eitaa logo
کانال رسمی حاج شیخ مهدی تهرانی
2.1هزار دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
301 ویدیو
223 فایل
کانال مباحث اعتقادی حاج شیخ مهدی تهرانی https://eitaa.com/SheikhMahdiTehrani2
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴 آشنایی با تصوّف (۳) 🔷 چگونگی پیدایش تصوّف معمولاً بسیاری از صوفیان و مدافعان آنها سعی می‌کنند زمینه پیدایش تصوّف را «زُهد اسلامی و نیاز امّت!» معرفی کنند؛ در همین زمینه، به دو نظر از مدافعان تصوّف اشاره می‌شود: 🔹اوّل: قول جلال‌الدین همایی: «عامل پیدایش تصوّف، همان زهد و پرهیزگاری است!» [۱] 🔹دوم: قول کاظم یوسف‌پور: «در جهان اسلام، خاستگاه اصلی تصوّف را باید در اعتراض گروهی از مؤمنان دلسوخته جستجو کرد که پس از دوران طلایی اسلام، شاهد گرایش مسلمین به مادّیگری و دنیاطلبی بودند!» [۲] طبق این دو نظر، خاستگاه اصلی تصوّف اعتراض گروهی مؤمن دلسوخته در برابر گرایش به مادّیگری مسلمانان بوده است! ❓طرح سؤال 🔹اول: اگر بروز این تفکّر به سبب اعتراض مؤمنان دلسوخته بود، چرا اهل‌بیت علیهم‌السلام که زاهدترین افراد بودند، آن را همراهی نکردند؟! و چرا سردمداران این جریان انحرافی را نیز طرد و تکفیر نمودند؟! 🔹دوم: این مؤمنان دلسوخته چه کسانی بودند؟ حسن بصری، سفیان ثوری یا ابوهاشم کوفی؟! بدیهی است که اینان در زمان حیات ظاهری اهل‌بیت علیهم‌السلام زندگی می‌کردند و روایات رسیده گواه آنست که ائمّه معصومین به شدّت با اینان مخالف بودند! که حرف‌های را «اسلامیزه» می‌کرد، کارش به جایی رسید که فقیه دربار حجّاج ثقفی خونخوار شد! او و علیهماالسلام را می‌شناخت و آن بزرگواران نیز حسن بصری را خوب می‌شناختند؛ حال اگر دلسوختگی کسانی چون حسن بصری باعث پدید آمدن تصوّف شد، آیا می‌توان پذیرفت که او مَشرب حَقّه‌ای درست کرده باشد که امیرالمؤمنین علیه‌السلام آن را تأیید نکنند؟! اگر قرار بود از این جریان، زهد اسلامی شکل گیرد، پس چرا در تشکیلات او از افرادی چون کمیل و عمّار و مقداد خبری نیست؟! همچنین تاریخ شهادت می‌دهد که امثال از سرمایه‌داران زمان خود بودند و رابطه‌ای با و دنیاگریزی نداشتند! 🔷 قول صحیح در زمینۀ پیدایش تصوّف جریان تصوّف را می‌توان «سقیفه بنی‌ساعدۀ دوم» نامید؛ چرا که منافقین و یهود پس از شهادت صلّی‌الله‌علیه‌وآله با تشکیل بنی‌ساعده توانستند خلافت و حکومت ظاهری را از ائمّه معصومین علیهم‌السلام بگیرند، ولی در مقابلِ معنویّت امام علیه‌السلام ماندند و نتوانستند کاری کنند؛ از این رو بهترین کار، ساخت جریان‌ها و شخصیت‌هایی بود که بتوان آنها را جایگزین امام علیه‌السلام کرد و ولایتی را تعریف کرد که در عین تبعیّت مردم از آن، دست خلفای غاصب را در حکومت ظالمانه‌شان باز گذارد! 🔷 اوّلین صوفی عثمان بن شریک کوفی مشهور به «ابوهاشم کوفی» است که بعدها ابوهاشم صوفی هم لقب گرفت؛ وی در قرن دوم می‌زیست و معاصر علیه‌السلام بود؛ از آن حضرت روایت شده است که درباره او فرمودند: «اِنّهُ کانَ فاسدُ العقیدةِ جداً وهُوَ الذّی اِبتَدَعَ مَذهَباً یُقالُ لَهُ التَصَوّف وَاجَعَلَهُ مَفَرّاً لِعَقیدتِهِ الخَبِیثَۀِ.» [۳] «همانا او (ابوهاشم کوفی) کسی است که جدّاً عقیدۀ فاسدی دارد و اوست که از روی بدعت، مذهبی را بنا نهاد که تصوّف نامیده شد و آن را محل فراری برای عقاید خبیثۀ خود قرار داد!» کیوان قزوینی که ۳۲ سال نزد مؤسس فرقه صوفیه گنابادیه (ملاسلطان محمد گنابادی) خدمت کرد تا اینکه به منصور علیشاه ملقّب شد و بعدها هم از تصوّف توبه کرد، می‌گوید: «اوّلین کسی که زیر بار این ننگ و بدعت رفت، ابوهاشم کوفی بود که رنج‌ها به خود داد تا اَرّادۀ صوفیه به راه افتاد!» [۴] 📚 منابع: [۱] تصوّف در اسلام (همایی)، ص۶۰ [۲] نقد صوفی (یوسف‌پور)، ص۲۸ [۳] سفینة البحار (محدث‌قمی)، ج۵، ص۱۹۸ [۴] استوارنامه (کیوان‌قزوینی)، ص۲۲ 🍂 «اللّهمّ عجّل لمولانا الغریب الفرج.» @SheikhMahdiTehrani
🔴 آشنایی با تصوّف (۶) 🔷 ولایت در تصوّف در این نوشتار، با تشریح دیدگاه ولایت در تصوّف (اعم از شیعه و سنّی)، یکی از بزرگترین انحرافات متصوّفه روشن می‌گردد؛ مادامی که موضوع ولایت در تصوّف برای همگان تبیین نگردد، مردم به سختی می‌پذیرند که امثال و و و و سنّی بوده‌اند، زیرا ولایت در تصوّف را همچون ولایت در تشیّع می‌پندارند! 🔹ولایت در تشیّع به چه معناست و تفاوت آن با ولایت در تصوّف چیست؟ ✔️ شیعیان معتقدند خداوند متعال بعد از پیامبر اکرم صلّی‌الله‌علیه‌وآله، علیه‌السلام و یازده فرزند معصوم ایشان از نسل سلام‌الله‌علیها را که دارای علم لدنّی، قدرت تصرّف در امور و عصمت از جانب خداوند می‌باشند، برای ایشان برگزیده و از طریق صلّی‌الله‌علیه‌وآله به مردم معرفی کرده است. ✖️ اما صوفیان چنین اعتقادی ندارند و با عدم لحاظ دو قید مهم یعنی: «انحصار امامان در عدد دوازده» و «از نسل حضرت زهرا علیهاالسلام بودن»، را به نوعیّه تبدیل می‌کنند؛ آنها معتقدند هرکس می‌تواند به مقام «فناء فی الله» و «بقاء بالله» برسد! و چنین کسی، امام و صاحب ولایت تکوینی و تشریعی بر همگان می‌گردد و تمام خصوصیّات یک امام از جمله علم و عصمت را دارا می‌شود! بر همین اساس، «ولی» که همان «قُطب» در کلام آنهاست در این مرحله در تجلّی خداوند محو و مستهلک شده! و به علّت شکر و استغراقی که بر او عارض می‌شود، تابعیّت و عبودیّت به حَسَب صورت (نماز و روزه و اعمال عبادی دیگر) از او مرتفع می‌شود؛ اما از نظر معنا، او عین تابع و عابد است! 🔴 مولوی در توضیح اندیشه ولایت در تصوّف چنین می‌گوید: «پس به هر دورى وليّى قائم است تا قيامت، آزمايش دائم است‏ پس امامِ حیّ قائم، آن ولی‌ست خواه از نسل عُمَر، خواه از علی‌ست!» [۱] 🔔 بنابر این اگر امثال مولوی و ابن عربی و عطار، از ولی بودن امیرالمؤمنین علیه‌السلام و یا احتمالاً امامان دیگر، دم می‌زنند، بخاطر نیازی است که به این منصب عظیم و شریف و در نتیجه دزدیدن آن دارند! در حالی که رسول خدا صلّی‌الله‌علیه‌وآله تنها راجع به حضرت امیرالمؤمنین علیه‌السلام فرمودند: «مَن کُنتُ مَولاهُ فَهَذا عَلیٌ مَولاهُ.» [۲] آری، صوفیه امیرالمؤمنین علیه‌السلام را امام و قطب و صاحب ولایت می‌دانند، لکن خود را نیز دقیقاً صاحب همان منصب ولایت و با همان اختیارات و درجات قرب به خدا می‌خوانند! 🔻 به شعر (مؤسس فرقه صوفیه نعمت اللّهیه) در این رابطه توجه کنید: «از بعدّ علی است يازده فرزندش بر جای رسول، نعمت الله ولی است!» [۳] وی در این بیت به خوبی اندیشه ولایت در تصوّف را تبیین کرده است، چنان که می‌گوید: بعد از حضرت علی علیه‌السلام، یازده فرزند ایشان امام و اقطاب وقت بوده‌اند و در این عصر نیز نعمت الله ولی (یعنی خودم!) امام و است و بر مسند رسول خدا صلّی‌الله‌علیه‌وآله نشسته و همان ولایت ایشان را داراست! 🔥 در نتیجه اقطاب صوفیه از ابتدای اسلام با تبعیّت از اولین غاصبان ملعون خلافت، غاصب منصب ولایت ظاهری امام زمان خود بر بخشی از مردم بوده‌اند؛ و از ابتدای دوران غیبت تاکنون نیز هر یک از قطب‌های فِرَق مختلف صوفیه، غاصب مقام ولایت قطب عالم امکان، حضرت صاحب‌‌العصر والزّمان عجّل‌الله‌فرجه‌الشریف بوده و هستند؛ لعنة‌الله‌علیهم‌أجمعین. 📚 منابع: [۱] مثنوی مولوی، دفتر دوم، ب۲۰ [۲] حدیث شریف غدیر [۳] مفردات شاه نعمت‌الله ولی، ش۳ 🍂 «یارب فرج صاحب ما را برسان.» @SheikhMahdiTehrani
