#امام_زمان_عج
#نیمه_شعبان
#دوبیتی
صبحی گره از زمانه ما خواهد شد
راز گل سرخ برملا خواهد شد
در راه عزیزیست که با آمدنش
هر قطبنما قبلهنما خواهد شد
---
ای حال خوش ای خوبتر از عید! بیا
ای جانِ جهانگستر جاوید بیا
امشب هم اگرچه خواب ما سنگین است
باز اول صبح مثل خورشید بیا...
---
در گردش بی امان، زمان در پی کیست
اینگونه جهان، با هیجان در پی کیست
دنبال که اینچنین زمین میگردد
با این همه چشم، آسمان در پی کیست
---
ای نور دریچههای پیوند! بیا
ای نابترین صبح خداوند بیا
آن آینههای صاف را یادت هست؟
آن آینهها خاک گرفتند، بیا
#میلاد_عرفان_پور
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#امام_زمان_عج
#نیمه_شعبان
#مثنوی
سر ز پا نشناسم امشب از شعف
میروم گه سامرا ، گاهی نجف
بیقرار زلف حیرت فام یار
میزنم پیمانه را با نام یار
محرم اشک و پیاله نوشِ مست
هستم امشب عاشق و مهدی پرست
طوف خالِ حضرت چشمان او
میکشم از سینۀ دیوانه "هــــو"
همنوا با نغمۀ کروبیان
میروم در اوج اوجِ لامکان
جبرییل مدح ساغر میشوم
باده نوش خــُـمّ حیــــدر میشوم
میشوم حلاج و میگویم جنون
ساقیا "إنـــّـا إلیـــه راجعـــون"
"قل هو الله احد" خـــُـمّ و سبو
میزنم پیمانه را با نام "هـــو"
حضرت توحید، یا حبل المتین!
نعبدوا ایــّـاک نعبد نستعین
در مدیحت سِرّ سبحانَ الـــراء
حرمت انشاء نامت "من تشاء"
غایت الغایاتِ غیب ، ای آشکار!
معنی "أحببَتُ" را آیینه دار
حجّت و برهان "الله الجمیل"
آفرینش را ظهور او دلیل
برزخ الکبرایِ حکمت آفرین
قوّت نقل از دم روح الامین
گشته برپا پایههای بیستون
چون تو هستی معنی "کن فیکون"
ساحت چشم تو عرشِ کبریاست
قامت عشق تو شرح "إنــّـما"ست
خطّ و خال و عارض و گیسوی تو
"إهـــدنـــا" یعنی خــَـمِ ابروی تو
میشوم هم صحبت روح الامین
مینویسم نام تو "فتح المبین"
تا زمان خیبر یوم الظهور
باشم از یاران بیپروای نور
اصلاً امشب مینویسم بیقرار
مستم و مجنون و محو و مِـیــگسار
لام الف، "لا" ، لاجرم دیوانهام
ز عشق تو تاک و خــُـم و پیمانهام
جنب و جوش واژهها در دفترم
مست مست از جامِ عشقِ حیدرم
شیعۀ چشم انتظار ذوالفقار
معنی تَمــّــارم و سرمستِ دار
کوکب دُرّی "یـــوقــَـد مِن شــَـجـَـر"
یابن زهرا ، منجی نوعِ بشر
هادِم ابــنیۀ شرک و نفاق
مُصلح کلّ ، معنیِ حُسن الوِفاق
آیه آیه در مقام عشق تو
مینویسم با کلام عشق تو
چشم یعقوب دلم، چشم انتظار
صبح هجران تو را در شام تار
بیخبر از خود ، جنون پیما شده
همچو مجنون در پیِ لیلا شده
در هوای بوی پیراهن غریب
همنوا با نالــۀ " أ مَنّ یـُـجیب"
روضهخوانِ روضههای کربلاست
هاجر خشکیده کامِ نینواست
میبرَد نام تو را با لحن اشک
در کنار علقمه سقــّـا و مَشک
تشنه کامی لحظههای انتظار
بیقراری در هوای زلف یار
از حرم تا علقمه طوفان شده
چشم غمگینِ غزل گریان شده
در فراق آسمان محشر به پاست
چشم زینب هم به سوی نیزههاست
"ما رأیـــتُ" گوی ، هنگام ظهور
از کنار قتلگـــه وقت عبور
لحظههای دیدنت را بیقرار
میرود شام و تو را چشم انتظار
خیمۀ چشم انتظاران را ببین
دیدۀ غمگینِ باران را ببین
"ربـّــنــا" از ما ، تو خود "آمین" بگو
از حضور روضۀ یاسین بگو
ما گرفتاریم و غافل از دعا
یابن زهرا ! ای شفیعِ "ربــّــنا"
ما رها از خویش و در بند دلیم
آنفدر کاهل که از خود غافیلم
دست ما و دامن احسانِتان
ای فدای دیدۀ گریانتان
#طرّۀ_اصفهانی
#امیر_سهرابی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
yeknet.ir_-_sorood_2_-_milad_imam_zaman_1400.01.08_-_amir_kermanshahi.mp3
5.99M
🌺 #میلاد_امام_زمان(عج)
🔆 #روز_امید
💐با آفتاب قرارمدارمو گذاشتم
💐به مهتاب همه سفارشامو کردم
🎙 #امیر_کرمانشاهی
👏 #سرود
AUD-20220314-WA0007.mp3
8.42M
#قرار_عاشقی : باصدای #راغب
و شعری از : عبدالجبار کاکایی
تنظیمکننده :کامران میرزایی
هوا هوای دیدن توست /
به لب رسیده جان خسته /
یه بغض بی بهونه دارم /
که راه گریههامو بسته ...
تهیه شده در واحد موسیقی
موسسه منتظران منجی (علیهالسلام)
🆔 @Ostad_shojae
#امام_حسین_علیه_السلام
#شب_جمعه
#غزل
صل الله علیک یا ذبیح العُریان علیه السلام
روی بوم عشق نقشی از محبت می کشند
عاشقانی که به پای یار زحمت می کشند
جای درمان،درد بی درمان تقاضا می کنند
غالباً عُشّاق اینگونه ریاضت می کشند
"اشک"،مبنای شروع دردِدل با چشم هاست
لال ها هرگاه لالی را به صحبت می کشند
عالمی دارند با سوزِ مُدامِ پینه ها
کولهبرهایی که بر شانه "ملامت" می کشند
آنقَدَر از سنگ های طعنه لذّت می برند
طاقت آئینه ها را هم به حیرت می کشند
کار هر روز مجانین گریه های بی حد است
"آه" را هنگام اوقات فراغت می کشند
روضهگردیکردنِ ما از دعای فاطمه است
مادران، فرزندها را به ضیافت می کشند
رزق را ارباب ها شخصاً تقبل می کنند
سفره را تنها میان خانه، رعیت می کشند
مهر تائیدی به نوکر بودن خود می زنند
آن جبین هایی که خود را روی تُربت می کشند
آن گلوهایی که در روضه مدارا می کنند
مطمئناً در قیامت دادِ حسرت می کشند
قُرب حق را در تَمَسُّک بر شَعائِر دیده اند
که ملائک پر به پرهای علامت می کشند
بی حسینش قید جنات عدن را می زند
حوریان از گریهکُن با اینکه منّت می کشند
روضه ای در روضه ی رضوان به پا خواهند کرد
عرشیان را پای این ذکر مصیبت می کشند
▪️
▪️
حیفِ این آقا که مُشتی بی حیا تا قتلگاه
پیکر بی جان او را با جسارت می کشند
روی هر سرپنجه ای یک تکّه نخ آویز بود...
گرگ ها پیراهنش را وقت غارت..،می کشند
بعد از او وای از زنان بی پناه خیمه ها...
پرده پوشانش چه زجری در اسارت می کشند
#بردیا_محمدی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#ماه_شعبان
#مناجات_با_خدا
#مناجات_شعبانیه
#غزل
أَقْبِلْ عَلَىَّ* ، خسته و نالانم از خودم
آغوش باز کن که گریزانم از خودم
آغوش باز کن که به سوی تو آمدم
اقرار میکنم که پشیمانم از خودم
غیر از تلفشدن چه نصیبی مرا ز عمر؟!
آنگونهام که سیر شده جانم از خودم
پوشاندهام درونِ خودم را ز دیگران
این ننگ را چگونه بپوشانم از خودم؟!
از غیر خود چگونه شکایت کنم؟! که من
مانند گردباد پریشانم از خودم
از دیگران کناره گرفتن که سخت نیست
توفیق دِه که روی بگردانم از خودم
#عاصی_خراسانی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
♻️ امیرالمومنین علی علیه السلام، خطبه 100 نهج البلاغه:
أَلَا إِنَّ مَثَلَ آلِ مُحَمَّدٍ كَمَثَلِ نُجُومِ السَّمَاءِ، إِذَا خَوَى نَجْمٌ طَلَعَ نَجْمٌ، فَكَأَنَّكُمْ قَدْ تَكَامَلَتْ مِنَ اللَّهِ فِيكُمُ الصَّنَائِعُ وَ أَرَاكُمْ مَا كُنْتُمْ تَأْمُلُونَ.
آگاه باشيد، مَثَل خاندان پیامبر چون ستارگان آسمان است.اگر ستاره اى غروب كند، ستاره ديگرى طلوع خواهد كرد (تا اینکه امام زمان ظهور کند). برای من آشکار است که با آمدن امام زمان، نعمت هاى خدا بر شما تمام شده و شما به آنچه آرزو داريد خواهید رسید.
#حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
#مسدس_ترکیب
عابس به روی پیکر مستش سری نداشت
فطرس برای بال گشودن پری نداشت
خالی تمام کیسهء عالم ز سیم و زر
یعنی صدف به سینهء خود گوهری نداشت
کوثر برای سینه زنانش نمی نوشت
گر حضرت حسین، چنین دختری نداشت
اصلاً بهشت را که خدا روی ما گشود
چنگی به دل نمی زد اگر بی رقیه بود
تا گریه کرد قلب سکون و سکوت ریخت
نور یقین به دامن اهل ثبوت ریخت
خاکش سرشته شد سحری با ترنّمِ
اشکی که فاطمه ز جنان در قنوت ریخت
با یاحسین او همه دیوانه تر شدیم
بر عاشقان حوالهء شرط و شروط ریخت
از نور او ستاره و خورشید، مستِ مست
در محضر طواف رخش حورالعین نشست
درپای گاهواره اش الماس می شکفت
ذوق مسیح و صالح و الیاس می شکفت
در پیچکی که ریشه به مویش دوانده بود
هرلحظه لحظه بوته ای از یاس می شکفت
با خنده های او بغل عمه زینبش
گل از لبان حضرت عباس می شکفت
این حوریه که روی لبش ذکر یارب است
آیینهء رسالت فردای زینب است
#رضا_دین_پرور
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#امام زمان (عج)
#مناجات
#غزل
دارد زمـــــــان آمدنــــت دیــــــــــر مےشود
دارد جوان سینــــــــه زنت پیر مےشود
وقتے بـــــه نامه عملم خیره می شوے
اشڪ از دو دیـدهے تـــــــو سرازیر مےشود
ڪی این دلـ رمیـــــدهے من هم زُهیـــــروار
در دام چشمهاے تــو تسخیر مےشود؟
این ڪشتی شڪستهے طوفان معصیت
بـــا ذوق دست تــــــوست ڪه تعمیر مےشود
حس میڪنم ڪه پاے دلم لحظهے گنــــــــاه
بـــــا حلقههاے زلف تـو درگیــر مےشود
در قطرههــــاے اشڪ قنوت شب شمـــا
عڪس ضریــــــح گمشـــده تڪثیـــــر
#وحید_قاسمے
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#امام_حسین_علیه_السلام
#ترکیب_بند
تا آبشار زلف تو را شب نوشتهاند
ما را اسیر خال روی لب نوشتهاند
در اعتکاف گیسوی تو سالهای سال
مشغول ذکر و سجده و یا رب نوشتهاند
در مسجد الحرام خم ابروان تو
مثل فرشتگان مقرب نوشتهاند
در محضر نگاه الهی تو مرا
در خیل نوکران مهذَب نوشتهاند
شبهای جمعه که دل من مست کربلاست
از اشتیاق وصل لبالب نوشتهاند
با یک نگاه مادرت اینجا رسیدهایم
ما را دلیست فاطمهمذهب...؛ نوشتهاند:
«از هر چه بگذری سخن دوست خوشتر است»
ما را فدای دلبر زینب نوشتهاند
من را که بی قرار حرم میکنی بس است
اصلا مرا غبار حرم میکنی بس است
شرط نزول کوثر رحمت دعای توست
اصلاً تمام خلقت عالم برای توست
بالاتری ز درک تمام جهانیان
وقتی که انتهای جهان ابتدای توست
حتی نداشت روح الامین اذن پر زدن
آنجا که از ازل اثر رد پای توست
بیحب تو کسی به سعادت نمیرسد
رمز نجات اهل زمانه ولای توست
آسوده خاطران هیاهوی محشریم
وقتی رضای حضرت حق در رضای توست
فردوس ماست تا به ابد روضة الحسین
تنها بهشت اهل ولا، کربلای توست
در آستانۀ تو کسی نا امید نیست
صحن امیر علقمه، دار الشفای توست
از ابتدای صبح ازل فضل میکنی
ما را گدای دست اباالفضل میکنی
وقتی که هست دوش نبی آسمان تو
