eitaa logo
تاریخ حوزه طهران
1.3هزار دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
61 ویدیو
5 فایل
✍️به پژوهش و نگارش حمید سبحانی صدر ارتباط با ما: https://eitaa.com/hamid_sobhani_sadr
مشاهده در ایتا
دانلود
✍در گفتگوی امشب، نکات قابل توجی درباره پیوند علمای دین با اجتماع مطرح شده و در این راستا نمونه‌هایی از تاریخ علمای تهران مطرح می‌شود. وجود علما نقش اثرگذاری در تقویت این رابطه داشته و در این قسمت بیان خواهد شد که سیاست‌های رضاخانی چگونه با از بین بردن محاکم شرع، سعی در تخریب جایگاه اجتماعی علما و روحانیون و ایجاد گسست میان نهاد حوزه و مردم داشته است. 🔹در گفتگو با حجت‌الاسلام محمدصادق ابوالحسنی 🔸سه‌شنبه، ساعت ۲۱:۱۵/ شبکه ۴ سیما 🕌https://eitaa.com/tarikh_hawzah_tehran
✍حکیم پس از تحصیل در قمشه، اصفهان و مشهد، به عزم سفر به حوزه نجف به تهران آمد و موقتا در اقامت گزید. ملاقات قمشه‌ای با آیت‌الله که در آن وقت اداره امور مدرسه را برعهده داشت، وی را از سفر به حوزه نجف منصرف کرد و به استفاده از محضر آیت‌الله مدرس و حکیم و سپس تدریس ادبیات و فقه و حکمت در دانشکده معقول و منقول پرداخت که مدت ۳۵ سال تا زمان بازنشستگی ادامه یافت و پس از آن در خانه خود به تدریس ادامه داد. 🔹حکیم الهی قمشه‌ای درباره سفر خود به تهران و ترک سفر به نجف چنین سرود: زمانه وانگهی زد خیمه‌گاهم به طهران پایتخت و تاج کشور از آن جنت پس از دوران تحصیل مرا مسکن به طهران شد مقرر به طهران آمدم تا کز ری و قم شتابم زی عراق و کوفه یک‌سر عرفت الله من فسخ العزائم به ملک ری مرا انداخت لنگر 📚زندگینامه و خدمات علمی و فرهنگی حکیم الهی قمشه‌ای ص۱۵ و ۱۶ 🔸پی‌نوشت: همواره در عالمانی بزرگ برای آن دلسوزی می‌کردند و با درکی صحیح از واقعیت‌های اجتماعی و وضعیت حوزه، از دانشمندان بزرگ دعوت می‌کردند تا در آن اقامت گزینند و آن را پربارتر سازند و این باوجود همه محدودیت‌هایی بود که روحانیت در دوران در شهری مثل تهران داشت. این امر منوط به فهمی درست از موقعیت راهبردی حوزه پایتخت است! 🕌https://eitaa.com/tarikh_hawzah_tehran
📷سخنرانی آیت‌الله علامه یحیی نوری در میدان شهدا در تکریم حماسه 17 شهریور و در پی اقامه نماز عید فطر/ سال ۱۳۵۸ 🕌https://eitaa.com/tarikh_hawzah_tehran
تاریخ حوزه طهران
📷سخنرانی آیت‌الله علامه یحیی نوری در میدان شهدا در تکریم حماسه 17 شهریور و در پی اقامه نماز عید فطر/
💠 روایت آیت‌الله حاج از فاجعه ۱۷ شهریور ۱۳۵۷ «از سالها پیش از آن دوره، ما سعی می‌کردیم تمام ابعاد اسلام را به جوانان بیاموزیم و به همین خاطر در جنب ، را دایر کردیم که در آن، کلاسهای اسلام‌شناسی و معارف اسلامی را تدریس می‌کردیم. از شب 23 ماه رمضان سال 1357، این کلاسها را ادامه دادیم تا اینکه در شب 28، رژیم به آن اقدام پلید دست زد و خاک اره آغشته به بنزین زیر پای حاضران در مجلس ــ که در حال بازگشت به خانه بودند ــ ریخت و در حین فرار و پرهیز از آتش، آنان را به گلوله بست که چند تن شهید شدند. آنان اولین شهدای میدان شهدا هستند. این بود که در روز سی‌ام اعلام کردیم: نماز عید فطر را که قبلا قرار بود در میدان وثوق اقامه شود، در اقامه خواهیم کرد و تذکر دادیم که هیچ‌کس حق ندارد از این کار جلوگیری کند؛ زیرا وقتی که برای میهمانان شاه، چندین خیابان را قرق