eitaa logo
💗 حاج احمد 💗
289 دنبال‌کننده
16.6هزار عکس
2.9هزار ویدیو
42 فایل
❇ #حاج_احمد_متوسلیان ، فرماندۀ شجاع و دلیر تیپ ۲۷ محمد رسول الله (ص) در تیرماه سال ۶۱ به همراه سه تن از همراهانش ، در جایی از تاریخ گم شد. @haj_ahmad : ارتباط با ما
مشاهده در ایتا
دانلود
🥀✨ ✨ . | ✨ | . . شهید گنجے خطاب بہ شهید آوینے گفٺ: 《حاج مرٺضے! دیگر باب شهادٺ هم بسٺہ شد》. آوینے در جواب گفٺ:《نہ برادر، شهادٺ لباس ٺڪ سایزے اسٺ ڪہ باید ٺن آدم به اندازه آن درآید، هر وقٺ بہ سایز این لباس ٺڪ سایز درآمدے، پرواز مےڪنے مطمئن باش》! . . @yousof_e_moghavemat
🗒 📝 ✔ 🌸 💠 فرازی از وصیت نامه : "...من سفارشم به ملّت، تداوم بخشیدن به و استعانت به درگاه خداوند است تا این انقلاب را به انقلاب (عجّل الله تعالی فرجه الشریف) وصل نماید و در این تلاش پیگیر، مسلّماً نصر خدا شامل حال مومنین است..." 📸 مرداد ۱۳۶۲ ، اردوگاه قلاجه (اسلام آباد غرب)، سه ماه قبل از عملیات @yousof_e_moghavemat
ازل، حسن تو، عشق، آتش، تجلی… تو را از همان ماجرا می شناسم تو یک عطر مخصوص داری که آن را چنان عطر ناب خدا می شناسم💚 ❤️ 💙 🌸 🔥 ⭐️ •°ॐहहा @Atrekhudavand कहॐ°•
🌸شهید صدیقه رودباری در هجدهم اسفند سال 1340 در یک خانواده مذهبی به دنیا آمد.روزهای نوجوانیش در سالهایی سپری شد که سرزمینمان در پیچ وتاب روزهای منتهی به پیروزی انقلاب بود. 🔅انقلاب که شد در مدرسه شان انجمن اسلامی را راه داخت  وفعالیتهایش را منسجم تر کرد.خانواده ودوستانش صدیقه را آخر هفته ها در کهریزک ویا معلولین ذهنی نارمک پیدا می کردند.صدیقه آنها را شستشو می داد وبهشان رسیدگی می کرد. 🔅پس از انقلاب ،هیجان واحساس وصف ناپذیری پیدا کرده بود.مدام می گفت که"نباید در خانه بنشینیم وبگوییم که انقلاب کرده ایم .باید که در بین مردم باشیم وپیام انقلاب را به مردم برسانیم..". 🔅5 خرداد سال 59، از طرف جهاد سازندگی برای انجام فعالیتهای جهادی به شهر بانه کردستان اعزام شد.با توجه به شرایط بسیار سخت آن روزهای کردستان ،دوشادوش پاسداران بانه فعالیت می کرد در حالی که هیچ گاه اظهار خستگی نکرد... 🔅در سپاه بانه مسئول آموزش اسلحه به خانومها  بود.علاوه بر آن مخابرات سنندج نیز محل فعالیت او به شمار می رفت.آنقدر فعال بود که یکی دوبار منافقین برایش پیغام فرستادند که 👈 "اگر دستمان به تو بیفتد ،پوستت را از کاه پر می کنیم".🤨 🍀خواهرش در ان روزها خواب دیده بود که اقایی نورانی وارد جمع می شود و صدیقه را صدا می کند وبا خودش می برد .از حاضرین سوال کرده بودند که این آقا چه کسی بود که گفتمد ایشان امام زمان بودند..تعبیر این خواب را که پرسیدند گفتند این دختر سربازی اش در راه اسلام قبول می شود... 🌹 در روزهای حضورش در سپاه بانه، فرمانده اطلاعات سپاه بانه ،شهید محمود خادمی کم کم به او علاقه مند شد.محمود که قبل از آن در جواب به دوستانش که پرسیده بودند که "چرا ازدواج نمی کنی؟"  گفته بود:"هنوز همسری را که می خواهم برای خودم انتخاب کنم پیدا نکرده ام .من کسی را می خواهم که پا به پای من در تمام فراز ونشیب ها ،حتی در جنگ با دشمن هم رزم من باشد ومرا در راه خدا یاری دهد..."ولی محمود بعد از آشنایی با صدیقه رودباری تصمیم خود را گرفت وهمسر آینده خود را انتخاب کرد... 🥀28 مرداد سال 59، روزی بود که صدیقه  ودوستانش خسته از مداوای مجروحین ودر حالی که پا به پای پاسداران دویده بودند،در اتاقی دور هم نشسته واستراحت می کردند.در همین هنگام دختری وارد جمع 3 نفره شان شد.صدیقه او را می شناخت.گاهی او را در کتابخانه دیده بود.آن دختر به بهانه ای اسلحه صدیقه را برداشت ومستقیم گلوله ای به سینه اش شلیک کرد. 👈پاسداران با شنیدن صدای شلیک گلوله به سرعت به سمت اتاق دویدند.محمود خادمی خود پیکر نیمه جان صدیقه را به بیمارستان رساند😢.او بیشتر از 3 ساعت زنده نماند و بالاخره به آرزوی خود که شهادت بود رسید.همانطور که در آخرین تماس تلفنی اش با خانواده اظهار داشت که "هیچ گاه به این اندازه به شهادت نزدیک نبوده است..."😭😭 👈پس از چند ساعت که از ان اتفاق دلخراش می گذشت،محمود با چهره ای غمگین وبرافروخته به جمع سپاهیان برگشت وبا حالت خاصی خبر شهادت او را اعلام کرد ودر آن جمع اظهار داشت"بچه ها من هم دیگه عمری نخواهم داشت.شاید  خواست خدا بود که عقد ما در دنیای دیگری بسته شود..." 🌸شهید محمود خادمی حدود 2 ماه بعد،در 14 مهر سال 59 ،محمود خادمی فرمانده اطلاعات سپاه بانه در حالی که داوطلب شده بود که دوست بیمارشان را به بیمارستان برساند شهید شد وبه این ترتیب بود که محمود خادمی نیز پس از 2 ماه جدایی از صدیقه به او پیوست تا همانطور که خود گفته بود"عقدشان در دنیایی دیگر ودر آسمانها بسته شود..." 🔅🔅🔅مزار شهید صدیقه رودباری،قطعه 24/ردیف32/شماره8 بهشت زهرا(س)🔅🔅🔅 @yousof_e_moghavemat
°•| 🌟|•° ➕همسرش💍 میگفت: گاهے یڪ یا جملہ ۍ قشنگ💞 ڪہ پیدا میڪرد، با ماژیڪ 🖊مےنوشت روۍ و میزد به ! بعد در موردش باهم حرف مے زدیم و هرچے ازش فهمیده بودیم‌ میگفتیم. آن جمله هم مےمانْد روی دیوار و توی ذهنمان..❤️ 🌙 @yousof_e_moghavemat
✨شہـید حسن خاڪسار : آنان ڪہ رفتند ڪار حسینے ڪردند و آنان ڪہ ماندند باید ڪارے زینبے بڪنند وگرنہ یزیدے هستند...💔 @yousof_e_moghavemat
هدایت شده از 
