🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹
#داستان_های_بحارالانوار 🔶🔸🌺
#فصل_اول
#بخش_بیست_و_نهم
#مأمون و مرد #دزد 🌺🌸🌸
محمد بن سنان حکایت میکند که در خراسان نزد مولایم حضرت رضا علیه السلام بودم. مأمون در آن زمان حضرت را معمولا در سمت راست خود مینشاند.
به مأمون خبر دادند که مردی دزدی کرده است. مأمون فرمان داد او را احضار کنند. چون حاضر شد، مأمون او را در قیافه ی مرد پارسایی مشاهده کرد که اثر سجده در پیشانی داشت. به او گفت:
- اف بر این آثار زیبا و بر این کار زشت! آیا با چنین آثار زیبا و ظاهری که از تو میبینم تو را به دزدی نسبت میدهند؟
مرد صوفی گفت:
- من این کار را به جهت اضطرار کرده ام، زیرا تو از پرداخت سهم من از خمس و غنایم، امتناع کرده ای.
مأمون گفت:
- تو در خمس و غنایم چه حقی داری؟
- خدای عزوجل خمس را به شش قسمت تقسیم کرد و فرمود:
( (هر غنیمت که به دست آورید خمس آن برای خدا و پیغمبر او و ذوی القربی و یتیمان و بینوایان و درماندگان در سفر است. ) )
و همچنین غنیمت را به شش قسمت تقسیم کرد و فرمود:
( (غنیمتی که خدا از اهل قریهها به پیغمبر خود ببخشد، برای خدا و پیغمبر او و ذوی القربی و یتیمان و بینوایان و درماندگان در سفر است؛ برای آنکه غنیمت، تنها در دست و حوزه توانگران شما به گردش نباشد. ) )
طبق این بیان، اکنون که در سفر ماندهام و بینوا و تهیدستم، تو مرا از حقم محروم ساخته ای.
مأمون گفت:
آیا من حکمی از احکام خدا و حدی از حدود الهی را با این حرفهای ترک کنم؟
- اول به کار خود پرداز و خویش را پاک کن و آن گاه به تطهیر دیگران همت گمار! نخست حد خدا را بر نفس خود جاری کن و آن گاه دیگران را حد بزن!
مأمون دیگر نتوانست سخن بگوید، رو به حضرت رضا علیه السلام نمود و گفت:
- در این باره چه نظری دارید؟
حضرت رضا علیه السلام فرمود:
- مقصود این مرد آن است که چون تو دزدی کرده ای او نیز دزدی کرده!
مأمون از این سخن سخت برآشفت و آن گاه به مرد دزد گفت:
- به خدا قسم دست تو را خواهم برید.
مرد گفت:
- آیا تو دست مرا قطع میکنی در صورتی که خود، بنده ی منی؟!
مأمون گفت:
- وای بر تو! من چگونه بنده ی تو شده ام؟!
مرد گفت:
- از آنجا که مادر تو از مال مسلمان خریداری شده و تو بنده ی کلیه مسلمانان مشرق و مغربی، تا آن گاه که تو را آزاد کنند، و من تو را آزاد نکرده ام.
دیگر آنکه تو خمس را بلعیده ای! بنابراین، نه حق آل رسول را ادا کرده ای و نه حق مثل من و امثال مرا داده ای.
همچنین شخص ناپاک نمی تواند ناپاک مثل خود را پاک سازد، بلکه شخصی پاک باید آلوده ای را پاک نماید و کسی که خود حد به گردن دارد بر دیگری حد نمی تواند بزند، مگر آنکه اول از خود شروع کند! مگر نشنیده ای که خدای عز وجل میفرماید:
(آیا مردم را به نیکی فرمان میدهید و خویش را فراموش میکنید و حال آنکه کتاب خدا را تلاوت میکنید؟ آیا در این کار فکر نمی کنید. )
در این هنگام، مأمون رو به حضرت رضا علیه السلام کرد و گفت:
- رای شما درباره این مرد چیست؟
حضرت رضا علیه السلام اظهار داشتند:
- خدای جل جلاله به محمد صلی الله علیه و آله وسلم فرمود:
خدای را حجت بالغه ای هست که به بندگان داده و حجت بالغه حجتی است که چون به شخص نادان رسد همچون شخص دانا آن را بفهمد و دنیا و آخرت قائم به همین جهتند اکنون این مرد بر تو دلیل آورده است.
چون سخن به اینجا رسید، مأمون فرمان داد تا مرد صوفی را رها کنند.
پس از آن، مدتی در میان مردم ظاهر نشد و در مورد حضرت رضا علیه السلام فکر میکرد تا آنکه آن بزرگوار را مسموم ساخت و شهید کرد.
~~~~⚜🔸💠🔸⚜~~~~~~~~
کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹
💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹
#ترجمه_مناقب_الامام_علی_بن_ابی_طالب علیه السلام🍃🌸🌸
#بخش_بیست_و_نهم
گفتار #پيامبر «ع»: #خدايا او را #شفا بده ✨✨🍂
(۱) ۱۶۱- خبر داد بما حسن فرزند احمد فرزند موسى كه خبر داد بما ابو حسن احمد فرزند محمد فرزند صلت قرشى كه نقل كرد بما على فرزند محمد مصرى كه حديث كرد بما احمد فرزند عبيد فرزند ناصح كه نقل نمود بما ابو داود كه نقل نمود بما شعبه از عمرو گفت: شنيدم كه عبد اللَّه فرزند سلمه مى گفت: از على (ع) شنيدم مى فرمود: كه رسول خدا (ص) وقتى بر من وارد شد كه من بخدا شكايت كرده و مى گفتم: خدايا اگر عمرم بپايان رسيده مرا راحت بنما، و اگر عمرم هنوز باقى است بمن عافيت بده، و اگر امتحان و آزمايش است برايم صبر عنايت بفرما، رسول خدا (ص) با پاى بمن زد و فرمود: چه گفتى: سخنانم را بر او دوباره گفتم، پس گفت: خدايا او را شفا بده (يا گفت: عافيت بده) على (ع) گفت:
ديگر از آن درد نناليدم.
رازگوئى #رسول خدا (ص) با #على (ع) در روز #طايف ✨✨🍃
(۲) ۱۶۲- خبر داد بما ابو حسن احمد فرزند مظفر فرزند احمد عطار فقيه شافعى (خدايش رحمت كند) باين ترتيب كه در سال ۴۳۴ باو خواندم و او اقرار كرد، باو گفتم: بشما خبر داد ابو محمد عبد اللَّه فرزند عثمان ملقب بابن سقا حافظ (خدا رحمت كند) كه حديث كرد بما ابو عبد اللَّه محمود فرزند محمد و يعقوب فرزند اسحاق فرزند عباد فرزند عوام رياحى واسطىها گفتند: نقل كرد بما وهب
📚ترجمه مناقب ابن المغازلي، ص: ۱۳۲
فرزند بقيه كه خبر داد بما خالد فرزند عبد اللَّه از اجلح از ابو زبير از جابر گفت:
رسول خدا (ص) در روز طائف با على (ع) برازگوئى پرداخت و رازگوئيش با او بدرازا كشيد، باو گفته
شد رازگوئى تو امروز با على بطول انجاميد؟ فرمود: من با او رازگوئى نمى كردم، بلكه خدا با او برازگوئى مشغول بود.
(۱) ۱۶۳- خبر داد بما ابو طالب محمد فرزند احمد فرزند عثمان فرزند ازهر معروف به ابن دبثائى صيرفى كه در واسط به پيش ما آمده بود باو گفتم: كه ابو بكر احمد فرزند ابراهيم فرزند حسن فرزند شاذان بزاز بشما خبر داده و در روايت كردن اين روايت از او بشما اذن داده است؟ (گفت: حديث كرد بما محمد فرزند حميد لخمى كه نقل كرد بمن پدرم كه نقل نمود بما محمود فرزند ابراهيم) كه حديث كرد بما عبد الجبار فرزند عباس كه نقل كرد بما عمار دهنى از ابو زبير از جابر فرزند عبد اللَّه گفت: رسول خدا (ص) در روز طائف با على (ع) برازگوئى پرداخت، و رازگوئيش را طول داد، مردى گفت: بتحقيق رازگوئيش را با پسر عمويش طول داد اين سخن به پيامبر (ص) رسيد، فرمود: من با او رازگوئى نمى كردم و ليكن خدا با او رازگوئى مينمود.
(۲) ۱۶۴- خبر داد بما ابو بكر احمد فرزند محمد فرزند عبد الوهاب فرزند طاوان سمسار باين ترتيب كه من بر او خواندم و او اقرار نمود؛ باو گفتم: خبر داد بشما ابو عبد اللَّه حسين فرزند محمد فرزند حسين علوى عدل واسطى كه نقل كرد بما محمد فرزند محمود كه نقل كرد بما ابو عبد اللَّه احمد فرزند عمار فرزند خالد كه نقل كرد بما مخول فرزند ابراهيم نهدى كه حديث كرد بما عبد الجبار فرزند عباس از عمار دهنى از ابو زبير از جابر فرزند عبد اللَّه گفت: در روز طائف
رسول خدا (ص) با على (ع) رازگوئى نمود، پس رازگوئى او بطول انجاميد، يكى از دو مرد گفت رازگوئيش را با پسر عمويش طول داد! هنگامى كه اين سخن بگوش پيامبر (ص) رسيد فرمود: من با او رازگوئى نكردم، و ليكن خدا با او رازگوئى كرد.
📚ترجمه مناقب ابن المغازلي، ص: ۱۳۳
(۱) ۱۶۵- خبر داد بما احمد فرزند محمد فرزند عبد الوهاب كه خبر داد بما حسين فرزند محمد فرزند حسين علوى عدل كه نقل كرد بما ابو احوص فرزند هيثم قاضى كه حديث كرد بما فرزند عفير كه نقل كرد بما بكار فرزند زكرياى اشجعى از اجلح از ابو زبير از جابر از پيامبر (ص) كه على را در حالى كه طائف را محاصره كرده بود دعا كرد، مردمى از ياران خود گفتند: امروز رازگوئى او بطول انجاميد، پيامبر (ص) اين سخن را شنيد، و فرمود: من با او رازگوئى نكردم و ليكن خدا با او رازگوئى نمود.
(۲) ۱۶۶- خبر داد بما احمد فرزند محمد فرزند عبد الوهاب كه خبر داد بما ابو عبد اللَّه حسين فرزند محمد علوى عدل كه حديث كرد بما محمد فرزند محمود كه نقل نمود پدرم كه حديث كرد بما وهب فرزند بقيه كه حديث كرد بما خالد از اجلح از ابو زبير از جابر گفت: رسول خدا (ص) در غزوه طائف روزى با على (ع) برازگوئى پرداخت، و مردم گفتند: بتحقيق رازگوئى تو امروز با على (ع) بطول انجاميد فرمود: من با او برازگوئى نپرداختم، و ليكن خدا با او رازگوئى كرده است «۱»._____________________ _
(۱) چرا رسول خدا (ص) فرمود: و ليكن خدا با او رازگوئى كرد، زيرا رسول خدا (ص)
با على (ع) رازگوئى نمى كرد مگر با آن سخنانى كه به پيامبر (ص) از وحى مى آمد در حالى كه على از حصار غائب بود، شب كه باو وحى ميشد صبح او را بعلى ياد ميداد، و وحى ك
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹
#گزیده_دایره_المعارف_تهاویل_الربیع🔹🌸🌸
#بخش_بیست_و_نهم
#کلمات عالیه #المضامین. 🔹🍃
الف) امیرالمؤمنین (علیه السلام) میفرماید خداوند دور کند از رحمت خویش کسی را که آب و خاک در اختیار داشته باشد باز محتاج شود. [۵]
ب) امام صادق (علیه السلام) میفرماید کسی که، گرفتن پیش او، از عطا کردن بهتر باشد مغبون است زیرا که دنیای فانی را بر آخرت باقی مقدم کرده است. [۶]
ج) کسی به امام باقر (علیه السلام) عرض میکند میخواهم ساکن مکّه شوم با این که در محلّ خود بدهکار مرجئه (طایف خاصی از مخالفین اهل بیت (علیه السلام) ) هستم، آیا روا است؟ فرمود: برگرد به محلّ خویش و مواظب باش موقع مردن بدهکار نباشی، مؤمن خیانت نمی کند. [۷]
د) به امام صادق عرض میکنند شنیده ایم که کسی از انصار در حالی که بدهکاری داشت از دنیا رفت رسول خدا (صلی الله علیه و آله) برای او نماز میّت نخواند، و نگذاشت که دیگری هم برایش نماز بخواند مگر این که بدهی اش را بپردازد، آیا مطلب صحیح است؟ امام صادق (علیه السلام) میفرماید: بلی این برای آن بود که حق به صاحبش برسد و قرض را سبک نشمارند، و الاّ خود پیغمبر (صلی الله علیه و آله) و امیرالمؤمنین و حسن و حسین (علیه السلام) موقع وداع کردن دنیا بدهکار بودند. [۱]
البته معصومین (علیه السلام) برای بدهکاری شان مورد تعیین میکردند و وصیت به پرداخت آن میفرمودند.
ه) امام حسن (علیه السلام) دو قطعه از زمین پدرش را به هشت صد هزار درهم فروخت و دِین مطابق آن را از طرف پدرش ادا کرد، و امام زین العابدین یک قطعه از زمینهای امام حسین (علیه السلام) را فروخت و سیصد هزار قرض و وعدههای پدرش را ادا فرمود. ای کاش این دقتها در زمان ما هم معمول میشد تا اینکه همه ورشکستگیهای بیخود و قلاّبی که باعث تعطیل بازار مسلمین شده است، ریشه کن میشد.
و) مردی از انصار با داشتن بچههای صغیر همه شش غلامش را که دارایی غیر از آنها را نداشت، در دم مرگ آزاد میکند پیغمبر (صلی الله علیه و آله) از فامیلش میپرسد با جنازه او چه کردید عرض کردند دفن کردیم فرمود اگر من میدانستم نمی گذاشتم که او را در قبرستان مسلمین دفن کنید، او با این کار بچه هایش را محتاج مردم کرد. [۲]
ز) امیرالمؤمنین (علیه السلام) در مقام تشویق به وصیت به کمتر از یک سوم مال، میفرماید: من اگر وصیت به یک پنجم مال بکنم بهتر است از این که به یک چهارم آن وصیت کنم، و کسی که ثلث مالش را مخصوص خود کند دیگر چیزی از حق خود به وارث نداده است. [۳]
#شیعه با چه #زحماتی احکام #دینشان را #دست میآورند. 🔸🍃
مردی از شیعه در یک مجلس زنش را سه دفعه طلاق داد وقتی از کرده خویش نادم شد مشئله را از هر که پرسید گفتند زنت حرام نشده است، و به محللّ احتیاجی نیست لکن زنش گفت تا از خود امام صادق (علیه السلام) نپرسیم فایده ندارد، و امام صادق (علیه السلام) در آن روز از طرف خلیفه وقت (ابو العباس) به حیره کوفه خوانده شده و ممنوع الملاقات بود شوهر به فکر بود که چطور خدمت امام وقت برسد، خوشبختانه خیار فروشی را دید که با بساط مختصری مشغول فروختن آن است، گفت همه خیارهایت چند؟ گفت یک درهم همه را خرید و از او خواست که لباسش را هم در اختیار او بگذارد پس از پوشیدن لباس خیار فروش با دادن ندی من یشتری خیاراً به طرف منزل امام صادق آل محمد (صلی الله علیه و آله) رهسپار شد، همین که نزدیک منزل امام رسید غلامی از خانه بیرون آمد و گفت آقای خیاری بیا، بالاخره خدمت امام (علیه السلام) رسید و مسئله را پرسید و امام صادق آل محمد (صلی الله علیه و آله) به طرز فکرش آفرین گفت. [۱]
۱۴۴- امام صادق (علیه السلام) ابوحنیفه را مجاب میکند.
روزی ابوحنیفه در مقام تعجب از امام صادق (علیه السلام) پرسید شما چرا در مقام قضاوت، مدّعی وقتی که بیش از یک شاهد ندارد با ضّم کردن قسم مدعی بر شاهدش، بر له او حکم میکنید؟ امام فرمود: به دلیل این که رسول خدا (صلی الله علیه و آله) و امیرالمؤمنین (علیه السلام) این چنین میکردند، سپس امام (علیه السلام) فرمود شگفت تر از این حکم کردن شما فقط به یک شاهد در جایی که صد شاهد موجود است، عرضه داشت چنین چیزی نیست، فرمود چرا یک نفر را میفرستید برود از صد نفر شاهد عینی بپرسد و میآید گزارش میدهد با وجود این همه شاهد حرف یک نفر را که خودش ناظر جریان نبود قبول کردید، و دو نفر از آنها را قاضی پیش خود نخواست. [۲]
----------
📚منابع:
[۵]: . بحار، ج ۱۰۳، ص ۶۵.
[۶]: . همان، ص ۱۰۱.
[۷]: . همان، ص ۱۴۲.
[۱]: . بحار، ج ۱۰۳، ص ۱۴۳.
[۲]: . بحار، جلد ۱۰۳، ص ۱۹۷.
[۳]: . بحار، ج ۱۰۳، ص ۱۹۷.
[۱]: . بحارالانوار، ج ۱۰۴، ص ۱۵۴.
[۲]: . بحار، ج ۱۰۴، ص ۲۷۸.
❌ #کپی فقط با ذکر #صلوات به نیت #فرج امام #زمان عج ❌
~~~~⚜🔸💠🔸⚜~~~~~~~~
کانال نشر فضایل امیرالمؤمنین علی علیه السلام
@ya_amiralmomenin110
🌷بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌷
#مومن_در_هزار_حدیث🍃🌸🌸
#بخش_بیست_و_نهم
#آنان که #از بلاء #معافند 🍃🌼🌼
۱/۹۶- الكليني، عن عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ وَ عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ جَمِيعاً عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ الْقَدَّاحِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام: ﴿إِنَّ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ ضَنَائِنَ مِنْ خَلْقِهِ يَغْذُوهُمْ بِنِعْمَتِهِ وَ يَحْبُوهُمْ بِعَافِيَتِهِ وَ يُدْخِلُهُمُ الْجَنَّةَ بِرَحْمَتِهِ تَمُرُّ بِهِمُ الْبَلَايَا وَ الْفِتَنُ لَا تَضُرُّهُمْ شَيْئاً﴾ [۲]
امام صادق علیه السلام فرمود: خداوند بندگان ویژه ای دارد که به نعمت خاص خود آنان را رزق و روزی دهد و به عافیت ویژهٔ خود به آنها ابراز دوستی کند و به رحمت خاص خود آنان را وارد بهشت، کند گرفتاری و فتنهها بر آنها بگذرند ولی هیچ گونه زیانی به آنان نرسانند.
می گویم: روایت از نظر سند چنان چه سند مذکور همین نقل باشد، حَسَنه است چون منظور از "ابن قداح" در سند همان "عبدالرحمن بن أبی عبدالله میمون بصرى" ثقه است ولی اگر در سند چنان چه در نقل صاحب وافی آمده "ميمون قداح" باشد - که امامی مجهول است - معتبر نیست اما ظاهراً سقوط کلمه "ابن" از قلم صاحب وافی باشد چون در نسخههای خطی کافی مانند نسخه ای که در نزد ما هست این گونه ذکر شده است. و خدا میداند و در "النهایة" گوید: «الضنائن یعنی خصائص و مفرد "ضنيه" بر وزن فعلیه به معنای مفعوله از ماده "ضنّ" است و
چیزی را گویند که ویژه و اختصاصی دیگری باشد و به خاطر همین تعلّق است که از واگذاری آن به دیگران بخل میورزد»
۲/۹۷- الكليني، عَنْ عِدَّهٍ مِنْ أَصْحَابِنَا، عَنْ أحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ عُثْمَانَ بْنِ عِیسَی، عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: سَمِعْتُهُ یَقُولُ: ﴿انَّ اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ خَلَقَ خَلْقاً ضَنَّ بِهِمْ عَنِ اَلْبَلاَءِ خَلَقَهُمْ فِی عَافِیَهٍ وَ أَحْیَاهُمْ فِی عَافِیَهٍ وَ أَمَاتَهُمْ فِی عَافِیَهٍ وَ أَدْخَلَهُمُ اَلْجَنَّهَ فِی عَافِیَهٍ ﴾. [۱]
اسحاق بن عمار گوید از امام صادق علیه السلام شنیدم که میفرمود: خدای عز و جل بندگان ویژه ای دارد که از بلا و گرفتاری حفظ نموده و پیوسته در عافیت اند، در حال عافیت آفریده و در عافیت زنده داشته و در عافیت بمیراند و با عافیت وارد بهشتشان کند
می گویم: روایت از نظر سند موثقه و متن واضح میباشد.
۳/۹۸-الكليني، عَنْ عِدَّهٍ مِنْ أَصْحَابِنَا، عَنْ سَهْلِ بْنِ زِیَادٍ وَ عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ، عَنْ أَبِیهِ جَمِیعاً عَنِ اِبْنِ مَحْبُوبٍ [و غيره]، عَنْ أَبِی حَمْزَهَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: ﴿إنَّ للّه عزَّوجلَّ ضَنائنَ یَضُنُ بِهِم عَنِ البَلاءِ، فیُحییهِم فِی عَافِیَهٍ وَ یَرْزُقُهُمْ فِی عَافِیَهٍ وَ یُمِیتُهُمْ فِی عَافِیَهٍ وَ یَبْعَثُهُمْ فِی عَافِیَهٍ وَ یُسْکِنُهُمُ اَلْجَنَّهَ فِی عَافِیَهٍ ﴾ [۲]
امام باقر علیه السلام فرمود: خداوند بندگان ویژه و خاصی دارد که از بلا آنها را حفظ نموده و پیوسته در، عافیتند پس در عافیت آنان را زنده بدارد و در عافیت روزیشان دهد و در عافیت بمیراند و در عافیت برانگیزد و در حال عافیت ساکن بهشت قرار دهد
می گویم: ظاهراً مراد از "ابوحمزه" در سند همان ابوحمزه ثمالی، ثابت بن ابو صفیه دینار میباشد که ثقه و جلیل القدر است لذا روایت صحیحه میشود. لکن
نقل "حسن بن محبوب"بدون واسطه از ابوحمزه ثمالی معلوم نمی باشد بلکه آن چه مشخص است بدون واسطه نمی تواند نقل کرده باشد همان طور که در این مورد شیخ بهایی رحمه الله اشکال نموده اند.
بنابراین در سلسله سند نقص و افتادگی وجود دارد ولی متن روایت مشخص و واضح است. و فیض کاشانی گفته: «در بعضی نسخهها عبارت به صورت "إنّ الله عباداً بعَّدَهم عن البلاء" نقل شده است».
و در نسخه خطی ما نیز عبارت چنین است: "إن الله رحمه الله ضنائن يضنّ بهم عن البلاء" و چون عدم صحت نقل ابن محبوب را از ابوحمزه ثمالی آن هم به صورت مستقیم و بی واسطه ثابت کردیم لکن بعد از مدتی دیدم که در حاشیه نسخه خطی کافی شریف که در نزدم بود چنین نوشته شده پوشیده نماند که در روایت حسن بن محبوب از ابوحمزه ثمالی اشکال هست چرا که بنابر نظر علامه در "الخلاصه" و دیگران حسن بن محبوب ..... #ادامه_دارد
----------
📚منابع:
[۲]: الكافي، ج ۲، ص ۴۶۲ ح ۳ و نقل عنه في الوافي، ج ۵، ص ۷۷۳
[۱]: الكافي، ج ۲، ص ۴۶۲ ۲؛ و نقل عنه في الوافي، ج ۵، ص ۷۷۴
[۲]: الكافي، ج ۲، ص ۴۶۲ ح۱؛ و نقل عنه في الوافي، ج ۵، ص ۷۷۴.
❌ #کپی فقط با ذکر #صلوات به نیت #فرج امام #زمان عج
⚜🔸💠🔸⚜
کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹
💫 @ya_amiralmomenin110 💫