🔔جمعبندی چند پستِ قبل و بیانِ معنای توحیدِ ولایی در عالَم!
🚨ترتیبِ مسیرِ معنا: «خدا، خدایی خدا، مجرای خدایی خدا» و یا «الله، بابُ الله، اعمالِ اللّهیّت الله از بابُ الله»
✍️... اگر این دو جمله را بخواهیم ساده توضیح دهیم؛ اینطور میشود که #ذاتِ خداوند قابل وصف و محدود به هیچ حدود و اعراضی نیست؛ اما خدا برای خدایی خود در عالم و بر عالم، نظام و ساختار، اسباب و وسایلی قرار داده است؛ به این معنا که خدا آسمانهای هفتگانه را خلق کرده؛ اما به واسطهی اسمِ الخالقی که خودش قرار داده، خدا ملکوتِ آسمانها و زمین را هم فطر کرده اما به واسطهی اسمِ الفاطرِ خودش که البته در خلقت، تنها اسم الخالق نیست که استفاده شده؛ بلکه کلّی أسماءِ دیگر نیز به همراه الخالق به کار گرفته شده تا یک مجموعهی بینظیر و بینقص خلق شود؛ به عنوان مثال در همین منطقهی آسمانها #پنج حجم و حیطه وجود دارد که به تبعِ بروز و ظهورِ أسماءِ الهی ایجاد شده است؛ مثلاً به تبعِ اسمِ #الخالق: «هُوَ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضَ» (انعام ۷۳)، به تبعِ اسمِ #المَلِك: «الَّذِي لَهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ» (زخرف ۸۵)، به تبعِ اسمِ #الحَیُّالقَیّوم: «وَسِعَ كُرْسِيُّهُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضَ» (بقره ۲۵۵)، به تبعِ اسمِ #الفاطرِ: «لِلَّذِي فَطَرَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضَ» (انعام ۷۹)، به تبعِ اسمِ #البَدِیْع «بَدِيعُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ» و به تبعِ اسمِ #عالِمُالغَیْب: «أَعْلَمُ غَيْبَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ» (بقره ۳۳). تا به حال با این نظم به حجمِ آسمانها و زمین از درونِ قرآن نگاه کرده بودید؟! واقعاً فکر میکردید فقط همین محدوده اینقدر ابعاد و ماجرا داشته باشد؟! یعنی حتی احتمال میدادیم که آسمانها و زمین علاوه بر وجهِ خلقت، وجه فطرت، کرسی، غیب و وجهِ مُلک داشته باشد؟!
‼️همچنین خدا جغرافیای عالم را محدود به منطقه آسمانها و زمین قرار نداده؛ بلکه عرش را نیز از نوری که برای اهلبیت (ع) قرار داد؛ خلق کرد، آنگاه به واسطهی اهلبیت (ع) و از طریقِ ایشان بر عرش مستولی شد و پیوسته دارد بر عرش و از طریقِ عرش بر همهی عوالم شهود، حکومت میکند؛ فراتر از عرش، غیبِ محض و عوالمِ غیب نیز وجود دارد؛ چنانچه فرمود: «عالِمُ الغَیْبِ وَ الشَّهٰادَة» او عالِم و عامِلِ غیب و شهود است؛ یعنی محدوده غیب هم نوری از انوارِ اهلبیت (ع) است و خدا از طریقِ غیب، کارهایی در عالم انجام میدهد و فراتر از غیب، بلکه در ارتفاعاتِ عالی غیب، أسماءِ الهی وجود دارند که همانطور که در پستهای قبل اشاره شد؛ طبق احادیث مکرر، أسماءِ الهی نیز وجوه نورانی اهلبیت (ع) است که خداوند تمام هستی را #صَمد از أسماءَش و مملو از انوارش قرار داده و بدین طریق و با این وسیله، همهچیز را اداره میکند.
💯به عبارت دیگر، #ذاتِ_الله، در عالم، أسماء و وسائطی را قرار داده که لایهبهلایه تا دنیا پایین آورده شده و اینجا در دنیا که عمقِ عالَم و تاریکترین منطقهی عوالم است، ماها نیز درونِ این #انوار قرار گرفتیم، اگرچه به تبعِ ظلمات، وجهِ إسم و نور با چشم ما دیده نمیشود؛ أسمائی که تمام غیب، سپس تمام عرش، بعد تمامِ ملکوت، بعد تمامِ کرسی و در نهایت تمامِ آسمانها و زمین را با این واسطهها پُر کرده، شبیه یک گردو که پوست سبز، پوست قهوهای، پوست نازک درونی و مغز دارد؛ نظامِ الهی هم همین #نظام_گردویی را واجد است، در واقع نظامِ گردو، آیه و نشانهای از نظامِ عالم است؛ و ما در دنیا، در دایرههایی تودرتو و بر فراز هم از عوالم عالم هستیم که همه، ابعادِ نوریِ اهلبیت (ع) است.
🔔پس خدا از طریقِ #واسطههایی که خودش قرار داده؛ دارد خدایی میکند؛ به عبارت دیگر، الله از طریقِ بابُ الله، دارد بر عالم و بر آدم، اللّهیّت میکند؛ یعنی خدا بخواهد به ما سوی الله توجه کند؛ با وجهِ اهلبیت (ع) توجه میکند و با بابِ وجودِ ایشان عطا میکند؛ ما نیز بخواهیم به سوی خدا سلوک کنیم و به آستانِ قربِ او برویم؛ باید از طریقِ ایشان به سوی خدا یا إلی الله باشیم و به اهلبیت (ع) مقرب شویم. اینکه عیسی (ع) با نورِ روحُ القُدُس تأیید شد و معجزات آورد؛ اینکه #أنصاراللهِ محمّدی در سوره صف مجرایِ نورُ الله میشوند و #مهدویت بر پا میشود؛ جز از این مسیر، میسّر نیست.
@Torab_bash
https://eitaa.com/torab_bash
تُراب باش
🌤 از طٰه تا مَنْ إِهْتَدیٰ: أنصاراللهِ موسایی 📌بیانِ عناصرِ مهم در سیاقِ اولِ سوره طه ⭐ پروژهی طه
🚨جملهی کلیدی پست: ...و اینکه نظامِ أسمائی در عالم، همان نظامِ مهدویت است؛ و در مباحثِ توحیدیِ مربوط به کلمهی «لَهُ» که نسبتِ «أَسْمَاءُ الْحُسْنَىٰ» با #ذاتِ_الله است؛ بحثهای بسیار...
👆👆👆👆👆👆👆👆
https://eitaa.com/torab_bash
⁉️ بیانِ یک مسئلهی خیلی مهم پیرامونِ وجهِ أسمائیِ اهلبیت (ع)
📚 #ارتباطِ اهلبیت (ع) با «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحِيمِ» همان ارتباطِ أسماءِ خدا با مالکیّتِ خداست؛ به عبارت دقیقتر وقتی میگوییم: «إِسْمُ اللَّهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحِيمِ» اینها یک مجموعه از إسمهای خداوند هستند؛ مثلِ «اللَّه، الرَّحْمان و الرَّحِيمِ» که قبلاً صحبت داشتیم که أسماءِ خدا در ذاتِ خدا نیستند؛ بلکه أشیائی مخلوق هستند که خدا مالکِ آنهاست! یعنی در حقیقت، وقتی داریم خدا را با أسماءاش صدا میزنیم؛ داریم #وجهِ_أسمائیِ اهلبیت (ع) را واسطهی میانِ خود و خدا قرار میدهیم؛ که حقیقتاً چه ما بفهمیم و چه فهمی در این باره نداشته باشیم؛ باز واسطهی میانِ خلق و خدا، أسماءِ إلهی هستند که همهی عالم را پر کردهاند؛ مثلاً در دعای کمیل داریم «وَ بِأَسْمَائِكَ الَّتِى مَلاََتْ أَرْكَانَ كُلِّ شَىْء» و از تو درخواست مىكنم به واسطهی أسماءَات كه ارکان و مبنای همهچيز را پر كرده و در برگرفته است!
▪️پس در بحثِ «إِسْمُ اللَّهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحِيمِ»، صحبت سرِ توصیفِ ذاتِ خدا به أسماءِ خدا نیست؛ به آیهی ۱۱۰ سوره إسراء دقت کنید: «قُلِ ادْعُوا اللَّهَ أَوِ ادْعُوا الرَّحْمٰنَ أَيًّا مَا تَدْعُوا فَلَهُ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَىٰ» بگو چه بگویید: #اللَّهَ یا بگویید: #الرَّحْمٰن، بلکه هر إسمی را صدا بزنید؛ پس أسماءُ الحُسنیٰ برای خداست؛ وقتی میفرماید: «لَهُ»، یعنی برای اوست، در مالکیّت اوست، نه اینکه خود اوست؛ یا نعوذبالله أسماء، در ذاتِ اوست.
‼️در این رابطه، احادیثِ بسیاری از خود امامان معصوم (ع) وارد شده است که به برخی از آنها اشاره میکنیم؛ کلام در روایات به قدری واضح است که نیازی به توضیح و تفصیلِ بیش از متنِ روایت ندارد؛ به عنوان مثال در کتابِ شریفِ #اصول_کافی، جلد ۱، صفحه ۱۱۳، از امام صادق (ع) نقل است که فرمودند: «اِسْمُ اَللَّهِ غَيْرُهُ وَ كُلُّ شَيْءٍ وَقَعَ عَلَيْهِ اِسْمُ شَيْءٍ فَهُوَ مَخْلُوقٌ مَا خَلاَ اَللَّهَ» إسْمِ الله غیر از #ذاتِ_الله است؛ و هر شیئی که إسم بر آن واقع شود؛ بیدریغ مخلوقی است که حتماً خدا نیست؛ یا به تعبیر دیگر، ذاتِ خدا نیست. در این حدیث دو نکته مهم به چشم میخورد؛ اول اینکه #اسماء، اشیاء هستند؛ و دوم اینکه این #اشیاء که همان أسماءِ خدا هستند؛ مخلوقِ خداوند و مملوکِ او هستند.
📌ضمنِ اینکه ۴ بار در #قرآن خداوند از #أسماءُ_الحُسنیٰ صحبت میکند؛ که در آیات ۱۱۰ إسراء، ۱۸۰ اعراف، ۸ طه و ۲۴ حشر آمده است. این چهار بار در قرآن را که در حدیث و #توضیح خودِ اهلبیت (ع) دنبال میکنیم؛ به روایات جالبی میرسیم که میفرمایند: أسماءُ الحُسنیٰ ما اهلبیت (ع) هستیم؛ مثلاً امام صادق (ع) میفرماید: «فِي قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ: «وَ لِلَّهِ الْأَسْماءُ الْحُسْنى فَادْعُوهُ بِها» قَالَ نَحْنُ وَ اللَّهِ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَى الَّتِي لَا يَقْبَلُ اللَّهُ مِنَ الْعِبَادِ عَمَلًا إِلَّا بِمَعْرِفَتِنَا» [اصول کافی، ج ۱، ص ۱۴۳]، اینکه خدا در قرآن فرموده: برای خداوند إسمهای حُسنا است؛ پس خدا را با آن ها بخوانید؛ به خدا قسم که ما آن أسماءُ الحُسنیٰ هستیم؛ و خداوند هیچ عملی را از بندگانش قبول نمیکند مگر با معرفت ما اهلبیت علیهمالسلام.
📝 جمعبندی: پس وقتی میگوییم: «إِسْمُ اللَّهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحِيمِ» منظور وجهِ أسمائیِ اهلبیت (ع) است که واسطهی میانِ خدا و خلقِ او هستند؛ همهی اهلبیت (ع) از جمله مادر مهربان (س) هم این وجهِ أسمائی را دارند؛ لذا وقتی میگوییم: «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحِيمِ» این #باءِ در ابتدای جمله، به معنای استعانت و کمک گرفتن است؛ یعنی دستت را به #إسمُ_الله بده و حرکتت را شروع کن، بیا، بچسب، ببرمت! این جمله، #ترجمانی از #باءِ بِسْمِ اللَّه است؛ اصلاً اولین آیهی قرآن همین است؛ تا قرآن را باز میکنیم؛ با او مواجه میشویم؛ تا کتابِ خدا را باز میکنیم؛ میبینیم که او دستش را به سوی ما آورده و صدا میزند: بیا، دستت را بده؛ ببرمَت! ابتدای قرآن این است؛ لذا در حدیث داریم که هر کاری میخواهید بکنید؛ بِسْمِ اللَّه بگویید؛ یا اینکه فرمودهاند کاری که با بِسْمِ اللَّه شروع نشود؛ به سرانجام نمیرسد؛ یعنی اگر بدونِ اهلبیت (ع) در #ظلماتِ_دنیا حرکت کنی و دستت را به وجهِ أسمائیِ ایشان ندهی؛ یک موجودِ بیاثر، بیخاصیت، بیدنباله و بیثمره خواهی بود! و این، یکی از عجیبترین #اسرارِ عالَم است که در همان ابتدای قرآن آمده؛ إنشاءالله اعتنا کنیم.
@Torab_bash
https://eitaa.com/torab_bash
⏰مقطعِ سرکوبیِ اولِ فسادِ اسرائیلیان [۱۳]
‼️نسبتِ توحید با مهدویت
✍️... دوستان! جهان با سرعت دارد بسوی #آخرالزمان برده میشود؛ و ما نیز به سرعت بسوی آینده داریم حرکت میکنیم و به آخرالزمان نزدیک و نزدیکتر میشویم؛ لذا قبل از اینکه #حوادثِ سختِ آینده از راه برسد و همهجا را فرا بگیرد؛ باید با برنامۀ خدا و با چرایی برنامۀ خدا آشنا شویم؛ و قبل از اینکه با برنامۀ خدا آشنا شویم؛ باید با نظامِ إلهی #آشنا شویم. وقتی از این منظر سراغِ قرآن میآییم؛ ابتدا صرفاً با ماجراهایی مواجه میشویم که خیلی دلیلش برایمان واضح نیست؛ مقداری که رشد کنیم و عمیقتر شویم؛ رفتارهای خداوندی را هم میبینیم؛ و زمانی که خوب عمیق شویم؛ میتوانیم نظاماتِ توحیدی را هم در قرآن ببینیم.
⁉️از جمله مباحثِ خیلی مهم قرآنی این است که خداوند در عالم، سه ساحت برای توحید قرار داده است:
▫️#ساحت_اول: توحید در ذات
▫️#ساحت_دوم: توحید در صمدیّت
▫️#ساحت_سوم: توحید در نظام
📌#اعتقاد ما در ساحتِ اول توحید این است که #ذاتِ_خدا قابلِ وصف و نظامپذیر نیست؛ لذا بحثِ نظاماتِ توحیدی تازه از ساحتِ دوم توحید که درباره ابعادِ مختلفِ اهلبیت (ع) در عوالم است؛ شروع میشود؛ که معمولاً ما این ساحت را با عنوانِ توحید ولایی یا توحید صمدی میشناسیم؛ و در توحیدِ صمدی، نظامِ تشخّص اولین امکانی است که وجه أسمائیِ اهلبیت (ع) با آن عینیّت و شخصیت پیدا میکنند؛ یعنی وقتی میخواهند به سمت اعماق بیایند؛ مراحلی را طی میکنند؛ مثلاً «أسماء»، «أسماءُ الحُسنیٰ»، «مِنْ آياتِنَا الكُبرى» و یا ضمیرِ «نا» که هرکدام از این فضائل در یک ارتفاعی تبلور دارند؛ #جسمِ_مبارکِ اهلبیت (ع) کجای این ماجراست و ارتباطِ این پیکرها با هم چگونه است؟ اینها تمامش در نظام تشخّص بحث میشود و با توجه به این وجوه مختلفِ اهلبیت (ع) در عالم، حالا باید #صمدیّتِ خدا یا تو پُر بودن را مطرح کنیم؛ به این صورت که هیچجای عالم خالی از وجوه نورانی و أسمائیِ اهلبیت(ع) نیست.
‼️ببینید بحثِ #صمد چقدر مهم است! خدا در دومین آیه از سوره اخلاص میفرماید: «اللَّهُ الصَّمَد» یعنی خدا تو پُر است؛ ولی مترجمین برای فرار از توضیح، ترجمه میکنند: خدا بینیاز است! چرا؟ چون با نظامِ تشخص و نظامِ صمد آشنا نیستند؛ حال آنکه خدا #صَمَدیّت را اصلِ نظامش قرار داده؛ در آیه ۲ اخلاص، منظور از الله، ذات نیست؛ بلکه #صفتِ_الله است و صمد نیز یعنی نظامِ تو پُرِ توحیدی که خدا بواسطه ابعاد آن در عالم حضور دارد! لذا سومین بحثِ مهم توحیدی، #نظامِ_وسائط است؛ و چهارمین بحث، نظام کسوت است.
🟡همهی ما نیک آگاهیم خدایی که پیکره ندارد، چشم و گوش ندارد و قابل وصف نیست؛ خودش میفرماید من همهجا حاضرم، میبینم و میشنوم؛ و در قرآن با واژههای متعددی از انواعِ حضوراتش در عالم سخن میگوید؛ اما چگونه؟ اینکه خدا جسم ندارد؛ دلیل بر عدمِ حضورش در حجم عالم نیست؛ چون مقولهی خلافت را در عالم قرار داده؛ و بهواسطه ساختههای أسمائیِ و خلفائش، همهجای عالم حضور فاعلی دارد. البته مفهومِ #خلافت را مسامحتاً عرض کردیم؛ وگرنه عنوانِ اصلی توحید در خلافت، همان توحیدِ صمدی است! زیرا مفهوم خلیفه، نسبت به این بحث ضعیف است.
🔴#خلافت در قرآن، حاکی از دوئیت است نه توحید؛ مثلاً خدا در آیه ۲۶ صاد میفرماید: «يا داوُدُ إنَّا جَعَلناكَ خَليفَةً في الأَرض»؛ در اینجا یک «إنَّا
»
داریم که یعنی #ما؛ و یک
«جَعَلناك» داریم که یعنی قرار دادیم #تو را! همین که در بحث خلافت میفرماید: «ما» و «تو» یعنی این مفهوم نسبت به #ذاتِ_الله حاکی از دوئیت است نه یگانگی؛ پس واژهی #خلیفه برای این مفهومِ عظیمِ توحیدی رسا و کامل نیست؛ اگر بخواهیم بحث توحید نسبت به عالم را در این بخش دنبال کنیم؛ باید توحید در صمدیّت و در دلِ #توحیدِ_صمدی، نظامِ واسطهها را مطرح کنیم؛ که در این قسمت به حسبِ تفاوتهای وسائط، باز نیاز به تفکیک داریم؛ چرا؟ چون برخی از واسطهها مجرا نیستند. 🟢طبقاتِ #واسطهها در عالم دستهجات مختلفی هستند؛ مثلاً در بحث خلقتِ آدم (ع) در آیات ۲۹تا۳۸ بقره، خدا بواسطه #هؤلاء و بعد بواسطه آدم (ع) و بعد بواسطه ملائک صحنهای را برپا میکند که در اینجا هؤلاء که #وجه_أسمائیِ اهلبیت (ع) است؛ طبقه اولِ واسطهها هستند، خودِ آدم (ع)، طبقه دومِ واسطههاست که توانست از أسماءِ هؤلاء استفاده کند و به ملائک که طبقه سوم واسطهها بودند نیز إنباء نماید اما #طبقه_اول نظم و نظام و شأن خاصِ خودش را دارد بطوریکه دیگر وسائط، اگرچه در نظام إلهی کارگزار قرار داده شدهاند؛ لکن هرگز با اهلبیت (ع) در واسطه بودن مقایسه نمیشوند؛ و بحث توحیدِ صمدی، چیزی است که مربوط به طبقه اولِ واسطههای إلهی است که این بزرگواران هم #مجرای فعل خدا هستند؛ و این آغازِ بحث ما درباره نسبتِ توحید با مهدویت است. #ادامه_دارد @Torab_bash https://eitaa.com/torab_bash