⭕️ عاشورا؛ روز عزا و حزن و گریۀ شیعیان و شادی و رقص و طرب صوفیان!
روز عاشورایی #مولوی جلال الدین محمد بلخی صوفی سنّی جبریمسلک، ظاهراً گذرش بر مردم شیعۀ شهر حلب سوریه (که در گذشتههای دور، شیعیان زیادی در آن ساکن بودند) میافتد و میبیند در آنجا غوغای عزا و گریه و ناله برپاست؛ به اهالی شهر میگوید: من غریبم، بگوئید اینجا چه خبر است؟ به او میگویند: مگر تو شیعه نیستی؟! امروز #عاشورا و روز شهادت حضرت حسین بن علی علیهماالسلام است!
❌ سپس او زبان به طعن آنان میگشاید که چقدر شما جاهلید! حسین بن علی به خدا رسیده است و شما بر او عزاداری میکنید؟! باید خوشحال باشید نه عزادار! و شیعیان را بخاطر عزاداری در عاشورا، جاهل مینامد:
روزِ عاشورا همه اهلِ حلب
بابِ انطاکیه اندر تا به شب
گرد آید مرد و زن، جمعی عظیم
ماتمِ آن خاندان دارد مُقیم
ناله و نوحه کنند اندر بُکا
شیعه عاشورا برای کربلا
بِشمُرَند آن ظلمها و امتحان
کز یزید و شِمر دید آن خاندان
نعرههاشان میرود در ویل و وشت
پُر همیگردد همه صحرا و دشت
یک غریبی شاعری از ره رسید
روزِ عاشورا و آن افغان شنید...
🔻 و در ادامه شروع میکند به جسارت نسبت به اهلبیت علیهمالسلام و طعن بر اعتقادات شیعیان و بازگویی نظرات باطل خود (که متأسفانه این طرز فکر انحرافی، در بین طیف دانشگاهی دور مانده از حقایق دین ما نیز طرفدار بسیاری دارد!):
چشمِ کوران، آن خسارت را بدید!
گوشِ کرّان، آن حکایت را شنید!
خفته بودَستید تا اکنون شما؟!
که کنون جامه دریدیت از عزا؟!
پس عزا بر خود کنید، ای خُفتگان!
زانکِ بد مرگیست این خوابِ گران!
روحِ سلطانی ز زندانی بِجَست!
جامه چه درانیم و چون خاییم دست؟!
چونکِ ایشان خسروِ دین بودهاند
وقتِ شادی شد چو بشکستند بند!
وَر نَهای آگه، برو بر خود گِری!
زآنکِ در انکارِ نقل و محشری!
بر دل و دینِ خرابت نوحه کن!
که نمیبیند جز این خاکِ کَهُن...
📚 مثنوی، دفتر ششم، بخش ۲۳ و ۲۴
و اینک نمونهای از حالات ائمه معصومین علیهمالسلام در عزای حضرت أباعبدالله الحسین صلواتاللهعلیه و روز عاشورا:
حضرت #امام_رضا علیهالسلام فرمودند:
🚩 «همانا روز شهادت حسین علیهالسلام، پلکِ چشمان ما را زخمی کرد و اشکهای ما را روان ساخت و عزیز ما را در زمین کربلا، خوار نمود و محنت و بلا را تا روز قیامت برای ما به ارث نهاد؛ پس بر مثل حسینی باید گریست، چرا که این گریه، گناهان بزرگ را فرو میریزد؛
زمانی که ماه محرّم فرا میرسید، پدرم (امام کاظم علیهالسلام) خندان دیده نمیشد و پیوسته گریان بود تا اینکه ده روز از محرّم میگذشت؛ و وقتی روز دهم (عاشورا) فرا میرسید، آن روز، روز غم و مصیبت و گریۀ ایشان بود و پیوسته میفرمود: امروز روزی است که حسین علیهالسلام در آن به قتل رسیده است.»
📚 الأمالی (شیخصدوق)، ص۱۹۰
روضة الواعظین (فتّالنیشابوری)، ص۱۶۹
👈 آشنایی به گوشهای از انحرافات مولوی
🔥 «اللَّهُمَّ الْعَنْ أَوَّلَ ظَالِمٍ ظَلَمَ حَقَّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ آخِرَ تَابِعٍ لَهُ عَلَى ذَلِکَ.»
