eitaa logo
شاعرانه
27.5هزار دنبال‌کننده
3.7هزار عکس
755 ویدیو
74 فایل
🔹 تبلیغات ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر و ارسال اثر https://eitaayar.ir/anonymous/G246.b53
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥| شعرخوانی اقای محمدسعید میرزایی، شعر اتوبوس دربرنامه سرزمین شعر 📜 @sheraneh_eitaa
گلبرگ بَرَد باد بهاران به کجا سنبل رَوَد از شبنم بستان به کجا ای عارض یار من شتابان به کجا وی زلف نگار من پریشان به کجا 📜 @sheraneh_eitaa
دردا که ز جهل درد‍ نادانی ما چون سلسله شد، جمع پریشانی ما با حق قضاوت اجانب امروز یک داغ سیاهیست به پیشانی ما 📜 @sheraneh_eitaa
نیست رنگی که بگوید با من اندکی صبر، سحر نزدیک است هر دم این بانگ برآرم از دل وای، این شب چقدر تاریک است! خنده‌ای کو که به دل انگیزم؟ قطره‌ای کو که به دریا ریزم؟ صخره‌ای کو که بدان آویزم؟ مثل این است که شب نمناک است دیگران را هم غم هست به دل، غم من، لیک، غمی غمناک است. 📜 @sheraneh_eitaa
با حسرت دیدار، چه شب‌ها که سحر شد این عمر من و توست که بیهوده هدر شد هرگاه نسیمی به سر زلف تو پیچید خاکسترِ افروخته‌ام زیروزبر شد تا آمدم از وعده‌ی دیدار بپرسم لب‌های تو محدود به اما و اگر شد از چشم تو افتادم و دیدم که به جز من هر قطره که از چشم تو افتاد، گهر شد! در کوزه‌ی خشکیده، "نم"ی راه ندارد بیچاره نگاهی که به امید تو تر شد شبتون در پناه حق 📜 @sheraneh_eitaa
میڪند آن خنده ات صبحِ قشنگم را بخیر جانِ من لختی بخند و ساز دل را ڪوڪ ڪن ... |صبحتون پر از عشق و آرامش 🌸🍃 📜 @sheraneh_eitaa
دیده از دیدار خوبان برگرفتن مشکل است هر که ما را این نصیحت می‌کند بی‌حاصل است یار زیبا گر هزارت وحشت از وی در دلست بامدادان روی او دیدن صباح مقبل است آن که در چاه زنخدانش دل بیچارگان چون ملک محبوس در زندان چاه بابل است پیش از این من دعوی پرهیزگاری کردمی باز می‌گویم که هر دعوی که کردم باطل است زهر نزدیک خردمندان اگر چه قاتلست چون ز دست دوست می‌گیری شفای عاجل است من قدم بیرون نمی‌یارم نهاد از کوی دوست دوستان معذور داریدم که پایم در گل است باش تا دیوانه گویندم همه فرزانگان ترک جان نتوان گرفتن تا تو گویی عاقل است آن که می‌گوید نظر در صورت خوبان خطاست او همین صورت همی‌ بیند ز معنی غافل است ساربان آهسته ران کآرام جان در محمل است چارپایان بار بر پشتند و ما را بر دل است گر به صد منزل فراق افتد میان ما و دوست همچنانش در میان جان شیرین منزل است سعدی آسانست با هر کس گرفتن دوستی لیک چون پیوند شد خو باز کردن مشکل است 📜 @sheraneh_eitaa
مکش منت به هر نامرد و مردی مده دل را به ذلت دست فردی اگر او را به تو مهر و وفا نیست اگر او بر جراحاتت دوا نیست رهایش کن مرنجان خویشتن را مبر هرگز ز یادت این سخن را 📜 @sheraneh_eitaa