🔴 آشنایی با تصوّف (۷) 🔷 صوفیه، غاصب ولایت باطنی اهل‌بیت علیهم‌السلام ولایت الهی ائمّه معصومین علیهم‌السلام، دارای دو وجه و مقام است: ۱. مقام حکومت ظاهری و تکیه زدن بر مسند خلافت و زعامت سیاسی در جامعه که از طرف خداوند متعال تعیین شده است؛ که از آن تعبیر به می‌کنیم و خلفای غاصب اهل آن را ربوده و بر این مسند غصبی نشستند و اهل‌بیت علیهم‌السلام را از حقّ خلافت الهیّه خود تا روز ظهور کنار زدند. ۲. مقام امامت، هدایت و مرجعیّت علمی ائمه هداة معصومین علیهم‌السلام به جهت علم الهی که خداوند متعال به آنان داده است؛ که از آن تعبیر به می‌کنیم و این مقام هم توسط صوفیه لعنهم‌الله غصب شد! امثال حسن بصری ملعون با زهد‌ورزی و ترک دنیا، توجه مردم را به خود جلب کردند و از این طریق بر مسند و دستگیری معنوی طیف وسیعی از جامعه قرار گرفتند و خود را در عرض اهل‌بیت علیهم‌السلام به عنوان «ولی الله» جا زده و آنها را کنار زدند! 🔹 درست است که ریشۀ تمام انحرافات اسلام بعد از شهادت صلّی‌الله‌علیه‌وآله و ترویج بدعت‌ها و ایجاد فرقه‌های ضالّه بین مسلمین (از جمله خود صوفیه)، در جنایتی بود که در سقیفۀ بنی‌ساعده با ظاهری علیه‌السلام به وقوع پیوست؛ اما مردم هیچ وقت برای یادگیری معارف دینشان نزد عُمری که می‌گفت: «كُلُّ النّاسِ أفقَهُ مِن عُمَر حَتّی المُخدّراتِ فِی البُیوت!» [۱] (تمام مردم از منِ عُمَر عالم‌ترند، حتی زنان پرده‌نشین!) و یا ابوبکری که ندای «أقیلوني أقیلوني فَلَستُ بِخَیرکم!» [۲] (مرا رها کنید، رها کنید که از شما بهتر نیستم!) او همواره بر منبر شنیده می‌شد، نمی‌رفتند؛ (گرچه آن دو به عنوان اوّل ظالم، همواره مورد لعن و نفرین ائمّه معصومین علیهم‌السلام بوده و هستند و جایگاه‌شان در جهنّم، بدترین جایگاه است. [۳]) بلکه نزد شیّادانی نظیر و دیگر صوفیان که مجالس درس و وعظ داشتند و در جامعه به عنوان زاهدین و عارفین شناخته می‌شدند، رفته و به ضلالت (نه هدایت) آنان، سیر و سلوک می‌کردند! 🔹امروزه نیز برخی به اصطلاح شیعیان، در عوض اینکه برای کسب معارف دین به اهل‌بیت علیهم‌السلام و شاگردان راستین مکتب آنان رجوع کنند، نزد خبیثانی چون ، ، ، و شاگردان شیّاد آنان زانوی تلمّذ می‌زنند و فریب عناوین جذّابی نظیر تصوّف مدرن، نوظهور و امثال آن را می‌خورند! ⚠️ و متأسفانه به جهت تبلیغات وسیع دشمنان اسلام و نفوذ تفکرّات مسموم صوفیه در بطن جامعۀ ما، بسیاری از دوستداران کم‌معرفت اهل‌بیت علیهم‌السلام در قفسۀ کتابخانه خود، کتاب‌های مثنوی مولوی، دیوان شمس، رباعیّات خیام و دیوان حافظ را در کنار کریم، ، و نگهداری می‌کنند! و شبیه همان احترامی که اگر برای آیات قرآن و روایات معصومین علیهم‌السلام قائل باشند و شاید بهتر از آن را برای شطحیّات مولوی، کفریّات و غزلیّات رعایت می‌کنند! 📚 منابع: [۱] تفسیر ابن‌كثیر، ج۱، ص۴۶۸ [۲] تاریخ طبری، ج۲، ص۴۵۰ [۳] سوره مبارکه نساء، آیه ۱۴۵ 🍂 «یارب فرج امام ما را برسان.» @SheikhMahdiTehrani
🔴 آشنایی با تصوّف (۹) 🔷 تصوّف چگونه وارد تشیّع شد؟ چهار عامل مهم در این رابطه وجود دارد که به طور مختصر به آنها اشاره می‌کنیم؛ همانطور که در گذشته بیان شد، تصوّف برای پر کردن خلأ معنوی و عرفانی در جامعۀ اهل سنّت، توسط حزب ننگین ایجاد شد و شیعیان از همان ابتدا، تشنگی معنوی خود را با رجوع به اهل‌بیت علیهم‌السلام برطرف می‌کردند؛ لذا چنین خلأ و نیازی در میان شیعیان وجود نداشت تا بخواهند به اولیاء صوفیه مراجعه کنند؛ به همین جهت ما تا قرن شش و هفت هجری حتّی یک صوفی شیعه سراغ نداریم! اما بعد از هفتم، این چهار عامل سبب ورود تصوّف در بین شیعیان شدند: 1⃣ حملۀ مغول و سقوط حکومت عباسیان: حملۀ مغول به ممالک اسلامی اولین قدم در راستای گرایش تصوّف به تشیّع بود، زیرا: الف) حکومت پانصد سالۀ عباسیان که بزرگترین سدّ و مانع گرایش صوفیه به تشیّع می‌شد، کنار رفت؛ ب) به تدریج حاکمان بزرگ مانند (م۷۱۶ق)، به مذهب حَقّه تشیّع متمایل شدند؛ صوفیه که دیگر از حمایت حاکمان سنّی مذهب بهره‌مند نبودند، ناچار باید تغییر رنگ داده و برای جلب حمایت حاکمان، در لباس تشیّع خودنمایی می‌کردند! چرا که دین و مذهب در تصوّف، پوسته و قشری بی‌ارزش است و صوفیان، جوهر تمام مذاهب و ادیان را حقیقتی واحد () می‌دانند! 2⃣ ظهور ابن عربی (م۶۳۸ق): دو کار مهم او در جهت تلفیق تصوّف در تشیّع از این قرار است: الف) نزدیک کردن تصوّف به و وارد کردن مفاهیم و تعبیرات پیچیدۀ فلاسفۀ مُلحد یونان به حیطۀ علوم اسلامی و شرح آنها؛ ب) نگارش آموزۀ طبق مذاق شیعیان برای رسیدن به مطامع پلید خود: ابن عربی با استناد به حدیث متواتر خلفای اثنی‌عشر صلّی‌الله‌علیه‌وآله، گفت امام و خلیفۀ دوازدهم، حضرت مهدی فرزند امام حسن عسکری علیهماالسلام است؛ گرچه آن خبیث، یازده امام گذشته را خلیفه نمی‌دانست، بلکه ابوبکر و عمر و عثمان و ... را خلفای پیامبر معرفی کرده بود! 3⃣ ظهور سید حیدر آملی (م۷۸۷ق): او از فقهای درباری و حکومتی شیعه محسوب می‌شد و با تکیه بر اساتید خود، جایگاه قابل توجهی در میان شیعیان کسب کرده بود؛ او پس از مدتی رخت ریاست را کنار نهاده و به عراق سفر می‌کند و به تدریج وارد وادی و سلوک می‌شود و انحرافات او نمایان می‌گردد؛ وی در عین حالی که به شدت شیفتۀ بود، نقدهای جدّی نیز بر او وارد کرد؛ در کتاب جامع الاسرار می‌کوشد میان تصوّف و تشیّع آشتی برقرار کند؛ به همین جهت می‌گوید: «صوفی واقعی، شیعه است و شیعۀ حقیقی، یک صوفی می‌باشد و اینها دو لفظ برای یک معناست!» و بدین ترتیب تصوّف با اولین چراغ سبز و عقب‌نشینی یکی از به ظاهر علمای تشیّع، به این مکتب رخنه کرد؛ اما هنوز صوفیان به طور کامل شیعه نشده بودند، زیرا یکی از مهمترین ارکان مذهب تشیّع، برائت از دشمنان اهل‌بیت علیهم‌السلام است و صوفیان با وجود محبّت بیش از اندازه به خاندان عصمت و طهارت، رگه‌های سنّی‌گری آنان اجازه نمی‌داد که تبرّی را نیز به تولّی خود پیوند زنند؛ لذا نمی‌توان آنها را شیعه نامید، بلکه باید بگوییم «سنّی دوازده امامی!» 4⃣ ظهور حکومت صفویان: صفویان از تصوّف استفادۀ سیاسی کردند؛ شاه اسماعیل صفوی (م۹۳۰ق) نوجوانی نوزده ساله، با تکیه بر دو رکن زیر توانست سرتاسر ایران را تحت تصرّف خود در آورد: الف) قدرت نظامی قزلباش‌ها (لشکر صوفیان): قزلباش‌ها طایفه‌ای از صوفیان شیعه بودند که بدنۀ نظامی و سپاه قدرتمند شاهان صفوی را تشکیل می‌دادند؛ آنها بنابر آموزه‌های تصوّف، شاه اسماعیل را وقت (یا مهدی موعود!) می‌دانستند، لذا تا پای جان برایش جنگیده و در این راه از هیچ تلاشی دریغ نمی‌کردند. ب) قدرت علمی و فرهنگی مذهب تشیّع: پایۀ دوم حکومت ، مذهب تشیّع بود که شاهان صفوی مخصوصاً شاه اسماعیل و فرزندش طهماسب، سلطنت خود را بر آن استوار ساخته بودند و مصمّم بر تبلیغ، ترویج و همگانی کردن مذهب حقّه تشیّع بودند. 🔹 صوفیه، تا زمان صفویان بالاترین درجۀ محبّت و تولّی و حتّی غُلو نسبت به اهل‌بیت علیهم‌السلام را ابراز می‌داشتند؛ اما این موضوع، بدون و ، برای شیعه دانستن آنان کافی نبود؛ حکومت صفویه آخرین قدم را در این زمینه برداشته و آموزۀ مهم تبرّی را در سرتاسر ایرانِ آن روز جا انداخته و اجباری کردند؛ مثلاً خطبا باید بنام ائمه معصومین علیهم‌السلام و لعن خلفای ثلاثه، خطبه می‌خواندند! یکی از مناصب دولتی در زمان صفویه «تبرّائیان» بودند؛ آنها در شهرها و کوچه و بازار، پشت سر علمای متنفّذ مملکت راه می‌افتادند و بر خلفا می‌فرستادند و مردم نیز باید می‌گفتند: بیشمار! و هرکس از گفتن این کلمه خودداری می‌کرد، مجازات می‌شد! 🍂 «یارب فرج امام ما را برسان.» @SheikhMahdiTehrani
🌺 پاداش کمک به همسر در کارهای خانه از حضرت علیه‌السلام روایت شده است که فرمودند: روزی صلّی‌الله‌علیه‌وآله به منزل ما تشریف آوردند؛ سلام‌الله‌علیها کنار دیگ غذا نشسته بود و من هم برایش عدس پاک می‌کردم؛ پیغمبر اکرم فرمودند: «ای أباالحسن!» عرض کردم: «بلی ای رسول خدا؟» حضرت فرمودند: 🍃 «از من بشنو که آنچه می‌گویم جز امر پروردگارم نیست؛ هیچ مردی نیست که در کارهای منزل به همسرش کمک کند، مگر اینکه به ازای هر تار مویی در بدنش، عبادت یک سال که روزهایش را به روزه و شب‌هایش را به عبادت ایستاده باشد، به او می‌دهند؛ و خداوند مانند پاداشی که به صابرین و حضرت داود و یعقوب و عیسی علیهم‌السلام داده است، به وی عطا می‌کند؛ ای علی! کسی که در کارهای خانه به همسرش بدون منّت‌گذاری خدمت نماید، خداوند اسمش را در دفتر شهداء ثبت می‌کند و برایش به ازای هر روز و شبی، ثواب هزار شهید و برای هر قدمی، ثواب حج و عمره می‌دهد و خداوند به ازای هر قطره‌ای که عرق کند، یک خانه در بهشت به او عطا می‌فرماید؛ ای علی! یک ساعت خدمت کردن به همسر در کارهای خانه، بهتر است از هزار سال عبادت، هزار حج، هزار عمره، و آزاد کردن هزار بنده در راه خدا و هزار جنگ در راه خدا و بهتر است از عیادت از هزار مریض و شرکت در هزار نماز جمعه و هزار تشییع جنازه و هزار گرسنه‌ای که سیر کند و هزار برهنه‌ای که بپوشاند و هزار اسبی که در راه خدا ببخشد و هزار دینار که به مستمندان صدقه بدهد؛ و بهتر است برایش از تلاوت تورات و انجیل و زبور و قرآن و بهتر از آزاد کردن هزار اسیر و بخشیدن هزار شتر به فقراست و چنین مردی از دنیا بیرون نمی‌رود، مگر آن که جایگاهش را در بهشت خواهد دید؛ ای علی! کسی که در خدمت به همسرش، دلتنگی و گِله نکند، بدون حساب وارد بهشت می‌شود؛ ای علی! خدمت به همسر، کفّارۀ گناهان کبیره است و خشم پروردگار را خاموش می‌کند و مهریّۀ ازدواج با حورالعین (در بهشت) است و به حسنات و درجات مرد می‌افزاید؛ ای علی! جز فرد صدّیق و شهید یا مردی که خداوند برای او خیر دنیا و آخرت را خواسته باشد، به همسرش خدمت نمی‌کند.» 📚 جامع الأخبار (شیخ‌شعیری)، ص۱۰۲ مستدرک الوسائل (محدث‌نوری)، ج۱۳، ص۴۸ درست است که مقام ملکوتی و رفتار بی‌خطای اهل‌بیت عصمت علیهم‌السلام، قابل قیاس با احدی نیست، اما به هر حال آن ذوات مقدّسه، بهترین اُسوه و الگوی مسلمانان هستند و خدای تعالی ما را به تبعیّت از و اخلاق و پذیرش اوامر و نواهی ایشان فرمان داده است؛ و اگر در خانواده‌ای، دستورات نورانی اهل‌بیت علیهم‌السلام بر زندگی حکم‌فرما باشد و روحیۀ تحکّم، لجاجت و بداخلاقی، جای خود را به ایثار، عطوفت و دهد، دوام و شادابی زندگی و خیر دنیا و آخرت، نصیب یکایک اعضای خانواده خواهد شد. 🍂 «یارب فرج امام ما را برسان.» @SheikhMahdiTehrani
⭕️ ماجرای تولد شرم‌آور مأمون عباسی! هفدهم ماه رجب، سالروز به درک واصل شدن آن خبیث ملعون، قاتل حضرت علیه‌السلام است. روزی عباسی لعنة‌الله‌علیه (پس از کشتن برادرش امین)، با زبیده خاتون، مادر وی ملاقات کرد و متوجه شد لبانش را به کلماتی نامفهوم تکان می‌دهد؛ به او گفت: ای مادر! آیا بخاطر اینکه پسرت را کشتم و حکومتش را گرفتم، از من ناراحتی و مرا نفرین می‌کنی؟! زبیده گفت: نه بخدا قسم ای امیرالمؤمنین! مأمون گفت: پس چه می‌گفتی؟! زبیده گفت: مرا معاف بدار! گفت: معاف نمی‌دارم و باید بگویی! زبیده گفت: می‌گفتم چقدر لجبازی زشت است! گفت: چطور؟! زبیده گفت: روزی با پدرت (لعنة‌الله‌علیه) بازی می‌کردیم، به شرط اینکه هر کس برنده شد، آنچه از فرد بازنده خواست عملی کند؛ (ببینید شطرنج، عمل و تفریح چه کسانی بوده است!) در این بین، پدرت بر من پیروز شد و شرط عجیبی برایم گذاشت که: "باید برهنه و عریان، دور قصر بگردی!" و من هر چه عذر خواستم، قبول نکرد و بالاخره خواستۀ او