eitaa logo
شاعرانه
26.9هزار دنبال‌کننده
3.9هزار عکس
784 ویدیو
79 فایل
🔹 تبلیغات ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر و ارسال اثر https://eitaayar.ir/anonymous/G246.b53
مشاهده در ایتا
دانلود
‌زلالِ چشمه‌یِ جوشیده از دلِ سنگی الا که آینه‌یِ صبحِ بی‌غبار تویی |صبحتون بخیر و پر برکت 🌸🍃 📜 @sheraneh_eitaa
نیامدم که بخواهم کنار من باشی میان این همه بیگانه یار من باشی دلم گرفته تر از بغض مهربان شماست مباد آن که شما غمگسار من باشی تو ای ستاره ی وحشی که کهکشان زادی مخواه روی زمین بر مدار من باشی من از اهالی عشقم، نه از حوالی جبر خطاست این که تو در اختیار من باشی ولی نه! من که در اینجا دچار پاییزم چگونه از تو نخواهم بهار من باشی تو می توانی از آن چشم های خورشیدی دریچه ای به شب سرد و تار من باشی همیشه کوه بمان تا همیشه نام تو را صدا کنم که مگر اعتبار من باشی 📜 @sheraneh_eitaa
زیور به خود مبند که زیبا ببینمت با دیگران مباش که تنها ببینمت در این بهار تازه که گلها شکفته اند لبخند عشق زن که شکوفا ببینمت یک جام نوش کردی و مشتاق دیدمت جامی دگر بنوش که شیدا ببینمت منشین گران و جامه سبک ساز و رقص کن رقصی چنان که آفت دلها ببینمت بگذشت در فراق تو شب های بی شمار هر شب دراین امید که فردا ببینمت ای ایستاده در پسِ این پرده ی غبار نزدیک تر بیا که هویدا ببینمت نازم بی نیازی ات ای شوخ سنگدل هرگز نشد اسیر تمنا ببینمت منت پذیر قهر و عتاب توام ولی می خواستم که بهتر از این ها ببینمت... یدالله مفتون امینی 📜 @sheraneh_eitaa
با ولایت به دل عاشقت احساس که هست سینه ات بر علی و فاطمه حساس که هست کربلا پنجره فولاد ندارد ؟ غم نیست حرم شاه کرم حضرت عباس که هست 📜 @sheraneh_eitaa
عقل، بیهوده سرِ طرح معما دارد بازی عشق مگر شاید و اما دارد با نسیم سحری، دشت پر از لاله شکفت سرِ سربسته چرا اینهمه رسوا دارد در خیال آمدی و آینه ی قلب شکست آینه تازه از امروز تماشا دارد بس که دلتنگم اگر گریه کنم می گویند قطره ای قصدِ نشان دادن دریا دارد تلخی عمر به شیرینی عشق آکنده است چه سر انجام خوشی گردش دنیا دارد عشق رازیست که تنها به خدا باید گفت چه سخن ها که خدا با من تنها دارد 📜 @sheraneh_eitaa
مرحوم احمد عزیزی (زادهٔ ۴ دی ۱۳۳۷ – درگذشتهٔ ۱۶ اسفند ۱۳۹۵) شاعر معاصر کُرد اهل ایران و ارائه‌دهندهٔ سبک جدیدی از مثنوی بود که در زمینهٔ شعر آیینی و انقلاب با درونمایه‌ای عرفانی فعال بود. وی بر اثر بروز یک بیماری، ۹ سال پایان عمرش را با سطح هشیاری پایین به سر برد. احمد عزیزی در ۴ دی ماه ۱۳۳۷ در سرپل ذهاب استان کرمانشاه در خانواده‌ای کُرد به دنیا آمد. وی قبل از رفتن به دبستان، خواندن و نوشتن را بدون داشتن معلم و تنها از روی کنجکاوی و دقت به نوشته‌های روی تابلوها و اسامی خیابان‌ها و… فراگرفت. وی قبل از پیروزی انقلاب به‌دعوت شمس آل احمد به تهران رفت و دیداری نیز با مرتضی مطهری داشت. وی با آغاز جنگ به‌همراه خانواده به تهران نقل مکان کرد و برای مدتی ساکن شهرستان نور در مازندران شد، سپس در تهران اقامت گزید و به همکاری با روزنامه جمهوری اسلامی پرداخت. وی سرودن شعر را از سال‌های جوانی با مجلۀ جوانان آغاز کرد. وی از پانزدهم اسفندماه ۱۳۸۶ به علت کاهش سطح هوشیاری ناشی از تشنج، بیماری قلبی و کلیوی در بخش آی‌سی‌یو بیمارستان بستری بود. با تأکید رهبر جمهوری اسلامی ایران پس از دیدار با وی، مسئولان بر آن شدند که وی را جهت درمان به خارج از کشور اعزام کنند. 📜 @sheraneh_eitaa
