم که تو پاکی و خدایی
نروم جز به همان ره که توأم راهنمایی
همه درگاه تو جویم همه از فضل تو پویم
همه توحید تو گویم که به توحید سزایی
تو حکیمی تو عظیمی تو کریمی تو رحیمی
تو نمایندۀ فضلی تو سزاوار ثنایی
بری از رنج و گدازی بری از درد نیازی
بری از بیم و امیدی بری از چون و چرایی
بری از خوردن و خفتن بری از شبه و شبیهی
بری از صورت و رنگی بری از عیب و خطایی
نتوان وصف تو گفتن که تو در وصف نگنجی
نتوان شبه تو گفتن که تو در وهم نیایی
نبُد این خلق و تو بودی، نبود خلق و تو باشی
نه بجنبی نه بگردی نه بکاهی نه فزایی
همه عزّی و جلالی همه علمی و یقینی
همه نوری و سروری همه جودی و جزایی
همه غیبی تو بدانی همه عیبی تو بپوشی
همه بیشی تو بکاهی همه کمّی تو فزایی
اَحدٌ لَیسَ کمِثلِه صَمدٌ لیس له ضِد
لَمِنَ المُلک تو گویی که مر آن را تو سزایی
لب و دندان «سنایی» همه توحید تو گوید
مگر از آتش دوزخ بودش روی رهایی
#سنایی_غزنوی
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
سائل بی دست وپایم حال زارم را ببین
باز هم کردم ضرر، دارو ندارم را ببین
درب بیچاره سرا شد باز،من هم ٱمدم
خویش را بیچاره کردم روزگارم را ببین
یاد آن دوران که آه و سوز و اشکی داشتم
سرد و خشک افتاده ام حال خمارم را ببین
پیش مردم رو سفیدم پیش تو رسوا ترین
اعتبار باطن بی اعتبارم را ببین
ای پناه امن عبد پر گناه بی پناه
حاصلم بی حاصلی شد کوله بارم را ببین
تا دلم شد خانه شیطان شدم خانه خراب
خانه ی سرد دل بی بند و بارم را ببین
بی تو کم آورده ام بدجور خوردم بر زمین
حاصل رحمان گریزی و فرارم را ببین
من به خود بد کرده ام، خود کرده را تدبیر نیست
حد بزن اما دل امیدوارم را ببین
با حسینت آمدم ردم نکن جان حسین
بار من را نه شکوه دادیارم را ببین
وای از آن دم که هلال آمد و صیادی خبیث
داد زد دیر آمدی اما شکارم را ببین
#علی_اکبر_نازک_کار
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#مناجات_باخدا
مرا به خلوت و ذکر شبانه راهی نیست
چرا که سهمیه ام غیر روسیاهی نیست
همیشه غیر تو را کرده ام طلب از تو
ببخش! نیت و مقصود من الهی نیست
مرا به سوی خودش می کشد چنان نفسم
که یک دو گام دگر تا خود تباهی نیست
فقط تو مشتری دست خالی ام هستی
اگرچه پیش تو دل گاه هست و گاهی نیست
اگر مرا نخری ورشکست خواهم شد
کمک که وضعیتم ، وضع رو به راهی نیست
تو دست یخ زده ام را گرفتی و انگار
به نامه ی عملم اصلاً اشتباهی نیست
دوباره بر سر سفره نشاندیم امسال
اگرچه بنده ی تو عبد دل بخواهی نیست
به روضه روزه ی خود باز می کنم زیرا
برای روزه که بی روضه جایگاهی نیست
سلام ماه خدا بر لب تو خون خدا
سلام بر لب زخم تو سید الشهدا
#محسن_حنیفی
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
تشنه ی نگاه
حاشا که نظربه بی پناهی نکنی
رحمی به گدای روسیاهی نکنی
ما تشنۀ یک نگاه پُر مهر توایم
یارب نکند به ما نگاهی نکنی
#حاج_سید_هاشم_وفایی
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
دهمِ ماه خدا بوی خدا بیشتر است
مادری های تو از مادرِ ما بیشتر است
همه گفتند که زینب به تو رفته بی بی
پای این روضه دلم باشهدا بیشتر است
دِیـْنِ ایثار تو بر گردن دینِ اسلام
خالصانه شد عمل اَجر ُو بَها بیشتر است
همه یِ زندگی اَت خرجیِ عشقِ حق شد
پس مقامت به خدا از عـُرفا بیشتر است
دیده ای شِعْبِ اَبیٖ طالب و گرما و عطش
درغزلْ روضه یِ تو کرب و بلا بیشتر است
نوه های تو که هستند جوانانِ بهشت
درفَلَک مُلک شما از همه جا بیشتر است
عرش با دیدن شالِ غمِ احمد فهمید
تکیه گاهی اگر افتاد عزا بیشتر است
دلم آماده یِ احیاء نشده بی بی جان
با دعای تو عنایات و عطا بیشتر است
عاشق کرب وبلا هستم و می دانم که...
ندبه خوان در حرمِ شاه وفا بیشتر است
#ماه_رمضان
#وفات_حضرت_خدیجه
#حسین_ایمانی
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#مناجات
#حضرت_عباس علیه السلام
دلیل دارد اگر سر به زیر و غمگینم
نمانده باطنی اصلا به ظاهر دینم
نگاه کردم و دیدم تمام شد عمرم
هنوز جاهلم و بنده ی شیاطینم
گناه کردم و از رو نرفتم و حالا
مرا زمین زده این کوله بار سنگینم
قساوت دل آلوده ام سبب شده است
امام عصر خودم را اگر نمی بینم
همیشه بر در این خانه محترم بودم
منی که مستحق ناسزا و نفرینم
خودم اگر چه خودم را دگر نمی بخشم
ولی به رحمت پروردگار خوش بینم
درست نیست بیایم به خانه، می دانم
اجازه هست کمی پشت خانه بنشینم؟
اگرچه شیعه نبودم تمام عمرم را
خوشم به لطف علی در صف محبینم
شنیده ام که علی همدم فقیران بود
در آرزوی علی سال هاست مسکینم
خدا کند که بیاید کنار من باشد
خدا کند که بیاید زمان تلقینم
مرا به مرهم و طب و طبیب حاجت نیست
که اشک روضه ی عباس هست تسکینم
شکسته ای کمرم را بلند شو برویم
سکینه را چه کنم من شهید خونینم؟
هزار شکر که ام البنین نمی بیند
چقدر غنچه ی تیر از تن تو می چینم
#محمد_جواد_شیرازی
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
سرچشمه كرم
سرلوحه ايمان وامان است خديجه
سرمشق ره حق طلبان است خديجه
بانوي حرمخانه وحي نبوي اوست
درچشم نبي گوهر جان است خديجه
گنجينه پُرگوهر تقوا و شرافت
آئينه توحيد نشان است خديجه
سرچشمه فضل وكرم وبخشش واحسان
برجمله ايثارگران است خديجه
سرسبزترين سرو سرافراز فضيلت
درفصل بهاران وخزان است خديجه
درگلشن ارزنده توحيد پرستي
چون كوثرجوشنده روان است خديجه
گرفاطمه اش بانوي زنهاي بهشتي است
نوردل گلهاي جنان است خديجه
پيداست شب آخرعمرش ، زنگاهش
برفاطمه خود نگران است خديجه
درحسرت بي مادري فاطمه خويش
آزرده دل واشك فشان است خديجه
آمد كفن ازسوي خداوند برايش
محبوب خداوند جهان است خديجه
قدرش به خدا هيچ نيايد ز «وفایی»
زيرا كه فراتر ز بيان است خديجه
#حاج_سید_هاشم_وفایی
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
همسنگر بی مثل و مانندم خدیجه
بر عشق تو یک عمر پابندم خدیجه
ای در تمام عرصه هاسنگ صبورم
ای یاور دیرینه ام کوه غرورم
ای تکیه گاه شانه زخمی احمد
ای هرقدم تصدیق تو یار محمد
شد پشت گرمی ام همیشه همت تو
ترویج دین آغاز شد با ثروت تو
سرمایه اصلی آئین پیمبر
مال حلالت بوده و شمشیر حیدر
تو اولین زن دردیار مسلمینی
منصوب حق برنام ام المومنینی
تو پابه پایم درد و محنت می کشیدی
بار رسالت را به دوشت می کشیدی
تو آبروی سرزمین های حجازی
هم سفره ی من بوده ای درعشق بازی
تو حامی زحمت کش دین خدائی
تنها پرستار مناجات حرائی
در مهربانی و وفا غوغا تو هستی
الگوی همسرداری زهرا تو هستی
حالا دگر گیسو سپید و قد کمانی
در هر نوائی اشهدخود را بخوانی
دستان پر مهر تو دیگر پینه بسته
گرد غریبی بر سر و رویت نشسته
هی پلک های بسته را وا میکنی تو
رخسار زهرا را تماشا می کنی تو
دراین دیار بی کسی جان می سپاری
سر روی خاک سرد قبرستان گذاری
تو واسطه کردی به سویم دخترت را
تا بین پیراهن بپیچم پیکرت را
برآبرویت حق در رحمت گشوده
از آسمان بهرت کفن نازل نموده
اماکجائی تا ببینی نور دیده
درکربلایک پیکری را سربریده
جزگیسوی زینب پریشان را نفهمد
هرگز کسی معنای عریان را نفهمد
#قاسم_نعمتی
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#مناجات
#غزل
🔹تو کریمی🔹
کس به غیر از تو نخواهم چه بخواهی چه نخواهی
باز کن در که جز این خانه مرا نیست پناهی
نه من آنم که ز لطف و کرمت چشم بپوشم
نه تو آنی که کنی منع گدا را ز نگاهی
در اگر باز نگردد نروم باز بهجایی
پشت دیوار نشینم چو گدا بر سر راهی
تو کریمی و دو صد کوه به یک کاه ببخشی
من بیچاره چه سازم که ندارم پر کاهی
سوز دوزخ به از این کز شرر عشق نسوزم
به بهشتم ندهم گر بدهی شعلۀ آهی
سوز ده تا که بسوزد ز غمت سختدرونی
اشک ده تا که بگرید ز غمت نامهسیاهی
چو به دوزخ ز دهان شعله صفت سر به در آرد؟
این زبانی که دل شب به تو گفتهست الهی
چون پسندی که فرود آوریاش در دل آتش؟
این جبینی که به خاک تو فرود آمده گاهی...
دست «میثم» تو بگیر از کرم خویش که باشد
همچو کوری که نشستهست به غفلت سر چاهی
#غلامرضا_سازگار
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
تشنه شدن بهانه ی ذکر مصیبت است
یاد حسین لحظه ی افطار می کنم
#محمد_جواد_شیرازی
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#حضرت_خدیجه_سلام_الله_علیها
سخن از بانوی دین است که نورش یکتاست
روشنی اش به جهان روشنیِ بی همتاست
مدح او را نتوان گفت ز بس که والاست
هر چه گوییم فقط عرض ارادت ازماست
مادر نور همان مام تمام دنیاست
همه ی نور وجودش ز وجود زهراست
هر چه دارد همه در راه حبیبش داده
یار بیمار که هستی به طبیبش داده
ثروتش را که به مولای غریبش داده
حق بر او رایحه ی دلخوش سیبش داده
عطر زهرا و حسین و حسن از حضرت اوست
بَه چه پاداش کرم نزد کریمان نیکوست
او که خود در همه ایام بماند بر جا
رفت تا دلبر خوش نام بماند بر جا
رفت و از او غم و آلام بماند بر جا
سوخت چون شمع که اسلام بماند بر جا
پا به پا همره دلدار ز غم آزرده
یک تنه توشه ی او را به حرا می برده
هست اسلام اگر یکسره از بودن اوست
جمله از جود و عطا و رفتن و پیمودن اوست
دین که پابرجا شده حاصل فرسودن اوست
لحظه ی دادن جان لحظه ی آسودن اوست
انبیا در ره دین گر چه نتیجه دارند
هر چه دارند ز ایثار خدیجه دارند
عاقبت در ره دلدار فدا شد جانش
با دل زخمی و خونبار فدا شد جانش
بعد از او فاطمه بر یار فدا شد جانش
وای بین در و دیوار فدا شد جانش
مادر فاطمه جان در ره پیغمبر داد
دخترش جان به ره بی کسی حیدر داد
بر تو اِستَبرَق زیبای جنان گشت کفن
آن چه جبریل بیاورد همان گشت کفن
