eitaa logo
تبیین
2.7هزار دنبال‌کننده
5هزار عکس
428 ویدیو
34 فایل
🔺اهداف: 🔹تهذیب نفس 🔹امام شناسی و مهدویت 🔹روشنگری و بصیرت‌افزایی 🔹ارتقاء بینش دینی و سیاسی 🔹دشمن شناسی و جنگ نرم 🔹ارتقاء مهارت‌های تربیتی 🔹و... 🔸هدف ارائه‌ی الگوست؛ با شبکه‌های اجتماعی کسی متفکر نمی‌شود، باید #کتاب خواند.
مشاهده در ایتا
دانلود
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️آیا «دشنام» و «لعن» افراد جایز است؟ 🔹بسيارى از لغت دانان تصريح كرده اند كه ، همان شتم و دشنام دادن و بدگويى كردن است و بعضى را هم مصداقى از آن دانسته اند. به يقين هيچ را نبايد «سبّ» و «لعن» كرد؛ و درباره كافران و مخالفان حق نيز اصل بر ترك آن است، چرا كه غالباً با دو اثر منفى همراه است: نخست اينكه چه بسا طرف مخالف، مقابله‌ به‌ مثل كند و به مقدّسات توهين نمايد. 🔹خداوند در آيه ۱۰۸ سوره انعام میفرماید: «وَ لاَ تَسُبُّوا الَّذِينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللهِ فَيَسُبُّوا اللهَ عَدْواً بِغَيْرِ عِلْم» (به [معبود] كسانى كه غير خدا را مى پرستند، ندهيد مبادا آنها نيز از روى نادانى [و ظلم] خدا را دشنام دهند). ديگر اينكه ممكن است اينگونه آنها را تحريك كند و به اصطلاح روى دنده لج بيفتند و پافشارى آنها در و بيشتر گردد. ولى اين قاعده نیز مانند هر قاعده كلى ديگر موارد استثنايى دارد. 🔹به همين دليل در نهج البلاغه يا عبارات ديگر معصومين (عليهم السلام) گاه مذمت هايى نسبت به مخالفان شده و قرآن مجيد نيز بعضی گروهها را فرموده است. در خطبه ۱۹ نهج البلاغه، امام علی (علیه السلام) به اشعث‌بن‌قيس منافق كه سخنى‌ توهين‌آميز و بى ادبانه در برابر امام گفت، فرمود: «عَلَيْكَ لَعْنَةُ اللهِ وَ لَعْنَةُ اللاّعِنينَ حائِكٌ بْنُ حائِكَ مُنافِق بْنُ كافِر» ( و لعنت همه لعنت كنندگان بر تو باد اى بافنده [دروغ] فرزند بافنده و اى منافق فرزند كافر). 🔹همچنین هنگامى كه مروان در جنگ جمل اسير شد و او را خدمت اميرالمومنين (عليه السلام) آوردند، امام حسن و امام حسين (عليهم السلام) نزد پدر خود براى او شفاعت كردند و حضرت او را آزاد ساخت. امام حسن و امام حسين عرض كردند: اى اميرمؤمنان! لازم است مروان با شما بيعت كند؟ حضرت فرمود: مگر بعد از قتل عثمان با من بيعت نكرد؛ من نياز به بيعت او ندارم. دست او همچون دست يهودى است «إِنَّها كَفٌّ يَهُودِيَّةُ». 🔹ولى سبّ‌ از گناهان عظيم است؛ در حديثى از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) مى خوانيم كه فرمود: «سبّ و دشنام فرد با ايمان گناه بزرگى است، و جنگيدن با او كفر است و خوردن گوشت او (غيبت كردن) معصيت است، و احترام مالش همچون احترام خون است». [۱] همچنین در حديث ديگرى ميخوانيم كه مردى خدمت پيامبر اكرم عرض كرد: مرا وصيّتى كن! از جمله امورى كه رسول خدا به او سفارش كرد اين بود: «به مردم و ندهيد كه سبب عداوت و در ميان آنها میشود». [۲] 🔹اين نكته قابل توجّه است كه ، هر چند جزء منافقان و ظالمان و بودند باز امام (عليه السلام) اصحاب خود را از آنها در ايّام جنگ صفّين نهى فرمود، زيرا در آنجا شرايط خاصّى بود كه ممكن بود سبّ آنها آتش جنگ را شعله ورتر سازد. در مورد لعن نيز از استفاده مى شود كه خداوند عده اى را كرده و يا اجازه لعن آنها را داده است؛ از جمله درباره مى فرمايد: «وَ إِنَّ عَلَيْكَ لَعْنَتِى إِلَى يَوْمِ الدِّين»؛ [۳] (و مسلماً من بر تو تا روز قيامت خواهد بود). 🔹و در ارتباط با گروهى از مى فرمايد: «أُوْلَئِكَ جَزَاؤُهُمْ أَنَّ عَلَيْهِمْ لَعْنَةَ اللهِ وَالْمَلاَئِكَةِ وَالنَّاسِ أَجْمَعِينَ»؛ [۴] (كيفر آنها اين است كه و و همگى بر آنها خواهد بود). و درباره نيز مى فرمايد: «أَلاَ لَعْنَةُ اللهِ عَلَى الظَّالِمِين». [۵] و درباره و و در زمين مى فرمايد: «أُوْلَئِكَ لَهُمُ اللَّعْنَةُ وَ لَهُمْ سُوءُ الدَّار» [۶] و درباره كسانى كه مى كنند، مى فرمايد: «أُوْلَئِكَ يَلْعَنُهُمُ اللهُ وَ يَلْعَنُهُمُ اللاَّعِنُون» [۷] (خداوند و همه لعنت كنندگان آنها را مى كنند). 🔹بى شك در لغت به معناى «طرد كردن» و «دور ساختن» است، كه گاه به صورت انجام میشود، و گاه به صورت لفظى يا در شكل ؛ مثلا گفته مى شود: «لعنة الله عليك» يعنى خدا تو را از دور دارد. مسلّم است كه هيچ را نمیتوان لعن كرد؛ ولى افراد‌ بى‌ايمان و منافق و كسانى كه گناه عظيمى مانند ظلم و ستم و فساد و ايجاد تباهى در زمين و امثال آن مرتكب میشوند مستحق ، بنابراين لعن مخصوص كافران و منافقان نيست. پی نوشت‌ها؛ [۱] الكافی، دارالكتب الإسلامية، چ۴ ج ۲ ص۳۶۰ ح۲. [۲] همان. [۳] قرآن کریم، سوره ص آيه۷۸. [۴] همان، سوره آل عمران آيه۸۷. [۵] همان، سوره هود آيه۱۸. [۶] همان، سوره رعد آيه۲۵. [۷] همان، سوره بقره آيه۱۵۹ 📕پيام امام اميرالمومنين(ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دارالكتب الاسلامية، چ۱، ۸، ص ۱۰۱ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️«روزه» چه اثر و فایده اى براى انسان دارد؟ (بخش اول) 🔸 در سه بخش از زندگى انسان تأثیر گذار است: ۱) آثار تربیتی؛ ۲) آثار اجتماعی؛ ۳) آثار بهداشتی و درمانی. 1⃣آثار تربیتى 🔹 ابعاد گوناگونى دارد، و از نظر و در وجود انسان مى گذارد، که از همه مهم تر بعد اخلاقى و آن است. از فواید مهم این است که را ، و انسان را ، و او را تعدیل مى کند. باید در حال روزه با وجود گرسنگى و تشنگى از غذا و آب و همچنین لذت جنسى چشم بپوشد، و عملاً ثابت کند او همچون حیوان، در بند اصطبل و علف نیست؛ 🔹او مى تواند زمام را به دست گیرد، و بر و شهوات خود مسلط گردد. در حقیقت، بزرگترین فلسفه همین اثر و آن است. انسانى که انواع غذاها و نوشیدنی ها را در اختیار دارد و هر لحظه تشنه و گرسنه شد به سراغ آن مى رود، همانند درختانى است که در پناه دیوارهاى باغ بر لب نهرها مى رویند. این درختان نازپرورده، بسیار کم مقاومت و کم دوامند، اگر چند روزى آب از پاى آنها قطع شود پژمرده مى شوند، و مى خشکند. 🔹اما درختانى که از لابلاى صخره ها در دل کوه ها و بیابان ها مى رویند، و نوازشگر شاخه هایشان از همان طفولیت طوفان هاى سخت، و آفتاب سوزان، و سرماى زمستان است، و با انواع محرومیت ها دست به گریبانند، محکم و با دوام و پر استقامت و سختکوش و سخت جانند!. نیز با و انسان همین عمل را انجام مى دهد، و با محدودیت هاى موقت به او ، و با حوادث سخت مى بخشد؛ و چون را کنترل مى کند، بر انسان و صفا مى پاشد. 🔹خلاصه، انسان را از عالم حیوانیت ترقى داده و به صعود مى دهد، جمله «لَعَلَّکُمْ تَتَّقُون»؛ (باشد پرهیزگار شوید) اشاره به همه این حقایق است. و نیز حدیث معروف: «الصَّوْمُ جُنَّةٌ مِنَ النّار»؛ [۱] ( سپرى است در برابر )، اشاره به همین موضوع است. در حدیث دیگرى از (عليه السلام) مى خوانیم: از (صلی الله علیه و آله) پرسیدند: چه کنیم از ما دور شود؟ فرمود:  🔹«الصَّوْمُ یُسَوِّدُ وَجْهَهُ، وَ الصَّدَقَةُ تَکْسِرُ ظَهْرَهُ، وَ الْحُبُّ فِی اللهِ وَ الْمُواظَبَةُ عَلَى الْعَمَلِ الصّالِحِ یَقْطَعُ دابِرَهُ، وَ الإِسْتِغْفارُ یَقْطَعُ وَتِینَه»؛ [۲] ( روى را سیاه مى کند؛ و انفاق در راه خدا، پشت او را مى شکند؛ و دوست داشتن به خاطر خدا، و مواظبت بر عمل صالح دنباله او را قطع مى کند؛ و استغفار رگ قلب او را مى برد!». در «نهج البلاغه» به هنگامى که امیرمؤمنان (عليه السلام) را بیان مى کند، به که مى رسد چنین مى فرماید:  🔹«...وَ الصِّیامَ ابْتِلاءً لإِخْلاصِ الْخَلْق»؛ [۳] (خداوند را از این جهت تشریع فرموده که در مردم پرورش یابد). و نیز در حدیث دیگرى از پیامبر (صلی الله علیه و آله) مى خوانیم: «إِنَّ لِلْجَنَّةِ باباً یُدْعَى الرَّیّانُ لایَدْخُلُ فِیْها إِلاَّ الصّائِمُون»؛ [۴] ( درى دارد به نام ریان (سیراب شده) که تنها از آن وارد مى شوند). مرحوم صدوق در «معانى الاخبار» در شرح این حدیث مى نویسد: انتخاب این نام براى این درِ ، به خاطر آن است که بیشترین زحمت از ناحیه عطش است؛ هنگامى که از این در وارد مى شوند چنان مى گردند که بعد از آن هرگز تشنه نخواهند شد. [۵] ... پی نوشت‌ها: [۱] وسائل الشيعه، ج ۱۰، ص ۳۹۵ و ۳۹۷ (چاپ آل البيت)؛ [۲] همان، ص ۳۹۶ و ۴۰۵؛ [۳] نهج البلاغه، كلمات قصار، شماره ۲۵۲؛ جامع الأخبار، ص۱۲۳ (انشتارات رضى)؛ [۴] بحار الانوار، ج ۹۳، ص۲۵۲؛ [۵] معانى الأخبار، ص۴۰۹ (انتشارات جامعه مدرسين) 📕تفسیر نمونه، آيت الله العظمى مکارم شیرازی، دارالكتب الاسلاميه، چ ۵۵، ج ۱، ص ۷۰۸ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️در روايات اسلامی چه آثاری برای «کفران نعمت» ذکر شده است؟ 🔸در روايات اسلامى به طور وسيع و گسترده، از ، زشتى و آثار شوم آن، و از زيبايى و بركات جالب آن بحث شده است، از جمله: 1⃣رسول خدا (صلى الله عليه و آله) در حديثى مى فرمايند: «اَسْرَعُ الذُّنُوبِ عُقُوبَةً كُفْرانُ النِّعْمَةِ». [۱] (گناهى كه زودتر از همه گناهان عقوبتش دامان انسان را مى گيرد است). 2⃣امام على (عليه السلام) در اين رابطه مى فرمايند: «سَبَبُ زَوالِ النِّعَمِ الْكُفْرانُ». [۲] (آنچه باعث زوال نعمت‌ها مى شود است). 3⃣آن حضرت در حديث ديگرى می فرمايند: «كُفْرُ النِّعْمَةَ مُزيْلُها وَ شُكْرُها مُسْتَديمُها». [۳] ( آن را از بين مى برد، و نعمت سبب دوام آن است). 4⃣اميرالمومنين (عليه السلام) در حديثى مى فرمايند: «كُفْرانُ النِّعَمِ يُزِلُّ الْقَدَمَ وَ يَسْلُبُ النِّعَمِ». [۴] ( سبب لغزش قدم‌ها [و به زمين خوردن در زندگى] و موجب مى گردد). 5⃣آن حضرت در حديث ديگری می فرمايند: «آفَةُ النِّعَمَ الْكُفرانُ»؛ [۵] (آفت نعمت‌ها، است). 6⃣اميرمؤمنان (عليه السلام) می فرمايند: «كافِرُ النِّعمَةِ كافِرُ فَضْلِ اللهِ». [۶] (، منكر فضل الهى است). 7⃣يكى از مجازات هاى الهى مجازات است، و مفهوم آن اين است كه خداوند برای مجازات بعضى از و ظالم، آنان را مشمول هاى خود قرار مى دهد؛ هنگامى كه نعمت بر او فوق العاده زياد شد، ناگهان نعمت را سلب مى كند تا شديداً احساس درد و عذاب كند. از اين رو امام حسين (عليه السلام) درحديثى مى فرمايند: «اَلاِسْتِدْراجُ مِنَ اللهِ سبحانه لِعَبدِهِ اَنْ يُسْبِغَ عَلَيْه النِّعَمَ وَ يَسْلُبَهُ الشُّكْر». [۷] ( در نعمت و غافلگير كردن خداوندى اين است كه به بنده اش نعمت فراوان مى دهد و توفيق را او سلب مى كند [ناگهان به زمين مى خورد و همه چيز را از دست مى دهد]). 8⃣امام سجّاد (عليه السلام) در اين رابطه مى فرمايد: «اَلذُّنُوبُ الَّتى تُغَيِّرُ النِّعَمَ البَغْىُ عَلَى النّاسِ وَالزَّوالُ عَنِ الْعادَةَ فِى الْخَيْرِ وَاصْطِناعُ الْمَعْرُوفِ، وَكُفْرانُ النِّعَمِ وَ تَرْكُ الشُّكْرِ». [۸] (گناهانى كه را تغيير مى دهد، ظلم بر مردم و تغيير دادن عادت در امور خير و و ترك شكر است). 9⃣اميرمؤمنان امام على (عليه السلام) در حديث ديگرى مى فرمايند: «كُفْرُ النِّعْمَةِ لُؤْمٌ وَ صُحْبَةُ الاَحمق شُؤْمٌ». [۹] ( نشانه پستى است و دوستى با احمق سبب سر افكندگى است). 🔟اين بحث را با حديثى از امام صادق (عليه السلام) در بيان جنود عقل و جهل (لشكر عقل و نادانى) پايان مى دهيم. امام (عليه السلام) به اصحاب شان دستور مى دهند، و لشكريانش را بشناسند، و از و لشگريانش نيز باخبر باشند، و هنگامى كه بعضى از ياران توضيحات بيشترى مى خواهند (عليه السلام) مى فرمايند: خداوند براى هفتاد و پنج لشكر قرار داده كه ضد آنها، جنود است، و در ضمن اين هفتاد و پنج لشكر كه در صدر كلام امام (عليه السلام) واقع شده مى فرمايند: «وَالشُّكْرُ وَ ضِدُّهُ الْكُفْرانُ». [۱۰] (يكى از لشكريان عقل است و ضد آن است). 💠تعبيراتى كه در روايات دهگانه بالا آمده به خوبى نشان مى دهد كه تا چه اندازه اين خطرناك است و تا چه حد آن در زندگى فردى و اجتماعى نمايان است و چگونه انسان را از اوج نعمت بر مى كشاند، را سلب مى كند و مايه دورى از خدا و نزديكى به است. پی نوشت‌ها؛ [۱] بحارالأنوار، دار إحياء التراث العربى، چ۲ ج ‏۶۶ ص۷۰. [۲] غررالحكم و درر الكلم‏، دار الكتاب الإسلامی، چ۲ ص۳۹۵ قصار ۸. [۳] همان، ص۵۳۸ قصار ۱۰. [۴] همان، قصار۲۰. [۵] همان، ص۲۷۸، قصار ۳. [۶] ص ۵۳۹، قصار ۳۶. [۷] بحارالأنوار، همان، ج ‏۷۵ ص ۱۱۷. [۸] همان، ج ‏۷۰، ص ۳۷۵. [۹] غررالحكم و درر الكلم‏، ص ۵۳۸، قصار۲۱. [۱۰] بحارالأنوار، همان، ج۱، ص۱۱۰ 📕اخلاق در قرآن‏، مكارم شيرازى، ناصر، مدرسه الامام على بن أبیطالب(ع)، قم‏، ۱۳۷۷ش،‏ چ ۱، ج ۳، ص ۷۱ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
⭕️ماه بندگی 🔹 در این دنیا مأمور به ساختن سیرت خویش است. او آمده است تا با ، صورتی برای بیاراید و خود را برای آماده کند. «سيرتی كاندر وجودت غالب است - هم بر آن تصوير، حشرت واجب است». 🔹«إِنَّ لِرَبِّكُمْ فِی أَيَّامِ دَهْرِكُمْ نَفَحَاتٍ أَلَا فَتَعَرَّضُوا لَهَا» [۱] بهترین فرصت و تلاش برای رسیدن به سیرتی زیبا، استفاده از موسم ماه مبارک است؛ چرا که فرمود: «عَمَلُكُمْ فِيهِ مَقْبُولٌ وَ دُعَاؤُكُمْ فِيهِ مُسْتَجَابٌ»؛ [۲] ازاین‌رو به تکاپو می‌افتد و خود را به زحمت می‌اندازد و پا روی میگذارد 🔹و خواسته‌های‌خدا را بر خواسته‌های خود ترجیح میدهد: «هَل الدّينُ إِلاَّ التَّرجيحُ عِنْدَ الدَّوَرانِ؟!؛ آيا جز ترجيح [آخرت بر دنيا و يا رضاى خدا بر هواى نفس و شيطان] هنگام دوران امر است؟!»؛ ديندارى‌ انسان وقتى معلوم میشود كه بر سر دوراهى و ، و متابعت و و يا قرار گيرد». 🔹 از ناپاکیها می‌بندد و دست به‌سوی آن دراز نمیکند و خود را برای خدا خالی میکند. برای به محبوب به می‌پردازد: «امتثال نافله از امتثال فرايض اقوى است؛ يعنى اگرچه مُمْتَثَل در فريضه اقوى است، ولى امتثال و اظهار و عبديّت در نوافل، اقوى از فرايض است». خلاصه آنکه در این ماه رهسپار جاده میشود. پی نوشت‌ها؛ [۱]بحارالأنوار ج‏۶۸ ص۲۲۱ [۲]عيون أخبارالرضا ج‏۱ ص۲۹۵ منبع: وبسایت مرکز تنظیم و نشر آثار آیت‌ الله العظمی بهجت @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️چگونه انسان می تواند از تسلّط و «وسوسه شیطان» در امان باشد؟ 