را عملی کرده و تمام لباسهایم را درآوردم و برهنه و عریان دور قصر راه رفتم! ولی از او کینه به دل گرفتم. پس از آن، دوباره شروع به بازی کردیم و این دفعه من بر او غالب آمدم و به وی گفتم: "باید به آشپزخانۀ قصر بروی و با زشت‌ترین و بدمنظرترین کنیز مطبخی، عمل خاص زناشویی انجام بدهی!" و پدرت هر چه مرا التماس نمود و حتی گفت که مالیات یک سال مصر و عراق را به من می‌دهد، ولی قبول نکردم و دستش را گرفتم و او را به مطبخ بردم و کنیزی زشت‌تر و بدبوتر از مادرت مُراجل پیدا نکردم و گفتم باید با این کنیز، آن عمل را انجام بدهی! او هم اجباراً انجام داد و همان جا نطفۀ تو منعقد شد! حال این ماجرا به یادم آمد و داشتم خودم را لعنت می‌کردم که با آن لجاجت و سماجت خود، سبب تولّد تو و قتل پسرم و سلب حکومتش شدم! سرانجام مأمون عباسی ملعون در ﺭﻭﺯ هفدهم ماه ﺭﺟﺐ ﺳﺎﻝ ۲۱۸ هجری ﺩﺭ ﺳﻦ ۴۸ ﺳﺎﻟﮕﻰ و پس از ۲۱ سال و آزار فراوان در حقّ حضرت رضا و جوادالائمّه علیهماالسلام و ظلم نسبت به سادات و شیعیان، ﺑﻪ ﺍﺟﺪﺍﺩ پلیدﺵ ﭘﻴﻮﺳﺖ؛ لعنة الله علیهم أجمعین. 📚 منابع عامه: حیاة الحيوان (دميرى)، ج۱، ص۱۱۵ نوادر الخلفاء (إتليدى)، ص۲۳۵ یادآور می‌شویم کلام نورانی صلّی‌الله‌علیه‌وآله که به علیه‌السلام فرمودند: 🔴 «جز سه دسته از مردم، کسی با شما اهل‌بیت بُغض و دشمنی ندارد: فرزند زنا، منافق یا کسی که مادرش در حال حیض به او حامله شده باشد!» 📚 علل الشرائع (شیخ‌صدوق)، ج۱، ص۱۴۲ وسائل الشیعة (شیخ‌حرعاملی)، ج۲، ص۵۶۸ 📝 در این زمانۀ پلید، فرزندانی عنود و هتّاک نسبت به دین و اهل‌بیت از مادران ناپاکی که در حال حیض باردار می‌شوند، زیاد شده‌اند! زنانی لااُبالی که مقیّد به غسل و پاکی از عادت ماهیانۀ خود نیستند، یا موانع آرایشی دائمی که مانع رسیدن آب به پوست بدن است برای خود کاشته و گذاشته‌اند، یا اینکه احکام غسل و طهارت بانوان را به درستی نمی‌دانند! و در نتیجه هیچ‌گاه از حالت حیض خود پاک نشده و در همین حال، باردار هم می‌شوند و فرزندان خبیثی که حاصل نطفۀ حیض هستند، تحویل جامعه می‌دهند! 🌺 «أسعدالله أیامکم یا أباالحسن یا علیّ بن موسی الرّضا ورحمة الله وبرکاته.»
🔴 مؤمن کیست و آیا مؤمن هستیم؟! (۱) ⏮ روایت بعدی از صلّی‌الله‌علیه‌وآله روایت شده است که در حجّة الوداع خطاب به مسلمین فرمودند: 🌿 «مؤمن کسی است که مردم او را بر اموال و جان‌هایشان، امین بدانند؛ و مسلمان كسی است كه مردم از دست و زبانش، در سلامت و آسوده باشند؛ و مجاهد کسی است که با نفسش در راه بندگی خدای تعالی جهاد کند؛ و مهاجر کسی است که از خطاها و گناهان، هجرت و دوری کند.» 💠 «قَالَ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ فِي حِجَّةِ الْوَدَاعِ: الْمُؤْمِنُ مَنْ آمَنَهُ النَّاسُ عَلَى أَمْوَالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ وَ الْمُسْلِمُ الَّذِي سَلِمَ النَّاسُ مِنْ لِسَانِهِ وَ يَدِهِ وَ الْمُجَاهِدُ مَنْ جَاهَدَ نَفْسَهُ فِي‌ طَاعَةِ اللَّهِ تَعَالَى وَ الْمُهَاجِرُ مَنْ هَجَرَ الْخَطَايَا وَ الذُّنُوبَ‌.» 📚 نزهة الناظر (شیخ‌حلوانی)، ص۲۲، ح۵۸ أعلام الدین (شیخ‌دیلمی)، ص۲۶۵ لفظ صفت بسیار والا و با شرایط دشواری است که در روایات متعددّ اغلب کسانی که ادّعای شیعه بودن کردند، توسط ائمه علیهم‌السلام مؤاخذه و از مدّعای خود نهی شده‌اند؛ اما لفظ صفتی است دست یافتنی برای نوع محبّین اهل‌بیت، به شرط اینکه بر روی اخلاق و رفتارشان، مطالعه و تغییراتی حاصل نمایند؛ که در ادامه چند روایت از کلام معصومین علیهم‌السلام در معرفی صفات مؤمن خواهد آمد. ⁉️ حال ببینیم آیا بر جان و مال و آبرو و اسرار مردم، امانتدار هستیم که دیگران به ما اعتماد کنند و مایۀ امن و آرامش آنان باشیم؟ 🍂 «یارب فرج امام ما را برسان.»
✅ وداع با ماه رمضان در جمعۀ آخر آن سید بن طاووس رحمه‌الله به اسناد خود از جناب جابر بن عبدالله انصاری نقل می‌کند که گوید: در آخرین جمعۀ ماه رمضان به محضر صلّی‌الله‌علیه‌وآله وارد شدم؛ هنگامی که ایشان مرا دیدند فرمودند: 🌿 «ای جابر، این آخرین جمعۀ ماه رمضان است، پس با آن وداع کن و چنین بگو: "اللَّهُمَّ لَا تَجعَلهُ آخِرَ العَهدِ مِن صِيَامِنَا إِيَّاهُ فَإِن جَعَلتَهُ فَاجعَلنِي مَرحُوماً وَ لَا تَجعَلنِي مَحرُوماً." (پروردگارا، این ماه رمضانی که بر ما می‌گذرد را آخرین ماه روزۀ ما قرار مده؛ پس اگر قرار داده‌ای، مرا از آمرزیده شدگان قرار ده و از محرومان این ماه قرار مده.) کسی که این ذکر را بگوید، یکی از این دو نتیجۀ نیکو، شامل حالش خواهد شد: یا ماه رمضان سال بعد را درک می‌کند و یا به غفران الهی و رحمتش می‌رسد.» 💠 «جَابِرِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ الْأَنْصَارِيِّ قَالَ: دَخَلْتُ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ صلّی‌الله‌علیه‌وآله فِي آخِرِ جُمُعَةٍ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ فَلَمَّا أَبْصَرَنِي قَالَ لِي يَا جَابِرُ هَذَا آخِرُ جُمُعَةٍ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ فَوَدِّعْهُ وَ قُلْ اللَّهُمَّ لَا تَجْعَلْهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنْ صِيَامِنَا إِيَّاهُ فَإِنْ جَعَلْتَهُ فَاجْعَلْنِي مَرْحُوماً وَ لَا تَجْعَلْنِي مَحْرُوماً فَإِنَّهُ مَنْ قَالَ ذَلِكَ ظَفِرَ بِإِحْدَى الْحُسْنَيَيْنِ إِمَّا بِبُلُوغِ شَهْرِ رَمَضَانَ مِنْ قَابِلٍ وَ إِمَّا بِغُفْرَانِ اللَّهِ وَ رَحْمَتِهِ.» 📚 اقبال الاعمال (سیدبن‌طاووس)، ج۱، ص۲۴۳ زاد المعاد (علامه‌مجلسی)، ص۱۳۴ یا صاحب الزّمان! آقا نیامدی، رمضان هم تمام شد گفتم شبی کنار تو افطار می‌کنم... 🍂 «اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج.»
🔴 اگر حمزه و جعفر زنده بودند، خلافت امیرالمؤمنین علیه‌السلام غصب نمی‌شد! سدیر صیرفی گوید: نزد حضرت علیه‌السلام بوديم و از آنچه مردم پس از صلّی‌الله‌علیه‌وآله پديد آوردند یاد کردیم که تا چه اندازه علیه‌السلام را خوار شمردند؛ يكى از حاضران گفت: "خدا روزگارتان را سامان بخشد، (در این ماجرا) عزّت كجا رفت؟! كجا بودند آن همه افراد دلاور بنى‌هاشم؟!" حضرت فرمودند: 🍂 «در آن روز چه كسى از جوانمردان بنی‌هاشم مانده بود؟! جعفر بن ابیطالب و حمزة بن عبدالمطلب كه درگذشته بودند، و دو مرد ناتوان و تازه مسلمان از بنى‌هاشم ماندند كه عباس و عقیل بودند و اين هر دو از آزادشدگان بودند! اما به خدا قسم اگر حمزه و جعفر زنده بودند، مخالفان به آنچه كه رسيدند نمی‌رسيدند، و اگر شاهد کارهای آن دو (ابوبکر و عمر) بودند، آنها را می‌کشتند!» 📚 کافی (شیخ‌کلینی)، ج۸، ص۱۸۹ سفینة البحار (محدث‌قمی)، ج۲، ص۴۳۶ 🔥 «اللّهمّ العن الجبت والطّاغوت.» علیه‌ااسلام @SheikhMahdiTehrani
✅ نماز یکشنبۀ ماه ذی‌القعده (معروف به نماز توبه) روایت شده که ماه ذی القعده، محل دعاست در وقت شدّت؛ در روز یکشنبۀ این ماه، نمازى با فضیلت بسیار از صلّی‌الله‌علیه‌وآله روایت شده که مجملش این است که: هر که آن را بجا آورد، توبه‌اش مقبول و گناهش آمرزیده شود و طلبکاران او در روز از او راضى شوند و با ایمان بمیرد و دینش گرفته نشود و قبرش گشاده و نورانى گردد و والدینش از او راضى شوند و شامل حال و ذریّۀ او گردد و پیدا کند و ملک‌الموت با او در وقت مردن مدارا کند و به آسانى جان او بیرون شود. 🌺 کیفیت آن چنین است که در یکی از روزهای یکشنبۀ ماه ذی‌القعده (از طلوع تا قبل غروب آفتاب) غسل کند و وضو بگیرد و چهار رکعت نماز گذارد (دو نماز دو رکعتی مانند نماز صبح)، در هر رکعت یک مرتبه حمد، سه مرتبه سوره «قُل هُوَ اللّهُ اَحَد» و یک مرتبه سوره‌های فلق و ناس را بخواند؛ پس از پایان نمازها، هفتاد مرتبه استغفار کند (اَستَغفِرُ اللهَ رَبّي و اَتوبُ إلَیه)، سپس بگوید: 🌿 «لا حَولَ وَلا قُوَّةَ اِلاّ بِاللّهِ العَلىِّ العَظیم» و در انتها بگوید: 💠 «یا عَزیزُ یا غَفّار، اِغفِر لى ذُنُوبى وَذُنُوبَ جَمیعِ المُؤمِنینَ وَالمُؤمِناتِ، فَاِنَّهُ لا یغفِرُ الذُّنُوبَ اِلاّ اَنتَ.» 📚 اقبال الاعمال (سیدبن‌طاووس)، ج۱، ص٣۰۸ مفاتیح الجنان (محدث‌قمی)، اعمال ماه ذی‌القعده
✅ نماز یکشنبۀ ماه ذی‌القعده (معروف به نماز توبه) روایت شده که ماه ذی القعده، محل دعاست در وقت شدّت؛ در روز یکشنبۀ این ماه، نمازى با فضیلت بسیار از صلّی‌الله‌علیه‌وآله روایت شده که مجملش این است که: هر که آن را بجا آورد، توبه‌اش مقبول و گناهش آمرزیده شود و طلبکاران او در روز از او راضى شوند و با ایمان بمیرد و دینش گرفته نشود و قبرش گشاده و نورانى گردد و والدینش از او راضى شوند و شامل حال و ذریّۀ او گردد و پیدا کند و ملک‌الموت با او در وقت مردن مدارا کند و به آسانى جان او بیرون شود. 🌺 کیفیت آن چنین است که در یکی از روزهای یکشنبۀ ماه ذی‌القعده (از طلوع تا قبل غروب آفتاب) غسل کند و وضو بگیرد و چهار رکعت نماز گذارد (دو نماز دو رکعتی مانند نماز صبح)، در هر رکعت یک مرتبه حمد، سه مرتبه سوره «قُل هُوَ اللّهُ اَحَد» و یک مرتبه سوره‌های فلق و ناس را بخواند؛ پس از پایان نمازها، هفتاد مرتبه استغفار کند (اَستَغفِرُ اللهَ رَبّي و اَتوبُ إلَیه)، سپس بگوید: 🌿 «لا حَولَ وَلا قُوَّةَ اِلاّ بِاللّهِ العَلىِّ العَظیم» و در انتها بگوید: 💠 «یا عَزیزُ یا غَفّار، اِغفِر لى ذُنُوبى وَذُنُوبَ جَمیعِ المُؤمِنینَ وَالمُؤمِناتِ، فَاِنَّهُ لا یغفِرُ الذُّنُوبَ اِلاّ اَنتَ.» 📚 اقبال الاعمال (سیدبن‌طاووس)، ج۱، ص٣۰۸ مفاتیح الجنان (محدث‌قمی)، اعمال ماه ذی‌القعده
✅ نماز یکشنبۀ ماه ذی‌القعده (معروف به نماز توبه) روایت شده که ماه ذی القعده، محل دعاست در وقت شدّت؛ در روز یکشنبۀ این ماه، نمازى با فضیلت بسیار از صلّی‌الله‌علیه‌وآله روایت شده که مجملش این است که: هر که آن را بجا آورد، توبه‌اش مقبول و گناهش آمرزیده شود و طلبکاران او در روز از او راضى شوند و با ایمان بمیرد و دینش گرفته نشود و قبرش گشاده و نورانى گردد و والدینش از او راضى شوند و شامل حال و ذریّۀ او گردد و پیدا کند و ملک‌الموت با او در وقت مردن مدارا کند و به آسانى جان او بیرون شود. 🌺 کیفیت آن چنین است که در یکی از روزهای یکشنبۀ ماه ذی‌القعده (از طلوع تا قبل غروب آفتاب) غسل کند و وضو بگیرد و چهار رکعت نماز گذارد (دو نماز دو رکعتی مانند نماز صبح)، در هر رکعت یک مرتبه حمد، سه مرتبه سوره «قُل هُوَ اللّهُ اَحَد» و یک مرتبه سوره‌های فلق و ناس را بخواند؛ پس از پایان نمازها، هفتاد مرتبه استغفار کند (اَستَغفِرُ اللهَ رَبّي و اَتوبُ إلَیه)، سپس بگوید: 🌿 «لا حَولَ وَلا قُوَّةَ اِلاّ بِاللّهِ العَلىِّ العَظیم» و در انتها بگوید: 💠 «یا عَزیزُ یا غَفّار، اِغفِر لى ذُنُوبى وَذُنُوبَ جَمیعِ المُؤمِنینَ وَالمُؤمِناتِ، فَاِنَّهُ لا یغفِرُ الذُّنُوبَ اِلاّ اَنتَ.» 📚 اقبال الاعمال (سیدبن‌طاووس)، ج۱، ص٣۰۸ مفاتیح الجنان (محدث‌قمی)، اعمال ماه ذی‌القعده