🛎🛎🛎🛎🛎🛎🛎🛎🛎🛎 امکان برقراری تماس صوتی و تصویری در نسخه جدید ایتا👇👇👇👇👇👇👇 ✅
این برنامه هم‌اکنون از طریق فروشگاه‌های اندرویدی مایکت ، کافه بازار و نیز وب‌سایت رسمی ایتا قابل دریافت است
🔺🔺🔺🔺🔺🔺🔺🔺🔺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شاه ابوالفضل من، مطلع انوار من زاده ام البنین، حیدر کرار من جان تو شاه جهان، رحم نما چون شهان بر دل مجروح من، بر تن بیمار من دود دلم را ببین، دامن گلها گرفت بین چه فغان می کند مرغ گرفتار من تشنه برون شد ز شط، وز دل دریا چو بط چون دل طفلان شدست، دیده خونبار من مست نباشم ز می، جان من و جان وی سوز دل زینب است آتش رخسار من فخر کنم بر فلک، ناز کنم بر ملک ماه بنی هاشم است، دلبر و دلدار من کاش در آید به ناز، زین چمن دلنواز شاخه شمشاد من، سرو کماندار من ماه منیرم کجاست، شاه دلیرم کجاست خیمه صبرم بسوخت، شعله افکار من احمد عاشق بگوی، مدح اباالفضل شاه کز اثر طبع توست، رونق بازار من عازم کرب وبلاست، بهر تو عباس شاه طبع شکر ریز من، کلک شکر بار من 📜 @sheraneh_eitaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥| شعرخوانی طنز روحانی یزدی خدایا رحمت شرشر عطا کن ..😂😂 📜 @sheraneh_eitaa
با همه‌ی بی سر و سامانی‌ام باز به دنبال پریشانی‌ام طاقت فرسودگی‌ام هیچ نیست در پی ویران شدنی آنی‌ام آمده‌ام بلکه نگاهم کنی عاشق آن لحظه‌ی طوفانی‌ام دلخوش گرمای کسی نیستم آمده‌ام تا تو بسوزانی‌ام آمده‌ام با عطش سال‌ها تا تو کمی عشق بنوشانی‌ام ماهی برگشته ز دریا شدم تا تو بگیری و بمیرانی‌ام خوب‌ترین حادثه می‌دانمت خوب‌ترین حادثه می‌دانی‌ام؟ حرف بزن ابر مرا باز کن دیر زمانی است که بارانی‌ام حرف بزن، حرف بزن،سال‌هاست تشنه‌ی یک صحبت طولانی‌ام ها به کجا میکشی‌ام خوب من؟ ها نکشانی به پشیمانی‌ام 📜 @sheraneh_eitaa
مژگان به هم بزن که بپاشی جهان من کوبی زمین من به سر آسمان من درمان نخواستم ز تو من درد خواستم یک درد ماندگار! بلایت به جان من می سوزم از تبی که دماسنج عشق را از هرم خود گداخته زیر زبان من تشخیص درد من به دل خود حواله کن آه ای طبیب درد فروش جوان من نبض مرا بگیر و ببر نام خویش را تا خون بدل به باده شود در رگان من گفتی : غریب شهر منی این چه غربت است کاین شهر از تو می شنود داستان من... 📜 @sheraneh_eitaa
ای کاش در این لحظه پرفیض دعا قسمت بشود دمادم ایوان طلا امضا بکند دست علی بعد نجف یک جمعه شبی زیارت کرببلا... 📜 @sheraneh_eitaa
مردم همه خوابند و من از فکر تو بیتاب آهسته بِنه پا به خیال و بغلم کن |شبتون در پناه حق 🌙 📜 @sheraneh_eitaa
‍ ای جان و دلم، خوبترین صبح دل آراست، وقتی که بچینم ز لبت نو گل لبخند...!! |صبحتون بخیر و پر برکت 🌸🍃 📜 @sheraneh_eitaa
غـایب ز نــظـــر، سلام بـر تو هر شام و سحر، سلام بـر تو غم می‌رود از سیــنه‌ی شیعه با گفتن هر ســـــــــلام بر تو 🔸عزیزترینم سلام... 📜 @sheraneh_eitaa
یک صدا گر دعا کنیم همه التماس ِ خدا کنیم همه گِرِه غیبت ِ امام زمان صبحِ یک جمعه وا کنیم همه العجل ، آفتاب ، یامهدی بر دل ِ ما بتاب ، یامهدی چارهٔ مشکلات دست شماست بهترین انتخاب یامهدی من چه کردم برای آمدنت قلب من نیست جای آمدنت کاش بالای برگهٔ رأیم می نوشتم دعای آمدنت العجل ای امید آخر ما رنگ و بوئی بده به باور ما جمکران ، نیمه شب ، به دیدهٔ تر نام تو در قنوت ِ رهبر ما 📜 @sheraneh_eitaa
ز کینه دور بود سینه‌ای که من دارم غبار نیست بر آیینه‌ای که من دارم ز چشم پرگهرم اختران عجب دارند که غافلند ز گنجینه‌ای که من دارم به هج ر و وصل مرا تاب آرمیدن نیست یکی‌ست شنبه و آدینه‌ای که من دارم سیاهی از رخ شب می‌رود ولی از دل نمی‌رود غم دیرینه‌ای که من دارم تو اهل درد نه‌ای ورنه آتشی جان‌سوز زبانه می‌کشد از سینه‌ای که من دارم رهی ز چشمه خورشید تابناک‌تر است به روشنی دل بی‌کینه‌ای که من دارم 📜 @sheraneh_eitaa
دنیا بدون عشق تو، ویرانه ای خالی ست دنیا بدون چشم تو، میخانه ای خالی ست اما چرا من از کمال عشق، ترسیدم!؟ بذری که تاریکی نبیند دانه ای خالی ست! در سایه ی خود می نشینم، عاشق خویشم در این درخت کهنه، قلبم: لانه ای خالی ست! پرواز را باور نکردم سوختم چون شمع در پیله ی تنهایی ام، پروانه ای خالی ست دریای من! سر بر کدامین کوه بگذارم!؟ ابری پر از بغضم که از هر شانه ای، خالی ست 📜 @sheraneh_eitaa
بیژن جلالی (زاده ۳۰ آبان ۱۳۰۶ در تهران - درگذشت ۲۴ دی ۱۳۷۸) از چهره های شناخته شده شعر معاصر ایران است، شاعری که به ویژه پس از مرگ با استقبال نسل جدیدی از مخاطبان ادبی مواجه شد که سادگی بیان و تصاویر او را در شعر می پسندیدند، اگرچه شعر جلالی بر مفاهیم عمیق انسانی تأمل می کند، خاصه مفهوم مرگ و نیستی که در بسیاری از اشعار او بازتاب یافته است. "روزانه ها پخته ترین اثر اوست، آخرین کتابی که در زمان حیات او منتشر شد. پس از آن کتاب های بسیاری به کوشش بستگان او منتشر شد که دربرگیرنده اشعار بیژن جلالی بودند، اما از آنجا که برخی از این اشعار به سال های بسیار دور گذشته بازمی گردد، بعید می نماید که شاعر خود قصد انتشار آنها را داشته است. 📜 @sheraneh_eitaa
تو صدای پایت را به یاد نمی آوری چون همیشه همراهت است ولی من آن را به خاطر دارم چون تو همراه من نیستی و صدای پایت بر دلم نشسته است 📜 @sheraneh_eitaa
پایان سال و وقت حساب و کتاب شد پیشانی‌ام به محضرتان خیس آب شد هـر روز بـا گـنـــاه دلـت را شـکـسـتـه‌ام بین من و تو این همه عصیان حجاب شد گـفـتـنـد پـای نـامـۀ ما گـریـه می‌کـنـی حـالِ شـمـا ز دیـدن نـامـه خـراب شد با این وجـود تا که گره خـورد کار من یا صاحب الزمانِ دلم مسـتجاب شد هر عاشقی‌که خالصانه پای تو نشست پیچیده عطر نوکری‌اش، چون گلاب شد این عمر بی وفا و تو هم دیر کرده ای آوای اَلــرحــیــل به جـانـم عــذاب شـد سـرچـشـمـۀ زلال شـد آئـیـنـۀ جـمـال بر دیده‌ام نگـاه به رویت سـراب شد امسال هم گدای شب جـمـعـۀ حرم با یک دعای مادرتان بی حساب شد ** مــا را بـــخــر عــزیــز دل شــاه کــربـــلا جان کسی‌که صورتش از خون خضاب شد نازم به بانویی که به معراج قتلگاه در پاسخش نوای "الیه" خطاب شد گـودال فـوق عـرش و تـجـلـی رب آن در پـاره حــنــجـر پـســر بــوتــراب شـد عمری‌ست روضه خواندم و باور نمی‌کنم زیـنـب چـگـونه وارد بـزم شـراب شد 📜 @sheraneh_eitaa
یک پنجره‌ام رو به تماشای نگاهت رودی به هم‌آغوشـی دریـــا متمــایل... 📜 @sheraneh_eitaa
شبی که با تو گذشتم از عمق فاصله ها یکی یکی به سرآمد تمام مسئله ها بدون تو نظریات و فرضیات پر است ظهور توست جوابی بر این معادله ها به دست خالی من می رسد نگاهی سبز و می تراود از آستین یک عبا، صله ها به جای شکوه، دعای فرج دوای من است ازاین به بعد رها می شوم از این گله ها خدا خبر به زمین می دهد که او آمد به اوج می رسد این ذوق و شوق و هلهله ها و روشن است برایم چو روز، یک روزی تمام می شود این بحث ها، مجادله ها بیا که با تو علی زنده می شود، وقتی که ذوالفقار شود ختم کل غائله ها 📜 @sheraneh_eitaa
در شبِ هجران ، مرا پروانهٔ وصلی فرست ور نه از دَردَت جهانی را بسوزانم چو شمع شبتون در پناه حق 🌙 📜 @sheraneh_eitaa
ای که روشن شود از نورِ تو هر صبح جهان... روشنایِ دل من حضرت خورشید سلام |صبحتون بخیر و پر برکت 🌸🍃 📜 @sheraneh_eitaa
آه ... اگر رگبار گیسوی تو دریا دم نبود یک کف از خاکِ کویر خاطرم، خرّم نبود چشم گلدانها به دیدار تو روشن مانده است بی تکلّف، خنده هایت از شکفتن، کم نبود ای بهار غنچه ساز ازخاک گیلانگرد من هر چه می رویید بی تو، جز گُل ماتم نبود قحط شادابی است، اشکم را به چشم کم مگیر تشنگی می کُشت گُل ها را اگر شبنم نبود ابر اندوهت حجاب افتاد ورنه در نظر اینقدر آینده ی خورشیدیان، مبهم نبود خاک، خشکی می گرفت ازخون وخاکستر،اگر جرعه ای از عشق در آب و گل آدم نبود دشت، نیلی بود و سبزه خونچکان آهو دوان در غزل «شیون» غزال واژه ای رامم نبود 📜 @sheraneh_eitaa
دلم کرده هوای آن زمانی که بوده با وفایی،شادمانی همه دور هم و از غصه ها دور چنین احوال باشد جاودانی چو هر پیر و جوان با عشق بودند همه راضی به آب و قرص نانی نبودش هیچ امکانات امروز ولی هم عشق بود و مهربانی سراید از دلش (تارای) شاعر خوشا بر روزگار آن چنانی ( تارا) 📜 @sheraneh_eitaa
تا میلِ من و تو بر جفا و ستم است تا طینت ما فاقد جود و کرم است تا بَد زِ برای یکدگر می خواهیم گر سنگ ببارد سرِ ما، باز کم است 📜 @sheraneh_eitaa
وَأَقْبِلْ عَلَىَّ إِذا ناجَيْتُكَ، فَقَدْ هَرَبْتُ إِلَيْكَ، وَوَقَفْتُ بَيْنَ يَدَيْكَ اِنْ كانَ قَدْدَنا اَجَلى وَ لَمْ یُدْنِنى مِنْكَ عَمَلى فَقَدْ جَعَلْتُ الْاِقْرارَ بِالذَّنْبِ اِلَیْكَ وَسیلَتى. |مناجات شعبانیه| أَقْبِلْ عَلَىَّ ، خسته و نالانم از خودم آغوش باز کن که گریزانم از خودم آغوش باز کن که به سوی تو آمدم اقرار میکنم که پشیمانم از خودم غیر از تلف شدن چه نصیبی مرا ز عمر ؟! آنگونه ام که سیر شده جانم از خودم پوشانده ام درونِ خودم را ز دیگران این ننگ را چگونه بپوشانم از خودم؟! از غیر خود چگونه شکایت کنم؟! که من مانند گردباد پریشانم از خودم از دیگران کناره گرفتن که سخت نیست توفیق دِه که روی بگردانم از خودم 📜 @sheraneh_eitaa