🔹پاسخ این سؤال در «آیه ۲۷ سوره اعراف» آمده است. خداوند مى فرماید: «إِنّا جَعَلْنَا الشَّیاطینَ أَوْلِیاءَ لِلَّذینَ لا یُؤْمِنُونَ». (ما را اولیاء و سرپرستان قرار دادیم). یعنى آنها هرگز اجازه ورود به منطقه روح و قلب افرادى که آمادگى خود را براى پذیرش آنان اعلام نداشته اند، ندارند؛ و به تعبیر دیگر گام هاى نخستین از طرف خود برداشته مى شود، و اجازه ورود به کشور تن از طرف او داده مى شود، و تنها پس از موافقت خود انسان است که مى تواند از مرزهاى روح او بگذرد. 🔹بنابراین، کسانى که دریچه هاى خود را به روى ببندند، آنها قدرت عبور از آن را نخواهند داشت. آیات دیگر نیز شاهد این حقیقت است. در «آیه ۱۰۰ سوره نحل» مى خوانیم: «إِنَّما سُلْطانُهُ عَلَى الَّذینَ یَتَوَلَّوْنَهُ وَ الَّذینَ هُمْ بِهِ مُشْرِکُون». ( بر آنها است که به او عشق می ورزند و او را خود انتخاب کرده اند و کسانى که او را مى کنند). 🔹همچنین در «آیه ۴۲ سوره حجر» مى خوانیم: «إِنَّ عِبادی لَیْسَ لَکَ عَلَیْهِمْ سُلْطانٌ إِلاّ مَنِ اتَّبَعَکَ مِنَ الْغاوینَ». (تو بر بندگان من تسلط نخواهى داشت، مگر بر که از تو پیروى مى کنند). به تعبیر دیگر: درست است که ما و همکارانش را نمى بینیم، ولى به اصطلاح ردّ پاى آنها را مى توانیم مشاهده کنیم. 🔹هر جا است، در هر نقطه اى ، آماده است، در هر موقع پاى زرق و برق دنیا و به میان مى آید، به هنگام ، و در موقع برافروخته شدن آتش و غضب، حضور قطعى است، و گویا در چنین مواردى، انسان صداى او را با گوش دل مى شنود و ردپاى او را با چشم خود مى بیند. 🔹در این زمینه حدیث جالبى از (علیه السلام) نقل شده است که فرمود: «هنگامى که (علیه السلام) به قوم خود نفرین کرد (و هلاکت آنها را از خدا خواست و طوفان همه را در هم کوبید) نزد او آمده گفت: تو حقى بر گردن من دارى که من مى خواهم آن را تلافى کنم! نوح نبی عليه السلام (در تعجب فرو رفت) گفت: بسیار بر من گران است که حقى بر تو داشته باشم، چه حقى؟! گفت: 🔹همان نفرینى که درباره قومت کردى و آنها را غرق نمودى، و احدى باقى نماند که من او را گمراه سازم، بنابراین من تا مدتى راحتم، تا زمانى که نسل دیگرى به پاخیزند و من به گمراه ساختن آنها مشغول شوم. علیه السلام [با این که حداکثر کوشش را براى هدایت قوم خود کرده بود، در عین حال ناراحت شد و] به گفت: حالا مى خواهى چه جبرانى بکنى؟ 🔹گفت: در «سه موقع» به یاد من باش! که من نزدیک ترین فاصله را به بندگان در این سه موقع دارم: هنگامى که ، تو را فرا مى گیرد به یاد من باش! هنگامى که میان دو نفر مى کنى به یاد من باش! و هنگامى که با تنها هستى و هیچ کس در آنجا نیست باز به یاد من باش»! [۱] پی نوشت: [۱] بحار الانوار، ج ۱۱، ص ۳۱۸؛ و جلد ۶۰، ص ۲۲۲؛ خصال صدوق، ج ۱، ص ۱۳۲، انتشارات جامعه مدرسین، ۱۴۰۳ق؛ درر الاخبار، ص ۱۲۲، دفتر مطالعات تاریخ و معارف اسلامى، طبع اول، ۱۴۱۹ق 📕تفسیر نمونه، آيت الله العظمي مکارم شيرازي، دارالکتب الإسلامیه، چ ۳۲، ج ۶، ص ۱۶۶ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️اثرات گناه در انسان 🔹[تاثیر گناهان] در انسان چیست؟ یکی از تأثیرات این است که وقتی انسان مبتلا است به ، در یک‌ نقطه‌ی‌ حسّاس‌ و‌ کم می‌آورد. آیه‌ی قرآن می‌فرمايد که: «إِنَّ الَّذِينَ تَوَلَّوْا مِنْكُمْ يَوْمَ الْتَقَى الْجَمْعَانِ إِنَّمَا اسْتَزَلَّهُمُ الشَّيْطَانُ بِبَعْضِ مَا كَسَبُوا...». [۱] (کسانی که در روز روبرو شدن دو جمعیت با یکدیگر (در جنگ احد)، فرار کردند، آنها را بر اثر بعضی‌ از که‌ مرتکب‌ شده‌ بودند، به لغزش انداخت...). 🔹در ، آن‌ کسانی که نتوانستند طاقت بیاورند و دلشان در هوای غنیمت آنچنان تپید، که فراموش کردند چه در اختیار آنها و بر عهده‌ی آنها است، و جنگ پیروز را به جنگ مغلوب تبدیل کردند، «اِستَزَلَّهُمُ الشََّیطانُ بِبَعضِ ما کَسَبوا»، اینها قبلاً خطاهایی انجام دادند، آن خطاها اینجا خودش را نشان داد. این یک مرحله است؛ یعنی ما موجب می‌شود که در یک ، در یک نقطه‌ی ، نتوانیم تاب بیاوریم، نتوانیم کنیم. 🔹اگر چنانچه کاری بکنیم که نتیجه آن باشد که «اِنَّمَا استَزَلَّهُمُ الشََّیطان» و پایمان بلغزد و نتوانیم طاقت بیاوریم در آنجایی که باید تاب آورد و طاقت آورد، خطر بزرگی ما را تهدید می‌کند. این یک مرحله است. مرحله‌ی بالاتر از این و بدتر از این، آن است که ما گاهی می‌کنیم، آن خطا موجب می‌شود که ما دچار بشویم؛ یعنی دل‌مان با زبان‌مان اختلاف پیدا کند. آیه‌ی شریفه [می‌فرماید]: «فَاَعقَبَهُم نِفاقًا فی قُلوبِهِم اِلی‌ یَومِ یَلقَونَه‌ُ بِمآ اَخلَفُوا اللهَ ما وَعَدُوهُ وَ بِمَا كَانُوا يَكْذِبُونَ». [۲] (این عمل، (روح) را، تا روزی که خدا را ملاقات کنند، در دلهایشان برقرار ساخت. این بخاطر آن است که از تخلّف جستند؛ و به خاطر آن است که می‌گفتند). 🔹[اگر] انسان با در یک‌جا وفادار نمانَد و را که پیش خدا کرده عمل نکند، این موجب می‌شود که «فَاَعقَبَهُم نِفاقًا فی قُلوبِهِم»؛ البتّه این یک سازوکار کاملاً منطقی هم دارد که حالا وقت نیست من شرح بدهم که چطور می‌شود یک «گناه» در یک انسان به «نفاق» منتهی می‌شود. از این بالاتر، گاهی‌ اوقات‌ ما و خطای‌ ما و کج‌روی ما موجب می‌شود که - پناه بر خدا - به تکذیب‌ «ما انزل‌ الله» مبتلا بشویم؛ «ثُمَّ كَانَ عَاقِبَةَ الَّذِينَ أَسَاءُوا السُّوأَىٰ أَنْ كَذَّبُوا بِآيَاتِ اللهِ وَ كَانُوا بِهَا يَسْتَهْزِئُونَ». [۳] (سپس سرانجام کسانی که مرتکب شدند به جایی رسید که را تکذیب کردند و آن را به مسخره گرفتند!). 🔹راه علاج هم است؛ باید مراقبت کنیم؛ باید کنیم بر خودمان، بر مجموعه‌ مان، انگیزه‌ مان را افزایش بدهیم، کارمان را متراکم‌تر کنیم، پُرکاری، پرهیز از ، خلاصه در یک جمله . «تقوا» یعنی مراقبت از خویش؛ دائم باید خودمان باشیم. البتّه خطاب این حرفها در درجه‌ی اوّل به خود بنده است؛ همه‌مان مسئولیم. پی نوشت‌ها؛ [۱] سوره آل عمران، آيه ۱۵۵ [۲] سوره توبه، آيه ۷۷ [۳] سوره روم، آیه ۱۰ بیانات مقام معظم رهبری در جمع مسئولین نظام ۹۵/۰۳/۲۵ منبع: وبسایت دفتر حفظ و نشر آثار معظم له @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️«نماز» چه نقشی در تربیت انسان ها بر عهده دارد؟ 🔹 «موجود فراموشكارى» است که نه تنها ديگران را فراموش مى كند، بلكه در مواقع بسياری گرفتار نيز مى شود و اين خودفراموشى بزرگترين اوست. دو عامل مهم به اين كمك مى كند؛ نخست زندگى‌ روزانه است، بخصوص در زمانى كه زندگى پيچيده و پر از مشكلات شود، و ديگرى و زرق و برق ها و تشريفات آميخته با هوا و هوس ها و عشق به مال و جاه و شهوات است. 🔹در اين حال درست به مى ماند كه در دو طرف جادّه، قصرهاى سر به فلك كشيده و شاهدان زيباروى را مى بيند كه ناگهان او را از مسير اصلى بازداشته و به پرتگاه مى كشاند. مهم‌ترين آثار بيدار ساختن انسان و پايان دادن به است؛ زيرا هنگامى كه به ميان آمد، وضع به كلى دگرگون مى شود. آيه شريفه «أَقِمِ الصَّلَاةَ لِذِكْرِی». [۱] كه را ياد خدا مى شمارد و آيه شريفه «لَذِكْرُ اللهِ أَكْبَرُ». [۲] كه بعد از جمله «إِنَّ الصَّلَاةَ تَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاءِ وَ الْمُنْكَرِ» آمده، نشان مى دهد كه ريشه‌ اصلى‌ فلسفه‌ نماز در نهاده شده؛ 🔹زيرا سرچشمه همه ، حُبّ دنيا و است كه ، انسان را از آن باز مى دارد، همانگونه كه در «آيه ۲۹ سوره نجم» مى خوانيم: «فَأَعْرِضْ عَنْ مَنْ تَوَلَّىٰ عَنْ ذِكْرِنَا وَ لَمْ يُرِدْ إِلَّا الْحَيَاةَ الدُّنْيَا». (حال كه چنين است از كسى كه از روى گردانده، جز را نخواسته اعراض كن). طبق آيات ديگر قرآن، در اطراف قلب انسان، طواف مى كند، همين كه در آن پيدا شود میگريزد: «إِنَّ الَّذِينَ اتَّقَوْا إِذَا مَسَّهُمْ طَائِفٌ مِنَ الشَّيْطَانِ تَذَكَّرُوا فَإِذَا هُمْ مُبْصِرُونَ». [۳]  🔹و اگر مى بينيم در روايات اسلامى، ، عمود دين و چشمه آب زلال پاك كننده شمرده شده، دليلش همين است؛ به ويژه اگر اين نماز به صورت انجام شود و مؤمنان، به صورت دسته جمعى به درگاه خدا روى آورند. در روايتى از رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) آمده است: «مَنْ صَلّى الصَّلَاةَ فِی جَماعَةٍ فَظَنُّوا بِهِ كُلَّ خَيْرٍ وَ أَقْبِلُوا شَهادَتَهُ». [۴] (هر كس نمازهاى پنج‌گانه روزانه را با [با شرايط كامل] بخواند، هر كار نيكى را درباره او گمان داشته باشيد و شهادت او را بپذيريد). 🔹اگر نگاهى به (طهارت، وضو و غسل) كه را به پاكى جسم و جان، دعوت مى كند، و شرايط ديگر آن مانند پاك و حلال بودن لباس و توجّه به كعبه، كهن ترين مركز توحيد و اركان و محتواى آيات و اذكار و تعقيبات آن شود، ديد و فهم انسان را درباره اهمّيّت‌ فوق‌ العاده اين عبادت بزرگ و بى نظير، گسترش مى دهد و نشان مى دهد كه چه نقش مهمى در و رساندن او به جوار در سير و سلوك معنوى و عرفانى دارد. پی نوشت‌ها؛ [۱] قرآن کریم، سوره طه، آیه ۱۴ [۲] همان، سوره عنکبوت، آیه ۴۵ [۳] همان، سوره اعراف، آیه ۲۰۱ [۴] دعائم الإسلام‏، ابن حيون مغربى، مؤسسة آل البيت (ع)‏، چ ۲، ج ‏۱، ص ۱۵۳ 📕پيام امام اميرالمؤمنين (ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلامية‏، چ ۱، ج ۷، ص ۷۳۰ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️چرا «جهاد با نفس» بزرگتر و بالاتر از «جهاد با دشمن» است؟ 