eitaa logo
تبیین
2.7هزار دنبال‌کننده
4.9هزار عکس
426 ویدیو
34 فایل
🔺اهداف: 🔹تهذیب نفس 🔹امام شناسی و مهدویت 🔹روشنگری و بصیرت‌افزایی 🔹ارتقاء بینش دینی و سیاسی 🔹دشمن شناسی و جنگ نرم 🔹ارتقاء مهارت‌های تربیتی 🔹و... 🔸هدف ارائه‌ی الگوست؛ با شبکه‌های اجتماعی کسی متفکر نمی‌شود، باید #کتاب خواند.
مشاهده در ایتا
دانلود
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️پنج اثر زیان بار گناه (بخش اول) 🔸 موضوعی است که در زندگی مومن آژیر خطری است که مدام باید نسبت به آن متوجه باشد و هیچگونه غفلتی از این موضوع نباید صورت پذیرد که اگر لحظه ای غافل شود، دچار مشکلات متعددی میگردد. همچون کاردی است در دست انسان خواب آلود، و در حال فرود آمدن بر تکه گوشتی که با اندک غفلت و خواب آلودگی انسان بر گوشت فرو می‌رود. 💠اولین اثر گناه؛ زنگار دل 🔹 آن است که به تعبیر امام باقر (ع)، خالی است سیاه بر جای سفید، که در صورت ، پاک شده و در صورت عدم توبه و بازگشت از آن و گناه بیشتر، سیاهی بیشتری بر آن افزوده میگردد؛ امام باقر (ع) میفرمایند: «مَا مِنْ عَبْدٍ إِلَّا وَ فِی قَلْبِهِ نُکْتَةٌ بَیْضَاءُ فَإِذَا أَذْنَبَ ذَنْباً خَرَجَ فِی النُّکْتَةِ نُکْتَةٌ سَوْدَاءُ فَإِنْ تَابَ ذَهَبَ ذَلِکَ السَّوَادُ وَ إِنْ تَمَادَى فِی الذُّنُوبِ زَادَ ذَلِکَ السَّوَادُ حَتَّى یُغَطِّیَ الْبَیَاضَ فَإِذَا غَطَّى الْبَیَاضَ لَمْ یَرْجِعْ صَاحِبُهُ إِلَى خَیْرٍ أَبَداً وَ هُوَ قَوْلُ اللهِ عَزَّ وَ جَلَّ - کَلَّا بَلْ رانَ عَلى‏ قُلُوبِهِمْ ما کانُوا یَکْسِبُون [۱]؛ [۲] هر بنده‏ اى در دلش نقطه سفیدی است که چون کند، خال سیاهى در آن پیدا شود، سپس اگر کند آن سیاهى برود، و اگر از گناه دنبال‏گیرى کند، آن سیاهى بیفزاید تا روى سفیدى را بپوشاند، و چون سفیدى پوشیده شد، دیگر صاحب آن دل، هرگز بخیر نگراید و همین است، گفتار خداى عز و جل: «نه چنین است، بلکه آنچه مرتکب شدند بر دلشان زنگارى بست». 🔹یعنی گناه بر گناه باعث میشود بر دل انسان  زنگاری بنشیند که دیگر صاحب آن دل هرگز به خیر و سعادت راه پیدا نکند. واژه ی «ران» از «رین» به معناى است که بر اجناس قیمتى مى‌نشیند. [۳] از این آیه فهمیده می‌شود که فطرت اولیه آدمی، پاک است، اما به وسیله به مرور زمان زنگار بر دل می نشیند و سیاه میشود، پس گناه تیرگی می آورد و سیاهی بدنبال دارد. ... پی نوشت: [۱] سوره مطففین، آیه ۱۴ [۲] الکافی،‏ ج۲، ص ۲۷۳ [۳] تفسیر مجمع البیان، ذیل آیه منبع: وبسایت راسخون @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️چرا خطرات «زبان» بیشتر از سایر اعضاست؟ (بخش اول) 🔸مسلم است كه خطرات بیشتر از سایر اعضاست؛ چرا كه سایر اعضای بدن معمولاً ندارند، بلكه خطر فردى دارند؛ ولى چنان است كه آتش جنگى را روشن يا آتش جنگى را خاموش مى كند، يعنى خطرش هم مى تواند مثل نفعش جامعه اى را در برگيرد. دارای ريشه ها و علل مختلفی است که به ۷ علت و ريشه آن اشاره مى كنيم: 1⃣ ابزارى است كه در هر زمان و مكانى در انسان است؛ معمولاً وسايل ارتكابش چنين راحت در دسترس انسان نيست، مواد مخدر يا آلات لهو و لعب، مثل آلات قمار و موسيقى و يا مشروب و يا وسائل و مقدمات عمل نامشروع زنا هميشه در هر زمان و مكانى در اختيار انسان نيست، كه در همه جا و همه زمان در اختيار انسان است، خطرات ناشى از آن هم زيادتر است. 2⃣ براى كار خودش مؤونه و لازم ندارد؛ معمولاً هر خرج و مؤونه اى لازم دارد، مثل شراب خوردن، قمار كردن و...، بايد ترسيد از كه ابزارش هيچ سرمايه و خرجى لازم ندارد. 3⃣ وسيله اى است كه در اختيار همه است؛ اما برای رباخوارى، سرمايه لازم است، بعضى از ظلم ها قدرت متناسب با خود را مى طلبد، اين سرمايه [برای رباخوار] و اين مرحله از قدرت [برای ظالم] در اختيار همه نيست، لذا ضررش كمتر است، ولى ابزار و وسيله اى است كه براى همه هست و لذا ضررش بيشتر است؛ زيرا هر مقدار بيشتر باشد، احتمال به كارگيرى آن و توليد و ناشى از آن زيادتر است. با ، و گسترش دايره وسایل با گسترش دايره خطرات ارتباط مستقيم دارد. ... 📕اخلاق اسلامى در نهج البلاغه، مكارم شيرازى، ناصر، تهيه و تنظيم: اكبر خادم الذاكرين‏، نسل جوان‏، ۱۳۸۵ش، چ ۱، ج ۱، ص ۹۵ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️امام حسین (علیه السلام) برای رویگردانی از گناه چه پندی دارد؟ 🔹روايت شده كه مردى خدمت (عليه السلام) رسيده و عرض کرد: من مردی كه نمیتوانم خود را از نگه دارم؛ مرا پند و بده. (علیه السلام) فرمودند: «افْعَلْ خَمْسَةَ أَشْيَاءَ وَ أَذْنِبْ مَا شِئْتَ: فَأَوَّلُ ذَلِكَ لَا تَأْكُلْ رِزْقَ اللهِ وَ أَذْنِبْ مَا شِئْتَ، وَ الثَّانِی اُخْرُجْ مِنْ وَلَايَةِ اللهِ وَ أَذْنِبْ مَا شِئْتَ، وَالثَّالِثُ اُطْلُبْ مَوْضِعاً لَا يَرَاكَ اللهَ وَ أَذْنِبْ مَا شِئْتَ، وَ الرَّابِعُ إِذَا جَاءَ مَلَكُ الْمَوْتِ لِيَقْبِضَ رُوحَكَ فَادْفَعْهُ عَنْ نَفْسِكَ وَ أَذْنِبْ مَا شِئْتَ، وَ الْخَامِسُ إِذَا أَدْخَلَكَ مَالِكٌ فِی النَّارِ فَلَا تَدْخُلْ فِی النَّارِ وَ أَذْنِبْ مَا شِئْتَ»؛ [۱] 🔹[ترجمه روایت:] ( را انجام بده، سپس هر گناهى مايلى بكن؛ اوّل از نخور، هر گناهى مايلى بكن؛ دوّم از خارج شو، هر گناهى میخواهى بكن؛ سوّم جايى را پيدا كن كه تو را نبيند، هر چه میخواهى بكن؛ چهارم وقتى براى تو آمد، او را از خود دور كن؛ سپس هر گناهى میخواهى بكن؛ پنجم وقتى تو را داخل جهنم كرد، داخل نشو، هر گناهى مايلى انجام ده). 🔹در اين حديث منطق روشنى به كار رفته است و آن اينكه در گرفتار است كه هريك از آنها براى كافى است؛ از يكسو دائماً بر سر خوان نشسته و از او استفاده میكند؛ آيا با اين حال اجازه ميدهد كند؟! ديگر اينكه دائماً خداست و خدا فرشتگانى را براى حفظ او مأمور كرده است، آيا نيست كه انسان تحت اين حفاظت، به مولايش بپردازد؟! 🔹سوم اينكه ، محضر خداست، آيا شرم‏آور نيست كه انسان در محضر او مرتكب شود؟! چهارم و پنجم اين‏ كه انسان گنهكار چه بخواهد و چه نخواهد روزى به دست قبض روح میشود و در عرصه محشر به او میرسند و او را خواهند كرد، آيا میتواند در مقابل فرشته مرگ مقاومت كند و يا بر غلبه نمايد؟ حال كه خود را اسير دست آنها مى‏ بيند چگونه به خود اجازه میدهد آشكارا به برخيزد و آلوده انواع شود؟! فكر كردن در اين امور براى بازداشتن انسان از ، به يقين كافى است؛ [۲] 🔹 و از مولا هميشه زشت است، ولى حالات نافرمانى و اين است كه انسان او را وسيله نافرمانى وى قرار دهد. در بعضى از تواريخ آمده است «سبكتكين» كه از كاركنان عزّالدوله بختيار بود، بر ضد او خروج كرد. «صابى» نويسنده معروف از طرف عزّالدوله نامه‏اى به او نوشت كه اى كاش میدانستم با چه وسيله‏ اى بر ضد ما قيام كرده‌اى، در حالى كه پرچم ما بالاى سرت در اهتزاز است و بردگان ما در طرف راست و چپ تو قرار دارند و اسبهاى سوارى تو علامت ما را بر خود دارند و لباسهايى كه بر تن دارى به ‏وسيله ما بافته شده است، و سلاحهايى كه براى دشمنانمان تهيه كرده بوديم در دست توست؟! [۳] 🔹از اين مثال تاريخى بخوبى روشن میشود كه چه اندازه است كه مشمول از سوى ديگرى شود و همان نعمت را بردارد و بر ضد او اقدام كند. [۴] (علیه السلام) میفرماید: «كمترين حقى كه بر شما دارد، اين است كه با استمداد از نعمتهايش‏، او را نكنيد». [۵] امیرالمؤمنین (عليه السلام) در اين گفتار حكيمانه به نكته مهمى اشاره ميكند و آن اينكه « در برابر كه خداوند به وى داده كمترين وظيفه‏ اش اين است كه نعمتهايش را او قرار ندهد». 