#شبهات #عزاداری #تصوف #گریه
@SheikhMahdiTehrani
🔴 آشنایی با تصوّف (۵)
🔷 دورههای مختلف تصوّف
۱. مرحله تأسیس:
این مرحله پس از جریان #سقیفه بنیساعده با مقدمۀ #حسن_بصری شروع میشود و تا زمان #ابوهاشم_کوفی ادامه دارد (قرن اول هجری)؛ از دیگر بزرگان این دورۀ صوفیه، #سفیان_ثوری را میتوان نام برد و مرحلۀ رشد و دست به عصا راه رفتن تصوّف است!
۲. جوانه زدن تصوّف:
از چهرههای مشهور این دوره (قرن دوم هجری) #شقیق_بلخی (متوفای ۱۹۴ ق)، #رابعه_عدویه (م۱۸۵ق) و #حارث_محاسبی (م۱۹۵ق) هستند؛ در این دوره کم کم مبانی عارفانه وارد تصوّف شد، مانند #عشق که توسط رابعۀ عَدَویّه گسترش یافت؛ او اولین زن صوفی است که حکایات بسیاری از روابط او با حسن بصری و سفیان ثوری و دیگر صوفیان نقل کردهاند! [۱]
۳. مرحله رشد و رواج تصوّف:
این مرحله تقریباً در قرن سوم جریان یافته است؛ چهرههای معروف این دوره که تصوّف را رشد دادند: #بایزید_بسطامی، #جنید_بغدادی، #سهل_تستری، #منصور_حلاج و #ابوبکر_شبلی بودند؛ در این مرحله مفاهیمی همچون #شطحیات و #تقدیس_شیطان وارد تصوّف شد!
۴. مرحله نظم و کمال:
اوایل قرن چهارم را باید شروع مرحلۀ چهارم تصوّف دانست؛ #کل_آبادی و #سراج_طوسی از مشاهیر این دوره هستند؛ تصوّف در این مرحله صورت مکتوب مییابد و اولین کتابها در این دوره به رشتۀ تحریر در میآیند، مانند: «الرعایة لحقوق الله» که نویسندهاش مجهول است و «اللّمع» سرّاج طوسی (م۳۷۸ق).
۵. مرحله شرح و تعلیم:
این مرحله مربوط به قرنهای پنجم تا نهم است که از بهترین اعصار رشد و شکوفایی تصوّف محسوب میشود؛ در این دوره سیر و سلوک فرقهای شروع شد و فرقههای بسیاری شکل گرفت؛ از چهرههای تأثیرگذار این مرحله، #سیف_فرقانی، #داود_قیصری، #عبدالرحمن_جامی، #لاهیجی، #عطار_نیشابوری، #محمود_شبستری و جلالالدین #مولوی را میتوان نام برد؛ در این دوره، تصوّفِ نظری مدوّن شد و در حیطۀ عمل، گسترش بسیاری یافت.
۶. ایجاد خانقاه:
در قرن چهارم واقعهای به وقوع پیوست که نقطۀ عطفی برای تصوّف بود و آن ایجاد #خانقاه است؛ خانقاه را بیشتر به معنای معبد و پرستشگاه و سفره دانستهاند؛ اولین خانقاه به شهادت خود صوفیه، در قرن چهارم هجری توسط امیری مسیحی در رملۀ شام برای صوفیان ساخته شد! اندک اندک صوفیان هر کجا رفتند خانقاهی ساختند و این گونه مساجد ترک شد و موقوفات برای خانقاهها معیّن نمودند و آدابی بنا نهادند؛ حتی برای ورود به خانقاه، آداب و رسوم خاصّی ساختند و برای هر خانقاه یک متولّی به نام شیخ درست کردند. [۲]
⭕️ البته برخی فرقههای صوفیه، امروزه به دلیل ترس از افکار عمومی، نام خانقاههای خود را به حسینیه تغییر دادهاند؛ اما برنامههای همیشگی خود را (بعضاً به شکلی نوین) انجام میدهند!
مستر هِمفِر (جاسوس انگلستان در کشورهای اسلامی) در کتاب خاطرات خود، برنامۀ دولت انگلستان در مورد اسلام را این گونه بیان میکند:
🔴 «گسترش همه جانبۀ خانقاههای دراویش؛ تکثیر و انتشار رسالهها و کتابهایی که مردم عوام را به روی گرداندن از دنیا و مافیها و گوشهگیری سوق میدهد، مانند مثنوی مولوی و احیاء العلوم غزالی و کتابهای #ابن_عربی؛ و نگهداشتن مسلمین در جهل و بیخبری و جلوگیری از تأسیس و گشایش مراکز آموزشی و تربیتی از هر قبیل؛ ایجاد مانع در راه چاپ و انتشار و در صورت لزوم آتش زدن کتابخانههای عمومی؛ و برحذر داشتن مردم از فرستادن فرزندانشان به مدارس دینی با وارد ساختن اتهاماتی علیه مراجع و علمای بزرگ و ...» [۳]
📚 منابع:
[۱] تذکرة الاولیاء (عطارنیشابوری)، ص۴۳
[۲] سفرنامه ابن بطوطه، ص۲۶
[۳] خاطرات مستر همفر، ص۶۵
🍂 «یارب فرج امام ما را برسان.»
#مقاله #شبهات #تصوف
@SheikhMahdiTehrani
🔴 آشنایی با تصوّف (۶)
🔷 ولایت در تصوّف
در این نوشتار، با تشریح دیدگاه ولایت در تصوّف (اعم از شیعه و سنّی)، یکی از بزرگترین انحرافات متصوّفه روشن میگردد؛ مادامی که موضوع ولایت در تصوّف برای همگان تبیین نگردد، مردم به سختی میپذیرند که امثال #مولوی و #شمس و #عطار و #جامی و #ابن_عربی سنّی بودهاند، زیرا ولایت در تصوّف را همچون ولایت در تشیّع میپندارند!
🔹ولایت در تشیّع به چه معناست و تفاوت آن با ولایت در تصوّف چیست؟
✔️ شیعیان معتقدند خداوند متعال بعد از پیامبر اکرم صلّیاللهعلیهوآله، #امیرالمؤمنین علیهالسلام و یازده فرزند معصوم ایشان از نسل #حضرت_زهرا سلاماللهعلیها را که دارای علم لدنّی، قدرت تصرّف در امور و عصمت از جانب خداوند میباشند، برای ایشان برگزیده و از طریق #رسول_خدا صلّیاللهعلیهوآله به مردم معرفی کرده است.
✖️ اما صوفیان چنین اعتقادی ندارند و با عدم لحاظ دو قید مهم یعنی: «انحصار امامان در عدد دوازده» و «از نسل حضرت زهرا علیهاالسلام بودن»، #ولایت را به نوعیّه تبدیل میکنند؛ آنها معتقدند هرکس میتواند به مقام «فناء فی الله» و «بقاء بالله» برسد! و چنین کسی، امام و صاحب ولایت تکوینی و تشریعی بر همگان میگردد و تمام خصوصیّات یک امام از جمله علم و عصمت را دارا میشود! بر همین اساس، «ولی» که همان «قُطب» در کلام آنهاست در این مرحله در تجلّی خداوند محو و مستهلک شده! و به علّت شکر و استغراقی که بر او عارض میشود، تابعیّت و عبودیّت به حَسَب صورت (نماز و روزه و اعمال عبادی دیگر) از او مرتفع میشود؛ اما از نظر معنا، او عین تابع و عابد است!
🔴 مولوی در توضیح اندیشه ولایت در تصوّف چنین میگوید:
«پس به هر دورى وليّى قائم است
تا قيامت، آزمايش دائم است
پس امامِ حیّ قائم، آن ولیست
خواه از نسل عُمَر، خواه از علیست!» [۱]
🔔 بنابر این اگر امثال مولوی و ابن عربی و عطار، از ولی بودن امیرالمؤمنین علیهالسلام و یا احتمالاً امامان دیگر، دم میزنند، بخاطر نیازی است که به این منصب عظیم و شریف و در نتیجه دزدیدن آن دارند! در حالی که رسول خدا صلّیاللهعلیهوآله تنها راجع به حضرت امیرالمؤمنین علیهالسلام فرمودند: «مَن کُنتُ مَولاهُ فَهَذا عَلیٌ مَولاهُ.» [۲]
آری، صوفیه امیرالمؤمنین علیهالسلام را امام و قطب و صاحب ولایت میدانند، لکن خود را نیز دقیقاً صاحب همان منصب ولایت و با همان اختیارات و درجات قرب به خدا میخوانند!
🔻 به شعر #شاه_نعمت_الله_ولی (مؤسس فرقه صوفیه نعمت اللّهیه) در این رابطه توجه کنید:
«از بعدّ علی است يازده فرزندش
بر جای رسول، نعمت الله ولی است!» [۳]
وی در این بیت به خوبی اندیشه ولایت در تصوّف را تبیین کرده است، چنان که میگوید: بعد از حضرت علی علیهالسلام، یازده فرزند ایشان امام و اقطاب وقت بودهاند و در این عصر نیز نعمت الله ولی (یعنی خودم!) امام و #قطب است و بر مسند رسول خدا صلّیاللهعلیهوآله نشسته و همان ولایت ایشان را داراست!
🔥 در نتیجه اقطاب صوفیه از ابتدای اسلام با تبعیّت از اولین غاصبان ملعون خلافت، غاصب منصب ولایت ظاهری امام زمان خود بر بخشی از مردم بودهاند؛ و از ابتدای دوران غیبت تاکنون نیز هر یک از قطبهای فِرَق مختلف صوفیه، غاصب مقام ولایت قطب عالم امکان، حضرت صاحبالعصر والزّمان عجّلاللهفرجهالشریف بوده و هستند؛ لعنةاللهعلیهمأجمعین.
📚 منابع:
[۱] مثنوی مولوی، دفتر دوم، ب۲۰
[۲] حدیث شریف غدیر
[۳] مفردات شاه نعمتالله ولی، ش۳
🍂 «یارب فرج صاحب ما را برسان.»
#مقاله #شبهات #تصوف
@SheikhMahdiTehrani
🔴 آشنایی با تصوّف (۷)
🔷 صوفیه، غاصب ولایت باطنی اهلبیت علیهمالسلام
ولایت الهی ائمّه معصومین علیهمالسلام، دارای دو وجه و مقام است:
۱. مقام حکومت ظاهری و تکیه زدن بر مسند خلافت و زعامت سیاسی در جامعه که از طرف خداوند متعال تعیین شده است؛ که از آن تعبیر به #ولایت_ظاهری میکنیم و خلفای غاصب اهل #سقیفه آن را ربوده و بر این مسند غصبی نشستند و اهلبیت علیهمالسلام را از حقّ خلافت الهیّه خود تا روز ظهور کنار زدند.
۲. مقام امامت، هدایت و مرجعیّت علمی ائمه هداة معصومین علیهمالسلام به جهت علم الهی که خداوند متعال به آنان داده است؛ که از آن تعبیر به #ولایت_باطنی میکنیم و این مقام هم توسط صوفیه لعنهمالله غصب شد! امثال حسن بصری ملعون با زهدورزی و ترک دنیا، توجه مردم را به خود جلب کردند و از این طریق بر مسند #هدایت و دستگیری معنوی طیف وسیعی از جامعه قرار گرفتند و خود را در عرض اهلبیت علیهمالسلام به عنوان «ولی الله» جا زده و آنها را کنار زدند!
🔹 درست است که ریشۀ تمام انحرافات اسلام بعد از شهادت #رسول_خدا صلّیاللهعلیهوآله و ترویج بدعتها و ایجاد فرقههای ضالّه بین مسلمین (از جمله خود صوفیه)، در جنایتی بود که در سقیفۀ بنیساعده با #غصب_خلافت ظاهری #امیرالمؤمنین علیهالسلام به وقوع پیوست؛ اما مردم هیچ وقت برای یادگیری معارف دینشان نزد عُمری که میگفت: «كُلُّ النّاسِ أفقَهُ مِن عُمَر حَتّی المُخدّراتِ فِی البُیوت!» [۱] (تمام مردم از منِ عُمَر عالمترند، حتی زنان پردهنشین!) و یا ابوبکری که ندای «أقیلوني أقیلوني فَلَستُ بِخَیرکم!» [۲] (مرا رها کنید، رها کنید که از شما بهتر نیستم!) او همواره بر منبر شنیده میشد، نمیرفتند؛ (گرچه آن دو به عنوان اوّل ظالم، همواره مورد لعن و نفرین ائمّه معصومین علیهمالسلام بوده و هستند و جایگاهشان در جهنّم، بدترین جایگاه است. [۳]) بلکه نزد شیّادانی نظیر #حسن_بصری و دیگر صوفیان که مجالس درس و وعظ داشتند و در جامعه به عنوان زاهدین و عارفین شناخته میشدند، رفته و به ضلالت (نه هدایت) آنان، سیر و سلوک میکردند!
