💗 حاج احمد 💗:
🌷 #به_روایت_همت 🌷
📢 یکی از خصوصیات مؤمن تحمل، صبر، شکیبایی و استقامت او در زمان هایی است که انسان های عادی نمی توانند در آن مقاطع تحمل داشته باشند. پس یکی از خصوصیات مؤمن این است که در کارهای دشوار تردید نمی کند. در میدان جنگ هم، با توجه به همۀ بدبختی های آن، گرمای هوا، سختی های آن، زخمی و #شهید شدن و همۀ معضلات قابل پیش بینی آن، انسان باید پیش بینی یک چیز دیگر را هم بکند و آن این است که ببیند تا چه اندازه خودش را مهیا کرده که به هدف خودش پایبند باشد و در جریان عمل به چه سمتی سوق پیدا خواهد کرد. در این زمینه هم میزان تحمل و استقامت هرکس به این بستگی دارد که او چقدر خودش را ساخته باشد و #هوای_نفس را از وجود خودش دور کرده باشد و اصلاً چقدر برای نبرد آمادگی داشته باشد. پس این تحمل، بستگی به میزان #خودسازی آن انسانی دارد، که به #جبهه می آید...
📚 منبع: کتاب ارزشمند #ضربت_متقابل ، صفحه ۴۱۴ ، سخنرانی فرمانده #لشکر_۲۷_محمد_رسول_الله (ص) ، #حاج_محمد_ابراهیم_همت در فرجام مرحلۀ سوم #عملیات_رمضان ، بامداد جمعه ۱ مرداد ۱۳۶۱ در جمع چهل نفری نیروهای گروهان ۳ گردان #حبیب 📣
#سردار_سرلشکر_پاسدار_شهید_حاج_محمدابراهیم_همت
#فرماندهان_لشکر_۲۷
#همت
#شهید_حاج_ابراهیم_همت
#شهدا_را_یاد_کنیم_با_ذکر_صلوات
#شهدا
#شهیدان
#لشکر۲۷
#لشکر_۲۷
#لشکر_۲۷_محمد_رسول_الله (ص)
#شهدای_لشکر_۲۷_محمد_رسول_الله
#دفاع_مقدس
#به_یاد_شهدا #یاد_شهدا
#شادی_روح_شهدا_صلوات
Eitaa.com/yousof_e_moghavemat
🍃 #شهدای_خیبر 🌸
🔶
🔸
پنجم اسفند ۱۳۶۲
دشت #جفیر
سمت راست: #شهید_عمران_پستی هشتجین؛ فرمانده #گردان_حبیب
سمت چپ: #شهید_حمیدرضا_زرچینی ؛ معاون گردان #حبیب
پیش از عزیمت به جزیره جنوبی مجنون✅
.
📷 آخرین عکس یادگاری را باهم می گیرند و چهار روز بعد، هردو به #شهادت می رسند.
📄
🌹
#شهدای_اسفند
#شهدای_لشکر_۲۷_محمد_رسول_الله
#شهدای_خیبر
#فرماندهان_لشکر_۲۷
http://Eitaa.com/yousof_e_moghavemat
🍃 #شهدای_خیبر 🌸
✔
✔
شنبه ششم اسفند ۱۳۶۲
سه راهی فتح
پیست پرواز هلی کوپترهای CH-47 شینوک هوانیروز، برای هلی بُرن نیروها به جزیرۀ جنوبی مجنون.
فرمانده گردان #حبیب ( #شهید_عمران_پستی ) هنگام ورود به عملیات، این شال زردرنگ را که #سوغات_کربلا بود به کمرش بست و به همراه شمار زیادی از نیروهایش راهی #کربلا شد.
#شادی_روح_شهدا_صلوات
#شهدای_خیبر
#شهدای_لشکر_۲۷_محمد_رسول_الله
#شهدای_اسفند
#فرماندهان_لشکر_۲۷
http://Eitaa.com/yousof_e_moghavemat
🌸 #فتح_المبین 🌸
↘
( قسمت دوم )
🔵 مقارن ساعت ۱۰ صبح روز یکشنبه اول فروردین ۱۳۶۱ ، بار دیگر #حاج_احمد ، فرماندهان سه گردان #سلمان ، #حبیب و #حمزه را به قرارگاه فرعی نصر۲ احضار کرد تا برای آخرین بار، آنان را نسبت به جزئیات مأموریت فوق العاده خطیرشان توجیه کند. از آنچه در این دیدار معنوی میان #حاج_احمد_متوسلیان و #شهیدان #چراغی ، #قجه_ای و #وزوایی گذشت، هیچ نمی دانیم.
مقارن ساعت ۳ بعدازظهر، نیروهای گردان حبیب، سوار بر نفربرها، به محل تجمع منتقل شدند. در آنجا #شهید_وزوایی ، طی سخنانی کوتاه، سرخط های اصلی مأموریت محوله به گردان حبیب را برای نیروهای این گردان شرح داد و پس از توجیه کامل آنها، همگی سوار بر نفربرها، روانۀ خط اول #جبهه شدند. فرماندهان گردان های سلمان و حمزه نیز، یگان های خود را توجیه و پشت خط مقدم مستقر کرده بودند.
ساعت ۷ بعدازظهر، «گردان حبیب» به دامنۀ محور «بِلِتا» رسید و رزمندگان پس از ادای نماز مغرب و عشاء، مشتاق و ملتهب، به انتظار صدور دستور پیشروی نشستند.
ساعت ۱۰:۳۰ شب، صدای پرصلابت #حاج_احمد از بیسیم قرارگاه شنیده شد که به رزم آوران حبیب، و دو گردان حمزه و سلمان، دستور آغاز پیشروی را اعلام کرد. #محسن_وزوایی ، خود پیش تر به همراه عناصر اطلاعات تیپ، مسیر ستون کشی شبانه را چند بار طی کرده بود، اما تردد یک اکیپ کوچک شناسایی کجا و حرکت یک ستون ۱۲۰۰ نفری کجا؟!! حتی اگر سر و صدای ناشی از برخورد اسلحه و تجهیزات نیروها را هم در نظر نگیریم، تنها صدای سر قدم های بلند ۱۲۰۰ نفر جفت پای پوتین پوش رزم آوران بر بستر شنی رودخانۀ فصلی، خود غوغایی به پا می کرد که در آن خاموشی ظلمانی دشت شب زده، از مسافت چند کیلومتری به خوبی شنیده می شد.
🔸
🔹
👈 ادامه دارد...
📒 منبع کپشن: کتاب خواندنی و ارزشمند #آذرخش_مهاجر ، صفحه ۸۷
✉
✉
#احمد_متوسلیان
#متوسلیان
#جاویدالاثر_حاج_احمد_متوسلیان
#لشکر_۲۷
#لشکر_۲۷_محمد_رسول_الله
#دفاع_مقدس
#عملیات_فتح_المبین
http://Eitta.com/yousof_e_moghavemat
🌸 #فتح_المبین 🌸
📄
قسمت چهارم
🔵 سرانجام ساعت ۴ بامداد روز دوشنبه، دوم فروردین ۱۳۶۱ ، دستور یورش به مواضع توپخانۀ سپاه چهارم دشمن توسط #حاج_احمد_متوسلیان به فرماندهان گردان های #حبیب ، #حمزه و #سلمان ابلاغ شد.
رزمندگان این سه گردان در پی یک درگیری برق آسا، مقر توپخانۀ سپاه چهارم ارتش عراق در ارتفاعات #علی_گره_زد را به همراه تمامی آتشبارهای آنجا، یکجا به تصرف خویش درآوردند.
غنائم این فتح آسمانی عبارت بودند از: ۱۸۰ قبضه توپ، شامل ۸ قبضه توپ دوربُرد ۱۸۳ میلیمتری که دشمن با آنها ناجوانمردانه ۱۸ ماه متمادی، مردم شهرهای بی دفاع #دزفول و #شوش را زیر آتش می گرفت؛ همچنین، ده ها قبضه توپ ۱۲۲ و ۱۳۰ میلیمتری، همراه با تعداد کثیری زاغه های مملو از مهمات این توپخانۀ مجهز.
با سر زدن خورشید روز دوم فروردین، بلافاصله #حاج_احمد به همراه فرماندۀ قرارگاه عملیاتی #نصر ؛ #حسن_باقری ، جهت بررسی و مشاهدۀ وضعیت معجزه آسای نبرد، روانۀ مواضع تازه تسخیر شدۀ نیروهای تیپ شدند. یکی از رزمندگان گردان سلمان از آن لحظات اینچنین روایت می کند:
«... صبح روز دوم عید، بعد از آزادسازی ارتفاعات #علی_گره_زد ، من به عنوان #بیسیم_چی برادر #حسین_قجه_ای ؛ فرماندۀ گردان سلمان در منطقه حضور داشتم. در مجاورت ما، گردان های حبیب و حمزه بودند. خبر رسید که #حاج_احمد با #حسن_باقری ، سوار یک استیشن سفید لندرور، آمده اند برای بازدید، منتها اول رفته اند به موضع گردان حمزه.
این خبر که به گردان ما رسید، بچه ها غوغا کردند. دم به دقیقه به #حسین_قجه_ای فشار می آوردند که چرا #حاج_احمد نیامده به ما سر بزند؟ بچه ها فقط می خواستند یک نظر «حاج احمد» را ببینند.
به ناچار با #قجه_ای رفتیم بغل جادۀ «عین خوش - دزفول» و کنار یک پل، #حاج_احمد را پیدا کردیم. حسین، #حاجی را کنار کشید و گفت: « #حاجی ! تو رو خدا بیا و سری به بچه های ما بزن.»
#حاج_احمد گفت: «خاطر جمع باشید، میام.»
حسین گفت: «نه! همین الآن بیا. این بچه ها منو ذله کردن!»
بالاخره #حاجی رضایت داد و آمد. وقتی رسیدیم، هنوز از ماشین پیاده نشده بود که بچه ها ریختند دور ماشین. #حاج_احمد که به دستگیرۀ درِ ماشین چسبیده بود، دیگر نتوانست در مقابل آن همه فشار مقاومت کند. به زور از ماشین جدایش کردند، بغلش کردند، بوسه بارانش کردند. بعد روی دست بلندش کردند و پی در پی برای سلامتیش صلوات فرستادند.
قجه ای به شوخی به من گفت: «این بچه تهرونیا چقدر بیکارن!» 😂
👈 با اختصار از #آذرخش_مهاجر
ادامه دارد...
#جاویدالاثر_حاج_احمد_متوسلیان
#دفاع_مقدس
#عملیات_فتح_المبین
#لشکر_۲۷_محمد_رسول_الله
http://Eitta.com/yousof_e_moghavemat
🌸 #فتح_المبین 🌸
قسمت ششم: مرحلۀ سوم #عملیات_فتح_المبین
#حاج_احمد و دیگر سرداران تیپ ۲۷ ،با خاتمۀ دومین مرحلۀ عملیات كه این بار نیز با پیروزى سپاه اسلام به پایان رسید، به سرعت آمادۀ اجراى مرحلۀ سوم عملیات فتح المبین شدند. به جرأت باید گفت كه مرحلۀ سوم از حساس ترین مراحل عملیات فتح المبین به شمار مى رفت؛ چرا كه با تصرف ارتفاعات #ابوصلیبی_خات به علت خالى شدن عقبۀ دشمن در محور جبهۀ فجر، امكان الحاق سه جبهۀ نصر، فتح و فجر به دست مى آمد. یكى از فرماندهان عالى رتبۀ سپاه، از علل و عواملى كه موجب گردید تا دشوارترین مأموریت مرحلۀ سوم به #حاج_احمد_متوسلیان محول شود مى گوید:
«...نكتۀ مهم تر این است كه ارتفاعات «ابوصلیبى خات»٬ «سایتهاى ۴ و ۵ و رادار» جزء اهداف یا بهتر است بگوییم جزء منطقۀ مأموریت قرارگاه نصر و به تبع آن #حاج_احمد نبود. در واقع بایستى «جبهۀ فجر» از محور «شوش» به ارتفاعات و این سایت ها مى رسید؛ اما با توجه به اینكه قرارگاه فجر در «تك جبهه اى» كه در مرحلۀ دوم عملیات انجام داد موفق نشده بود، نیروهاى این جبهه، امكان پیشروى از محور شوش را پیدا نكردند. به همین خاطر، از طرف #حسن_باقرى؛ فرماندۀ جبهه نصر، این مأموریت به #احمد_متوسلیان محول شد و او با آن روحیه تهاجمى قدرتمندى كه داشت، این مسئولیت سنگین را پذیرفت.»
مطابق مانور درخشانى كه توسط #حاج_احمد طراحى شد، مقرر گردید تا سه گردان نیروهاى تیپ ۲۷ محمدرسول اللّه(ص) طى یك حركت عمقى از شمال غربى منطقه، به پشت تپه هاى «ابوصلیبى خات»، محل استقرار سایتهاى ۴ و ۵ و رادار نفوذ كنند. قرار بود به محض اعلام تصرف این مواضع، مرحلۀ سوم عملیات از سه جبهۀ نصر، فتح و فجر آغاز شود.
حركتى کاملاً مشابه آنچه در مرحلۀ اول #فتح_المبین، #حاج_احمد با اعزام گردانهاى #حبیب، #سلمان و #حمزه به عمق مواضع دشمن انجام داده بود.
به گفتۀ یكى از فرماندهان سپاه:
«...مسیر بسیار طولانی بود و زمان كمى در اختیار #حاج_احمد قرار داشت، ولى ایشان با یك برنامه ریزى سریع قبول كرده بود كه به هر قیمت كه شده، ارتفاعات و سایت ها را دور بزند؛ یعنى ارتفاعاتى كه #صدام فكر مى كرد یك دژ مستحكم است و نیروهاى ما به هیچوجه قادر به تصرف آن نیستند. طورى كه شخص #صدام_حسین گفته بود: اگر كسى ارتفاعات، سایت ها و رادار را تصرف بكند، من كلید #بصره را به او مى دهم!..
💌 ادامه دارد...
#جاویدالاثر_حاج_احمد_متوسلیان
#دفاع_مقدس
http://Eitta.com/yousof_e_moghavemat
💗 حاج احمد 💗
🌸 #فتح_المبین 🌸
📄
قسمت چهارم
🔵 سرانجام ساعت ۴ بامداد روز دوشنبه، دوم فروردین ۱۳۶۱ ، دستور یورش به مواضع توپخانۀ سپاه چهارم دشمن توسط #حاج_احمد_متوسلیان به فرماندهان گردان های #حبیب ، #حمزه و #سلمان ابلاغ شد.
رزمندگان این سه گردان در پی یک درگیری برق آسا، مقر توپخانۀ سپاه چهارم ارتش عراق در ارتفاعات #علی_گره_زد را به همراه تمامی آتشبارهای آنجا، یکجا به تصرف خویش درآوردند.
غنائم این فتح آسمانی عبارت بودند از: ۱۸۰ قبضه توپ، شامل ۸ قبضه توپ دوربُرد ۱۸۳ میلیمتری که دشمن با آنها ناجوانمردانه ۱۸ ماه متمادی، مردم شهرهای بی دفاع #دزفول و #شوش را زیر آتش می گرفت؛ همچنین، ده ها قبضه توپ ۱۲۲ و ۱۳۰ میلیمتری، همراه با تعداد کثیری زاغه های مملو از مهمات این توپخانۀ مجهز.
با سر زدن خورشید روز دوم فروردین، بلافاصله #حاج_احمد به همراه فرماندۀ قرارگاه عملیاتی #نصر ؛ #حسن_باقری ، جهت بررسی و مشاهدۀ وضعیت معجزه آسای نبرد، روانۀ مواضع تازه تسخیر شدۀ نیروهای تیپ شدند. یکی از رزمندگان گردان سلمان از آن لحظات اینچنین روایت می کند:
«... صبح روز دوم عید، بعد از آزادسازی ارتفاعات #علی_گره_زد ، من به عنوان #بیسیم_چی برادر #حسین_قجه_ای ؛ فرماندۀ گردان سلمان در منطقه حضور داشتم. در مجاورت ما، گردان های حبیب و حمزه بودند. خبر رسید که #حاج_احمد با #حسن_باقری ، سوار یک استیشن سفید لندرور، آمده اند برای بازدید، منتها اول رفته اند به موضع گردان حمزه.
این خبر که به گردان ما رسید، بچه ها غوغا کردند. دم به دقیقه به #حسین_قجه_ای فشار می آوردند که چرا #حاج_احمد نیامده به ما سر بزند؟ بچه ها فقط می خواستند یک نظر «حاج احمد» را ببینند.
به ناچار با #قجه_ای رفتیم بغل جادۀ «عین خوش - دزفول» و کنار یک پل، #حاج_احمد را پیدا کردیم. حسین، #حاجی را کنار کشید و گفت: « #حاجی ! تو رو خدا بیا و سری به بچه های ما بزن.»
#حاج_احمد گفت: «خاطر جمع باشید، میام.»
حسین گفت: «نه! همین الآن بیا. این بچه ها منو ذله کردن!»
بالاخره #حاجی رضایت داد و آمد. وقتی رسیدیم، هنوز از ماشین پیاده نشده بود که بچه ها ریختند دور ماشین. #حاج_احمد که به دستگیرۀ درِ ماشین چسبیده بود، دیگر نتوانست در مقابل آن همه فشار مقاومت کند. به زور از ماشین جدایش کردند، بغلش کردند، بوسه بارانش کردند. بعد روی دست بلندش کردند و پی در پی برای سلامتیش صلوات فرستادند.
قجه ای به شوخی به من گفت: «این بچه تهرونیا چقدر بیکارن!» 😂
👈 با اختصار از #آذرخش_مهاجر
ادامه دارد...
#جاویدالاثر_حاج_احمد_متوسلیان
#دفاع_مقدس
#عملیات_فتح_المبین
#لشکر_27_محمد_رسول_الله
@yousof_e_moghavemat
💗 حاج احمد 💗
🌸 #فتح_المبین 🌸
قسمت ششم: مرحلۀ سوم #عملیات_فتح_المبین
#حاج_احمد و دیگر سرداران تیپ ۲۷ ،با خاتمۀ دومین مرحلۀ عملیات كه این بار نیز با پیروزى سپاه اسلام به پایان رسید، به سرعت آمادۀ اجراى مرحلۀ سوم عملیات فتح المبین شدند. به جرأت باید گفت كه مرحلۀ سوم از حساس ترین مراحل عملیات فتح المبین به شمار مى رفت؛ چرا كه با تصرف ارتفاعات #ابوصلیبی_خات به علت خالى شدن عقبۀ دشمن در محور جبهۀ فجر، امكان الحاق سه جبهۀ نصر، فتح و فجر به دست مى آمد. یكى از فرماندهان عالى رتبۀ سپاه، از علل و عواملى كه موجب گردید تا دشوارترین مأموریت مرحلۀ سوم به #حاج_احمد_متوسلیان محول شود مى گوید:
«...نكتۀ مهم تر این است كه ارتفاعات «ابوصلیبى خات»٬ «سایتهاى ۴ و ۵ و رادار» جزء اهداف یا بهتر است بگوییم جزء منطقۀ مأموریت قرارگاه نصر و به تبع آن #حاج_احمد نبود. در واقع بایستى «جبهۀ فجر» از محور «شوش» به ارتفاعات و این سایت ها مى رسید؛ اما با توجه به اینكه قرارگاه فجر در «تك جبهه اى» كه در مرحلۀ دوم عملیات انجام داد موفق نشده بود، نیروهاى این جبهه، امكان پیشروى از محور شوش را پیدا نكردند. به همین خاطر، از طرف #حسن_باقرى؛ فرماندۀ جبهه نصر، این مأموریت به #احمد_متوسلیان محول شد و او با آن روحیه تهاجمى قدرتمندى كه داشت، این مسئولیت سنگین را پذیرفت.»
مطابق مانور درخشانى كه توسط #حاج_احمد طراحى شد، مقرر گردید تا سه گردان نیروهاى تیپ ۲۷ محمدرسول اللّه(ص) طى یك حركت عمقى از شمال غربى منطقه، به پشت تپه هاى «ابوصلیبى خات»، محل استقرار سایتهاى ۴ و ۵ و رادار نفوذ كنند. قرار بود به محض اعلام تصرف این مواضع، مرحلۀ سوم عملیات از سه جبهۀ نصر، فتح و فجر آغاز شود.
حركتى کاملاً مشابه آنچه در مرحلۀ اول #فتح_المبین، #حاج_احمد با اعزام گردانهاى #حبیب، #سلمان و #حمزه به عمق مواضع دشمن انجام داده بود.
به گفتۀ یكى از فرماندهان سپاه:
«...مسیر بسیار طولانی بود و زمان كمى در اختیار #حاج_احمد قرار داشت، ولى ایشان با یك برنامه ریزى سریع قبول كرده بود كه به هر قیمت كه شده، ارتفاعات و سایت ها را دور بزند؛ یعنى ارتفاعاتى كه #صدام فكر مى كرد یك دژ مستحكم است و نیروهاى ما به هیچوجه قادر به تصرف آن نیستند. طورى كه شخص #صدام_حسین گفته بود: اگر كسى ارتفاعات، سایت ها و رادار را تصرف بكند، من كلید #بصره را به او مى دهم!..
💌 ادامه دارد...
#جاویدالاثر_حاج_احمد_متوسلیان
#دفاع_مقدس
@yousof_e_moghavemat
گر جان طلبد #حبیب عشّاق
نـه منـع روا بود،نـه تـاخیــر ❤️
#سردار_دلها
#شهید_قاسم_سلیمانی
@yousof_e_moghavemat
💗 حاج احمد 💗
🍃 #شهدای_خیبر 🌸
🔶
📄
نهم اسفند ۱۳۶۲
#عملیات_خیبر
سالروز #شهادت سردار نازنین و بی ادعای سپاه اسلام
فرماندۀ با اخلاص و بی نشان گردان_حبیب_ابن_مظاهر
#جاویدالاثر شهید_عمران_پستی_هشتجین 🌹
ولادت ۱۳۳۸ ، هشتجین_خلخال
شاگرد ممتاز در دوره ابتدایی و راهنمایی
دیپلم رشتۀ ریاضی فیزیک سال ۱۳۵۷
دانشجوی رشتۀ جامعه شناسی
حرکتهای انقلابی، پخش اعلامیه و ایجاد شور و انگیزه در بین جوانان برای مبارزات سیاسی علیه رژیم طاغوت
بازگشت به تهران و ایفای نقشی حساس در تسخیر_لانه_جاسوسی
عضویت در #سپاه سال ۱۳۵۸
تشکیل جهاد سازندگی در #خلخال
عزیمت به #جبهه با آغاز جنگ تحمیلی
معاون گروهانی از گردان جعفر طیار بود و شرکت در عملیات والفجر مقدماتی ، والفجر 1 و والفجر 4
مسئول تشکیل #گردان_حبیب به دستور حاج_ابراهیم_همت
رشادت فراوان و بی نظیر در #پنجوین در عملیات #والفجر_چهار
مجروحیت در عملیات #والفجر۶
ازدواج با یک دختر مؤمن پاسدار در بهمن ۱۳۶۲ و خوانده شدن خطبه عقد توسط مقام معظم رهبری
عزیمت بعد از یک هفته پس از ازدواج
فرماندهی گردان #حبیب از لشکر_۲۷_محمد_رسول_الله (ص)
فرماندهی صمیمی و صادق ، حضوری خالصانه در بین نیروها با همۀ فراز و نشیب های عملیات
شعار هر چه خدا خواست همان می شود را چنان در میان نیروهایش جا انداخته بود که در هر موقعیتی ،آن را با صدای بلند تکرار می کردند. #عمران در جمع نیروهایش و سایر رزمندگان به « فرمانده عبد الله» معروف بود .او محبوب همه #بسیجی ها بود به طوری که وقتی در بین آنها حاضر می شد همه یکصدا فریاد می زدند «صل علی محمد ، فرمانده گردان خوش آمد.»
در عملیات خیبر در تاریخ ۹ اسفند ۱۳۶۲، گردان حبیب ابن مظاهر تحت فرماندهی «عمران» در منطقه عملیاتی #طلائیه به محاصره دشمن افتاد و بالگرد های دشمن روی #پل_طلائیه ٬ رزمندگان را به رگبار بستند. #عمران_پستی مورد اصابت گلوله های دشمن قرار گرفت ولی با وجود جراحت ، #الله_اکبر گویان نیروهایش را به پیشروی فرا خواند و به معاونش دستور حرکت داد که گردان به پیشروی خود ادامه دهد ولی پس از چند ساعت که مجبور به عقب نشینی شد اثری از #فرمانده به دست نیامد و او از آن زمان #مفقود_الاثر است.
✅
🚩
✔
#شهدای_اسفند_۴۰۱
@yousof_e_moghavemat
📷 عکس بالا:
🌿4 اسفند ۱۳۶۲
#دشت_جفیر
اردوگاه صحرایی #گردان_حبیب_ابن_مظاهر
▫️ از راست: مجید عزیزی (پیک گردان) ، #شهید_حمیدرضا_زرچینی (معاون دوم گردان) ، منوچهر (رسول) بدیع عارض (نیروی آزاد) ، جاویدالاثر #شهید_عمران_پستی هشتجین (فرمانده گردان) ، سید علیرضا میرمحمد صادقی (معاون اول گردان) ، ناشناس، #سردار_گلعلی_بابایی (مسئول پرسنلی گردان)
ا▫️▪️▫️▪️▫️
📷 عکس پایین:
🌿 6 اسفند ۱۳۶۲
سه راهی فتح
پیست پرواز هلی کوپترهای CH-47 شینوک هوانیروز، برای هلی بُرن نیروها به جزیرۀ جنوبی مجنون.
فرمانده گردان #حبیب ( #شهید_عمران_پستی ) هنگام ورود به عملیات، این شال زردرنگ را که #سوغات_کربلا بود به کمرش بست و به همراه شمار زیادی از نیروهایش راهی #کربلا شد.
🌷عمران پستی و معاون او حمیدرضا زرچینی در تاریخ نهم اسفند ۱۳۶۲ در عملیات خیبر و در منطقه طلائیه به شهادت رسیدند...
@yousof_e_moghavemat