🔹پيام ديگرى كه اين گفتار حكيمانه دارد اين است كه انسان هر كه ميكند به يقين با استفاده از يكى از است؛ ، ، ، ، ، و مواهب ديگر همه نعمتهاى پروردگارند و انسان بدون استفاده از اينها نمیتواند كار خلافى انجام دهد؛ بنابراين مفهوم كلام اين میشود كه نبايد هيچ كند، زيرا هر گناهى مرتكب شود با استفاده از يكى از نعمتهاى خداست و اين كار است. [۶] پی نوشت‌ها؛ [۱]بحارالأنوار، دار إحياء التراث العربی، چ۲ ج‏۷۵ ص۱۲۶؛ [۲]پيام امام اميرالمومنين، ناصر مكارم شيرازى‏، دارالكتب الاسلاميه چ۱ ج‏۱۴ ص۶۵۹؛ [۳]شرح نهج البلاغة، ابن أبی الحديد،‏ مكتبة آية الله المرعشی النجفی چ۱ ج۱۹ ص۲۴۲؛ [۴]پيام امام اميرالمومنين، همان ص۶۵۷؛ [۵]نهج البلاغة، صبحی صالح، هجرت چ۱ ص۵۳۳، حکمت۳۳۰؛ [۶]پيام امام اميرالمومنين، ناصر مكارم شيرازى‏، دارالكتب الاسلاميه چ۱ ج‏۱۴ ص ۶۵۸-۶۵۵ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️در برخی از آیات قرآن، از استغفار و طلب آمرزش انبیاء خبر داده شده است؛ مثل استغفار حضرت نوح، حضرت داود و حضرت سلیمان (عليهم السلام). همچنین خداوند به پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) در سوره نصر دستور استغفار می دهد: «فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ وَاسْتَغْفِرْهُ إِنَّهُ كَانَ تَوَّابًا». آیا این موارد با عصمت انبیاء سازگار است؟! (بخش اول) 💠عصمت انبیای الهی و منطقی نبودن انتساب «استغفار» به آنها 🔹در آیاتی را می بینیم که حکایت از این دارد که همچون حضرات ، و (علیهم السلام) از خداوند متعال طلب میکنند. علاوه بر آن در آیه ای از سوره نصر از (ص) خواسته میشود که: «پروردگارت را تسبيح و حمد كن و از او آمرزش بخواه». [۱] با توجه به اینکه انسانهای معمولی و غیرمعصوم فقط وقتی میکنند که مرتکب شده باشند، ممکن است این سؤال پدید آید که مگر نیز همچون انسانهای معمولی - نعوذبالله - مرتکب گناهی میشوند که بخاطر آن از درگاه الهی کنند؟ در پاسخ این سؤال باید تک تک آیاتی را که در این بحث مورد مناقشه قرار میگیرند، به صورت جداگانه بررسی کرد. 1⃣استغفار حضرت داوود (ع) و ماجراهای مربوط به آن 🔹در قرآن کریم در «آیات ۲۱ تا ۲۵ سوره ص» و در گزارش بخشی از داستان (علیه السلام) می خوانیم: «وَ هَلْ أَتاكَ نَبَأُ الْخَصْمِ إِذْ تَسَوَّرُوا الْمِحْرابَ - إِذْ دَخَلُوا عَلى‏ داوُدَ فَفَزِعَ مِنْهُمْ قالُوا لا تَخَفْ خَصْمانِ بَغى‏ بَعْضُنا عَلى‏ بَعْضٍ فَاحْكُمْ بَيْنَنا بِالْحَقِّ وَ لا تُشْطِطْ وَ اهْدِنا إِلى‏ سَواءِ الصِّراطِ - إِنَّ هذا أَخی لَهُ تِسْعٌ وَ تِسْعُونَ نَعْجَةً وَ لِيَ نَعْجَةٌ واحِدَةٌ فَقالَ أَكْفِلْنيها وَ عَزَّني‏ فِی الْخِطابِ - قالَ لَقَدْ ظَلَمَكَ بِسُؤالِ نَعْجَتِكَ إِلى‏ نِعاجِهِ وَ إِنَّ كَثيراً مِنَ الْخُلَطاءِ لَيَبْغي‏ بَعْضُهُمْ عَلى‏ بَعْضٍ إِلاَّ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ وَ قَليلٌ ما هُمْ وَ ظَنَّ داوُدُ أَنَّما فَتَنَّاهُ فَاسْتَغْفَرَ رَبَّهُ وَ خَرَّ راكِعاً وَ أَنابَ - فَغَفَرْنا لَهُ ذلِكَ وَ إِنَّ لَهُ عِنْدَنا لَزُلْفى‏ وَ حُسْنَ مَآبٍ». 🔹ترجمه آیه: (آيا داستان هنگامى كه از محراب [داوود] بالا رفتند به تو رسيده است؟! - در آن هنگام كه [بى مقدمه] بر او وارد شدند و او از ديدن آنها وحشت كرد. گفتند: «نترس، دو نفر شاكى هستيم كه يكى از ما بر ديگرى كرده، اكنون در ميان ما به حق كن و ستم روا مدار و ما را به راه راست هدايت كن - اين برادر من است و او نود و نه ميش دارد و من يكى بيش ندارم، امّا او اصرار میكند كه: اين يكى را هم به من واگذار و در سخن بر من غلبه كرده است!» - [داوود] گفت: «مسلّماً او با درخواست يک ميش تو براى افزودن آن به ميش هايش، بر تو ستم نموده و بسيارى از شريكان [و دوستان] به يكديگر ستم ميكنند، مگر كسانى كه ايمان آورده و اعمال صالح انجام داده اند، امّا عدّه آنان كم است!». (ع) دانست كه مااو را [با اين ماجرا] ، از اين رو از پروردگارش طلب آمرزش نمود و به سجده افتاد و توبه كرد - ما اين عمل را بر او بخشيديم و او نزد ما داراى مقامی والا و سرانجامى نيكوست) 🔹با توجه به قرائن موجود در اين آيات و روايات اسلامى كه در تفسير اين آيات آمده، (علیه السلام) اطلاعات و مهارت فراوانى در امر داشت و خدا مى خواست او را كند، لذا چنين شرایط‌ غيرعادى‌ای (وارد شدن بر (ع) از طريق غيرمعمول از بالاى محراب) براى او پيش آورد. او گرفتار دستپاچگى و عجله شد و پيش از آنكه از طرف مقابل توضيحى بخواهد داورى كرد، هرچند بود. گرچه او به زودى متوجه لغزش خود شد و پيش از گذشتن وقت جبران نمود، ولى هرچه بود كارى از او سر زد كه شايسته مقام والاى نبوت نبود، لذا از اين استغفار كرد و خداوند هم او را مشمول عفو و بخشش قرار داد. 🔹یکی از شواهدصحت چنین تفسیری «آیه ۲۶ همین سوره ص» است که در آن می خوانیم: «يا داوُدُ إِنَّا جَعَلْناكَ خَليفَةً فِي الْأَرْضِ فَاحْكُمْ بَيْنَ النَّاسِ بِالْحَق» (اى ! ما تو را و (نماينده خود) در زمين قرار داديم پس درميان مردم بحق داورى كن). اين تعبير نشان میدهد كه لغزش (ع) در طرز قضاوت و داورى بوده است. به اين ترتيب در آيات فوق چيزى كه مخالف شأن و مقام اين پيامبر بزرگ باشد وجود ندارد. [۲] ... پی‌نوشت‌ها؛ [۱]سوره نصر،آیه۳: «فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ وَ اسْتَغْفِرْهُ». [۲]تفسیرنمونه،مکارم شیرازی، ناصر، دارالکتب الإسلامی، چ۱، ج ۱۹، ص۲۵۰ منبع:وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️لقمه و غذای حرام چه تأثيرى بر روح و جان انسان می گذارد؟ 🔹خداوند، انسانی را خلق نمود و را مركبی برای او قرار داد تا خود را به و برساند. اين (جسم و بدن) وابسته به عالم ماده است، ولی (روح) به دنبال و برتر است كه هر چه موانع جسمانی بر سر راهش بيشتر باشد، در رسيدن به هدف عاجزتر است، و و معاصی از بزرگترین ، به شمار می روند؛ چنانچه در فرازی از دعای كميل آمده: «و قعدت بی اغلالی؛ و معاصی، مرا زمين‌گير كرده اند». 🔹در بين و گناهان، مال و از ويژگی های خاصی برخوردار است از جمله: ۱) بر خلاف بعضی گناهان كه انجام آنها موجب ضايع شدن «حق الله» ميشود، در ارتكاب ، علاوه بر ، مسئله هم وجود دارد. ۲) جزئی از بدن و وجود انسان ميشود و گوشت و پوست و استخوان از آن رشد و نمو ميكند. امام علی (ع) ميفرمايد: «الحرام سحت؛ [۱] خبيث و ناپاك است»؛ 🔹و لذا كسانى كه از خوردن ابا و پروايی ندارند، سراسر وجودشان را و ناپاكی ها فرا ميگيرد. بر و ، دو گونه است، يكى اثراتی كه به كل گناهان تعلق دارد، که همان مخالفت با دستورات خداوند و تجاوز به حريم محرمات الهی است. دوم اثراتی كه مخصوص لقمه حرام است و آن ضايع کردن است. در روايات اثرات و مضراتی برای مال و لقمه حرام ذكر شده كه به بعضی از آن ها اشاره می‌كنيم: 💠الف: اثرات عمومی 🔹۱) از بين رفتن لذت و حلاوت عبادت و ايمان: پيامبر اكرم (ص) ميفرمايد: «حرام علی قلوبكم ان تعرف حلاوة الايمان حتی تزهد فی الدنيا؛ [۲] ممكن نيست كه قلوب شما شيرينی و و عبوديت را درك كند، مگر اينكه از بپرهيزيد و زهد و پيشه كنيد. ۲) زنگار زدن و : از امام صادق (ع) منقول است: «ان القلوب لترين كما يرين السيف؛ [۳] همانا زنگار ميگيرد، همانطور كه شمشير چنين ميشود»؛ و عامل مهمی در پيدايش اين آفت، در قلوب انسانهاست. 🔹۳) از بين رفتن حجب و و كمرنگ شدن قبح گناهان: در فرازی از دعای كميل می خوانيم: «اللهم اغفرلی الذنوب التی تهتك العصم؛ خداوند بر من ببخشای گناهانی را كه پرده های حجب و حيا را می‌درند». ۴) در انجام مستحبات: امام صادق (ع) ميفرمايد: «ان الرجل يذنب الذنب فيحرم صلاة الليل؛ [۴] آدمى مى كند و بدان سبب از نماز شب محروم مى شود». 💠ب: اثرات مخصوص لقمه حرام 🔹۱) تا چهل روز: در حديثى پيامبر اكرم (ص) فرمودند: «من اكل لقمة حرام لم تقبل له صلوة اربعين ليلة؛ [۵] كسى كه می‌خورد، تا چهل روز نماز او در درگاه حق تعالی پذيرفته نميشود. ۲) مستجاب نشدن دعا: در حديثى قدسی خداوند ميفرمايد: «فمنك الدعاء و علي الاجابة فلا تحجب عنی دعوة اِلاّ دعوة آكل الحرام؛ [۶] از شما دعا كردن و از من اجابت آن، پس هيچ كس از اجابت من محروم نميشود، مگر شخص ». 