eitaa logo
تبیین
2.6هزار دنبال‌کننده
5هزار عکس
441 ویدیو
34 فایل
🔺اهداف: 🔹تهذیب نفس 🔹امام شناسی و مهدویت 🔹روشنگری و بصیرت‌افزایی 🔹ارتقاء بینش دینی و سیاسی 🔹دشمن شناسی و جنگ نرم 🔹ارتقاء مهارت‌های تربیتی 🔹و... 🔸هدف ارائه‌ی الگوست؛ با شبکه‌های اجتماعی کسی متفکر نمی‌شود، باید #کتاب خواند.
مشاهده در ایتا
دانلود
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️چرا خداوند در دنیا به «ظالمان» مهلت می دهد؟ 🔹 (علیه السلام) در خطبه ۹۷ مى فرمايد: «وَ لَئِنْ أَمْهَلَ الظَّالِمَ فَلَنْ يَفُوتَ أَخْذُهُ، وَ هُوَ لَهُ بِالمِرْصَادِ عَلَى مَجَازِ طَرِيقِهِ، وَ بِمَوْضعِ الشَّجَا مِنْ مَسَاغِ رِيقِهِ». (اگر خداوند، و را [چند روزى] مهلت دهد، چنان نيست كه فرصت او از دستش برود، او در كمينگاه، بر سر راه ستمگر است و گلوى وى را در دست دارد؛ هر زمان بخواهد مى فشارد، آنچنان كه نتواند آب دهان را فرو بَرَد). 🔹اين همان چيزى است كه كراراً به آن اشاره كرده و مى فرمايد: «وَ لَا يَحْسَبَنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا أَنَّمَا نُمْلِي لَهُمْ خَيْرٌ لأَنْفُسِهِمْ إِنَّمَا نُمْلِي لَهُمْ لِيَزْدَادُوا إِثْماً وَ لَهُمْ عَذَابٌ مُهِينٌ». [۱] (آنها كه شدند تصوّر نكنند اگر به آنان مى دهيم به سودشان است؛ ما به آنها مهلت مى دهيم براى آنكه بر خود بيفزايند و براى آنها است». 🔹و در جاى ديگر مى فرمايد: «اِنَّ رَبَّكَ لَبِالْمِرْصَادِ». [۲] (به يقين پروردگار تو در [ظالمان] است). اين موضوع، نه تنها در عصر امام على (علیه السلام) و درباره ستمگران شام و گردنكشان لشكر عراق صادق است، بلكه امروز هم براى همه ما درس آموزنده اى است كه درباره ، نبايد سبب غرور و غفلت آنها گردد. 🔹در حديثى از امام صادق (عليه السلام) مى خوانيم كه: «خداوند فرشته‌اى را [براى مأموريتى] به زمين فرستاد؛ مدّتى در زمين ماند و سپس به آسمان عروج كرد؛ به او خطاب شد در زمين چه ديدى؟ گفت: شگفتى هاى فراوانى ديدم و از عجيب‌ ترين چيزهايى كه ديدم اين بود كه بنده اى از بندگانت را غرق نعمتت ديدم؛ رزق و روزىِ تو را مى خورد و ادّعاى خدايى مى كرد، من از جرأت و جسارت او در برابر تو و از حلم تو در برابر او در شگفتى فرو رفتم! خداوند فرمود: آيا از من تعجّب كردى؟! من چهارصد سال به او مهلت دادم، كمترين ناراحتى جسمانى پيدا نكرد و هر چه از دنيا مى خواست به آن مى رسيد و غذا و آب او كمترين تغييرى پيدا نمى كرد [اينها همه براى اين بوده است تا او را بيازمايم و بندگان را هم به وسيله او آزمايش كنم]». [۳] پی نوشت‌‌ها: [۱] سوره آل عمران، آیه ۱۷۸ [۲] سوره فجر، آیه ۱۴ [۳] الخصال‏، ابن بابويه، انتشارات اسلامى‏، قم، چ اول‏‏، ج ‏۱، ص ۴۱ 📕پيام امام اميرالمؤمنين(ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلامية‏، چ اول‏، ج ۴، ص ۲۸۹ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
⭕️امام علی(عليه السلام): 🔸«مَنْ كانَ غَرَضُهُ الْباطِلَ لَمْ يُدْرِكِ الْحَقَّ وَ لَوْ كانَ اَشْهَرَ مِنَ الشَّمْسِ». 🔹«كـسـى كـه داشته باشد، را درنمى يابد، اگر چه حق از خورشيد مشهورتر و روشن تر باشد!». 📕شرح غررالحكم، ج ۵، ص ۴۲۳ @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️«امام علی» (علیه السلام) در نامه ۳۱ نهج البلاغه، چه فوایدی را برای «تفکّر» بیان فرموده است؟ 🔹 (عليه السلام) در بخشی از نامه ۳۱ مى فرمايد: «وَ مَنْ تَفَكَّرَ أَبْصَرَ». (هر كس خود را به كار گيرد حقايق را مى بيند و راه صحيح را انتخاب مى كند). 🔹اهمّيّت در همه امور دنيا و آخرت چيزى نيست كه بر كسى مخفى باشد و تمام افراد پيروزمند و موفق همين راه را پيموده اند. 🔹 در اين باره مى فرمايد: «...كَذلِكَ يُبَيِّنُ اللهُ لَكُمُ الْآياتِ لَعَلَّكُمْ تَتَفَكَّرُون • فِی الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ ... » [۱] (اينچنين خداوند آيات را براى شما روشن می سازد، شايد كنيد! • [آری، تا] درباره [آنچه به صلاح] دنیا و آخرت [است] ...). پی نوشت: [۱] سوره بقره، آيات ۲۱۹ و ۲۲۰ 📕پيام امام اميرالمومنين(ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دارالكتب الاسلامية‏، تهران‏، ۱۳۸۶ش، چ۱، ج۹، ص۶۳۴ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️«امام حسین» (علیه السلام) برای رویگردانی از گناه چه پندی دارد؟ 