eitaa logo
تبیین
2.6هزار دنبال‌کننده
5هزار عکس
441 ویدیو
34 فایل
🔺اهداف: 🔹تهذیب نفس 🔹امام شناسی و مهدویت 🔹روشنگری و بصیرت‌افزایی 🔹ارتقاء بینش دینی و سیاسی 🔹دشمن شناسی و جنگ نرم 🔹ارتقاء مهارت‌های تربیتی 🔹و... 🔸هدف ارائه‌ی الگوست؛ با شبکه‌های اجتماعی کسی متفکر نمی‌شود، باید #کتاب خواند.
مشاهده در ایتا
دانلود
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️بصیرت و آگاهی، توسعه و تعالی 🔹 و آگاهی چه در حوزه فردی و چه اجتماعی و سیاسی «عنصری کلیدی» برای توسعه و به کمال رسیدن هر جامعه ای می باشد و این واژه ای صرفا دینی نیست، و لازمه‌ حیات‌ انسان بما هو انسان است. [۱] در زندگی فردی و اجتماعی خود نیاز به هدف داشتن و شناخت مقصد و هدف هستند. 🔹اگر در جامعه ای آگاهی های لازم که از آن به یاد می کنیم وجود نداشته باشد، آن جامعه یا اسیر تقلید کورکورانه خواهد شد، و یا دچار بحران معنی و هویت می شود، و یا زمانی به خود می آید که دیگر دیر شده و همه چیز را تصاحب کرده است. گرچه در همه ادوار تاریخی اهمیت داشته است، اما جهان امروز بیش از هر زمان دیگری تشنه است. واژه ، از مادّه به معناى بینایی، بینش دل، علم به چیزی، درشتى و زُمختى، سختى، حجّت و عقیده قلبی است. [۲] 💠بصیرت فردی و اجتماعی 1⃣«بصیرت فردی در حوزه دین و اندیشه» 🔹 آن است که هر فردی بتواند به پاسخ متقن و دقیقی بدهد، یعنی بداند از کجا آمده و برای چه آمده و به کجا می رود؟ و در یک جمله در با «آگاهی لازم» و «حساسیت» برخورد کند، و اگر فردی بخواهد با «تقلید کورکورانه» پیش برود و یا وام‌دار سنت پدران خود باشد، امکان دارد جریان های مختلف فکری آنها را در دام خرافه های رنگارنگ خود اسیر کنند. 🔹 (صلی الله علیه و آله) هم راه و روش خود و پیروانش بر طریق است؛ می‌ فرماید: «قُلْ هَٰذِهِ سَبِيلِي أَدْعُو إِلَى اللهِ عَلَىٰ بَصِيرَةٍ أَنَا وَ مَنِ اتَّبَعَنِی وَ سُبْحَانَ اللهِ وَ مَا أَنَا مِنَ الْمُشْرِكِينَ» (بگو این راه من است، من و پیروانم، و با ، همه مردم را به سوی خدا دعوت می‌کنیم! منزّه است خدا! و من از مشرکان نیستم!). [یوسف، ۱۰۸] همچنین بین بندگان با بصیرت و بی بصیرت فرق می گذارد، «وَ ما یَسْتَوِی الْأَعْمى‏ وَ الْبَصِیرُ وَ لَا الظُّلُماتُ وَ لَا النُّورُ» ( و [کافر و مؤمن،] یکسان نیستند). [فاطر، ۱۹ و ۲۰] 2⃣«بصیرت سیاسی اجتماعی» 🔹 و آگاهی همان گونه که در «زندگی فردی» بسیار اهمیت دارد، در «زندگی اجتماعی و سیاسی» نیز از اهمیت ویژه ای برخوردار است. در طول تاریخ هر کجا جامعه ای «بصیرت سیاسی» خود را از دست داد، ضربه شدیدی از آن طریق بر خود وارد ساخت. همچنین هر کجا شیعیان داشتند موفقیت های علمی، سیاسی و توسعه و پیشرفت فراوانی بدست آوردند؛ در مقابل هر کجا شیعیان و بزرگان از علما نداشتند، جامعه را از حرکت باز داشتند. به عنوان طلایه دار ، جملات کلیدی و کلید واژه های مهمی را در خلال مباحث خود مطرح کرده اند که به چند مورد اشاره خواهیم داشت: 🔹«از جمله‌ی چیزهایی که امروز لازم است، است؛ بصیرت سیاسی! ببینید؛ وقتی باشد، انسان می تواند محیط پیرامون خود و محیط‌های دور و نزدیک را بشناسد؛ یعنی این. وقتی بصیرت نباشد، انسان مجذوب یک چیزی می شود که واقعاً جاذبه‌ای ندارد». [۳] «یکى از مصادیق مهم همین است که انسان بداند امروز چه نیازى در وجود دارد». [۴] « یعنی بفهمیم که چه کسی دارد ما را به کجا می برد؛ آیا به سمت اهداف اسلامی داریم حرکت می کنیم؟ یا آنچنان‌ که مایل است، به سمت بی‌مبالاتی بیشتر حرکت می کنیم؟» [۵] 🔹اگر در زندگی شخصی خود و در زندگی اجتماعی و در بعد سیاسی خواهان پیروزی و سعادت و پیشرفت هستند، باید به و «بصیرت افزایی» توجه کنند؛ و نکته دیگری که باید در نظر داشت این است که تنها در موضوعات دینی و سیاسی مطرح نیست، که حالا کسی بگوید من دین را نمی پذیرم، پس بصیرت را هم کنار می گذارم، بلکه و آگاهی برای انسان از آن جهت که است، اهمیت دارد و حتی در مادی ترین تفکرات هم بصیرت و آگاهی مورد نیاز است. پی نوشت‌ها؛ [۱] الصحاح (تاج اللغة و صحاح العربیة)، ج ۲، ص ۵۹۱ [۲] انسان بماهو انسان است؛ یعنی انسان را از آن جهت كه انسان است باید دوست داشت، و به اصطلاح امروز انسان با ارزشهای انسانی. (آیت الله مرتضی مطهری، مجموعه آثار، ج ۲۲، ص ۹۱۴) [۳] بیانات مقام معظم رهبری ۹۵/۰۸/۲۶ [۴] همان، ۹۵/۰۶/۱۶  [۵] همان، ۹۵/۰۵/۳۱ نویسنده: علیرضا پیوگانی منبع؛ تبیان @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️از معاشرت و دوستی با این افراد بپرهیزید! 🔹در اینجا از تاثیر سخن گفته شده و همچنین افرادی که با آنها از نظر معیارهای اسلامی ممنوع است معرفی شده اند. در زندگی همواره از کسانی که با آنها رفت‌و آمد‌ دارند  های رفتاری خود را برداشت می کنند و همین امر موجب تأثیرگذاری مستقیم در و می باشد. خداوند متعال نقش همنشین را تا حد عاقبت به شر نمودن انسان بیان فرموده است: 🔹«وَ یوْمَ یعَضُّ الظَّالِمُ عَلی یدَیهِ یقُولُ یا لَیتَنِی اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِیلًا یا وَیلَتی لَیتَنِی لَمْ أَتَّخِذْ فُلاناً خَلِیلًا لَقَدْ أَضَلَّنِی عَنِ الذِّکرِ بَعْدَ إِذْ جاءَنِی وَ کانَ الشَّیطانُ لِلْإِنْسانِ خَذُولًا». [فرقان، ۲۷-۲۸] (به خاطر بیاور روزی را که دست خویش را از شدت حسرت به دندان میگزد و میگوید: ای کاش با رسول خدا راهی برگزیده بودم، ای وای بر من! کاش [شخص گمراه] را خود انتخاب نکرده بودم! او مرا از یاد حق ساخت، بعد از آن که آگاهی به سراغ من آمده بود، و همیشه مخذول کننده انسان بوده است». 🔹پیامبر اکرم(ص) نیز در این باره میفرماید: «الْمَرْءُ عَلَی دِینِ خَلِیلِهِ فَلْینْظُرْ أَحَدُکمْ مَنْ یخَالِل». [بحار، ج۷۱، ص۱۹۲] (انسان بر دین دوستش است، پس هریک از شما مراقب باشد که با چه کسی میکند». لذا اجازه و برقراری ارتباط با هرکسی را نداده و برای معاشرت با دیگران را مطرح نموده و از پیروان خود میخواهد از همنشینی با کسانی که این ارزش ها و معیارها را ندارند دوری کنند. از همین رو در آیات و روایات متعددی از معاشرت و دوستی با برخی افراد که از لحاظ و ، با معیارهای اسلامی سنخیت ندارند، منع نموده که به تعدادی از آنها به صورت فهرست وار اشاره می‌نماییم: 💠کافران 🔹در قرآن کریم آمده است: «لا یتَّخِذِ الْمُؤْمِنُونَ الْکافِرِینَ أَوْلِیاءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِینَ...». [آل عمران، ۲۸] (افراد باایمان نباید به جای مؤمنان، را دوست و سرپرست خود انتخاب کنند) 💠دشمنان خدا و مؤمنین 🔹خداوند متعال در قرآن میفرماید: «یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا عَدُوِّی وَ عَدُوَّکمْ أَوْلِیاءَ». [ممتحنه، ۱] (ای کسانی که ایمان آورده اید! من و دشمن خودتان را دوست نگیرید!) 💠منحرفان اعتقادی 🔹امام صادق(ع) در این باره میفرماید: «لَا تَصْحَبُوا أَهْلَ الْبِدَعِ وَ لَا تُجَالِسُوهُمْ فَتَصِیرُوا عِنْدَ النَّاسِ کوَاحِدٍ مِنْهُمْ». [کافی، ج۲، ص ۳۷۵] (رفاقت نکنید با ، و همنشین آنها نشوید تا در نظر مردم یکی از آنها شمرده شوید) 💠سبک شمارندگان نماز 🔹امام صادق (ع) میفرماید: «اخْتَبِرُوا إِخْوَانَکمْ بِخَصْلَتَینِ فَإِنْ کانَتَا فِیهِمْ وَ إِلَّا فَاعْزُبْ ثُمَّ اعْزُبْ ثُمَّ اعْزُبْ مُحَافَظَةٍ عَلَی الصَّلَوَاتِ فِی مَوَاقِیتِهَا وَ الْبِرِّ بِالْإِخْوَانِ فِی الْعُسْرِ وَالْیسْر». [کافی، ج۲، ص۶۷۲] (دو خصلت‌اند که در هر که باشند خوب است و اگر در کسی نباشند دور شو از او، سپس دور شو و باز هم دور شو، گفته شد که آن دو خصلت کدامند؟ فرمود:  در وقت خودش و مواظبت بر آن، و نیکی کردن به برادران دینی در سختی و راحتی) 💠غافلان از یاد خدا 🔹خداوند متعال میفرماید: «وَ لا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنا قَلْبَهُ عَنْ ذِکرِنا وَ اتَّبَعَ هَواهُ وَ کانَ أَمْرُهُ فُرُطاً». [کهف، ۲۸] (و از کسانی که قلبشان را از یاد خود ساختیم اطاعت مکن! همانها که از هوای نفس پیروی کردند، و کارهایشان افراطی است) 💠کسانی که احکام دین را نادیده میگیرند 🔹رسول خدا (ص) فرمود: «چهار چیز دل را می میراند که یکی از آنها همنشینی با مردگان است؛ سوال کردند: همنشینی با مردگان چیست؟ حضرت فرمود: همنشینی با کسانی که را گم کرده و از پایبند بودن به آنچه را که امر کرده منع میکنند». [بحار، ج۱، ص۲۰۳] 💠دروغگو، گناهکار، بخیل، نادن و قاطع رحم 🔹امام سجاد (ع) در توصیه ای فرزندشان امام باقر (ع) را از رفاقت با پنج دسته بر حذر داشتند و فرمودند: «ای فرزندم، به پنج گروه نظر کن و با آنها رفاقت نکن و سخن نگو و همراه آنها نشو: از رفاقت با   بپرهیز که او مانند سراب است که نزدیک را دور و دور را نزدیک جلوه میدهد؛ از دوستی با (گناهکار) اجتناب کن که تو را به یک لقمه یا کم تر میفروشد؛ از رفاقت با خودداری کن که تو را در زمانی که نیاز به او داری، رها میکند؛ از مصاحبت با بپرهیز که او میخواهد به تو نفع رساند، اما ضرر میرساند؛ از دوستی با کسی که از بریده، دوری کن که او را در قرآن ملعون یافته ام». [بحار، ج۷۱، ص۱۹۹] منبع: وبسایت راسخون @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️هدف از فرستادن «حضرت آدم» (علیه السلام) به زمین چه بود؟ 🔹(ع) در خطبه ۹۱ «نهج البلاغه» می فرماید: «فَأَهْبَطَهُ بَعْدَ التَّوْبَةِ لِيَعْمُرَ أَرْضَهُ بِنَسْلِهِ، وَ لِيُقِيمَ الْحُجَّةَ بِهِ عَلَى عِبَادِهِ» (خداوند (ع) را بعد از توبه از بهشت فرو فرستاد تا با كمك خود، زمين را آباد سازد، و را بر بندگانش، اقامه كند). با توجه به عبارت قبل از این فراز که حضرت میفرماید: خداوند (ع) را در زمين جاى داد، استفاده میشود كه منظور از هبوط و نزول (ع)، هبوط و نزول مكانى نيست، بلكه «مقامى» است؛ يعنى خداوند (ع) را از آن مقام والايى كه داشت به خاطر اين ترك اُولى تنزّل داد. 🔹تعبير به و به وسيله (ع) و نسل او نشان میدهد كه بايد هدف همه عمران و آبادى زمين باشد، نه تخريب آن بوسيله جنگها و اختلافات ويرانگر و يا تنبلى و سستى و بيكارى و يا حتّى تخريب محيط زيست! و جالب اينكه اين عمران و آبادى بعد از توبه صورت گرفته، و تا انسان از خطاهاى خود نكند توفيق اين عمران و آبادى دست نمیدهد. در نيز ميخوانيم: «هُوَ أَنْشَأَكُمْ مِنَ الْأَرْضِ وَ اسْتَعْمَرَكُمْ فِيهَا فَاسْتَغْفِرُوهُ ثُمَّ تُوبُوا إِلَيْهِ...» [۱] (اوست كه شما را از آفريد و آن را به شما واگذاشت؛ پس از او آمرزش بطلبيد سپس به سوى او بازگرديد...). 🔹در ضمن از جمله «فَأَهْبَطَهُ بَعْدَ التَّوْبَةِ» به خوبى استفاده میشود كه هبوط آدم بعد از توبه صورت گرفته است. از بعضى از آيات «قرآن مجيد» استفاده میشود كه توبه قبلاً بوده و از بعضى استفاده مى شود كه توبه بعداً صورت گرفته است و جمع ميان آنها كاملاً ممكن است، كه (ع) توبه از خطاى خود را مكرّر انجام داد: هم قبل از هبوط و هم بعد از هبوط؛ و بسيار میشود كه انسان خطايى مرتكب شود و ساليان دراز هر زمان به يادش مى آيد، از آن استغفار ميكند. 🔹نكته ديگرى كه در عبارت فوق به چشم مى خورد و بارها در آيات «قرآن مجيد» به آن اشاره شده، مسئله بر بندگان است. گرچه خداوند به انسانها داده است، ولى به آن اكتفا نفرموده، بلكه با فرستادن «پيامبران» و «نزول كتابهای آسمانى» و «ابلاغ مبلّغان الهى» - كه در هر عصر و زمان صورت مى گرفته - را بر بندگانش تمام كرد، همانگونه كه در ادامه اين سخن مى فرمايد: «و لَمْ يُخْلِهِمْ بَعْدَ أَنْ قَبَضَهُ، مِمَّا يُؤَكِّدُ عَلَيْهِمْ حُجَّةَ رُبُوبِيَّتِهِ، وَ يَصِلُ بَيْنَهُمْ وَ بَيْنَ مَعْرِفَتِهِ، بَلْ تَعَاهَدَهُمْ بِالْحُجَجِ عَلَى أَلْسُنِ الْخِيَرَةِ مِنْ أَنْبِيَائِهِ، وَ مُتَحَمِّلِي وَدَائِعِ رِسَالَاتِهِ، قَرْناً فَقَرْناً؛ حَتَّى تَمَّتْ بِنَبِيِّنَا مُحَمَّد(ص) حُجَّتُهُ، وَ بَلَغَ الْمَقْطَعَ [۲] عُذْرُهُ وَ نُذُرُهُ». 🔹(بعد از مرگ (ع)، بندگان را از بر ربوبيّتش خالى نگذاشت و ميان فرزندان آدم (ع) و معرفت خويش پيوندى برقرار ساخت و قرن به قرن، و دليلها را بر زبان برگزيده و حاملان ودايع رسالت خويش براى آنها اقامه نمود، تا اينكه به وسيله پيامبر ما (ص) حجّتش تمام شد [و سلسله پيامبران ختم گرديد] و بيان و [و بشارت] به آخر رسيد). جمله «لَمْ يُخْلِهِمْ بَعْدَ أَنْ قَبَضَهُ» نشان میدهد كه (ع) يكى از «پيامبران الهى» و از «حجّت» هاى او بوده است، و بعد از رحلت او، خدا پيامبران ديگرى در هر زمان فرستاد و همچنان ادامه يافت تا به (ص) رسيد. [۳] 🔹در اينجا اين سؤال پيش مى آيد كه اگر اتمام حجّت در هر عصر و زمان لازم است چرا با ظهور (ص)، سلسله پيامبران پايان گرفت و آن حضرت خاتم انبياء بود؟ پاسخ اين سؤال با توجّه به يك نكته روشن میشود و آن اينكه خداوند آخرين دستورات و را بر (ص) نازل كرد و اصول جامع و ضوابط متينى را مقرّر داشت كه دانشمندان هر قوم و هر ملّت در سايه آن مى توانند راه خود را به سوى خدا و طريق خويش را به سعادت بازيابند، بخصوص اينكه (ص) تا دامنه قيامت خواهند بود. پی نوشت‌ها؛ [۱] سوره هود، آيه ۶۱ [۲] «مَقْطع» به معناى پايان است [۳] جمله «لِيُقِيمَ الْحُجَّةَ بِهِ عَلَى عِبَادِهِ» (بنابراين كه ضمير «به» به آدم بر گردد)، نيز دليل ديگرى بر نبوّت آدم (ع) است و تعبير به «عِبَادِهِ» اشاره به حوّا و فرزندان آدم است. به علاوه سرنوشت آدم و خروج از بهشت بعد از ارتكاب خطا، حجّتى براى همه بندگان تا روز قيامت مى تواند باشد. 📕پيام امام اميرالمؤمنين(ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دارالكتب الاسلامية‏، تهران‏، ۱۳۸۶ش، چ اول‏، ج ۴، ص ۱۶۶ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
⭕️نام امام حسین (ع) پرچم عدالت و فضیلت های معنوی است 🔹روز ، روز ولادت  علیه‌ السّلام است؛ یعنی مظهر و پاک برای خدا. این مجاهدت اگر از سوی جواب داده شد، مثل مجاهدت نبىّ‌اکرم می‌شود که را به‌ وجود آورد و تاریخ را عوض کرد؛ اما اگر با کمک و همراهی دل‌های مؤمن مواجه نشود، مانند می‌شود که  به شهادت میرسد. 🔹 ، تاریخ را هدایت می‌کند. بالفعل نمی‌تواند موفّقیت ظاهری پیدا کند، اما در طول تاریخ، موفّقیت حتمی متعلّق به اوست؛ همان‌طور که همه نبوّت‌ها و همه راهنمایان بشر و راهنمایان الهی در طول تاریخ، این را داشته‌اند. لذا شما می‌بینید با گذشت سیزده، چهارده قرن، نام  پرچم و های معنوی است و همین نام توانسته است این انقلاب را به‌ وجود آورد. 🔹این - که از این حیث، شبیه نهضت نبىّ‌اکرم است؛ یعنی به موفّقیت رسید و و و و با آن همراهی کردند و امام را تنها نگذاشتند - توانست پرچم شوکت و عزّت را سرِ پا کند. این را از  الهام گرفت و مظهر شد. بیانات مقام معظم رهبری ۸۱/۰۷/۱۷ منبع: وبسایت دفتر حفظ و نشر آثار معظم له @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️فلسفه «عبادات» چیست؟ 🔹بى شك، از عبادت ما و فرشتگان بى نياز است، و اگر تمام جهانيان، راه ايمان يا كفر را پيش گيرند چيزى بر جلال او افزوده يا از آن كاسته نمى شود. از این رو می فرماید: «إِنْ تَكْفُرُوا أَنْتُمْ وَ مَنْ فِى الْاَرْضِ جَمِيعاً فَإِنَّ اللهَ لَغَنِىٌّ حَمِيدٌ»؛ [۱] و نيز مى فرمايد: «وَ مَنْ كَفَرَ فَإِنَّ اللهَ غَنِىٌّ عَنِ الْعَالَمِينَ». [۲] 🔹هر كس هر چيز دارد از بركات ذات‌ پاك‌ پروردگار و رشحه اى از رشحات وجود اوست، بنابراين كارى نمى تواند انجام دهد كه بر عظمت خالق بيفزايد، و از اينجا به خوبى مى توان نتيجه گرفت كه فلسفه و فايده ، عموماً، و خصوصاً به خود باز مى گردد. «عبادات»، فلسفه مشترك و فلسفه خاص دارد؛ 🔹«فلسفه مشترك عبادات»، و در پيشگاه خدا و شكستن بت كبر و غرور و سركشى و طغيان است. افزون بر اين، ، انسان را به مى اندازد، و و را زنده نگاه مى دارد، و آثار و بى خبرى را مى زدايد، و بدين ترتيب انسان را هميشه در مسير عبوديّت و حق نگاه مى دارد. 🔹اضافه بر اين، هر يك از عبادات، «فلسفه ويژه» خود را نيز دارد؛ نهى از فحشا و منكر مى كند، و مبارزه با هواى نفس را تقويت مى نمايد، و ، اختلاف طبقاتى را از بين مى برد يا كاهش مى دهد، باعث اتّحاد صفوف مسلمانان و قوّت و قدرت اسلام مى گردد، و در روايات اسلامى كه در باب فلسفه احكام آمده به همه اين امور اشاره شده است. [۳] پی نوشت‌ها؛ [۱] سوره ابراهيم، آيه ۸ [۲] سوره آل عمران، آيه ۹۷ [۳] ر ک: نهج البلاغة، صبحی صالح، هجرت‏، قم‏، ‏۱۴۱۴ق، چ اول، ص ۵۱۲، (حکمت ۲۵۲) 📕پيام امام اميرالمؤمنين(ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلامية‏، تهران‏ ۱۳۸۶ش، چ اول‏، ج ۷، ص ۴۴۱ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️با وجود اینکه وسعت و تنگی رزق و روزی دست خداست پس کار و کوشش انسان چه فایده ای خواهد داشت؟ 🔹از بسيارى از آيات قرآن مجيد و روايات «مقدّر بودن » و در منابع مختلف استفاده مى شود كه «وسعت و فراخى روزى يا تنگى و ضيق آن، به «اراده و مشيّت خداوند» نسبت داده شده است، تا بندگان خود را بيازمايد. به تعبير ديگر: به هر كس آنچه مصلحتش بوده است داده و براى هر كس آنچه مايه صلاح حالش بوده مقرّر فرموده است. اين تعبيرات سؤالات متعدّدى بر مى انگيزد. نخست اينكه: اگر چنين است پس و كوشش، براى و چه مفهومى مى تواند داشته باشد؟ 🔹ديگر اينكه: اين گونه برداشت ها سبب ركود فعّاليت هاى اجتماعى و عقب ماندگى جامعه مى گردد؛ جامعه اى كه بايد پر نشاط و پر اميد به فعّاليت هاى گسترده بپردازد و در ميدان رقابت از جوامع غير مسلمان عقب نماند. مى فرمايد: «نَحْنُ قَسَمْنَا بَيْنَهُمْ مَعِيشَتَهُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا ۚ وَ رَفَعْنَا بَعْضَهُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجَاتٍ». [۱] (ما معيشت و [روزى] آنها را در حيات دنيا در ميانشان تقسيم كرديم و بعضى را بر بعضى برترى داديم). 🔹ولى پاسخ اين سؤال ها در روايات اسلامى آمده است كه هرگاه كنار هم چيده شود، ديگر ابهامى باقى نمى ماند. از يك سو، در «نهج البلاغه» و كلمات (علیه السلام) می‌خوانیم: «إِنَّ الرِّزْقَ رِزْقَانِ: رِزْقٌ تَطْلُبُهُ، وَ رِزْقٌ يَطْلُبُكَ، فَإِنْ أَنْتَ لَمْ تَأْتِهِ أَتاكَ». [۲] ( بر دو گونه است: قسمتى از آن، تو بايد به بروى، و قسمتى از آن، او به دنبال تو مى آيد به گونه اى كه اگر به سراغش نروى به خواهد آمد). 🔹واقعيت نيز چنين است كه قسمت مهمّى از چيزى است كه انسان بايد در راه آن و كند و تمام هوش و و خود را به كار گيرد و بدون اينها هرگز به آن نخواهد رسيد؛ ولى بخش ديگرى از روزی ها، «روزی های ناخواسته» است كه به سراغ انسان مى آيد و به او نشان مى دهد كه اگر چه تلاش و كوشش يك اصل مهم است، امّا منحصر به آن نيست و در همه حال بايد به او دل بست و همه چيز را از او دانست. 🔹در روايت ديگرى مى خوانيم: از جمله دعاهايى كه مستجاب نمى شود، دعاى انسان سالمى است كه در خانه نشسته و دست از و برداشته و عرضه مى دارد: خدايا به من ده! [فرشتگان الهى] به او مى گويند: اين دعاى تو مستجاب نيست، برخيز و تلاش كن. (عليه السلام) مى فرمايد: «أَرْبَعٌ لاَيُسْتَجَابُ لَهُمْ دُعَاءٌ: الرَّجُلِ جَالِسٌ فِي بَيْتِهِ، يَقُولُ: يَا رَبِّ ارْزُقْنِي! فَيَقُولُ لَهُ: أَلَمْ آمُرْكَ بِالطَّلَبِ». [۳] 🔹از سوى ديگر، در بسيارى از موارد هماهنگ با است، يعنى خداوند مقدّر كرده آنها كه و كوشش مى كنند سهم بيشترى داشته باشند، و آنها كه سُست و سهم كمتر. اين هماهنگىِ تقدير و تدبير، پاسخ روشنى به كسانى مى دهد كه به بهانه از سرباز مى زنند و تن به مى دهند. از سوى سوم، بى شك استعداد جسمانى و فكرى همه يكسان نيست و افراد بشر از نظر هوش و استعداد و مديريّت اقتصادى و توان جسمى براى كار كردن بسيار تفاوت دارند و همين، سرچشمه تفاوت بهره هاى آنها در اين قسمت مى شود؛ 🔹آن كس كه اين تفاوت ها را كرده، طبعاً تفاوت هاى را نيز مقدّر فرموده است و انتظار يكسان بودن همه انسانها از نظر روح و جسم، انتظار بسيار بى جايى است؛ مانند انتظار مساوى بودن همه اعضاى بدن و تمام استخوان ها و عضلات؛ چرا كه در مجموعه بدن، هر عضوى مأموريتى دارد و توان او به اندازه مأموريت اوست و مجموعه نيز، همانند يك بدن است با تفاوت ها در جهات مختلف و طبعاً با تفاوت در . نتيجه اينكه: آنچه در و درباره آمده، مى تواند اشاره اى به تمام آنچه در سه نكته بالا گفتيم بوده باشد و اين چيزى بر خلاف عدالت نيست؛ بلكه عين و است. پی نوشت‌ها؛ [۱] سوره زخرف، آيه ۳۲ [۲] نهج البلاغة، صبحی صالح، هجرت‏، قم‏، ‏۱۴۱۴ق، چ اول، ص ۴۰۴، (نامه ۳۱) [۳] الکافی، دار الكتب الإسلامية، تهران، ‏۱۴۰۷ق، چ ۴، ج ‏۲، ص ۵۱۱ 📕پيام امام اميرالمؤمنين(ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلامية‏، تهران‏، ۱۳۸۶ش، چ ۱، ج ۴، ص ۱۷۵ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️فلسفه «امتحان» و «آزمودن» انسان ها چيست؟ 🔸خداوند متعال را آفريده و آنها را به سوی هدايت كرده است. انسان ضمن برخورداری از اين هدايت عمومی، از نيز بهره می‌برد. هدايت خاص انسان، با جعل قوانين تحقق می‌يابد، تا او با اختيار و اراده خود را پيموده و از اين رهگذر، خود را پس داده، خود را به فعليت، و كمالهای مكنون خود را به منصه ظهور برساند، و به جايگاه‌ نهايی‌ لايق‌ خود، سعادت ابدی يا شقاوت دائمی، شكر يا ناسپاسی، پيروزی يا شكست برسد. در برخی آياتی كه از نمونه ها و مصاديق سخن به ميان آورده، به جزييات نيز اشاره كرده، كه در ادامه به آنها می‌پردازیم. 💠توبه و بازگشت به حق 🔹خداوند برخی بندگان را با شادیها و غم‌ها و بدیها و نيكیها آزموده، تا اندرز گرفته كنند، و به حق بازگردند: «وَ بَلَوْنَاهُمْ بِالْحَسَنَاتِ وَالسَّيِّئَاتِ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ؛ [اعراف، ۱۶۸] و آنها را به نيكيها و بدیها ، شايد بازگردند». 💠خالص كردن مومنان و نابودی كافران 🔹خداوند در گذر زمان و به تدريج با آزمونها را از شائبه های كفر و نفاق و... دور ساخته، و آنها را خالص ميگرداند و را كه كفر و شرك آنها را فرا گرفته به محق و نابودی ميكشاند: «وَ لِيُمَحِّصَ اللهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَ يَمْحَقَ الْكَافِرِينَ؛ [آل عمران، ۱۴۱] و تا خداوند را خالص گرداند (و ورزيده شوند) و را تدريجا نابود سازد». 💠ظاهر ساختن باطن انسانها و جداسازی انسانهای پاك از خبيث 🔹 برای ظاهر کردن سريره های انسانها، و پيدا شدن يا آنان است: «...وَ لِيَبْتَلِيَ اللهُ مَا فِی صُدُورِكُمْ وَ لِيُمَحِّصَ مَا فِی قُلُوبِكُمْ...؛ [آل عمران، ۱۵۴] ...و اينها برای اين است كه خداوند آنچه در سينه شما پنهان است ، و آنچه در دلهای شما (از ايمان) میباشد خالص گرداند...». بنابراين خداوند براساس سنت ، پاكان را از افراد خبيث و پليد جدا میسازد: «...حَتَّى يَمِيزَ الْخَبِيثَ مِنَ الطَّيِّبِ...؛ [آل عمران، ۱۷۹] ...تا آنكه را از جدا سازد...». 💠شناخته شدن نيكوكارتران 🔹خدای سبحان آسمانها و زمين و مرگ و زندگی و... را آفريد تا انسانها را و معلوم شود چه كسی عملش نيكوتر است: «وَ هُوَ الَّذِی خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ فِی سِتَّةِ أَيَّامٍ... لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا؛ [هود، ۷] او كسی است كه آسمانها و زمين را در شش روز (شش دوران) آفريد... (به خاطر اين آفريد) تا شما را كند تا كداميك عمل‌تان بهتر است». 💠سنجش ميزان صبر بر محروميتها و رضايت از برخورداریها 🔹انسانها بوسيله يكديگر میشوند تا اينكه شكيبايی آنها معلوم گردد: «...وَ جَعَلْنَا بَعْضَكُمْ لِبَعْضٍ فِتْنَةً أَ تَصْبِرُونَ...؛ [فرقان، ۲۰] ...و بعضی از شما را، وسيله بعض ديگر قرار داديم، آيا صبر و شكيبایی میكنيد؟ (و از عهده امتحانات بر می آئيد)». و رضايت هركس به آنچه از آن برخوردار شده يا از آن محروم گشته آشكار شود. 💠شناخته شدن مجاهدان و صابران 🔹از ديگر اهداف ، شناخت پيكارگران و صابران بيان شده، تا بدين وسيله ايشان خود را دريافت كنند. «وَ لَنَبْلُوَنَّكُمْ حَتَّى نَعْلَمَ الْمُجَاهِدِينَ مِنْكُمْ وَالصَّابِرِينَ...؛ [محمد ص، ۳۱] ما همه شما را قطعا میكنيم، تا معلوم شود و از ميان شما كيانند...». 💠دستيابی به تقوا 🔹خداوند مومنان را تمرين داده يا سختی و مشقت را بر آنها تحميل میكند، تا با اين ، قلب هايشان به متخلق گردد. «أُولَئِكَ الَّذِينَ امْتَحَنَ اللهُ قُلُوبَهُمْ لِلتَّقْوَى؛ [حجرات، ۳] كسانی هستند كه خداوند قلوبشان را برای خالص نموده است». 💠مشخص شدن شاكر و ناسپاس 🔹بجز مواردی كه خداوند در آن مستقيما فلسفه امتحان را بيان داشته، در آيه ای نيز از قول (ع) چنين نقل كرده كه برخورداری وی از برای اوست، تا معلوم گردد كه وی سپاسگزاری میكند يا كفران می‌ورزد: «...قَالَ هَذَا مِنْ فَضْلِ رَبِّی لِيَبْلُوَنِي أَ أَشْكُرُ أَمْ أَكْفُرُ وَ مَنْ شَكَرَ...؛ [نمل، ۴۰] ...گفت اين از فضل‌ پروردگار من است تا مرا كند، كه آيا او را بجا می آورم يا ميكنم...». 💠گذشته از موارد ياد شده، در روايات نيز تهذيب نفس و رسيدن به مقام رضا و رسيدن انسانها به پاداش و كيفر اعمال نيك و بد خويش، از فلسفه‌ های امتحان ياد شده است. [۱] پی‌نوشت؛ [۱] دائره المعارف قرآن كريم، مركز فرهنگ و معارف قرآن، بوستان كتاب، ج۴، ص ۲۶۸-۲۷۰ منبع: وبسایت انوارطاها @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️چه علتی باعث تأخیر در ظهور حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) شده است؟ 🔹علت تأخير فرج آقا و مولاى ما (عجل الله تعالی فرجه الشریف) به خود باز مى گردد، زيرا تشكيل و توحيدى در سطح جهان عمدتاً احتياج به و هاى لازم از طرف خود دارد، از قبيل اينكه: ۱) مردم را بدانند. ۲) به حدى برسند كه از و خواهان باشند. 🔹۳) با عمل به به حد بالايی از شعور فكرى و فرهنگى برسند، گر چه در محدوده بخشى از مردم باشد، و لذا خواجه نصيرالدين طوسى در «شرح تجريد»، را از ناحيه خود مى داند. ۴) از ناحيه صنعت و تكنولوژی هایی که برای پیشبرد اهداف حضرت لازم است و در مجموع، فراهم نشدن مجموع براى ظهور، علت تأخير ظهور حضرت است. 🔹 (عجل الله تعالی فرجه الشریف) در توقيعى كه به (رحمة الله عليه) مى فرستد مى فرمايد: «وَ لَوْ أَنَّ أَشْيَاعَنَا وَفَّقَهُمْ اللهُ لِطَاعَتِهِ عَلَى‏ اجْتِمَاعٍ‏ مِنَ‏ الْقُلُوبِ‏ فِي الْوَفَاءِ بِالْعَهْدِ عَلَيْهِمْ لَمَا تَأَخَّرَ عَنْهُمُ الْيُمْنُ بِلِقَائِنَا وَ لَتَعَجَّلَتْ لَهُمُ السَّعَادَةُ بِمُشَاهَدَتِنَا عَلَى حَقِّ الْمَعْرِفَةِ وَ صِدْقِهَا مِنْهُمْ بِنَا فَمَا يَحْبِسُنَا عَنْهُمْ إِلَّا مَا يَتَّصِلُ بِنَا مِمَّا نَكْرَهُهُ وَ لَا نُؤْثِرُهُ مِنْهُمْ‏» [۱] 🔹[ترجمه فرمایش حضرت:] (اگر ما [كه خداوند توفيق طاعتشان دهد] در راه ايفاى كه بر دوش دارند، مى شدند، ما از ايشان به تاخير نمى افتاد و ما زودتر نصيب آنها مى گشت، ديدارى بر مبناى شناختى راستين و صداقتى از آنان نسبت به ما؛ علت مخفى شدن ما از آنها چيزى نيست جز آنچه كه از به ما مى رسد و ما توقع انجام اين كارها را از آنها نداريم). پی نوشت: [۱] الإحتجاج على أهل اللجاج، طبرسى، نشر مرتضى‏، مشهد، ۱۴۰۳ ق، چ اول‏، ج ‏۲، ص ۴۹۹ 📕موعود شناسی و پاسخ به شبهات، رضوانی، علی اصغر، مسجد مقدس جمکران، قم، چ هفتم، ص ۴۱۶ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️مراحل نفوذ «شیطان» در انسان در کلام «امام علی» (علیه السلام) چگونه بیان شده است؟ 🔹در خطبه هفتم چگونگی در انسان در چند مرحله دقیقاً بیان شده است و (علیه السلام) آن را با ظرافت و فصاحت و بلاغت ویژه خود در لابه‌لاى تشبیهات زیبا و گویا به بهترین وجهى شرح میدهد، به گونه اى که بهتر از آن تصوّر نمیشود. در نخستین مرحله به این حقیقت اشاره ميفرمايد که: در وجود هر انسانى «اختیارى» است، نه اجبارى. این انسانها هستند که به او «چراغ سبز» نشان میدهند، و جواز ورودش را در کشور وجود خویش صادر ميکنند. 🔹حضرت ميفرمايد: «اِتَّخَذُوا الشَّیْطانَ لاَمْرِهمْ مِلاکاً» ([این زشت سیرتان] را ملاک و اساس کار خود قرار دادند). این همان چیزى است که در به روشنى به آن اشاره شده؛ ميفرمايد: «اِنَّهُ لَیْسَ لَهُ سُلطان عَلَى الَّذینَ آمَنُوا وَ عَلى رَبِّهِمْ یَتَوَکَّلُونَ اِنَّما سُلْطانُهُ عَلَى الَّذینَ یَتَوَلَّوْنَهُ وَ الَّذینَ هُمْ بِهِ مُشْرِکُونَ»؛ [نحل، ۹۹و۱۰۰] (او بر کسانى که دارند و بر پروردگارشان مى کنند تسلّطى ندارد؛ تسلّط او تنها بر کسانى است که او را به سرپرستى خود برگزیده اند و کسانى که به وسیله او شرک می ورزند و به فرمانهایش به جاى فرمان خدا گردن مى نهند). 🔹در مرحله دوّم ميفرمايد: «وَاَتَّخَذَهُمْ لَهُ اَشْراکاً» ([بعد از این انتخابى که از سوى گمراهان انجام میشود، نیز انتخابى میکند و آن این که] آنها را به عنوان [یا شریکان] خویش برگزیده است). سپس در همین مرحله، به توضیح جمله سربسته فوق پرداخته، ميفرمايد: «فَباضَ وَ فَرَّخَ فى صُدُورِهِمْ». (او در درون‌ سینه‌ هاى‌ آنها کرد، سپس آن را مبدّل به نمود). در این تشبیه جالب (عليه السلام)، «سینه‌ هاى شیطان صفتان» را و «محل تخم‌گذاری» او معرفى میکند و به دنبال آن مى افزاید: 🔹«وَدَبَّ وَ دَرَجَ فی حُجُورِهِمْ» (این جوجه‌هاى شیطانى از درون سینه هاى آنها خارج شده، در دامانشان حرکت کرد و پرورش یافت). سپس به بیان مرحله سوّم این پرداخته، ميفرمايد: «فَنَظَرَ بِأَعیُنِهِمْ، وَ نَطَقَ بِاَلْسِنَتِهِمْ» (کارشان به جایى رسید که با چشم آنها نگاه کرد و با زبانشان سخن گفت). یعنى سرانجام این که مبدّل به جوجه شده بود و پرورش یافت و قوى شد، تبدیل به میشود متّحد با آنها، یعنى در تمام اعضاى آنها میکند، بطورى که «صاحب شخصیت دوگانه‌اى» مى شوند. 🔹از یک نظر و از یک نظر ؛ ظاهرشان شبیه انسان هاست، امّا شیطانى است. چشم و گوش و زبان و دست و پاى آنها همه به فرمان است و طبیعى است که همه چیز را به مى بینند و گوششان آماده شنیدن نغمه هاى شیطان است. در چهارمین مرحله، به نتیجه نهایى این «سیر انحرافى تدریجى» پرداخته، ميفرمايد: هنگامى که به اینجا رسیدند: «فَرَکِبَ بِهِمُ الزَّلَلَ، وَ زَیَّنَ لَهُمْ الْخَطَل» (شیطان آنها را بر و سوار کرد، [مرکبى که آنها را به سوى انواع و کفر و ضلالت مى کشاند] و و هزل و باطل را در نظر آنان زینت بخشید).  🔹این سخن شبیه همان چیزى است که (عليه السلام) در کلام نورانى دیگرى ميفرمايد: «آگاه باشید و خطاها همچون مرکبهاى سرکش و لجام گسیخته اند که ، بر آن سوار میشوند!». [نهج‌البلاغه، خ۱۶] در پنجمین و آخرین مرحله، ميفرمايد: «اعمال آنها اعمال کسى است که او را در شریک ساخته و سخنان باطل را بر زبان او نهاده است». اشاره باینکه آنها بخوبى گواهى میدهد که در آنها کرده و به راهى که میخواهد مى برد. سخنانشان و نگاه هاى آنها ، و در مجموع اعمال آنها ردّ پاى شیطان بخوبى دیده میشود، 🔹و در واقع (عليه السلام) میخواهد در این مرحله، طریق شناخت اینگونه اشخاص را که همان است نشان دهد. آخرین نکته اى که لازم میدانیم در این اشاره کوتاه ذکر کنیم این است که طبق صریح بعضى از آیات قرآن، منحصر به و لشکر پنهانى او نیستند، بلکه گروهى از نیز شیطان نامیده شده اند. چرا که کار آنها عیناً همان کار شیاطین است: «اینچنین در برابر هر پیامبرى دشمنى از شیاطین و قرار دادیم که بطور سرّى سخنان فریبنده و بى اساس را براى اغفال مردم ـ به یکدیگر مى گفتند». [ترجمه آیه۱۱۲ سوره انعام] باید مراقب وسوسه هاى همه آنها بود.  📕پيام امام اميرالمومنين، ناصر مكارم شيرازى، دارالكتب الاسلاميه‏، تهران‏، ۱۳۸۷س، ج۱ ص۴۶۰ منبع:وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️چگونه می توان با استدلال به «وجوب اطاعت الهی» حق «قانون گذاری» را برای «خداوند» اثبات كرد؟ 🔹«آيه ۵۱ سوره نور» سخن از «ايمان و تسليم مطلق» در برابر حكم خدا و پيامبر (صلی الله علیه و آله) به ميان آورده و مى فرمايد: «انَّما كانَ قَولَ المُؤمِنينَ اِذا دُعُوا اِلَى اللهِ وَ رَسوُلِهِ لِيَحْكُمَ بَيْنَهُم اَنْ يَقُولُوا سَمِعْنَا و اَطَعْنا و اُولـئكَ هُمُ المُفلِحُونَ». (سخن ، هنگامى که به سوى و دعوت شوند تا میان آنان داورى کند، تنها [و در هر حال] این است که مى گویند و کردیم و اینها همان [واقعى] هستند). 🔹از شأن نزولى كه در بعضى از تفاسير براى آيات بعد از آن آمده است ـ كه جمعى از منافقان هنگامى كه وضع خود را متزلزل ديدند خدمت (صلی الله علیه و آله) رسيدند و سوگند ياد كردند كه ما تسليم فرمان تو ايم ـ روشن مى شود كه منظور از آيه فوق كه سخن از نقطه مقابل اين گروه يعنى مى گويد در مقابل است، و هر قانونى را غير آن از درجه اعتبار ساقط مى كند، و اگر منظور تنها مسأله قضاوت و داورى باشد باز دلالت بر مقصود ما دارد؛ 🔹زيرا مسأله نيز بر اساس صورت مى گيرد؛ بنابراين تسليم بودن در برابر قضاوت خدا و پيامبر (صلی الله علیه و آله) به معنى «تسليم بودن در مقابل » است؛ و لذا هميشه قضات هنگام صدور احكام خود، استناد به يك يا چند ماده قانون مى كنند و بر اساس آنها حكم صادر مى كنند، بنابراین بايد تنها به موارد استناد جويند. همچنين «آيه ۱۵۳ سوره انعام» در مورد ترك شرك، نيكى كردن به پدر و مادر، ترك فرزندكشى و به طور كلّى ريختن خون بى گناهان، و اعمال زشت ديگر مى فرمايد: 🔹«وَ اِنَّ هذا صِراطى مُسْتَقيماً فَاتَّبِعُوهُ وَ لا تَتَّبِعُوا السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِكُمْ عَنْ سَبيلِهِ ذلِكُمْ وَصّاكُمْ بِهِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ». (این من است؛ از آن پیروى کنید؛ و از راههاى پراکنده [و انحرافى] پیروى نکنید، که شما را از راه او، دور مى سازد؛ این چیزى است که شما را به آن سفارش مى کند، تا پیشه کنید). از اين تعبير به خوبى روشن مى شود كه همان «حكم و قانون و فرمان الهى» است، و هر آنچه غير از آن است، راههاى كج و معوج و نادرستى است كه مردم را از «صراط مستقيم خداوند» دور مى سازد، و نيز از اين تعبير استفاده مى شود كه پيمودن راه هاى ديگر، مايه تفرقه و پراكندگى و اختلاف است. 🔹دليل آن هم روشن است، زيرا نظر انسان ها حتّى دانشمندان بزرگ در تشخيص مصالح و مفاسد كارها با هم تفاوت بسيار دارند؛ هر گاه به دست سپرده شود دائماً و بر جوامع انسانى حاكم خواهد بود. ابن مسعود در حديثى از پيامبر اكرم (صلی الله علیه و آله) نقل مى كند كه: «پيامبر خط مستقيمى كشيد؛ سپس فرمود: اين راه صحيح است، سپس از طرف راست و چپ آن، خطوط مختلفى كشيد و فرمود: اينها هم راه هایی [متفرّق] است، در كنار هر يك از آنها شيطانى نشسته كه افراد را به سوى آن مى كشد!». [۱]  🔹علاوه بر اين در «آيه ۳ سوره مائده» گرچه مستقيماً سخنى از مسأله انحصار قانون گذارى به خداوند به ميان نيامده، ولى تعبيرى دارد كه از آن به خوبى استفاده مى شود موردى براى قانون گذارى غير خدا وجود ندارد؛ مى فرمايد: «اَلْيَوْمَ اَكْمَلْتُ لَكُمْ دينَكُمْ وَ اَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتى وَ رَضيتُ لَكُمُ الاِسْلامَ ديناً». (امروز شما را كامل كردم و نعمتم را بر شما تمام نمودم و را به عنوان آيين [جاويدان] شما پذيرفتم). 🔹در واقع به معنى واقعى آن، شامل تمام شئون زندگى بشر مى شود، و با توجّه به اينكه خاتم اديان است و تا پايان جهان برقرار خواهد بود، مفهوم آيه اين است كه تمام آنچه مورد نياز انسان ها از نظر تا پايان جهان است در پيش بينى شده، و بنابراين زمينه اى براى قانون گذارى ديگرى باقى نمى ماند. البته بخشى از اين قوانين خاص و جزيى، و بخشى عام و كلّى است؛ وظيفه «علماى دين» و «قانون گذاران اسلامى» آن است كه آن كليّات را بر مصاديق آن تطبيق كنند و مورد نياز را از آنها و نمايند. پی نوشت‌؛ [۱] مفاتيح الغيب، فخرالدين رازى، دار احياء التراث العربى، چ سوم، ج ‏۱۴، ص ۱۸۵ 📕پيام قرآن‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلاميه‏، چ نهم، ج ۱۰، ص ۷۵ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️آشکار کردن زینت 🔹حکایت جالبی است؛ وقتی با مواجه می‌شوند همگی سخت در پی استفاده و بهره وری از آن هستند، و آنهایی که از قدرت ظاهری بیشتری برخوردارند، خود را مالک این نعمت ها می دانند؛ اما وقتی پای به میان می آید، پای همین انسان های مدعی، لنگ است و اینگونه می پندارند که (نعوذ بالله) تاریخ مصرف این اوامر و نواهی گذشته است، و آن را مخصوص عده ای افراد مرتجع می دانند؛ ولی واقع این است که «...أَكْثَرُهُمْ لَا يَعْلَمُونَ الْحَقَّ فَهُم مُّعْرِضُونَ». [۱] «...بيشترشان را نمى ‏شناسند و در نتيجه از آن رويگردانند). 🔹یکی از دستورات خداوند که بندگان به سادگی از کنار آن می گذرند این آیه شریفه است: «...لَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِيَّةِ الْأُولَى...». [۲] (...مانند روزگار زينت هاى خود را آشكار نكنيد...). «تَبَرُّج»، از برج است. ما به چه برج می‌گوييم؟ ساختمان‌هايى كه خودش را نشان می‌دهد. ، يعنى خانم از خانه که بيرون می‌ آيی خودت را برج نكن، چون وقتی برج كردی، دل چه كسى راضی می‌شود؟ «...فَيَطْمَعَ الَّذی فی قَلْبِهِ مَرَضٌ...». [۳] (...آن كسى كه در قلبش است...). 🔹يعنى بيماردل، روحش بيمار است، يك آدم عياش و است؛ او دنبالت راه می‌افتد. خودت را برج كردی، خودت را حراج كردی، عقب تو راه می‌افتند. اين كمال است؟ اگر ما درب يك ظرف حاوی شيرينی را برداريم، مگس‌ها روی اين شيرينی می‌نشینند؛ اين برای اين شيرينی ارزش است؟ يا اينکه شيرينی را آلوده می‌كنند؟. بعد قرآن کریم می‌فرماید: «تَبَرُّجَ الْجاهِلِيَّة» خيلی قشنگ است. اين مهم است. 🔹يعنى خانم فكر نكن اين تمدن است؛ اين است. يعنى اگر كسى خودش را كند، اين مرتجع است، اين اُمُّل است. برگشته به . زمان جاهليت در مقابل «زمان عالميت» است. يعنى علم در مقابلش زمان جاهليت است. قبل از اسلام را زمان جاهليت می‌گويند. بعد از اسلام ديگر زمان جاهليت نيست؛ بنابراین اگر خانمی نيمه برهنه خودش را عرضه كرد، اين متمدن نيست، اين به برگشته است»‌. [۴] 🔹این بیان است. کتابی که به جای آنکه پیش روی خود قرار دهیم تا ما باشد، آن را پشت سر انداخته و راه خود را می رویم، و به تعبیر قرآن کریم: «...فَنَبَذُوهُ وَرَاء ظُهُورِهِمْ...». [۵] (...پس آن را پشت ‏سر خود انداختند...). پی نوشت‌ها؛ [۱] قرآن کریم، سوره انبیاء، آيه ۲۴ [۲] همان، سوره احزاب، آیه ۳۳ [۳] همان، سوره احزاب، آیه ۳۲ [۴] برنامه ی درس هایی از قرآن کریم ۹۰/۲/۲۹ [۵] قرآن کریم، سوره آل عمران، آیه ۱۸۷ منبع: وبسایت رهروان ولایت @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️امام علی (علیه السلام) چه اهدافی را برای بعثت پیامبر اكرم (صلی الله علیه و آله) بيان می کند؟ 🔹 (علیه السلام) در بخشی از خطبه ۱۸۵ به برنامه هاى مختلف و اهداف‌ (صلی الله علیه و آله) پرداخته، چنين مى فرمايد: «أَرْسَلَهُ بِوُجُوبِ الْحُجَجِ، وَ ظُهُورِ الْفَلَجِ، وَ إِيضَاحِ الْمَنْهَجِ». (او را براى بيان حجت هاى لازم و پيروزى آشكار [حق بر باطل] و روشن ساختن راه حقّ فرستاد). به اين ترتيب در جمله هاى سه گانه بالا، را كه اتمام حجت و پيروزى حق بر باطل، و روشن ساختن راه سعادت می‌باشد بيان فرموده است. 🔹آنگاه به برنامه هاى عملى (صلی الله علیه و آله) پرداخته، چنين مى فرمايد: «فَبَلَّغَ الرِّسَالَةَ صَادِعاً بِهَا، وَ حَمَلَ عَلَى الْمَحَجَّةِ دالّاً عَلَيْهَا، وَ أَقَامَ أَعْلَامَ الْاِهْتِدَاءِ وَ مَنَارَ الضِّيَاءِ، وَ جَعَلَ أَمْرَاسَ الْاِسْلَامِ مَتِينَةً، وَ عُرَا الْاِيمَانِ وَثِيقَةً».او خود را آشكارا كرد، و را بر مسير حقّ قرار داد؛ در حالى كه راه پيشرفت را به آنها نشان داده بود، را برافراشت و نشانه هاى روشن را برپا ساخت، ريسمان هاى [خيمه] را محكم نمود و دستگيره هاى ايمان را استوار ساخت». 🔹در آغاز، سخن از پرداختن به ابلاغ به طور كلى به ميان آمده است، همانگونه كه در قرآن مجيد مى فرمايد: «فَاصْدَعْ بِمَا تُؤْمَرُ وَ أَعْرِضْ عَنِ الْمُشْرِكِينَ». [۱] (آنچه را مأموريت دارى آشكار ساز و از مشركان روى گردان). سپس از جزئيات اين برنامه سخن مى گويد كه (صلی الله علیه و آله) را از بيراهه به جاده اصلى دعوت كرد و دلايل و نشانه ها را براى پيمودن اين راه به آنها گوشزد نمود و بر سر هر راه نهاد، تا به هنگام تاريكى نيز از ادامه مسير باز نايستند، و سرانجام با بيانات كافى و تدبيرهاى سازنده رشته‌ های‌ را محكم ساخت و دستگيره هاى را استحكام بخشيد. 🔹كمتر كلامى را مى توان پيدا كرد كه در عين كوتاهى و فشردگى، اين همه مطلب را درباره اهداف و برنامه هاى (صلی الله علیه و آله) بيان كند. جمله «جَعَلَ أَمْرَاسَ الْاِسْلَامِ مَتِينَةً»، گويا را به خيمه اى تشبيه مى كند كه ريسمان هاى محكمى از هر سو، آن را به زمين هاى اطراف متّصل كرده است، تا تندبادها نتواند آن را از جا بر كَند. اين ريسمان ها امورى مانند جمعه و جماعات و حجّ و زكات و جهاد و امر به معروف و نهى از منكر است كه هميشه حوزه را حفظ كرده و از آن دفاع مى نمايد؛ هر جا اين پياده شود، «اسلام» بيمه مى شود، و هرگاه ضعيف گردد دشمنان بر مسلمين چيره خواهند شد. 🔹جمله «وَ عُرَى الْاِيمَانِ وَثِيقَةً»، را تشبيه به طنابى كرده كه دستگيره هاى مختلفى در آن است و براى نجات از قعر چاه، يا نجات در پرتگاه ها بايد به اين دستگيره ها چسبيد. بديهى است اگر اين دستگيره ها سست و ضعيف باشند، نه تنها انسان نجات نمى يابد، بلكه گرفتار سقوط خطرناكى مى شود. اين دستگيره ها همان فروع و تعليمات اسلام در برنامه هاى مختلف عبادى و اجتماعى است كه در احاديث نيز به آن اشاره شده است. 🔹از جمله در روایات نقل شده كه (صلی الله علیه و آله) روزى از اصحابشان پرسیدند: «أَىُّ عُرَى الْإِيمَانِ أَوْثَقُ؟». (كدام يك از دستگيره هاى محكم‌تر است؟»؛ جمعى گفتند: خدا و پيامبرش آگاهترند؟ و بعضى از نماز يا زكات و... نام بردند. (صلی الله علیه و) فرمود: آنچه گفتيد داراى فضيلت است، ولى پاسخ اصلى نيست؛ «محكم ترين دستگيره هاى ايمان، دوست داشتن براى خدا و دشمن داشتن براى خداست، و محبّت اولياى الهى و بيزارى از دشمنان الهى است». [۲] البتّه مفاهيم اخلاقى همچون توكّل، تفويض، تسليم، رضا، صبر، يقين و... كه در روايات به آن اشاره شده نيز مى تواند به عنوان «دستگيره هاى ايمان» معرفى شود و هيچ كدام با يكديگر منافاتى ندارند. پی نوشت‌ها: [۱] سوره حجر، آیه ۹۴ [۲] الكافی، كلينى، دارالكتب الإسلامية، ‏۱۴۰۷ ق، چ چهارم، ج ‏۲، ص ۱۲۶ 📕پيام امام اميرالمؤمنين (ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دارالكتب الاسلامية‏، چ اول‏، ج ۷، ص ۱۵۱ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel