eitaa logo
تبیین
2.7هزار دنبال‌کننده
4.9هزار عکس
426 ویدیو
34 فایل
🔺اهداف: 🔹تهذیب نفس 🔹امام شناسی و مهدویت 🔹روشنگری و بصیرت‌افزایی 🔹ارتقاء بینش دینی و سیاسی 🔹دشمن شناسی و جنگ نرم 🔹ارتقاء مهارت‌های تربیتی 🔹و... 🔸هدف ارائه‌ی الگوست؛ با شبکه‌های اجتماعی کسی متفکر نمی‌شود، باید #کتاب خواند.
مشاهده در ایتا
دانلود
🌀برشی از یک کتاب 💢کودکان مجازی کودکان فعال در فضای مجازی شاید در ظاهر ساکت و باشند اما هزاران کیلومتر با والدین خود دارند. پدران و مادران میتوانند با راهکارهایی ساده این فاصله را کم کنند. "فرزندم باهوش است" "با موبایل و تبلت بهتر از من کار میکند" این دو جمله را اکثر افرادی که فرزندی در خانه دارند یا با خانواده هایی در ارتباطند که کودکی در خانه دارند، یا خود به زبان آورده اند و یا بسیار شنیده اند. شاید در ابتدا این جملات خوشایند باشند و در اصطلاح کودکان در این دوره باشند اما اگر والدین آنها به ابزار کنترل فرزندان در رسانه های مجازی مجهز نشوند، قطعاً با دستان خود فرزندشان را وارد دنیایی کرده اند که آسیبهای آن بسیار سخت و سنگین است. 📚کتاب آموزش سواد رسانه ای در فضای سایبری، ص64 @tabyinchannel @daneshgahevelyat
⭕️اهمیت مراقبت و معنويت 🔹ما سایش و فرسایش پیدا می‌کنیم. دل و جان ما در برخورد با ، به طور دائم در حال است. باید حساب این فرسایش ها را کرد و آن را با وسایل درست، پیش‌بینی نمود، و الّا انسان از بین خواهد رفت. ممکن است انسان از لحاظ مادّی و صوری، تنومند و فربه هم بشود؛ اما اگر به فکر جبران این سایشها نباشد، از لحاظ نابود خواهد شد. 🔹 می‌فرماید: «انّ الّذین قالوا ربّنا اللهُ ثمّ استقاموا تتنزّل علیهم الملائکة». یعنی اعتراف به در مقابل خدا و تسلیم در مقابل او. این چیز خیلی بزرگی است؛ اما کافی نیست. وقتی می‌ گوییم «ربّنا الله»، برای همین لحظه‌ای که می‌ گوییم، خیلی خوب است؛ اما اگر «ربّنا الله» را فراموش کردیم، «ربّنا الله» امروزِ ما دیگر برای فردای ما کاری صورت نخواهد داد. لذا می‌فرماید: ؛ پایداری و کنند و در این راه باقی بمانند. 🔹این است که موجب می‌شود «تتنزّل علیهم الملائکة»، و الّا با یک لحظه و یک برهه خوب بودن، خدا بر انسان نازل نمی‌ شوند، و دست کمک الهی به سوی انسان دراز نمی‌شود و انسان به مرتبه نمی‌رسد. باید این را ادامه داد و در این راه باقی ماند؛ . اگر بخواهید این استقامت به وجود آید، باید به طور دائم کنید که این بارِ مبنای از سطح لازم پایین نیفتد. بیانات مقام معظم رهبری ۸۱/۰۷/۱۷ منبع: وبسایت دفتر حفظ و نشر آثار معظم له @tabyinchannel
⭕️انقلابی عمل نکردن، علت اصلی عقب ماندگی ها 🔹ما در کنار ، هیچگاه عقب ماندگی‌ها در برخی بخش ها را پنهان نکردیم و معتقدیم این در شأن انقلاب اسلامی نبوده و قابل قبول نیست و باید شود. ما بعنوان مسئولان در بروز این عقب ماندگی ها مقصریم و البته ممکن است مردم هم در بخش هایی دخالت داشته باشند. علت اصلی این عقب ماندگی ها، است. هرجا عمل کردیم، عقب ماندگی نداشتیم، 🔹اما هرجا از کوتاه آمدیم و حرکتی ناشی از و بی توجهی، انجام دادیم، به وجود آمد. در زمینه عقب ماندگی ها، در درجه اول وضعیت است و سپس موضوع است که باید این عقب ماندگی ها برطرف و مستقر شود. البته وضع کشور با همین عقب ماندگی ها بسیار جلوتر از وضعیت کشور در است. بیانات‌ رهبر معظم‌ انقلاب در ارتباط‌ تصویری ۹۹/۱۱/۲۹ منبع: وبسایت‌ دفتر حفظ‌‌ و‌ نشر‌ آثار معظم‌ له @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️امام علی (علیه السلام) لحظات وداع انسان با زندگی را چگونه به تصویر كشيده است؟ 🔹 (علیه السلام) در بخشی از خطبه ۱۰۹ پس از بیان و وحشت های هنگام و از کار افتادن زبان، به بيان مرحله پايانى و نقطه نهايى زندگى مى پردازد و با تعبيراتى تكان دهنده چنان ترسيمى از اين مرحله مى كند كه هر شنونده اى را تحت تأثير قرار مى دهد، گويى خود را در آن حال مى بيند كه مى خواهد با زندگى وداع گويد؛ 🔹مى فرمايد: «فَلَمْ يَزَلِ الْمَوْتُ يُبَالِغُ فِي جَسَدِهِ حَتَّى خَالَطَ لِسَانُهُ سَمْعَهُ، فَصَارَ بَيْنَ أَهْلِهِ لَا يَنْطِقُ بِلِسَانِهِ، وَ لَا يَسْمَعُ بِسَمْعِهِ» (سپس همچنان در وجود او پيشروى مى كند، تا آنجا كه گوشش همچون زبانش از كار مى افتد، به طورى كه در ميان خانواده اش نه زبان براى سخن گفتن دارد، و نه گوش براى شنيدن). آرى! او يكى بعد از ديگرى از كار مى افتد؛ نه گويايى باقى مانده و نه شنوايى. 🔹در اين حال: «يُرَدِّدُ طَرْفَهُ بِالنَّظَرِ فِی وُجُوهِهِمْ، يَرَى حَرَكَاتِ أَلْسِنَتِهِمْ، وَ لَا يَسْمَعُ رَجْعَ كَلَامِهِمْ» (پيوسته به صورت خانواده اش مى نگرد؛ حركات زبانشان را مى بيند، ولى صداى آنان را !). چه دردناك است كه با چشم سخن گفتن آنها را مى بيند، ولى با گوش پيام آنها را نمى شنود. آنها مى كوشند با او ارتباطى برقرار كنند، ولى او قدرت بر ارتباط گرفتن با آنان را ندارد! در ادامه مى افزايد: «ثُمَّ ازْدَادَ الْمَوْتُ اِلْتِيَاطاً بِهِ، فَقُبِضَ بَصَرُهُ كَمَا قُبِضَ سَمْعُهُ، وَ خَرَجَتِ الرُّوحُ مِنْ جَسَدِهِ» (سپس در او بيشتر فرو مى رود؛ چشمش نيز همانند گوشش از كار مى افتد. [آرى چشم را براى هميشه فرو مى بندد] و روح او از بدنش براى هميشه خارج مى شود). 🔹«فَصَارَ جِيفَةً بَيْنَ أَهْلِهِ، قَدْ أَوْحَشُوا مِنْ جَانِبِهِ، وَ تَبَاعَدُوا مِنْ قُرْبِهِ، لَا يُسْعِدُ بَاكِياً، وَ لَا يُجِيبُ دَاعِياً» (در اين هنگام به صورت مردارى در ميان خانواده اش قرار مى گيرد كه از نشستن نزد او مى كنند و از او مى گيرند [فرياد سوگواران برمى خيزد؛] ولى نه مى تواند سوگوارانش را يارى دهد، و نه كسى را كه او را صدا مى زند پاسخ گويد). «ثُمَّ حَمَلُوهُ إِلَى مَخَطٍّ فِی الاْرْضِ، فَأَسْلَمُوهُ فِيهِ إِلَى عَمَلِهِ، وَ انْقَطَعُوا عَنْ زَوْرَتِهِ» (سرانجام او را به سوى در درون زمين حمل مى كنند؛ او را به دست مى سپارند و براى هميشه از ديدارش چشم مى پوشند!). 🔹ساليان دراز در ميان خانواده اش مى گفتند و مى خنديدند و مى جوشيدند و مى خروشيدند و دورى از يكديگر را تحمّل نمى كردند، ولى بعد از فرا رسيدن يك ساعت ماندن در كنار او را تحمّل نخواهند كرد! گويى هميشه از آنها بيگانه و آنها نيز از او بيگانه بوده اند. حضرت در این خطبه چنان ترسيمى از پايان زندگى و به صورت لحظه به لحظه فرموده است كه هر خواننده اى آن را در مقابل خود مجسّم مى بيند و در جريان شرايط هولناك آن قرار مى گيرد. 🔹 (عليه السلام) با این تعبيرات تكان دهنده را كه از اين لحظه فوق العاده غم انگيز بيدار مى كند، تا قبل از فرا رسيدن زمانى كه راه برگشت و و تدارك نيست، به فكر خود باشند و زاد و لازم را براى اين و طولانى فراهم سازند. اما نبايد فراموش كرد گروهى از و و هستند كه بر چهره لبخند مى زنند و تنگاتنگ آن را در آغوش مى گيرند؛ چرا كه معتقدند: تنها جامه رنگارنگى را از آنها مى گيرد و آنها جانى جاودان به دست مى آورند و به تعبير ديگر: و حوادث هولناك لحظه جان دادن، بستگى به و انسان دارد كه مى تواند آن لحظه را به صورت لحظات عمر، يا لحظات زندگى در آورد. 📕پيام امام امير المؤمنين(ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلامية‏، ۱۳۸۶ش، چ اول‏، ج۴، ص۵۸۹ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
⭕️امام جعفر صادق عليه السلام:  🔸«دِعامَةُ الاِْنْسانِ الْعَقْلُ وَ الْعَقْلُ مِنْهُ الْفِطْنَةُ وَ الْفَهْمُ وَ الْحِفْظُ وَ الْعِلْمُوَ بِالْعَقْلِ يَكْمُلُ وَ هُوَ دَليلُهُ وَ مُبْصِرُهُ وَ مِفْتاحُ اَمْرِهِ فَاِذا كانَ تَاْييدُ عَقْلِهِ مِنَ النّورِ كانَ عالِما حافِظا ذاكِرا فَطِنا فَهِما فَعَلِمَ بِذلِكَ كَيْفَ وَ لِمَ وَ حَيْثُ وَ عَرَفَ مَنْ نَصَحَهُ وَ مَنْغَشَّهُ فَاِذا عَرَفَ ذلِكَ عَرَفَ مَجْراهُ وَ مَوصولَهُ وَ مَفْصولَهُ وَ اَخْلَصَ الوَحْدانِيَّةَ لِله وَالاِْقْرارَ بِالطّاعَةِ فَاِذا فَعَلَ ذلِكَ كانَ مُسْتَدْرِكا لِما فاتَ وَ وارِدا عَلى ما هُوَ آتٍ يَعْرِفُما هُوَ فيهِ وَ لاَِىِّ شَىْ ءٍ هُوَ هاهُنا و مِنْ اَيْنَ يَاْتيهِ و اِلى ما هُوَ صائِرٌ وَ ذلِكَ كُلُّهُ مِنْ تَاْييدِ العَقْلِ». 🔹ستون انسانيت، است و از عقل، ، ، حفظ و بر می‌خيزد. با ، انسان به میرسد. ، راهنماى انسان، و كليد كارهاى اوست. هر گاه با يارى شود، ، حافظ، و میشود و بدينوسيله (پاسخ) چگونه، چرا و كجا را مى فهمد و و را میشناسد، و هرگاه اين را دانست، و و را میشناسد و در توحيد و اخلاص می‌ورزد، و چون چنين كرد آنچه از دست رفته میكند و بر آنچه در آينده مى آيد، چنان وارد میشود كه میداند در كجاى آن است، و براى چه منظورى در آنجاست، از كجا آمده و به كجا مى رود، و اين همه از پرتو تأييد است.  📕كافى، ج ۱، ص ۲۵، ح ۲۳ @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️امام علی (علیه السلام) در خطبه ۱۰۹ نهج‌ البلاغه «سختی های سکرات موت» را چگونه توضیح داده است؟ 🔹حضرت در بخشی از خطبه مذکور، شرح بسيار گويا و تكان دهنده اى درباره بيان فرموده است. نخست میفرمايد: «سكرات و شدائد و حسرتِ از دست دادنِ همه چيز، بر آنها هجوم آورده است». در واقع دو هجوم سنگين در آستانه به انسان ميشود؛ نخست: هجوم است، و آن حالتى است شبيه به گيجى مستى كه بر اثر فرا رسيدن مرگ، به انسان دست میدهد و گاه بر عقل او چيره ميشود و او را در اضطراب و فرو می‌برد، و ديگر: از دست دادن تمام چيزهايى است كه در يك عمر طولانى براى گردآورى آنها زحمت كشيده و رنجها تحمّل نموده است. 🔹امورى كه سخت به آن دلبستگى دارد و گويى جزو وجود او شده و در يك لحظه می‌بيند، بايد با همه آنها وداع كند و بگذارد و بگذرد، و اين بر هيجان و او مى افزايد. سپس به شرح آن پرداخته میفرماید: «به خاطر آن، اعضاء و پيكرشان سست ميشود و در برابر آن رنگ خود را مى بازند؛ سپس تدريجاً در آنها نفوذ ميكند و ميان آنها و زبانشان جدايى مى افكند؛ در حالى كه ميان خود قرار دارند، با چشم خود به آنها نگاه ميكنند و با گوش سخنانشان را می شنوند و عقلشان سالم و فكرشان برجاست». از اين تعبير به خوبى استفاده میشود كه معمولا اوّلين چيزى كه از كار مى افتد است. 🔹سپس در ادامه اين سخن ميفرمايد: (در اين هنگام كه سيلى بر صورت او نواخته مى شود، از بيدار مى گردد و عميقاً به فكر فرو مى رود) «فكر ميكند كه را براى چه چيزهايى بر باد داده، و روزگارش را در چه راهى سپرى نموده است!». در ادامه حضرت می فرمايد: «به ياد هايى مى افتد كه گردآورى كرده است؛ در جمع آورى آن چشم بر هم گذارده و از حلال و و [هرچه به دستش آمده] در اختيار گرفته است، و جمع آورى آن بر دامان او نشسته و هنگام جدايى از آنها فرا رسيده است». آرى او بيدار ميشود و نخستين كابوسى كه بر وجود او سايه مى افكند كابوس اوست! 🔹اموالى كه به خاطر دلباختگى و دلبستگى به دنيا در فكر حلال و حرام آن نبود؛ يا با توجيهات نادرست، اجازه تملّك آن را به خود داده بود. اينجاست كه زحمت گردآورى آن اموال و تبعات و همه بر دوش او سنگينى ميكند، ولى او ناچار است از همه چشم بپوشد و ديگران از آن بهره گيرند. لذا در ادامه اين سخن ميفرمايد: «تَبْقَى لِمَنْ وَرَاءَهُ يَنْعُمُونَ فِيهَا، وَ يَتَمَتَّعُونَ بِهَا فَيَكُونُ الْمَهْنَأُ لِغَيْرِهِ، وَ الْعِبْءُ عَلَى ظَهْرِهِ، وَ الْمَرْءُ قَدْ غَلِقَتْ رُهُونُهُ بِهَا» [۱] (اين براى او به جاى میماند و از آن بهره ميگيرند و متنّعم میشوند. لذّت و آسايش آن براى است و سنگينى بر دوش او! و او گروگان اين اموال است!». 🔹تعبير به «رُهُون» در جمله اخير اشاره به اين است كه او در گرو است كه از ديگران گرفته، كه تا گروگان را نپردازد خلاصى و رهايى نمی‌یابد. به همين دليل در جمله بعد ميفرمايد: «او در اين حال، به خاطر امورى كه به هنگام براى او روشن شده، دست خود را از می‌گزد [و انگشت ندامت به دندان ميگيرد!] و نسبت به آنچه در تمام عمر به آن علاقه داشت، بى اعتنا میشود!». در اين حال او به ياد اين مطلب می‌افتد كه در دوران زندگى غالباً در برابر حسودان قرار داشت؛ حسودانى می خواستند اموال و ثروتها را به چنگ آورند و به او اجازه تملّك آنها را ندهند؛ 🔹ولى او با زيركى و تلاش و فعاليّت، جلو آنها را گرفت و به آنها اجازه نداد ثروت هايى كه می بايست نصيب او بشود، به چنگ حسودانش بيفتد؛ ولى اكنون كه سرنوشت خود و اموال خود را در آستانه مرگ مى بيند: «آرزو ميكند اى كاش اين اموال به دست آنكس می رسيد كه در گذشته به ثروت او غبطه می خورد و بر آن حسد می‌ ورزيد [تا وبال جانش نگردد]». (علیه السلام) با این تعبيرات تكان دهنده، انسان هايى را كه از اين لحظه فوق العاده غم انگيز بيدار ميكند، تا قبل از فرا رسيدن زمانى كه راه برگشت و و تدارك نيست، به فكر خود باشند و زاد و لازم را براى اين سفر خوفناك و طولانى فراهم سازند. پی نوشت: [۱] جمله «وَ الْمَرْءُ قَدْ غَلِقَتْ رُهُونُهُ بِها» اشاره به اين است كه تمام وثيقه هاى معنوى وجود انسان گويى گروگان اموال او میشود؛ اموالى كه حلال و حرام در آن به هم آميخته است. سعادت انسان، نجات او و سرنوشت آينده او همه در گروِ آن است. 📕پيام امام اميرالمؤمنين، مكارم شيرازى، ناصر، دارالكتب الاسلامية‏، چ۱، ج۴، ص۵۸۵ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) با مقداری تلخیص @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️«کفران نعمت» چه پيامدهای سوئی به دنبال دارد؟ 🔹 در برابر «نعمت های الهی»، آثار سوء گسترده اى از نظر معنوى و مادى در دارد؛ از يك سو سبب مى شود، زيرا مى دانيم خداوند حكيم است، نه بى حساب و كتاب چيزى به كسى مى بخشد و نه بى جهت چيزى را از كسى مى گيرد. در واقع با زبان حال مى گويند: ما لايق اين نيستيم و ايجاب مى كند كه اين نعمت را از آنها بگيرد، و آنها كه را بجا مى آورند در واقع مى گويند: ما لايق و شايسته ايم، را بر ما افزون كن. 🔹اميرالمؤمنين (عليه السلام) در حديثى می فرمايد: «مَنْ شَكَرَ النِّعَمَ بِجَنانِهِ اِسْتَحَقَّ الْمَزيدَ قَبْلَ اَنْ يَظْهَرَ عَلى لِسانِهِ» [۱] (كسى كه قلباً كند، پيش از آن كه به زبان شكر گويد، لياقت خود را براى ثابت كرده است). حتى‌ در حديثى‌ از (عليه السلام) نقل شده که به مجرد اين كه انسان را بشناسد و را بگويد، بلافاصله از سوى خداوند درباره او صادر مى شود. 🔹آن حضرت مى فرمايد: «ما اَنْعَمَ اللهُ عَلى عَبْد مِنْ نِعْمَة فَعَرَفَها بِقَلْبِهِ وَ حَمِدَ اللهَ ظاهِراً بِلِسانِهِ فَتَمَّ كَلامُهُ حَتّى يُؤْمَرَ لَهُ بِالْمَزيد». [۲] به يقين تأثير در نيز چنين است. ممكن است بر اساس لطف خداوند، مجازات سلب نعمت تأخير بيفتد، ولى به هر حال اگر انسان بيدار نشود و نكند، اين مجازات حتمى است، چرا كه لازمه حكمت خداوندى است. از سوى ديگر سبب مى شود كه انسان از «معرفة الله» دور بماند و اين و زيان است. 🔹بزرگان علم كلام در نخستين گام از بحث انگيزه های معرفة الله، به مسأله می پردازند، و از آن به عنوان نخستين انگيزه شناخت پروردگار نام مى برند، زيرا و سپاسگزارى از يك امر وجدانى است. انسان هنگامى كه خود را غرق نعمت مى بيند و مى داند اين همه در درون و برون وجود خويش از سوی است، به فكر تشكر از بخشنده نعمت مى افتد، و همين امر را براى او هموار مى سازد. 🔹اما ، بی اعتنا به نعمت و بخشنده نعمت، از نيز محروم مى شود. از سوى ديگر در برابر نعمت هاى خالق، سبب ناسپاسى انسان در برابر مى شود، به طوری که نه تنها ارزشى براى محبت ها و خدمات بى شائبه ديگران قائل نمی شود، بلكه خود را آنان می داند، و اين صفت، سبب تنفّر و از چنين افرادی مى شود؛ و به اين ترتيب گرفتار انزواى اجتماعى و نداشتن يار و ياور، در برابر مشكلات زندگى خواهند شد. پی نوشت‌ها؛ [۱] غرر الحكم و درر الكلم‏، تميمى آمدى، دارالكتاب الإسلامی، قم،‏ ۱۴۱۰ق، چ دوم‏، ص ۶۶۱، قصار ۱۴۴۷ [۲] الكافی، كلينى، دار الكتب الإسلامية، تهران، چ ۴، ج ‏۲، ص ۹۵، باب الشكر، ح ۹ 📕اخلاق در قرآن‏، مكارم شيرازى، ناصر، مدرسه الامام على بن ابیطالب(ع)، قم‏، ۱۳۷۷ش،‏ چ ۱، ج ۳، ص ۷۴ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
⭕️جوانی وقت اصلاح 🔹...فرصت را از دست مده و در خود را اصلاح کن. نیز باید بدانند که تا در این عالم هستند می‌توانند تبهکاری‌ها و معصیت‌ها را بکنند و اگر از این جا منتقل شدند کار از دست آنان خارج است. 🔹دل بستن به - علیهم السلام - و تجرّی در از خدعه‌های بزرگ است. شما به حالات آنان که دل به شفاعت شان بسته و از خدا بی‌خبر شده و به جرات می‌کنید بنگرید، ناله‌ها و گریه‌ها و دعاها و سوز و گدازهای آنان را ببینید و بگیرید. 🔹در حدیث است که - علیه سلام اللّه - در اواخر عمر، و خود را احضار نمود و قریب به این مضمون به آنان فرمود که: «فردا با باید در محضر خداوند بروید و گمان نکنید بستگی شما به من فایده دارد». بیانات‌ حضرت‌ امام ۶۱/۰۲/۰۸ منبع: سایت جامع امام خمینی (ره) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️منظور از «معاقبه» كه در جهاد با نفس لازم است چيست؟ (بخش دوم) 🔸 براى امورى را بيان كرده اند كه به آنها لازم است. يكی از اين امور، است كه بعد از «مشارطه» و «مراقبه» و «محاسبه» قرار دارد. بعضى همين چهار مرحله را برشمرده اند، ولى بعضى ديگر مثل مرحوم فيض كاشانى در «محجة البيضاء» دو تاى ديگر يعنى و [توبيخ] را هم اضافه كرده اند، كه شايد بتوان به گونه اى اين دو را در همان ادغام كرد؛ ولى ما به تبع مرحوم فيض اين دو را نيز شرح مى دهيم: 1⃣«مجاهده» 🔹وقتى تمام شد و را و كاسب دانست، گفتيم بايد كند، و اما اگر آن را در بعضى يا اذكار و بى حوصله يافت، بايد او را وارد آنها كند و با او نمايد. در ، نفس را از چيزهایی كه دوست داشت محروم مى كرد، و اينجا را به وا مى دارد، به كارهایی كه برايش به خرج مى دهد، و اين كار كسانى است كه براى خدا عمل مى كنند. 🔹يكى از وقتى فوت شد، كه قيمتش بود، براى ، آن را در راه خدا داد، و ديگرى در شب ترك شد و آن شب را به شب زنده دارى مشغول شد، ديگرى را به تأخير انداخت براى جبران آن، دو بنده آزاد كرد و از ابن ربيعة دو ركعت قضا شد و بنده اى آزاد كرد. بعضى براى با ، روزه يك سال يا حج با پاى پياده يا صدقه دادن تمام مال را بر خود واجب مى كردند. 🔹در روايتى در «مصباح الشريعة» از (عليه السلام) آمده: «طُوبَى لِعَبدٍ جَاهَدَ لِلّهِ نَفْسَه وَ هَوَاهُ»؛ [۱] (خوش به حال بنده اى كه برای خدا با و هواى خود كند!). خداوند هم فرمود: «وَ الَّذِينَ جَاهَدُوا فِينَا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنَا وَ إِنَّ اللهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِينَ»؛ [۲] (و كسانى كه در راه ما كردند، راه هاى خود را به آنها نشان داده و مى كنيم و با احسان كنندگان است). 🔹حكايت شده كه: «عده اى به عيادت عمر بن عبدالعزيز آمدند، و در بين آنها بود؛ عمر بن عبدالعزيز به او گفت: اى جوان چه به تو رسيده كه اين قدر و نحيف هستى؟ جواب داد: دچار بيمارى شده ام، گفت: چه بيمارى به جان تو افتاده؟ گفت: اى خليفه را چشيدم تلخ يافتم، و نزد من خوشى و زيبائى و كوچك آمد، و طلا و سنگش مساوى آمد، و گويا به عرش پروردگارم به طور واضح نظر مى كنم، و مردم را مى بينم كه به طرف و مى روند، پس روزم را به تشنگى و شبم را به شب زنده دارى به سر كردم، و هر چه در آن هستم كوچك است در كنار خداوند و او [و بيمارى من اين است كه شيرين را تلخ و چيز بزرگ را كوچك و شىء گرانقيمت و بى ارزش، در نظرم يكى است]». [۳] ... پی نوشت‌ها؛ [۱] مصباح الشريعة و مفتاح الحقيقة، امام صادق (ع)، مؤسسة الأعلمي للمطبوعات، بیروت، ۱۴۰۰ق، چ۱، ص۱۶۹ [۲] سوره عنكبوت، آيه ۶۹ [۳] المحجة البيضاء في تهذيب الإحياء، فيض کاشانی، مؤسسه انتشارات اسلامی جامعه مدرسين، ۱۴۱۷ق، چ۴، ج۸، ص۱۷۲ 📕اخلاق اسلامى در نهج البلاغه، مكارم شيرازى، ناصر، تهيه و تنظيم: اكبر خادم الذاكرين‏، نسل جوان‏، قم‏، ۱۳۸۵ش، چ۱، ج۲، ص۲۹۹ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️«قرآن» چه کسانی را به عنوان «زیانکارترین مردم» معرّفى کرده است؟ 🔹خداوند متعال در «آیات ۱۰۳ و ۱۰۴ سوره کهف» مى فرماید: «قُلْ هَلْ نُنَبِّئُکُمْ بِالاْ َخْسَرِینَ أَعْمالاً - الَّذِینَ ضَلَّ سَعْیُهُمْ فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ هُمْ یَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ یُحْسِنُونَ صُنْعاً»؛ (بگو: آیا به شما خبر دهیم که (مردم) در کارها، چه کسانى هستند؟ - آنها که در زندگى دنیا [و نابود] شده؛ با این حال، مى پندارند انجام مى دهند!). در زندگى خود و دیگران بسیار دیده ایم گاه، انجام مى دهد در حالى که فکر مى کند و مهمى انجام داده است، این گونه ، ممکن است یک لحظه و یا یک سال و یا حتى یک ادامه یابد، و راستى از این بزرگتر تصور نمى شود. 🔹 چنین کسانى را نام نهاده، دلیلش هم روشن است؛ زیرا کسانى که مرتکب مى شوند، اما مى دانند خلافکارند، غالباً حدّ و براى خلافکارى خود قرار مى دهند، و لااقل چهار اسبه نمى تازند، و بسیار مى شود که به خود مى آیند و براى جبران آن به سراغ و مى روند. اما آنها که و در عین حال را ، را و را ها مى پندارند، نه تنها در صدد نخواهند بود، که با شدت هر چه تمام تر به کار خود ادامه مى دهند؛ حتى هاى وجود خود را در این مسیر به کار مى گیرند، و چه تعبیر جالبى قرآن درباره آنها ذکر کرده: «أَخْسَرِینَ أَعْمالاً». 🔹در تفسیرهاى گوناگونى براى «أَخْسَرِینَ أَعْمالاً» آمده است که هر یک از آنها اشاره به مصداق روشنى از این مفهوم وسیع است، بى آن که آن را محدود کند. در حدیثى از «اصبغ بن نباته» مى خوانیم: شخصى از «اميرالمؤمنين » (علیه السلام) از تفسیر این آیه سؤال کرد، امام فرمود: «منظور و هستند، اینها در آغاز بر بودند، سپس در خود گذاردند، و این بدعت ها آنها را به راه کشانید اما مى کردند انجام مى دهند». [۱] در حدیث دیگرى از علی (علیه السلام) مى خوانیم: پس از ذکر گفتار فوق، فرمود: « نیز چندان از آنها فاصله نداشتند»! [۲] 🔹در حدیث دیگر، مخصوصاً اشاره به (مردان و زنان تارک دنیا) و گروه هاى از مسلمین شده است. [۳] و در بعضى از روایات، به «منکران (علیه السلام)» تفسیر گردیده. که یک ، در گوشه «دیرها» تن به مى دهند، از ازدواج چشم مى پوشند، از لباس و غذاى خوب صرف نظر مى کنند، دیرنشینى را بر همه چیز مقدم مى شمرند، و مى کنند این محرومیت ها سبب قرب آنها به خدا است آیا مصداق «أَخْسَرِینَ أَعْمالاً» نیستند؟ آیا هیچ مذهب و ممکن است بر خلاف قانون و ، اجتماعى را به دعوت کند؟ و این کار را سرچشمه به خدا بداند؟ 🔹همچنین آنها که در آئین خدا گذاردند، را به جاى و (علیه السلام) بنده خدا را به عنوان فرزند خدا، و دیگر از این قبیل را وارد نمودند، به گمان این که دارند خدمتى مى کنند، آیا این گونه افراد از نیستند؟! ، آن جمعیت قشرى بى‌مغز و که بزرگترین گناهان (همچون کشتن علیه السلام و گروهى از مسلمانان راستین و گل هاى سرسبد اسلام) را موجب به خدا مى دانستند، و حتى بهشت را در انحصار خود فرض مى کردند آیا از نبودند؟! خلاصه آیه آن چنان مفهوم وسیعى دارد که اقوام زیادى را در گذشته، حال و آینده در برمى گیرد. پی نوشت‌ها؛ [۱] تفسیر «نور الثقلین»، ج ۳، ص ۳۱۲ [۲] همان مدرک [۳] همان مدرک [۴] تفسیر «نور الثقلین»، ج ۳، ص ۳۱۱ 📕تفسیر نمونه، آيت الله العظمي مکارم شيرازى، دار الکتب الإسلامیه، چ ۲۶، ج ۱۲، ص ۶۰۸ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️«حب دنیا» چگونه مانع کسب معرفت و شناخت می شود؟ 🔹خداوند در «سوره نحل»، آیات ۱۰۶ - ۱۰۸، می فرماید: «مَن كَفَرَ بِاللهِ مِن بَعْدِ إِيمَانِهِ إِلَّا مَنْ أُكْرِهَ وَ قَلْبُهُ مُطْمَئِنٌّ بِالْإِيمَانِ وَ لَٰكِن مَّن شَرَحَ بِالْكُفْرِ صَدْرًا فَعَلَيْهِمْ غَضَبٌ مِّنَ اللهِ وَ لَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ - ذَٰلِكَ بِأَنَّهُمُ اسْتَحَبُّوا الْحَيَاةَ الدُّنْيَا عَلَى الْآخِرَةِ وَ أَنَّ اللهَ لَا يَهْدِی الْقَوْمَ الْكَافِرِينَ - أُولَٰئِكَ الَّذِينَ طَبَعَ اللَّهُ عَلَىٰ قُلُوبِهِمْ وَ سَمْعِهِمْ وَ أَبْصَارِهِمْ وَ أُولَٰئِكَ هُمُ الْغَافِلُونَ» 🔹[ترجمه آیات:] (کسانى که بعد از ایمان‌شان، به خدا کافر شوند [مجازات مى شوند] ـ بجز آنها که تحت فشار واقع شده اند در حالى که قلبشان با ایمان، آرام است ـ آرى، آنها که سینه خود را براى پذیرش کفر گشوده اند، غضب خدا بر آنهاست؛ و عذاب عظیمى در انتظارشان! - این بخاطر آن است که زندگى پست را بر ترجیح دادند؛ و خداوند افراد بى ایمان (لجوج) را هدایت نمى کند. - آنها کسانى هستند که [بر اثر فزونى گناه،] خدا بر دلها و گوش و چشمان شان مُهر نهاده؛ [به همین دلیل نمى فهمند،] و غافلان [واقعى] همانها هستند). 🔹خداوند در این آیات، به گروهى اشاره مى كند كه نخست را از جان و دل پذيرا گشتند و بعد شدند. مى فرمايد: اين به خاطر آن نيست كه چيزى بر خلاف حق در اسلام ديده باشند، بلكه آنها را بر ترجيح دادند، و به همين جهت با اسلام وداع گفتند، و به وادى قدم نهادند، و چون نيستند، خداوند هدايت شان نمى كند؛ بلكه به خاطر بر و و آنها مهر مى نهد، و درهاى معرفت را به روى آنها مى بندد، در نتيجه در فرو مى روند. 🔹 خواه در شاخه عشق به مال و ثروت باشد، يا مقام و جاه و يا انواع شهوات ديگر، به مى ماند كه در انسان می‌وزد و تعادل ترازوى را به كلّى بر هم مى زند. مى دانيم ترازوهاى دقيق را در محفظه اى مى گذارند كه كمترين نسيم به آن نوزد، و حتى كسى كه مشغول سنجش با آنها است موقّتاً نفس را در سينه حبس مى كند، مبادا امواج هوايى كه از ريه او خارج مى شود تعادل آن را بر هم زند. آيا از چنين ترازويى در برابر يك طوفان شديد كارى ساخته است؟! 🔹 خواه شكل قارونى داشته باشد و يا فرعونى، يا سامرى و يا غير آنها، مسلّماً به اجازه و را نمى دهد. اگر آيه فوق مى گويد خداوند بر قلب و گوش و چشم آنها مهر مى نهد، اين در واقع همان تأثيرى است كه در قرار داده، و چون آنها به سراغ سبب مى روند، گرفتار چنين مسببى مى شوند. 🔹در تعبيرات جالبى در اين زمينه ديده مى شود؛ از جمله در حديثى (عليه السلام) مى فرمايد: «مَثَلُ الْحَريص عَلَى الدُّنْيا كَمَثَلِ دُوْدَةِ القَزّ كُلَّمَا ازْدادَتْ مِنَ القَزِّ عَلى نَفْسِها لَفّاً كانَ أَبْعَدَ لَها مِنَ الْخُرُوجِ حَتّى تَمُوتَ غمّا» [۱] ( بر دنيا همچون كرم ابريشم است، هر قدر بيشتر ابريشم برگرد خود مى تند زندانى تر مى شود، و راه خروج بر او مسدودتر مى گردد، تا از غم و اندوه بميرد). در حديث ديگرى از (عليه السلام) مى خوانيم: «اَلدُّنيا تَقُرُّ وَ تَضُرُّ و تَمُرُّ» [۲] ( مى فريبد، مى رساند و ). 🔹در حديث ديگرى مى خوانيم كه (عليه السلام) نامه اى به يكى از ياران اش نوشت و او را نصيحت فرمود. از جمله نصايح امام (عليه السلام) اين بود: «فَارْفُضِ الدُّنْيا فَاِنَّ حُبَّ الدُّنْيا يُعْمِى، وَ يُصِّمٌ وَ يُبْكِمٌ وَ يُذِلُّ الرِّقابٌ فَتَدارَكْ مابِقَىَ مِنْ عُمُرِكَ وَ لا تَقُلْ غَداً أَوْ بَعْدَ غَد، فَانَّما هَلَكَ مَنْ كانَ قَبْلَكَ بِاِقامَتِهِمْ عَلى الأَمانِىِّ وَالتَّسْوِيْفِ» [۳] ( را رها كن كه ، چشم را كور و گوش را كر و زبان را لال و گردن ها را به زير مى آورد. در باقى مانده عمرت گذشته را كن و نگو فردا و پس فردا، زيرا كسانى كه پيش از شما بودند به خاطر تكيه بر و امروز و فردا كردن شدند). پی نوشت‌ها؛ [۱] بحارالأنوار، دار إحياء التراث العربى، چ دوم، ج ۷۰، ص ۲۳؛ [۲] نهج البلاغة، صبحی صالح، هجرت‏، قم‏، چ اول، ص ۵۴۸، قصار [۴۲۲] ۴۱۵؛ [۳] بحارالأنوار، همان، ص ۷۵ 📕کتاب پیام قرآن، مکارم شیرازی، ناصر، دارالکتب الاسلامیه، تهران، ۱۳۸۶، چ نهم، ج ۱، ص ۳۱۲ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️آیا با مرگ، پرونده اعمال انسان بسته می شود؟ 🔹 (عليه السلام) در پايان خطبه ۴۲ به مهم‌ترين تفاوت و اشاره كرده، مى فرمايد: «وَ إِنَّ الْيَوْمَ عَمَلٌ وَ لاَحِسَابَ وَ غَداً حِسَابٌ وَ لاَعَمَلَ» (امروز روز است نه حساب، و فردا وقت است نه عمل!). اين سخن از يك سو بيانگر اين واقعيت است كه تا در دست داريد، بر حجم خود بيفزاييد، و اگر مى بينيد و ، پاكان و ناپاكان، اولياءالله و اشقياء، حزب خدا و حزب شيطان، در اين جهان در كنار هم زندگى مى كنند، بى آن كه بدكاران مورد مجازات الهى قرار گيرند و نيكوكاران مشمول پاداش خير شوند، به خاطر آن است كه اين جهان تنها است نه حساب و جزا. 🔹و از سوى ديگر هشدار مى دهد كه با پايان ، براى هميشه بسته مى شود و راهى به سوى بازگشت و نخواهد بود، و كمترين سودى نخواهد داشت، همان گونه كه (عليه السلام) در کلامی ديگر مى فرمايد: «لا عَنْ قَبِيْح يَسْتَطيعُونَ اِنْتِقالا وَ لا فِي حَسَن يَسْتَطيعُونَ اِزْدِياداً» [۱] (نه مى توانند از كه انجام داده اند بر كنار شوند، و نه مى توانند بر نيكى هاى خود بيفزايند!). 🔹نه براى فرياد «رَبِّ اِرْجِعُونِ لَعَلَّى اَعْمَلُ صالِحاً» [۲] (خداى من! مرا بازگردانيد تا انجام دهم)، پاسخى مى شنوند و نه آرزوى «فَلَوْ أَنَّ لَنا كَرَّةً فَنَكُونَ مِنَ الْمُؤْمِنينَ» [۳] (اى كاش بار ديگر به باز مى گشتيم تا از مؤمنان باشيم) هرگز به واقعيت مى پيوندد! از اين آيات، و روايات مشابه آن كه در خطبه بالا آمد، به خوبى نتيجه مى گيريم كه اين، يك است كه با يا زمانى كه انسان در آستانه مرگ قطعى قرار مى گيرد، بسته مى شود و راهى به سوى بازگشت و جبران نيست! 🔹در اينجا اين سؤال پيش مى آيد كه در بسيارى از روايات آمده كه آثار كارهاى نيك و بد انسان بعد از مرگ، نیز به او مى رسد و به اين ترتيب او از نظر حسنات يا سيّئات سنگين تر مى شود؛ رسول خدا (صلى الله عليه و آله) مى فرماید: «سَبْعَةُ اَسْباب يُكْتَبُ لِلْعَبْدِ ثَوابُها بَعْدَ وَفاتِه، رَجُلٌ غَرَسَ نَخْلا اَوْ حَفَرَ بِئْراً اَوْ اَجْرى نَهْراً اَوْ بَنى مَسْجِداً اَو كَتَبَ مُصْحَفاً اَوْ وَرَّثَ عِلْماً اَوْ خَلَّفَ وَلَداً صالِحاً يَسْتَغْفِرُ لَهُ بَعْدَ وَفاتِه» [۴] (هفت سبب [از اسباب خير] است كه ثوابش براى بنده خدا بعد از او نوشته مى شود: كسى كه نخلى بكارد يا چاه آبى حفر كند يا نهرى به جريان اندازد يا مسجدى بنا كند يا قرآنى و يا كتابى سودمند بنويسد يا علمى از خود به يادگار بگذارد يا فرزند صالحى بعد از او بماند كه پس از درگذشت وى برايش استغفار كند). 🔹روشن است كه آنچه در اين حديث آمده نمونه هاى بارز است، وگرنه تمام آثار نيك و سنّت هاى حسنه اى كه از انسان باقى مى ماند همين اثر را دارد. با این وصف، آيا اينها با آنچه در بالا گفته شد منافاتى ندارد؟ پاسخ اين سؤال روشن است؛ سخن امام (علیه السلام) بدین معنا است که انسان بعد از ، عمل تازه اى نمى تواند انجام دهد، نه اين كه آثار اعمال گذشته به او نمى رسد، آرى بسته مى شود و چيزى بر آن افزوده نمى گردد؛ 🔹ولى پرونده اعمال پيش از مرگ همواره گشوده است و انسان از ميوه هاى درخت هاى در و بهره مند مى شود. حتى از اعمالى كه فرزند صالح او انجام مى دهد و از آثار تربيت صحيحى است كه او در حال حياتش در مورد فرزند انجام داده بهره اى به او مى رسد و طبيعى است كه انسان از ميوه هاى درخت برومندى كه نشانده است بهره ببرد. پی نوشت‌ها [۱] نهج البلاغة، صبحی صالح، هجرت‏، قم‏، ۱۴۱۴ق، چ ۱، ص ۲۷۹، (خطبه ۱۸۸) [۲] قرآن کریم، سوره مؤمنون، آيات ۹۹ و ۱۰۰ [۳] همان، سوره شعراء، آيه ۱۰۲ [۴] تنبيه الخواطر و نزهة النواظر (مجموعة ورّام)‏، ورام بن أبي فراس، مكتبة فقيه‏، قم‏، ‏چ ۱، ج ‏۲، ص ۱۱۰ 📕پيام امام امير المومنين(ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلامية‏، تهران‏، ۱۳۸۶ش، چ اول‏، ج ۲، ص ۴۷۰ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel