eitaa logo
تلخیص الکتب.
1.7هزار دنبال‌کننده
58 عکس
13 ویدیو
3 فایل
خلاصه کُتُب نحوی با روشی ساده و قابل درک.
مشاهده در ایتا
دانلود
↫ بسمـ الله الرحمنـ الرحیمـــ ↬ الٰهُمَّ صَلِّ علیٰ مُحمَّدٍ و آل مُحمَّدٍ و عَجِّل فرَجَهُم. .🔹معانی افعال ناقصه🔹 💥معنای فَتِئَ ، بَرِحَ و إنْفَک:دقیقا در معنیٰ و شروط مانند"زالَ"هستند،جز اینکه این أفعال،فقط یک مضارع دارند،و جز اینکه گاهی به صورت"تامه"استعمال میشوند. مثل ۱"فَتِئَ الصانعُ عَنْ شیئٍ" ای:نَسِیَه(فراموش کرد آن شی را) آمدن "فَتِئَ"در بعضی از لغتهاست ولی مصنف "تامه"بودن این فعل را نپذیرفته است. مثال۲"و إذ قالَ موسیٰ لِفَتَـٰه لا أبرَحُ"أی لا أذهَبُ مثال ۳"فَککْتُ حلقاتَ السلسلةِ فَانْفَکَتْ"أی:إنْفَصَلتْ. 💥معنای دام:به همراه معمولش این است که،استمرار معنای قبل از "دام"در مدت محدودی است و آن مدتِ محدود،تا زمانی است که خبر دامِ برای اسم دامِ ثابت شده است. مثلا" و اوصانی بالصّلوة والزّکاة ما دُمْتُ حیّا"(سفارشم کن به صبر و زکات،تازمانی زنده ام) به صبر و زکات،محدود شده به مدت زمان حیات من. 💥شروط عمل "دامَ" 💥۱-به لفظ ماضی باشد،و اینکه قبلش مای مصدریه ظرفیه بیاید،و زمانی فاعلش ضمیرِ رفع متحرک باشد،ضمه دادن به "دال" و حذفِ "الف"،واجب است "مادُمْتُ حیاً" 💥۳-جمله فعلی که فعلش مضارع است،قبل از مادام و معمولش بیاید،و ارتباط معنایی با هم داشته باشند. 💥۴-نباید خبرش جمله فعلیه "ماضوی" باشد. 💥۵-نباید خبر،بر "مادام" مقدم شود،اما توسُط خبر بین "ما"و "دام"جایز است. صفحه ۴۶۰ تا ۴۶۳ @talcheslkotob
↫ بسمـ الله الرحمنـ الرحیمـــ ↬ الٰهُمَّ صَلِّ علیٰ مُحمَّدٍ و آل مُحمَّدٍ و عَجِّل فرَجَهُم. . 💥افعال ناسخه از نظر "متصرف بودن" و غیرش. 💥۱-جامد،یعنی اینکه مطلقا "غیر متصرف"هستند و فقط صیغه ماضی دارند، که شامل دو فعلِ لَیسَ "به اتفاق" و دامَ "در مشهور ترین نظر"،میشود. 💥۲-متصرفی هستند شبیه تصرُّفی کامل،یعنی ماضی،مضارع،امر،مصدر و اسم فاعل دارند و البته اسم مفعول،و باقی مشتقات را ندارند،که شامل هفت فعلِ(کانَ-أصْبحَ-أضحیٰ-أمسیٰ-باتَ-ظَلَّ صارَ)میشود. مثال"یکونُ الکلامُ عنوانَ صاحبِه" "کُونوا أنصارَ اللهِ" و "کَوْنُک شریفاً معَ الفَقرِ خیرٌ مِن کونِک دَنیئاً معَ الغنِیّ" و"أ کائنٌ زیدٌ عالماً" مثال های فوق دیدیم که،غیر ماضی از کانَ،استعمال شده و مثلِ "کان"عمل کرده است،آن شِش فعل دیگر نیز دقیقا مانند "کان" هستند. 💥۳-متصرفِ "ناقص" که،فقط ماضی،مضارع و اسم فاعل دارند و شامل چهار فعلی است که مقدم شده بر آنها "نفی" یا "شبه نفی"(زالَ-بَرِحَ-فَتِئَ-إنْفَک) صفحه ۴۶۳ تا ۴۶۵ @talcheslkotob
↫ بسمـ الله الرحمنـ الرحیمـــ ↬ الٰهُمَّ صَلِّ علیٰ مُحمَّدٍ و آل مُحمَّدٍ و عَجِّل فرَجَهُم. .🔹حکمُ الناسـِخِ و معمولیه مِن ناحیةِ تقدیمِ و تأخیرِ🔹 💥ترتیب بین ناسخ و اسمش،واجب است،یعنی واجب است اول ناسخ بیاید بعد اسم،اما "خبر" اگر جمله ای باشد خالی از ضمیر به اسم،احسن تاخیر جمله است از ناسخ و اسم،مثل"کانَ علیُّ یَمُرُّ محمودُ به" یَمُرُّ،ضمیرِ راجع به "اسم" نیست. خبر جمله ی مشتمل بر ضمیر به اسم باشد،واجب است تاخیر "جمله" از اسم و خبر،مثل"کانَ علیُّ یقومُ" 💥اما خبری که جمله نیست،(مفرد،شبه جمله)شِش حالت دارد. 💥۱-وجوب تاخیر از اسم. الف-اگر تقدیم "خبر" بر اسم موجب اشتباه شود،تأخیر خبر واجب است. مثلِ"کانَ شریکی أخِی" ب-خبر مقرون به"إلّا" یا "إنَّما"باشد. مثلِ"ما کانَ التاریخُ إلّا الخبرَ الصادقَ" یا"إنَّما کانَ التاریخُ الخبرَ الصادقَ" 💥۲-فقط وجوب تقدیم بر اسم،که یک حالت دارد و این در صورتی است که،اسم مضاف باشد به ضمیری که بر میگردد به خبر و اینکه تقدیم خبر بر عامل دارای مانع ای باشد، مثلِ"یعجبُنِی أنْ یکونَ لِلْعَملِ أهلُه" 💥۳-وجوب تقدیم خبر بر ناسخ،و این در صورتی است که خبر،صدارت طلب باشد مثلِ "أسماء استفهام" و "کَمْ خبریه" "أینَ کانَ الغائبُ" و "کَم مرةً کانتْ زیارةَ المعالمِ المشهورِ" تقدیمِ خبر در صورتی که بر ناسخ ما نافیه مقدم شده،یا ناسخ لیس باشد جایز نیست. 💥۴-وجوبِ توسط خبر بین ناسخ واسمش یا وجوب تأخر خبر از هر دو،در صورتی که بر عامل،ادات صدارت طلب مقدم شده باشد،مثلِ"هل أصبحَ المریضُ صحیحاً" یا"هل أصبحَ صحیحاً المریضُ" 💥۵-وجوب توسُط بین ناسخ و اسمش،یا تقدیم خبر بر هر دو(اگر مانعی نباشد) در موارد زیر👇 الف-اسم مضاف به ضمیری باشد که به خبر راجع است مثلِ"أمسی فی البستانِ حارسُه" یا "البستان امسیٰ حارسُه" ب-اسم مقرون به الا باشد مثلِ"ماکانَ حاظراً الا علی"یا "ما حاظراً کانَ الا علی" 💥۶-جواز امور سه گانه(تاخیر از عامل فقط،تقدیم بر عامل،توسط بین عامل و اسم) در غیر آنچه گذشت. صفحه ۴۶۵ تا ۴۶۸ @talcheslkotob
↫ بسمـ الله الرحمنـ الرحیمـــ ↬ الٰهُمَّ صَلِّ علیٰ مُحمَّدٍ و آل مُحمَّدٍ و عَجِّل فرَجَهُم. . 💥افعالِ ناسخی که شرطِ عملشان،نَفی یا "شبه نفی" است،دو حالت دارند، ۱-اگر حرفِ نفی"ما"باشد،تقدیم خبر بر"ما نافیه" جایز نیست،پس صحیح نیست"متکلماً ما زالَ محمودٌ" گرچه تقدیم خبر بر عامل،و بعد از "ما"جایز است مثلِ"ما متکلماً زالَ محمودٌ" ۲-اگر حرفِ نفی غیر"ما" باشد،مثلِ"لا،لم،لن..."تقدیم خبر بر این موارد جایز است. 💥در خصوصِ"دامَ"،تقدیم خبر بر "ما مصدریه"جایز نیست مثلِ"سأبقی فی البیتِ منهمراً ما دامَ المطرُ" ،تقدیم خبر،بر خود "دام" و بعد "ما مصدریه"جایز است،مثلِ"ما منهمراً دامَ المطرُ" 💥در خصوص"لیسَ"،نیز تقدیم خبر بر این فعل،اختلاف شده،که مصنف میفرماید،اولی منعِ تقدیم خبر است. صفحه ۴۶۸ تا ۴۷۰ @talcheslkotob
↫ بسمـ الله الرحمنـ الرحیمـــ ↬ الٰهُمَّ صَلِّ علیٰ مُحمَّدٍ و آل مُحمَّدٍ و عَجِّل فرَجَهُم. .🔹زیادةٌ و تفصیلٌ🔹 💥أ-اگر خبرِ افعال ناسخه"مفرد"باشد،در صورتی که این خبر عمل رفع داشته باشد،تقدیمش بر ناسخ جایز نیست،بنابرین در مثالِ"کانَ الرجلُ نبیلاً مقصدُه"، تقدیمِ نبیلاً بر ناسخ صحیح نیست،البته تقدیم خبر با معمولش ایرادی ندارد،مثلِ"نبیلاً مقصودُهُ کانَ الرجلُ" معمول خبر مفرد،منصوب باشد،مثلِ"أضحیٰ الرجلُ راکباً الطیارةَ" جایز است تقدیم خبر بر عامل مثلِ"راکباً أضحیٰ الرجلُ الطیارةَ"البته قبیح است. معمول خبر مفرد،ظرف یا جار و مجرور باشد،جایز است تقدیم خبر،و قبیح هم نیست مثلِ"مشتغلاً ظلَّ الفتیٰ یوماً" 💥ب-اگر معمول خبر،ظرف یا جار و مجرور نباشد مثلِ"کانَ القادمُ راکباً سیارةً" تقدیمِ "سیارةً" بر اسم،جایز نیست،به خاطر قاعده کلی که گفته اند"آمدن معمولِ دیگری بعد عامل جایز نیست" اگر خبر با معمولش بر اسم مقدم شود مانعی ندارد،مثل"کانَ قارئاً الکتابَ الطالبُ" توجه:اگر معمول خبر،ظرف یا جار و مجرور باشد،تقدیمش بر اسم مانعی ندارد. مثلِ"باتَ علی الاشجارِ الطیرُ نائماً" صفحه ۴۷۰ تا ۴۷۳ @talcheslkotob
↫ بسمـ الله الرحمنـ الرحیمـــ ↬ الٰهُمَّ صَلِّ علیٰ مُحمَّدٍ و آل مُحمَّدٍ و عَجِّل فرَجَهُم. .🔹المسألةُ ۴۴،زیادةُ کان و بعض اخواتها🔹 💥کانَ سه نوع است،تامه،ناقصه و زائده،در خصوص دو نوع اولش بحث شد،اما "زائده" به لفظ ماضی به صورت زیاد "زائده"واقع میشود،و در این صورت بین دو شی متلازم می آید،مثلِ و خبر،"القطارُ کانَ قادمٌ" و مرفوعش،"لم یَتکلم کانَ عالمٌ" و صله اش،"أقبلَ الذی کانَ عرفتُه" و موصوفش،"قصدتُ لزیارةِ صدیقٍ کان مریضٍ" و معطوف علیه،"الصدیقُ مخلصٌ فی الشدةِ کان و الرخاء" جر و مجرورش،"القلمُ علی کان المکتبِ" تعجبیه و فعل تعجب،"ما کان اطیبَ کلامَک" 💥گاه،مضارع کان هم این حالت را پیدا میکند که البته بسیار کم است مثلِ"أنتَ تکونُ رجلٌ...." 💥معنای زیادت در کان چیست، أ-عامل نیست و هیچ احتیاجی به معمول ندارد،و معمول غیر نیست،وحذفش مانعی ندارد،که قطعا این نیست. ب.کلام بی نیاز است از "کان" و نبودش به معنای کلام آسیبی وارد نمیکند،منتها برای تاکید و تقویت کلام آمده است،و بر زمان ماضی دلالت دارد وقتی صیغه ی آن ماضی است. "کان" بین ما "تعجبیه" و فعل تعجب قیاسی است و در سایر موارد سماعی است. 💥زیادتِ بعضی از اخوات "کان"مثل اَصبحَ و اَمسیٰ،سماعی است،مثلِ"الدنیا ما "اَصبحَ" ابردَها و ما امسیٰ ادْفاها" ملاحضه کلی:اصل در "کلمه" عامل بودن،یا معمول بودن،یا هر دو آن است،و زیادت فرع است،و اگر ممکن باشد،لفظی اصلی باشد،باید حکم شود به اصالت نه زیادت. صفحه ۴۷۳ تا ۴۷۵ @talcheslkotob