🔸از (عليه السلام) نقل شده كه (صلی الله علیه و آله) لشكرى را به جنگى فرستادند وقتى بازگشتند، فرمودند: «مَرحَباً بِقَومٍ قَضَوا الجِهَادَ الاَصغَرَ وَ بَقِىَ عَلَيهِمُ الجِهَادُ الاَكبَرُ فَقِيلَ: يَا رَسُولُ اللهِ مَا الجِهَادُ الاَكبَرُ قَالَ جِهَادُ النَّفسِ» [۱] (آفرين به گروهى كه را تمام كردند و باقى ماند بر آنها ، پس گفته شد: يا رسول الله [اين همه سختى و مشقت و مجروح و كشته در جنگ است چه چيزى بالاتر از اين است] چيست؟ فرمودند: مبارزه و !). 💠در اينجا به اختصار اشاره مى شود به چند جهت كه چرا نسبت به جهاد با دشمن خارجى بزرگتر و اكبر است؟ 1⃣«از جهت مدّت» 🔹از جهت مدّت، بيشتر است. ظاهراً بعد از زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) جنگى به عنوان نباشد؛ ولى هست، و بر فرض هم كه بعد از حضرت جهادى باشد، در هر زمان بطور ممتد جهاد خارجى نيست، پس از نظر مدّت بيشتر و اكبر است. 2⃣«از جهت عُدّه» 🔹 يعنى «وسيله». وسيله هاى جنگى در هر زمان محدود است و به تناسب آن زمان بايد اسلحه هایى بدست گرفت؛ ولى جنگ درونى و وسيله مخصوصى ندارد، بايد از كلمات انبياء (عليهم السلام) و اولياء و تاريخ گذشتگان وسيله جنگى براى مبارزه با استخدام كرد هر وسيله اى كه بود: «وَ أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ». [۲] 3⃣«از جهت عِدّه» 🔹 يعنى «نفرات». در جنگ معمولا جوانها و در سن مخصوصى به جنگ دشمن خارجى مى روند؛ مثلا از پنجاه ميليون، دو ميليون نفر، ولى در جنگ با ، از پنجاه ميليون، پنجاه ميليون نفر جنگ مى كنند. جنگ با هميشه مشكلتر و بزرگتر از جنگ با است؛ هم چنانكه در عتاب‌ها نسبت به كه از داخل مبارزه مى كنند، بيشتر از كفّار است؛ و اين همان است كه (صلی الله علیه و آله) فرمودند: «دشمن ترين دشمنان، دشمنى است كه بين دو پهلوى تو است، يعنى كه است». 4⃣«جنگ با دشمن داخلى و جهاد نفسانى پشتوانه جهاد خارجى است» 🔹كسى كه بر پيروز است، مبارزه با برايش آسانتر است؛ ولى كسى كه اسيرِ لانه و دانه و همسر است، نمى تواند آن طور كه بايد و شايد با بجنگد. در جنگ آمريكا با ويتنام، آمریکایی ها پانصد هزار نفر سرباز كار كرده وارد عمل كردند، و براى روحيه دادن به آنها با هواپيماها مشروبات الكلى و زنهاى خواننده فرستادند؛ ولى در دوران جنگ تحميلى با عراق ديديم كه چگونه و و به رزمندگان روحيه مى داد! آرى بايد روحيه و پشتوانه از درون و از ميدان باشد نه از برون. 5⃣«اهميت جهاد به اهميت و قدرت دشمن است» 🔹جنگ با يك كشور كوچك آسانتر است تا با يك كشور بزرگ؛ زيرا هر چه قويتر باشد جنگ با آن مشكلتر است، و و هم پيمان آن ، قوی ترين دشمنان عالم هستند. 6⃣«از حيث نتيجه» 🔹نتيجه جهاد با دشمن خارجى يا پيروزى است يا شهادت، كه هر كدام باشد در مسير الهى (اِحدَى الحُسنَيَين) است، ولى نتيجه و پيروزی در آن ميدان، رسيدن به است و رضاى بنده از خدا و رضايت او از بنده «يَا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ - ارْجِعِى إِلَى رَبِّكِ رَاضِيَةً مَّرْضِيَّةً - فَادْخُلِى فِى عِبَادِى - وَ ادْخُلِى جَنَّتِى» [۳] (اى [و اى كسى كه به اين مقام رسيده اى] به سوى پروردگارت برگرد، در حالى كه راضى هستى، و از تو راضى است، پس داخل بندگان من شو و داخل من شو). پی نوشت: [۱] منهاج البراعة فی شرح نهج البلاغة، ج ‏۶، ص ۱۳۲ [۲] قرآن کریم، سوره انفال، آیه ۶۰ [۳] همان، سوره فجر، آیات ۲۷ الی ۳۰ 📕اخلاق اسلامى در نهج البلاغه، مكارم شيرازى، تهيه و تنظيم، اکبر خادم الذاکرین، نسل جوان‏، چ ۱، ج ۲، ص ۲۸۲ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
⭕️خداوندا ما هیچیم هیچ، و هرچه هست از تو و به سوی توست 🔹! ما هیچیم هیچ! و هرچه هست از تو و به سوی تو است. ما به قدرت مطلق تو امیدواریم و از تو می‌کنیم. اگر تو با مایی و را به پشیزی نمی‌شناسیم. تو خود یار این و این جوانان مخلص باش؛ و رحمت خود را بر این شهیدان جاوید نثار فرما. 🔹و جانبازان، این شهیدان زنده را شفا و اخلاص و اجر عنایت نما؛ و به بازماندگان آنان و خاندان و پرستاران اینان صبر و جزای خیر مرحمت... و به ملت‌ شریف‌ ایران هرچه بیشتر استقامت و مقاومت و صبر و بردباری در راه پیشبرد مقاصد اسلام عنایت فرما؛ 🔹و بین ملت‌های اسلامی، توحید کلمه ایجاد فرما و دولت‌های اسلامی را از خواب گران بیدار نما و را به اوج خود برسان و دست و و ماجراجویان را از اسلام و جمهوری‌ اسلامی‌ ایران قطع فرما و طمع طمعکاران را به ناکامی برسان و کیْد آنان را به خودشان برگردان، 🔹و صلوات بی‌پایان خود را به انبیای معظم، بویژه اشرف و خاتم آنان - صلی الله علیه و آله و علیهم - نثار فرما و درود بی‌پایان به ائمه معصومین - سیّما خاتمهم و غائبهم بقیة الله - علیهم السلام - بفرست؛ و ما را از شرّ و نجات مرحمت فرما. بیانات حضرت امام ۶۳/۱۱/۱۸ منبع: وبسایت روح الله (ره) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️مراحل نفوذ «شیطان» در انسان در کلام «امام علی» (علیه السلام) چگونه بیان شده است؟ 🔹در خطبه هفتم چگونگی در انسان در چند مرحله دقیقاً بیان شده است و (علیه السلام) آن را با و و خود در لابه‌لاى تشبیهات زیبا و گویا به بهترین وجهى شرح میدهد، به گونه اى که بهتر از آن تصوّر نمیشود. در نخستین مرحله به این حقیقت اشاره ميفرمايد که: در وجود هر انسانى است، نه اجبارى. این هستند که به او «چراغ سبز» نشان میدهند، و جواز ورودش را در کشور وجود خویش صادر ميکنند. 🔹حضرت ميفرمايد: «اِتَّخَذُوا الشَّیْطانَ لاَمْرِهمْ مِلاکاً» ([این زشت سیرتان] را ملاک و اساس کار خود قرار دادند). این همان چیزى است که در به روشنى به آن اشاره شده؛ ميفرمايد: «اِنَّهُ لَیْسَ لَهُ سُلطان عَلَى الَّذینَ آمَنُوا وَ عَلى رَبِّهِمْ یَتَوَکَّلُونَ اِنَّما سُلْطانُهُ عَلَى الَّذینَ یَتَوَلَّوْنَهُ وَ الَّذینَ هُمْ بِهِ مُشْرِکُونَ»؛ [نحل، ۹۹و۱۰۰] (او بر کسانى که دارند و بر پروردگارشان مى کنند تسلّطى ندارد؛ او تنها بر کسانى است که او را به برگزیده اند و کسانى که به وسیله او می ورزند و به به جاى فرمان خدا گردن مى نهند). 🔹در مرحله دوّم ميفرمايد: «وَاَتَّخَذَهُمْ لَهُ اَشْراکاً» ([بعد از این انتخابى که از سوى گمراهان انجام میشود، شیطان نیز انتخابى میکند و آن این که] آنها را به عنوان [یا شریکان] خویش برگزیده است). سپس در همین مرحله، به توضیح جمله سربسته فوق پرداخته، ميفرمايد: «فَباضَ وَ فَرَّخَ فى صُدُورِهِمْ» (او در درون‌ سینه‌ هاى‌ آنها کرد، سپس آن را مبدّل به نمود). در این تشبیه جالب (عليه السلام)، «سینه‌ هاى شیطان صفتان» را و «محل تخم‌گذاری» او معرفى میکند و به دنبال آن مى افزاید: 🔹«وَدَبَّ وَ دَرَجَ فی حُجُورِهِمْ» (این جوجه‌هاى شیطانى از درون سینه هاى آنها خارج شده، در دامانشان حرکت کرد و پرورش یافت). سپس به بیان مرحله سوّم این پرداخته، ميفرمايد: «فَنَظَرَ بِأَعیُنِهِمْ، وَ نَطَقَ بِاَلْسِنَتِهِمْ» (کارشان به جایى رسید که با چشم آنها نگاه کرد و با زبانشان سخن گفت). یعنى سرانجام این که مبدّل به جوجه شده بود و پرورش یافت و قوى شد، تبدیل به میشود متّحد با آنها، یعنى در تمام اعضاى آنها میکند، بطورى که «صاحب شخصیت دوگانه‌اى» مى شوند. 🔹از یک نظر و از یک نظر ؛ ظاهرشان شبیه انسان هاست، امّا شیطانى است. چشم و گوش و زبان و دست و پاى آنها همه به فرمان است و طبیعى است که همه چیز را به مى بینند و گوششان آماده شنیدن نغمه هاى شیطان است. در چهارمین مرحله، به نتیجه نهایى این «سیر انحرافى تدریجى» پرداخته، ميفرمايد: هنگامى که به اینجا رسیدند: «فَرَکِبَ بِهِمُ الزَّلَلَ، وَ زَیَّنَ لَهُمْ الْخَطَل» (شیطان آنها را بر و سوار کرد، [مرکبى که آنها را به سوى انواع و کفر و ضلالت مى کشاند] و و هزل و باطل را در نظر آنان زینت بخشید).  🔹این سخن شبیه همان چیزى است که (عليه السلام) در کلام نورانى دیگرى ميفرمايد: «آگاه باشید و خطاها همچون مرکبهاى سرکش و لجام گسیخته اند که ، بر آن سوار میشوند!». [نهج‌البلاغه، خ۱۶] در پنجمین و آخرین مرحله، ميفرمايد: «اعمال آنها اعمال کسى است که او را در شریک ساخته و سخنان باطل را بر زبان او نهاده است». اشاره باینکه آنها بخوبى گواهى میدهد که در آنها کرده و به راهى که میخواهد مى برد. سخنانشان و نگاه هاى آنها ، و در مجموع اعمال آنها ردّ پاى شیطان بخوبى دیده میشود، 🔹و در واقع (عليه السلام) میخواهد در این مرحله، طریق شناخت اینگونه اشخاص را که همان است نشان دهد. آخرین نکته اى که لازم میدانیم در این اشاره کوتاه ذکر کنیم این است که طبق صریح بعضى از آیات قرآن، منحصر به و لشکر پنهانى او نیستند، بلکه گروهى از نیز شیطان نامیده شده اند. چرا که کار آنها عیناً همان کار شیاطین است: «اینچنین در برابر هر پیامبرى دشمنى از شیاطین و قرار دادیم که بطور سرّى سخنان فریبنده و بى اساس را براى اغفال مردم ـ به یکدیگر مى گفتند». [ترجمه آیه۱۱۲ سوره انعام] باید مراقب وسوسه هاى همه آنها بود.  📕پيام امام اميرالمومنين، ناصر مكارم شيرازى، دارالكتب الاسلاميه‏، تهران‏، ۱۳۸۷س، ج۱ ص۴۶۰ منبع:وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️پس از نفرین كردن و غرق شدن قوم حضرت نوح (عليه السلام)، «شیطان» چه نصیحتی به او کرد؟ 🔹پس از آنكه قوم‌ حضرت‌ نوح (عليه السلام) غرق شدند خدمت (عليه السلام) رسيد و گفت: تو خدمت بزرگى به من كردى، من نيز مى خواهم به تو خدمتى كنم! (عليه السلام) با تعجّب پرسيد: چه خدمتى به تو كرده ام؟ گفت: اين جمعيّتى كه نفرين كردى و نابود شدند و نسل آنها را، شب و روز مى بايست مى كردم و تلاش و زحمت مى كشيدم تا هدايت نشوند، اكنون كه هلاك شده اند تا مدّتى آسوده ام؛ 🔹زيرا كسانى كه من بر آنها سلطه داشتم نابود شده اند و آنها كه مانده اند سلطه اى بر آنان ندارم! (عليه السلام) با شنيدن اين سخن ناراحت شد و گريست. سپس خطاب آمد كه را بشنو. از اين روايت معلوم مى شود كه هم در گوشه وجدانش نقطه اميدى هست هر چند بيدار نمى شود. به هر حال خطاب به حضرت گفت: در سه جا مراقب من باش كه حضور جدّى دارم و به وسوسه مى پردازم: 1⃣«اُذْكُرْنِى اِذَا غَضِبْتَ» (به هنگام و به ياد من باش [كه بسيار به تو نزديكم]). بسيارى از «قهرها»، «نزاعها»، «طلاقها»، «گناهان» و مانند آن به هنگام و رخ مى دهد، و لذا توصيه شده به هنگام تصميمى نگيريد و از آن محل خارج شويد. 2⃣«وَ اذْكُرْنِى اِذَا حَكَمْتَ بَيْنَ اِثْنَيْنِ» (به هنگام بين دو نفر [نيز] به ياد من باش)، كه در چنين حالتى به تو نزديكم و سعى مى كنم تو را از مرز خارج كنم. 3⃣«و اذْكُرْنِى اِذَا كُنْتَ مَعَ إِمْرَأَةٍ خَالِياً لَيْسَ مَعَكُمَا اَحَدٌ» [۱] (و به هنگامى كه با زن بى مانعى خلوت كرده اى و هيچ كس غير از شما دو نفر در آنجا نيست [نيز مراقب وسوسه هاى من باش]). در چنين مكانى نفر سوم است و لذا خلوت با را حرام شمرده اند. پی نوشت: [۱] الخصال‏، ابن بابويه، محمد بن على‏، محقق / مصحح: غفارى، على اكبر، انتشارات اسلامى، قم، ۱۳۶۲ش، چ اول‏‏، ج ‏۱، ص ۱۳۲ 📕داستان ياران، مكارم شيرازى، ناصر، تهيه و تنظيم: عليان نژادى، ابوالقاسم، ‏مدرسه امام على بن ابى طالب (عليه السلام‏)، قم‏، ۱۳۹۰ش، ‏چ اول‏، ص ۱۷۴ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️نقش و جایگاه خانواده در شیوع بی‌حجابی در جامعه (بخش اول) 🔸یکی از سوالات مهم و کاربردی که در عرصه  و  ذهن پژوهشگران و محققان علوم اجتماعی و اسلامی را به خود جلب کرده؛ چرایی و علت این پدیده اجتماعی یا ناهنجاری اجتماعی است؟ به راستی چه علت و یا عواملی موجب می شود افرادی در جامعه به مبانی و اصول ارزشی و دینی و اجتماعی خود پشت پا بزنند و با لجاجت و پافشاری سعی در ادامه دادن به رفتار خود در جامعه داشته باشند. برای دستیابی به این پرسش سعی داریم ریشه ها و عوامل تأثیرگذار در این امر را مورد بحث و بررسی قرار دهیم. 💠ریشه و علت پیدایش بی حجابی در جامعه 🔹گاهی برخی افراد با دیدن صحنه هایی از در جامعه بدون بررسی مؤلفه های روانشناسانه و جامعه شناسی تمام علت و منشأ این رفتار غیر دینی را  برنامه های استکباری و استعماری می دانند، و چشم خود را بر روی سایر عوامل تأثیرگذار در شیوع در جامعه می بندند. این در حالی است که بسیاری از دست‌خوش یک سلسله علل ، ، ، است، که باید هر یک از عوامل را در محیط های مختلف زندگی از جمله خانواده، محیط کار و آموزش مورد بررسی و تأمل قرار گیرد.   💠نقش و جایگاه خانواده در شیوع بی حجابی در جامعه 1⃣«عدم پایبندی و عملکرد منفی والدین» 🔹بدون شک اولین و مؤثرترین جایی که هویت دینی و اجتماعی انسان در آن شکل می گیرد است، از این رو اگر گرامی در خود کوتاهی نمایند، و هیچ گونه دغدغه و یا برنامه ای برای هدایت و سالم سازی رفتار کودکان و فرزندان خود نداشته باشند، آنان عملکرد منفی، و در مواردی خلاف عرف و اخلاق را از خود بروز خواهند داد. «کُلُّ مَوْلُودٍ یُولَدُ عَلَى الْفِطْرَةِ حَتَّى یَکُونَ أَبَوَاهُ یُهَوِّدَانِهِ وَ یُنَصِّرَانِهِ». [۱] (همه با متولد می شوند، این پدر و مادر اویند که او را یهودی، مسیحی می کنند). 🔹در مسأله نیز به همین منوال است، در واقع وقتی ، خود را از ابتدای طفولیت و کودکی با و غربی عجین می کنند و این چنین به او وانمود می شود که تو با بدن برهنه و عریان زیباتر به نظر می رسی، این چنین کودکی را به عنوان یک نازیبایی تصور می کنند؛ از این رو از آن گریزان می شود. در واقع این رفتار به طور عینی مصداق بارز رفتار و عملکرد شیطان است که نازیبایی ها را زیبا و زیبایی ها را زشت جلوه می دهد. «وَ إِذْ زَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطَانُ أَعْمَالَهُمْ». [۱] (و [یاد کن‏] هنگامى را که اعمال آنان را برایشان بیاراست‏). 🔹حضور در مجالس مختلط و بدون ضابطه‌ی خانوادگی و همچنین شرکت در مجالس لهو و لعبی که فرهنگ برهنگی را با خود به همراه دارند، همه و همه در می تواند موجب تغییر رویکرد فرزندان در سبک زندگی و پوشش دینی آنان شود. ... پی نوشت؛ [۱] بحارالانوار، ج۳، ص۲۸۱، ح۲۲ نویسنده؛ علی بیرانوند منبع؛ راسخون @tabyinchannel