می‌کنند، ملتی که این خیابانها متعلق به خودشان است، به‌طور طبیعی حق خواهند داشت چند ساعتی، عبادت خود را در بستر این خیابانها برقرار کنند. نماز برگزار شد و بعضی از خبرگزاریها مخابره کردند و در روزنامه کیهان دوشنبه 14 شهریورماه نوشته شد: حدود چهارصدهزار نفر در میدان شهدا نماز عید فطر را اقامه کردند. آن روز به رژیم دولت غیرقانونی اعلام کردیم که اگر می‌خواهید آرای عمومی را ببینید، من بدون کمک علمای دیگر، می‌توانم هر کجای تهران که بخواهید، هفت‌میلیون نفر را جمع کنم تا چه رسد به فرمان امام خمینی و ادامه دادم: پنجشنبه 16 شهریور، روز راهپیمایی آرام و تظاهرات است که مردم در آن شرکت خواهند کرد. به بنده ساعت6:30 صبح جمعه 17 شهریور، با تلفن خبر دادند که در دوازده شهر حکومت نظامی اعلام شده است و من بی‌درنگ، انتظامات و افراد خود را بسیج کردم؛ چون جلسات صبح جمعه ما 8:30 شروع می‌شد و مردم ساعت 7 جمع می‌شدند. از طرف من اعلامیه‌ای تهیه شد به این مضمون: «دولت غیرقانونی برای دوازده شهر حکومت نظامی اعلام کرده و دولت در نظر دارد توطئه‌ای را پیاده کند و امروز تا اطلاع ثانوی، جلسه جمعه‌ها برقرار نیست و مردم متفرق شوند» و این امر تا ساعت 10 صبح مرتب اعلام می‌شد. بااین‌همه گروه‌های انبوه مردم از اطراف، به سوی میدان شهدا در حرکت بودند و اطراف خانه و مدرسه من، از طرف نیروهای نظامی محاصره شده بود و بیرون رفتن من به‌هیچ‌وجه میسر نبود. در ساعت 8:30 صبح بود که عده‌ای به میدان شهدا رسیدند و در همین لحظه نیروهای نظامی از اطراف آنها را محاصره کردند. در این موقع اطرافیان ما، از جانب بنده پیامهایی را می‌بردند و در میدان برای مردم می‌خواندند و اعلام می‌کردند: دستگاه در نظر دارد یک کشتار انجام دهد. جالب اینجاست که در این یورش، به‌هیچ‌وجه از ماشینهای آب‌پاش و گاز‌اشک‌آور یا اخطار قبلی به مردم استفاده نکرده بودند تا مردم متفرق شوند، بلکه به محض مشاهده مردم، به کشتار آنها اقدام کردند. در حین کشتار شایع شده بود که بنده را هم کشته‌اند و این بر هیجان مردم افزوده بود. 🕌https://eitaa.com/tarikh_hawzah_tehran
💠 آرزوی مرگ/ پیشگویی مرگ ▪️آیت‌الله در تاریخ ۱۹ شهریور ۵۸ وفات کرد و در میدان‌گاه بین قطعه‌های ۱۷ و ۱۹ بهشت زهرا، همان‌جایی که چهار روز قبل، خطبه نماز جمعه را در آن ایراد کرده بود به خاک سپرده شد. همسر آیت‌الله طالقانی که هنگام وفات ایشان در مشهد مقدس بود، پس از ورود به تهران اظهار داشت: قبل از اینکه عازم مشهد شوم، قرار بود در این سفر با آیت‌الله باشم. ولی چون ایشان گفتند نمی‌توانم مجلس خبرگان را رها کنم به تنهایی به این سفر رفتم. اما هنگام عزیمت، ایشان به من گفتند: «از امام هشتم بخواه که مرا بخواهد و زندگی من به سر آید. زیرا توان برآوردن خواسته‌های مردم را ندارم و درمانده‌ام.» همسر آیت‌الله طالقانی افزود: همسرم هفته گذشته در آخرین نماز جمعه که در بهشت زهرا برگزار شد، هنگام افتتاح غسالخانه جدید این مرکز به غسال غسالخانه گفتند: «من اولین کسی هستم که در این مرکز باید مرا بشویی؛ پس در شستن من دقت کن و مرا خوب بشوی!» ایشان مقرر کرده است که کلیه وجوهاتی که مردم به حساب‌های وی در بانکها واریز کرده‌اند و با دو امضا است، بعد از مرگ به بیت‌المال مسلمین واگذار شود. آیت‌الله طالقانی بارها تأکید کرده بودند که بعد از مرگش کلیه کتابهای او حفظ شود و وصیت کردند که وی را در بهشت زهرا (در میان شهدا) به خاک بسپارند. 🗞منبع: روزنامه اطلاعات، ۲۰ شهریور ۵۸/ ص۲ 🕌https://eitaa.com/tarikh_hawzah_tehran
▪️حاج سید علی‌اصغر رخصفت از دنیا رفت و رهبر فرزانه انقلاب در پیام خود، وی را از مبارزان قدیمی و دوستان دیرین خود خواندند. چند مرتبه پای خاطرات مرحوم رخصفت نشستم و گوشه‌هایی از آن را در کتاب در شرح حال آیت‌الله روایت کردم. در ادامه برشی از خاطرات وی را مرور می‌کنیم.👇 🕌https://eitaa.com/tarikh_hawzah_tehran
تاریخ حوزه طهران
▪️حاج سید علی‌اصغر رخصفت از دنیا رفت و رهبر فرزانه انقلاب در پیام خود، وی را از مبارزان قدیمی و دوست
▪️مرحوم حاج سید علی‌اصغر رخصفت: قبل از ۱۳۲۰، مرحوم پدر ما، حاج سید ابوطالب رخصفت، از متدینین خیابان لرزاده و از مریدان سرسخت مرحوم در خیابان لرزاده و بود. من از بچگی، از شش، هفت سالگی بودم تا مثلاً سی سال و چهل سال بعد از آنکه مرحوم برهان به رحمت خدا رفت. ما بچه بودیم، ولی خب، آن کشش مرحوم برهان، جوانان و افراد بسیاری را خیلی خوب جذب کرده بود. پدرهای ما خیلی به مرحوم برهان علاقه‌مند بودند؛ مثلاً اگر شما دو شب به مسجد لرزاده نمی‌آمدی، شب سوم در خانۀ شما بود و در میزد که شما کجا هستی و چی شده و چرا نمی‌آیی؟ من حدوداً شانزده سالم بود که دیگر به مرحوم ن علاقه‌مند شدم و به جمع پیوستم. در مسجد لرزاده منبر می‌رفتند و سخن‌رانی می‌کردند و البته کار خطرناکی هم بود. بالای منبر علناً به شاه و آمریکا و انگلیس فحش می‌دادند. راه‌‌دادن اینها از سوی مرحوم برهان، از سوی امام جماعتی در تهران و مسجد لرزاده که پایگاه متدینان تهران بود و تقریباً افراد آن هم متدین و از بازاری‌های پول‌دار و استخوان‌داری بودند که با مرحوم برهان انس داشتند، کار خطرناکی بود. شبی من تنها گوشۀ مسجد لرزاده، پای ستونی نشسته بودم. در همان حال بودم که مرحوم برهان دست خود را بر روی شانۀ من گذاشت. حدوداً ۱۷ سالم بود. من بچه بودم. یک دستشان روی زمین بود و یک دست روی شانۀ من. گفت: «آسید علی‌اصغر، من پیامی دارم برای شما؛ بگویم؟» عرض کردم: «بفرمایید حاج آقا.» گفت: «پدر شما به من پیغام داده که از شما راضی نیست.» گفتم: «چرا حاج آقا؟» گفت: «علاقه‌مند نیست که شما بین این فدائیان اسلام رفت‌و‌آمد می‌کنی.» من هم در همان حالت بچگی، همین طور که مرحوم برهان نیمه‌خیز دست خود را روی شانۀ من گذاشته بود، برگشتم و به صورت او نگاه کردم و گفتم: «اینها بد هستند؟ اگر بد هستند مقصر شمایی.» گفت: «من!؟ برای چی من!؟» گفتم: «شما اینها را به مسجد لرزاده آورده‌اید و به ما شناساندید. من از اینجا اینها را شناختم.» زد زیر خنده و گفت: «من فقط پیغام پدرت را برای شما آوردم.» من عکس مرحوم برهان و نواب را زده بودم داخل اتاق. هر وقت که من به خانه می‌آمدم و احیاناً اوقاتم تلخ بود، مرحوم پدرم می‌آمد و زیر این عکس‌ها می‌نشست و می‌گفت: «چیه؟! آقاتون طوری شده؟» شوخی می‌کرد و ما را دست می‌انداخت. 🕌https://eitaa.com/tarikh_hawzah_tehran
▪️الزام به عضویت در حزب رستاخیز ▪️مخالفین، زندانی یا از کشور اخراج می‌شوند... 💠پرفسور سید حسن امین می‌نویسد: در اسفند ۱۳۵۳ محمدرضا پهلوی بدون اطلاع هویدا، او را تعطیل کرد و خودش را ایجاد و هویدا را به دبیرکلی آن منصوب کرد. هویدای نخست‌وزیر، به دستور ساواک به دیدن آیت‌الله رفت و خیلی رسمی به ایشان گفت: در تمام کشور، همه مردم باید داخل حزب رستاخیز ملی شوند و همه داخل شده‌اند. حالا برای اینکه جامعه روحانیت از بقیه اهالی کشور عقب نمانند و تهمت مخالفت با طرح همگانی و عمومی که استثناءپذیر نیست و فرموده‌اند هرکس عضو حزب رستاخیز نشود، باید پاسپورت بگیرد و از ایران خارج شود! لازم است که حضرت آیت‌الله هم به عنوان رئیس جامعه روحانیت، آقایان پیشنمازان، واعظان، و طلاب علوم دینی را وارد حزب کنند! از شاهد صادقی شنیدم، آیت‌الله خوانساری در تمام این مدت که هویدا داد سخن می‌داد، سکوت مطلق داشت. بعد هم که سخن او تمام شد به سکوت خود ادامه داد و یک کلمه سخن نگفت. هویدا و همراهان هم ناچار دست خالی رفتند. 📚یادنامه آیت‌الله استاد سید علینقی امین، ص۷۷ 🕌https://eitaa.com/tarikh_hawzah_tehran
📷ادوارد براون ایران شناس انگلیسی 🔸یک فیلسوف، با یک بابی فرقی ندارد! از حکمای تهران در دوره قاجار و هم‌عصر با حکیم بود. وی از شاگردان مبرز بود و در تهران کرسی فلسفه داشت. در زمان حضورش در تهران از محضر میرزا اسدالله بهره وافری برد و مطالب متعددی از او در کتاب خود ذکر می‌کند. ادوارد براون شنید که زمانی میرزا اسدالله را به جرم بابی بودن دستگیر. کرده‌اند. ماجرا را از خود او پرسید و میرزا چنین پاسخ داد: «دو یا سه سال قبل من مقیم بودم به طوری که می‌دانید قریه قلهک در نزدیکی تهران جایگاه تابستانی سفارت انگلستان است در آن موقع یک صاحب منصب با چند نفر سرباز به قلهک آمدند که یک نفر بابی را توقیف کنند ولی موفق نشدند او را پیدا نمایند صاحب منصب که دید باید دست خالی برود به فکر من افتاد و گفت او را دستگیر کنید زیرا او یک فیلسوف است و یک فیلسوف زیاد با یک بابی فرق ندارد. مرا توقیف کردند کتاب‌های من و مبلغی پول را که با من بود گرفتند و مرا نزد نایب السلطنه بردند اما چند نفر از مردم و مخصوصاً ملاها که می‌دانستند من مسلمان هستم آمدند و شهادت دادند که من بابی نمی‌باشم و نایب السلطنه مرا آزاد کرد اما پول و کتاب‌ها دیگر به من نرسید من نه بابی هستم و نه با بابی‌ها تماس دارم.» 📚یکسال در میان ایرانیان ص۲۱۹ 🕌https://eitaa.com/tarikh_hawzah_tehran
📷آیت‌الله ، شمشیر در دست، در حال ایراد خطبه‌های 🔹این فقیه برجسته که بیش از همه به صراحت و شجاعت در امر به معروف و نهی از منکر شناخته می‌شد و در مسجد سنگی اقامه جماعت می‌کرد، در ۲۴ شهریور ۱۳۴۸ دار فانی را وداع گفت. 🕌https://eitaa.com/tarikh_hawzah_tehran
💠روز گذشته ۲۴ شهریور سالروز درگذشت مرحوم حاج بود. وی حق بزرگی به گردن حوزه و علمای تهران دارد. برخی از آثار معماری او در تهران: ، مسجد سجاد، مسجد مهدیه، مسجد امام حسین‌، مسجد فخریه، مسجد زعیم، مسجد فرازنده، مسجد سپهسالار، مسجد انبار گندم، مسجد سنگی، مسجد عمار، خیابان سپاه؛ مسجد جاوید، مسجد حاج ابوالفتح، مسجد شیخ فضل الله نوری (یونس خان)، مسجد ارک، مسجد آشتیانی‌ها، مسجد چارسوق بزرگ، مسجد قائم(ع) 🔹بانی اصلی مسجد لرزاده آیت‌الله بود ولی باوجود اینکه اطرافیان قصد داشتند مسجد را به نام وی، «مسجد برهانیه» بگذارند، اما ایشان نپذیرفت و فرمود نام معمار مسجد یعنی حاج حسین لرزاده را بر آن بگذارند. 🕌https://eitaa.com/tarikh_hawzah_tehran