🔹۳) و عدم پذيرش حق: در جريان واقعه عاشورا امام حسين (ع) خطاب به لشكر يزيد چنين فرمود: «فقد ملئت بطونكم من الحرام و طبع علي قلوبكم؛ [۷] شكم هايتان از پر شده و قلب هايتان از پذيرش حق گريزان شده است. ۴) دوری از خدا: اميرالمؤمنين (ع) ميفرمايد: «من أدخل بطنه النار فأبعده الله؛ [۸] كسی كه در درون، آتش (مال حرام) بريزد، خداوند او را از خود دور ميكند. ۵) متزلزل شدن عبادات: پيامبر اكرم (ص) می فرمايد: «العبادة مع اكل الحرام كالبناء علی ارمل؛ [۹] عبادت كردن با ، همچون بنا كردن بر روی خاك سست است»؛ و روشن است كه چنين بنايی با اندكی لرزش، واژگون ميشود. 🔹در پايان ذكر اين نكته ضروری است كه اثرات ذكر شده برای ، ممكن است به چون دزدی و غيبت و... هم بيانجامد. در هر حال خوردن مال حرام از است که هم به تصرف و تجاوز شده، و هم به ، و چون به حق ديگر ظلم و تعدی شده، تا صاحبان مال رضايت شان جلب نشود هرگز خداوند اين چنين انسانهایی را نمی بخشد، اگر چه به ظاهر توبه و استغفار کنند.‌ • منابع جهت مطالعه بيشتر: ۱) گناهان كبيره شهيد دستغيب. ۲) جهل حديث امام خمينی. ۳) معراج السعادة ملا احمد نراقی.   پي نوشت ها: [۱] غرر الحكم، ح ۸۱۰۲؛ [۲] بحارالانوار، ج ۷۳، ص ۴۹؛ [۳] عروسی حويزی، نور الثقلين، اسماعيليان، ج ۵، ص ۵۱۳، ذيل آيه ۱۴ مطففين؛ [۴] بحارالانوار، ج ۷۰، ص ۳۳۰؛ [۵] همان، ج ۶۳، ص ۳۱۳؛ [۶] عدة الداعی، ص ۱۷۱؛ [۷] بحارالانوار، ج ۴۵،ص ۸؛ [۸] همان، ج ۴۰، ص ۳۴۰؛ [۹] همان، ج ۱۰۰، ص ۱۶ منبع: وبسایت مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات حوزه علمیه قم @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️امام علی (عليه السلام) در مورد به تأخیر انداختن «توبه» چه بیانی دارند؟ 🔹 (علیه السلام) در بخشی از حکمت ۱۵۰ می فرماید: «وَ يُرَجِّى التَّوْبَةَ بِطُولِ الاَمَلِ»؛ ([از كسانى مباش كه] را با آرزوهاى دور و دراز به تأخير مى اندازد). اشاره به اين كه اگر و لغزشى از تو سر زد بلافاصله به دامن لطف الهى چنگ بزن و با و به درگاه او بازگرد. 🔹مبادا آرزوهای دور و دراز مانع اين كار شود، كه هيچ كس اطمينان ندارد كه يك روز ديگر و يا يك لحظه ديگر زنده است و درهاى به روى او باز است. به همين دليل در روايات زيادى از تسويفِ توبه و تأخير آن نهى شده است. 🔹در حديثى از (صلى الله عليه و آله) مى خوانيم كه خطاب به اباذر فرمود: «إِيَّاكَ وَ التَّسْوِيفَ بِأَمَلِكَ فَإِنَّكَ بِيَوْمِكَ وَ لَسْتَ بِمَا بَعْدَه»؛ [۱] (از تأخير [انداختن] به سبب تكيه بر برحذر باش، زيرا تو به امروز تعلق دارى نه به فردا). 🔹 (عليه السلام) نيز در حديثى می فرماید: «إِنْ قَارَفْتَ سَيِّئَةً فَعَجِّلْ مَحْوَهَا بِالتَّوْبَةِ»؛ [۲] (اگر مرتكب شدى براى محو آن با شتاب كن). همچنین در حديث ديگرى از آن حضرت آمده است: «مُسَوِّفُ نَفْسِهِ بِالتَّوْبَةِ مِنْ هُجُومِ الاَجَلِ عَلَى أَعْظَمِ الْخَطَرِ»؛ [۳] (كسى كه را عقب مى اندازد در برابر هجوم در معرض خطر است). پی نوشت‌ها؛ [۱] بحارالأنوار، دار إحياء التراث العربى، بيروت‏، ۱۴۰۳ق، چ دوم، ج ‏۷۴، ص ۷۵، باب ۴ [۲] بحار الأنوار، همان، ص ۲۰۸، باب ۸ [۳] غرر الحكم و درر الكلم‏، تميمى آمدى، دار الكتاب الإسلامي‏، قم،‏ ۱۴۱۰ق، چ دوم‏، ص ۷۱۲، قصار ۱۶۱ 📕پيام امام امير المؤمنين(ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلاميه‏، تهران‏، ۱۳۸۶ش، چ اول‏، ج ۱۳، ص ۲۳۵ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️«قرآن» چه کسانی را به عنوان «زیانکارترین مردم» معرّفى کرده است؟ 🔹خداوند متعال در «آیات ۱۰۳ و ۱۰۴ سوره کهف» مى فرماید: «قُلْ هَلْ نُنَبِّئُکُمْ بِالاْ َخْسَرِینَ أَعْمالاً - الَّذِینَ ضَلَّ سَعْیُهُمْ فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ هُمْ یَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ یُحْسِنُونَ صُنْعاً»؛ (بگو: آیا به شما خبر دهیم که (مردم) در کارها، چه کسانى هستند؟ - آنها که در زندگى دنیا [و نابود] شده؛ با این حال، مى پندارند انجام مى دهند!). در زندگى خود و دیگران بسیار دیده ایم گاه، انجام مى دهد در حالى که فکر مى کند و مهمى انجام داده است، این گونه ، ممکن است یک لحظه و یا یک سال و یا حتى یک ادامه یابد، و راستى از این بزرگتر تصور نمى شود. 🔹 چنین کسانى را نام نهاده، دلیلش هم روشن است؛ زیرا کسانى که مرتکب مى شوند، اما مى دانند خلافکارند، غالباً حدّ و براى خلافکارى خود قرار مى دهند، و لااقل چهار اسبه نمى تازند، و بسیار مى شود که به خود مى آیند و براى جبران آن به سراغ و مى روند. اما آنها که و در عین حال را ، را و را ها مى پندارند، نه تنها در صدد نخواهند بود، که با شدت هر چه تمام تر به کار خود ادامه مى دهند؛ حتى هاى وجود خود را در این مسیر به کار مى گیرند، و چه تعبیر جالبى قرآن درباره آنها ذکر کرده: «أَخْسَرِینَ أَعْمالاً». 🔹در تفسیرهاى گوناگونى براى «أَخْسَرِینَ أَعْمالاً» آمده است که هر یک از آنها اشاره به مصداق روشنى از این مفهوم وسیع است، بى آن که آن را محدود کند. در حدیثى از «اصبغ بن نباته» مى خوانیم: شخصى از «اميرالمؤمنين » (علیه السلام) از تفسیر این آیه سؤال کرد، امام فرمود: «منظور و هستند، اینها در آغاز بر بودند، سپس در خود گذاردند، و این بدعت ها آنها را به راه کشانید اما مى کردند انجام مى دهند». [۱] در حدیث دیگرى از علی (علیه السلام) مى خوانیم: پس از ذکر گفتار فوق، فرمود: « نیز چندان از آنها فاصله نداشتند»! [۲] 🔹در حدیث دیگر، مخصوصاً اشاره به (مردان و زنان تارک دنیا) و گروه هاى از مسلمین شده است. [۳] و در بعضى از روایات، به «منکران (علیه السلام)» تفسیر گردیده. که یک ، در گوشه «دیرها» تن به مى دهند، از ازدواج چشم مى پوشند، از لباس و غذاى خوب صرف نظر مى کنند، دیرنشینى را بر همه چیز مقدم مى شمرند، و مى کنند این محرومیت ها سبب قرب آنها به خدا است آیا مصداق «أَخْسَرِینَ أَعْمالاً» نیستند؟ آیا هیچ مذهب و ممکن است بر خلاف قانون و ، اجتماعى را به دعوت کند؟ و این کار را سرچشمه به خدا بداند؟ 🔹همچنین آنها که در آئین خدا گذاردند، را به جاى و (علیه السلام) بنده خدا را به عنوان فرزند خدا، و دیگر از این قبیل را وارد نمودند، به گمان این که دارند خدمتى مى کنند، آیا این گونه افراد از نیستند؟! ، آن جمعیت قشرى بى‌مغز و که بزرگترین گناهان (همچون کشتن علیه السلام و گروهى از مسلمانان راستین و گل هاى سرسبد اسلام) را موجب به خدا مى دانستند، و حتى بهشت را در انحصار خود فرض مى کردند آیا از نبودند؟! خلاصه آیه آن چنان مفهوم وسیعى دارد که اقوام زیادى را در گذشته، حال و آینده در برمى گیرد. پی نوشت‌ها؛ [۱] تفسیر «نور الثقلین»، ج ۳، ص ۳۱۲ [۲] همان مدرک [۳] همان مدرک [۴] تفسیر «نور الثقلین»، ج ۳، ص ۳۱۱ 📕تفسیر نمونه، آيت الله العظمي مکارم شيرازى، دار الکتب الإسلامیه، چ ۲۶، ج ۱۲، ص ۶۰۸ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️در روايات اسلامی چه آثاری برای «کفران نعمت» ذکر شده است؟ 🔸در به طور وسيع و گسترده، از ، زشتى و آن، و از و جالب آن بحث شده است، از جمله: 1⃣ (صلى الله عليه و آله) در حديثى مى فرمايند: «اَسْرَعُ الذُّنُوبِ عُقُوبَةً كُفْرانُ النِّعْمَةِ»؛ [۱] ( كه زودتر از همه گناهان دامان انسان را مى گيرد است). 2⃣امام على (عليه السلام) در اين رابطه مى فرمايند: «سَبَبُ زَوالِ النِّعَمِ الْكُفْرانُ»؛ [۲] (آنچه باعث مى شود است). 3⃣آن حضرت در حديث ديگرى می فرمايند: «كُفْرُ النِّعْمَةَ مُزيْلُها وَ شُكْرُها مُسْتَديمُها»؛ [۳] ( آن را از بين مى برد، و نعمت سبب آن است). 4⃣ اميرالمومنين (عليه السلام) در حديثى مى فرمايند: «كُفْرانُ النِّعَمِ يُزِلُّ الْقَدَمَ وَ يَسْلُبُ النِّعَمِ»؛ [۴] ( سبب [و به زمين خوردن در زندگى] و موجب مى گردد). 5⃣آن حضرت در حديث ديگری می فرمايند: «آفَةُ النِّعَمَ الْكُفرانُ»؛ [۵] (، است). 6⃣اميرمؤمنان (عليه السلام) می فرمايند: «كافِرُ النِّعمَةِ كافِرُ فَضْلِ اللّهِ»؛ [۶] (، منكر فضل الهى است). 7⃣يكى از مجازات هاى الهى است، و مفهوم آن اين است كه خداوند برای مجازات بعضى از افراد و ، آنان را هاى خود قرار مى دهد هنگامى كه نعمت بر او فوق العاده زياد شد، ناگهان را مى كند تا شديداً احساس و كند. از اين رو امام حسين (عليه السلام) درحديثى مى فرمايند: «اَلاِسْتِدْراجُ مِنَ اللهِ سبحانه لِعَبدِهِ اَنْ يُسْبِغَ عَلَيْه النِّعَمَ وَ يَسْلُبَهُ الشُّكْر»؛ [۷] ( در و خداوندى اين است كه به بنده اش نعمت فراوان مى دهد و توفيق را او سلب مى كند [ناگهان به زمين مى خورد و همه چيز را از دست مى دهد]). 8⃣امام سجّاد (عليه السلام) در اين رابطه مى فرمايد: «اَلذُّنُوبُ الَّتى تُغَيِّرُ النِّعَمَ البَغْىُ عَلَى النّاسِ وَالزَّوالُ عَنِ الْعادَةَ فِى الْخَيْرِ وَاصْطِناعُ الْمَعْرُوفِ، وَكُفْرانُ النِّعَمِ وَ تَرْكُ الشُّكْرِ»؛ [۸] ( كه را تغيير مى دهد، بر مردم و تغيير دادن عادت در امور خير و و ترك شكر است). 9⃣اميرمؤمنان امام على (عليه السلام) در حديث ديگرى مى فرمايند: «كُفْرُ النِّعْمَةِ لُؤْمٌ وَ صُحْبَةُ الاَحمق شُؤْمٌ»؛ [۹] ( نشانه پستى است و دوستى با احمق سبب سر افكندگى است). 🔟اين بحث را با حديثى از امام صادق (عليه السلام) در بيان جنود و (لشكر عقل ونادانى) پايان مى دهيم، امام (عليه السلام) به اصحاب شان دستور مى دهند، و لشكريانش را بشناسند، و از و لشگريانش نيز باخبر باشند و هنگامى كه بعضى از ياران توضيحات بيشترى مى خواهند (عليه السلام) مى فرمايد: خداوند براى هفتاد و پنج لشكر قرار داده كه ضد آنها، است، و در ضمن اين هفتاد و پنج لشكر كه در صدر كلام امام (عليه السلام) واقع شده مى فرمايد: «وَالشُّكْرُ وَ ضِدُّهُ الْكُفْرانُ»؛ [۱۰] (يكى از لشكريان است و ضد آن است). 💠تعبيراتى كه در روايات دهگانه بالا آمده به خوبى نشان مى دهد كه تا چه اندازه اين خطرناك است و تا چه حد آن در فردى و اجتماعى نمايان است و چگونه را از اوج نعمت بر مى كشاند، را سلب مى كند و مايه دورى از خدا و نزديكى به است. پی نوشت‌ها؛ [۱] بحار الأنوار، دار إحياء التراث العربى، چ دوم، ج ‏۶۶، ص ۷۰؛ [۲] غرر الحكم و درر الكلم‏، تميمى آمدى، دار الكتاب الإسلامی، چ دوم‏، ص ۳۹۵، قصار ۸؛ [۳] همان، ص ۵۳۸، قصار ۱۰؛ [۴] همان، قصار ۲۰؛ [۵] همان، ص ۲۷۸، قصار ۳؛ [۶] ص ۵۳۹، قصار ۳۶؛ [۷] بحارالأنوار، همان، ج ‏۷۵، ص ۱۱۷، باب ۲۰؛ [۸] همان، ج ‏۷۰، ص ۳۷۵، باب ۱۳۸؛ [۹] غرر الحكم و درر الكلم‏، ص ۵۳۸، قصار ۲۱؛ [۱۰] بحارالأنوار، همان، ج ‏۱، ص ۱۱۰، باب ۴ 📕اخلاق در قرآن‏، مكارم شيرازى، ناصر، مدرسه الامام على بن أبیطالب(ع)، قم‏، ۱۳۷۷ش،‏ چ اول‏، ج ۳، ص ۷۱ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
⭕️خلوت دل 🔹از میان ساعات شبانه‌روز، ویژه‌ی است؛ کسانی که خود را برای خدا کردند و را که همه در خواب و استراحت به سر می‌برند به خویش به پا خاسته‌اند. ، فرصت مناسبی برای خلوت با معشوق است. خداوند نیز خود را در دل آنان می‌تاباند و آنها را از خود قرار می‌دهد. 🔹 همین شب‌زنده‌داری و خود را نیز به می‌داند و از خدا همیشه حال و توفیق را خواستار است، و روز در است از سر نزند تا سبب سلب توفیق نماز شب گردد. «ما در بيدارى درست به خود عمل نمى‌كنيم، با اين حال منتظر هستيم كه بيدار شويم و به‌جا آوريم. اگر شامل حال انسان گردد، از خواب مى‌شود و مشغول مى‌گردد؛ 🔹ولى اگر توفيق نباشد، چنان چه بيدار هم بشود، از آنها بهره نمى‌برد. اين مطلب به يقين ثابت است و خيلى‌ها نيز نقل كرده‌اند كه اگر از حال انسان معلوم شود كه مى‌خواهد بخواند، بيدارش مى‌كنند، بدون احتياج به دعاها و آيات معهوده. اين بيدار كردن به طرق مختلف است: يا در مى‌زنند و يا صدايى مى‌آيد و يا او را به نام صدا مى‌زنند و…». منبع: وبسایت مرکز تنظیم و نشر آثار آیت‌ الله العظمی بهجت (ره) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️آيا روايات اسلامی جنبه تربيتی «مصائب و بلايا» را تأييد می كند؟ 🔸در روايات اسلامى تعبيرات روشنى كه حاكى از رابطه ميان بعضى از و مشكلات زندگى با مى باشد، ديده مى شود كه آنچه را از طريق و درک می کنیم تأييد مى كند؛ مانند: 1⃣در يكى از خطبه هاى اميرمؤمنان (عليه السلام) در مى خوانيم: «اِنَّ اللهَ يَبْتَلى عِبادَهُ عِنْدَ الأَعْمالِ السيِّئَةِ بِنَقْصِ الثَّمراتِ وَ حَبْسِ الْبَرَكاتِ وَ اِغْلاقِ خَزائِنِ الْخَيْراتِ، لِيَتُوْبَ تائِبٌ وَ يُقْلِعَ مُقْلِعٌ وَ يَتَذَكَّرَ مُتَذَكِّرٌ وَ يَزْدَجِرَ مُزْدَجِرٌ!» [۱] (خداوند خويش را به هنگامى كه انجام مى دهند، با كمبود ميوه ها و جلوگيرى از و بستن درهاى گنج هاى خيرات به روى آنان، مى سازد، تا توبه كاران كنند و آنها كه بايد دست از بكشند خوددارى نمايند و پند پذيران گيرند و آنها كه آماده اند از باز ايستند). 2⃣در حديث ديگرى از اميرمؤمنان (عليه السلام) مى خوانيم: «اِنَّ الْبَلاءَ لِلظّالِمِ اَدَبٌ وَ لِلْمُؤْمِنِ اِمْتِحانٌ وَ لِلأَنْبِياءِ دَرَجَةٌ وَ لِلأَوْلياءِ كَرامَةٌ!» [۲] ( براى «ادب»، و براى «آزمايش» و براى «درجه» و براى «كرامت» است). 3⃣در حديث ديگرى از (عليه السلام) مى خوانيم: «اَلْمُؤْمِنُ لايَمْضى عَلَيْهِ اَرْبَعُونَ لَيْلَةً اِلاّ عَرَضَ لَهُ اَمْرٌ يُحْزِنُه يَذَّكَّرُ بِهِ» [۳] ( چهل شب بر او نمى گذرد، مگر اين كه حادثه غم انگيزى براى او رخ مى دهد كه مايه و او گردد). 4⃣در حديث ديگرى از (عليه السلام) آمده است: «اِذا اَرادَ اللهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِعَبْد خَيْراً فَاَذْنَبَ ذَنْباً تَبِعَهُ بِنِقْمَة، فَنُذكِّرُهُ الاِْسْتِغْفارَ وَ اِذا اَرادَ اللهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِعَبْد شَرّاً فَاَذْنَبَ ذَنْباً تَبِعَهُ بِنِعْمَة، لِيُنْسِيَهُ الاْسْتِغْفارَ وَ يَتَمادى بِه وَ هُوَ قَوْلُ اللهِ عَزَّوَجَلَّ: سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ حَيْثُ لا يَعْلَمُونَ بِالنِّعَمِ عِنْدَ الْمَعاصى!» [۴] (هنگامى كه خير و براى بنده اى بخواهد، اگر كند او را به ناراحتى مبتلا مى سازد و و را به ياد او مى آورد و هنگامى كه براى بنده اى [بر اثر طغيانگرى زياد] شرّى بخواهد، اگر گناهى كند نعمتى به او مى دهد! تا استغفار را فراموش كند و به راه خود ادامه دهد! و اين همان چيزى است كه خداوند فرموده: ما آنها را از آنجا كه نمى دانند به سوى مى بريم به اين گونه كه به هنگام ، نعمت به آنها مى دهيم). 5⃣اين بحث را با حديث ديگرى از (عليه السلام) پايان مى دهيم، امير مومنان (عليه السلام) فرمود: «اِذا رَأَيْتَ اللهَ سُبْحانَهُ يُتابِعُ عَلَيْكَ اَلبَلاءَ فَقَدْ اَيْقَظَكَ، اِذا رَأَيْتَ اللهَ سُبْحانَهُ يُتابِعُ عَلَيْكَ النَّعَمَ مَعَ الْمَعاصى فَهُوَ اِسْتِدراجٌ لَكَ» [۵] (هنگامى كه مشاهده كنى [بعد از ارتكاب گناه] خداوند پشت سر هم بر تو مى فرستد تو را كرده، و هنگامى كه خداوند متعال با انجام هايش را بر تو مى فرستد اين، نوعى است). پی نوشت‌ها؛ [۱] نهج البلاغة، صبحی صالح، هجرت‏، قم‏، چ۱، ص۱۹۹، خطبه۱۴۳. [۲] بحارالأنوار، دار إحياء التراث العربی، چ۲، ج۷۸، ص۱۹۸. [۳] الكافی، محقق / مصحح: غفارى على اكبر و آخوندى، محمد، دارالكتب الإسلامية، تهران، چ۴، ج ‏۲، ص ۲۵۴. [۴] الكافی، همان، ص ۴۵۲. [۵] عيون الحكم و المواعظ، ليثى واسطى، محقق / مصحح: حسنى بيرجندى، حسين‏، دار الحديث‏، قم‏، ‏چ۱، ص۱۳۵ 📕پيام قرآن‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلاميه‏، تهران‏، ۱۳۸۶ش، چ ۹، ج ۴، ص ۵۴۶ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel