eitaa logo
کانال رسمی حاج شیخ مهدی تهرانی
2.1هزار دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
301 ویدیو
220 فایل
کانال مباحث اعتقادی حاج شیخ مهدی تهرانی https://eitaa.com/SheikhMahdiTehrani2
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴 آشنایی با تصوّف (۵) 🔷 دوره‌های مختلف تصوّف ۱. مرحله تأسیس: این مرحله پس از جریان بنی‌ساعده با مقدمۀ شروع می‌شود و تا زمان ادامه دارد (قرن اول هجری)؛ از دیگر بزرگان این دورۀ صوفیه، را می‌توان نام برد و مرحلۀ رشد و دست به عصا راه رفتن تصوّف است! ۲. جوانه زدن تصوّف: از چهره‌های مشهور این دوره (قرن دوم هجری) (متوفای ۱۹۴ ق)، (م۱۸۵ق) و (م۱۹۵ق) هستند؛ در این دوره کم کم مبانی عارفانه وارد تصوّف شد، مانند که توسط رابعۀ عَدَویّه گسترش یافت؛ او اولین زن صوفی است که حکایات بسیاری از روابط او با حسن بصری و سفیان ثوری و دیگر صوفیان نقل کرده‌اند! [۱] ۳. مرحله رشد و رواج تصوّف: این مرحله تقریباً در قرن سوم جریان یافته است؛ چهره‌های معروف این دوره که تصوّف را رشد دادند: ، ، ، و بودند؛ در این مرحله مفاهیمی همچون و وارد تصوّف شد! ۴. مرحله نظم و کمال: اوایل قرن چهارم را باید شروع مرحلۀ چهارم تصوّف دانست؛ و از مشاهیر این دوره هستند؛ تصوّف در این مرحله صورت مکتوب می‌یابد و اولین کتاب‌ها در این دوره به رشتۀ تحریر در می‌آیند، مانند: «الرعایة لحقوق الله» که نویسنده‌اش مجهول است و «اللّمع» سرّاج طوسی (م۳۷۸ق). ۵. مرحله شرح و تعلیم: این مرحله مربوط به قرن‌های پنجم تا نهم است که از بهترین اعصار رشد و شکوفایی تصوّف محسوب می‌شود؛ در این دوره سیر و سلوک فرقه‌ای شروع شد و فرقه‌های بسیاری شکل گرفت؛ از چهره‌های تأثیرگذار این مرحله، ، ، ، ، ، و جلال‌الدین را می‌توان نام برد؛ در این دوره، تصوّفِ نظری مدوّن شد و در حیطۀ عمل، گسترش بسیاری یافت. ۶. ایجاد خانقاه: در قرن چهارم واقعه‌ای به وقوع پیوست که نقطۀ عطفی برای تصوّف بود و آن ایجاد است؛ خانقاه را بیشتر به معنای معبد و پرستش‌گاه و سفره دانسته‌اند؛ اولین خانقاه به شهادت خود صوفیه، در قرن چهارم هجری توسط امیری مسیحی در رملۀ شام برای صوفیان ساخته شد! اندک اندک صوفیان هر کجا رفتند خانقاهی ساختند و این گونه مساجد ترک شد و موقوفات برای خانقاه‌ها معیّن نمودند و آدابی بنا نهادند؛ حتی برای ورود به خانقاه، آداب و رسوم خاصّی ساختند و برای هر خانقاه یک متولّی به نام شیخ درست کردند. [۲] ⭕️ البته برخی فرقه‌های صوفیه، امروزه به دلیل ترس از افکار عمومی، نام خانقاه‌های خود را به حسینیه تغییر داده­‌اند؛ اما برنامه‌های همیشگی خود را (بعضاً به شکلی نوین) انجام می­‌دهند! مستر هِمفِر (جاسوس انگلستان در کشورهای اسلامی) در کتاب خاطرات خود، برنامۀ دولت انگلستان در مورد اسلام را این گونه بیان می‌کند: 🔴 «گسترش همه جانبۀ خانقاه‌های دراویش؛ تکثیر و انتشار رساله‌ها و کتاب‌هایی که مردم عوام را به روی گرداندن از دنیا و مافیها و گوشه‌گیری سوق می‌دهد، مانند مثنوی مولوی و احیاء العلوم غزالی و کتابهای ؛ و نگهداشتن مسلمین در جهل و بی‌خبری و جلوگیری از تأسیس و گشایش مراکز آموزشی و تربیتی از هر قبیل؛ ایجاد مانع در راه چاپ و انتشار و در صورت لزوم آتش زدن کتابخانه‌های عمومی؛ و برحذر داشتن مردم از فرستادن فرزندانشان به مدارس دینی با وارد ساختن اتهاماتی علیه مراجع و علمای بزرگ و ...» [۳] 📚 منابع: [۱] تذکرة الاولیاء (عطارنیشابوری)، ص۴۳ [۲] سفرنامه ابن بطوطه، ص۲۶ [۳] خاطرات مستر همفر، ص۶۵ 🍂 «یارب فرج امام ما را برسان.» @SheikhMahdiTehrani
🔴 آشنایی با تصوّف (۶) 🔷 ولایت در تصوّف در این نوشتار، با تشریح دیدگاه ولایت در تصوّف (اعم از شیعه و سنّی)، یکی از بزرگترین انحرافات متصوّفه روشن می‌گردد؛ مادامی که موضوع ولایت در تصوّف برای همگان تبیین نگردد، مردم به سختی می‌پذیرند که امثال و و و و سنّی بوده‌اند، زیرا ولایت در تصوّف را همچون ولایت در تشیّع می‌پندارند! 🔹ولایت در تشیّع به چه معناست و تفاوت آن با ولایت در تصوّف چیست؟ ✔️ شیعیان معتقدند خداوند متعال بعد از پیامبر اکرم صلّی‌الله‌علیه‌وآله، علیه‌السلام و یازده فرزند معصوم ایشان از نسل سلام‌الله‌علیها را که دارای علم لدنّی، قدرت تصرّف در امور و عصمت از جانب خداوند می‌باشند، برای ایشان برگزیده و از طریق صلّی‌الله‌علیه‌وآله به مردم معرفی کرده است. ✖️ اما صوفیان چنین اعتقادی ندارند و با عدم لحاظ دو قید مهم یعنی: «انحصار امامان در عدد دوازده» و «از نسل حضرت زهرا علیهاالسلام بودن»، را به نوعیّه تبدیل می‌کنند؛ آنها معتقدند هرکس می‌تواند به مقام «فناء فی الله» و «بقاء بالله» برسد! و چنین کسی، امام و صاحب ولایت تکوینی و تشریعی بر همگان می‌گردد و تمام خصوصیّات یک امام از جمله علم و عصمت را دارا می‌شود! بر همین اساس، «ولی» که همان «قُطب» در کلام آنهاست در این مرحله در تجلّی خداوند محو و مستهلک شده! و به علّت شکر و استغراقی که بر او عارض می‌شود، تابعیّت و عبودیّت به حَسَب صورت (نماز و روزه و اعمال عبادی دیگر) از او مرتفع می‌شود؛ اما از نظر معنا، او عین تابع و عابد است! 🔴 مولوی در توضیح اندیشه ولایت در تصوّف چنین می‌گوید: «پس به هر دورى وليّى قائم است تا قيامت، آزمايش دائم است‏ پس امامِ حیّ قائم، آن ولی‌ست خواه از نسل عُمَر، خواه از علی‌ست!» [۱] 🔔 بنابر این اگر امثال مولوی و ابن عربی و عطار، از ولی بودن امیرالمؤمنین علیه‌السلام و یا احتمالاً امامان دیگر، دم می‌زنند، بخاطر نیازی است که به این منصب عظیم و شریف و در نتیجه دزدیدن آن دارند! در حالی که رسول خدا صلّی‌الله‌علیه‌وآله تنها راجع به حضرت امیرالمؤمنین علیه‌السلام فرمودند: «مَن کُنتُ مَولاهُ فَهَذا عَلیٌ مَولاهُ.» [۲] آری، صوفیه امیرالمؤمنین علیه‌السلام را امام و قطب و صاحب ولایت می‌دانند، لکن خود را نیز دقیقاً صاحب همان منصب ولایت و با همان اختیارات و درجات قرب به خدا می‌خوانند! 🔻 به شعر (مؤسس فرقه صوفیه نعمت اللّهیه) در این رابطه توجه کنید: «از بعدّ علی است يازده فرزندش بر جای رسول، نعمت الله ولی است!» [۳] وی در این بیت به خوبی اندیشه ولایت در تصوّف را تبیین کرده است، چنان که می‌گوید: بعد از حضرت علی علیه‌السلام، یازده فرزند ایشان امام و اقطاب وقت بوده‌اند و در این عصر نیز نعمت الله ولی (یعنی خودم!) امام و است و بر مسند رسول خدا صلّی‌الله‌علیه‌وآله نشسته و همان ولایت ایشان را داراست! 🔥 در نتیجه اقطاب صوفیه از ابتدای اسلام با تبعیّت از اولین غاصبان ملعون خلافت، غاصب منصب ولایت ظاهری امام زمان خود بر بخشی از مردم بوده‌اند؛ و از ابتدای دوران غیبت تاکنون نیز هر یک از قطب‌های فِرَق مختلف صوفیه، غاصب مقام ولایت قطب عالم امکان، حضرت صاحب‌‌العصر والزّمان عجّل‌الله‌فرجه‌الشریف بوده و هستند؛ لعنة‌الله‌علیهم‌أجمعین. 📚 منابع: [۱] مثنوی مولوی، دفتر دوم، ب۲۰ [۲] حدیث شریف غدیر [۳] مفردات شاه نعمت‌الله ولی، ش۳ 🍂 «یارب فرج صاحب ما را برسان.» @SheikhMahdiTehrani
🔴 آشنایی با تصوّف (۷) 🔷 صوفیه، غاصب ولایت باطنی اهل‌بیت علیهم‌السلام ولایت الهی ائمّه معصومین علیهم‌السلام، دارای دو وجه و مقام است: ۱. مقام حکومت ظاهری و تکیه زدن بر مسند خلافت و زعامت سیاسی در جامعه که از طرف خداوند متعال تعیین شده است؛ که از آن تعبیر به می‌کنیم و خلفای غاصب اهل آن را ربوده و بر این مسند غصبی نشستند و اهل‌بیت علیهم‌السلام را از حقّ خلافت الهیّه خود تا روز ظهور کنار زدند. ۲. مقام امامت، هدایت و مرجعیّت علمی ائمه هداة معصومین علیهم‌السلام به جهت علم الهی که خداوند متعال به آنان داده است؛ که از آن تعبیر به می‌کنیم و این مقام هم توسط صوفیه لعنهم‌الله غصب شد! امثال حسن بصری ملعون با زهد‌ورزی و ترک دنیا، توجه مردم را به خود جلب کردند و از این طریق بر مسند و دستگیری معنوی طیف وسیعی از جامعه قرار گرفتند و خود را در عرض اهل‌بیت علیهم‌السلام به عنوان «ولی الله» جا زده و آنها را کنار زدند! 🔹 درست است که ریشۀ تمام انحرافات اسلام بعد از شهادت صلّی‌الله‌علیه‌وآله و ترویج بدعت‌ها و ایجاد فرقه‌های ضالّه بین مسلمین (از جمله خود صوفیه)، در جنایتی بود که در سقیفۀ بنی‌ساعده با ظاهری علیه‌السلام به وقوع پیوست؛ اما مردم هیچ وقت برای یادگیری معارف دینشان نزد عُمری که می‌گفت: «كُلُّ النّاسِ أفقَهُ مِن عُمَر حَتّی المُخدّراتِ فِی البُیوت!» [۱] (تمام مردم از منِ عُمَر عالم‌ترند، حتی زنان پرده‌نشین!) و یا ابوبکری که ندای «أقیلوني أقیلوني فَلَستُ بِخَیرکم!» [۲] (مرا رها کنید، رها کنید که از شما بهتر نیستم!) او همواره بر منبر شنیده می‌شد، نمی‌رفتند؛ (گرچه آن دو به عنوان اوّل ظالم، همواره مورد لعن و نفرین ائمّه معصومین علیهم‌السلام بوده و هستند و جایگاه‌شان در جهنّم، بدترین جایگاه است. [۳]) بلکه نزد شیّادانی نظیر و دیگر صوفیان که مجالس درس و وعظ داشتند و در جامعه به عنوان زاهدین و عارفین شناخته می‌شدند، رفته و به ضلالت (نه هدایت) آنان، سیر و سلوک می‌کردند! 🔹امروزه نیز برخی به اصطلاح شیعیان، در عوض اینکه برای کسب معارف دین به اهل‌بیت علیهم‌السلام و شاگردان راستین مکتب آنان رجوع کنند، نزد خبیثانی چون ، ، ، و شاگردان شیّاد آنان زانوی تلمّذ می‌زنند و فریب عناوین جذّابی نظیر تصوّف مدرن، نوظهور و امثال آن را می‌خورند! ⚠️ و متأسفانه به جهت تبلیغات وسیع دشمنان اسلام و نفوذ تفکرّات مسموم صوفیه در بطن جامعۀ ما، بسیاری از دوستداران کم‌معرفت اهل‌بیت علیهم‌السلام در قفسۀ کتابخانه خود، کتاب‌های مثنوی مولوی، دیوان شمس، رباعیّات خیام و دیوان حافظ را در کنار کریم، ، و نگهداری می‌کنند! و شبیه همان احترامی که اگر برای آیات قرآن و روایات معصومین علیهم‌السلام قائل باشند و شاید بهتر از آن را برای شطحیّات مولوی، کفریّات و غزلیّات رعایت می‌کنند! 📚 منابع: [۱] تفسیر ابن‌كثیر، ج۱، ص۴۶۸ [۲] تاریخ طبری، ج۲، ص۴۵۰ [۳] سوره مبارکه نساء، آیه ۱۴۵ 🍂 «یارب فرج امام ما را برسان.» @SheikhMahdiTehrani
🔴 آشنایی با تصوّف (۹) 🔷 تصوّف چگونه وارد تشیّع شد؟ چهار عامل مهم در این رابطه وجود دارد که به طور مختصر به آنها اشاره می‌کنیم؛ همانطور که در گذشته بیان شد، تصوّف برای پر کردن خلأ معنوی و عرفانی در جامعۀ اهل سنّت، توسط حزب ننگین ایجاد شد و شیعیان از همان ابتدا، تشنگی معنوی خود را با رجوع به اهل‌بیت علیهم‌السلام برطرف می‌کردند؛ لذا چنین خلأ و نیازی در میان شیعیان وجود نداشت تا بخواهند به اولیاء صوفیه مراجعه کنند؛ به همین جهت ما تا قرن شش و هفت هجری حتّی یک صوفی شیعه سراغ نداریم! اما بعد از هفتم، این چهار عامل سبب ورود تصوّف در بین شیعیان شدند: 1⃣ حملۀ مغول و سقوط حکومت عباسیان: حملۀ مغول به ممالک اسلامی اولین قدم در راستای گرایش تصوّف به تشیّع بود، زیرا: الف) حکومت پانصد سالۀ عباسیان که بزرگترین سدّ و مانع گرایش صوفیه به تشیّع می‌شد، کنار رفت؛ ب) به تدریج حاکمان بزرگ مانند (م۷۱۶ق)، به مذهب حَقّه تشیّع متمایل شدند؛ صوفیه که دیگر از حمایت حاکمان سنّی مذهب بهره‌مند نبودند، ناچار باید تغییر رنگ داده و برای جلب حمایت حاکمان، در لباس تشیّع خودنمایی می‌کردند! چرا که دین و مذهب در تصوّف، پوسته و قشری بی‌ارزش است و صوفیان، جوهر تمام مذاهب و ادیان را حقیقتی واحد () می‌دانند! 2⃣ ظهور ابن عربی (م۶۳۸ق): دو کار مهم او در جهت تلفیق تصوّف در تشیّع از این قرار است: الف) نزدیک کردن تصوّف به و وارد کردن مفاهیم و تعبیرات پیچیدۀ فلاسفۀ مُلحد یونان به حیطۀ علوم اسلامی و شرح آنها؛ ب) نگارش آموزۀ طبق مذاق شیعیان برای رسیدن به مطامع پلید خود: ابن عربی با استناد به حدیث متواتر خلفای اثنی‌عشر صلّی‌الله‌علیه‌وآله، گفت امام و خلیفۀ دوازدهم، حضرت مهدی فرزند امام حسن عسکری علیهماالسلام است؛ گرچه آن خبیث، یازده امام گذشته را خلیفه نمی‌دانست، بلکه ابوبکر و عمر و عثمان و ... را خلفای پیامبر معرفی کرده بود! 3⃣ ظهور سید حیدر آملی (م۷۸۷ق): او از فقهای درباری و حکومتی شیعه محسوب می‌شد و با تکیه بر اساتید خود، جایگاه قابل توجهی در میان شیعیان کسب کرده بود؛ او پس از مدتی رخت ریاست را کنار نهاده و به عراق سفر می‌کند و به تدریج وارد وادی و سلوک می‌شود و انحرافات او نمایان می‌گردد؛ وی در عین حالی که به شدت شیفتۀ بود، نقدهای جدّی نیز بر او وارد کرد؛ در کتاب جامع الاسرار می‌کوشد میان تصوّف و تشیّع آشتی برقرار کند؛ به همین جهت می‌گوید: «صوفی واقعی، شیعه است و شیعۀ حقیقی، یک صوفی می‌باشد و اینها دو لفظ برای یک معناست!» و بدین ترتیب تصوّف با اولین چراغ سبز و عقب‌نشینی یکی از به ظاهر علمای تشیّع، به این مکتب رخنه کرد؛ اما هنوز صوفیان به طور کامل شیعه نشده بودند، زیرا یکی از مهمترین ارکان مذهب تشیّع، برائت از دشمنان اهل‌بیت علیهم‌السلام است و صوفیان با وجود محبّت بیش از اندازه به خاندان عصمت و طهارت، رگه‌های سنّی‌گری آنان اجازه نمی‌داد که تبرّی را نیز به تولّی خود پیوند زنند؛ لذا نمی‌توان آنها را شیعه نامید، بلکه باید بگوییم «سنّی دوازده امامی!» 4⃣ ظهور حکومت صفویان: صفویان از تصوّف استفادۀ سیاسی کردند؛ شاه اسماعیل صفوی (م۹۳۰ق) نوجوانی نوزده ساله، با تکیه بر دو رکن زیر توانست سرتاسر ایران را تحت تصرّف خود در آورد: الف) قدرت نظامی قزلباش‌ها (لشکر صوفیان): قزلباش‌ها طایفه‌ای از صوفیان شیعه بودند که بدنۀ نظامی و سپاه قدرتمند شاهان صفوی را تشکیل می‌دادند؛ آنها بنابر آموزه‌های تصوّف، شاه اسماعیل را وقت (یا مهدی موعود!) می‌دانستند، لذا تا پای جان برایش جنگیده و در این راه از هیچ تلاشی دریغ نمی‌کردند. ب) قدرت علمی و فرهنگی مذهب تشیّع: پایۀ دوم حکومت ، مذهب تشیّع بود که شاهان صفوی مخصوصاً شاه اسماعیل و فرزندش طهماسب، سلطنت خود را بر آن استوار ساخته بودند و مصمّم بر تبلیغ، ترویج و همگانی کردن مذهب حقّه تشیّع بودند. 🔹 صوفیه، تا زمان صفویان بالاترین درجۀ محبّت و تولّی و حتّی غُلو نسبت به اهل‌بیت علیهم‌السلام را ابراز می‌داشتند؛ اما این موضوع، بدون و ، برای شیعه دانستن آنان کافی نبود؛ حکومت صفویه آخرین قدم را در این زمینه برداشته و آموزۀ مهم تبرّی را در سرتاسر ایرانِ آن روز جا انداخته و اجباری کردند؛ مثلاً خطبا باید بنام ائمه معصومین علیهم‌السلام و لعن خلفای ثلاثه، خطبه می‌خواندند! یکی از مناصب دولتی در زمان صفویه «تبرّائیان» بودند؛ آنها در شهرها و کوچه و بازار، پشت سر علمای متنفّذ مملکت راه می‌افتادند و بر خلفا می‌فرستادند و مردم نیز باید می‌گفتند: بیشمار! و هرکس از گفتن این کلمه خودداری می‌کرد، مجازات می‌شد! 🍂 «یارب فرج امام ما را برسان.» @SheikhMahdiTehrani
🔴 آشنایی با تصوّف (۱۰) (با توجه به آغاز ایام فاطمیه علیهاالسلام، سلسله مطالب نقد تصوّف را به پایان می‌رسانیم تا إن‌شاءالله در فرصتی دیگر که بررسی صوفیۀ قرون اخیر بپردازیم.) 🔷 سخنان بسیار مهم علّامه مجلسی رحمة‌الله‌علیه با شیعیانی که دنباله رو ملاعین صوفیه شده‌اند: ⚠️ «پس اگر اعتقاد به روز جزا داری، امروز حجّت خود را درست کن که چون فردا حق تعالی از تو حجّت طلبد، جواب شافی و عذر پسندیده داشته باشی! و نمی‌دانم بعد از ورود احادیث صحیحه از اهل‌بیت رسالت علیهم‌السلام و شهادت این بزرگواران از علمای شیعه رضوان‌الله‌علیهم بر بطلان این طائفه و طریقۀ ایشان، در متابعت‌شان نزد حق تعالی چه عذر خواهی داشت؟! 🔹 آیا خواهی گفت متابعت کردم که چند حدیث در لعن او وارد شده است؟! 🔹 یا متابعت کردم که با امام جعفر صادق علیه‌السلام دشمنی می‌کرده و پیوسته معارض آن حضرت می‌شده است و بعضی احوال او را در اول کتاب بیان کردیم؛ 🔹 یا متابعت را عذر خود خواهی گفت که به یقین ناصبی بوده! و می‌گوید در کتابهای خود: "به همان معنا که مرتضی علی امام است، من هم امامم!" و می‌گوید: "هر کس یزید را لعنت می‌کند گناهکار است!" و کتابها در لعن و ردّ شیعه نوشته، مانند کتاب "المنقذ من الضّلال" و غیر آن؛ 🔹 یا متابعت برادر ملعونش احمد غزّالی را حجّت خواهی کرد که می‌گوید: "شیطان از اکابر اولیاء الله است!" 🔹 یا ملّای رومی ( جلال الدین محمد بلخی) را شفیع خواهی کرد، که می‌گوید: " را حضرت علیه‌السلام شفاعت می‌کند و به بهشت خواهد رفت! و حضرت امیر به او گفت که: تو گناهی نداری! چنین مقدّر شده بود و تو در آن عمل مجبور بودی!" و در هیچ صفحه از صفحات مثنوی نیست که اشعار به یا یا سقوط عبادات یا غیر آنها از اعتقادات فاسد نکرده باشد! و چنانکه مشهور است و پیروانش قبول دارند، ساز و دف و نی () شنیدن را عبادت می‌دانسته است! 🔹 یا پناه به محی الدّین خواهی برد که هرزه‌هایش را در اول و آخر این کتاب شنیدی و می‌گوید: "جمعی از اولیاء الله هستند که رافضیان (شیعیان) را به صورت خوک می‌بینند!" و می‌گوید: "به معراج که رفتم مرتبۀ علی (علیه‌السلام) را از مرتبۀ و و پست‌تر دیدم! و ابوبکر را در عرش دیدم! چون برگشتم به علی گفتم چون بود که در دنیا دعوی می‌کردی که من از آنها بهترم؟! الحال دیدم مرتبه تو را که از همه پست‌تری!!" (العیاذ بالله) و او و غیر او از این تزریقات، بسیار دارند که متوجه آنها شدن، موجب طول سخن می‌شود.» 📚 عین الحیاة (علامه‌مجلسی)، ص۴۰۴ 🍂 «یارب فرج صاحب ما را برسان.» @SheikhMahdiTehrani