eitaa logo
تبیین
2.7هزار دنبال‌کننده
4.9هزار عکس
426 ویدیو
34 فایل
🔺اهداف: 🔹تهذیب نفس 🔹امام شناسی و مهدویت 🔹روشنگری و بصیرت‌افزایی 🔹ارتقاء بینش دینی و سیاسی 🔹دشمن شناسی و جنگ نرم 🔹ارتقاء مهارت‌های تربیتی 🔹و... 🔸هدف ارائه‌ی الگوست؛ با شبکه‌های اجتماعی کسی متفکر نمی‌شود، باید #کتاب خواند.
مشاهده در ایتا
دانلود
✅از ویژگیهای اخلاقی (عج): 🔷 از آن رو كه وارث همه و اولياى گران قدر الهى است، مجموعه اى كامل از صفات كمال و جمال را دارا است. او تجلّى بخش اخلاق عظيم پيامبر و خصوصيات شگفت و مكارم و فضايل والاى و فرزندان معصوم اوست. اشاره به برخى از اين ويژگى ها مى توانند مقدمه اى آگاهى بخش براى تبعيّت از او باشد. ⭕️دانش گسترده امام: 💠امیرالمومنین (ع) درباره او میفرمایند: «او دانشمندترينِ شماست». 💠 (ع) میفرمایند: دانايى به كتاب خداى عزّوجل و او در قلب (عج) ما مى رويد همچنانكه گياهان به بهترين شكل از زمين مى رويند. پس هر كس او را ديد بگويد: سلام بر شما اى رحمت و و اى گنجينه علم و جایگاه . 📕منتخب الاثر، ص ۳۰۹
♨️ مشترکات مدعیان دروغین مهدویت با جریان مدعی یمانی 🔸 فرق انحرافی، به ویژه آنان که به نوعی هستند، مشترکات فراوانی دارند که از جمله به چند مورد از آنها اشاره می شود: 🔷 پنهان بودن سرکرده فرقه از دید عموم مردم 🔻معمولاً سران فرق از دید عموم مردم پنهان‌اند، چون اگر در انظار عمومی باشند نقاط ضعفشان بر همگان روشن می‌شود. نمونه آشکار این بحث، شیرازی است که  امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) بود. او در ابتدای توسط حاکم شیراز، دستگیر شد و به انظار عمومی آمد و در حبس خانگی قرار گرفت تا در میان مردم باشد. مردم رفتار وی را دیدند و گفتارش را شنیدند و بررسی کردند و در مدت کوتاهی، همه به کذب ادعای او پی بردند؛ لیکن با مرگ حاکم شیراز، فرار کرد و به اصفهان آمد، و مجددا از دید مردم مخفی شد. پیروان و انصار او، چنان برای وی، تبلیغ کردند که هر آن کس او را نمی‌شناخت، گمان میکرد امام زمان ظهور کرده است. از این‌رو به سویش آمدند و در راهش جان دادند. 🔻جالب است، بدانید پس از ، سفیر روس با یک نقاش سر جنازه او حاضر شد و از جسد بی‌جان او تصویری تهیه کرد و به گونه‌ای وانمود شد که او بوده و شهیدی مقدس است. 🔷 تقطیع و تحریف، از شیوه‌های مشترک در استناد به آیات و روایات 🔻همه فِرقی که از اسلام منشعب شدند، در استناد به آیات و روایات یا در پی تحریف لفظی یا معنویند، از این‌رو دست خود را به ، و ، می‌آلایند؛ یعنی با کم و زیاد لفظی یا معنوی، یا آیه و روایت را تکه تکه می‌کنند و قسمتی را به قسمت دیگر می‌چسبانند تا معنای دیگری به‌دست آید، یا تأویل و باطن را به میان می‌کشند و می‌گویند معنای ظاهری، مراد نیست و معنای حقیقی نزد ماست. برای این مورد نیز نمونه‌های فراوانی از فِرق مختلف وجود دارد که می‌توان در مواردی چون: «شیوه استناد بابیت و به حدیث سنه ستین» یا «شیوه استناد بهائیان به حدیث لوح» و … مشاهده کرد. 🔻در غیر آیات و روایات، نیز نمونه‌هایی هست، برای نمونه به حدی باطن‌گراست که معنای ظاهری را به کلی نفی می‌کند و وضو را به معنای امام و تیمم را به معنای نائب امام معرفی می‌کند. و همین سیر و خط در بصری نیز دنبال میشود؛ هرچند مصادیق آن متفاوت است. 🔷 ادعاهای پلکانی و صعودی در عقاید 🔻 معمولاً سران فرق انحرافی به یک عنوان بسنده نمی‌کنند؛ برای نمونه علی محمد باب از ادعای ذکریت به و از بابیت به و و رسید. او در سال‌های ۱۲۶۰ تا ۱۲۶۴ تنها ادعای ذکریت و بابیت دارد، لیکن از سال ۱۲۶۴ تا ۱۲۶۶ که به چهریق و ماکو، منتقل می‌شود، از امامت و نبوت و الوهیت دم می‌زند. این وجه اشتراک در نیز وجود دارد که دم از یمانی بودن و فرزند امام زمانی می‌زنند و سپس ناگهان و به یکباره جانشینی امام عصر، را برای خویش، مصادر می کنند و بعد تمام صفات و ویژگی های امام عصر را برای خویش مصادره کرده و گویی اینکه مهدی می‌شوند و از و منجی موعود بودن خود سخن می گویند. @tabyinchannel @daneshgahevelyat
✳ فاطمیه؛ از مهم‌ترین منازل سلوک 🔻 ایام ، ایام ابراز محبت به سلام الله علیها، یکی از منازل مهم است، بلکه از عظیم‌ترین این منازل است، چرا که در ظرف آن ابراز محبت به مادر حقیقی مومنان سیده صدیقه حضرت زهرا سلام الله علیها است. 🔸 محبت ایشان، جمع بین محبت به مقام و مقام بوده و حقیقت وجودی ایشان رابطه‌ی بین دو مقام نبوت و ولایت است. این رابط بودن، دارای حقیقتی در ملکوت عالم و در مقامات نورانی علیهم السلام است، و در عالم دنیا نیز این‌طور جلوه کرده است که ایشان، دختر صلی الله علیه و آله و سلم و از سوی دیگر، همسر ولی خدا و مادر ائمه معصومین علیهم السلام هستند، و نور پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم از طریق ایشان به ائمه علیهم السلام منتقل شده است. 📚 از کتاب 📖 ص ۲۹ @tabyinchannel
شهید علامه : فکر دینی ما باید اصلاح بشود. تفکر ما درباره دین غلط است غلط. به جرأت می گویم از چهارتا مساله فروع آن هم در عبادات چندتایی هم از معاملات از این ها که بگذریم دیگر فکر درستی ما درباره دین نداریم؛ نه در این منبرها و در این خطابه‌ها می گوییم و نه در این کتاب‌ها و روزنامه‌ها و مقاله‌ها می نویسیم و نه فکر می‌کنیم ... ▪ بايد اعتراف كنيم كه به صورت اصلى در مغز و روح ما موجود نيست، بلكه اين فكرْ اغلب در مغزهاى ما به صورت مسخ شده موجود است؛ ما توحيد مسخ شده است، ما نبوت مسخ شده است، و امامت ما مسخ شده است، اعتقاد به ما كم و بيش همين طور. ▪ تمام دستورهاى اصولى اسلام در فكر ما تغيير شكل داده. در دين # هست، هست، هست، هست. تمام اينها بدون استثناء به صورت مسخ شده در ذهن ما موجود است. ▪فكر دينى ما بايد اصلاح بشود. تفكر ما درباره دين غلط است غلط. به جرئت مى گويم از چهارتا مسئله فروع، آنهم در عبادات، چندتايى هم از معاملات، از اينها كه بگذريم ديگر فكر درستى ما درباره دين نداريم؛ نه در اين منبرها و در اين خطابه ها مى گوييم و نه در اين كتابها و روزنامه ها و مقاله ها مى نويسيم و نه فكر مى كنيم. 📗 ده گفتار، شهید @tabyinchannel @daneshgahevelyat
🔷شهید حاج : 🔸انقلاب ما به دوران خویش رسیده و ما باید آمادگی خود را بالا ببریم. 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🔷اگر يک دكتر به مدرسه و دانشگاه نمى رود مفهومش اين نيست كه لياقت ندارد، بلكه به خاطر اين است كه اين مقدار معلومات در اختيار دارد كه به كمک آن مى تواند مشكلات علمى خود را حل كند و به مطالعاتش ادامه دهد و پيشرفت كند.‌ [۵] در موضوع مورد بحث ما هم دقیقا همین گونه است. که آن قدر به پختگی فرهنگی و فکری رسیده است که می تواند با استفاده مستمر از اصول و تعليمات نبی خاتم (ص) راه را ادامه دهد، چه نیازی به شریعت تازه دارد؟ [۶] 2⃣با اين كه جامعه بشرى دائما در حال دگرگونى است چگونه مى توان با قوانين ثابت و يكنواخت اسلام، پاسخگوى نيازهاى آن بود؟ 🔷در جواب مى گوييم که داراى است: يک سلسله از قوانين كه مانند صفات ويژه انسان ثابت و برقرار است، همچون لزوم اعتقاد به توحيد، اجراى اصول عدالت، مبارزه با هر گونه ظلم و تعدّى و اجحاف و... . گونه ديگر قوانین، سلسله ای از اصول كلى و جامع است كه - به منظور پاسخگو بودن شریعت به نیازهای حال و آینده - بر ، می شوند و پاسخگوى آن در هر زمان مى باشند. به تعبیر دیگر با استفاده از این قواعد مجتهد و ولی فقیه، اين توانايى را مى یابد كه هرگاه مسأله جديدى به دليل تحولات زندگى بشر برایش پديد آمد، بتواند در رابطه با اين مسأله نظر بدهد. 🔷در قالب یک مثال این توضیح را پی می گیریم و می گوییم که مثلا يک اصل كلى در اسلام داريم تحت عنوان «أَوْفُوا بِالْعُقُود؛ به قراردادهاى خود احترام بگذاريد و وفادار باشيد». [سوره مائده، آیه ۱] مسلما با گذشت زمان، انواع تازه اى از قراردادهاى مفيد اجتماعى و تجارى و سياسى مطرح مى شود كه انسان مى تواند با در نظر گرفتن اصل كلى بالا به آن پاسخ دهد. نيز برای مثال، اصل كلّى ديگرى داريم، با عنوان «قاعده لا ضرر»، كه مطابق آن هر حكم و قانونى سبب زيان فرد يا جامعه شود بايد محدود گردد. ملاحظه مى شود كه تا چه حد اين اسلامى كارساز و حل كننده مشكلات است. گفتنی است که از اين گونه قواعد در فراوان داريم [۷] و با استفاده از همين اصول كلى است كه مى توانيم (مسائل مستحدثه) را حل كنيم. [۸] ديگر انگیزه و دلیلی براى مبعوث شدن پيامبر ديگر وجود نخواهد داشت. پی نوشت: [۱] ۵۰ درس اصول عقاید براى جوانان، مکارم شیرازی، ناصر، انتشارات نسل جوان، چ ۱۸، ص ۲۲۵ و ۲۲۶ [۲] ۱۸۰پرسش و پاسخ، مکارم شیرازی، ناصر، تهيه و تنظيم: حسینی، سید حسن، دارالکتب الاسلامیه، چ ۴، ص ۱۴۰ [۳] الکافی،‏ ج ۱، ص ۱۳ [۴] نهج البلاغه [۵] ۵۰ درس اصول عقائد براى جوانان، همان [۶] ۱۸۰ پرسش و پاسخ، همان [۷] قواعدی مانند «لزوم حفظ نظام جامعه»، «وجوب مقدمه واجب» و یا مسأله «تقديم اهم بر مهم». [۸] ۵۰ درس اصول عقائد براى جوانان، همان؛ آموزش عقايد، مصباح یزدی، محمدتقی، شركت چاپ و نشر بين الملل سازمان تبليغات اسلامى، قم، ۱۳۸۴هـ ش، چ ۱۷، ص ۲۹۰ منبع: وبسایت آیت الله مکارم (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️فلسفه عدم وجود در میان پیامبران الهی 💠حضرت ‌الله جوادی‌ آملی پیرامون این سوال که "چرا در ، وجود ندارد" این چنین پاسخ داده اند: 🔷این طور نیست که فقط یک زن معصومه داشته باشیم، آن هم وجود زهرای مرضیه (س) باشد. ما دلیلی بر عدم عصمت بعضی از زن‌های دیگر نظیر زینب کبری (س) و حضرت فاطمه معصومه (س) نداریم. اینکه ۱۲۴ هزار پیامبر همه هستند، برای این است که و ، دارد و و جسمی به گونه‌ای است که است. 🔷از طرف دیگر پشتوانه نبوت و رسالت، مقام ولایت است. در آن است که بشود، و این مقام اختصاصی به یا ندارد. نظیر آسیه (س)، حضرت مریم (س)، حضرت فاطمه زهرا (س)، حضرت زینب کبری (س) و حضرت معصومه (س) در عالم بوده‌اند و این‌ها هرکدام با حفظ مرتبه و درجه خاص خود می‌توانند به رسیده باشند. 🔷 و است، اینکه نشده است، برای این است که باید با همه افراد جامعه تماس بگیرد، در جنگ و صلح را به عهده بگیرد. این کار اجرایی برای است. این‌ چنین نیست که اگر همه از جنس بودند، معنایش این است که کمال معنوی مخصوص مرد است، بلکه مربوط به ولایت است و در بین و تفاوتی نیست، زن و مرد هر دو می‌توانند بشوند. منبع: باشگاه خبرنگاران جوان @tabyinchannel
⭕️عصمت در غیر انبیا و اوصیا هم واقع می‌شود 🔹 در و شرط است؛ اما اینکه اصلاً منحصر است به نبی و وصی، دلیلی نداریم. ما در زید بن‌ علی‌ بن‌ الحسین علیه‌السلام احتمال عصمت می‌دهیم. همچنین، دربارۀ (علیه السلام)، علی‌ بن‌ الحسینِ شهید (علیه السلام) و اصحاب سیدالشهدا علیهم السلام می‌دهیم، بلکه بالاتر از احتمال. صحبت احتمال عصمت نیست، در این‌ها محرز [و مسلّم] است. همچنین ، و این بزرگوارها که کوه تقوا بودند، آیا می‌شود بگوییم عصمت ندارند؟! بلکه در همین عصرهای نزدیک ما دیده شده کسانی که مدعی بودند: عالماً و عامداً به‌ جا نیاورده‌ایم. 📕رحمت واسعه، ص۶۱ منبع: وبسایت مرکز تنظیم و نشر آثار آیت‌ الله العظمی بهجت (ره) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️امام علی (علیه السلام) در خطبه ۱۰۹ نهج البلاغه با چه اوصافی از «اهل بیت» (علیهم السلام) ياد كرده است؟ 🔹 (علیه السلام) آخرین بخش از خطبه ۱۰۹ را با ذكر اوصافى از (عليهم السلام) پايان می‌دهد و رعايت فصاحت و بلاغت را با اين حُسن ختام به سر حدّ كمال مى رساند؛ مى فرمايد: «نَحْنُ شَجَرَةُ النُّبُوَّةِ، وَ مَحَطُّ الرِّسَالَةِ، وَ مُخْتَلَفُ [۱] الْمَلَائِكَةِ، وَ مَعَادِنُ الْعِلْمِ، وَ يَنَابِيعُ الْحُكْمِ» (ما درخت پُربار نبوّت و و محلّ رفت و آمد فرشتگان و و چشمه سارهاى حكمتيم». تعبير به شجره، اشاره به اين است كه همچون درخت پربارى است كه داراى شاخه ها و فروع مختلفى است. ريشه و ساقه آن، (صلی الله علیه و آله) و ، شاخ و برگ‌هاى آن و به سوى خدا، ميوه اين درخت است. 🔹در تعبير دوم، را به بارانداز و فرودگاهى تشبيه می كند كه ، در آن از سوى خدا نزول پيدا كرده است، و در تعبير سوم، (صلی الله علیه و آله) را مركز رفت و آمد می‌شمرد و (عليه السلام) و كسانى هستند كه در اين خانه و خانواده، پرورش يافته اند و طبعاً آثار و در آنها پرتوافكن مى باشد. واژه در اينجا ممكن است كه اشاره به باشد (جبرئيل و همراهانش) كه بر (صلی الله علیه و آله) نازل مى شدند؛ 🔹يا اشاره به معناى اعمّى باشد كه ساير فرشتگانى را كه به عنوان خدمت يا بشارت در اين خانواده رفت و آمد داشته اند، شامل شود؛ و در هر حال، منظور اين نيست كه فرشته وحى بر غير (صلی الله علیه و آله) نازل مى شده است. تفاوت «شَجَرَةُ النُّبُوَّةِ» و «مَحَطُّ الرِّسَالَةِ» از اين نظر است كه (صلی الله علیه و آله) داراى دو مقام بود: ، كه همان خبر دادن از سوى خداست و ، كه تبليغ آن است، يا به تعبير ديگر: مأمور ابلاغ است، و معمولا توأم با امامت و رهبرى و اجرا مى باشد؛ و منظور از آن است كه (عليهم السلام) وارث علوم و حافظ و بودند. 🔹در شأن نزول آيه شريفه «وَ تَعِيَها أُذُنٌ وَاعِيَةٌ» [حاقه، ۱۲] (گوش شنوا اين پيام ها را در خود نگه مى دارد) در روايات متعدّدى كه در منابع فراوانى از اهل سنّت نقل شده، آمده است كه (صلی الله علیه و آله) فرمود: «سَأَلْتُ رَبِّی أَنْ يَجْعَلَهَا أُذُنَ عَلِىٍّ» (از پروردگارم تقاضا كردم كه اين گوشِ شنوا را گوش (عليه السلام) قرار دهد)؛ و به دنبال اين دعا (عليه السلام) مى فرمود: «مَا سَمْعِتُ مِنْ رَسُولِ اللهِ شَيْئاً فَنَسِيتُهُ» [۲] (من هيچ سخنى را بعد از آن از (صلی الله علیه و آله) نشنيدم كه فراموش كنم، بلكه هميشه آن را به خاطر داشتم». 🔹حديث «عَلِىٌّ مَعَ الْقُرآنِ، وَ الْقُرآنُ مَعَ عَلِىٍّ» [۳] ( همواره با است و قرآن با علی است)، و همچنين حديث «أَنَا مَدِينَةُ الْعِلْمِ وَ عَلِىٌّ بَابُهَا» [۴] (من شهر علمم و درِ آن است)، از است كه در كتب شيعه و اهل سنّت وارد شده و همه گواه بر اين است كه اين خانواده، و سرچشمه هاى حكمت بوده اند. 🔹تفاوت و از اين نظر است كه «معدن» چيزى است كه معمولا مردم به سراغ آن مى روند و از آن بهره مى گيرند؛ ولى «ينابيع» (به معناى چشمه ها) چيزى است كه مى جوشد و به سوى مردم سرازير مى شود. (عليه السلام) در پايان اين سخن مى فرمايد: «نَاصِرُنا و مُحِبُّنَا يَنْتَظِرُ الرَّحْمَةَ، وَ عَدُوُّنَا وَ مُبْغِضُنَا يَنْتَظِرُ السَّطْوَةَ» [۵] (ياور و ما در انتظار رحمت حقّ است، و ما در انتظار مجازاتِ حقّ است). اين سخن بدان معنا نيست كه آنها چنين انتظارى را واقعاً دارند، بلكه به اين معناست كه بايد منتظر چنين عاقبت شومى باشند و در واقع نوعى تهديد به عذاب الهى است، در دنيا و آخرت. پی نوشت‌ها؛ [۱] «مختلف از مادّه «اختلاف» كه در اينجا به معناى رفت و آمد است. بنابراين «مختلف» يعنى محلّ رفت و آمد. 📕پيام امام امير المؤمنين(ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلامية‏، چ اول‏، ج ۴، ص ۶۱۳ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️آیا روایات اسلامی خاتمیّت پیامبر اسلام را تایید می کنند؟ (بخش سوم و پایانی) 🔸اعتقاد به جاودانى بودن اسلام، مورد اتفاق همه علماء و دانشمندان اسلامى است، بلكه از ضروريات اين آئين به شمار مى رود و سرچشمه اين عقيده، علاوه بر ، بیشماری است كه از پيامبر گرامى اسلام (ص) و ديگر پيشوايان معصوم (عليهم السلام) رسيده است، كه مجموعه آنها كتابى را تشكيل مى دهد و ما به گوشه اى از آنها به عنوان نمونه اشاره مى كنيم: 6⃣در حديث معروف ديگرى از پيغمبر گرامى اسلام (ص) آمده است كه فرمود: «انَّ الرِّسالَةَ و النُّبُوَّةَ قَدِ انْقَطَعَتْ فَلا رَسُولَ بَعْدى‏ وَ لا نَبِىَّ؛ و ‏ منقطع شده است؛ نه رسولى بعد از من خواهد آمد و نه نبى». [۱] اين حديث مخصوصاً از اين نظر قابل توجه است كه راه را بر بهانه جويان كه مى گويند: او خاتم انبياء است نه خاتم رسولان، مى بندد.‌ [۲] 7⃣در نهج البلاغه نيز در موارد متعددى به مسئله خاتميت پيامبر اسلام (ص) تصريح شده است. در خطبه ۱۷۳ مى خوانيم: «امينُ وَحْيِهِ وَ خاتَمُ رُسُلِه‏؛ [محمد (ص)] امين وحى خدا و او بود». در خطبه ۱۳۳ می خوانيم: «خَتَمَ بِهِ الْوَحْىَ؛ خداوند وحى را به وسيله او پايان داد»، و در خطبه ۷۲، امام على (ع) به پيامبر اسلام (ص) درود مى فرستد و بعد او را چنين توصيف مى كند:  «الْخْاتِمُ لِما سَبَقَ والْفاتِحُُ لِمَا انْغَلَقَ؛ آن كس كه ختم پيامبران پيشين و گشاينده امور بسته بود». در خطبه ۸۷، مردم را مخاطب ساخته مى فرمايد: «ايُّهَا النَّاسُ خُذُوها عَنْ خاتَمِ النَّبِييّن... ؛ اى مردم! اين حقيقت را از بياموزيد...». 🔹و در خطبه اول نهج البلاغه مى فرمايد: «بَعَثَ اللهُ سُبْحانَهُ مُحَمَّداً (ص) لِانْجازِ عِدَتِه‏ وَ اتْمامِ نُبُوَّتِهِ؛ خداوند سبحان محمد (ص) را براى وفاى به عهد خود و اتمام و اكمال نبوتش مبعوث ساخت». و در كلام ۲۳۵ هنگام غسل و تجهيز پيامبر (ص) مى فرمايد: «بِأَبِي أَنْتَ وَ أُمِّی يَا رَسُولَ اللهِ لَقَدِ انْقَطَعَ‏ بِمَوْتِكَ‏ مَا لَمْ‏ يَنْقَطِعْ‏ بِمَوْتِ غَيْرِكَ مِنَ النُّبُوَّةِ وَ الْإِنْبَاءِ وَ أَخْبَارِ السَّمَاءِ؛ پدر و مادرم فدايت اى پيامبر خدا، با مرگ تو چيزى قطع گرديد كه با مرگ غير تو قطع نشد، [و آن اين كه:] و اخبار از ناحيه خدا از آسمان، با مرگ تو قطع گرديد». 🔹و در خطبه ۱۹۸ در مورد فضيلت اسلام مى خوانيم: «ثُمَ‏ جَعَلَهُ‏ لَا انْفِصَامَ‏ لِعُرْوَتِهِ‏ وَ لَا فَكَّ لِحَلْقَتِهِ وَ لَا انْهِدَامَ لِأَسَاسِهِ وَ لَا زَوَالَ لِدَعَائِمِهِ وَ لَا انْقِلَاعَ لِشَجَرَتِهِ وَ لَا انْقِطَاعَ لِمُدَّتِه‏... ؛ سپس اسلام را طورى قرار داد كه دستگيره آن جدا شدنى نيست، و حلقه آن انفكاك نخواهد پذيرفت، و اساس و ريشه آن منهدم نمى گردد، و اركان و پايه هاى آن زوال نمى پذيرد، درخت آن از ريشه كنده نمى شود، و مدت آن تمام شدنى نيست... ». همانطور كه ملاحظه مى شود، گفتار امام علی (ع) با صراحت مسئله خاتميت پيامبر اسلام و ابدى و جاودانى بودن آئينش را بيان مى كند، تا جایى براى گفتگو و ايرادى در اين باره باقى نماند. [۳] 💠قابل توجه اينكه با بررسى گسترده اى كه روى ۱۱۰ مجلد بحارالانوار به عمل آمد، معلوم شد كه عبارات  و ‏_الرُّسُلِ و ‏_الْانْبِياءِ در بيش از سيصد مورد از كتاب بحار از جلد دوم تا جلد ۱۱۰ آمده است، كه قسمت عمده آن روايات ائمه معصومين و تعداد كمى در تفسير هاى علّامه مجلسى و مانند آن است؛ و اين به خوبى مى رساند كه تا چه اندازه بوسيله‏ پيامبر اسلام (ص) در ميان مسلمين در هر عصر و زمانى از شهرت وسيعى برخوردار بوده است. [۴] پی‌نوشت‌ها ؛ [۱] مسند احمد، أبو عبد الله أحمد بن محمد بن حنبل بن هلال بن أسد الشيبانی، عالم الكتب، الطبعة الأولى، ج ۳، ص ۲۶۷؛ شرح أصول الكافي، صدر الدين شيرازى، مؤسسه مطالعات و تحقيقات فرهنگى‏، چ ۱، ج ‏۲، ص ۴۵۰ [۲] ر.ک: پيام قرآن، مکارم شیرازی، ناصر، دارالکتب الإسلامیه، چ ۹، ج ‏۸، ص ۴۵۰ - ۴۵۲ [۳] ر.ک: ترجمه گويا و شرح فشرده اى بر نهج البلاغه‏، مكارم شيرازى، ناصر، موسسه مطبوعاتى هدف، قم، چ ۱، ج ۱، ص ۳۸۴ [۴] پيام قرآن، مکارم شیرازی، ناصر، دارالکتب الاسلامیه، ‏ج ۸، ص ۴۴۸-۴۴۹ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️چگونه ممکن است یک نوجوان، امامت و پیشوای مسلمانان قرار گیرد؟ 🔹از آنجا كه (علیه السلام) نخستين امامى بود كه در به منصب رسيد، طبعاً نخستين سؤالى كه در هنگام مطالعه زندگى آن حضرت به نظر مى رسد، اين است كه چگونه يك مى تواند و و پيشوايى مسلمانان را بر عهده بگيرد؟ آيا ممكن است در چنين سنى به آن حد از برسد كه بتواند باشد؟ و آيا در امتهاى پيشين چنين چيزى سابقه داشته است؟ 🔹در پاسخ اين سؤالها بايد توجه داشت: درست است كه دوران شكوفايى عقل و جسم انسان معمولاً حد و مرز خاصى دارد كه با رسيدن آن زمان، جسم و روان به حد كمال مى رسند، ولى چه مانعى دارد كه ، براى مصالحى، اين دوران را براى بعضى از خود كوتاه ساخته، در سالهاى كمترى خلاصه كند. 🔹در از آغاز تاكنون افرادى بوده اند كه از اين بوده اند، و در پرتو لطف و كه از طرف به آنان شده است در به و رهبرى امتى نائل شده اند. براى اينكه مطلب بهتر روشن شود ذيلاً مواردى از اين استثناها را ياد آورى مى كنيم: 💠نبوت «حضرت یحیی» (عليه السلام) در کودکی 🔹 درباره (علیه السلام) و نبوت او و اينكه در به برگزيده شده است، مى فرمايد: «ما فرمان را در كودكى به او داديم». [۱] بعضى از مفسران كلمه را در آيه بالا به معناى هوش و گرفته اند، و بعضى گفته اند: مقصود از اين كلمه، است. مؤيد اين نظريه رواياتى است كه در كتاب «اصول كافى» نقل شده است؛ 🔹از آن جمله، روايتى از (علیه السلام) وارد شده است كه حضرت طى آن با تعبير «حكم» در آيه مزبور، به (علیه السلام) در استشهاد مى كند و مى فرمايد: پس از درگذشت (علیه السلام)، فرزند او (علیه السلام) كتاب و حكمت را از او به ارث برد و اين همان است كه خداوند در قرآن مى فرمايد: «يا يَحْيى خُذِ الْكَتابَ بِقُوّهٍ ٍْوَ آتَيْناهُ الحُكْمَ صَبِيّاً»؛ (اى كتاب (آسمانى) را با نيرومندى بگير، و ما را در به او داديم). [۲] 💠نبوت «حضرت مسيح» (عليه السلام) در روزهای نخستين تولد 🔹با اينكه براى آغاز تكلم و سخن گفتن كودك معمولاً زمانى حدود دوازده ماه لازم است، ولى مى دانيم كه (علیه السلام) در همان زبان به گشود و از مادر خود (كه به قدرت الهى بدون ازدواج باردار شده و نوزادى به دنيا آورده بود و به اين جهت مورد تهمت و اهانت قرار گرفته بود) به شدت دفاع كرد و ياوه هاى معاندين را با و دليل رد كرد، در صورتى كه و با اين محتوا، در شأن است. 🔹 گفتار او را چنين نقل مى كند: «قالَ إِنِّی عَبْدُ اللهِ آتانِیَ الْکِتابَ وَ جَعَلَنِی نَبِیّاً وَ جَعَلَنِی مُبارَکاً أَیْنَ ما کُنْتُ وَ أَوْصانِی بِالصَّلاةِ وَ الزَّکاةِ ما دُمْتُ حَیّاً وَ بَرّاً بِوالِدَتِی وَ لَمْ یَجْعَلْنِی جَبّاراً شَقِیّاً». ((عيسى) گفت: «بى شك من ، به من (انجيل) عطا فرموده و مرا در هر جا كه باشم وجودى پربركت قرار داده است، و مرا تا آن زمان كه زنده ام به نماز و زكات توصيه فرموده و (نيز مرا) به نيكى در حق مادرم سفارش كرده و جبار و شقى قرار نداده است). [۳] 🔹با توجه به آنچه گفته شد به اين نتيجه مى رسيم كه قبل از نيز، ديگرى از اين و نعمت الهى برخوردار بوده اند و اين امر اختصاص به ما نداشته است. پی نوشت‌ها؛ [۱] وَ آتَيناهُ الحُكمَ صَبِيّاً (سوره مريم، آیه ۱۲) [۲] اصول كافى، تهران، مكتبه الصّدوق، ۱۳۸۱ق، ج۱، ص۳۸۲ [۳] سوره مريم، آیات ۳۰ تا ۳۲. از بعضى از روايات استفاده مى شود كه (ع در آن زمان كه سخن گفت، بوده و هنوز منصب نداشته است و در سن هفت سالگى به مقام رسالت نائل گرديده است. بنابراين هيچ استبعادى ندارد كه - عليهم السلام - هم در سنّى همانند سنّ حضرت عيسى به برسند (اصول كافى، همان) 📕سیره پیشوایان، مهدی پیشوایی، موسسه امام صادق (ع)، قم، ۱۳۹۰ش، چ۲۳، ص۵۳۴ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️اهداف رسالت پیامبر (صلی الله علیه و آله) در کلام امام علی (علیه السلام) چگونه بیان شده است؟ 🔹 (علیه السلام) در بخشی از خطبه دوم بعد از تحکیم پایه هاى شهادت به توحید و یگانگى خدا، به سراغ دوّمین و مهمترین اصل بعد از توحید یعنى شهادت به مى رود و مى فرماید: «وَ اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ». (من گواهى مى دهم که و اوست). آرى پیش از آن که (صلی الله علیه و آله) باشد، او بود، و تا بنده خاص نباشد به نمى رسد؛ ضمناً به ، پاسخى است به آنها که رسولان خدا را تا سرحدّ الوهیت بالا مى بردند و بزرگترین افتخار آنان را که عبودیتشان بود از آنها مى گرفتند. 🔹سپس رسالت و (صلی الله علیه و آله) را این چنین توصیف مى کند، مى فرماید: «اَرْسَلَهُ بِالدّینِ الْمَشْهُورِ وَ الْعَلَمِ الْمَأثُورِ وَ الْکِتابِ الْمَسطُورِ، وَالنُّورِ السّاطِعِ وَ الضِّیاءِ اللامِعِ، وَ الاَمْرِ الصّادِعِ». (او را با دین و و نشانه روشن و نوشته شده و و روشنایى تابنده و امر و و بى پرده فرستاد). در این که این تعبیرات ششگانه عمیق و پرمحتوا اشاره به چه امورى است تفسیر هاى گوناگونى وجود دارد. 🔹نخست این که «دین مشهور» اشاره به و «علم مأثور» اشاره به و «کتاب مسطور» اشاره به و «نور ساطع» اشاره به و «ضیاء لامع» اشاره به و «امر صادع» (به قرینه آیه فَاصْدَعْ بِما تُؤمَرُ) [۱] اشاره به و اظهار بدون پرده در برابر و است. این احتمال نیز وجود دارد که «نور ساطع» و «ضیاء لامع» توضیحات بیشترى درباره قرآن مجید باشد چرا که قرآن مایه روشنایى افکار و جوامع انسانى است. 🔹سپس به هدف نهایى (صلى الله علیه و آله) و آوردن و و قوانین و مى پردازد و مى فرماید: هدف از این بعثت و تجهیزات همراه پیامبر، چند چیز بود. هدف این بود که: «اِزاحَةً لِلشُّبُهاتِ، وَ احْتِجاجاً بِالْبَیِّناتِ، وَ تَحْذیراً بِالآیاتِ وَ تَخْویفاً بِالمَثُلاتِ». ( را از میان بردارد و با دلایل و استدلال کند و به وسیله مردم را از مخالفت خدا برحذر دارد و از که به دنبال مخالفت دامنگیرشان مى شود بترساند). 🔹در تفسیر این چهار تعبیر نیز مى توان گفت که «اِزاحةً لِلشُّبُهاتِ» اشاره به حقایقى است که در پرتو روشن مى شود و هرگونه شک و را مى زداید و «وَ احْتِجاجاً بِالْبَیِّناتِ» اشاره به است که براى گروهى که استدلالات عقلى، آنان را قانع نمى کند، موجب و ایمان است، 🔹و «تحذیر به آیات» تهدید به و «تخویف به مثلات» تهدید به است همان گونه که در به آن اشاره شده است، مى فرماید: «وَ یَسْتَعْجِلُونَکَ بِالسَّیِئَةِ قَبْلَ الْحَسَنَةِ وَ قَدْ خَلَتْ مَنْ قَبْلِهِمُ الْمَثُلاتُ»؛ [۲] (آنها پیش از حسنه و رحمت الهى از تو تقاضاى شتاب در سیئه و مى کنند با این که پیش از آنها ، بر گذشتگان نازل شده است). پی نوشت‌ها؛ [۱] سوره حجر، آیه ۹۴ [۲] سوره رعد، آیه ۶ 📕پيام امام امير المومنين (ع)، آيت الله العظمى ناصر مكارم شيرازى، دار الكتب الاسلاميه‏، تهران‏، ۱۳۸۷ش، ج ۱، ص ۲۷۵ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️امام علی (علیه السلام) در خطبه ۱۷۸ «نهج البلاغه» پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) را با چه اوصافی می ستاید؟ 🔹 (علیه السلام) در خطبه ۱۷۸ «نهج البلاغه» بعد از شهادت به يگانگى پروردگار به شهادت بر (صلى الله عليه و آله) مى پردازد و آن حضرت را با شش ويژگى از اوصاف مهمش مى ستايد: «وَ أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ الْمُجْتَبَى مِنْ خَلَائِقِهِ، وَ الْمُعْتَامُ [۱] لِشَرْحِ حَقَائِقِهِ، وَ الْمُخْتَصُّ بِعَقَائِلِ [۲] كَرَامَاتِهِ وَ الْمُصْطَفَى لِكَرَائِمِ رِسَالَاتِهِ، وَ الْمُوَضَّحَةُ بِهِ أَشْرَاطُ الْهُدَى، وَ الْمَجْلُوُّ بِهِ غِرْبِيبُ الْعَمَى [۳]» 🔹[ترجمه فرمایش حضرت:] (گواهى مى دهم كه بنده و او از ميان خلايق است كه براى تشريح حقايق آئين الهى انتخاب گشته و به گرامى داشته شده، و او را براى رساندن رسالات كريمانه الهى برگزيده و به وسيله او آشكار گرديده و تاريكى هاى جهل و ضلالت به وجود او روشنى يافته است). 🔹در اوّلين ويژگى، سخن از آن حضرت به ميان آمده كه سبب انتخاب او به بوده است. و در دوّمين وصف، از آن حضرت براى شرح و اعتقادات صحيح سخن مى گويد. در سوّمين صفت از آن حضرت پرده بر مى دارد و در چهارمين وصف از مأموريت هاى مهمّ او براى سخن به ميان مى آورد. 🔹در پنجمين وصف از هاى آن حضرت از طريق گفتار و رفتار و امضاى عملى او سخن مى گويد، و در ششمين وصف از تلاشى كه آن حضرت براى مبارزه با ـ كه از آن به نابينايى تعبير شده ـ سخن به ميان آورده است. تمام اين اوصاف، اشاره به اين است كه اگر من به او گواهى مى دهم و به پيشوايى اش تن داده ام، بى علت نيست؛ نه يك دليل كه چندين دليل دارد. پی نوشت‌ها [۱] «معتام» از ماده «عَيْم» (بر وزن غَيْب) در اصل به معناى شدت علاقه به شير گرفته شده و «معتام» در اينجا به معناى كسى است كه «علاقه شديد» به انجام دادن مأموريت الهى به او داده شده است. [۲] «عقائل» جمع «عقيله» به معناى برگزيده هر چيزى است و لذا به گوهرهاى گران بها «عقيلة البحر» گفته مى شود. [۳] «غربيب» به معناى چيز سياه پر رنگ است و در اينجا به معناى تاريكى جهل به كار رفته است. 📕پيام امام اميرالمؤمنين(عليه السلام)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلاميه‏، تهران‏، ۱۳۸۶ش، چ ۱، ج ۶، ص ۶۲۲ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
⭕️باب فیض اعمّ بسته نیست 🔹از روایت «عُلَمآءُ أُمتِی أَفْضَلُ مِنْ أَنْبِیآءِ بَنِی إِسْرائِیلَ» [۱] ( از پیامبران بنی‌اسرائیل برتر هستند) استفاده می‌شود که هر چند باب نبوت بسته است، ولی بسته نیست. از این گذشته، حضرت موسی و عیسی علیهم السلام را که در اختیار ماست نداشتند. [۲] پی نوشت‌ها؛ [۱] اوائل المقالات، ص۱۷۸ [۲] بنابراین که را دارند، با عمل و حمل آن می‌توانند علیهم‌ السلام را دارا گردند، چنان‌ که در حدیثی از رسول اکرم صلی‌ الله‌ علیه‌ و آله‌ و سلم آمده است: «مَنْ قَرَأَ [خَتَمَ] الْقُرآنَ، فَکأَنما أُدْرِجَتِ النبُوةُ بَینَ جَنْبَیهِ؛ هر کس را بخواند [ختم کند] گویی که در وجود او گنجانده شده است»؛ ر.ک: اصول کافی، ج۲، ص۶۰۴؛ وسائل‌ الشیعة، ج۶، ص۱۸۱ و ۱۹۱ 📕در محضر بهجت، ج۲، ص۲۵۱ منبع: وبسایت مرکز تنظیم و نشر آثار آیت‌ الله العظمی بهجت (ره) @tabyinchannel