✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨
✨
⭕️هدف امام حسن (علیه السلام) از صلح با معاویه چه بود؟
🔹 #بزرگان و زمامداران جهان، هنگامى که اوضاع و #شرایط را بر خلاف هدف ها و نظریات خود مى یابند، همواره سعى مى کنند در موارد دو راهى، جانبى را بگیرند که #زیان_کمترى دربر داشته باشد، و این یک #اصل_اساسى در محاسبات سیاسى و اجتماعى است. #امام_مجتبى (علیه السلام) نیز بر اساس همین #رویه_معقول مى کوشید هدف هاى عالى خود را تا آنجا که مقدور است، به طور نسبى تامین نماید.
🔹از اینرو هنگامى که ناگزیر شد با #معاویه (لعنة الله علیه) کنار آید، طبق ماده اول با این شرط #حکومت را به وى واگذار کرد که در اداره امور #جامعه_اسلامى تنها بر اساس قوانین #قرآن و روش #پیامبر (صلی الله علیه و آله) رفتار نماید. بدیهى است نظر امام تنها رسیدن به قدرت و تشکیل #حکومت_اسلامى نبود، بلکه هدف اصلى، #صیانت و نگهدارى #قوانین_اسلام در اجتماع و #رهبرى_جامعه بر اساس این قوانین بود و اگر این روش به وسیله معاویه اجرا مى شد، باز تا حدودى هدف اصلى تامین شده بود.
🔹بعلاوه، طبق ماده دوم، پس از مرگ #معاویه، #امام_حسن_مجتبی (علیه السلام) مى توانست آزادانه #رهبرىجامعهاسلامى را به عهده بگیرد، و با توجه به اینکه #معاویه در حدود سى سال از آن حضرت بزرگتر بود [۱] و در آن ایام دوران پیرى را مى گذرانید و طبق شرایط عادى امید زیادى مى رفت که عمر وى چندان طول نکشد، روشن مى گردد که این شرط، روى محاسبات عادى تا چه حد به نفع #اسلام و #مسلمانان بود.
🔹بقیه مواد پیمان نیز هر کدام حائز اهمیت بسیار بود، زیرا در شرايطى که امیر مومنان #امام_علی (علیه السلام) در مراسم نماز جمعه و در حال نماز با کمال بى پروایى مورد سب و شتم قرار مى گرفت، و این کار به صورت یک #بدعت ریشه دارى در آمده بود و #شیعیان و دوستداران آن حضرت و افراد خاندان پیامبر همه جا مورد تعقیب و در معرض تهدید و شکنجه بودند، ارزش گرفتن چنین تعهدى از #معاویه غیر قابل انکار بود.
🔹 #مردمى که به سبب تحمل جنگ هاى متعدد از جنگ خسته و بیزار بودند، و به پیروى از روساى خود و تحت تاثیر تبلیغات و وعده هاى فریبنده عمال #معاویه، دل به صلح و سازش بسته بودند، لازم بود بیدار شوند و متوجه گردند که به خاطر اظهار ضعف از تحمل عواقب جنگ، و #فریفتگى به وعده هاى #معاویه و پیروى کورکورانه از روساى خود، چه #اشتباه_بزرگى مرتکب شده اند؟! و این ممکن نبود مگر آنکه به چشم خود آثار و #عواقب_شوم و خطرناک عمل خود را مى دیدند.
🔹بعلاوه لازم بود #مسلمانان عملاً با چهره اصلى حکومت اموى آشنا شده و به فشارها، محرومیت ها، تعقیب هایى مداوم، و خفقان هایى که حکومت اموى به عمل مى آورد، پى ببرند. در حقیقت، آنچه لازم بود #امام_حسن (علیه السلام) و یاران صمیمى او در آن برهه حساس از تاریخ انجام دهند، این بود که این #واقعیتها را عریان و بى پرده بر همگان مکشوف سازند، و در نتیحه عقول و افکار آنها را براى درک و فهم این حقایق تلخ، و #قیام و مبارزه بر ضد آن، آماده سازند.
🔹بنابراین اگر #امام_مجتبى (علیه السلام) #صلح کرد، نه براى این بود که شانه از زیر بار مسئولیت خالى کند، بلکه براى این بود که #مبارزه را در سطح دیگرى شروع کند.
اتفاقاً حوادثى که پس از انعقاد #پیمان_صلح به وقوع پیوست به این مطلب کمک کرد و عراقیان را سخت تکان داد. «طبرى» مى نویسد: «معاویه - پس از آتش بس - در «نخلیه» (نزدیکى کوفه) اردو زد. در این هنگام گروهى از #خوارج بر ضد #معاویه قیام کرده وارد شهر کوفه شدند.
🔹معاویه یک ستون نظامى از شامیان را به جنگ آنها فرستاد. #خوارج آنها را شکست دادند. #معاویه به اهل کوفه دستور داد خوارج را سرکوب سازند، و تهدید کرد که اگر با خوارج نجنگند، در امان نخواهند بود!». [۲] بدین ترتیب مردم عراق که حاضر به جنگ در رکاب #امیرمومنان و #حسنبنعلى (علیهم السلام) نبودند، از طرف معاویه که دشمن مشترک آنها و خوارج بود، مجبور به جنگ با خوارج شدند! و این نشان داد که در #حکومت_معاویه هرگز به صلح و آرامشى که آرزو مى کردند نرسیدند.
پی نوشتها؛
[۱] آل یاسین، همان کتاب، ص ۲۷۸
[۲] تاریخ الامم و الملوک،بیروت، دارالقاموس الحدیث، ج ۶، ص ۹۵
📕سیره پیشوایان، مهدی پیشوایی، موسسه امام صادق(ع)، قم، ۱۳۹۰ش، چاپ بیست و سوم، ص ۱۱۵
منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت)
#امام_حسن_مجتبی #امام_حسن
@tabyinchannel
#انتشاربدونلینکجایزنمیباشد
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨
✨
⭕️پاسخ امام علی (علیه السلام) برای ديدن خدايی كه ديده نمى شود چه بود؟
🔹از روايات مختلف در شرح حال #امام_علی(ع) استفاده میشود كه حضرت بارها میفرمود: «سَلُونِي قَبْلَ أَنْ تَفْقِدُونِي»؛ (هر #مطلبى را كه میخواهید از من #سؤال كنيد پيش از آنكه از ميان شما بروم) و به اين ترتيب #آمادگى خود را براى #پاسخ به هر #سؤال - چه مربوط به #دين و چه #دنياى مردم باشد - بيان میفرمود؛ حتى بعد از آنكه ضربه هولناك #ابن_ملجم بر فرق مباركش وارد شد در ملاقاتى كه با توده هاى مردم در بستر شهادتش داشت، همين جمله را تكرار فرمود!!
🔹از جمله مواردى كه حضرت اين جمله را بيان فرمود هنگامى بود كه بر كرسى خلافت ظاهرى نشست و براى مردم خطبه اى خواند و در ضمن آن خطبه، جمله «سَلُونِی قَبْلَ أَنْ تَفْقِدُونِی» را تكرار فرمود و بر اين معنا تأكيد كرد كه مخصوصاً از تمام #آیات_قرآن و زمان و شأن نزول و ناسخ و منسوخ و محكم و متشابه آن با خبرم. در اين هنگام، «ذعلب يمانى» كه مردى شجاع و فصيح بود برخاست و سؤال كرد: ای #امیرمومنان آیا #پروردگارت را دیده ای؟ و #امام (عليه السلام) با زيبايى تمام به پاسخ او پرداخت؛ «أَفَاَعْبُدُ مَا لَا أَرَى؟» [۱] (آيا ممكن است كسى را كه نمى بينم #عبادت كنم؟!).
🔹به اين معنا كه #عبادت، فرع بر #معرفت است و #معرفت درجاتى دارد كه بالاترين درجه آن #درجه_شهود است و حضرت در اين سخن به #مرحلهعالىعبادت خود نظر دارد كه آن را همراه با مشاهده #ذاتپاكپروردگار میشمرد. ذعلب در فكر فرو رفت كه منظور حضرت در اينجا كدام مشاهده است؟ آيا مشاهده حسّى است كه قائلان به جسميت خداوند (مجسّمه) عقيده دارند؟ يا مشاهده #روحانى و #معنوى میباشد كه چيزى برتر از مشاهده عقلى است؟ لذا بلافاصله سؤال كرد: «وَ كَيْفَ تَرَاهُ؟» (چگونه خدا را مى بينى؟)
🔹 #امام(ع) در پاسخ او سخنى گفت و پرده از روى #حقايقى برداشت و همه #مخاطبان حتى ذعلب را تحت #تأثيرفوقالعاده قرار داد تا آنجا كه ذعلب در پايان اين سخن، مدهوش شد و بوى گلش چنانش مست كرد كه دامنش از دست برفت. حضرت چنين فرمود: «فقال: لَا تُدْرِكُهُ الْعُيُونَ بِمُشَاهَدَةِ الْعِيَانِ، وَ لكِنْ تُدْرِكُهُ الْقُلُوبُ بِحَقَائِقِ الْإِيمَانِ» (#چشمها هرگز او را آشكارا نبيند، اما #قلبها با نیروی #حقايق_ایمان، وى را درك میكند). منظور از حقايق ايمان، #اصول_اعتقادى و #معارف_حقّه است.
🔹براى توضيح اين سخن بايد به اين نكته توجّه كرد كه مشاهده بر سه گونه است:
1⃣ #مشاهده_حسّى كه با چشم صورت میگیرد.
2⃣ #مشاهده_عقلى كه انسان از طريق #استدلال به آن میرسد و حقايقى را همچون آفتاب با چشم دل مى بيند؛ آنگونه ـ كه به گفته مرحوم مغنيه در «شرح نهج البلاغه» ـ كسانى مانند #نيوتون مشاهده كردند؛ از افتادن يك سيب از درخت به روى زمين، #قانون_جاذبه را كه هرگز با چشم سر ديده نمیشود مشاهده كرد و به آن پى برد.
3⃣ #شهود_باطن و درون كه يك نوع #ادراك_باطنى است؛ اما نه استدلالى. انسان با #چشم_دل واقعيت موجود را مى بيند و آن را باور میكند، بى آنكه احتياج به استدلالى داشته باشد و اين درك و ديدى است كه تا انسان به آن نرسد فهم آن مشكل است. اين موضوع، نمونه هاى فراوانى در #قرآن و #روايات_اسلامى دارد.
🔹درباره #حضرت_ابراهيم(ع) میخوانیم: خداوند #ملكوت_آسمانها و زمين را به او نشان داد: «وَ كَذَلِكَ نُرِى إِبْرَاهِيمَ مَلَكُوتَ السَّماوَاتِ وَ الْأَرْضِ». [۲] درباره #حضرت_يعقوب (ع) میخوانيم: هنگامى كه برادران #يوسف(ع)، پيراهن وى را در مصر از او گرفتند و حركت كردند، يعقوب (ع) گفت: «إِنِّى لاَجِدُ رِيحَ يُوسُفَ» [۳] (من #بوى_يوسف را احساس میكنم).
🔹در تاريخ اسلام آمده كه: «#پيامبر_اكرم (ص) به هنگام حفر خندق، قبل از شروع جنگ احزاب، زمانى كه كلنگ را بر سنگى كه مانع پيشرفت كار خندق شده بود در سه نوبت فرو كوفت و جرقه هایى پريد، فرمود: من كاخ كسرى و قصر قيصر و قصرهاى صنعا در يمن را ديدم كه به روى اصحاب من گشوده میشود ». [۴] #امام_علی(ع) بارها در #نهج_البلاغه از #آينده خبر میدهد و در بعضى موارد میفرماید: «فلان گروه را مى بينم كه چنين و چنان خواهند كرد».
🔹حتى بعضى از #مؤمنان_مخلص به چنين كشف و شهودى نايل میشدند. داستان جوان پاكدلى كه صبحگاهان در صف جماعت پيامبر اكرم(ص) بود معروف است كه مى گفت: «هم اكنون بهشتيان را در بهشت و دوزخيان را در جهنم مى بينم!» و #پيامبر(ص) او را تصديق كرد و فرمود: اين «جوان، بنده اى است كه خداوند، قلبش را به #نور_ايمان روشن كرده است». [۵] و موارد ديگر كه شرح آن در خور كتاب مستقلى درباره كشف و شهود است و همگى دلالت بر اين میكند كه غير از مشاهده حسّى و عقلى، نوع ديگرى از شهود وجود دارد كه برتر از اينهاست. [۶]
#مآخذدرمنبعموجوداست
منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
@tabyinchannel
#انتشاربدونلینکجایزنمیباشد