eitaa logo
تبیین
2.7هزار دنبال‌کننده
4.9هزار عکس
425 ویدیو
34 فایل
🔺اهداف: 🔹تهذیب نفس 🔹امام شناسی و مهدویت 🔹روشنگری و بصیرت‌افزایی 🔹ارتقاء بینش دینی و سیاسی 🔹دشمن شناسی و جنگ نرم 🔹ارتقاء مهارت‌های تربیتی 🔹و... 🔸هدف ارائه‌ی الگوست؛ با شبکه‌های اجتماعی کسی متفکر نمی‌شود، باید #کتاب خواند.
مشاهده در ایتا
دانلود
🇮🇷💫🇮🇷💫🇮🇷💫🇮🇷💫🇮🇷 💫 ✅جايگاه دين و مردم در نظام ⭕️با پيروزي در بهمن ۵۷ و استقرار در ايران فصل جديدي در تعامل ميان دين و حكومت گشوده شد. اين فصل، فصل نويني بود، كه پس از سپري شدن قريب به ۱۴ قرن از حاكميت سياسي معصوم در صدر اسلام مجدداً بازگشايي گرديد. 🔷نظريه كه از ابتكارات معمار كبير انقلاب (ره) به حساب مي آيد، تلفيق هوشمندانه اي بود كه بنا به خواست عمومي جامعه مذهبي ايران، به دنبال تحقق يافتن در قالب الگوي و يا همان نظريه «جمهوري اسلامي» ‌در ايران بود. اين نظريه كه همزمان با اوج گيري نظريه ليبرال ـ دموكراسي غرب و هم آوردجويي آن از سوي نظريه پردازان و قدرت هاي برتر غربي ـ اروپايي در ايران استقرار يافت، بر پايه دو ركن اساسي و بنا گرديد. 🔷نظام جمهوري اسلامي، برخلاف نظام ليبرال دموكراسي غرب كه زاييده و مروج تفكر جدايي دين از سياست است از پيوند عميق و ارتباط نزديك حكايت دارد و اين بدان جهت است كه از همان بدو اوج گيري انقلاب و ايام پس از پيروزي، مخالفت ها و دشمني هاي مستقيم و غيرمستقيم قدرت هاي استعمارگر، حاميان نظام هاي سكولار، لاييك و... نسبت به آن آغاز و با گذشت ايام بر دامنه و ابعاد آن افزوده شد. 🔷بيشترين و مهمترين هدف مخالفان نظام جمهوري اسلامي هجمه به نظام بود كه در پناه شعار آزادي و دموكراسي ـ آن هم به طريقي كه استعمار غرب تعريف مي كرد ـ سعي شد اين ركن اساسي نظام حذف و يا در حد امكان تضعيف گردد. 🔺در اين نوشتار مي كوشيم ضمن تبيين چارچوب كلي نظام كه از همان الگوي نظام است به بررسي «دين» و «مردم» در اين نظام بپردازيم. براي اين منظور جا دارد ضمن بيان مقدماتي چند بحث خود را در قالب نكات ذيل دنبال كنيم: 🔷 به عنوان مقدمه تذكر اين نكته ضروري است كه تأسيس و استقرار يك حكومت ديني و به طور كلي ايمان قلبي انسان به سوي خداوند، پيرو قانون جبر و تحميل نيست. خداوند انسان را آفريد تا با اراده و اختيار خويش راه طاعت يا عصيان را برگزيند، اما از آنجا كه هستي فعل و مخلوق الهي است و او به مصالح و مفاسد مخلوقات خود از هر موجود ديگري آگاه تر است و همچنين انتخاب راه عصيان و گمراهي انسان قطعاً مطلوب خالق هستي نبوده و نيست، لذا خداوند متعال با ارسال پيامبران و امامان به عنوان حجت خارجي قرار دادن موهبت عقل براي انسان به عنوان حجت باطني، هدايت و پيروي از راه طاعت الهي را خواستار گرديد. 🔷اين به آن دليل است كه به تنهايي بر هر امري احاطه كافي ندارد و به تجربه نيز ثابت گرديده كه نفس انسان به او اجازه نميدهد، تمام شئون خويش را آن چنان كه بايسته و شايسته اوست تدبير كند، لذا مشيت الهي بر اين قرار گرفت كه دو عامل و در كنار يكديگر به عنوان دو به كشف مقاصد الهي و مصالح بشري بپردازند. از اين رو ميتوان گفت كه بشر گرچه در انتخاب مسير خود آزاد بوده، ولي مسئول است و اين قاعده عمومي است كه نقش و جايگاه مردم در نظام هستي را براي آنان مشخص ميسازد. ◀️ ادامه‌ی مطلب در لینک زیر👇 https://www.andisheqom.com/fa/Question/View/11599 @tabyinchannel
💥☄💥☄💥☄💥☄💥 ☄ ⭕️معنی چيست؟ 🔶قبل از توضيح درباره مردم سالاری ديني لازم است تا ابتدا راجع به دموكراسي توضيحاتي داده شود: 🔷دموكراسي كه رايج‌ترين اصطلاح در علم سياست است دو كلمه يوناني Demos به معناي مردم و Kratos به معناي قدرت و حكومت آمده و تركيب آن دو حكومت مردم» معني مي‌دهد. اين واژه در دولت‌شهرهاي يونان هم مطرح بوده و به معناي حقّ اتخاذ تصميم همگان درباره مسايل مورد علاقه عمومي و يا به عبارتي به معناي حكومت مردم بر مردم مي‌باشد. ها و هاي آن به طور خلاصه از اين قرارند: 💠الف. با انتخاب خود، نمايندگاني را براي تصميم‌گيري هاي كلان انتخاب كنند، اين بايد باشد، يعني هر شهروندي دادن داشته باشد و رأي دهنده از طريق مخفي بودن رأي در مقابل ارعاب محافظت مي‌شود ضمن اينكه منتخب او آزادانه بيانش را مطرح كند. 💠ب. چنين انتخاباتي را امكان‌پذير كند، يعني گزينش انتخاب كنندگان فقط محدود به يك حزب نباشد و بايد اكثريت آراء در مقابل دولت صاحب قدرت منجر به تغيير شود. 💠ج. سومين ويژگي آن است كه نمايندگان برگزيده، ، براي ماليات‌ها و مهار بودجه و استيضاح علني و بحث و انتقاد و مخالفت با اقدامات حكومت را بدون آن كه مشمول تهديد به مداخله يا بازداشت شود را داشته باشد. 🔷اين كلمات خلاصه‌اي بود از معناي دموكراسي كه عمدتاً غربيان در اين مورد نظر داده‌اند. امّا اينكه آيا دموكراسي در اسلام هست يا خير؟ توجه شما را به نظريات دو انديشمند اسلامي جلب مي‌كنيم: 💠شهيد مطهري (ره) در اين مورد مي‌گويد: در ... آزادي فردي و وجود دارد، منتها با تفاوتي كه ميان بينش اسلامي و بينش غربي وجود دارد... در نقطه مقابل دموكراسي و آزادي «مدل غربي‌‌ها»، قرار دارد. دموكراسي اسلامي بر اساس انسان است، امّا اين آزادي انسان در آزادي شهوات خلاصه نمي‌شود. از ديدگاه اسلام، آزادي و دموكراسي بر اساس آن چيزي است كه تكامل انساني انسان ايجاب مي‌كند، يعني آزادي حق انسان بما هو انسان است... دموكراسي در اسلام يعني انسانيت رها شده، حال آن كه اين واژه در قاموس غرب معناي حيوانيت رها شده را متضمّن است؛ به عبارت ديگر دموكراسي در اسلام يعني همان كه امروزه مطرح است، يعني ارج و به راي مردم و معتبر بودن آن البته در چهار چوب و . 🔗متن کامل در لینک زیر👇 🌐andisheqom.com/fa/Question/View/11092 @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️ در فضای شور و هیجان انتخاباتی (بخش اول) 🔶به نظر میرسد که وجود میزان اندکی فضای احساسی و هیجانی در انتخابات لازمه برگزاری یک است، امّا این فضا نباید را مختل کرده و بر تصمیم‌گیری درست آنها تاثیرگذار باشد، از این روی با مهار این فضای احساسی و هیجانی و و نیز ارائه آگاهی های لازم به جامعه، به ویژه در مورد و استفاده درست از رسانه ها و فضای مجازی میتوان ذهنیت مردم جامعه را در مسیر هدایت کرد. 🔷 در هر کشور مهم ترین عرصه کارزار افراد و جریان های سیاسی برای تصدی مسئولیت های اجرایی و تقنینی می باشد. در کشور ما نیز که نظام بر آن حاکم است، به طور متوسط هر ساله یک انتخابات برگزار می شود و بدین ترتیب اکثریت قریب به اتفاق مسئولین کشور، از سوی ملت و از طریق انتخابات مستقیم یا غیر مستقیم، به این مسئولیت برگزیده می شوند و همین مساله را مضاعف می کند. 🔷با این حال عرصه همواره عرصه رقابت سالم و منطقی افراد و جریان های سیاسی نبوده است، بلکه عوامل مختلفی وجود دارد که بر سلامت فضای انتخابات تاثیر گذار بوده و به ویژه باعث پیدایش هیجانات کاذب می شود که همین مساله نیز به نوبه خود آثار خود را بر انتخاب درست، عقلانی و منطقی مردم بر جای میگذارد. ... منبع: وبسایت‌مرکزمطالعات وپاسخگویی‌به‌شبهات @tabyinchannel
⭐️☄⭐️☄⭐️☄⭐️☄⭐️ ☄ ⭕️مردم و حکومت اسلامی (بخش اول) 💠 در نظام (شکل گیری و استمرار) 🔷بررسی جایگاه و نقش مردم در حکومت اسلامی، در گرو تبیین مبنای مشروعیت حکومت در نظام اسلامی است. در بینش اسلامی، منبع و سرچشمه ، بوده و از ولایت تشریعی و یا اراده تشریعی خداوند سرچشمه می گیرد، زیرا اساسا هیچگونه ولایتی جز با انتساب به مشروعیت نمی یابد. «بر اساس اعتقاد توحیدی، خداوند رب و صاحب اختیار هستی و انسان هاست، چنین اعتقادی ایجاب می کند که تصرف در امور مخلوقات با اذن خداوند صورت گیرد، 🔷و از آنجا که حکومت و تنظیم قوانین، مستلزم تصرف در امور انسان هاست، این امر تنها از سوی کسی رواست که دارای این حق و اختیار باشد، یا از طرف او مأذون و منصوب باشد. وقتی که منشأ حقوق است، و ولایت بر مردم را به (ص) (ع) و یا واگذار نموده است، او حق دارد را در جامعه پیاده کند، چون از ناحیه کسی نصب شده است که همه هستی و حقوق و خوبی ها از اوست».[۱] 🔷بنابراین همانگونه که گذشت مشروعیت حکومت در نظام اسلامی از ناحیه خداوند است و مشروعیت حکومت پیامبر(ص) و ائمه اطهار و فقهاء در زمان غیبت، ناشی از اذن خداوند است. حال این سؤال مطرح می شود که در حکومت اسلامی چیست؟ در پاسخ باید گفت از آنجا که مشروعیت در نظام اسلامی وابسته به خداوند است و از او منشا می گیرد، نقش مردم در مقام فعلیت بخشیدن به این نظام مؤثر است، و در حقیقت مردم در ، و کارآمدی حکومت اسلامی نقشی اساسی دارند؛ 🔷چرا که حاکمیت دین حق و نظام اسلامی، مانند هر نظام دیگری با آرزوها تحقق نمی پذیرد، بلکه و اتحاد آنان بر محور حق را می طلبد. با پذیرش اولا، و پذیرش اسلامی ثانیا، را در جامعه متحقق می سازند. اگر مردم در صحنه نباشند و حضور جدی نداشته باشند، حتی اگر رهبر آنان در حد وجود مبارک حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام باشد، نظام اسلامی موفق نخواهد بود. بنابراین حکومت اسلامی هیچ گاه بدون خواست و اراده مردم محقق نمی شود.[۲] ... پی‌نوشت‌ها [۱] محمد تقی مصباح یزدی، نظریه سیاسی اسلام، ج۲، ص۴۰ [۲] عبدالله جوادی آملی، ولایت فقیه، ولایت فقه و عدالت، ص ۸۲-۸۳ منبع: وبسایت پرسمان @tabyinchannel
⭐️☄⭐️☄⭐️☄⭐️☄⭐️ ☄ ⭕️مردم و حکومت اسلامی (بخش دوم) 💠 در نظام (شکل گیری و استمرار) 🔷امیرالمومنین امام علی(ع) میفرماید: «پیامبر(ص) به من فرمود: ای پسر ابوطالب! ولایت امت من برعهده تو است. پس اگر به سلامت قدرت را به تو سپردند و در مورد زمامداری تو، با خشنودی اتفاق کردند، سرپرستی امورشان را برعهده گیر؛ ولی اگر در مورد تو رأی دیگری ابراز داشتند، آنان را به حال خود رها کن». [کشف المحجة، ص ۱۸۰] این روایت نشان میدهد: ۱) (ع) از سوی (ص) به ولایت منصوب شده است؛ بنابراین وابسته به رأی مردم نیست. ۲) اعمال ولایت آن حضرت، به مقبولیت و پذیرش مردمی مشروط است. 🔷بنابراین وقتی کسی از سوی ، به ولایت منصوب میشود، - بدون توجه به استقبال یا عدم استقبال مردم - است و جامعه، وظیفه دارد از او پیروی کند؛ اما تشکیل عملی حکومت از سوی «ولی امر» به آرای عمومی و وجود شرایط و بستر مناسب اجتماعی، مشروط است. به عبارت دیگر، همانطور که جامعه به پیروی از ولی امر موظف است، نیز وظیفه دارد، مسؤولیت سنگین اداره و رهبری جامعه را انجام دهد. شرط اعمال این رسالت، وجود موقعیت و بستر مناسب اجتماعی است که «پذیرش و مقبولیت مردمی» مهم ترین رکن آن به شمار می آید. 🔷امام خمینی(ره) درباره میفرماید: «اگر برای فقها امکان اجتماع و تشکیل حکومت نباشد، هر چند نسبت به عدم تأسیس حکومت اسلامی معذورند، ولی آنان ساقط نمی شود؛ با اینکه حکومت ندارند، بر امور مسلمین و بلکه بر نفوس مسلمین دارند». [امام خمینی، البیع، ج۲، ص۴۶۶] بر این اساس، رأى، رضایت، کمک و همدلى مردم، باعث به وجود آمدن و تحقق عینى مى شود. امیرالمومنین (ع) میفرماید: «اگر حضور بیعت کنندگان نبود، و با وجود یاوران، حجّت بر من تمام نمى شد... رشته کار [حکومت] را از دست مى گذاشتم». [نهج البلاغه، خطبه۳]. 🔷همچنین مى فرماید: «لا رأى لمن لا یطاع؛ کسى که فرمانش پیروى نمى شود، رأیى ندارد». [همان، خطبه۲۷] این سخنان همگى بیانگر در پیدایش، تثبیت و کارآمدى حکومت الهى، خواه حکومت رسول الله(ص) و امامان معصوم(ع) و خواه حکومت فقیه در زمان غیبت است. حکومت اسلامى بر اراده تشریعى الهى استوار است و رأى خدا در همه جا مطاع بوده و اعتبار تا وقتى است که با دین تنافى نداشته باشد. بنابراین «مقبولیت مردمى» با «مشروعیت الهى» نه تلازمى دارد و نه تنافى. 🔷در مقابل، در نظام های غیر الهی، مشروعیت نظام سیاسی برخواسته از خواست و اراده مردم است و لازمه آن این است که اگر مردم حکومتی را نخواستند آن حکومت نامشروع باشد، هر چند در پی مصالح مردم باشد و اگر مردم خواستار حکومتی بودند آن حکومت مشروع می گردد، هر چند خلاف مصالح مردم حرکت کند و ارزش های اخلاقی را رعایت نکند. [محمد تقی مصباح یزدی، حقوق و سیاست در قرآن، ج۱، ص ۱۰۳-۱۰۴] منبع: وبسایت پرسمان @tabyinchannel
⭐️☄⭐️☄⭐️☄⭐️☄⭐️ ☄ ⭕️مردم و حکومت اسلامی (بخش سوم) 💠 در نظام (شکل گیری و استمرار) 🔷با روشن شدن جایگاه مردم در نظام اسلامی این سؤال مطرح می شود، که اگر مردم در مشروعیت بخشیدن به حکومت در نظام اسلامی نقشی ندارند، در کجاست؟ و آیا اکثریت و رأی آنها در نظام اسلامی اعتبار دارد یا نه؟ در پاسخ باید گفت ، با شعار حکومت های بشری و به ویژه غربی متفاوت است. 🔷 دین و است و شعار حکومت های بشری و دموکراسی غربی پیروی از اکثریت است؛ البته در در بعضی موارد و مراحل «اکثریت» معتبر است و جایگاه ویژه ای دارد، که همان مقام «تشخیص حق است، نه تثبیت حق»؛ یعنی را تبیین و تثبیت می کند، و در مقام اجرای حق، رأی اکثریت سازگار است، 🔷و گاهی در مواردی که تشخیص حق دشوار باشد، و صاحبنظران با یکدیگر اختلاف نظر داشته باشند، رأی اکثریت معیار است. تفاوت اساسی اکثریت در نظام دموکراسی غربی با اکثریت در نظام اسلامی، در این است که در و ، و مقدم بر آن است و اکثریت کاشف حق است، نه مولد و به وجود آورنده آن، ولی در نظام دموکراسی و غیر دینی، اکثریت، پیش از حق و قانون و به وجود آورنده آن است». [۱] 🔷بنابراین در و اسلامی دو نوع رأی اکثریت محترم و معتبر است: یکی در مقام اجرا و عمل، و دیگری در مقام تشخیص قانون الهی، که توسط وحی و دین ارائه گردیده است. را با رأی اکثریت تعیین میکنند، و قانون شناسان با رأی اکثریت خود، را می شناسند. [۲] پی‌نوشت‌ها [۱] عبدالله جوادی آملی، ولایت فقیه، ولایت فقه و عدالت، ص ۹۰-۹۱ [۲] همان، ص ۹۲ منبع: وبسایت پرسمان @tabyinchannel
⭐️☄⭐️☄⭐️☄⭐️☄⭐️ ☄ ⭕️مردم و حکومت اسلامی (بخش چهارم) 💠 در نظام (شکل گیری و استمرار) 🔷واژه اصطلاح تازه ای در گفتمان سیاسی دنیاست که - بر خلاف واژه هایی چون جمهوری اسلامی، پارلمان اسلامی و‌.. که همگی ترکیب هایی هستند از یک مفهوم غربی به علاوه یک قید اسلامی - در بستر ، و متأثر از آموزه های نبوی و علوی روییده، و بر آن است تا ضمن پاسداشت حقوق مردم در حوزه سیاست و اداره امور جامعه و پرهیز از الگوهای حکومتی استبدادی، رعایت اصول و مبانی ارزشی را بنماید و بدین ترتیب را از تمیز دهد. 🔷برای این منظور در ، روش نوینی مورد توجه قرار گرفته که نه استبدادی و نه لیبرالی است. از این روش حکومتی به تعبیر نموده اند، [۱] و در توضیح آن می فرمایند: «این مردم سالاری [دینی] به ریشه های دمکراسی غربی مطلقاً ارتباط ندارد؛ این یک چیز دیگر است. اولاً دو چیز نیست؛ اینطور نیست که ما را از غرب بگیریم و به دین سنجاق کنیم، تا بتوانیم یک مجموعه کاملی داشته باشیم؛ نه، خود این هم متعلق به است. 🔷مردم سالاری هم دو سر دارد... یک سر آن عبارت است از اینکه به وسیله اراده و صورت بگیرد؛ یعنی نظام را انتخاب می کنند؛ دولت را انتخاب می کنند؛... این همان چیزی است که غرب ادعای آن را می کند و البته در غرب این ادعا واقعیت هم ندارد. ...این حرف متکی به نظرات و حرفها و دقتها و مثال آوردنهای خود برجستگان ادبیات غربی است... یکی از دو بخش است. مردم بایستی انتخاب کنند، بخواهند بشناسند و تصمیم بگیرند تا تکلیف شرعی درباره آنها منجز بشود. 🔷بدون شناختن و دانستن و خواستن، تکلیفی نخواهند داشت. سر دیگر قضیه مردم سالاری [دینی] این است که حالا بعد از آن که من و شما را انتخاب کردند، ما در قبال آنها وظایف جدی و حقیقی داریم...»، [۲] و در جای دیگر می فرمایند: «مردم سالاری دینی ... یک حقیقت واحد در جوهره نظام اسلامی است، چرا که اگر نظامی بخواهد بر مبنای دین عمل کند، بدون نمی شود، ضمن آنکه تحقق حکومت هم بدون امکان پذیر نیست...». [۳] ... پی‌نوشت‌ها [۱] مردم‌سالاری‌دینی (سید علی فیاضی) کتاب‌نقد، ش ۲۰ و ۲۱، ص ۴۳ [۲] دیدار با مسئولان و کارگزاران نظام ۷۹/۹/۱۲ [۳] دیدار با اعضای شورای عمومی دفتر تحکیم وحدت ۷۹/۱۰/۱۳ منبع: وبسایت پرسمان @tabyinchannel
⭐️☄⭐️☄⭐️☄⭐️☄⭐️ ☄ ⭕️مردم و حکومت اسلامی (بخش پنجم و پایانی) 💠 در نظام (شکل گیری و استمرار) 🔷به طور خلاصه در تبیین مفهوم مردمسالاری دینی می توان چنین بیان نمود: ناظر به مدلی از حکومت است، که بر و استوار بوده، و حاکم در چارچوب مقررات الهی، حق مداری، خدمت محوری و ایجاد بستری برای رشد و تعالی مادی و معنوی ایفای نقش می کند. [تبیین نظریه مردم سالاری دینی در قیاس با دمکراسی غربی، محمدجواد نوروزی، چکیده مقالات همایش مردم سالاری دینی ص۶۹] و این مدل بر دو پایه استوار است: ۱) از سویی ریشه در دارد. ۲) این آموزه ها را از رهگذر خواست، و اراده مردم دنبال می کند. لذا در نظام مردم‌سالاری‌ دینی، نظام سیاسی بر دو رکن و استوار است، و این نظام با در نظر داشتن اصول اعتقادی اسلام، رابطه مردم و حکومت را تبیین می کند. 🔷 عبارتند از: ۱) فضیلت محوری، ۲) هدایت محوری، ۳) حاکمیت الهی، ۴) ایمان دینی، ۵) انتخاب مردمی، ۶) آرمان گرایی، ۷) تکلیف محوری، ۸) شایسته سالاری، ۹) قانون محوری، ۱۰) رضایت مندی، [مردم سالاری دینی در اندیشه سیاسی مقام معظم رهبری، محسن مهاجرنیا، پیشین، ص۶۵] وجوه اشتراک و افتراق مردم سالاری دینی، با مردم سالاری غیردینی و دموکراسی غربی عبارتند از: الف. : ۱) ذی حق دانستن و حرمت نهادن به ملت. ۲) زمینه سازی برای در تمام مراحل تصمیم گیری سیاسی و اجتماعی. ۳) تعیین به عنوان طرق قانونی اعمال مردم سالاری. ۴) الزام به رأی اکثریت در امور اجرایی. ۵) احترام به آزادی های فردی و جمعی. ۶) توسعه همه جانبه و رشد و شکوفایی خلاقیت ها در پرتو تضارب آراء و تعامل افکار. 🔷ب. : ۱) در مردم سالاری سکولار، حاکمیت ملی بطور مطلق پذیرفته می شود، ولی در مردم سالاری دینی، با پذیرش ، حاکمیت ملی، نسبی خواهد بود. ۲) مردم سالاری سکولار، رأی اکثریت را به صورت مطلق ملاک عمل قرار می دهد، اما در مردم سالاری دینی، در بعد قانونگذاری، رأی اکثریت در چارچوب شریعت پذیرفته می شود. ۳) در مردم سالاری سکولار، حاکمیت، اولاً و بالذات از آن مردم است، ولی در مردم سالاری دینی، اولا و بالذات از آن ، و حاکمیت مردم در طول حاکمیت خداوند است، نه در عرض آن. ۴) در مردم سالاری سکولار، دین صرفاً امری شخصی و مربوط به حوزه فردیست، اما در مردم سالاری دینی، حوزه فردی و اجتماعی مردم را در بر می گیرد. ۵) مردم سالاری سکولار، با مردم سالاری دینی، در ارائه تعریف از بشر و حقوق آن، در پاره ای از موارد دیگر با هم اختلاف دارند. [مردم سالاری دینی در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، حسین جوان آراسته، پیشین، ص۱۷] 🔷و نکته دیگر اینکه، سه بحران در طرح نظریه مردم سالاری دینی مؤثر بوده اند: ۱) بن بست تئوریک اندیشه سیاسی غربی، ۲) بن بست دمکراسی در مقام عمل، ۳) بحران معنویت و دین. [محمدجواد نوروزی، پیشین، ص۶۹] در هر صورت «امروزه ، در نظام‌‌ حرف نو و جدیدی است که توجه بسیاری از ملت ها، شخصیتها و روشنفکران عالم را به سوی خود جلب کرده است.» [مقام معظم رهبری، روزنامه کیهان ۷۹/۸/۲۹] البته منظور از جدید بودن مردم سالاری دینی، نو بودن آن در ادبیات سیاسی جهان است، اما درونمایه آن، که برخاسته از است، ریشه های عمیق و دیرین دارد. 🔴نتیجه آنکه، نه تنها به معنای تأیید شیوه دموکراسی نمی باشد، بلکه درست در نقطه مقابل آن می باشد، به این معنا که صرفا با ابتنای بر ، و در چارچوب تعالیم آن، حاکمیت مردم بر سرنوشت سیاسی و اجتماعی شان به رسمیت شناخته می شود. بر این اساس ما به دموکراسی، رنگ دین نزده ایم، بلکه این است، که را تبیین، و جایگاه مردم در حکومت را برای ما مشخص می کند. از این رو چنین شیوه ای که برخواسته از و است، به تعبیر می شود و دیگر «دین مردم سالار» که آموزه های دینی را در خواست و نظر مردم منحصر نماید، معنا و مفهومی ندارد. [مردم سالاری دینی ایران و لیبرال دموکراسی غرب، سید خدایار مرتضوی، فصلنامه راهبرد، ش۲۸، ص۲۰۰] منبع: وبسایت پرسمان @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️از انقلاب اسلامی ایران تا انقلاب جهانی موعود (بخش سوم و پایانی) 🔸در اواخر قرن بیستم که نظریه پردازان غربی مکتب لیبرال دموکراسی را پایان تاریخ و نجات دهنده بشریت معرفی می کردند، در ، انقلابی در آستانه تحقق بود که تمام مناسبات و محاسبات آنها را بر هم می زد. در دوره و زمانی پا به عرصه گذاشت که ، تمام آنچه را که داشت به مرحله عمل در آورده و بیش از پیش بشر را دچار سر درگمی کرده بود. 💠امتیازات انقلاب اسلامی بر سایر انقلاب ها 1⃣رهبری 🔹در فرهنگ اسلام آنکه حق حکومت و سرپرستی انسان ها را دارد، ذات باری تعالی است [۱] و اگر بناست این حکومت بر روی زمین بروز و ظهور پیدا کند، تنها کسانی شایسته این مقامند که از جانب او نصب شده باشند. طبق آیه «...أَطیعُوا اللهَ وَ أَطیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الْأَمْرِ مِنْكُم...» [نساء، ۵۹] اطاعت مطلق از رسول اکرم صلی الله علیه و آله و اولی الامر علیهم السلام، در ردیف اطاعت از خداوند قرار داده شده است. در ادامه‌ی این جریان، توسط آخرین جانشین رسول وحی صلی الله علیه و آله بنیانگذاری می شود، که رمز استقامت و پایداری تشیع تا به امروز بوده است. 🔹در این نظام حکومت از آن شخص نیست، بلکه فقاهت و عدالت و تقوای شخص معیار صلاحیت او برای این مقام است. مدل حکومتی متعالی را مقابل چشم جهانیان به نمایش گذاشت که در آن انسان ها برده و محکوم حاکم نیستند، بلکه او مسئولیت خطیر تامین سعادت دنیوی و اخروی آنان را بر عهده دارد. در معنای واقعی در این مکتب محقق شده و حقوق آن پاس داشته می شود. این انقلاب مبارک، رابطه دولت - ملت را به رابطه امام - امت تغییر داد، که در کنه و باطن آن پیوستگی و وابستگی دو طرف نسبت به هم نهفته است، تا حدی که پذیرش حکم ولی فقیه نه از سر اجبار، که از سر عشق است و ارادت؛ و این یعنی تلازم وَلایت با وِلایت. 2⃣فرهنگ 🔹برای انسانی که زندگیش در حد خور و خواب و شهوت و صنعت و تکنولوژی تنزل پیدا کرده، وعده اتصال او به آسمان و معنویت حقیقی، به معنای حیات دوباره است. شعار انقلاب اسلامی پیاده کردن ارزش های اسلامی در تمام شئون زندگی اعم از فردی و اجتماعی انسان هاست. در این نظام، محور همه امور خداست و دستوراتش منشور زندگی است، و این رمز گرایش روزافزون مردم دنیا به این مدل حکومتی است. 3⃣عدالت اقتصادی 🔹سمت و سوی انقلاب اسلامی، برداشتن تبعیضات ناعادلانه و رساندن مردم به سطح قابل قبولی از رفاه اجتماعی و فردی است. در روزگاری که سران مستکبر دنیا و نوکران دست به سینه شان در گوشه و کنار دنیا هر روز سیرتر می شوند و بهای سیری شان گرسنه تر شدن مردم مستضعف است، نظامی روی کار آمده که الگویش عدالت علوی است، و سعی در کم کردن فاصله طبقاتی در جامعه دارد. همانگونه که آن حضرت در پاسخ به پیشنهاد بخشش هدایا به اشراف عرب و بزرگان قریش برای جذب آنان می فرماید: «آیا به من دستور می دهید برای پیروزی خود، از جور و ستم درباره امت اسلامی که بر آنها ولایت دارم استفاده کنم. به خدا سوگند تا عمر دارم هرگز چنین کاری نخواهم کرد. اگر این اموال از خودم بود، به گونه ای مساوی در میان مردم تقسیم می کردم تا چه رسد که جزء اموال خداست». [۲] 💠گام های استوار انقلابی در مسیر ظهور 🔹 بی شک در مسیر آماده سازی جهان برای ورود امام عصر علیه السلام، عامل مهم و موثری است که برای این مدعا، هم شاهد روایی وجود دارد و هم شاهد عینی. اتفاقاتی که امروز در اغلب کشورها در شرف وقوع و به گونه ای الگوگیری از نظام اسلامی ایران است، اثبات کننده این ادعاست. اگر با نگاهی منطقی و دور از غرض ورزی به این واقعه عظیم نظر شود تصدیق می گردد که انقلاب اسلامی ایران در معرفی حکومتی بر مبنای خدامحوری و کرامت انسانی به دنیا و ایجاد آمادگی عمومی در پذیرش گام های مهمی برداشته است، و از این منظر هر اقدامی که موجب تزلزل و تضعیف این نظام باشد، عاملی در تاخیر تحقق آن وعده الهی است. پی نوشت: [۱] «فَاللهُ هُوَ الْوَلِيُّ» [سوره شورا، آیه ۹] [۲] نهج البلاغه، خطبه ۱۲۶ نویسنده: سهیلا آقاجانلو منبع: تبیان @tabyinchannel