eitaa logo
شهدای ملایر
311 دنبال‌کننده
4.5هزار عکس
401 ویدیو
39 فایل
عکس، زندگینامه، خاطرات و وصیت نامه شهدای ملایر🍃🌷🍃 ارتباط با ما و ارسال عکس و خاطرات و وصیت نامه و ......به کانال شهدای ملایر 🍃🌷🍃
مشاهده در ایتا
دانلود
شهدای ملایر
عکس، زندگینامه، خاطرات و وصیت نامه شهدای ملایر..🍃🌷🍃 ارتباط با ما و ارسال عکس و خاطرات و وصیت نامه و
🍃صدای یکی از فرمانده هان گردان , از بیرون می آمد. بچه ها دورش را گرفته و سوال پیچش می کردند. میگفت: گیر افتاده و مانده اند و بعید است که زنده برگردند. یکی از آن میان پرسید: چی؟ فرمانده گفت: شهیدشد...🌹💔 یکی دیگر گفت: اون تک پسر بود . قرار بود بقیه هواشو داشته باشن! فرمانده گفت: کدام بقیه؟ بچه ها همه گرفتارشدن.💔 عدد مقدس گردان را به یاد آوردی و تعریف های داریوش را. شکستی اما نه با فریاد , در سکوت , یاد خوابت افتادی که یک روز صبح در خانه از خواب بیدارشدی , قبل از آنکه دست و رویت را بشویی , با حیرت و بدون مقدمه از پرسیدی: داریوش ! تو چندبار بیشتر از من رفتی جبهه؟ او که تا آن زمان نرفته بود با تعجب نگاهت کرد و گفت: من اصلا جبهه نرفتم... گفتی:پس چرا من خواب دیدم به من میگی ! اگه یه بار دیگه بری جبهه تازه به اندازه من رفتی ! می دانستی نرفته اما پرسیدی که ببینی تعبیر خوابت چیست. حالا داریوشی که شده بود , از تو پیشی گرفته و در میان خورشیدی ها و گِل و لای ساحل ام الرصاص بود...😭💔 در میان افکارت غوطه میخوردی که ناگهان خبر مجروحیت فرمانده گردان و معاونش هوشیارت کرد..... گروه گروه وسایلشان را جمع کردند و رفتند تا تسویه بگیرند. و هم طوماری تهیه کردند تا مقاومت رزمندگان را به امام اعلامم کنند و آن را به جماران بفرستند. تو هم به سراغ آنان رفتی , در طومار نوشته بود: ما تا پای جان ایستاده ایم و برای شهادت آمده ایم. مثل باقی بچه ها آن را با خون خودت امضا کردی و گفتی برای عملیات بعدی خبرت کنند. به دانشگاه برگشتی. همه سرگرم امتحانات بودند. هیچ کس حتی سراغ داریوش را هم نگرفت و تو بیشتر رنجیدی. در کلاس فیزیولوژی اجازه گرفتی تا مقاله ای بخوانی و رفتی و روبه روی دانشجویان ایستادی , صدایت را صاف کردی اما نمی توانستی بغض و خشم فروخورده ات را پنهان کنی و خواندی: " چه کسی میداند جنگ چیست؟ چه کسی می داند فرود یک خمپاره قلب چندنفر را می دَرَد؟ کیست که بداند جنگ یعنی سوختن , ویران شدن , یعنی ستم , یعنی خونین شدن خرمشهر , یعنی سرخ شدن جامه ای و سیاه شدن جامه ای دیگر , یعنی اضطراب که کودکم کجاست؟ جوانم چه شد؟.... به کدام گوشه تهران نشسته ای ؟ کدام دختر و پسر دانشجویی می داند هویره کجاست؟ کدام مسئله را حل میکنی؟ برای کدام امتحان درس میخوانی؟ کیف و کلاسورت را از چه پر میکنی؟ ازخیال؟ از کتاب؟ از لقب شامخ دکتر؟ یا از آدامسی که مادرت تر روز صبح در کیفت می گذارد؟ کدام اضطراب جانت را می خلد؟.... دلت را به چه بسته ای؟ به مدرک؟ به ماشین؟....(ادامه مقاله در , دست نوشته های ) تو میخواندی. محکم و قاطع و با تمام اعتقادی که تورا به این باورها رسانده بود , اما خیلی ها خوششان نیامد. تا آخر مقاله را خواندی و از کلاس بیرون زدی. اتمام حجت کرده بودی , شاید از طرف هم....💔🌹 پایان... 📝(۳)
🌷 از نیروهای گردان (ع) لشگرانصارالحسین(ع): یه چیز دیگه ای که خیلی غبطه می خورد این بود که خیلی دیرتر از ما آمد وخیلی زود رفت. این مسیر رو خیلی تند تر از ما طی کرد اون وقت که مثلا ایشون داشت وارد بحث جبهه می شد ما سابقه ی طولانی تو داشتیم چون من بعدا چک کردم دیدم که بله خیلی سابقه اش از تو جبهه کمتره . شهید احدی جز بچه های قدیمی تره جبهه و جنگ از بچه های بودن اما شهید احدی با یه حسرت یاد می کرد که شهید ساکی دیرتر آمد وزودتر رفت...❣ @shohadayemalayer
🕊 🕊دل ڪه شود، است ڪه آسمانیت می ڪند و اگر بال داشته باشی دیگر آسمــان، طعم می گیرد دلها را راهی ڪربلای ها می کنیم و دست بر سینه، به زیارت #"شهــــــداء" می رویم... بخوانیم به یاد ۱۱۰۰ شهید🕊 شهرمان بخصوص سردارشهید فرمانده شجاع 🌹 🕊 ✨بِسمِ اللّٰهِ الرَّحمٰن الرَّحیم اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یَا اَولِیاءَ اللہ وَ اَحِبّائَهُ اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یَا اَصفِیَآءَ اللہ و َاَوِدّآئَهُ اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللہِ اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَبے مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِےّ الوَلِےّ النّاصِحِ اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَبے عَبدِ اللهِ، بِاَبے اَنتُم وَ اُمّے طِبتُم وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم، وَ فُزتُم فَوزًا عَظیمًا فَیا لَیتَنے کُنتُ مَعَڪُم فَاَفُوزَ مَعَڪُم.✨ 🕊 〰❁🍃❁🌸❁🍃❁〰
🌹🕊 🕊 ... 🍂🌴 🌴از ارتفاع ساندویچی خط اصلی عراق بسته شده بود که باید تا آنجا را شناسایی می کردیم. به تجربه شناسایی های قبل، برای کوتاه کردن مسیر در روز ، تا زیر ارتفاع ساندویچی می‌رفتیم. نماز مغرب و عشا را می‌خواندیم و شناسایی را ادامه می‌دادیم. اما هر بار به گشتی‌های دشمن بر می خوریم که فعال تر از ما بودند، دور از چشم دشمن برمی‌گشتیم؛ زیرا کارمان رزم و درگیری نبود. تیم (شهید) هم شرایط مشابه من داشت. می رفتند و بر می گشتند. تا اینکه (جانبازشهید)و مسیر را تا پشت ساندویچی پا زدند. آنها در حین عبور از میدان مین به تله انفجاری خورده بودند و عراقی‌ها آمده بودند بالای سرشان و به محمد علی محمدی و محمد قربانی داده بودند.🕊🌹 آن شب علی خوش لفظ در حالی که هم‌تیمی‌هایش را در میدان مین جا گذاشته بود، عقب آمد. آن آدم همیشه سر خوش و خندان و خونسرد ، کوه غم شده بود. محمد علی محمدی یارغار و رفیق خلوتش بود و ناله های غریبانه او را داخل شنیده بود و با درد و آه از لحظه‌ای که عراقی‌ها به هر کدام از آن دو نفر ۶ تیر زده بودند، می گفت.💔 🍂هنوز زیر آوار غم این حادثه بودیم که حادثه مشابهی اتفاق افتاد. این بار فرمانده گردان مسلم بن عقیل، حاج رضا مستجیری و دوبلدی واحد و به کمین دشمن خوردند. مستجیری از دستشان فرار کرده بود، اما به محمد عرب و حسین جعفریان و حاج حسن تاجوک تیرخلاص زده بودند🕊🌹 علی آقا که از واحد رفته بود برگشت و همه ما را بسیج کرد که هر کدام از سمتی برویم تا شاید حاج رضا مستجیری را_ که از سرنوشتش بی خبر بودیم_ پیدا کنیم. بعد از دو روز پیکر بی جان محمد عرب و حسین جعفریان را یافتیم آن طرف تر، افتاده بود. عراقی ها آخرین تیر را به سرش زده بودند اما جان داشت و هنوز نفس می کشید...✨ او را به عقب انتقال دادیم اما از حاج رضا مستجیری اثری نبود و باز هم ناکام و به مقر واحد در مسیر به برگشتیم... 🍂………… بعد از درمان به بازگشت و عَلَم جهاد را تا جایگاه تیپ به دوش کشید و سرانجام در آخرین ماه های جنگ در یکم تیرماه سال ۱۳۶۷ در جبهه به رسید.🕊🌹 آزاده سرافراز حاج رضا مستجیری هم بعد از تحمل هفت سال در سال ۱۳۶۸ به آغوش وطن بازگشت.🕊 🌺راوی: فرمانده جعفرطیار(ع)همدان 📚منبع: …❀ @Karbala_1365🌹 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
🔹️کتاب شهید الکرخ مستند روایی زندگی آزاده ی شهید احمدروستایی ✍️نویسنده :لیلاگودرزیان فر 🔸️مصاحبه :محمدروستایی 📖 این کتاب بابیانی ساده وروان به شرح زندگی می پردازد . نوجوانی که بعداز اولین حضورش در در عملیات شرکت می کند و به اسارت دشمن در می آید .در این کتاب که از فصل مختلفی تشکیل شده است سعی شده به زوایای مختلف به یک خانواده ی شهید بپردازد به خصوص شهدایی که در به شهادت رسیده اند و ابتدا بانام شهدای گمنام یا مفقودالاثر ثبت شده اند . کتاب شهید الکرخ فقط از جبهه و جنگیدن و دفاع کردن سخن نمی گوید از سختی های اسارت وچشم انتظاری خانواده ها برای رسیدن کوچکترین خبر از فرزندانشان ،از شوق وصال بعد از سال ها و دیدار با پیکر عزیزانشان به خوبی سخن گفته است که این از ویژگی های بارز و یکی از عوامل موفقیت این کتاب بوده است.کتابی که به شش زبان (عربی ،انگلیسی ،اردو ،اسپانیایی ،فرانسه وکردی سورانی )ترجمه شده است وتاکنون به رسیده است. @entesharat_sarir
🔹️کتاب شهید الکرخ مستند روایی زندگی آزاده ی شهید احمدروستایی ✍️نویسنده :لیلاگودرزیان فر 🔸️مصاحبه :محمدروستایی 📖 این کتاب بابیانی ساده وروان به شرح زندگی می پردازد . نوجوانی که بعداز اولین حضورش در در عملیات شرکت می کند و به اسارت دشمن در می آید .در این کتاب که از فصل مختلفی تشکیل شده است سعی شده به زوایای مختلف به یک خانواده ی شهید بپردازد به خصوص شهدایی که در به شهادت رسیده اند و ابتدا بانام شهدای گمنام یا مفقودالاثر ثبت شده اند . کتاب شهید الکرخ فقط از جبهه و جنگیدن و دفاع کردن سخن نمی گوید از سختی های اسارت وچشم انتظاری خانواده ها برای رسیدن کوچکترین خبر از فرزندانشان ،از شوق وصال بعد از سال ها و دیدار با پیکر عزیزانشان به خوبی سخن گفته است که این از ویژگی های بارز و یکی از عوامل موفقیت این کتاب بوده است.کتابی که به شش زبان (عربی ،انگلیسی ،اردو ،اسپانیایی ،فرانسه وکردی سورانی )ترجمه شده است وتاکنون به رسیده است. @shop_sarir
📝 امروز، روزمون رو با یاد این شهید عزیز شرو‌ع میکنیم‌: ➖دانشجوی بسیجی شهید احمدرضا احدی🥀 《دارنده رتبه نخست در رشته پزشکی در سال ۱۳۶۴ 》 سالی که متولد شدن: ۲۵ آبان ۱۳۴۵💚 | اهواز_ساکن ملایر| سالی که به شهادت رسیدن‌: ۱۲ اسفند ۱۳۶۵🖤 |شلمچه| ➰ در سن ۲۰ سالگی به شهادت رسیدند. 🔸این شهید گرامی، امام (ره) را از ژرفاي جان دوست مي داشت و چون حضرت امام (ره) جنگ را در رأس امور خوانده بود، حضور در را بر دنياي عافيت و سلامت،کلاس درس و دانشگاه ترجيح داد. 💭 تا بدان حد عشق به امام ره داشت که وصيت نامه خود را با کوتاه ترين عبارت و در يک جمله به تحقق خواسته ها و سخنان رهبر و مقتدايش مزين کرد‌.‼️ ✍🏻 تمام متن وصیتنامه این شهید: «فقط نگذاريد حرف امام به زمين بماند. همين»👌🏻 ✿ ⃟ ⃟ ⃟ ⃟ ═/═✿═/═✿═/═✿═/ دعای این شهید بزرگوار بدرقه امروزمان ان شاءالله🤲🏻 @shohadayemalayer