جهان بی سویی محض است من سوی تو می آیم که شاید در هوای عشق جانم را بپالایم جهان بی سویی محض است، تاریک است، زندان است چرا بیهوده بر دیوار زندان دست می سایم؟ در این تکرار وحشتناک روزی نو نمی آید در این تکرار وحشتناک دیروز است فردایم جهان کوچک و غم ها و آدم های کوچک تر نمانده جز میان شعرها، افسانه ها جایم جهان کوچک و غم ها و آدم های کوچک تر به یُمن عشق –تنها عشق- کوچک نیست غم هایم خدایا! کوه از اندوه سنگینش فرو پاشید من امّا ذرّه ام، یک روز تا خورشید می آیم 📜 @sheraneh_eitaa
‍ از کوچـــــه زیبای تو امــــــــــروز گذشتم دیدم که همان عاشق معشوقه پرستم دیدم که ز سر تا به قدم شوق و امیدم هر چنـــــد گل از خرمن عشق تو نچیدم آن شور جـــــوانی نرود لحظه ای از یاد ای راحـــت جان و دل من خانه ات آباد هــرگز نشود مهر تو ای شوخ فراموش کی آتش عشق تو شود یکسره خاموش با اشک جگر سوز ،دل سخت تو سفتم خاک ره این کوچـــــه به خارد مژه رفتم دل می تپد از شوق که امروز کجائی شاید که دگرباره از این کوچه بیائی 📜 @sheraneh_eitaa
حسن بیاتانی بهمن‌ ۱۳۵۶ در تهران متولد شد. زمانی که کودک بود خانواده‌اش به قم مهاجرت کردند و او تا امروز ساکن این شهر است. وی سرودن را از سال ۷۴ با درونمایۀ مذهبی آغاز کرد و ۱۵ سال به‌صورت متمرکز در حوزۀ نوحه و سرود فعالیت می‌کرد. در سال ۸۶ با جلسات نقد استاد سیدمهدی حسینی آشنا شد و بعد از این آشنایی، مسیر شعری خود را با قدم‌های دقیق‌تری پیمود. بیاتانی هم‌اکنون مدیریت سایت آیات غمزه را بر عهده دارد و در حوزۀ نقد،‌ پژوهش و جمع‌آوری اشعار آیینی فعالیت می‌کند. بیاتانی دارای مدرک لیسانس علوم سیاسی است و در مقطع سطوح عالیۀ حوزۀ علمیه تحصیل می‌کند. «از دوشنبه تا جمعه»، «چهل شعر، چهل نکته»، «آمدنت» و «لبخندت» از آثار ادبی و پژوهشی او است. 📜 @sheraneh_eitaa
به شیوۀ غزل، اما سپید می‌آید صدای جوشش شعری جدید می‌آید چه آتشی غم عشق تو زیرِ سر دارد که باغ شعر تر از آن پدید می‌آید نَفَس‌ نفس به امید تو عمر می‌گذرد امید می‌رود آری، امید می‌آید برای درد و دل تو مفید نیست کسی وگرنه نامه برای مفید می‌آید مُردّدم که تو با عید می‌رسی از راه و یا به یُمن قدوم تو عید می‌آید؟ کلیدداری کعبه نشانۀ حق نیست کسی‌ست حق که در آن بی‌کلید می‌آید و حاجیان همه یک روز صبح می‌گویند: چقدر بر تن کعبه سفید می‌آید! 📜 @sheraneh_eitaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 | شادیم که ما خلیل‌دستیم همه از قید بت و بتکده رستیم همه چون پرده ز روی کار ما بردارند معلوم شود که بت‌پرستیم همه شعرخوانی آقای محمدعلی مجاهدی 📜 @sheraneh_eitaa
به خود گفتم دل از اندیشهٔ‌ دیدار بردارم تمامِ عمر «تنها» دست روی دست بگذارم نباید می‌نوشتم پاسخ آن نامه را اما نشد از دست‌خط دوست یک‌دم چشم بردارم نوشتم هرچه از هم دورتر، آسوده‌تر اما کسی در گوش من می‌گفت من دلتنگِ دیدارم کسی از دور می‌آید به جنگِ عقل و می‌ترسم مبادا عشق باشد اینکه می‌آید به پیکارم اگر شب‌های دلتنگی نمی‌آیم به دیدارت نمی‌خواهم تو را با گریه‌های خود بیازارم 📜 @sheraneh_eitaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 | حضور رئیس‌جمهور در آرامگاه اقبال لاهوری 📜 @sheraneh_eitaa
فضائلی عضو دفتر حفظ و نشر آثار حضرت ‌آیت‌الله خامنه ای: غزل فوق سروده چند سال پیش رهبرانقلاب است که در آستانه عملیات وعده صادق در یکی از جلسات مرتبط با این عملیات مجددا خواندند. متن کامل سروده‌ی امام خامنه‌ای (مدظله‌العالی): دِلا! ز معرکه‌ی محنت و بلا مگریز چو گِردباد به هم پیچ و چون صبا مگریز تو را است معجزه در کف، ز ساحران مهراس عصا بیفکن و از بیم اژدها مگریز تو موج غیرت و عزمی، ز بحر بیم مدار حذر ز غرش طوفان مکن ز جا مگریز ز سست عهدی ایام دلشکسته مشو نشانه باش چو پرچم، ز بادها مگریز چو صخره باش و مکن تکیه جز به دامن کوه به حق سپار دل خویش و از دعا مگریز تو از تبار دلیران خیبر و بدری چو ذوالفقار و چو حیدر بزن صلا مگریز به نوشخند منافق ز ره کناره مگیر به زهرخند معاند به انزوا مگریز چو ره به قبله‌ی امن است پایمردی کن خطا مکن، ز توهم به ناکجا مگریز چو تیر راه هدف گیر و بر هدف بنشین ز کجروی به حذر باش و از خدا مگریز «امین» خلق و امانت‌گزار یزدان باش به صدق کوش و خطر کن ز مدعا مگریز    پ.ن:                                     ❣امین تخلص حضرت آقا می باشد 📜 @sheraneh_eitaa
تو را است معجزه در کف... به مناسبت انتشار سروده‌ای که حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در آستانه عملیات وعده صادق خواندند در آستانه عملیات تنبیهی «وعده صادق» حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در یکی از جلسات مرتبط، یک بیت شعر از غزلی که چندسال پیش با تلمیح از آیات قرآن مجید درباره رویارویی حضرت موسی(علیه السلام) با فرعون و ساحرانِ فرعونی سروده بودند، برای این عملیات خواندند: تو را است معجزه در کف زِ ساحران مهراس عصا بیفکن و از بیم اژدها مگریز تصویر سازی دیجیتال برای شعر حضرت اقا ✍️ استاد حسن روح الامین 📜 @sheraneh_eitaa
هر وقت که دیدی غَضَبت رو آورد از یک تا صد شماره کن ای سره مرد در ضمن شماره عقلت آید سر جای دیگر نکنی آنچه نمی باید کرد 📜 @sheraneh_eitaa
می تپد هر لحظه قلبم در هوایِ شهرری زائرم! عمریست هستم آشنایِ شهرری حاجتم را بی برو برگرد میگیرم سریع از دو دست حضرت مشکل گشایِ شهرری دست-خالی رد نخواهد کرد مانند حسن(ع) سائلم بر آستانِ مجتبایِ شهرری خواندمش عبدالعظیم(ع) و پیش او تعظیم کرد پا به پایم، رو به صحنش جای جایِ شهرری أشهدُ أنّ حسن(ع) را دوست دارم بشنوم در اذانِ صبح از گلدسته هایِ شهرری پرچم مشکی به روی گنبدش گریان شده نیمۂ شوّال شد روز عزایِ شهرری داغدارش شد امام هادی(ع) و با حال زار اشک جاری میشود از سامرایِ شهرری خوانده ام از قبرهای غرقِ در خاکِ بقیع نیمه شب ها گوشۂ صحن و سرایِ شهرری سال های سال؛ گریان! روضه خوان ها خوانده اند از شهید تشنه لب در کربلای شهرری! 📜 @sheraneh_eitaa
دانی که چها چها چها میخواهم؟ وصل تو من بی سر و پا می‌خواهم فریاد و فغان و ناله‌ام دانی چیست؟ یعنی که تُرا تُرا تُرا می‌خواهم... 📜 @sheraneh_eitaa
قصد دارم که شبی زلف تورا شانه کنم و اگر جور شود بوسه ی دزدانه کنم نه فقط از رخ و از گونه و از کنج لبت بلکه بر خاک رهت بوسه ی جانانه کنم شبتون در پناه حق🌙 📜 @sheraneh_eitaa
صبح را با غزلِ چشم تو مینوشم و بـاز مثل هرروز تو در مَطلعِ شعرم هستی |صبحتون بخیر و پر برکت🌸🌿 📜 @sheraneh_eitaa
من کیستم ز مردمِ دنیا رمیده‌ای چون کوهسار پای به دامن کشیده‌ای از سوز دل، چو خرمن آتش گرفته‌ای وز اشک غم، چو کشتی طوفان رسیده‌ای چون شام، بی رخ تو به ماتم نشسته‌ای چون صبح، از غم تو گریبان دریده‌ای سر کن نوای عشق که از های و هوی عقل آزرده‌ام چو گوش نصیحت شنیده‌ای رفت از قفای او دل از خود رمیده‌ام بی تاب تر ز اشک به دامن دویده‌ای ما را چو گردباد ز راحت نصیب نیست راحت کجا و خاطر ناآرمیده‌ای بیچاره‌ای که چاره طلب می کند ز خلق دارد امید میوه ز شاخ بریده‌ای از بس که خون فرو چکد از تیغ آسمان ماند شفق به دامن در خون کشیده‌ای با جان تابناک ز محنت سرای خاک رفتیم همچو قطرهٔ اشکی ز دیده‌ای دردی که بهر جان رهی آفریده‌اند یا رب مباد قسمت هیچ آفریده‌ای 📜 @sheraneh_eitaa
بارید ابر بر گل پژمرده‌ای و گفت کاز قطره بهر گوش تو آویزه ساختم از بهر شستن رخ پاکیزه‌ات ز گرد بگرفتم آب پاک ز دریا و تاختم خندید گل که دیر شد این بخشش و عطا رخساره‌ای نماند، ز گرما گداختم ناسازگاری از فلک آمد، وگرنه من با خاک خوی کردم و با خار ساختم ننواخت هیچگاه مرا، گرچه بیدریغ هر زیر و بم که گفت قضا، من نواختم تا خیمهٔ وجود من افراشت بخت گفت کاز بهر واژگون شدنش برفراختم دیگر ز نرد هستیم امید برد نیست کاز طاق و جفت، آنچه مرا بود باختم منظور و مقصدی نشناسد به جز جفا من با یکی نظاره، جهان را شناختم 📜 @sheraneh_eitaa
به خاک کوی تو ای فخر عالمین سلام به زائرت که بود زائر حسین سلام تو در تمام محافل چراغ انجمنی تو در ریاض ادب سروناز هر چمنی تو نجل بوالحسن و نور دیده ی حسنی تو کیستی ولی اولیای ذوالمننی به درگه تو ملایک برند روی رجا عزیز فاطمه! دامان ری کجا تو کجا؟ تو باب رحمت حقّ را به خلق بگشادی تو سایه بر سر این مرز و بوم بنهادی تو نور بودی و در دیده ی ری افتادی تو از صفای قدم آبرو به ری دادی از آن زمان که شد این خاک پاک مدفن تو دمد به پیکر ری جان تازه از تن تو سلام بر فقهایی که در جوار تواند به خاک خفته و در سایه ی مزار تواند هزار قافله دل راهی دیار تواند خوش آن گروه که پیوسته در کنار تواند به دوستی شما ازدحام ما اینجاست صفا و مروه و رکن و مقام ما اینجاست خدا ز مهر تو ما را جدا نگرداند به کوی غیر تو ما را رها نگرداند مرا به هجر شما مبتلا نگرداند اسیر سلسله ی این بلا نگرداند دعا کنید اسیر غم شما باشم به هر کجا که روم میثم شما باشم 📜 @sheraneh_eitaa