🔹روايت شده كه مردى خدمت (عليه السلام) رسيده و عرض کرد: من مردی گناهكارم كه نمیتوانم خود را از نگه دارم؛ مرا پند و اندرزى بده. (علیه السلام) فرمودند: «افْعَلْ خَمْسَةَ أَشْيَاءَ وَ أَذْنِبْ مَا شِئْتَ: فَأَوَّلُ ذَلِكَ لَا تَأْكُلْ رِزْقَ اللهِ وَ أَذْنِبْ مَا شِئْتَ، وَ الثَّانِی اُخْرُجْ مِنْ وَلَايَةِ اللهِ وَ أَذْنِبْ مَا شِئْتَ، وَالثَّالِثُ اُطْلُبْ مَوْضِعاً لَا يَرَاكَ اللهَ وَ أَذْنِبْ مَا شِئْتَ، وَ الرَّابِعُ إِذَا جَاءَ مَلَكُ الْمَوْتِ لِيَقْبِضَ رُوحَكَ فَادْفَعْهُ عَنْ نَفْسِكَ وَ أَذْنِبْ مَا شِئْتَ، وَ الْخَامِسُ إِذَا أَدْخَلَكَ مَالِكٌ فِی النَّارِ فَلَا تَدْخُلْ فِی النَّارِ وَ أَذْنِبْ مَا شِئْتَ». [۱] 🔹[ترجمه فرمایش حضرت:] (پنج كار را انجام بده، سپس هر گناهى مايلى بكن؛ اوّل از نخور، هر گناهى مايلى بكن؛ دوّم از خارج شو، هر گناهى میخواهى بكن؛ سوّم جايى را پيدا كن كه تو را نبيند، هرچه میخواهى بكن؛ چهارم وقتى براى قبض روح تو آمد، او را از خود دور كن؛ سپس هر گناهى میخواهى بكن؛ پنجم وقتى تو را داخل جهنم كرد، داخل نشو، هر گناهى مايلى انجام ده). 🔹در اين حديث منطق روشنى به كار رفته است و آن اينكه در «پنج موقف» گرفتار است كه هريك از آنها براى كافى است؛ از يكسو دائماً بر سر خوان نشسته و از رزق او استفاده میكند؛ آيا با اين حال وجدان‌ انسانِ‌ بيدار اجازه ميدهد كند؟! ديگر اينكه دائماً تحت سرپرستى خداست و خدا فرشتگانى را براى حفظ او مأمور كرده است، آيا شرم‌آور نيست كه انسان تحت اين حفاظت، به مولايش بپردازد؟! 🔹سوم اينكه تمام عالم، محضر خداست، آيا شرم‏آور نيست كه انسان در محضر او مرتكب شود؟! چهارم و پنجم اينكه انسان گنهكار چه بخواهد و چه نخواهد روزى به دست ملك الموت میشود و در عرصه محشر به او میرسند و او را مجازات خواهند كرد؛ آيا میتواند در مقابل فرشته مرگ مقاومت كند و يا بر غلبه نمايد؟ حال كه خود را اسير دست آنها مى‏ بيند چگونه به خود اجازه میدهد آشكارا به مخالفت‌ فرمان‌ خدا برخيزد و آلوده انواع شود؟! فكر كردن در اين امور براى بازداشتن انسان از ، به يقين كافى است. [۲] 🔹گناه و نافرمانى از مولا هميشه زشت است، ولى زشت‌ترين حالات نافرمانى و عصيان اين است كه انسان نعمت هاى او را وسيله نافرمانى وى قرار دهد. در بعضى از تواريخ آمده است «سبكتكين» كه از كاركنان عزّالدوله بختيار بود، بر ضد او خروج كرد. «صابى» نويسنده معروف از طرف عزّالدوله نامه‏اى به او نوشت كه اى كاش میدانستم با چه وسيله‏ اى بر ضد ما قيام كرده‌اى، در حالى كه پرچم ما بالاى سرت در اهتزاز است و بردگان ما در طرف راست و چپ تو قرار دارند و اسبهاى سوارى تو علامت ما را بر خود دارند و لباسهايى كه بر تن دارى به ‏وسيله ما بافته شده است، و سلاحهايى كه براى دشمنانمان تهيه كرده بوديم در دست توست؟! [۳] 🔹از اين مثال تاريخى بخوبى روشن میشود كه چه اندازه زشت است كه انسان مشمول نعمتى از سوى ديگرى شود و همان نعمت را بردارد و بر ضد او اقدام كند. [۴] (علیه السلام) میفرماید: «كمترين حقى كه بر شما دارد، اين است كه با استمداد از ‏، او را نكنيد». [۵] امیرالمؤمنین (عليه السلام) در اين گفتار حكيمانه به نكته مهمى اشاره ميكند و آن اينكه «انسان در برابر كه خداوند به وى داده كمترين وظيفه‏ اش اين است كه نعمتهايش را وسيله معصيت او قرار ندهد». 🔹پيام ديگرى كه اين گفتار حكيمانه دارد اين است كه انسان هر كه ميكند به يقين با استفاده از يكى از است؛ چشم، گوش، دست، پا، فكر، قدرت و مواهب ديگر همه نعمتهاى پروردگارند و انسان بدون استفاده از اينها نمیتواند كار خلافى انجام دهد؛ بنابراين مفهوم كلام اين میشود كه نبايد هيچ گناهى كند، زيرا هر گناهى مرتكب شود با استفاده از يكى از نعمتهاى خداست و اين كار بسيار شرم‌آور است. [۶] پی نوشت‌ها؛ [۱]بحارالأنوار، دار إحياء التراث العربی، چ۲ ج‏۷۵ ص۱۲۶. [۲]پيام امام اميرالمومنين، ناصر مكارم شيرازى‏، دارالكتب الاسلاميه چ۱ ج‏۱۴ ص۶۵۹. [۳]شرح نهج البلاغة، ابن أبی الحديد،‏ مكتبة آية الله المرعشی النجفی چ۱ ج۱۹ ص۲۴۲. [۴]پيام امام اميرالمومنين، همان ص۶۵۷. [۵]نهج البلاغة، صبحی صالح، هجرت چ۱ ص۵۳۳، حکمت۳۳۰. [۶]پيام امام اميرالمومنين، ناصر مكارم شيرازى‏، دارالكتب الاسلاميه چ۱ ج‏۱۴ ص ۶۵۸-۶۵۵ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️معنی «ايمان« به فرمایش امیرالمؤمنین امام علی (علیه السلام) 🔹مردی به محضر (عليه السلام) آمد و درخواست کرد تا را برايش تشريح و بيان کند. اميرالمؤمنين (عليه السلام) فرمودند: «فردا نزد من بيا تا در حضور جمعيت، تو را به آن آگاه کنم که اگر تو گفتارم را فراموش کردی، ديگری برای تو حفظ و نگهداری کند. «فانَّ الکلامَ کالشّاردَة ينفقُها هذا و يخطئُها هذا» [۱] (زيرا ، همچون شتر فراری است که بعضی آن را پيدا مى کنند و بعضی آن را نمی يابند). 🔹فردای آن روز حضرت در ميان جمعيت آمد و درباره چنين فرمودند: «ايمان بر چهار پايه قرار دارد: ، ، و ؛ «صبر»، چهار شعبه دارد: اشتياق، ترس، زهد و انتظار؛ «يقين» نيز دارای چهار شعبه است: بينش در هوشياری، رسيدن به دقایق حکمت، پند گرفتن از حکمتها، توجّه به روش پيشينيان. «عدالت»، نيز چهار شعبه دارد: دقت در فهم، غور در علم و دانش، قضاوت صحيح و حلم استوار و ثابت؛ 🔹«جهاد»، نيز چهار شعبه دارد: امر به معروف، نهی از منکر، صدق و راستی در جبهه جنگ و کينه و دشمنی با فاسقان...» [۲] به اين ترتيب، (علیه السلام) با کمال عنايت و توجه به سؤال افراد، و روشنگری و آگاهی‌ بخشی، همت می کردند، و بطور جدی، به مسائل جامعه، و رشد و ترقی اخلاقی و عقيدتی انسانها، اهميت می دادند. پی نوشت‌ها؛ [۱] نهج‌البلاغه، حکمت ۲۶۶ [۲] نهج‌البلاغه، حکمت ۳۱ ـ امام هر يک از شعبه ها را توضيح داد و سپس فرمود: کفر نيز بر چهار پايه قرار دارد و هر پايه آن دارای چهار شعبه است، همه شعبه‌ها را توضيح داد که در نهج‌ البلاغه، حکمت ۳۱ آمده است. منبع: وبسایت‌ مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات حوزه علميه قم @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️اثر تربیتی «معاد باوری» در روایات اسلامی چگونه بیان شده است؟ (بخش اول) 🔸در روايات اسلامى اين موضوع، بازتاب گسترده اى پيدا كرده است و رابطه عميق و ريشه دار و مستمر اين دو را با يكديگر روشن مى سازد؛ به عنوان نمونه به روايات زير توجه كنيد: 1⃣ (عليه السلام) در «نهج البلاغه» مى فرمايد: «وَ الله لَاِنْ اَبِيْت عَلى حَسَكِ السَّعْدانِ مُسَهَّداً اَوْ اُجَرَّ فِى اْلاَغْلالِ مُصَفَّداً، اَحَبُّ اِلَىَّ مِنْ اَنْ اَلْقَى اللهَ وَ رَسُولُهُ يَوْمَ الْقِيامَةِ ظالِماً لِبَعْضِ الْعِبادِ وَ غاصِباً لِشَىء مِنَ الْحُطامِ». [۱] (به خدا سوگند، اگر شب را به روى خارهاى جانگداز «سعدان» بيدار بسر برم و [روزها] در غل و زنجيرها بسته و كشيده شوم، برايم خوش‌تر است از اينكه خدا و رسولش را روز در حالى ملاقات كنم كه به بعضى از بندگان ستم كرده و چيزى از اموال دنيا را غصب نموده باشم). 🔹 (عليه السلام) بعد از اين جمله ها داستان معروف برادرش عقيل را به ميان مى آورد كه از شدّت فقر و پريشانى به او پناه آورده بود و تقاضا داشت بر خلاف قانون عدل اسلامى چيزى اضافه بر سهمش از بيت المال به او بدهد؛ امّا امام (عليه السلام) قطعه آهنى را در آتش تفتيده مى كند و نزديك دست او مى برد و هنگامى كه ناله عقيل بلند مى شود، به او مى فرمايد: «تو چگونه از اين آتشى كه حكم بازيچه را دارد فرياد مى كشى؟ امّا مرا به سوى آتشى مى كشانى كه خداوند جبّار با شعله خشم و غضبش آن را برافروخته است!»‌. [۲] 🔹امواج نيرومند و تكان دهنده ايمان به و تأثير آن در اجراى و مقاومت در برابر هر گونه انحراف و گناه در اين كلمات به وضوح به چشم مى خورد و نمونه زنده اى است از تجلّى ايمان به و دادگاه‌ عدل‌ الهى در اعمال انسان. 2⃣در حديثى از امير مؤمنان (عليه السلام) مى خوانيم: «مَنْ اَيْقَنَ بِالخَلَفِ جادَ بِالعَطيّةِ». [۳] (كسى كه يقين به جانشين [و پاداش قيامت] داشته باشد در بخشش سخاوتمند خواهد بود). اين حديث نيز به خوبى نشان مى دهد كه ايمان به ، انسان را سخاوتمند و بخشايشگر مى سازد. 3⃣در غررالحكم از همان حضرت در عبارتى صريح و آشكار مى خوانيم كه فرمود: «اِجْعَلْ هَمَّكَ لِمَعادِكَ تَصْلُحْ». [۴] (همّ خود را در قرار ده تا صالح شوى). ... پی نوشت‌ها؛ [۱] نهج البلاغة، صبحی صالح، هجرت‏، قم‏، چ ۱، ص ۳۴۶، خطبه ۲۲۴. [۲] همان. [۳] وسائل الشيعة، مؤسسة آل البيت(ع)، قم، چ ۱، ج ‏۱۶، ص ۲۸۸، باب ۱. [۴] عيون الحكم و المواعظ، دار الحديث‏، قم‏، ‏چ ۱، ص ۷۸ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️اثر تربیتی «معاد باوری» در روایات اسلامی چگونه بیان شده است؟ (بخش دوم و پایانی) 🔸در روايات اسلامى اين موضوع، بازتاب گسترده اى پيدا كرده است و رابطه عميق و ريشه دار و مستمر اين دو را با يكديگر روشن مى سازد، به عنوان نمونه به روايات زير توجه كنيد: 4⃣در حماسه هاى «كربلا» و «عاشورا» نيز مى خوانيم كه (عليه السلام) روز ياران خود را مخاطب ساخته فرمود: «صَبْراً بَنِى الْكِرامِ فَمَا الْمَوْتُ اِلاّ قَنْطَرَةٌ تَعْبُرُ بِكُمْ عنِ الْبُؤْسِ وَ الضَّراءِ اِلَى الْجِنانِ الْواسِعَةِ وَ النَّعيمِ الدّائِمَةِ فَاَيُّكُمْ يَكْرَهُ اَنْ يَنْتَقِلَ مِنْ سَجْن اِلى قَصْر». ( كنيد اى بزرگ زادگان! چرا كه [و شهادت] تنها پلى است كه شما را از ناراحتى ها و رنج ها به سوى باغ هاى وسيع و نعمت هاى جاويدان عبور مى دهد، كداميك از شما ناخشنوديد كه از زندانى به قصرى منتقل شويد؟). 🔹اين سخن را (عليه السلام) در حالى بيان فرمود كه هر قدر دايره محاصره او و لشكريانش تنگ‌تر مى شد و مشكلات ميدان جنگ شديدتر مى گشت چهره هايى برافروخته تر و حالتى آرام‌تر داشتند. در اينجا بعضى از يارانش به بعضى ديگر اشاره كرده، مى گفتند: «اُنْظُرُوا لا يُبالى بِالْمَوْتِ». (بنگريد او به اعتنا نمى كند و هراسى از آن ندارد). (عليه السلام) اين معنا را شنيد و سخنان فوق را بيان فرمود و سپس افزود: پدرم از رسول خدا (صلی اللله عليه و آله) چنين نقل كرد: 🔹«اِنَّ الدُّنْيا سِجْنُ الْمُؤْمِنِ وَ جَنَّةُ الْكافِرِ وَ الْمَوْتُ جِسْرُ هؤُلاءِ اِلى جِنانِهِمْ وَ جِسْرُ هؤُلاءِ اِلى جَحيمِهِمْ ما كَذِبْتُ وَ لا كُذِّبْتُ». [۱] (، زندان مؤمنان و بهشت كافران است و ، پلى است براى گروه اوّل به سوى ، و پلى است براى گروه دوّم به سوى [اين يك حقيقت است] نه دورغ مى گويم و نه به من دروغ گفته شده است). رَمز حماسه هاى عاشورا و شجاعت بى نظير امام حسين (عليه السلام) و يارانش را كه در تاريخ با خطوط زرين و درخشان ثبت شده است بايد در همين راستا و در و مستحكم آنان نسبت به و زندگى جاويدان جستجو كرد. 5⃣تأثير ايمان به در حسن اعمال به قدرى روشن و آشكار است كه اميرمؤمنان (عليه السلام) تعجب مى كند از كسى كه ايمان به دارد و در خويش نمى كوشد مى فرمايد: «عَجِبْتُ لِمَنْ يَعْلَمُ اَنَّ لِلاعمالِ جَزاءاً كَيْفَ لا يُحْسِنُ عَمَلَهُ». [۲] 6⃣اين سخن را با حديث پرمعنايى از (صلى الله عليه و آله) پايان مى دهيم: آنجا كه در نشانه ها و علائم فرمود: از نشانه هاى آنها اين است: «اَيْقَنَ بِاَنَّ الْجَنَّةَ حَقٌّ فَاشْتاقَ اِلَيْها وَ اَيْقَنَ بِاَنَّ النّارَ حَقٌّ فَظَهَرَ سَعْيُهُ لِلنِّجاةِ مِنْهاوَ اَيْقَنَ بِانَّ الْحِسابَ حَقُّ فَحاسَبَ نَفْسَهُ». [۳] (آنها به ايمان دارند، لذا مشتاق آنند [و براى رسيدن به آن در نيكى ها تلاش دارند] و به يقين دارند، لذا براى رهايى از آن سعى مى كنند [و گِرد گناه نمى گردند] و يقين دارند كه روز حق است، لذا به حساب خويش مى رسند [پيش از آنكه به حساب آنها برسند]). 