یعنی تو از پیمبری و او از آن تو
فرزند خویش را به فدای تو کرده است
بستهست جان حضرت خاتم به جان تو
معلوم کرد نزد همه حرمت تو را
با بوسههای دم به دمش بر دهان تو
فرمود هفت مرتبه تکبیر عشق را
تا بشنود ترنم عشق از زبان تو
آوای «من أحب حسینا» وزیده است
هر روز پنج مرتبه از آستان تو
ما از در حسینیه جایی نمیرویم
هستیم تا همیشه فقط در امان تو
هر شب نشسته فطرس اشکم به راه عشق
آنجا که صبح میگذرد کاروان تو
این اشکها برای دلم توشه میشود
اذن طواف مرقد ششگوشه میشود
حال و هوای قلب من امشب کبوتریست
وقتی که کار صحن و سرای تو دلبریست
شبهای جمعه عکس حرم زنده میشود
تصویر رقص پرچم و گنبد چه محشریست
ما را اسیر عشق تو کرده، تفضلت
با این حساب کار شما ذرهپروریست
با تربت تو کام دلم را گشودهاند
آقا ارادتم به شما ارث مادریست
در ماتم تو محفل اشک است چشم ما
اصلا بنای هیأت ما روضهمحوریست
ما سالهاست در غم تو گریه میکنیم
همناله با محرم تو گریه میکنیم
#یوسف_رحیمی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#امام_سجاد علیهالسلام
#فراز از یک #ترکیب_بند
#عطر مناجات
نور حق میدمد از مشرق سجادۀ تو
چه شکوهیست در این زندگی سادۀ تو
می رود از نظرش جنت و مُلک و ملکوت
آنکه از روز نخستین شده دلدادۀ تو
هر کسی معجزۀ عشق تو را باور کرد
میشود بنده ولی بندۀ آزادۀ تو
با کرامات نگاهت دل هر عاشق را
میبرد سمت خدا، روشنی جادۀ تو
آمدی تا به جهان نور یقین برگردد
نور ایمان و سعادت به زمین برگردد
خاک با مقدم تو عطر بهاران دارد
دیدۀ روشن تو رحمت باران دارد
مثل جدّت تو نهادی حجر الاسود را
کعبه از لطف مسیحایی تو جان دارد
هر کسی در دل او نور ولایت جاریست
به کرامات تو و چشم تو ایمان دارد
از نگاه تو که اعجاز و یقین میبارد
چشمهایت چقدر تازه مسلمان دارد
آیه آیه کلمات تو همه روشنیاند
خط به خط مصحف تو جلوۀ قرآن دارد
لحظاتت همه از نور خدا لبریزند
مگر این شوق الهی تو پایان دارد
شب گذشت و سر تو بر روی تربت مانده
در عروجی تو ولی شوق عبادت مانده
با تو هر لحظۀ من بوی خدا میگیرد
عطر تسبیح و مناجات و دعا میگیرد
بچشان بر دل من طعم عبودیت را
سجدههایم به نگاه تو بها میگیرد
تو ولی نعمت و من عبد تو هستم مولا
رحمت واسعهات دست مرا میگیرد
تا بقیعت دل شیدای مرا راهی کن
عشق از گوشۀ چشمان تو پا میگیرد
آنقدر بنده نوازی که دل چون من هم
عاقبت تذکرۀ کربوبلا میگیرد
از تو بر گردن اسلام چه دِینی ماندهست
با فداکاری تو شور حسینی ماندهست...
#یوسف_رحیمی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#مناجات
#غزل
💠 الحمدلله الذی لیس لقضائه دافع و لا لعطائه مانع ...
من را همیشه خواندی و نشناختم تو را
از غصهها رهاندی و نشناختم تو را
این بندۀ اسیر، اسیرِ گناه را
از کوی خود نراندی و نشناختم تو را
بییاد تو گذشت جوانی من ولی
با من همیشه ماندی و نشناختم تو را
بر خوان رحمت و کرمت، خوان رأفتت
عمری مرا نشاندی و نشناختم تو را
شبهای جمعه تو نمک اشک و روضه را
بر جان من چشاندی و نشناختم تو را
با رأفت و بزرگی و آقاییات مرا
تا کربلا رساندی و نشناختم تو را
#یوسف_رحیمی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#مناجات
#غزل
💠 الحمدلله الذی لیس لقضائه دافع و لا لعطائه مانع ...