▪️انا لله و انا الیه راجعون ▪️آیت‌الله از علمای بزرگ تهران دار فانی را وداع گفت. ✍سید محمدحسین لنگرودی فرزند آیت‌الله حاج سیّد مرتضی لنگرودی در سال ۱۳۰۷ در نجف اشرف متولد شد. تحصیلات حوزوی را در همان شهر، تحت اشراف پدرش آغاز کرد و سپس به همراه ایشان به تهران هجرت کرد و از اساتید بزرگ آن روز حوزه تهران مانند شیخ محمّد‌تقی آملی، میرزا ابو‌الحسن شعرانی و میرزا مهدی الهی قمشه‌ای بهره‌ برد. پس از آن به حوزه علمیه قم رفت و از محضر اساتیدی چون آیت‌الله بروجردی، امام خمینی، شیخ عبدالنّبی اراکی و علاّمه طباطبایی کسب فیض کرد. 🔸با هجرت پدرشان آیت‌الله سید مرتضی لنگرودی به قم، امور مسجد حاج ابوالفتح به سید عبدالحمید هاشمی خویی واگذار شد و چون وی عزم سفر حج کرد، آیت‌الله لنگرودی از فرزندش سید محمدحسین خواست به تهران برود و در این مدت اداره امور مسجد را برعهده گیرد. آیت‌الله سید محمدحسین لنگرودی به تهران آمد و از آن تاریخ، علاوه بر اقامه جماعت در مسجد حاج ابوالفتح،اداره مدرسه علمیه آن را هم عهده‌دار شد. 🔹حضور آیت‌الله لنگرودی در باعث شد که این مسجد یکی از مراکز اصلی تجمعات و راهپیمایی‌های سال ۴۲ باشد. 🔸اداره اوقاف پهلوی سعی داشت از طلاب مدرسه آزمون بگیرد، اما آیت‌الله لنگرودی مخالفت با این دستور را به ابزار مبارزه علیه طاغوت تبدیل کرد که منجر به احضار وی توسط ساواک و تعطیلی مدرسه شد. مقاومت ایشان باعث شد طرح آزمون از طلاب به جای اوقاف، در تهران توسط آیات و اجرایی شود. 🕌https://eitaa.com/tarikh_hawzah_tehran
📄تاریخ سند: 18 شهریور 1346 درباره: سید محمدحسین لنگرودی پیشنماز مسجد حاج ابوالفتح متن سند: شماره : 8797 /20/ه 3 از : ساواک تهران 20 ه 3 به : تیمسار ریاست ساواک ـ اداره کل سوم 316 چگونگی تحریکات در برنامه های اداره کل اوقاف و همچنین خودداری طلاب از امتحانات مربوطه که به دستور نامبرده انجام شده قبلاً طی شماره 20021193 ه 3 ــ 30 /9 /45 اعلام گردید و مراتب مورد تأیید است. ضمنا در اثر همین تحریکات به دستور اداره کل اوقاف از چندی قبل مدرسه حاج ابوالفتح تعطیل و تا دستور ثانوی از اسکان طلاب در این مدرسه جلوگیری خواهد شد. از طرف همه ماهه مبلغ 500 ریال به هر یک از طلاب مدرسه مزبور کمک می شد و 200 ریال هم همه ماهه به وسیله محمدحسین لنگرودی به طلاب مدرسه پرداخت می گردید و به این ترتیب مبلغ 700 ریال دریافتی ماهیانه هر یک از طلاب بود و اداره اوقاف هم بیش از این مبلغ به آنان نمی دهد. همان طوری که قبلاً اعلام گردید سید محمد حسین لنگرودی از روحانیون ناراحت و مشکوک می باشد که در مواقع مقتضی بر علیه دولت تبلیغ می کند. ضمنا اعمال و رفتار وی تا حدود امکان تحت مراقبت می باشد. رئیس ساواک تهران. 🕌https://eitaa.com/tarikh_hawzah_tehran
📷تصویر دیده نشده از آیت‌الله حاج شیخ زین‌العابدین سرخه‌ای ابوالزوجه که مسجد امامزاده یحیی(ع) و تحت اشراف وی بنا شد. (باتشکر از حجت‌الاسلام سید مصطفی میرلوحی بابت تصویر) ✍اسماعیل مرآة‌الممالک، تحصیل‌کرده فرانسه و وزیر فرهنگ رضا پهلوی، در راستای سیاست دین‌ستیزی وی، در سال 1318ش مجموعه بقعه امامزاده یحیی، مسجد و اراضی پیرامون آن را تخریب و به‌جای آن شفاخانه و زمین فوتبال احداث کرد و از آنجا که سرداب امامزاده در عمق چهار متری قرار داشت، از آسیب در امان ماند. 🔹 با سقوط سلطنت رضاخان در 1320ش، آیت‌الله حاج ، از علمای بزرگ تهران، نسبت به تجدید بنای مجموعه امامزاده یحیی(ع) و مسجد آن اقدام کرد. به این ترتیب، مسجد امامزاده در سال 1321ش به همت علیرضا رحیم‌زاده ساخته شد. پس از بازسازی مزار و مسجد امامزاده یحیی(ع) به همت آیت‌الله سرخه‌ای، حضرت آیت‌الله بروجردی به وی فرمودند: «شما با این عمل، حق عظیمی بر حضرت رسول(ص) و اهل بیت عصمت داری.» 🕌https://eitaa.com/tarikh_hawzah_tehran
تاریخ حوزه طهران
📷تصویر پایین، از راست: آیت‌الله مکارم شیرازی، استاد #سید_هادی_خسروشاهی ، آیت‌الله سید احمد کلانتر ✍
▪️ انا لله و انا الیه راجعون آیت‌الله متولد ۱۳۱۴ش از شاگردان ، و در حوزه تهران، دار فانی را وداع گفت. شخصیتی اهل سلوک الی‌الله که کارنامه‌ای درخشان در مبارزات سیاسی داشت. ✍سید احمد کلانتر در شهریور ۱۳۴۴ دستگیر و با قید کفیل آزاد گردید. چهار ماه بعد مجدداً دستگیر و به سه ماه حبس محکوم و در سال ۱۳۴۵ به اتهام فعالیت‌های مضره برای مدت ۴ ماه به فردوس واقع در استان خراسان جنوبی تبعید شد. در سال ۱۳۴۸ در ساوه دستگیر و به چهار ماه و پانزده روز حبس محکوم شد. در خرداد سال ۱۳۴۹ به اتهام تحریک مردم در مراسم شهید آیت‌الله سعیدی، برای سه سال به زابل تبعید گردید که به علت فعالیت در آنجا، به سراوان منتقل شد و در آنجا نیز به اتهام اهانت به شاه دستگیر و به دو سال حبس تأدیبی محکوم شد. در خرداد ۱۳۵۴ به اتهام شرکت در تظاهرات مدرسه فیضیه دستگیر، ولی تبرئه شد. او در سال ۵۷ که با تعداد دیگری از مبارزین روحانی در انارک نائین تبعید بود، جهت تداوم مبارزه محل تبعید را ترک و به قم وارد شد و در ۱۴ /۹ /۵۷ در تظاهرات بر اثر برخورد گلوله مجروح شد. 🔹وی در دوران دفاع مقدس چهار فرزند خود را به جبهه‌های جنگ فرستاد. دو فرزند او به نام‌های سید کاظم و سید حسن به شهادت رسیدند‌ و دو فرزند دیگرش سید حسین و سید جواد به درجه جانبازی نائل آمدند. ▪️تشییع پیکر این عالم ربانی امروز ساعت ۱۵ از مسجد امام حسن عسکری علیه السلام تا حرم مطهر حضرت معصومه سلام الله علیها 🕌https://eitaa.com/tarikh_hawzah_tehran
🗓 ۹ ربیع‌ در زمان قاجار 📖آنچه متأسفانه در روزگار ما به عنوان برگزاری جشن ۹ ربیع در برخی نقاط دیده می‌شود، سابقه‌ای تاریخی دارد؛ اما نخبگان جامعه در زمان قاجار هم به تبعات منفی برگزاری این جشن در وحدت ملی و ایجاد اختلاف میان شیعه و سنی واقف بودند. ذیل حوادث ۸ ربیع‌الاول ۱۲۹۹ق در اینباره می‌نویسد: 🔹«امشب به اصطلاح عوام در طهران و کل ایران است، با وجودی که عمر خطاب در ۲۸ ذی‌حجه رفته. شاید عمر سعد ملعون در فردا به درک می‌رود. در هر حال در بلاد ایران از زمان سلاطین صفویه رسم شده است که در این شب آتش بازی می‌کنند. و به همین جهت کرور کرور مردم ایران به دست طایفه سنی کشته شدند. ملت اسلام زیاده از ۲۰۰ کرور است، منتهی ۱۲ کرور شیعه می‌باشند، مابقی سنی هستند. چه رواست این عمل؟! شنیدم در مسجد جامع حاجی سید حسن کاشی روضه‌خوان، هرزگی کرده است، تقلیدها درآورده است...» 🕌 @tarikh_hawzah_tehran
💠به یاد مرحوم حجت‌الاسلام والمسلمین از شاگردان آیت‌الله «نماز خواندم و توی یکی از سنگرها دراز کشیدم. تاریکی هوا بهانه خوبی برای بچه‌ها بود. گوشه و کنار سنگرها خلوت می‌کردند. گاهی به خیال اینکه خوابیده‌اند به آنها نزدیک می‌شدم و آنها را در حال نماز و دعا می‌دیدم. گریه‌شان مرا یاد روزهایی می‌انداخت که در خانه‌مان روضه‌خوانی داشتیم. پدرم همسایه‌ها و امام جماعت‌های مسجدهای اطراف را دعوت می‌کرد بیشتر وقت‌ها روضه‌مان را شیخ مصطفی فتاحی منش، امام جماعت مسجد شریفیه نظام آباد می‌خواند. آن روزها پسر شیخ مصطفی کوچک بود ولی بزرگ که شد وارد سپاه شد و یک سال پس از شروع جنگ در درگیری با یکی از خانه‌های تیمی در خیابان خواجه عبدالله انصاری شهید شد. پسر خاله‌ام می‌گفت یک بار که با او به پابوس امام هشتم رفته بودند شیخ مصطفی در صحن گوهرشاد روضه خواند و لابلای نوحه پرسوز و گدازش، پته شاه را روی دایره ریخت. پسر خالم می‌گفت خبر به گوش مامورها رسید و آنها ریختند توی صحن و شیخ مصطفی زرنگی کرد عمامه‌اش را برداشت و بین مردم گم شد.» 📚«پسر آسید مصطفی» خاطرات سید مجتبی عبداللهی، ص۱۴۵ _______________ 🥀شهید محمدرضا فتاحی‌منش در تاریخ ۱۲ شهریور ۱۳۶۰ در ۱۹ سالگی به شهادت رسید. 🕌https://eitaa.com/tarikh_hawzah_tehran
📷انتشار برای نخستین بار/ تصویر حاج ابوالفتح تاجر تهرانی (شماره۵) بانی و واقف در سال 1297ق توسط حاج ابوالفتح تاجر [احتمالاً بلورفروش] وقف و وقفنامه آن توسط مرحوم مکتوب شد. البته بنای آن در سال 1305ق توسط فرزند حاج ابوالفتح، میرزا عباسعلی، به اتمام رسید. همچنین، بنای مدرسه در سال 1337ش، توسط آقای ابوالفتح فتحیه، از اخلاف حاج ابوالفتح، مرمت و بازسازی شد. در گذشته، بر کاشی سردرد مدرسه چنین نقش بسته بود: «بنای این مسجد- مدرسه مشهوره به فتحیه را مرحمت و غفران پناه الحاج شیخ ابوالفتح تاجر رحمة الله علیه فرمود به سعی و اهتمام فرزند ارجمند ارشدش، عالیجناب عمدة‌التجار آقا میرزا عباسعلی، در سنه 1305ق اتمام پذیرفت.» 💐 ______________ کتابی با موضوع مدارس علمیه و مساجد تهران با رویکرد حوادث تاریخی و شخصیت‌شناسی علمای تهران، و جریان‌شناسی حوزه تهران، به صورت مصور، مراحل آماده‌سازی جهت انتشار را سپری می‌کند. 🕌https://eitaa.com/tarikh_hawzah_tehran
💠 در منبر می‌گفت: ابوذر در بیابان برهوت تبعید شده بود. آن لحظات آخر عمرش که درد و بیماری با گرسنگی آمیخته بود رو به دخترش کرد و گفت: «ناراحت نباش؛ حبیبم رسول خدا این ساعت را به من خبر داده است‌؛ عده‌ای می‌آیند و مرا غسل می‌دهند.» سید مهدی قوام چند لحظه‌ای مکث کرد، بعد ادامه داد: بهشت را با این «حبیبم» عوض نمی‌کنم؛ چقدر محبت و عاطفه در این کلام نهفته است و آن را در چه حالی می‌گوید. 📚مسیحای شهر ص۹۳ 🕌https://eitaa.com/tarikh_hawzah_tehran
📷تصویر حاج ملاعلی کنی و پسرانش. سید محمدباقر جمارانی نیز در کنار حاج ملاعلی نشسته است. ✍آقا فرزند سید هاشم جمارانی متوفای ۱۳۰۶ش، از اعیان و روحانیون دوره قاجار، معروف به ناظم العلما بود. وی در جماران و مناطق دیگر، دارای قنات، باغ و املاک و عمارت ییلاقی بود. در زمان ناصرالدین شاه بخش عمده‌ای از زمین‌های جماران متعلق به او بود. سید محمدباقر جمارانی دایی پدربزرگ سید مهدی امام جمارانی بود. همچنین دختر آقا سید محمدباقر جمارانی (صدیقه خانم) مادربزرگ حاج از علمای مشهور تهران بود. آقا سید محمدباقر جمارانی پیشکار و دارای ارتباط زیادی با درباره ناصری بود. 📚روایات و خاطرات سید مهدی امام جمارانی ج۱ ص۱۱۸ 🕌https://eitaa.com/tarikh_hawzah_tehran
💠: ابوالزوجه بنده مرحوم آشيخ مهدى معزالدوله تهرانى است... از بعد تربيتى مربى عده اى از خواص و عوام بود. در سال‌هاى آخر عمرش روحيه اى بسيار لطيف داشت كه مرحوم كشميرى درباره اش گفته بود: خيلى لطيف شده است، فكر مى‌كنم بزودى او را مى‌برند، نمى‌گذارند در اين دنيا بماند... 🔹 آقاى آشيخ مهدى روح ولايتش عجيب بود. من اين جمله‌اى را كه عرض مى‌كنم در احدى نديدم: نشنيده بودم كه فردى خودش براى خودش روضه بخواند. حاج شيخ مهدى همه روزه صبحها بعد از نماز صبح براى خودش روضه مى‌خواند، گريه مى‌كرد و پس از آن بلند مى‌شد مى‌رفت دنبال كارش. 🔸او پس از فوت پدرش مرحوم حاج شيخ محمدباقر، جاى پدر اقامه جماعت مى‌كرد و ضمناً دارى محضر هم بود و تدريس هم داشت... زمانى كه محضرها دولتى شد گويا كسى را نزد ايشان فرستاد و تقاضا كرد كه شما كار محضرتان را ادامه بدهيد با تابلويى كه ما به شما مى‌دهيم. ايشان گفت: من زير اين تابلو نمى‌نشينم و محضر را پس دادند، با اينكه افرادى آنجا واسطه مى‌گرفتند كه محضر را بگيرند. بعداً هم پهلوى مساجد را بست. 🔹 ايشان ديگر خانه‌نشين شد ولى افراد علاقه‌مندى داشت كه در منزلش رفت و آمد مى‌كردند. زمانى كه مسجدها باز شد مى‌گفتند خيلى گردوخاك مسجدها را گرفته بود. ايشان فرستادند مسجد را باز كردند و اولين كارشان تشكيل مجلس عزادارى بود كه آن موقع ديگر فراموش شده بود. براى من نقل شد كه ايشان حتى فرش منزلش را براى تهيه قند و چاى مجلس روضه فروخت. به هر حال حالات ولايتى ايشان خيلى عجيب بود كه من كم ديده‌ام. 🕌https://eitaa.com/tarikh_hawzah_tehran
📷 اواخر دهه 1330. _الخلیل؛ آیت‌الله علامه یحیی نوری در کنار آیت‌الله سیدمحمود طالقانی و برخی از شرکت‌کنندگان در 🕌https://eitaa.com/tarikh_hawzah_tehran
📷1338. مصر، دیدار آیت الله حاج و آیت‌الله با محمد در حاشیه 🕌https://eitaa.com/tarikh_hawzah_tehran
💠پخش اعلامیه به‌منظور جمع‌آوری پول جهت آوارگان فلسطین از سوی استاد ، و آیت‌الله در ۲۳ اردیبهشت ۱۳۴۹ 📜قسمتی از متن اطلاعیه: عصر روز نهم آوریل 1948 ناگهان نعره های گوشخراش بلندگوهای در قریه دیریاسین که کنار شهر واقع است پیچیده و با ارعاب و تهدید، مردم را دعوت به تخلیه دهکده و بیرون رفتن و دست شستن از دار و ندار خود میکردند. مردم بی‌دفاع گیج و حیران، مضطرب برای فهمیدن علت حادثه به‌هرسو می‌دویدند. در چنین وضع بحرانی سربازان شقی یهود مثل گرگان مست مردم را بمحاصره کشیدند گویا می‌خواستند همه کینه‌ها و دردهایی که در طول هزارها سال دربدری یهود از تمام مردم روی زمین داشتند، به‌سر این مشت مردم که همیشه آنان را پناه میدادند و حمایت میکردند خالی کنند... جنایت پیشه های وحشی، عده ای از دختران عرب را اسیر کردند و لخت عریان در کامیونهای بی‌سرپوش ریختند و در شهرهای یهودی مخصوصا در شهر بیت المقدس جدید از بین مردم عبور می‌دادند و یهودیان رذل و پست از آنان عکس می‌گرفتند... (نقل از کتاب تجاوزات یهود، از انتشارات اتحادیه دُوَل عرب) این یک نمونه از صدها جنایتی است که یهودیان نسبت به مسلمانان انجام داده و می‌دهند... 🕌https://eitaa.com/tarikh_hawzah_tehran
📷آیت‌الله سید احمد هاشمی گلپایگانی نفر اول از چپ، در قدس شریف ✍آیت‌الله فرزند آیت‌الله در سال ۱۳۳۰_۱۳۳۱ش به امر پدرش و و تقاضای عده‌ای از اهالی تهران به تهران آمد و در این شهر سکونت یافت. 🍁وی اوایل اسفند سال ۱۳۷۰ش در تهران دار فانی را وداع گفت. 🕌 https://eitaa.com/tarikh_hawzah_tehran