🔹احاديث در اين زمينه بسيار فراوان است و آنچه در بالا گفته شد، تنها گوشه كوچكى از آنها محسوب مى شود و همگى تأكيد بر تأثير عميق ايمان به سراى در تربيت انسان دارد. پی نوشت‌ها؛ [۱] بحارالأنوار، دار إحياء التراث العربى، چ ۲، ج ‏۴۴، ص ۲۹۷، باب ۳۵. [۲] غرر الحكم و درر الكلم‏، دارالكتاب الإسلامی، قم، چ ۲، ص ۴۶۱، قصار ۲۵. [۳] مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل‏، مؤسسة آل البيت(ع)، قم، چ ۱، ج ‏۱۱، ص ۱۹۷ 📕پيام قرآن‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلاميه‏، تهران‏، ‏۱۳۸۶ش، چ ۹، ج ۵، ص ۳۲۶ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️«امام علی» (علیه السلام) در خطبه ۲۰۴ «نهج البلاغه»، چه دلیلی بر لزوم انجام اعمال صالح بیان می فرماید؟ 🔹 (علیه السلام) در خطبه ۲۰۴ «نهج البلاغه» برنامه آمادگى براى سفر را به اين صورت بيان مى فرمايد: «وَ انْقَلِبُوا بِصَالِحِ مَا بِحَضْرَتِكُمْ [۱] مِنَ الزَّادِ». (با انجام كه در توان دارید، زاد و توشه تهيّه کنید و [به سوى آخرت] باز گرديد). تعبير به «اِنْقَلِبُوا» تعبير لطيفى است كه اشاره به تحولی درونى دارد؛ يعنى توجّه خود را از به تهيه زاد و باز گردانيد؛ و تعبير «بِحَضْرَتِكُمْ» اشاره به توانايى‌ ها و فرصت هاست كه انسانها در اختيار دارند. 🔹آنگاه امام (عليه السلام) به ذكر دليلى براى لزوم تحصيل زاد و توشه جهت سفر ، پرداخته و مى فرمايد: «فَإِنَّ أَمَامَكُمْ عَقَبَةً كَؤُوداً، وَ مَنَازِلَ مَخُوفَةً مَهُولَةً، لاَبُدَّ مِنَ الْوُرُودِ عَلَيْهَا، وَ الْوُقُوفِ عِنْدَهَا» (زيرا و منزلگاه هاى مخوف و هولناكى در پيش داريد كه بايد در آنها وارد شويد و نزد هر يك توقّف كنيد [و پاسخگوى اعمال خود باشيد]). اين گردنه سخت و منزلگاه هاى خوفناك، اشاره به و منزلگاه هاى است، 🔹زيرا در روايتى امام صادق (عليه السلام) مى فرمايد: «إِنَّ فی الْقِيامَةِ خَمْسينَ مَوْقِفاً كُلُّ مَوْقِف كألْفِ سَنَة مِمّا تَعُدُّونَ». [۲] (در پنجاه موقف است و هر موقفى به اندازه هزار سال از سال هاى دنيا به طول مى انجامد). شبيه همين معنا به صورت مشروح‌ترى از اميرمؤمنان امام على (عليه السلام) نقل شده است [۳] و احتمالا در هر موقفى از اين مواقف يكى از مانند نماز و روزه و امر به معروف و نهى از منكر و يا گناهان كبيره مورد سؤال قرار مى گيرد، كه صاحبان آنها بايد در شرايطی سخت که همه چیز به دقت بررسی می شود پاسخگو باشند. اگر از آنها به سلامت بگذرند راهى كانون رحمت خدا، بهشت برين مى شوند وگرنه گرفتار خواهند شد. 🔹به تعبير ديگر، همان گونه كه مرحوم شيخ مفيد فرموده است: منظور از اين «عقبات» (گردنه ها) است، كه هر كدام تشبيه به گردنه‌اى شده است، و همان گونه كه عبور از گردنه ها سخت و طاقت فرساست، از اين اعمال نيز دشوار است. قرآن مجيد در «سوره بلد» مى فرمايد: «فَلاَ اقْتَحَمَ الْعَقَبَةَ - وَ مَا أَدْرَاكَ مَا الْعَقَبَةُ - فَكُّ رَقَبَة - أَوْ إِطْعَامٌ فِى يَوْم ذِى مَسْغَبَة - يَتِيماً ذَا مَقْرَبَة - أَوْ مِسْكِيناً ذَا مَتْرَبَة» [۴] (ولى او از آن نگذشت و تو چه مى دانى آن گردنه چيست؟ آزاد كردن برده اى است، يا غذا دادن در روز گرسنگى به يتيمى از خويشاوندان يا مستمندى خاك نشين). پی نوشت‌ها؛ [۱] «حضرت» به معناى «حضور» است، و در جمله بالا اشاره به فرصت هايى است كه در پيش روى انسان وجود دارد. استعمال اين واژه درباره بزرگان براى اين است كه نمى خواهند خود آنها را خطاب كنند، بلكه محضرشان را مورد توجّه قرار مى دهند. [۲] بحارالأنوار، دار إحياء التراث العربى، چ ۲، ج ‏۷، ص ۱۲۶، باب ۶، ح ۳ [۳] همان، ج ‏۷، ص ۱۱۱، باب ۵، ح ۴۲ [۴] قرآن کریم، سوره بلد، آيات ۱۱ تا ۱۶ 📕پيام امام اميرالمومنين(ع)، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلاميه‏، تهران‏، ۱۳۸۶ش، چ ۱، ج ۸، ص ۷۱ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
⭕️امام علی (عليه السلام):  🔸«المُبادَرَةُ إلَى العَفوِ مِن أخلاقِ الكِرامِ، المُبادَرَةُ إلَى الانتِقامِ مِن شِيَمِ اللِّئامِ».  🔹«شتاب در عفو و گذشت از خوی هاى بزرگواران است، و شتاب در انتقام‌گيرى از خصلت هاى فرومايگان». 📕غرر الحكم، ۱۵۶۶ و ۱۵۶۷ @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️هدف «امام حسن مجتبی» (علیه السلام) از صلح با معاویه چه بود؟ 🔹بزرگان و زمامداران جهان، هنگامى که اوضاع و شرایط را بر خلاف هدف ها و نظریات خود مى‏ یابند، همواره سعى مى‏ کنند در موارد دو راهى، جانبى را بگیرند که زیان کمترى دربر داشته باشد، و این یک اصل اساسى در محاسبات سیاسى و اجتماعى است. (علیه السلام) نیز بر اساس همین رویه معقول مى‏ کوشید هدف هاى عالى خود را تا آنجا که مقدور است، به طور نسبى تامین نماید. 🔹از این‌رو هنگامى که ناگزیر شد با (لعنة الله علیه) کنار آید، طبق ماده اول با این شرط حکومت را به وى واگذار کرد که در اداره امور جامعه اسلامى تنها بر اساس قوانین و (صلی الله علیه و آله) رفتار نماید. بدیهى است نظر (علیه السلام) تنها رسیدن به قدرت و تشکیل حکومت اسلامى نبود، بلکه هدف اصلى، صیانت و نگهدارى در اجتماع و رهبرى جامعه بر اساس این قوانین بود، و اگر این روش به وسیله معاویه اجرا مى‏ شد، باز تا حدودى هدف اصلى تامین شده بود. 🔹بعلاوه، طبق ماده دوم، پس از مرگ ، (علیه السلام) مى‏ توانست آزادانه رهبرى‌ جامعه‌ اسلامى را به عهده بگیرد؛ و با توجه به اینکه در حدود سى سال از آن حضرت بزرگتر بود [۱] و در آن ایام دوران پیرى را مى‏ گذرانید و طبق شرایط عادى امید زیادى مى‏ رفت که عمر وى چندان طول نکشد، روشن مى‏ گردد که این شرط، روى محاسبات عادى تا چه حد به نفع اسلام و مسلمانان بود. 🔹بقیه مواد پیمان نیز هر کدام حائز اهمیت بسیار بود، زیرا در شرايطى که امیر مومنان (علیه السلام) در مراسم نماز جمعه و در حال نماز با کمال بى پروایى مورد سب و شتم قرار مى‏ گرفت، و این کار به صورت یک بدعت ریشه دارى در آمده بود و شیعیان و دوستداران آن حضرت و افراد خاندان پیامبر همه جا مورد تعقیب و در معرض تهدید و شکنجه بودند، ارزش گرفتن چنین تعهدى از غیر قابل انکار بود. 🔹مردمى که به سبب تحمل جنگ هاى متعدد از جنگ خسته و بیزار بودند، و به پیروى از روساى خود و تحت تاثیر تبلیغات و وعده‏ هاى فریبنده عمال معاویه، دل به صلح و سازش بسته بودند، لازم بود بیدار شوند و متوجه گردند که به خاطر اظهار ضعف از تحمل عواقب جنگ، و فریفتگى به وعده‏ هاى و پیروى کورکورانه از روساى خود، چه اشتباه بزرگى مرتکب شده‏ اند! و این ممکن نبود مگر آنکه به چشم خود آثار و عواقب شوم و خطرناک عمل خود را مى‏ دیدند. 🔹بعلاوه لازم بود عملاً با چهره اصلى آشنا شده و به فشارها، محرومیت ها، تعقیب هایى مداوم، و خفقان هایى که حکومت اموى به عمل مى‏ آورد، پى ببرند. در حقیقت، آنچه لازم بود (علیه السلام) و یاران صمیمى او در آن برهه حساس از تاریخ انجام دهند، این بود که این را عریان و بى پرده بر همگان مکشوف سازند، و در نتیجه عقول و افکار آنها را براى درک و فهم این حقایق تلخ، و قیام و مبارزه بر ضد آن، آماده سازند. 🔹بنابراین اگر (علیه السلام) کرد، نه براى این بود که شانه از زیر بار مسئولیت خالى کند، بلکه براى این بود که را در سطح دیگرى شروع کند. اتفاقاً حوادثى که پس از انعقاد پیمان صلح به وقوع پیوست، به این مطلب کمک کرد و عراقیان را سخت تکان داد. «طبرى» مى‏ نویسد: « - پس از آتش بس - در «نخلیه» (نزدیکى کوفه) اردو زد. در این هنگام گروهى از بر ضد قیام کرده وارد شهر کوفه شدند. 🔹معاویه یک ستون نظامى از شامیان را به جنگ آنها فرستاد. آنها را شکست دادند. به اهل کوفه دستور داد خوارج را سرکوب سازند، و تهدید کرد که اگر با خوارج نجنگند، در امان نخواهند بود!». [۲] بدین ترتیب مردم عراق که حاضر به جنگ در رکاب امیرمومنان و حسن‌بن‌على (علیهم السلام) نبودند، از طرف معاویه که دشمن مشترک آنها و خوارج بود، مجبور به جنگ با خوارج شدند! و این نشان داد که در هرگز به صلح و آرامشى که آرزو مى‏ کردند نرسیدند. پی نوشت‌ها؛ [۱] آل یاسین، همان کتاب، ص ۲۷۸ [۲] تاریخ الامم و الملوک،بیروت، دارالقاموس الحدیث، ج ۶، ص ۹۵ 📕سیره پیشوایان، مهدی پیشوایی، موسسه امام صادق(ع)، قم، ۱۳۹۰ش، چاپ بیست و سوم، ص ۱۱۵ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️امام علی (علیه السلام) درباره ناگهانی بودن «مرگ» چه هشدارهايی داده است؟ 🔹 (عليه السلام) در بخشی از نامه ۳۱ - که به امام حسن مجتبی (عليه السلام) نوشته شده و در واقع خطاب به تمام انسان هاست - مى فرمايد: «وَ أَنَّكَ طَرِيدُ الْمَوْتِ الَّذِی لَا يَنْجُو مِنْهُ هَارِبُهُ وَ لَا يَفُوتُهُ طَالِبُهُ وَ لَا بُدَّ أَنَّهُ مُدْرِكُهُ». (و [بدان] تو رانده شده هستى، [و مرگ پيوسته در توست و سرانجام تو را شكار خواهد كرد] همان مرگى كه هرگز فرار كننده از آن نجات نمى يابد و او هركس را كه در جستجويش باشد از دست نمى دهد و سرانجام وى را خواهد گرفت). 🔹تعبير به يعنى شخصى كه در او هستند، يا شكارى كه صياد به دنبال او مى دود؛ تعبير بسيار جالبى است، گويى از آغاز عمر، در تعقيب انسان است؛ گاه در كودكى، گاه در جوانى و گاه در پيرى بالاخره او را شكار خواهد كرد و هيچ كس از دست اين صياد نمى تواند فرار كند؛ و همان گونه كه مى فرمايد: «أَيْنَما تَكُونُوا يُدْرِكْكُمُ الْمَوْتُ وَ لَوْ كُنْتُمْ فِى بُرُوجٍ مُشَيَّدَةٍ». [۱] (هر جا باشيد شما را در مى يابد، هر چند در برج هاى محكم باشيد). 🔹در جاى ديگر مى فرمايد: «قُلْ لَنْ يَنْفَعَكُمُ الْفِرارُ إِنْ فَرَرْتُمْ مِنَ الْمَوْتِ أَوِ الْقَتْلِ». [۲] (بگو: اگر از يا كشته شدن فرار كنيد، سودى به حال شما نخواهد داشت). آرى انسان در هر چيز شك كند، در اين معنا نمى تواند ترديدى به خود راه دهد كه روزى بايد از اين جهان رخت بربندد، روزى كه نه تاريخش معلوم است و نه ساعت و دقيقه آن؛ ممكن است دور باشد و شايد بسيار نزديك؛ فردا يا امروز؟ قابل توجّه اينكه هيچ استثنايى در اين قانون نيست. زورمندان، قوى پيكران، صاحبانِ ثروت و قدرت و طبيبان حاذق و حتى انبيا و اولياء. 🔹 خطاب به پيغمبر اكرم (صلّی الله علیه و آله) مى گويد: «إِنَّكَ مَيِّتٌ وَ إِنَّهُمْ مَيِّتُونَ». [۳] (تو مى ميرى و آنها نيز خواهند مرد). آن گاه امام (عليه السلام) به نكته مهمى اشاره مى كند و مى فرمايد: «فَكُنْ مِنْهُ عَلَى حَذَرِ أَنْ يُدْرِكَكَ وَ أَنْتَ عَلَى حَالٍ سَيِّئَةٍ، قَدْ كُنْتَ تُحَدِّثُ نَفْسَكَ مِنْهَا بِالتَّوْبَةِ، فَيَحُولَ بَيْنَكَ وَ بَيْنَ ذَلِكَ، فَإِذَا أَنْتَ قَدْ أَهْلَكْتَ نَفْسَك‏َ». (بنابراين از اين بترس كه ، زمانى تو را بگيرد كه در حال بدى باشى، (در حال گناه) در صورتى كه تو پيش از فرا رسيدن مرگ با خويشتن گفتگو مى كردى كه كنى؛ ولى ميان تو و توبه حائل مى شود و اينجاست كه تو خويشتن را به افكنده اى). 🔹حضرت در اين هشدار، فرزندش را به اين حقيقت توجّه مى دهد كه در هر حال مبهم و ناپيداست و گاه انسان گرفتار گناهى مى شود و تصميم مى گيرد لحظه اى بعد آن را با آب توبه از صفحه نامه اعمالش بشويد؛ ولى ناگهان فرا مى رسد و اين فرصت را از او مى گيرد. همه ما در زندگى خود ديده يا شنيده ايم افرادى را كه تصميم به انجام كارهاى خوب يا بدى داشتند، ناگهان در همان لحظه از ادامه كار و رسيدن به مقصود باز ماندند. در حديث معروف مفضّل مى خوانيم كه: 🔹امام صادق (عليه السلام) خطاب به مفضّل فرمود: «اگر سؤال كنى چرا خداوند را مستور داشته و در هر ساعتى كه مشغول انجام و ارتكاب معاصى است، ممكن است فرا رسد، در پاسخ مى گوييم: حكمت آن اين است كه با اينكه انسان خود را نمى داند، باز هم هر زمان به سراغ گناه مى رود، اگر تاريخ آن را مى دانست و اميد به طول بقاى خود داشت بيشتر پرده درى مى كرد؛ بنابراين در هر حال براى او از اطمينان به بقا بهتر است، و اگر اين انتظار در گروهى از مردم اثر نكند، در گروه ديگر به يقين مؤثر خواهد بود، دست از گناه مى كشند و به سراغ مى روند و از اموال نفيس خود براى به فقرا و مساكين بهره مى گيرند». [۴] پی نوشت‌ها: [۱] سوره نساء، آیه ۷۸. [۲] سوره احزاب، آیه ۱۶. [۳] سوره زمر، آیه ۳۰. [۴] توحيد المفضل‏، مفضل بن عمر، محقق: مظفر، كاظم‏، قم‏، داورى‏، بى تا، چ سوم‏، ص ۸۲ 📕پيام امام اميرالمؤمنين (ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلامية‏، چ اول‏، ج۹، ص۶۰۲ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️«امام علی» (علیه السلام) در خطبه ۲۳۰ «نهج البلاغه»، شرح حال گذشتگان را چگونه به تصویر می کشند؟ 