🔹امروزه نیز برخی به اصطلاح شیعیان، در عوض اینکه برای کسب معارف دین به اهلبیت علیهمالسلام و شاگردان راستین مکتب آنان رجوع کنند، نزد خبیثانی چون #ابن_عربی، #شمس_تبریزی، #مولوی، #بایزید_بسطامی و شاگردان شیّاد آنان زانوی تلمّذ میزنند و فریب عناوین جذّابی نظیر تصوّف مدرن، #عرفان نوظهور و امثال آن را میخورند!
⚠️ و متأسفانه به جهت تبلیغات وسیع دشمنان اسلام و نفوذ تفکرّات مسموم صوفیه در بطن جامعۀ ما، بسیاری از دوستداران کممعرفت اهلبیت علیهمالسلام در قفسۀ کتابخانه خود، کتابهای مثنوی مولوی، دیوان شمس، رباعیّات خیام و دیوان حافظ را در کنار #قرآن کریم، #نهج_البلاغه، #صحیفه_سجادیه و #مفاتیح_الجنان نگهداری میکنند! و شبیه همان احترامی که اگر برای آیات قرآن و روایات معصومین علیهمالسلام قائل باشند و شاید بهتر از آن را برای شطحیّات مولوی، کفریّات #خیام و غزلیّات #حافظ رعایت میکنند!
📚 منابع:
[۱] تفسیر ابنكثیر، ج۱، ص۴۶۸
[۲] تاریخ طبری، ج۲، ص۴۵۰
[۳] سوره مبارکه نساء، آیه ۱۴۵
🍂 «یارب فرج امام ما را برسان.»
#مقاله #شبهات #تصوف #ولایت
@SheikhMahdiTehrani
🔴 آشنایی با تصوّف (۱۰)
(با توجه به آغاز ایام فاطمیه علیهاالسلام، سلسله مطالب نقد تصوّف را به پایان میرسانیم تا إنشاءالله در فرصتی دیگر که بررسی صوفیۀ قرون اخیر بپردازیم.)
🔷 سخنان بسیار مهم علّامه مجلسی رحمةاللهعلیه با شیعیانی که دنباله رو ملاعین صوفیه شدهاند:
⚠️ «پس اگر اعتقاد به روز جزا داری، امروز حجّت خود را درست کن که چون فردا حق تعالی از تو حجّت طلبد، جواب شافی و عذر پسندیده داشته باشی! و نمیدانم بعد از ورود احادیث صحیحه از اهلبیت رسالت علیهمالسلام و شهادت این بزرگواران از علمای شیعه رضواناللهعلیهم بر بطلان این طائفه و طریقۀ ایشان، در متابعتشان نزد حق تعالی چه عذر خواهی داشت؟!
🔹 آیا خواهی گفت متابعت #حسن_بصری کردم که چند حدیث در لعن او وارد شده است؟!
🔹 یا متابعت #سفیان_ثوری کردم که با امام جعفر صادق علیهالسلام دشمنی میکرده و پیوسته معارض آن حضرت میشده است و بعضی احوال او را در اول کتاب بیان کردیم؛
🔹 یا متابعت #غزالی را عذر خود خواهی گفت که به یقین ناصبی بوده! و میگوید در کتابهای خود: "به همان معنا که مرتضی علی امام است، من هم امامم!" و میگوید: "هر کس یزید را لعنت میکند گناهکار است!" و کتابها در لعن و ردّ شیعه نوشته، مانند کتاب "المنقذ من الضّلال" و غیر آن؛
🔹 یا متابعت برادر ملعونش احمد غزّالی را حجّت خواهی کرد که میگوید: "شیطان از اکابر اولیاء الله است!"