↫ بسمـ الله الرحمنـ الرحیمـــ ↬ الٰهُمَّ صَلِّ علیٰ مُحمَّدٍ و آل مُحمَّدٍ و عَجِّل فرَجَهُم. .🔹المسألةُ ۴۵ حذف کان و معمولهایش و اینکه این حذف در غیر "کان"هم اتفاق می افتد🔹 💥از بین افعال ناقصه فقط"لیس و کان"معمولهایشان حذف میشود،در خصوص ”لیس“چنانچه سابقا گفته شد،جایز است حذف خبرش اگر نکره عامه باشد مثل"لیس احدٌ" که خبر موجوداً بوده و حذف شده است. احکام حذف کان و معمولهایش 💥۱.حذف کان به تنهایی "وجوبا"بعد از ”أنْ مصدریه“ در هر جایگاهی که تعلیل اراده شده است. مثلِ"أمَّا أنتَ غنیاً فَتَصَدَّق" و اصل این جمله"تَصَدَّقْ لأنْ کنتَ غنیاً"،سپس "لام حرف جر" به خاطر تخفیف،حذف شده و جمله شده"تَصَدَّقْ أن کنتَ غنیاً" سپس " أن کنتَ غنیاً" مقدم شده بر "تَصَدَّقْ" سپس"کان" حذف شده است و به جای آن "ما"آمده و اسم کان چون متصل به کان نیست،منفصل گردیده و نون در "أنْ" با "میم" در ما ادغام شده و حاصل شده است "أمَّا" و "فائی زائد" بر سر تصدق آمده و حاصل شده است"أمَّا أنتَ غنیاً فَتَصَدَّق" 💥۲.حذف کان به همرا اسمش،بدون خبرش،بعد "إن و لو شرطیه"جایز است، مثلِ"المرءُ محاسبٌ علی عملِه إنْ خیراً یَکن الجزاءُ خیراً" که تقدیر"إنْ کانَ العملُ خیراً"بوده است،و "لا یأمن الدهرَ ذو بغی و لو ملکاً" که تقدیر "و لو کان ذو بغی ملکاً"بوده است. 💥۳.حذف کان با خبرش بدون اسمش،جایز است باز هم بعد"إنْ و لو شرطیه" مثل"المرءُ محاسبٌ علی عملِه إنْ خیرٌ فخیرٌ"که تقدیر چنین بوده"المرءُ محاسبٌ علی عملِه إنْ کان فی عملِه خیرٌ فجزائُه خیرٌ" و مثل"اطعِمْ المسکینَ و لو رغیفٌ"که تقدیر"ولو کان فی بیتکم رغیفٌ"بوده است. 💥۴.حذف به همراه تمام معمولهایش وجوبا بعد از"إنْ الشرطیه" مثلِ"اذهب الی الریف صیفاً إمَّا لا"که در اصل"إنْ کُنْتَ لا تَذْهب الی غیره" حذف شده است کان با دو معمولش،البته حرف نفی(لا) که بر خبر وارد شده،حذف نشده است،و به جای"کانَ"ما آمده است،و جمله به این صورت گردیده است"إمَّا لا" 💥۵.حذف کان با تمام معمولهایش جوازا،بعد از إن شرطیه،و هیچ عوضی از کان نیامده است. مثلا در جواب سوالِ"أ تُسافر و إنْ کان البردُ شدیداً" گفته میشود "نَعَمْ و إنْ" یعنی"نَعَمْ و إنْ کانَ البردُ شدیداً" و تفصیل 💥أ-در کلام قدیم،به صورت خیلی کم دیده شده که"کان و اسمش"بعد از "لَدُنْ" حذف شده اند مثلا در جواب سوالِ"متی کانَ الاجتماع" میگویند"یومَ الخمیس من لدُنْ عصراً" که تقدیر"من زمنٍ کان الوقتُ عصراً" در خصوص این حذف به نصوص وارد شده اکتفا میشود. 💥ب-گاه کانَ در شعر حذف میشود و عوض آن چیزی نیامده،و معمولهایش باقی میماند. مثلِ" أزمانَ قومی و الجماعةَ کالذی ......" که تقدیر"أزمانَ کانَ قومی و الجماعة َکالذی ..." شعر،"قومی" اسمِ کانِ محذوف کالذی خبر کان،الجماعةَ مفعول معه. صفحه ۴۷۵ تا ۴۸۰ @talcheslkotob
↫ بسمـ الله الرحمنـ الرحیمـــ ↬ الٰهُمَّ صَلِّ علیٰ مُحمَّدٍ و آل مُحمَّدٍ و عَجِّل فرَجَهُم. .🔹حذفُ النون من مضارع کانَ🔹 💥زمانی که "جازمی"بر مضارع کانَ داخل شود،علامت جزم این مضارع سکون و واوِ قبل از "نون"حذف میشود،چون "واو" ساکن،با نونی که به خاطر جزم،ساکن شد،التقاء ساکنین،ایجاد میکند و "واو"حذف میشود. مثلِ "لَمْ تَکُنْ" بر حذف "واو"حذفِ "نون"از مضارعِ کان هم جایز است،چه بعدش، حرفِ "ساکن" بیاید مثلِ"لَمْ أکُ ألْذین ینکِر المعرفَ" و چه بعدش حرف "متحرک" بیاید مثلِ"لم أکُ ذا مَنْ“ صورتی که بعد از "نون"،ضمیر متصل بیاید،حذفش،جایز نیست مثلِ"إنْ یَکُنه" 💥توجه:این احکام فوق،در مضارع مجزوم‌ کان جریان دارند،چه "تامه"باشد "کانَ"و چه ناقصه.. ،دو امر مهم را یاد آوری میکند. 💥۱.حذفِ "الفی" که عین الفعل "کان" است،و حذفِ"واوی"که عین الفعل مضارع و امر کان است،به این شرط است که،این سه فعل(ماضی،مضارع و امر)آخرشان ساکن باشد، مثلِ"کُنْتَ،یَکُنْ،کُنْ" 💥۲-کان،اگر اسناد دهد به ضمیر رفع متحرک،ضمه دادن به"کافش"واجب است.مثلِ"کُنَّ،کُنْتَ،کُنْتما،کُنْتُمْ و...." صفحه ۴۸۰ تا ۴۸۱ @talcheslkotob
↫ بسمـ الله الرحمنـ الرحیمـــ ↬ الٰهُمَّ صَلِّ علیٰ مُحمَّدٍ و آل مُحمَّدٍ و عَجِّل فرَجَهُم. .🔹المسألةُ ۴۷،نفی الاخبار فی هذا الباب و حکم زیادة”باء الجرِ“ فیها و فی الأسماء🔹 💥زمانی که ادات نفی داخل شود بر فعلی از افعال این باب-غیر لیس و زال و اخوات زال-،در این صورت نفی قطعا بر"خبر"واقع شده،پس در مثال"ما کان زیدٌ عالماً" نفی بر علمیت زید واقع شده است،واگر اراده شود ایجاب با وجود این "نفی"،بر خبر "الا" وارد میشود،مثل"ما کان زیدٌ الّا عالماً" آوردن به این شرط است،که خبر از کلماتی نباشد که استعمالشان منحصر در نفی است،بنابر این در مثالِ"ما کانَ مثلُک أحداً" گفته نمیشود"ما کانَ مثلُک الّا أحداً" چون "أحداً" استعمالش منحصر در نفی است. خصوص لیس،نیز نفی به خبر میرسد و ایجابش با آوردن "الّا" بر خبر است و شرط آوردن "الّا" مثل قبل است. خصوص فعل "زالَ"و اخوات آن،قبل هم گفته شد،خبرشان مثبت است،و بر خبرشان"الّا"نمی آید. 💥زمانی که خبر ناسخ منفی باشد،یا به "لیسَ" یا به "ما" جایز است بکثرت دخول باء زائد بر خبر،مثل"لیس الحلمُ ببلادةٍ" و "ما کان زیدٌ بعالمٍ" و "ما ربُک بظلامٍ للعبیدِ" زائده،برای تاکید نفی و تقویت کلام وارد میشود. "باء زائده،ابتدا بر خبر "لیس" کثرت دارد و سپس بر خبر "ما" حجازیه. مقدم شود خبرِ منفی بر اسم و بین ناسخ و اسمش بیاید،جایز است دخولِ "باء زائد" بر اسم،مثلِ"ماکانَ اسرافاً بالجودِ" صفحه ۴۸۱ تا ۴۸۴ @talcheslkotob
↫ بسمـ الله الرحمنـ الرحیمـــ ↬ الٰهُمَّ صَلِّ علیٰ مُحمَّدٍ و آل مُحمَّدٍ و عَجِّل فرَجَهُم. .🔹المسألةُ ۴۸،الحروف التی تشبهُ”لیسَ“ فی المعنی و العمل:ما، لا،لات و إنْ. 💥حروفی در زبان عربی داریم که دقیقا مثل "لیس" هستند،یعنی معنای نفی دارند و رفع به اسم و نصب به خبر میدهند.مثل"ما زیدٌ قائما" خصوص حرف ما اهل حجاز قائلند که علاوه بر معنای نفی،عملش هم دقیقا عین لیسَ هست،ولی "بنی تمیم"قائل به عمل برای ما نیستند. نفی در ما(چه اهل حجاز،چه بنی تمیم) در حالت بدون قرینه،نفی حال است،"یعنی الان زید قائم نیست"مثلا. 💥شرایط عمل "ما" إ.بعد از ما،إنْ زائده نیاید. ب.بر خبر"الّا"نیاید. ج.ترتیب اسم و خبر باید رعایت شود،البته اگر خبر"ظرف "یا "جار و مجرور" باشد،ایرادی ندارد که خبر مقدم شود بر اسم. د.معمول خبری که "شبه جمله نیست" بر اسم مقدم نشود بنابر این،صحیح نیست"ما الأَحمقَ العاقلُ مصاحبا" ولی ""ما العاقلُ مصاحبا الأَحمقَ " صحیح هست. هـ."ما"تکرار نشود،پس عملی ندارد،وقتی ما تکرار شود. صفحه ۴۸۴ تا ۴۸۷ @talcheslkotob
↫ بسمـ الله الرحمنـ الرحیمـــ ↬ الٰهُمَّ صَلِّ علیٰ مُحمَّدٍ و آل مُحمَّدٍ و عَجِّل فرَجَهُم. .🔹حکم معطوف بر خبر ما شبیه به لیسَ🔹 💥أ-اگر حرف عطف از مواردی بود که مابعدش مثبت میشود،مثل "لٰکِنْ" و "بَلْ"واجب است رفع دادن به معطوف مثل"ما زیدٌ قائما لٰکِنْ قاعدٌ"،"ما زیدٌ قائما بَلْ قاعدٌ" قاعدٌ در هر دو مثال،خبر برای مبتدای محذوف است( لٰکِنْ هُوَ قاعدٌ) دو کلمه"لٰکِنْ و بَلْ" دگر حرف عطف نیستند بلکه در این حالت حرف ابتدا هستند. 💥ب-اگر حرف عطف به صورتی است که ما بعدش مثبت نیست یعنی"معطوف" مشابه "معطوف علیه"هست در حرکات اعراب،نفی و اثبات آن،مثل "واو و فاء"،در این حالت "نصب" و "رفع" معطوف جایز است مثلِ"ما أنتَ قاسیاً و عنیفاً علی الضعیفِ" یا ما أنتَ قاسیاً و عنیفٌ علی الضعیفِ" دادن به معطوف به خاطر مراعات اصل خبر است قبل از ورود "ما نافیه" صفحه ۴۸۷ تا ۴۸۹ @talcheslkotob
امام جواد تسلیت باد. @talcheslkotob