🔹 (علیه السلام) در بخشی از این خطبه پس از آن که درباره ضرورت تهیه زاد و توشه سفر هشدار می دهد می فرماید: «وَ لا تَغُرَّنَّكُمُ الْحَيَاةُ الدُّنْيَا كَمَا غَرَّتْ مَنْ كَانَ قَبْلَكُمْ مِنَ الاُْمَمِ الْمَاضِيَةِ، وَ الْقُرُونِ الْخَالِيَةِ». (زندگى شما را ، آن گونه كه پيشينيان و امّت هاى گذشته و اقوامى را كه از ميان رفتند فريب داد). 🔹آرى! ما مى توانيم آينده زندگى خود را در آينه زندگى ديگران به صورت شفاف مشاهده كنيم، و اين يك واقعيت است كه (علیه السلام) در خطبه هاى متعددى از بر آن تكيه فرموده است، دست ما را مى گيرد و به سوى تاريخ گذشتگان مى برد؛ تاريخ تكوينى و نه تدوينى كه در ويرانه هاى قصرهاى آنها و آثار بازمانده از زندگانى پر زرق و برقشان نمايان است. 🔹امروز خوشبختانه موزه هايى كه بخش مهمّى از آثار پيشينيان در آن گردآورى شده، مى تواند كمك بيشترى به ما بكند؛ در يكسو تخت و تاج فلان پادشاه، در سوى ديگر شمشير مرصّع و جواهرنشان فلان فرمانده بزرگ و بالاخره در سوى ديگر اجساد موميايى شده فراعنه. هر چند دنياپرستان اين موضوع مهم را نيز تحريف كرده و آن را تبديل به چهره ديگرى از دنياپرستى نموده اند؛ موزه ها براى صاحبانش وسيله درآمد و براى بازديدكنندگان وسيله افتخار و مباهات نسبت به تاريخ گذشته خود شده است. 🔹آنگاه (عليه السلام) به شرح حال پيشينيان در چند جمله كوتاه پرداخته، مى فرمايد: «الَّذِينَ احْتَلَبُوا دِرَّتَهَا، وَ أَصَابُوا غِرَّتَهَا، وَ أَفْنَوْا عِدَّتَهَا، وَ أَخْلَقُوا جِدَّتَهَا وَ أَصْبَحَتْ مَسَاكِنُهُمْ أَجْدَاثاً، وَ أَمْوَالُهُمْ مِيرَاثاً. لايَعْرِفُونَ مَنْ أَتَاهُمْ، وَ لايَحْفِلُونَ مَنْ بَكَاهُمْ وَ لايُجِيبُونَ مَنْ دَعَاهُمْ». (همانها كه شير از پستان دوشيدند و به آن گرفتار شدند، مدت آن را به پايان بردند و تازه هاى آن را كهنه ساختند و سرانجام كاخ‌ها و مساكن آنها گورستان شد و ثروت هايشان، ميراث براى ديگران. [چنان از دنيا بيگانه شدند كه] كسى كه نزد آنان برود وى را نمى شناسند و به آنها كه برايشان گريه مى كنند اهمّيّت نمى دهند و به كسانى كه آنان را صدا زنند پاسخ نمى گويند). 🔹جمله هاى «الَّذِينَ احْتَلَبُوا دِرَّتَهَا، وَ أَصَابُوا غِرَّتَهَا...» اشاره به كسانى است كه از تمام امكانات بهره مند شدند. گويى شيرى كه در پستان دنيا بود تا آخر دوشيدند و نوشيدند و از همه زر و زيورها و زرق و برق‌ها و لذّات دنيا بهره گرفتند؛ ولى چيزى نگذشت كه طبق جمله «وَ أَصْبَحَتْ مَسَاكِنُهُمْ أَجْدَاثاً» كاخ هايشان گورهايشان شد. اين جمله ناب دو معنا دارد: نخست اينكه از كاخ هايشان به گورها منتقل شدند، و ديگر اينكه در بعضى از حوادث وحشتناك مانند زلزله ها كاخ‌ها بر سرشان ويران شد، و همانجا قبرشان گشت. 🔹 (عليه السلام) در پنج جمله اخير كه از «أَصْبَحَتْ» شروع مى شود اين نكته را دقيقاً بيان فرموده كه آنها چنان از بيگانه شده اند كه حتّى دوستان و آشنايانى كه بر مزارشان مى گريند نمى شناسند و فرياد آنها را نمى شنوند. البتّه اين درباره است كه خدا را به دست فراموشى سپردند، و جز محصول عمرشان نيست؛ ولى طبق آنچه در روايات وارد شده، ، كسانى را كه به زيارت قبرشان مى آيند مى شناسند و با آنها انس مى گيرند و از بازگشتشان نگران مى شوند. 🔹يكى از ياران امام كاظم (عليه السلام) به نام «اسحاق بن عمّار» مى گويد از آن حضرت پرسيدم آيا كسى را كه به زيارت قبرش مى آيد مى شناسد فرمود:  «آرى پيوسته با او انس مى گيرد تا زمانى كه نزد قبر او حاضر است، هنگامى كه برخاست و از كنار قبرش منصرف شد ميّت به سبب رفتن او ناراحت مى شود و در وحشت فرو مى رود». پی نوشت‌ها؛ [۱] البيان و التبيين، الجاحظ، عمرو بن بحر، مكتبة الخانجی، الطبعة السابعة، ج۳، ص۱۴۸ [۲] الكافی، دارالكتب الإسلامية، چ۴، ج ۳، ص۲۲۸، ح۴ 📕پيام امام اميرالمومنين(ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دارالكتب الاسلاميه‏، چ اول‏، ج۸، ص۴۹۹ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel