eitaa logo
تُراب باش
5.9هزار دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
1.7هزار ویدیو
112 فایل
تُراب باش، فرزندِ أبوتراب باش گروه تحلیل مباحث قرآنی و آخرالزمانی صرفاً جهت اطاعت از امر ولیّ امر ارتباط با ادمین👇 @Abuo_Torab
مشاهده در ایتا
دانلود
تُراب باش
🌤️ #فصل_اول: أنصار اللهِ عیسایی 2️⃣ أنصار الله در سوره‌ی آل‌عمران (۱۰) 🚨بیایید با ایمان به ساختارِ
🔔 خیلی خیلی مهم 🔔 ✍️... دوستان! کسی که می‌خواهد خدا را کند؛ باید از طریقِ یاریِ الهی خدا را نصرت کند؛ و در زمانه‌ی ما، کسی بخواهد أنصار الله باشد؛ باید به نصرتِ عج قیام کند؛ چنانچه عیسی (ع) در مقامِ ولیِّ زمانه، به حواریّون می‌فرماید: «مَنْ أَنصَارِي إِلَى اللَّهِ» چه کسانی به سوی خدا هستند؟! عیسی (ع) می‌گوید: !! اما «قَالَ الْحَوَارِيُّونَ نَحْنُ أَنصَارُ اللَّهِ» حواریّون پاسخ می‌دهند: ما هستیم!! یعنی نصرتِ عیسی (ع) همان نصرتِ خداست! ‼️پس أنصار الله شدن یعنی أنصار المهدی شدن؛ و با توجه به بحثِ أنصار اللهِ عیسایی در سوره آل‌عمران، باید مثل عیسی (ع)، با پشتوانه‌ی نورُ الله که نورِ ولایتِ اهل‌بیت (ع) است؛ وارد میدان شود؛ باید معجزات و قوای الهی داشته باشد! أنصار الله نمی‌توانند با توانِ و صرفِ قوای نظامی أنصار الله باشند! این أنصاراللهی خودساخته است؛ البته این هم خوب است؛ اما در سوره صف و آل‌عمران چنین چیزی مدّ نظر خدا نیست؛ چرا؟! چون دشمنانِ نادیده‌ی در آخرالزمان محسوس و سپس مادی می‌شوند؛ ما علاوه‌بر دشمن انس، با دشمن جنّ هم رو در رو هستیم؛ و نمی‌شود با و به جنگِ با جنیّان رفت؛ نمی‌شود با توانِ نظامی بر شیاطین فائق آمد؛ اما با و می‌شود؛ با چیزی شبیه به معجزاتِ عیسایی می‌شود؛ بدین خاطر، وقتی خداوند در آیه ۱۴ سوره صف می‌فرماید: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُونُوا أَنصَارَ اللَّهِ» ای کسانی که ایمانِ لازم را کسب کرده‌اید! بیایید أنصار الله شوید! سپس بلافاصله می‌فرماید: «كَمَا قَالَ عِيسَى» اما دقیقاً مثلِ ماجرای عیسی (ع) و حواریّون که با تأیید شد؛ و با معجزات وارد میدان یاوریِ مهدی عج شد؛ شما هم به خاطر شرایط آخرالزمان، مثلِ عیسی (ع) و أنصار اللهِ عیسایی باید واجدِ و قُوایِ عجیب و غریبی که مناسب نصرتِ خداوند است؛ باشید و این‌گونه واردِ مهدویت شوید. 🚨پس دوستان! بیایید از فرصت استفاده کنیم و با تقویتِ ایمان‌مان نسبت به اهل‌بیت (ع) و نیز ایمان به برخی از مقدماتِ دیگر که به زودی توضیح می‌دهیم؛ به سوی أنصار المهدی شدن حرکت کنیم؛ وگرنه با دستِ خالی و سلاح مادی، از پسِ فتنه‌های آخرالزمان و دشمنی‌های جنیّان برنمی‌آییم. @Torab_bash https://eitaa.com/torab_bash
📝جمع‌بندیِ ترجمه آیاتِ ۷ و ۸ طه (۱) 🌤️آشکار کردنِ توحید با ماجرای مهدویت ✍️... در آیاتِ ۴ تا ۶ سوره طه صحبت از توحید در نظامِ إلهی است که در بسیاری از آیاتِ قرآن نیز این بحث پررنگ است؛ لکن ما در سوره طه با پدیده‌ای جالب و عجیب مواجه‌ایم که هیچ مشابهی در آیاتِ دیگر قرآن ندارد! خدا به توحیدِ خودش خیلی غیرت دارد؛ اما در دنیا عمومِ انسان‌ها، بی‌خدا، مشرک و یا کافرند! این در عالم یک روال نیست؛ بلکه خاصیتِ دنیاست؛ در قیامت طبقِ آیه ۱۶ غافر، همگان جبراً توحید را می‌بینند؛ و طبق سوره طه، این ظهورِ توحید، از همین دنیا با آغاز می‌شود. 📌پس قرار است که جَهر داده شود! اما اعمالِ این ماجرا چجور است؟ اگر صرفاً بصورتِ تذکره‌ی توحید در عالم باشد، یعنی صرفِ اعمالِ توحید، خب این در خیلی از جاهای دیگر قرآن هم هست! لکن وجه خاصه‌ای که در سوره طه مطرح شده؛ از آیه ۷ به بعد شروع می‌شود. یعنی مشابهِ مباحثِ ۶ آیه اول، در خیلی از جاهای قرآن وجود دارد؛ اما از آیه ۷ بحثِ خاصه‌ی این سوره آغاز می‌شود: «إِنْ تَجهَرْ بِالقَوْل»، اولاً خدا به رسول‌الله (ص) فرمود: اگر شما خواستید؛ من این ماجرا را بندِ به شما قرار می‌دهم؛ خدا نفرمود «قول» آشکار می‌شود؛ یا «قول» را آشکار می‌کنم، یا ای مؤمنین! شما بیایید «قول» را آشکار کنید؛ بلکه فرمود: یا رسول‌الله! این آشکار کردن؛ دست شماست! تا شما چه بخواهید. ثانیاً اگر قرار باشد «القَول» یعنی همان توحید در عالم که در آیاتِ ۲‌ تا ۶ مطرح شده؛ «قول» این است، اگر شما خواستید را، «القول» را دهید و آشکار کنید؛ آن موقع بصورت آیه ۸ واقع خواهد شد؛ اصلِ بحث اینجاست. ‼️آیه ۸ را باید براساس آیاتِ قبل معنا کنیم؛ چون با توجه به سیاق باید معنا شود؛ «اللّهُ لا إِلهَ إِلاّ هُوَ» این با توجه به سیاق چه نوع توحیدی است؟! توحید در نظام یا توحیدِ افعالی، یا رسول‌الله! اگر قرار باشد شما این توحید در نظام را جَهر دهید، آن موقع معلوم می‌شود که یک چیزی به نام «أَسْماءُ الحُسْنیٰ» وجود دارد و «أَسْماءُ الحُسْنیٰ» جایگاهش، جایگاه جَهر و آشکار شدن همین بحثی است که در آیات ۲ تا ۶ مطرح شده؛ یعنی آشکار شدنِ نسبتِ خالقیّت، مالکیّت و مَلِکیّتِ خداوند با اهل‌بیت (ع) در دنیا که این ماجرا، با مهدویت و ظهور مهدی (عج) آشکار خواهد شد. ▪️در مقامِ جَهر، مفهومِ «أَسماءُ الحُسنیٰ» در گذشته‌ها به صورت مطرح بوده؛ چرا سرّ؟ چون همه، قابلیت دانستنش را نداشتند، باید بصورتِ سرّ مطرح می‌شد؛ همین ماجرا در آینده هم قرار است واقع شود؛ منتها خدا آن را مخفی کرده است. این چیزی که می‌خواهد در آینده واقع شود؛ همان «أَسماءُ الحُسنیٰ» است؛ چه آن سرّی که در گذشته واقع شد؛ مثل ماجرای رسالتِ موسی (ع) و چه أخفی که در آینده واقع می‌شود، هردو در مقامِ جَهرِ «القول» هستند که وقتی جَهر بر آن واقع شود؛ می‌شود «أَسماءُ الحُسنیٰ» که البته درجاتِ جهر دارد. یک درجه از جهرِ آن، در گذشته به صورت واقع شد، درجه‌ای دیگر در آینده می‌خواهد واقع شود که اولین مشخصه‌اش این است که بروز یا جَهرِ «أَسماءُ الحُسنیٰ» است؛ دومین مشخصه‌اش این است که به صورت نمونه در ماجرای برخی رسولان واقع شده؛ و سومین مشخصه‌اش این است که خدا در وسعتِ مکان و وسعتِ زمان آن را اِعمال می‌کند. یعنی در پهنه‌ی وسیعی از مکان [تمام دنیا] واقع می‌کند و دیگر پیوسته باقی می‌ماند؛ پس در زمان هم دارد. ⁉️ چیست؟ همان است. آن چیزی که در آینده است اما خدا مخفی‌اش کرده است. مشخصاتش را از درسِ سوره و از سرِّ سوره یعنی ماجرای گذشتگان در بیاوریم و سعی کنیم با این بحث آشنا شویم. این یک نگاه خیلی اجمالی به آیات ۱ تا ۸ سوره طه و درسِ سوره است. این را باید مدام مرور کنیم تا درس را خوب بفهمیم. وقتی وارد ساختارِ سوره می‌شویم، چه در بخش سرّ، چه در بخش أخفی، خوب بتوانیم برداشتِ محصول کنیم. اگر را نفهمیده باشیم، گیج و گنگ وارد بخش سرّ و أخفیٰ می‌شویم. 🔺بحثِ «تَجهَرْ بِالقَول» یعنی بروزِ توحید در دنیا که طبق سوره طه مراحلی دارد؛ اولین مرحله‌اش این است که «أسماءُ الحُسنیٰ» در سیاقِ اول، وارد عوالمِ شهود شده و پایین آمده؛ مرحله بعد، در سیاقِ دوم بصورت صحنه (ع) به رسالت، در کوه طور واقع شد. مرحله بعد بصورت «مِنْ آیاتِنَا الکُبریٰ» که وجهی از (ع) است؛ در دستِ نورانی موسی (ع) مرئی شد؛ و مرحله عالی‌ترش بصورتِ مهدویت و امام مهدی (عج) واقع می‌شود؛ و این پلکان دیگر ادامه دارد و إلی الأبد جلو می‌رود. همه‌اش هم است و همه‌ی این‌ها، درجاتِ «جهرِ القول» و آشکار کردنِ توحید در عالم است؛ که تمامِ آن طبقِ آیه‌ی ۷ طه، بندِ به رسول‌الله (ص) و میلِ ایشان است. یعنی کلّ مهدویت تا قیامت بندِ به رسول‌الله (ص) است. @Torab_bash https://eitaa.com/torab_bash
⁉️ بیانِ یک مسئله‌ی خیلی مهم پیرامونِ وجهِ أسمائیِ اهل‌بیت (ع) 📚 اهل‌بیت (ع) با «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحِيمِ» همان ارتباطِ أسماءِ خدا با مالکیّتِ خداست؛ به عبارت دقیق‌تر وقتی می‌گوییم: «إِسْمُ اللَّهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحِيمِ» این‌ها یک مجموعه از إسم‌های خداوند هستند؛ مثلِ «اللَّه، الرَّحْمان و الرَّحِيمِ» که قبلاً صحبت داشتیم که أسماءِ خدا در ذاتِ خدا نیستند؛ بلکه أشیائی مخلوق هستند که خدا مالکِ آن‌هاست! یعنی در حقیقت، وقتی داریم خدا را با أسماءاش صدا می‌زنیم؛ داریم اهل‌بیت (ع) را واسطه‌ی میانِ خود و خدا قرار می‌دهیم؛ که حقیقتاً چه ما بفهمیم و چه فهمی در این باره نداشته باشیم؛ باز واسطه‌ی میانِ خلق و خدا، أسماءِ إلهی هستند که همه‌ی عالم را پر کرده‌اند؛ مثلاً در دعای کمیل داریم «وَ بِأَسْمَائِكَ الَّتِى مَلاََتْ أَرْكَانَ كُلِّ شَىْء» و از تو درخواست مى‌كنم به واسطه‌ی أسماءَات كه ارکان و مبنای همه‌چيز را پر كرده و در برگرفته است! ▪️پس در بحثِ «إِسْمُ اللَّهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحِيمِ»، صحبت سرِ توصیفِ ذاتِ خدا به أسماءِ خدا نیست؛ به آیه‌ی ۱۱۰ سوره إسراء دقت کنید: «قُلِ ادْعُوا اللَّهَ أَوِ ادْعُوا الرَّحْمٰنَ أَيًّا مَا تَدْعُوا فَلَهُ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَىٰ» بگو چه بگویید: یا بگویید: ، بلکه هر إسمی را صدا بزنید؛ پس أسماءُ الحُسنیٰ برای خداست؛ وقتی می‌فرماید: «لَهُ»، یعنی برای اوست، در مالکیّت اوست، نه اینکه خود اوست؛ یا نعوذبالله أسماء، در ذاتِ اوست. ‼️در این رابطه، احادیثِ بسیاری از خود امامان معصوم (ع) وارد شده است که به برخی از آنها اشاره می‌کنیم؛ کلام در روایات به قدری واضح است که نیازی به توضیح و تفصیلِ بیش از متنِ روایت ندارد؛ به عنوان مثال در کتابِ شریفِ ، جلد ۱، صفحه ۱۱۳، از امام صادق (ع) نقل است که فرمودند: «اِسْمُ اَللَّهِ غَيْرُهُ وَ كُلُّ شَيْءٍ وَقَعَ عَلَيْهِ اِسْمُ شَيْءٍ فَهُوَ مَخْلُوقٌ مَا خَلاَ اَللَّهَ» إسْمِ الله غیر از است؛ و هر شیئی که إسم بر آن واقع شود؛ بی‌دریغ مخلوقی است که حتماً خدا نیست؛ یا به تعبیر دیگر، ذاتِ خدا نیست. در این حدیث دو نکته مهم به چشم می‌خورد؛ اول اینکه ، اشیاء هستند؛ و دوم اینکه این که همان أسماءِ خدا هستند؛ مخلوقِ خداوند و مملوکِ او هستند. 📌ضمنِ اینکه ۴ بار در خداوند از صحبت می‌کند؛ که در آیات ۱۱۰ إسراء، ۱۸۰ اعراف، ۸ طه و ۲۴ حشر آمده است. این چهار بار در قرآن را که در حدیث و خودِ اهل‌بیت (ع) دنبال می‌کنیم؛ به روایات جالبی می‌رسیم که می‌فرمایند: أسماءُ الحُسنیٰ ما اهل‌بیت (ع) هستیم؛ مثلاً امام صادق (ع) می‌فرماید: «فِي قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ: «وَ لِلَّهِ الْأَسْماءُ الْحُسْنى‏ فَادْعُوهُ بِها» قَالَ نَحْنُ‏ وَ اللَّهِ‏ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَى‏ الَّتِي لَا يَقْبَلُ اللَّهُ مِنَ الْعِبَادِ عَمَلًا إِلَّا بِمَعْرِفَتِنَا» [اصول کافی، ج ۱، ص ۱۴۳]، اینکه خدا در قرآن فرموده: برای خداوند إسم‌های حُسنا است؛ پس خدا را با آن ها بخوانید؛ به خدا قسم که ما آن أسماءُ الحُسنیٰ هستیم؛ و خداوند هیچ عملی را از بندگانش قبول نمی‌کند مگر با معرفت ما اهل‌بیت علیهم‌السلام. 📝 جمع‌بندی: پس وقتی می‌گوییم: «إِسْمُ اللَّهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحِيمِ» منظور وجهِ أسمائیِ اهل‌بیت (ع) است که واسطه‌ی میانِ خدا و خلقِ او هستند؛ همه‌ی اهل‌بیت (ع) از جمله مادر مهربان (س) هم این وجهِ أسمائی را دارند؛ لذا وقتی می‌گوییم: «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحِيمِ» این در ابتدای جمله، به معنای استعانت و کمک گرفتن است؛ یعنی دستت را به بده و حرکتت را شروع کن، بیا، بچسب، ببرمت! این جمله، از بِسْمِ اللَّه است؛ اصلاً اولین آیه‌ی قرآن همین است؛ تا قرآن را باز می‌کنیم؛ با او مواجه می‌شویم؛ تا کتابِ خدا را باز می‌کنیم؛ می‌بینیم که او دستش را به سوی ما آورده و صدا می‌زند: بیا، دستت را بده؛ ببرمَت! ابتدای قرآن این است؛ لذا در حدیث داریم که هر کاری می‌خواهید بکنید؛ بِسْمِ اللَّه بگویید؛ یا اینکه فرموده‌اند کاری که با بِسْمِ اللَّه شروع نشود؛ به سرانجام نمی‌رسد؛ یعنی اگر بدونِ اهل‌بیت (ع) در حرکت کنی و دستت را به وجهِ أسمائیِ ایشان ندهی؛ یک موجودِ بی‌اثر، بی‌خاصیت، بی‌دنباله و بی‌ثمره خواهی بود! و این، یکی از عجیب‌ترین عالَم است که در همان ابتدای قرآن آمده؛ إن‌شاءالله اعتنا کنیم. @Torab_bash https://eitaa.com/torab_bash
! تا دقایقی دیگر بحثِ زیبا و عظیمی درباره ارتباطِ ساختاریِ «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحِيمِ» با مولا امیرالمؤمنین علیه‌السلام عرضه می‌شود. https://eitaa.com/torab_bash
! تا دقایقی دیگر بخشِ پنجمِ معرفت به مولا امیرالمؤمنین (ع) عرضه می‌شود. https://eitaa.com/torab_bash
مقطعِ سرکوبیِ اولِ فسادِ اسرائیلیان [۱۳] ‼️نسبتِ توحید با مهدویت ✍️... دوستان! جهان با سرعت دارد بسوی برده می‌شود؛ و ما نیز به سرعت بسوی آینده داریم حرکت می‌کنیم و به آخرالزمان نزدیک و نزدیک‌تر می‌شویم؛ لذا قبل از اینکه سختِ آینده از راه برسد و همه‌جا را فرا بگیرد؛ باید با برنامۀ خدا و با چرایی برنامۀ خدا آشنا شویم؛ و قبل از اینکه با برنامۀ خدا آشنا شویم؛ باید با نظامِ إلهی شویم. وقتی از این منظر سراغِ قرآن می‌آییم؛ ابتدا صرفاً با ماجراهایی مواجه می‌شویم که خیلی دلیلش برایمان واضح نیست؛ مقداری که رشد کنیم و عمیق‌تر شویم؛ رفتارهای خداوندی را هم می‌بینیم؛ و زمانی که خوب عمیق شویم؛ می‌توانیم نظاماتِ توحیدی را هم در قرآن ببینیم. ⁉️از جمله مباحثِ خیلی مهم قرآنی این است که خداوند در عالم، سه ساحت برای توحید قرار داده است: ▫️: توحید در ذات ▫️: توحید در صمدیّت ▫️: توحید در نظام 📌 ما در ساحتِ اول توحید این است که قابلِ وصف و نظام‌پذیر نیست؛ لذا بحثِ نظاماتِ توحیدی تازه از ساحتِ دوم توحید که درباره ابعادِ مختلفِ اهل‌بیت (ع) در عوالم است؛ شروع می‌شود؛ که معمولاً ما این ساحت را با عنوانِ توحید ولایی یا توحید صمدی می‌شناسیم؛ و در توحیدِ صمدی، نظامِ تشخّص اولین امکانی است که وجه أسمائیِ اهل‌بیت (ع) با آن عینیّت و شخصیت پیدا می‌کنند؛ یعنی وقتی می‌خواهند به سمت اعماق بیایند؛ مراحلی را طی می‌کنند؛ مثلاً «أسماء»، «أسماءُ الحُسنیٰ»، «مِنْ آياتِنَا الكُبرى» و یا ضمیرِ «نا» که هرکدام از این فضائل در یک ارتفاعی تبلور دارند؛ اهل‌بیت (ع) کجای این ماجراست و ارتباطِ این پیکرها با هم چگونه است؟ این‌ها تمامش در نظام تشخّص بحث می‌شود و با توجه به این وجوه مختلفِ اهل‌بیت (ع) در عالم، حالا باید خدا یا تو پُر بودن را مطرح کنیم؛ به این صورت که هیچ‌جای عالم خالی از وجوه نورانی و أسمائیِ اهل‌بیت(ع) نیست. ‼️ببینید بحثِ چقدر مهم است! خدا در دومین آیه از سوره اخلاص می‌فرماید: «اللَّهُ الصَّمَد» یعنی خدا تو پُر است؛ ولی مترجمین برای فرار از توضیح، ترجمه می‌کنند: خدا بی‌نیاز است! چرا؟ چون با نظامِ تشخص و نظامِ صمد آشنا نیستند؛ حال آنکه خدا را اصلِ نظامش قرار داده؛ در آیه ۲ اخلاص، منظور از الله، ذات نیست؛ بلکه است و صمد نیز یعنی نظامِ تو پُرِ توحیدی که خدا بواسطه ابعاد آن در عالم حضور دارد! لذا سومین بحثِ مهم توحیدی، است؛ و چهارمین بحث، نظام کسوت است. 🟡همه‌ی ما نیک آگاهیم خدایی که پیکره ندارد، چشم و گوش ندارد و قابل وصف نیست؛ خودش می‌فرماید من همه‌جا حاضرم، می‌بینم و می‌شنوم؛ و در قرآن با واژه‌های متعددی از انواعِ حضوراتش در عالم سخن می‌گوید؛ اما چگونه؟ اینکه خدا جسم ندارد؛ دلیل بر عدمِ حضورش در حجم عالم نیست؛ چون مقوله‌ی خلافت را در عالم قرار داده؛ و به‌واسطه ساخته‌های أسمائیِ و خلفائش، همه‌جای عالم حضور فاعلی دارد. البته مفهومِ را مسامحتاً عرض کردیم؛ وگرنه عنوانِ اصلی توحید در خلافت، همان توحیدِ صمدی است! زیرا مفهوم خلیفه، نسبت به این بحث ضعیف است. 🔴 در قرآن، حاکی از دوئیت است نه توحید؛ مثلاً خدا در آیه ۲۶ صاد می‌فرماید: «يا داوُدُ إنَّا جَعَلناكَ خَليفَةً في الأَرض»؛ در اینجا یک «إنَّا
»
 داریم که یعنی 
؛ و یک
 «
جَعَلناك» داریم که یعنی قرار دادیم را! همین که در بحث خلافت می‌فرماید: «ما» و «تو» یعنی این مفهوم نسبت به حاکی از دوئیت است نه یگانگی؛ پس واژه‌ی برای این مفهومِ عظیمِ توحیدی رسا و کامل نیست؛ اگر بخواهیم بحث توحید نسبت به عالم را در این بخش دنبال کنیم؛ باید توحید در صمدیّت و در دلِ ، نظامِ واسطه‌ها را مطرح کنیم؛ که در این قسمت به حسبِ تفاوت‌های وسائط، باز نیاز به تفکیک داریم؛ چرا؟ چون برخی از واسطه‌ها مجرا نیستند. 🟢طبقاتِ در عالم دسته‌جات مختلفی هستند؛ مثلاً در بحث خلقتِ آدم (ع) در آیات ۲۹تا۳۸ بقره، خدا بواسطه و بعد بواسطه آدم (ع) و بعد بواسطه ملائک صحنه‌ای را برپا می‌کند که در اینجا هؤلاء که اهل‌بیت (ع) است؛ طبقه اولِ واسطه‌ها هستند، خودِ آدم (ع)، طبقه دومِ واسطه‌هاست که توانست از أسماءِ هؤلاء استفاده کند و به ملائک که طبقه سوم واسطه‌ها بودند نیز إنباء نماید اما نظم و نظام و شأن خاصِ خودش را دارد بطوری‌که دیگر وسائط، اگرچه در نظام إلهی کارگزار قرار داده شده‌اند؛ لکن هرگز با اهل‌بیت (ع) در واسطه بودن مقایسه نمی‌شوند؛ و بحث توحیدِ صمدی، چیزی است که مربوط به طبقه اولِ واسطه‌های إلهی است که این بزرگواران هم فعل خدا هستند؛ و این آغازِ بحث ما درباره نسبتِ توحید با مهدویت است. @Torab_bash https://eitaa.com/torab_bash