کربلا بر نوه ات خونِ روان گشت کفن
بوریایی به تن شاه زمان گشت کفن
در جهان هر چه به پا گشته غم و شیون و شین
نیست والله غریبانه تر از داغ حسین
#محمد_مبشری
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#حضرت_خدیجه_سلام_الله_علیها
اندوه رفتن و غم تو بیکران شده
هر جا که بنگری ز عزایت نشان شده
تنها نه بی قرار عزایت زمینیان
گریان ماتمت همه ی آسمان شده
بر گو چه گویم و چه دهم شرح این عزا
از غصه ای که ماتم اهل جنان شده
سالی که می روی همه حزن است و اشک و آه
داغ تو بر رسول خدا بس گران شده
خورشید مکه را شده ای ماه و رفته ای
هر جا که او به امر خدایش روان شده
تو بر مدار قلب پیمبر به گردشی
گر چه مخالف ره او یک جهان شده
هر چه که داشتی به رهش کرده ای فدا
از تو بقای دین خدا بی گمان شده
بی تو نبود دین محمد ، گمان کنم
اجر تو برتر از همه پیغمبران شده
زیر هجوم بارش سنگ جفا و جهل
بال شکسته ات به سرش سایبان شده
در کوچه های مکه طنین صدای تو
یاد آور تلاش تو ای خسته جان شده
بانوی مکه ای تو و زهرای تو ولی
شهر مدینه رفته و بانوی آن شده
اما چه بانویی که شکستند پهلویش
او وارث غریبی ات ای مهربان شده
#محمد_مبشری
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#مناجات_با_امام_زمان_عج
#حضرت_خدیجه_سلام_الله_علیها
برای آمدنت ای سوار می گریم
نشسته ام به ره و بی قرار می گریم
شنیده ام که جمعه ز کعبه می آیی
بسوی قبله ی پُر از انتظار می گریم
به کوچه های فراقت نشسته ام تنها
در آرزوی تو بی اختیار می گریم
به شال سبز تو دل را دخیل می بندم
به مهربانیت ای غمگسار می گریم
دوباره سفره ی افطار چیده شد بی تو
به حال زار دلم زار می گریم
چه لحظه ها که شما را ز یاد می بردم
به تیره روزیم ای گلعذار می گریم
شکستم دل تو ، شرمِ من کجا رفته
برای این گُنَهِ بی شمار می گریم
گرفته شام غریبان مادر خود را
به حال فاطمه ی داغدار می گریم
#محمد_مبشری
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#مناجات_با_خدا
به بازار تو آورده گنهکاری گناهش را
چه خواهی کرد گر بینی تو اعمال تباهش را
همینکه داخل مهمانسرای تو شدم شادم
بروی این گدا هرگز نیاوردی گناهش را
من آن هستم که هر چه فرصتم دادی گنه کردم
چه عذری آورد آنکه تو دانی اشتباهش را
پشیمانی سراپای مرا بگرفته می دانی
پذیراشو از این بنده تو این روی سیاهش را
بجز تو یک نفر هم هست اعمال مرا بیند
چه سازم تا کریمانه به من بخشد گناهش را
اگر پرسد چرا در پیش چشمانم گنه کردی
به غیر آب گشتن من چه گویم سوز آهش را
در این مهمانیت مهمان اربابی غریبم من
نخواهم داد بر عالم من این فیض پناهش را
دلم خواهد تمام هستی خود را فدا سازم
که یک لحظه ببینم شیر خوار و خیمه گاهش را
گریزی نیست مولای مرا از بودن و با من
به هر جا می رود خواجه، بَرَد عبد سیاهش را
#محمد_مبشری
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7