من را همیشه خواندی و نشناختم تو را
از غصهها رهاندی و نشناختم تو را
این بندۀ اسیر، اسیرِ گناه را
از کوی خود نراندی و نشناختم تو را
بییاد تو گذشت جوانی من ولی
با من همیشه ماندی و نشناختم تو را
بر خوان رحمت و کرمت، خوان رأفتت
عمری مرا نشاندی و نشناختم تو را
شبهای جمعه تو نمک اشک و روضه را
بر جان من چشاندی و نشناختم تو را
با رأفت و بزرگی و آقاییات مرا
تا کربلا رساندی و نشناختم تو را
#یوسف_رحیمی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#امام_زمان_عج
#مدح
#غزل
شدهست آینهی حیّ لایموت، صفاتش
کسی که خورده لبِ خضر هم به آب حیاتش
به غیر او که جمالش إذا تَنَفّسِ صبح است
کدام نور به خورشید میرسد برکاتش؟
بگو به کعبه عقبتر بایستد که تنِ طور
به لرزه آمده روزی مقابل جلواتش
میآید او که جهان روزهی سکوت بگیرد
به زیر سایهی نهج البلاغهی کلماتش
ربیع الاول و آخر... تمام سال بهار است
اگر که ریشه دواند به فصلها نفحاتش
کسی که گفت امام ششم به او "لَخَدِمتُه"
به راستی که محال است وصف کردن ذاتش
در الغدیر شریک است طبق قولِ امینی
کسی که بوی "وَعَجّل" میآید از صلواتش
#مسعود_یوسف_پور
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#مناجات
#مسمط_مخمس
بکش خط به روی گناه گنهکار
نظر کن به روی سیاه گنهکار
به آه پشیمان، به آه گنهکار
به شرمی که دارد نگاه گنهکار
شدم بد گرفتار، اجرنا من النار
بخر های و هوی مرا بار دیگر
نمانده برایم خدا چاره دیگر
ندارم بغیر از تو دلدار دیگر
ندارم عزیزم خریدار دیگر
فقط دارم اصرار، اجرنا من النار
گرفتار نفسم، گرفتار آتش
فتاده به جانم سر و کار آتش
به شانه کشیدم، فقط بار آتش
به خود تکیه کردم، به دیوار آتش
شده وقت اقرار، اجرنا من النار
مرا عفو کن که شب اعتماد است
زیادی فقیرم، گناهم زیاد است
اگر کار و بارم حسابی کساد است
حساب و کتابم به پای جواد است
کریم است بسیار، اجرنا من النار
برای همه لطف و جودی، مرا هم
برای همه خیر و سودی، مرا هم
از اول تو بخشیده بودی مرا هم
ببر تا نجف پس به زودی مرا هم
منم عبد فرّار، اجرنا من النار
غریبم ولی آشنای حسینم
غبارم ولی زیر پای حسینم
بدم، نوکر بی وفای حسینم
اسیر غم کربلای حسینم
بده وقت دیدار، اجرنا من النار
شنیدم مدینه در آتش گرفته
کمی گوشهء معجر آتش گرفته
سر و صورت مادر آتش گرفته
ببین فاطمه! حیدر آتش گرفته
علی سر به دیوار، اجرنا من النار
به امروز زینب، به فردای زینب
به شام غریبان، به احیای زینب
خدایا چرا سوخته پای زینب
جوابی ندارد تمنای زینب
بجز یار بیمار، اجرنا من النار
صدا زد برادر، پرم سوخت عباس
منم خواهر تو، سرم سوخت عباس
رقیه، حرم، پیکرم سوخت عباس
کمک کن به من معجرم سوخت عباس
کجایی علمدار، اجرنا من النار
#رضا_دین_پرور
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#امام_زمان_عج
#مدح
#غزل
الا ای بهاری ترین استعاره
الا موسم غنچه های بهاره
نگاه تو کشف و شهود غزل هاست
صدای تو زیباترین گوشواره
می آیی که تنها نمانیم در راه
که تنهای تنها تویی راه چاره
می آیی پس از سرفههای درختان
مزین کنی برکه را با ستاره
می آیی که جاری کنی رود ها را
در این خشک سالی فقط با اشاره
و تقوا لباس جهان میشود پس
میافتد لباس ریا از قواره
می آیی بگیری غم مادری را
که تا شد قدش زیر بار اجاره
تو باشی که نومید و حیران نماند
کسی بین دهلیزهای اداره
و سیر از گرسنه خبر دارد آن روز
خبر می شود از پیاده ، سواره
به دلداری مادران فلسطین
به آرامش کودکان هزاره
می آیی پس از جنگ و طاعون و وحشت
بنا می کنی شهر ها را دوباره
تو تعبیر رویای شیرین وصلی
بیا بهترین معنی استخاره
#سعیده_کرمانی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#امام_زمان
#مناجات
#غزل
وقتی که یادت نیستم، بی اعتبارم
وقتی به تو ایمان ندارم، بی قرارم
الحق و الانصاف کم فکر تو هستم
از بس که بر این نفس وامانده دچارم
شاید که از چشم تو افتادم که این طور
دیگر زمان معصیت بی اختیارم
یابن الحسن، با غفلتم سرمایه ام سوخت
رحمی نما، آتش گرفته کوله بارم
باشد بزن اما دگر رو برمگردان
شرمنده ام من از گناه بی شمارم
دیدی پشیمانم، به آغوشم کشیدی
دیدم غریق رحمت پروردگارم
گرچه برایت نوکر خوبی نبودم
با این همه جد شما را دوست دارم
من که نشد یک بار پیش تو نشینم
شاید زمان روضه بنشینی کنارم
رو به برادر، خواهری با گریه می گفت:
با رفتنت آتش زدی بر روزگارم
ای کاش می شد بوسه از رویت بگیرم
قاری قرآنم، عزیزم، نی سوارم
#محمد_جواد_شیرازی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#مناجات
#امام_زمان
#غزل
از شما دوریم آقا، غرق بارانی چرا
ما تو را میخواستیم توضیح عرفانی چرا
جمعههایی که دل ما تنگ رویت میشود
سینهی ما خانهی تو، در بیابانی چرا
میرسیّ و میروی، بی آنکه ما آگه شویم
صاحبِ ما، در کنار ما نمیمانی چرا
راستی آن نامههایی که نوشتم با دلم...
محضرت حتماً رسیده، پس نمیخوانی چرا
در غریبیِ خودت میسوزی و آوارهای
دیدهات گریان نباشد، دیده گریانی چرا
#کربلایی_رضا_باقریان
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#امام_زمان
#مناجات
#غزل
کسی که از امام عصر خود خواهد وصالش را
کسی که آرزو دارد نظاره بر جمالش را
ندارد چاره ای جز این که بشناسد در این دنیا
صراط مستقیمش را، حرامش را، حلالش را
خیالِ معصیت، معصیت است و منتظر باید
نگه دارد از اوهام خطا فکر و خیالش را
تعجب می کنم از عاشقی که بهر یک لذت
به آتش می کشد سرمایه ی هفتاد سالش را
چگونه ادعای بنده بودن می کند، آن که
نمی پردازد از مازاد مالش، خمس مالش را
چه حیف است اشک آقا خرج رسوایی ما گردد
روان می سازد این اعمال ما اشک زلالش را
محب آل حیدر لحظه هایش مملو از ذکر است
همیشه مغتنم می داند از دنیا مجالش را
شهید از کل دنیایش برید و در ازای آن
از این ترک تعلق یافته راه کمالش را
بسوز ای دل برای غصه های عمه ی سادات
که روی نیزه ای کامل شده بیند هلالش را
امان از چوبه ی محمل، بگو یک زن در این محفل
ببندد بر سر خونی زینب تکه شالش را
#محمد_جواد_شیرازی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#مناجات
#غزل
غفّاری و حکیمی و ربّی و داوری
فوق عروج وهم و فراتر ز باوری
از هر چه دیدهاند و ندیدند خوبتر
وز هر چه گفتهاند و نگفتند برتری
خالیست از ثواب و پر است از خطا وجرم
پروندۀ سیاه مرا هر چه بنگری
من کمترم از اینکه بسوزانیام به نار
تو برتری از اینکه به رویم بیاوری
خواهی ببخش و خواه بسوزان در آتشم
من عبد کوچکم تو خداوند اکبری
پرسی اگر تو کیستی و من که، گویمت:
من بندۀ فراری و تو بندهپروری
در پیش وسعت کرمت نیز کوچک است
حتی گر از گناه همه خلق بگذری
من داخل بهشت ولای علی شدم
باور نمیکنم که تو در دوزخم بری
ما را هماره بار معاصی به روی دوش
تو دمبدم حوائج ما را برآوری
«میثم» گناهکار و تو بخشنده و کریم
کز لطف خویش ناز گنهکار میخری
#غلامرضا_سازگار
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#مناجات
#قصیده
ما را خریدی و جز خیرت عطا نکردی
عمریست خوب و بد را از هم صوا نکردی
صدبار دیده ای که با دیگران نشستیم
تو سفرهء خودت را از ما جدا نکردی
گفتند افتضاح است پرونده ای که دارم
از بس بزرگواری، تو اعتنا نکردی
بی آبروتر از من در بین جمعیت نیست
هرجا خجالتم را دیدی صدا نکردی
نگذاشتی گناه من را کسی بفهمد
گفتی بیا دوباره...خیلی خطا نکردی
خوابم نبرده از بس شوق وصال دارم
چون روسیاهی ام را هی برملا نکردی
در لیله الرغائب، گفتم به یار غائب
خوردم زمین خدایی هرجا دعا نکردی
باد صبا به حیدر پیغام میفرستم؛
درد زیارتم را از چه دوا نکردی
چونکه قدیم الاحسان ذکر حسین زهراست
گفتم مرا ببخشید، چون و چرا نکردی
والله که رقیه دست مرا گرفته
خالی است دستم اما آنرا رها نکردی
*
بابا مگر نگفتم وقتی بیا که خوبم
چیزی ندارم اینجا ...فکر مرا نکردی؟!
از بسکه تشنه بودی بر نیزه سنگ خوردی
کم با سری شکسته، حاجت، روا نکردی
در چهره ای پر از خون! یک بوسه سهم من نیست
چشمی دگر ندارم بابا حنا نکردی؟!
بالانشین! خرابه جای سر شما نیست
از چه برای این سر، تن، دست و پا نکردی
کو گردنت که دورش حلقه شود دو دستم!
حق مرا عزیزم دیدی ادا نکردی
#رضا_دین_پرور
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
#مناجات
#غزل
هر کس به کسی داده دل و ما به رقیه
لا حول و لا قوة الّا به رقیه
هرجا گره افتاد به کارم پدرم گفت
یا رو به ابالفضل بزن یا به رقیه
شد آینهی حضرت زهرا و رسیدهست
ارثیه از او أم أبیها به رقیه
از بس که گرفتند شفا از حرم او
باید که بگویند مسیحا به رقیه
تا اینکه گره واشود از کار خلایق
باید که قسم داد خدا را به رقیه
مانند رکابی که دلش بند نگین است
دلبسته شده شانهی سقا به رقیه
او جان خودش را سر عشقش به پدر داد
دلدادگی اصلا شده معنا به رقیه
با دلهره شد صبح، شبش بین خرابه
آشفته شده بعد عمو خواب رقیه
یک شهر تماشاگر اشکش شده بودند
حاشا که کسی داد تسلا به رقیه
#میثم_کاوسی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#مناجات
#غزل
در ماه شعبان آمدم، محزون و گریان آمدم
زار و پشیمان آمدم، یا ربنا اغفرلنا
من رو سیاهم یا اله، نامه تباهم یا اله
پر اشتباهم یا اله، یا ربنا اغفرلنا
من عبد بی ایمان شدم، دور از تو و قرآن شدم
من بنده ی شیطان شدم، یا ربنا اغفرلنا
شیطان هم آغوشم شده، ذکر دل و هوشم شده
مردن فراموشم شده، یا ربنا اغفرلنا
از نفس اماره ببین، خوردم خدا من بر زمین
گویم به حالی دل غمین، یا ربنا اغفرلنا
حاجیِّ احرام توأم، ممنونِ اکرام توام
من تشنۀ نام توام، یا ربنا اغفرلنا
هستی تو کاشف الکروب، هستی تو غفار الذنوب
هستی تو ستار العیوب، یا ربنا اغفرلنا
دیدی که در خلوت چه شد، آن لحظۀ لذت چه شد
پس لطف و غفرانت چه شد، یا ربنا اغفرلنا
من شیعه زاد حیدرم، من نوکر پیغمبرم
مستِ حسینِ بی سرم، یا ربنا اغفرلنا
یارب به حق مصطفی، حق علی مرتضی
بگذر ز کوه جرم ما، یا ربنا اغفرلنا
#رضا_تاجیک
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#مناجات
#مناجات_شعبانیه
#غزل
وَاسْمَعْ دعایی با تو در دل حرفها مانده
وَاسْمَعْ ندایی که صدایم بی صدا مانده
اَقْبِل به من حالا که اقبالی برایم نیست
در حنجرم وقتی که بغض ربنا مانده
دارم فراری می شوم از خود به سوی تو
در کشتی این ناخدا تنها خدا مانده
ناجی تویی راجی منم در دست های من
بی ربنا هایم فقط مشتی هوا مانده
وقتی که محرومم کنی روزی نخواهم خورد
باید بگیری دست من را که رها مانده
پوشانده ای امروز در دنیا عیوبم را
اما فَلا تَفْضَحْنیِ روز جزا مانده
از تو اگر دورم ولی نزدیک شد مرگم
در کوله ام تنها الهی قَدْ دَنا مانده
شعبان به پایان آمد و روی لبان من
وای من از فریاد لَمْ تَغْفِر لها مانده
خوبی تو آمال من را بیشتر کرده است
مِنْکَ رَجائی از وَلا تَقْطَع به جا مانده
لَمْ تَهْدِنی؟ می خواستی رسوا اگر باشم
لم تَهْدِنی؟ وقتی دلیل کربلا مانده
یک عمر قَدْ اَفْنَیْتُ عُمری بی حضور تو
پس فَاقْبَل عُذری کهدلیل روضه ها مانده
جرم زیادم پیش عفو تو چه ناچیزو
تازه عنایات علی موسی الرضا مانده
بین جهنم هم تورا فریاد خواهم زد
تاثیر اشک شوق در قاموس ما مانده
تنها محبت راه ترک معصیت گشته
با دوستت دارم جهانی روی پا مانده
#مهدی_رحیمی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
#@shia_poem
#شعر_توحیدی
#مناجات
#غزل
همیشه در میان شادی و غم دوستت دارم
چه شعبانالمعظم، چه محرّم دوستت دارم
دلم با عشق، خویشاوندی دیرینهای دارد
از آغاز جهان، از عهد آدم دوستت دارم
وضوی گریه میگیرم در استغفار و میریزم
به پایت جان که ای جانان دمادم دوستت دارم
برای این دل بیچاره همدم! عاشقت هستم!
برای زخمهای سینه مرهم! دوستت دارم!
نگو از چشم من افتادهای من چشم در راهم
که از تو بشنوم یکبار من هم دوستت دارم
خودم را بین آغوش تو میبینم شبیه حُر
که با اشک خودش میگفت نمنم دوستت دارم
در این دنیا نبردی آبرویم را در آن دنیا
چه خواهی کرد؟! من در هر دو عالم دوستت دارم
مرا حتی اگر در آتش خشمت بسوزانی
زنم فریاد در بین جهنّم دوستت دارم
دل دلواپسی دارم، دلی از غصهها سرشار
ولی «یا کاشف الهَم کاشف الغم» دوستت دارم
فراز آخر شعر است و یک اقرار بیپایان
مرا بسیار میخواهی و من کم دوستت دارم
#رضا_خورشیدی_فرد
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#امام_حسین
#امام_زمان
#نوروز
بیتو اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بیخورشیدند
از همان لحظه که از چشم یقین افتادند
چشمهای نگران آینۀ تردیدند
نشد از سایۀ خود هم بگریزند دمی
هر چه بیهوده به گرد خودشان چرخیدند
چون به جز سایه ندیدند کسی در پی خود
همه از دیدن تنهایی خود ترسیدند
غرق دریای تو بودند ولی ماهیوار
باز هم نام و نشان تو ز هم پرسیدند
در پی دوست همه جای جهان را گشتند
کس ندیدند در آیینه به خود خندیدند
سیر تقویم جلالی به جمال تو خوش است
فصلها را همه با فاصلهات سنجیدند
تو بیایی، همۀ ثانیهها، ساعتها
از همین روز، همین لحظه، همین دم، عیدند
#قیصر_امین_پور
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#ماه_رمضان
#غزل
آمد رمضان سفره ی دل باز کنیم
گُلبانگِ دعا به سویش ابراز کنیم
ایامِ مناجات و ثَنا آمده است
تا عَرش خدا دوباره پرواز کنیم
تبریک به اهل معرفت باید گفت
فَرخُنده شویم و خنده آغاز کنیم
هنگامِ سَحَر، به وقتِ افطار و نماز
گوشِ دل خود مَحرَم این راز کنیم:
جز آب و غذا، کِبر و حَسَد هم ممنوع
غیبت نکنیم و عشق اِحراز کنیم
صد شُکر که مهمان خداییم همه
با حال خوشی روزه ی خود باز کنیم
#محسن_زعفرانیه
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
#غزل
علی زره که بپوشد همین که راه بیفتد
عجیب نیست که دشمن به اشتباه بیفتد
همین که اسم علی آمده است در دل میدان
بس است تا گذر مرگ بر سپاه بیفتد
علی اکبر لیلاست یا جوانی حیدر؟
که از جمال و جلالش شکوه ماه بیفتد
جمال یوسف ما را هر آنکه دیده نوشته:
رواست یوسف کنعان به قعر چاه بیفتد
چه هیبتی! چه وقاری! که سوی این قد و قامت
هرآنکه خیره شود از سرش کلاه بیفتد
علی است، مثل علی می دهد پناه گدا را
اگر به خانه ی او راه بی پناه بیفتد
اگر موذن علی اکبر است، بَه چه نمازی
ازین اذان به سرم شور لا اله بیفتد
چه بهتر است که اول به شاهزاده بگویی
به هر دلیلی اگر کار تو به شاه بیفتد
به آسمان روی و کار آفتاب کنی، گر
فقط به سوی تو از سمت او نگاه بیفتد
جوان اگر به جوان حسین دل بسپارد
دگر نمی شود اصلا پی گناه بیفتد
تمامشب سر راهش نشسته ام به امیدی
که راه شاهزاده براین عبد روسیاه بیفتد
#داوود_رحیمی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem