✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨
✨
⭕️بصیرت؛ چیستی و چگونگی (بخش هفتم و پایانی)
💠ویژگی های افراد بابصیرت
4⃣صبر
🔹چهارمین ویژگی #اهل_بصیرت، #صبر و بردباری آنهاست. از نگاه قران، بین صبر و بصیرت رابطه تنگاتنگی وجود دارد؛ صابران، بصیر و اهل بصیرت، صبورند. در قرآن اشاره می کند که ۲۰ مجاهد صبور، در برابر ۲۰۰ نفر از کافران توان مقاومت دارند و سپس تعداد یاد شده را به صد نفر در برابر دویست نفر تقلیل داده، می فرماید: «الْآنَ خَفَّفَ اللهُ عَنْكُمْ وَ عَلِمَ أَنَّ فِيكُمْ ضَعْفًا ۚ فَإِنْ يَكُنْ مِنْكُمْ مِائَةٌ صَابِرَةٌ يَغْلِبُوا مِائَتَيْنِ ۚ وَ إِنْ يَكُنْ مِنْكُمْ أَلْفٌ يَغْلِبُوا أَلْفَيْنِ بِإِذْنِ اللهِ ۗ وَاللهُ مَعَ الصَّابِرِينَ؛ [انفال، ۶۶] هم اکنون خداوند از شما تخفیف داد و دانست که در شما ضعفی وجود دارد، بنابر این هر گاه یکصد نفر بااستقامت از شما باشند، بر دویست نفر پیروز می شوند و اگر یک هزار نفر باشند بر دو هزار نفر به فرمان خدا غلبه خواهند کرد و خدا با #صابران است».
🔹به نوشته مفسران بزرگی همانند طبرسی (ره)، مقصود از «ضعفا» ضعف در بدن نیست؛ بلکه ضعف در بصیرت است؛ زیرا مومنان صدر اسلام، همگی تنومند نبودند؛ بلکه برخی از آنان افرادی بودند که از حیث بدنی ضعیف، ولی دارای #بصیرت_والایی بودند. [۱] گاه قران کریم افراد بی بصیرت را به نابینایان تشبیه کرده است و می فرماید: «أَفَمَنْ يَعْلَمُ أَنَّمَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ الْحَقُّ كَمَنْ هُوَ أَعْمَىٰ ۚ إِنَّمَا يَتَذَكَّرُ أُولُو الْأَلْبَابِ؛ [رعد، ۱۹] آیا کسی که می داند آنچه از طرف پروردگارت بر تو نازل شده، حق است، همانند کسی است که نابیناست؟ تنها #صاحبان_اندیشه متذکر می شوند».
🔹در این آيه نمی گوید: آیا کسی که می داند این قرآن بر حق است، مانند کسی است که نمی داند؛ بلکه می فرماید: آیا کسی که این حق را می داند، همانند اعمی است؟ این تعبیر اشاره لطیفی است به اینکه ندانستن این واقعیت به هیچ وجه امکان پذیر نیست، مگر اینکه #چشم_دل انسان به کلی از کار افتاده باشد، وگرنه چگونه ممکن است دارنده چشم بینا و سالم، چهره آفتاب را نبیند؟ و الا عظمت این #قرآن درست همانند نور آفتاب است. [۲] نکته درس آموز دیگر آیه اینکه #صبر #صاحبان_بصیرت به خاطر رضایت خداوند است؛ یعنی آنها به خاطر جلب رضای حق در برابر مشکلات صبر و استقامت به خرج می دهند [۳] و این جمله دلیل روشنی است بر اینکه #صبر و شکیبایی و هرگونه عمل خیر، در صورتی ارزش دارد که برای خدا باشد، و اگر انگیزه های دیگری از قبیل: ریاکاری، جلب توجه مردم - که او آدم با استقامت و نیکوکاری است - و یا حتی برای ارضای غرور خود کاری را انجام دهد، بی ارزش خواهد بود.
🔹به گفته برخی مفسران، گاهی انسان در برابر حوادث ناگوار صبر می کند تا مردم بگویند که چقدر با استقامت است! گاهی نیز از ترس اینکه نگویند چه آدم کم ظرفیتی است، گاهی به خاطر اینکه دشمنان شماتتش نکنند، گاهی به خاطر اینکه می داند بی تابی و جزع کردن بیهوده است، گاهی به خاطر اینکه چهره مظلومی به خود بگیرد و به یاری او برخیزند؛ اما هیچ یک از این امور دلیل بر کمال نفس انسانی نیست؛ بلکه وقتی به خاطر #اطاعت_فرمان_خدا و اینکه هر حادثه ای در زندگی رخ می دهد، دلیل و حکمتی دارد، #صبر و استقامت به خرج دهد، آنچنان که عظمت حادثه را در هم شکسته، از گشودن زبان به کفران، و آنچه دلیل بر جزع است، خودداری کند، این همان صبری است که در آيه فوق به ان اشاره شده و «ابتغاء وجه الله» محسوب می شود. [۴]
5⃣توبه و ترک گناه
🔹یکی دیگر از ویژگیهای #اهل_بصیرت، #شناخت_شیطان و وسوسه های اوست. قرآن کریم در این باره می فرماید: «إِنَّ الَّذِينَ اتَّقَوْا إِذَا مَسَّهُمْ طَائِفٌ مِنَ الشَّيْطَانِ تَذَكَّرُوا فَإِذَا هُمْ مُبْصِرُونَ؛ [اعراف، ۲۰۱] مسلماً کسانی که [نسبت به گناهان، معاصی و آلودگی های ظاهری وباطنی] تقوا ورزیده اند، هرگاه وسوسه هایی از سوی شیطان به آنان رسد [خدا و قیامت را] یاد کنند، پس بی درنگ بینا شوند [و از دام وسوسه هایش نجات یابند]». امام علی (ع) نیز میفرماید؛ «اَبْصَرُ النَّاسِ مَنْ اَبْصَرَ عُیوبَهُ وَ اَقْلَعَ عَنْ ذُنُوبِهِ؛ #بصیرترین_افراد را کسی می داند که عیبهای خود را بشناسد و گناهان خویش را ریشه کن کند». [۵]
پی نوشتها؛
[۱] مجمع البیان، ج ۴، ص ۸۵۶
[۲] تفسیر نمونه، ج ۱۰، ص ۱۸۴ (با کمی تلخیص و ویرایش)
[۳] همان، ص ۱۸۸
[۴] همان، ص ۱۸۹ (با کمی تلخیص و ویرایش)
[۵] میزان الحکمه، ج ۱، ص ۲۶۶
منبع: حوزه نت، به نقل از مبلغان، شماره ۲۲۲، محمد علی محمدی
#بصیرت
@tabyinchannel
#انتشاربدونلینکجایزنمیباشد
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨
✨
⭕️پاسخ امام علی (علیه السلام) برای ديدن خدايی كه ديده نمى شود چه بود؟
🔹از روايات مختلف در شرح حال #امام_علی(ع) استفاده میشود كه حضرت بارها میفرمود: «سَلُونِي قَبْلَ أَنْ تَفْقِدُونِي»؛ (هر #مطلبى را كه میخواهید از من #سؤال كنيد پيش از آنكه از ميان شما بروم) و به اين ترتيب #آمادگى خود را براى #پاسخ به هر #سؤال - چه مربوط به #دين و چه #دنياى مردم باشد - بيان میفرمود؛ حتى بعد از آنكه ضربه هولناك #ابن_ملجم بر فرق مباركش وارد شد در ملاقاتى كه با توده هاى مردم در بستر شهادتش داشت، همين جمله را تكرار فرمود!!
🔹از جمله مواردى كه حضرت اين جمله را بيان فرمود هنگامى بود كه بر كرسى خلافت ظاهرى نشست و براى مردم خطبه اى خواند و در ضمن آن خطبه، جمله «سَلُونِی قَبْلَ أَنْ تَفْقِدُونِی» را تكرار فرمود و بر اين معنا تأكيد كرد كه مخصوصاً از تمام #آیات_قرآن و زمان و شأن نزول و ناسخ و منسوخ و محكم و متشابه آن با خبرم. در اين هنگام، «ذعلب يمانى» كه مردى شجاع و فصيح بود برخاست و سؤال كرد: ای #امیرمومنان آیا #پروردگارت را دیده ای؟ و #امام (عليه السلام) با زيبايى تمام به پاسخ او پرداخت؛ «أَفَاَعْبُدُ مَا لَا أَرَى؟» [۱] (آيا ممكن است كسى را كه نمى بينم #عبادت كنم؟!).
🔹به اين معنا كه #عبادت، فرع بر #معرفت است و #معرفت درجاتى دارد كه بالاترين درجه آن #درجه_شهود است و حضرت در اين سخن به #مرحلهعالىعبادت خود نظر دارد كه آن را همراه با مشاهده #ذاتپاكپروردگار میشمرد. ذعلب در فكر فرو رفت كه منظور حضرت در اينجا كدام مشاهده است؟ آيا مشاهده حسّى است كه قائلان به جسميت خداوند (مجسّمه) عقيده دارند؟ يا مشاهده #روحانى و #معنوى میباشد كه چيزى برتر از مشاهده عقلى است؟ لذا بلافاصله سؤال كرد: «وَ كَيْفَ تَرَاهُ؟» (چگونه خدا را مى بينى؟)
🔹 #امام(ع) در پاسخ او سخنى گفت و پرده از روى #حقايقى برداشت و همه #مخاطبان حتى ذعلب را تحت #تأثيرفوقالعاده قرار داد تا آنجا كه ذعلب در پايان اين سخن، مدهوش شد و بوى گلش چنانش مست كرد كه دامنش از دست برفت. حضرت چنين فرمود: «فقال: لَا تُدْرِكُهُ الْعُيُونَ بِمُشَاهَدَةِ الْعِيَانِ، وَ لكِنْ تُدْرِكُهُ الْقُلُوبُ بِحَقَائِقِ الْإِيمَانِ» (#چشمها هرگز او را آشكارا نبيند، اما #قلبها با نیروی #حقايق_ایمان، وى را درك میكند). منظور از حقايق ايمان، #اصول_اعتقادى و #معارف_حقّه است.
🔹براى توضيح اين سخن بايد به اين نكته توجّه كرد كه مشاهده بر سه گونه است:
1⃣ #مشاهده_حسّى كه با چشم صورت میگیرد.
2⃣ #مشاهده_عقلى كه انسان از طريق #استدلال به آن میرسد و حقايقى را همچون آفتاب با چشم دل مى بيند؛ آنگونه ـ كه به گفته مرحوم مغنيه در «شرح نهج البلاغه» ـ كسانى مانند #نيوتون مشاهده كردند؛ از افتادن يك سيب از درخت به روى زمين، #قانون_جاذبه را كه هرگز با چشم سر ديده نمیشود مشاهده كرد و به آن پى برد.
3⃣ #شهود_باطن و درون كه يك نوع #ادراك_باطنى است؛ اما نه استدلالى. انسان با #چشم_دل واقعيت موجود را مى بيند و آن را باور میكند، بى آنكه احتياج به استدلالى داشته باشد و اين درك و ديدى است كه تا انسان به آن نرسد فهم آن مشكل است. اين موضوع، نمونه هاى فراوانى در #قرآن و #روايات_اسلامى دارد.
🔹درباره #حضرت_ابراهيم(ع) میخوانیم: خداوند #ملكوت_آسمانها و زمين را به او نشان داد: «وَ كَذَلِكَ نُرِى إِبْرَاهِيمَ مَلَكُوتَ السَّماوَاتِ وَ الْأَرْضِ». [۲] درباره #حضرت_يعقوب (ع) میخوانيم: هنگامى كه برادران #يوسف(ع)، پيراهن وى را در مصر از او گرفتند و حركت كردند، يعقوب (ع) گفت: «إِنِّى لاَجِدُ رِيحَ يُوسُفَ» [۳] (من #بوى_يوسف را احساس میكنم).
🔹در تاريخ اسلام آمده كه: «#پيامبر_اكرم (ص) به هنگام حفر خندق، قبل از شروع جنگ احزاب، زمانى كه كلنگ را بر سنگى كه مانع پيشرفت كار خندق شده بود در سه نوبت فرو كوفت و جرقه هایى پريد، فرمود: من كاخ كسرى و قصر قيصر و قصرهاى صنعا در يمن را ديدم كه به روى اصحاب من گشوده میشود ». [۴] #امام_علی(ع) بارها در #نهج_البلاغه از #آينده خبر میدهد و در بعضى موارد میفرماید: «فلان گروه را مى بينم كه چنين و چنان خواهند كرد».
🔹حتى بعضى از #مؤمنان_مخلص به چنين كشف و شهودى نايل میشدند. داستان جوان پاكدلى كه صبحگاهان در صف جماعت پيامبر اكرم(ص) بود معروف است كه مى گفت: «هم اكنون بهشتيان را در بهشت و دوزخيان را در جهنم مى بينم!» و #پيامبر(ص) او را تصديق كرد و فرمود: اين «جوان، بنده اى است كه خداوند، قلبش را به #نور_ايمان روشن كرده است». [۵] و موارد ديگر كه شرح آن در خور كتاب مستقلى درباره كشف و شهود است و همگى دلالت بر اين میكند كه غير از مشاهده حسّى و عقلى، نوع ديگرى از شهود وجود دارد كه برتر از اينهاست. [۶]
#مآخذدرمنبعموجوداست
منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
@tabyinchannel
#انتشاربدونلینکجایزنمیباشد