🔴 آشنایی با تصوّف (۱)
🔷 تصوّف چیست؟
واژه «تصوّف» بنابر اظهر احتمالات، از واژه «صوف» گرفته شده است و از لغات ساخته شده به معنی «پشمینهپوشی» به عنوان نمادی از زندگی سخت و دوری از تنپروری و لذّتپرستی میباشد؛ یکی از مؤلفان «تاریخ تصوّف در اسلام» پس از نقل اقوال و عقاید مسلمانان و بعضی از مستشرقین دربارۀ اصل و اشتقاق کلمه «صوفی» و «متصوّف»، نتیجه گرفته است که نزدیکترین قولها به عقل و منطق و موازین لغت، این است که «صوفی» کلمهای است عربی و مشتق از لغت «صوف» یعنی پشم؛ وجه تسمیۀ زهّاد و مرتاضین قرون اول اسلام به «صوفی» آن است که لباس پشمینۀ خشنی میپوشیدند و نیز لغت «تصوّف» مصدر باب تفعّل و به معنای پشمینه پوشیدن است، همان طور که «تقمّص» به معنی پیراهن پوشیدن است. [۱]
🔹 درباره معنی «تصوّف» و اینکه به چه کسی «صوفی» میگویند، باید اعتراف کرد که یک تعریف جامع که طریقه و روش صوفیه را در برگرفته و مورد قبول همگان باشد، یافت نمیگردد؛ گویند: «ابومنصور عبدالقادر» (متوفی ۴۲۹ ق) در بغداد بر حسب حروف ابجد و با توجه به تألیفات بزرگان صوفیه، در حدود یک هزار تعریف درباره تصوّف و صوفیه و نظریات آنان جمعآوری کرده است. [۲] البته مشایخ صوفیه صدها تعریف برای تصوّف و معنی «صوفی» ذکر کردهاند و از هر کدام از اقطاب و رؤسای این فرقه، چند تعریف درباره تصوّف نقل شده است. [۳] از این مطلب آشکار میگردد که تا چه اندازه تباین و اختلاف در فروع نظریۀ تصوّف وجود دارد و به قول «ابوسعید بن اعرابی صوفی» (م۳۴۰ق) صوفیه قائل به جمع بودند؛ اما صورت این جمع نزد هر دسته از آنان بر خلاف آن چه بوده که در نزد دیگری است و با این ترتیب در اسماء، متّفق و در معانی، مختلف هستند! [۴]
🔹 با وجود همۀ این تعریفات، تا به حال نتوانستهاند یک تعریف جامع برای «تصوّف» بیان کنند و خودِ این همه اختلاف و مغایرت که در تعاریف آنان وجود دارد، کاشف از این است که هر کدام مفهوم جداگانهای برای تصوّف و صوفی قائل بودهاند؛ [۵] و لذا باید گفت: تصوّف یک مذهب خاص و منظم و محدود نیست، بلکه یک طریقۀ التقاطی است که از به هم آمیختن عقاید و افکار گوناگون به وجود آمده است؛ به همین جهت، حدّ و حصاری ندارد و در طی قرون و اعصار، با مقتضیّات و شرایط و افکار هر دوره تغییر شکل داده است؛ برخلافِ «تشیّع» که هیچگاه از مسیر اصول اساسی خود بیرون نرفته است و همواره یک مذهب خاص و منظم با حدود و ثغور مشخصی بوده است. یکی از محققین صوفی پژوه به نام مرحوم داود الهامی در رابطه با تعریف تصوّف میگوید: تصوّف، مسلک و روش لغزنده و متغیّری است که نقطۀ شروع آن، #زهد و پارسایی و نقطه پایان آن، عقیدۀ #وحدت_وجود است! و در بین این دو نقطۀ شروع و پایان، تنوّع و اقسام عقاید گوناگون و مسالک مخصوص فکری و تمایلات رنگارنگ پیدا شده است. [۶]
📚 منابع:
[۱] تاریخ تصوّف در اسلام (قاسمغنی)، ص۴۵
[۲] نفحات الانس (جامی)، مقدمه مصحح، ص۱۵
[۳] عبارت سهروردی چنین است: «و اقوال المشایخ فی ماهیة التصوّف تزید علی الف قول» (سخنان مشایخ صوفیه در تعریف تصوّف، بیش از هزار قول است!)
[۴] مقدمه نفحات الانس، ص۱۶
[۵] در دیار صوفیان (علیدشتی)، ص۹
[۶] تاریخ تصوّف (عمیدزنجانی)، ص۱۵۹
#مقاله #شبهات #تصوف
@SheikhMahdiTehrani
🔴 آشنایی با تصوّف (۲)
«تصوّف» به عنوان یکی از انحرافات جدّی در امّت اسلام، دوران پر فراز و نشیبی را طی نموده است؛ اهلبیت علیهمالسلام از همان ابتدای تشکیل این جریان، به مخالفت با آن پرداختند؛ این انحراف، از بین اهل تسنّن آغاز گردید و تقریباً تا دوران صفویه در بین شیعیان جایگاهی نداشت؛ اکثر قریب به اتفاق بزرگان صوفیه از اهل تسنّن و مخالفین بودند؛ این جریان انحرافی، با زهد وَرزیهای دروغین #حسن_بصری و #سفیان_ثوری در عصر بنیامیّه آغاز گردید تا اینکه در دوران #امام_صادق علیهالسلام رسماً به عنوان یک مسلک و مذهب توسط #ابوهاشم_کوفی اعلام موجودیت کرد.
🔷 مفهوم شناسی تصوّف
برای کلمه «صوفی» هزار و یک معنا در نظر گرفتهاند که در اینجا به بیان سه قول مشهور میپردازیم.
🔹 قول اوّل: قول #ابوریحان_بیرونی و تابعین اوست؛ آنها قائلند کلمه #صوفی از Soph که کلمه یونانی است، گرفته شده و به معنای حکمت و دانش است! (کلمه «فیلسوف» هم از Fila به معنای علاقمند و Sophia به معنای دانش اخذ شده است؛ پس فیلسوف یعنی علاقمند به دانش.) این نظر که صوفی به معنای حکمت و دانش باشد مردود است؛ به جهت اینکه علمای علم حروف، سین یونانی (سیکما) را همه جا (از جمله کلمه فیلسوف) به عنوان سین ترجمه کردهاند و علی القاعده باید «سوفی» ترجمه میشد نه صوفی! [۱]
🔹 قول دوّم: قول متصوّفه است که گفتهاند کلمه «صوفی» مشتق از صُفّه است؛ این عده نیز سعی دارند آن را به اصحاب صُفّه که یاران پیامبر بودند و به جهت فقر و نداری روی سکوی مسجد زندگی میکردند، برسانند؛ این قول نیز مردود است! چرا که این جریان، یک واقعیت تلخ اقتصادی است که #رسول_خدا صلّیاللهعلیهوآله آنها را یک به یک بیرون آورد و متحوّل کرد؛ در عین حال، صوفیه برای اثبات این نظر هیچ سندی ارائه ندادهاند؛ در ضمن اگر از صُفّه مشتق شده بود، باید «صُفّی» میشد نه صوفی!
🔹 قول سوّم: این قول از اهمیت ویژهای برخوردار است، زیرا روایات ائمّه علیهمالسلام مؤیّد آن میباشد؛ بر اساس این نظریه، واژه «صوفی» از «صوف» به معنای پشم گرفته شده است؛ چون صوفیانِ اوّلیه، لباسهای پشمینه میپوشیدند؛ دکتر اسدالله خاوری از پیروان فرقه صوفیه ذهبیّه نیز در کتاب خود این نظریه را تأیید میکند؛ دکتر عبدالحسین زرینکوب از مدافعان تصوّف مینویسد: «در میان ریشهشناسیهایی که برای کلمه صوفی پیشنهاد شده است، محتملترینشان بیشک آن است که صوفی را از صوف به معنای پشم، مشتق میداند؛ صوفیان به عنوان نشانهای از فقر دینی خود، جامههای پشمی خشنی به تن میکردند!» [۲]
📚 منابع:
[۱] تحقیق ماللهند (ابوریحانبیرونی)، ص۱۶
[۲] تصوّف ایرانی در منظر تاریخی آن (عبدالحسینزرینکوب)، ص۳۸
🍂 «اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج.»
#مقاله #شبهات #تصوف #زهد
@SheikhMahdiTehrani
🔴 آشنایی با تصوّف (۳)
🔷 چگونگی پیدایش تصوّف
معمولاً بسیاری از صوفیان و مدافعان آنها سعی میکنند زمینه پیدایش تصوّف را «زُهد اسلامی و نیاز امّت!» معرفی کنند؛ در همین زمینه، به دو نظر از مدافعان تصوّف اشاره میشود:
🔹اوّل: قول جلالالدین همایی: «عامل پیدایش تصوّف، همان زهد و پرهیزگاری است!» [۱]
🔹دوم: قول کاظم یوسفپور: «در جهان اسلام، خاستگاه اصلی تصوّف را باید در اعتراض گروهی از مؤمنان دلسوخته جستجو کرد که پس از دوران طلایی اسلام، شاهد گرایش مسلمین به مادّیگری و دنیاطلبی بودند!» [۲]
طبق این دو نظر، خاستگاه اصلی تصوّف اعتراض گروهی مؤمن دلسوخته در برابر گرایش به مادّیگری مسلمانان بوده است!
❓طرح سؤال
🔹اول: اگر بروز این تفکّر به سبب اعتراض مؤمنان دلسوخته بود، چرا اهلبیت علیهمالسلام که زاهدترین افراد بودند، آن را همراهی نکردند؟! و چرا سردمداران این جریان انحرافی را نیز طرد و تکفیر نمودند؟!
🔹دوم: این مؤمنان دلسوخته چه کسانی بودند؟ حسن بصری، سفیان ثوری یا ابوهاشم کوفی؟! بدیهی است که اینان در زمان حیات ظاهری اهلبیت علیهمالسلام زندگی میکردند و روایات رسیده گواه آنست که ائمّه معصومین به شدّت با اینان مخالف بودند!
#حسن_بصری که حرفهای #بنی_امیه را «اسلامیزه» میکرد، کارش به جایی رسید که فقیه دربار حجّاج ثقفی خونخوار شد! او #امیرالمؤمنین و #امام_مجتبی علیهماالسلام را میشناخت و آن بزرگواران نیز حسن بصری را خوب میشناختند؛ حال اگر دلسوختگی کسانی چون حسن بصری باعث پدید آمدن تصوّف شد، آیا میتوان پذیرفت که او مَشرب حَقّهای درست کرده باشد که امیرالمؤمنین علیهالسلام آن را تأیید نکنند؟! اگر قرار بود از این جریان، زهد اسلامی شکل گیرد، پس چرا در تشکیلات او از افرادی چون کمیل و عمّار و مقداد خبری نیست؟! همچنین تاریخ شهادت میدهد که امثال #ابوهاشم_کوفی از سرمایهداران زمان خود بودند و رابطهای با #زهد و دنیاگریزی نداشتند!
🔷 قول صحیح در زمینۀ پیدایش تصوّف
جریان تصوّف را میتوان «سقیفه بنیساعدۀ دوم» نامید؛ چرا که منافقین و یهود پس از شهادت #رسول_خدا صلّیاللهعلیهوآله با تشکیل #سقیفه بنیساعده توانستند خلافت و حکومت ظاهری را از ائمّه معصومین علیهمالسلام بگیرند، ولی در مقابلِ معنویّت امام علیهالسلام ماندند و نتوانستند کاری کنند؛ از این رو بهترین کار، ساخت جریانها و شخصیتهایی بود که بتوان آنها را جایگزین امام علیهالسلام کرد و ولایتی را تعریف کرد که در عین تبعیّت مردم از آن، دست خلفای غاصب را در حکومت ظالمانهشان باز گذارد!
🔷 اوّلین صوفی
عثمان بن شریک کوفی مشهور به «ابوهاشم کوفی» است که بعدها ابوهاشم صوفی هم لقب گرفت؛ وی در قرن دوم میزیست و معاصر #امام_صادق علیهالسلام بود؛ از آن حضرت روایت شده است که درباره او فرمودند: «اِنّهُ کانَ فاسدُ العقیدةِ جداً وهُوَ الذّی اِبتَدَعَ مَذهَباً یُقالُ لَهُ التَصَوّف وَاجَعَلَهُ مَفَرّاً لِعَقیدتِهِ الخَبِیثَۀِ.» [۳] «همانا او (ابوهاشم کوفی) کسی است که جدّاً عقیدۀ فاسدی دارد و اوست که از روی بدعت، مذهبی را بنا نهاد که تصوّف نامیده شد و آن را محل فراری برای عقاید خبیثۀ خود قرار داد!»
کیوان قزوینی که ۳۲ سال نزد مؤسس فرقه صوفیه گنابادیه (ملاسلطان محمد گنابادی) خدمت کرد تا اینکه به منصور علیشاه ملقّب شد و بعدها هم از تصوّف توبه کرد، میگوید: «اوّلین کسی که زیر بار این ننگ و بدعت رفت، ابوهاشم کوفی بود که رنجها به خود داد تا اَرّادۀ صوفیه به راه افتاد!» [۴]
📚 منابع:
[۱] تصوّف در اسلام (همایی)، ص۶۰
[۲] نقد صوفی (یوسفپور)، ص۲۸
[۳] سفینة البحار (محدثقمی)، ج۵، ص۱۹۸
[۴] استوارنامه (کیوانقزوینی)، ص۲۲
🍂 «اللّهمّ عجّل لمولانا الغریب الفرج.»
#مقاله #شبهات #تصوف
@SheikhMahdiTehrani
🔴 آشنایی با تصوّف (۵)
🔷 دورههای مختلف تصوّف
۱. مرحله تأسیس:
این مرحله پس از جریان #سقیفه بنیساعده با مقدمۀ #حسن_بصری شروع میشود و تا زمان #ابوهاشم_کوفی ادامه دارد (قرن اول هجری)؛ از دیگر بزرگان این دورۀ صوفیه، #سفیان_ثوری را میتوان نام برد و مرحلۀ رشد و دست به عصا راه رفتن تصوّف است!
۲. جوانه زدن تصوّف:
از چهرههای مشهور این دوره (قرن دوم هجری) #شقیق_بلخی (متوفای ۱۹۴ ق)، #رابعه_عدویه (م۱۸۵ق) و #حارث_محاسبی (م۱۹۵ق) هستند؛ در این دوره کم کم مبانی عارفانه وارد تصوّف شد، مانند #عشق که توسط رابعۀ عَدَویّه گسترش یافت؛ او اولین زن صوفی است که حکایات بسیاری از روابط او با حسن بصری و سفیان ثوری و دیگر صوفیان نقل کردهاند! [۱]
۳. مرحله رشد و رواج تصوّف:
این مرحله تقریباً در قرن سوم جریان یافته است؛ چهرههای معروف این دوره که تصوّف را رشد دادند: #بایزید_بسطامی، #جنید_بغدادی، #سهل_تستری، #منصور_حلاج و #ابوبکر_شبلی بودند؛ در این مرحله مفاهیمی همچون #شطحیات و #تقدیس_شیطان وارد تصوّف شد!
۴. مرحله نظم و کمال:
اوایل قرن چهارم را باید شروع مرحلۀ چهارم تصوّف دانست؛ #کل_آبادی و #سراج_طوسی از مشاهیر این دوره هستند؛ تصوّف در این مرحله صورت مکتوب مییابد و اولین کتابها در این دوره به رشتۀ تحریر در میآیند، مانند: «الرعایة لحقوق الله» که نویسندهاش مجهول است و «اللّمع» سرّاج طوسی (م۳۷۸ق).
۵. مرحله شرح و تعلیم:
این مرحله مربوط به قرنهای پنجم تا نهم است که از بهترین اعصار رشد و شکوفایی تصوّف محسوب میشود؛ در این دوره سیر و سلوک فرقهای شروع شد و فرقههای بسیاری شکل گرفت؛ از چهرههای تأثیرگذار این مرحله، #سیف_فرقانی، #داود_قیصری، #عبدالرحمن_جامی، #لاهیجی، #عطار_نیشابوری، #محمود_شبستری و جلالالدین #مولوی را میتوان نام برد؛ در این دوره، تصوّفِ نظری مدوّن شد و در حیطۀ عمل، گسترش بسیاری یافت.
۶. ایجاد خانقاه:
در قرن چهارم واقعهای به وقوع پیوست که نقطۀ عطفی برای تصوّف بود و آن ایجاد #خانقاه است؛ خانقاه را بیشتر به معنای معبد و پرستشگاه و سفره دانستهاند؛ اولین خانقاه به شهادت خود صوفیه، در قرن چهارم هجری توسط امیری مسیحی در رملۀ شام برای صوفیان ساخته شد! اندک اندک صوفیان هر کجا رفتند خانقاهی ساختند و این گونه مساجد ترک شد و موقوفات برای خانقاهها معیّن نمودند و آدابی بنا نهادند؛ حتی برای ورود به خانقاه، آداب و رسوم خاصّی ساختند و برای هر خانقاه یک متولّی به نام شیخ درست کردند. [۲]
⭕️ البته برخی فرقههای صوفیه، امروزه به دلیل ترس از افکار عمومی، نام خانقاههای خود را به حسینیه تغییر دادهاند؛ اما برنامههای همیشگی خود را (بعضاً به شکلی نوین) انجام میدهند!
مستر هِمفِر (جاسوس انگلستان در کشورهای اسلامی) در کتاب خاطرات خود، برنامۀ دولت انگلستان در مورد اسلام را این گونه بیان میکند:
🔴 «گسترش همه جانبۀ خانقاههای دراویش؛ تکثیر و انتشار رسالهها و کتابهایی که مردم عوام را به روی گرداندن از دنیا و مافیها و گوشهگیری سوق میدهد، مانند مثنوی مولوی و احیاء العلوم غزالی و کتابهای #ابن_عربی؛ و نگهداشتن مسلمین در جهل و بیخبری و جلوگیری از تأسیس و گشایش مراکز آموزشی و تربیتی از هر قبیل؛ ایجاد مانع در راه چاپ و انتشار و در صورت لزوم آتش زدن کتابخانههای عمومی؛ و برحذر داشتن مردم از فرستادن فرزندانشان به مدارس دینی با وارد ساختن اتهاماتی علیه مراجع و علمای بزرگ و ...» [۳]
📚 منابع:
[۱] تذکرة الاولیاء (عطارنیشابوری)، ص۴۳
[۲] سفرنامه ابن بطوطه، ص۲۶
[۳] خاطرات مستر همفر، ص۶۵
🍂 «یارب فرج امام ما را برسان.»
#مقاله #شبهات #تصوف
@SheikhMahdiTehrani
🔴 آشنایی با تصوّف (۴)
🔷 منشأ آداب و رسوم تصوّف
«تصوّف» در حقیقت معجونی از آداب و تفکّرات فرق و ادیان مختلف اعمّ از بودایی، میترایی، زردشتی، مانوی، تائو، بِرَهمایی، مسیحیّت، یهودیّت و اسلام است!
🔹 مسائلی همچون فقر، خرقهپوشی و ریاضتهای طولانی، از آداب هندوهاست! (بودایی) [۱]
🔹 تشرّف را از آیین میترا گرفتند! (آیین میترا همان مهرپرستی ایران باستان است؛ میترا یعنی خورشید.) [۲]
🔹 غسل اسلام صوفیۀ گنابادی، از غسل تعمید مسیحیان اخذ شده است!
🔹 پرسهزنی و گدایی صوفی مبتدی، از آیین برهمایی گرفته شده است! [۳]
🔹 عین قول و عقیدۀ صوفیان دربارۀ ذکر: در آیین زردشت آمده که مقلّد باید پیکر پیر را بدل گیرد و چنان داند که حاضر و ناظر است و از فکر پیر غایب نگردد! [۴] چنان که ملاعلی گنابادی، فرزند ملاسلطان مشهور به نورعلیشاه ثانی میگوید: «مقلّد ناچار است که در وقت عبادت، مرشد را در نظر آورد!» [۵] صاحب استوارنامه میگوید: «صحّت اعمال و عبادات و معارف، موقوف است به اجازۀ قطب، و الّا باطل است و قبول خدا نیست، هر چند با خلوص نیّت باشد! زیرا معنای خالص بودن نیّت، خلوص لِلقطب است و کسی راهی به خلوص لِلّه ندارد، مگر از راه قطب! ولایت، یعنی بیعت با ولیّ امر که به واسطۀ آن، صورت قطب وارد قلب میشود!» [۶]
🔹 عُشریّه نیز که در بعضی فرقههای صوفیه نظیر نعمت اللّهیهای گنابادی مرسوم میباشد و جایگزین خمس و زکات برای آنهاست، از آیین مسیحیّت و یهود اخذ شده است! [۷]
📚 منابع:
[۱] ماللهند (ابوریحانبیرونی)، ج۱، ص۲۵
[۲] آیین میترا (مارتینورمازرن)، ص۲۷
[۳] ماللهند (ابوریحانبیرونی)، ج۲، ص۴۵۳
[۴] ریاض السیاحة (شیروانی)، ص۱۸۱
[۵] صالحیه (نورعلیشاهگنابادی)، ص۳۳۴
[۶] استوارنامه (کیوانقزوینی)، ص۱۳۲
[۷] انجیل متی، باب۲۳، ش۲۳
🔥 «اللّهمّ العن الجبت والطّاغوت.»
#مقاله #شبهات #تصوف
@SheikhMahdiTehrani
🔴 آشنایی با تصوّف (۶)
🔷 ولایت در تصوّف
در این نوشتار، با تشریح دیدگاه ولایت در تصوّف (اعم از شیعه و سنّی)، یکی از بزرگترین انحرافات متصوّفه روشن میگردد؛ مادامی که موضوع ولایت در تصوّف برای همگان تبیین نگردد، مردم به سختی میپذیرند که امثال #مولوی و #شمس و #عطار و #جامی و #ابن_عربی سنّی بودهاند، زیرا ولایت در تصوّف را همچون ولایت در تشیّع میپندارند!
🔹ولایت در تشیّع به چه معناست و تفاوت آن با ولایت در تصوّف چیست؟
✔️ شیعیان معتقدند خداوند متعال بعد از پیامبر اکرم صلّیاللهعلیهوآله، #امیرالمؤمنین علیهالسلام و یازده فرزند معصوم ایشان از نسل #حضرت_زهرا سلاماللهعلیها را که دارای علم لدنّی، قدرت تصرّف در امور و عصمت از جانب خداوند میباشند، برای ایشان برگزیده و از طریق #رسول_خدا صلّیاللهعلیهوآله به مردم معرفی کرده است.
✖️ اما صوفیان چنین اعتقادی ندارند و با عدم لحاظ دو قید مهم یعنی: «انحصار امامان در عدد دوازده» و «از نسل حضرت زهرا علیهاالسلام بودن»، #ولایت را به نوعیّه تبدیل میکنند؛ آنها معتقدند هرکس میتواند به مقام «فناء فی الله» و «بقاء بالله» برسد! و چنین کسی، امام و صاحب ولایت تکوینی و تشریعی بر همگان میگردد و تمام خصوصیّات یک امام از جمله علم و عصمت را دارا میشود! بر همین اساس، «ولی» که همان «قُطب» در کلام آنهاست در این مرحله در تجلّی خداوند محو و مستهلک شده! و به علّت شکر و استغراقی که بر او عارض میشود، تابعیّت و عبودیّت به حَسَب صورت (نماز و روزه و اعمال عبادی دیگر) از او مرتفع میشود؛ اما از نظر معنا، او عین تابع و عابد است!
🔴 مولوی در توضیح اندیشه ولایت در تصوّف چنین میگوید:
«پس به هر دورى وليّى قائم است
تا قيامت، آزمايش دائم است
پس امامِ حیّ قائم، آن ولیست
خواه از نسل عُمَر، خواه از علیست!» [۱]
🔔 بنابر این اگر امثال مولوی و ابن عربی و عطار، از ولی بودن امیرالمؤمنین علیهالسلام و یا احتمالاً امامان دیگر، دم میزنند، بخاطر نیازی است که به این منصب عظیم و شریف و در نتیجه دزدیدن آن دارند! در حالی که رسول خدا صلّیاللهعلیهوآله تنها راجع به حضرت امیرالمؤمنین علیهالسلام فرمودند: «مَن کُنتُ مَولاهُ فَهَذا عَلیٌ مَولاهُ.» [۲]
آری، صوفیه امیرالمؤمنین علیهالسلام را امام و قطب و صاحب ولایت میدانند، لکن خود را نیز دقیقاً صاحب همان منصب ولایت و با همان اختیارات و درجات قرب به خدا میخوانند!
🔻 به شعر #شاه_نعمت_الله_ولی (مؤسس فرقه صوفیه نعمت اللّهیه) در این رابطه توجه کنید:
«از بعدّ علی است يازده فرزندش
بر جای رسول، نعمت الله ولی است!» [۳]
وی در این بیت به خوبی اندیشه ولایت در تصوّف را تبیین کرده است، چنان که میگوید: بعد از حضرت علی علیهالسلام، یازده فرزند ایشان امام و اقطاب وقت بودهاند و در این عصر نیز نعمت الله ولی (یعنی خودم!) امام و #قطب است و بر مسند رسول خدا صلّیاللهعلیهوآله نشسته و همان ولایت ایشان را داراست!
🔥 در نتیجه اقطاب صوفیه از ابتدای اسلام با تبعیّت از اولین غاصبان ملعون خلافت، غاصب منصب ولایت ظاهری امام زمان خود بر بخشی از مردم بودهاند؛ و از ابتدای دوران غیبت تاکنون نیز هر یک از قطبهای فِرَق مختلف صوفیه، غاصب مقام ولایت قطب عالم امکان، حضرت صاحبالعصر والزّمان عجّلاللهفرجهالشریف بوده و هستند؛ لعنةاللهعلیهمأجمعین.
📚 منابع:
[۱] مثنوی مولوی، دفتر دوم، ب۲۰
[۲] حدیث شریف غدیر
[۳] مفردات شاه نعمتالله ولی، ش۳
🍂 «یارب فرج صاحب ما را برسان.»
#مقاله #شبهات #تصوف
@SheikhMahdiTehrani
🔴 آشنایی با تصوّف (۷)
🔷 صوفیه، غاصب ولایت باطنی اهلبیت علیهمالسلام
ولایت الهی ائمّه معصومین علیهمالسلام، دارای دو وجه و مقام است:
۱. مقام حکومت ظاهری و تکیه زدن بر مسند خلافت و زعامت سیاسی در جامعه که از طرف خداوند متعال تعیین شده است؛ که از آن تعبیر به #ولایت_ظاهری میکنیم و خلفای غاصب اهل #سقیفه آن را ربوده و بر این مسند غصبی نشستند و اهلبیت علیهمالسلام را از حقّ خلافت الهیّه خود تا روز ظهور کنار زدند.
۲. مقام امامت، هدایت و مرجعیّت علمی ائمه هداة معصومین علیهمالسلام به جهت علم الهی که خداوند متعال به آنان داده است؛ که از آن تعبیر به #ولایت_باطنی میکنیم و این مقام هم توسط صوفیه لعنهمالله غصب شد! امثال حسن بصری ملعون با زهدورزی و ترک دنیا، توجه مردم را به خود جلب کردند و از این طریق بر مسند #هدایت و دستگیری معنوی طیف وسیعی از جامعه قرار گرفتند و خود را در عرض اهلبیت علیهمالسلام به عنوان «ولی الله» جا زده و آنها را کنار زدند!
🔹 درست است که ریشۀ تمام انحرافات اسلام بعد از شهادت #رسول_خدا صلّیاللهعلیهوآله و ترویج بدعتها و ایجاد فرقههای ضالّه بین مسلمین (از جمله خود صوفیه)، در جنایتی بود که در سقیفۀ بنیساعده با #غصب_خلافت ظاهری #امیرالمؤمنین علیهالسلام به وقوع پیوست؛ اما مردم هیچ وقت برای یادگیری معارف دینشان نزد عُمری که میگفت: «كُلُّ النّاسِ أفقَهُ مِن عُمَر حَتّی المُخدّراتِ فِی البُیوت!» [۱] (تمام مردم از منِ عُمَر عالمترند، حتی زنان پردهنشین!) و یا ابوبکری که ندای «أقیلوني أقیلوني فَلَستُ بِخَیرکم!» [۲] (مرا رها کنید، رها کنید که از شما بهتر نیستم!) او همواره بر منبر شنیده میشد، نمیرفتند؛ (گرچه آن دو به عنوان اوّل ظالم، همواره مورد لعن و نفرین ائمّه معصومین علیهمالسلام بوده و هستند و جایگاهشان در جهنّم، بدترین جایگاه است. [۳]) بلکه نزد شیّادانی نظیر #حسن_بصری و دیگر صوفیان که مجالس درس و وعظ داشتند و در جامعه به عنوان زاهدین و عارفین شناخته میشدند، رفته و به ضلالت (نه هدایت) آنان، سیر و سلوک میکردند!
🔹امروزه نیز برخی به اصطلاح شیعیان، در عوض اینکه برای کسب معارف دین به اهلبیت علیهمالسلام و شاگردان راستین مکتب آنان رجوع کنند، نزد خبیثانی چون #ابن_عربی، #شمس_تبریزی، #مولوی، #بایزید_بسطامی و شاگردان شیّاد آنان زانوی تلمّذ میزنند و فریب عناوین جذّابی نظیر تصوّف مدرن، #عرفان نوظهور و امثال آن را میخورند!
⚠️ و متأسفانه به جهت تبلیغات وسیع دشمنان اسلام و نفوذ تفکرّات مسموم صوفیه در بطن جامعۀ ما، بسیاری از دوستداران کممعرفت اهلبیت علیهمالسلام در قفسۀ کتابخانه خود، کتابهای مثنوی مولوی، دیوان شمس، رباعیّات خیام و دیوان حافظ را در کنار #قرآن کریم، #نهج_البلاغه، #صحیفه_سجادیه و #مفاتیح_الجنان نگهداری میکنند! و شبیه همان احترامی که اگر برای آیات قرآن و روایات معصومین علیهمالسلام قائل باشند و شاید بهتر از آن را برای شطحیّات مولوی، کفریّات #خیام و غزلیّات #حافظ رعایت میکنند!
📚 منابع:
[۱] تفسیر ابنكثیر، ج۱، ص۴۶۸
[۲] تاریخ طبری، ج۲، ص۴۵۰
[۳] سوره مبارکه نساء، آیه ۱۴۵
🍂 «یارب فرج امام ما را برسان.»
#مقاله #شبهات #تصوف #ولایت
@SheikhMahdiTehrani
🔴 آشنایی با تصوّف (۸)
🔷 معنای عقیدۀ فاسد «وحدت وجود» در کلام یکی از بزرگان صوفیه!
سلطان محمد گنابادی (م۱۳۲۷ق) قطب سی و چهارم صوفیه نعمت اللّهی گنابادی که با فتوای ارتدادش توسط مرحوم آخوند خراسانی، مهدور الدم معرفی شده و به قتل رسید، در تفسیر کفرآمیز خود چنین مینویسد:
❌ «چون تمام اجزاء عالَم، مظاهر اسماء خداوند است، چه اسماء لطفیه و چه اسماء قهریه، پس هر معبودی را که انسان پرستش کند، در حقیقت خدا را اختیاراً پرستش کرده است!
پس انسانها در پرستش اختیاری خود (نسبت به همه چیز) همچون اَبالسه (شیطانپرستان) که ابلیس و #شیطان را پرستش میکنند؛ و کَهَنه که #جن و اجنّه را پرستش میکنند؛ و زردشتیه که عناصر را پرستش میکنند؛ و وثونیه و بتپرستان که آب و هوا و زمین و موالید ثلاثه را پرستش میکنند؛
و سامریین که احجار و سنگها و اشجار و نباتات را پرستش میکنند؛ و بعضی از هندوها که گاو و حیوانات را پرستش میکنند؛ و مثل فرعونیان و جمشیدیه که انسان را پرستش میکنند؛ و مثل صائبیه که ستارگان را پرستش میکنند؛ و باز مثل اکثر هندوها که ملائکه را پرستش میکنند؛
و پرستش کنندگان ذَکَر و فَرج، مثل بعضی از هندوها که ذکر و فرج (آلات تناسلی) انسان را پرستش میکنند؛ و گروهی دیگر که آلت و ذکر مهادیو را که فرشته بزرگیست پرستش میکنند؛ و بعضیها که آلت زن خود را پرستش میکنند! تمام اینها پرستش خداست!! (نعوذ بالله و أستغفر الله!) چون همگی، مظاهر اسماء و صفات خدا را پرستش میکنند، پس خداپرست هستند! ولی نمیفهمند!
‼️ اگر مؤمن بدانستی که بُت چیست
یقین کردی که دین در بتپرستی است!
اگر کافر ز بت آگاه بودی
چرا در دین خود گمراه بودی!»
📚 تفسیر بیان السعادة، ج٢، ص۴۳۷
محقّق اردبیلی رحمةاللهعلیه دربارۀ اعتقاد فاسد #وحدت_وجود ملاعین صوفیه و فلاسفه مینویسد:
✅ «بعضی از متأخرین اتحادیه مثل محیی الدین عربی و شیخ عزیز نسفی و عبد الرزاق کاشی، کفر و زندقه را از ایشان گذرانیده، به وحدت وجود قائل شدهاند و گفتهاند که هر موجودی خداست! تعالی الله عمّا یقول الملحدون علوّا کبیرا.»
همچنین میفرماید:
⭕️ «و ایضاً باید دانست که سبب تمادی و طغیان ایشان در کفر، آن بود که به مطالعۀ کتب فلاسفه مشغول شدند و چون بر قول #افلاطون قبطی و اتباع او اطلاع یافتند، از غایتِ ضلالت، گفتار غوایتشعار او را اختیار کردند و از جهت آنکه کسی پی نبَرَد که ایشان دزدان مقالات و اعتقادات قبیحۀ فلاسفهاند، این معنی را لباس دیگر پوشانیده، وحدت وجودش نام کردند!
و چون معنای آن را از ایشان پرسیدند، از روی تلبیس (نیرنگ) گفتند که این معنی به بیان در نمیآید! و بدون ریاضتِ بسیار و خدمت پیرِ کامل، به آن نمیتوان رسید و احمقان را سرگردان ساختهاند! و جمعی از سفیهان در آن باب، اوقات بسیار ضایع کردند و فکرها در آن باب دوانیدند و آن کفر عظیم را تأویلها کردند!»
📚حدیقة الشیعة (مقدساردبیلی)، ص۷۵۲
🍂 «اللّهمّ عجّل لسیّدنا المظلوم الفرج.»
#مقاله #شبهات #تصوف #فلسفه #توحید
@SheikhMahdiTehrani
🔴 آشنایی با تصوّف (۹)
🔷 تصوّف چگونه وارد تشیّع شد؟
چهار عامل مهم در این رابطه وجود دارد که به طور مختصر به آنها اشاره میکنیم؛ همانطور که در گذشته بیان شد، تصوّف برای پر کردن خلأ معنوی و عرفانی در جامعۀ اهل سنّت، توسط حزب ننگین #سقیفه ایجاد شد و شیعیان از همان ابتدا، تشنگی معنوی خود را با رجوع به اهلبیت علیهمالسلام برطرف میکردند؛ لذا چنین خلأ و نیازی در میان شیعیان وجود نداشت تا بخواهند به اولیاء صوفیه مراجعه کنند؛ به همین جهت ما تا قرن شش و هفت هجری حتّی یک صوفی شیعه سراغ نداریم! اما بعد از هفتم، این چهار عامل سبب ورود تصوّف در بین شیعیان شدند:
1⃣ حملۀ مغول و سقوط حکومت عباسیان:
حملۀ مغول به ممالک اسلامی اولین قدم در راستای گرایش تصوّف به تشیّع بود، زیرا:
الف) حکومت پانصد سالۀ عباسیان که بزرگترین سدّ و مانع گرایش صوفیه به تشیّع میشد، کنار رفت؛
ب) به تدریج حاکمان بزرگ #مغول مانند #اولجایتو (م۷۱۶ق)، به مذهب حَقّه تشیّع متمایل شدند؛ صوفیه که دیگر از حمایت حاکمان سنّی مذهب #بنی_العباس بهرهمند نبودند، ناچار باید تغییر رنگ داده و برای جلب حمایت حاکمان، در لباس تشیّع خودنمایی میکردند! چرا که دین و مذهب در تصوّف، پوسته و قشری بیارزش است و صوفیان، جوهر تمام مذاهب و ادیان را حقیقتی واحد (#صلح_کل) میدانند!
2⃣ ظهور ابن عربی (م۶۳۸ق):
دو کار مهم او در جهت تلفیق تصوّف در تشیّع از این قرار است:
الف) نزدیک کردن تصوّف به #فلسفه و وارد کردن مفاهیم و تعبیرات پیچیدۀ فلاسفۀ مُلحد یونان به حیطۀ علوم اسلامی و شرح آنها؛
ب) نگارش آموزۀ #مهدویت طبق مذاق شیعیان برای رسیدن به مطامع پلید خود: ابن عربی با استناد به حدیث متواتر خلفای اثنیعشر #رسول_خدا صلّیاللهعلیهوآله، گفت امام و خلیفۀ دوازدهم، حضرت مهدی فرزند امام حسن عسکری علیهماالسلام است؛ گرچه آن خبیث، یازده امام گذشته را خلیفه نمیدانست، بلکه ابوبکر و عمر و عثمان و ... را خلفای پیامبر معرفی کرده بود!
3⃣ ظهور سید حیدر آملی (م۷۸۷ق):
او از فقهای درباری و حکومتی شیعه محسوب میشد و با تکیه بر اساتید خود، جایگاه قابل توجهی در میان شیعیان کسب کرده بود؛ او پس از مدتی رخت ریاست را کنار نهاده و به عراق سفر میکند و به تدریج وارد وادی #عرفان و سلوک میشود و انحرافات او نمایان میگردد؛ وی در عین حالی که به شدت شیفتۀ #ابن_عربی بود، نقدهای جدّی نیز بر او وارد کرد؛ #سیدحیدر_آملی در کتاب جامع الاسرار میکوشد میان تصوّف و تشیّع آشتی برقرار کند؛ به همین جهت میگوید: «صوفی واقعی، شیعه است و شیعۀ حقیقی، یک صوفی میباشد و اینها دو لفظ برای یک معناست!»
و بدین ترتیب تصوّف با اولین چراغ سبز و عقبنشینی یکی از به ظاهر علمای تشیّع، به این مکتب رخنه کرد؛ اما هنوز صوفیان به طور کامل شیعه نشده بودند، زیرا یکی از مهمترین ارکان مذهب تشیّع، برائت از دشمنان اهلبیت علیهمالسلام است و صوفیان با وجود محبّت بیش از اندازه به خاندان عصمت و طهارت، رگههای سنّیگری آنان اجازه نمیداد که تبرّی را نیز به تولّی خود پیوند زنند؛ لذا نمیتوان آنها را شیعه نامید، بلکه باید بگوییم «سنّی دوازده امامی!»
4⃣ ظهور حکومت صفویان:
صفویان از تصوّف استفادۀ سیاسی کردند؛ شاه اسماعیل صفوی (م۹۳۰ق) نوجوانی نوزده ساله، با تکیه بر دو رکن زیر توانست سرتاسر ایران را تحت تصرّف خود در آورد:
الف) قدرت نظامی قزلباشها (لشکر صوفیان):
قزلباشها طایفهای از صوفیان شیعه بودند که بدنۀ نظامی و سپاه قدرتمند شاهان صفوی را تشکیل میدادند؛ آنها بنابر آموزههای تصوّف، شاه اسماعیل را #قطب وقت (یا مهدی موعود!) میدانستند، لذا تا پای جان برایش جنگیده و در این راه از هیچ تلاشی دریغ نمیکردند.
ب) قدرت علمی و فرهنگی مذهب تشیّع:
پایۀ دوم حکومت #صفویه، مذهب تشیّع بود که شاهان صفوی مخصوصاً شاه اسماعیل و فرزندش طهماسب، سلطنت خود را بر آن استوار ساخته بودند و مصمّم بر تبلیغ، ترویج و همگانی کردن مذهب حقّه تشیّع بودند.
🔹 صوفیه، تا زمان صفویان بالاترین درجۀ محبّت و تولّی و حتّی غُلو نسبت به اهلبیت علیهمالسلام را ابراز میداشتند؛ اما این موضوع، بدون #برائت و #تبری، برای شیعه دانستن آنان کافی نبود؛ حکومت صفویه آخرین قدم را در این زمینه برداشته و آموزۀ مهم تبرّی را در سرتاسر ایرانِ آن روز جا انداخته و اجباری کردند؛ مثلاً خطبا باید بنام ائمه معصومین علیهمالسلام و لعن خلفای ثلاثه، خطبه میخواندند! یکی از مناصب دولتی در زمان صفویه «تبرّائیان» بودند؛ آنها در شهرها و کوچه و بازار، پشت سر علمای متنفّذ مملکت راه میافتادند و بر خلفا #لعن میفرستادند و مردم نیز باید میگفتند: بیشمار! و هرکس از گفتن این کلمه خودداری میکرد، مجازات میشد!
🍂 «یارب فرج امام ما را برسان.»
#مقاله #شبهات #تصوف #تشیع
@SheikhMahdiTehrani
🔴 آشنایی با تصوّف (۱۰)
(با توجه به آغاز ایام فاطمیه علیهاالسلام، سلسله مطالب نقد تصوّف را به پایان میرسانیم تا إنشاءالله در فرصتی دیگر که بررسی صوفیۀ قرون اخیر بپردازیم.)
🔷 سخنان بسیار مهم علّامه مجلسی رحمةاللهعلیه با شیعیانی که دنباله رو ملاعین صوفیه شدهاند:
⚠️ «پس اگر اعتقاد به روز جزا داری، امروز حجّت خود را درست کن که چون فردا حق تعالی از تو حجّت طلبد، جواب شافی و عذر پسندیده داشته باشی! و نمیدانم بعد از ورود احادیث صحیحه از اهلبیت رسالت علیهمالسلام و شهادت این بزرگواران از علمای شیعه رضواناللهعلیهم بر بطلان این طائفه و طریقۀ ایشان، در متابعتشان نزد حق تعالی چه عذر خواهی داشت؟!
🔹 آیا خواهی گفت متابعت #حسن_بصری کردم که چند حدیث در لعن او وارد شده است؟!
🔹 یا متابعت #سفیان_ثوری کردم که با امام جعفر صادق علیهالسلام دشمنی میکرده و پیوسته معارض آن حضرت میشده است و بعضی احوال او را در اول کتاب بیان کردیم؛
🔹 یا متابعت #غزالی را عذر خود خواهی گفت که به یقین ناصبی بوده! و میگوید در کتابهای خود: "به همان معنا که مرتضی علی امام است، من هم امامم!" و میگوید: "هر کس یزید را لعنت میکند گناهکار است!" و کتابها در لعن و ردّ شیعه نوشته، مانند کتاب "المنقذ من الضّلال" و غیر آن؛
🔹 یا متابعت برادر ملعونش احمد غزّالی را حجّت خواهی کرد که میگوید: "شیطان از اکابر اولیاء الله است!"
🔹 یا ملّای رومی (#مولوی جلال الدین محمد بلخی) را شفیع خواهی کرد، که میگوید: "#ابن_ملجم را حضرت #امیرالمؤمنین علیهالسلام شفاعت میکند و به بهشت خواهد رفت! و حضرت امیر به او گفت که: تو گناهی نداری! چنین مقدّر شده بود و تو در آن عمل مجبور بودی!" و در هیچ صفحه از صفحات مثنوی نیست که اشعار به #جبر یا #وحدت_وجود یا سقوط عبادات یا غیر آنها از اعتقادات فاسد نکرده باشد! و چنانکه مشهور است و پیروانش قبول دارند، ساز و دف و نی (#موسیقی) شنیدن را عبادت میدانسته است!
🔹 یا پناه به محی الدّین #ابن_عربی خواهی برد که هرزههایش را در اول و آخر این کتاب شنیدی و میگوید: "جمعی از اولیاء الله هستند که رافضیان (شیعیان) را به صورت خوک میبینند!" و میگوید: "به معراج که رفتم مرتبۀ علی (علیهالسلام) را از مرتبۀ #ابوبکر و #عمر و #عثمان پستتر دیدم! و ابوبکر را در عرش دیدم! چون برگشتم به علی گفتم چون بود که در دنیا دعوی میکردی که من از آنها بهترم؟! الحال دیدم مرتبه تو را که از همه پستتری!!" (العیاذ بالله)
و او و غیر او از این تزریقات، بسیار دارند که متوجه آنها شدن، موجب طول سخن میشود.»
📚 عین الحیاة (علامهمجلسی)، ص۴۰۴
🍂 «یارب فرج صاحب ما را برسان.»
#مقاله #شبهات #تصوف
@SheikhMahdiTehrani
✅ عقوبت دنیوی قائلین به ربوبیّت ائمّه معصومین علیهمالسلام بدست حجّت خدا
از حضرت #امام_باقر علیهالسلام روایت شده است که فرمودند: زمانی که #امیرالمؤمنین صلواتاللهعلیه از #جنگ_جمل فراغت یافتند، هفتاد نفر از قوم زُط (سیاهپوستان هندی) خدمت حضرت آمدند و سلام کردند و با زبان خویش با ایشان سخن گفتند و حضرت نیز با زبان خودشان پاسخ آنان را دادند؛ سپس فرمودند: «من چنان که شما گفتهاید و باور دارید نیستم؛ من بنده و مخلوقِ خداوند متعال هستم!»
🔥 آنان انکار ورزیده و گفتند: «أَنْتَ أَنْتَ هُو!» (تو همان خودِ خدایی!)
(مشابه قول آن مداح غالی نادان: "تو خداوند منی! طفره نرو! لو رفتی!!")
حضرت فرمودند: «اگر (به این سخن پایان ندهید و) از اعتقاد به آنچه درباره من گفتید، به سوی حق باز نگردید و به درگاه خدای تعالی توبه نکنید، شما را خواهم کشت!»
اما آنان از بازگشت (از این اعتقاد کفرانی) و #توبه امتناع ورزیدند؛ پس حضرت دستور دادند که برای آنان چاههايی کنده شود، سپس آن چاهها را به یکدیگر راه دادند و آن (غُلات منحرف و گمراهکننده که با مشاهده مقدمات عذاب خود، باز هم توبه نکردند) را درون آنها انداخته و رویشان را پوشاندند و در یکی از چاهها که هیچ یک از ایشان درونش نبود، آتش افروختند و بدین سبب، دود بر دیگر چاهها و آنان وارد شد و همگی مُردند.
💠 «حدثني الحسين بن الحسن بن بندار القمي قال: حدثني سعد بن عبد اللّه بن أبي خلف القمي قال: حدثنا أحمد بن محمد بن عيسى و عبد اللّه بن محمد بن عيسى و محمد بن الحسين بن أبي الخطاب عن الحسن بن محبوب عن صالح بن سهل عن مسمع بن عبد الملك أبي سيار عن رجل عن أبي جعفر عليه السّلام قال: ان عليا عليه السّلام لما فرغ من قتال أهل البصرة: أتاه سبعون رجلا من الزط فسلموا عليه و كلموه بلسانهم فرد عليهم بلسانهم. و قال لهم: اني لست كما قلتم أنا عبد اللّه مخلوق، قال فأبوا عليه و قالوا له أنت أنت هو، فقال لهم: لئن لم ترجعوا عما قلتم في و تتوبوا الى اللّه تعالى لأقتلنكم. قال: فأبوا أن يرجعوا و يتوبوا، فأمر أن تحفر لهم آبار فحفرت، ثم خرق بعضها الى بعض ثم فرقهم فيها ثم طم رءوسها ثم ألهب النار في بئر منها ليس فيها أحد فدخل الدخان عليهم فماتوا.»
📚 رجال الکشّی (شیخطوسی)، ج۱، ص۳۲۵
بحار الانوار (علامهمجلسی)، ج۲۵، ص۲۸۷
⭕️ پس کیفر دنیوی کسانی که عامدانه با غُلو و اعتقاد باطل به الوهیّت ائمّه علیهمالسلام، دیگران را هم به شرک و کفر و ضلالت میکشانند و از صراط مستقیم بندگی خداوند متعال منحرف میکنند، چیست و چگونه به دست حجّت خدا جاری میشود.
🍃 «اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج.»
#حدیث #اعتقادی #توحید #شرک #کفر #غلو #علی_اللهی #غلات #تصوف
@sheikhmahditehrani
✅ اهمیّت آموزش معارف دین به فرزندان
از حضرت #امام_صادق علیهالسلام روایت شده است که فرمودند:
🌱 «فرزندانتان را دریابید و معارف دین را به آنان بیاموزید، قبل از آنکه مُرجِئه بر شما پیشدستی کنند و آنان را برُبایند!»
💠 «عَنْ جَمِيلِ بْنِ دَرَّاجٍ وَ غَيْرِهِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: بَادِرُوا أَوْلَادَكُمْ بِالْحَدِيثِ قَبْلَ أَنْ يَسْبِقَكُمْ إِلَيْهِمُ الْمُرْجِئَة.»
📚 كافی (شیخکلینی)، ج ۶، ص۴۷
وسائل الشیعة (شیخحرعاملی)، ج۱۲، ص۲۴۷
📝 «مُرجئه» چه فرقهای بوده و هستند؟
در معرفی افکار آنان چنین آمده: «مرجئه کسانی هستند که میگویند: کسی که نماز نخواند و روزه نگیرد و غسل واجبش را انجام ندهد و خانه کعبه را خراب کند و فلان گناه پلید دیگر (که ترجمه نمیکنیم) را هم مرتکب شود، ولی فقط در دل به خدا ایمان داشته باشد، او بر ایمانی همانند ایمان جبرئیل و میکائیل قرار دارد!!» (فَأَيُّ الْجَمَاعَةِ مُرْجِئٌ يَقُولُ مَنْ لَمْ يُصَلِّ وَ لَمْ يَصُمْ وَ لَمْ يَغْتَسِلْ مِنْ جَنَابَةٍ وَ هَدَمَ الْكَعْبَةَ وَ نَكَحَ أُمَّهُ فَهُوَ عَلَى إِيمَانِ جَبْرَئِيلَ وَ مِيكَائِيل!)
(بحار الانوار، ج۲۷، ص۷۰)
💢 حال ببینید تفکّرات خطرناک #مرجئه در قرن بیست و یکم چگونه بیداد میکند! این گروه که متأسفانه در جامعه ما با تبلیغات و همصدایی متصوّفۀ ملعون رشد چشمگیری هم داشتهاند، بطور خلاصه و به قول عامیانۀ امروزی نظرشان این است و میگویند: «ای بابا، دلت پاک باشه!! ظاهر مهم نیست! خدا میبخشه! حجاب چیه؟! کی گفته موسیقی حرومه؟! و ...»
♨️ این عقیدۀ مسموم و انحرافی، بخاطر آساننمایی و حذف ملزومات و تقیّدات بندگی از انسانها و همچنین همراهی و هماهنگی با #هوای_نفس، روز به روز بر طرفدارانش در جامعۀ ما افزوده میشود؛ مخصوصاً در نوجوانان و جوانان که به خاطر سهلانگاری #والدین در اعتماد نابجا و سپردن آنان به فضاهای آموزشی و دانشگاهها (که یکی از مبادی ورود این انحرافات اعتقادی هستند)، در ذهن و دل آنان بسیار رخنه کرده و ایمان و اعتقادات پاک نسل جوان ما را در معرض نابودی قرار دادهاند.
🌿 به همین خاطر، پدر و مادرها باید پس از شناخت وظایف #تربیتی خود در قبال فرزندانشان، با ایجاد آشنایی و رابطه با علمای مخلص و دلسوز دین، شرکت مستمر در مجالس مذهبی قابل اعتماد و دیگر فعالیّتهایی که منجر به یادگیری اعتقادات صحیح و پرسیدن سؤالاتی که در فکر و ذهن آنان ایجاد میشود، در مسیر استحکام اعتقادی فرزندان خود تلاش و کوشش نمایند.
🍂 «یارب فرج امام ما را برسان.»
#حدیث #اخلاقی #تربیت_فرزند #تصوف