🔹 یا ملّای رومی (#مولوی جلال الدین محمد بلخی) را شفیع خواهی کرد، که میگوید: "#ابن_ملجم را حضرت #امیرالمؤمنین علیهالسلام شفاعت میکند و به بهشت خواهد رفت! و حضرت امیر به او گفت که: تو گناهی نداری! چنین مقدّر شده بود و تو در آن عمل مجبور بودی!" و در هیچ صفحه از صفحات مثنوی نیست که اشعار به #جبر یا #وحدت_وجود یا سقوط عبادات یا غیر آنها از اعتقادات فاسد نکرده باشد! و چنانکه مشهور است و پیروانش قبول دارند، ساز و دف و نی (#موسیقی) شنیدن را عبادت میدانسته است!
🔹 یا پناه به محی الدّین #ابن_عربی خواهی برد که هرزههایش را در اول و آخر این کتاب شنیدی و میگوید: "جمعی از اولیاء الله هستند که رافضیان (شیعیان) را به صورت خوک میبینند!" و میگوید: "به معراج که رفتم مرتبۀ علی (علیهالسلام) را از مرتبۀ #ابوبکر و #عمر و #عثمان پستتر دیدم! و ابوبکر را در عرش دیدم! چون برگشتم به علی گفتم چون بود که در دنیا دعوی میکردی که من از آنها بهترم؟! الحال دیدم مرتبه تو را که از همه پستتری!!" (العیاذ بالله)
و او و غیر او از این تزریقات، بسیار دارند که متوجه آنها شدن، موجب طول سخن میشود.»
📚 عین الحیاة (علامهمجلسی)، ص۴۰۴
🍂 «یارب فرج صاحب ما را برسان.»
#مقاله #شبهات #تصوف
@SheikhMahdiTehrani
#عقل #صوفیه #حافظ #مولوی #شیخیه
💥مُتکلّم خبیر مرحوم شیخ محمدجواد خراسانی(ره):
📝نظر ما به حافظ و مولوی، نظر به شخص این دو نیست و ناشی از غرض شخصی هم نیست،بلکه نظر به نوع است و غرض عام دینی و مذهبی و مسلکی است که با هر شعبه و فرقه و تیره از این گروه که خود را به «صوفی» یا «عارف» نامیده اند داریم. و آنچه گفتیم از مطالب و ایرادات،همه مشترک است بین صوفیه و شیخیه و همه شعبه های تصوف از نعمتيه، حیدریه، نوربخشيه،قلندریه ذهبيه، سهروردیه،مولویه و هر تیره که به هر نام باشد،اگر چه از نام تصوف هم احتراز کنند و به صوفيه طعن زنند،مانند آنکه امروز جمعی خود را به نام عرفای متشرعه یا علمای تزکیه نفس یا علمای اخلاق مینامد ولی در معنی همان سیره و روش را سلوک دارند،نهایت از بین همه،این دو را انتخاب کردیم برای طعن و ردّ، از آن جهت که این دو گل سر سبد همه و مقبول خاطر همگی است و علمدار این طایفه اند (چونکه صد آمد، نود هم پیش ما است) طعن بر این دو، طعن بر همه است،إبطال این دو،إبطال همه است!
مقصدم راه عارفانه بود
نقض آئین صوفیانه بود
غرضم مولوی و حافظ نیست
حافظ و مولوی بهانه بود
🔺به علاوه آنکه امروز دیوان این دو نفر یکی از وسائل و آلات فریبندگی این گروه گردیده که عوام بیچاره و سادگان را به وسیله این دو کتاب میفریبند،از این جهت برای دفع دخل از معترضین، برای مولوی گفته ام:
بر گو بمولوی مکن از من شکایتی
کردی سعایتی و نمودم حمایتی
او سعی در فساد دین کرد و من حمایت از وی!
و درباره حافظ گفته ام:
بر گو گله از ما نکند حافظ شیراز
او پرده دری کرد و منش کشف همه راز
📚البدعة و التحرف؛بخش تنبیهات و تذکرات؛مورد ۲
〰〰〰〰〰〰〰〰〰
@SheikhMahdiTehrani