🌿🌸ݕسمـ‌ࢪَب‌ِّالݩـۅࢪ🌸🌿 یہ‌ڪاناڵ‌آوردمـ‌برآتونـ‌😄 پرازهشتڪ⇩ بامحتوای‌عالی‌وجذاب❤️🌱 هشتک‌هابصورت زیراست😊↯ •🥀| •😍| •🌸| •❤️| •📿| •📖| •🖼| •🎈| #ۆ… ☺️✨ +مطمئن‌باشـ‌پشیمون‌نمیشێ😃🍃 ،دعوتےامامـ‌زماڹ(عج)🤩🌸 ________↯Joɨɴ🌱🛵_____ https://eitaa.com/joinchat/2548826138Ce747d74ac7 🔰باذکـریازَهْـرَا(ڛ)واردشوید😌💞
خدایا اکنون که من در این سن به سر می برم تازه دریافتم که چقدر این دنیای فانی بی ارزش و پوچ است و حال می فهمم که چگونه شهید عاشقانه به دیدار تو می شتابد. خدایا مرا نیز به آرزوی خود برسان و شهادت را نیز به من برسان. کتاب: راز درخت کاج متن ارسالی یکی از اعضای محترم کانال @yousof_e_moghavemat
شھید شدن اتفاقے نیست اینطور نیست ڪہ بگویے:گلولہ اے خورد و مُرد.. شهــــید... رضایت نامہ دارد... و رضایت نامہ اش را اول حسین(ع) و علمدارش امضا میڪنند... بعد مُھر حضرت زهـــــرا(س)میخورد... شهـــید... قبل از همہ چیز دنیایش را بہ قربانگاه برده... او زیر نگاه مستقیم خدا زندگے ڪرده... شھادت اتفاقے نیست... سعادتے ست ڪہ نصیب هرڪسے نمیشود.. باید شهیدانہ زندگے ڪنے تا شهیدانہ بمیرے... @yousof_e_moghavemat
اینقدر مهربانند که دست من و شما رو میگیرند و تو سفره پربرکت و دعوت میکنن... مطمئنا کسی که و با تمام وجود بهشون بشه دست خالے بر نمیگرده @yousof_e_moghavemat
❤️ ☆بسم رب عشق☆ . 🍃روضه مجسم شنیده ای؟ سوریه از این روضه ها زیاد به خود دیده، از بگیر تا و و... جای جایش روضه است. . 🍃از همان وقتی که زمزمه به مزار پیچید و آسمان * از دیدن این بی حرمتی و آشفتگی طوفانی شد ، در دل هم غوغایی به پا شد غیرتشان به جوش آمد گفتند و راهی زخم دیده شدند تا شاید مرهمی باشند بر روی زخمش😞 . 🍃فاطمیون هم پا در میدان نهادند تا نشان بدهند دوباره تکرار نخواهد شد، شاید از همان موقع بود که سوریه شد مسلخ و شیعیان علی. . 🍃محمود یکی از همان عاشقان بود از آمده بود و به قول خودش، و انسانیت مرز ندارد و هرجا ظلمی باشد شیعه آرام ندارد مخصوصا اینکه سخن (س) هم در میان باشد! . 🍃حال میخواهم از بگویم. روزی که بود و همه عزادار ، جایی هزاران کیلومتر دور تر از ایران در حومه حلب ، سری را از بدن جدا کردند و بدن را گلوله باران😭 . 🍃در دل همسفرش آشوبی بود و خبر همسر آتش به جانش انداخت و خبر شدنش دلش را بیشتر سوزاند. بچه ها دلتنگ برای پدر و چشم انتظار تا پدر را ببینند، برای دو کودک انتظار دیدن پدر سخت است بعد از دو ماه حال پدر آمده با تنی بی سر و پر از جراحت😔 . 🍃روضه مجسم ، تنی پاره پاره است که سر ندارد و که دلتنگ پدر هستند، و ما این چشم های منتظر و دلهای صبورشان هستیم‌😓 . * مرج عذراء که امروز عدرا نامیده می‌شود شهری است در سوریه که در آنجا حجر بن عدی به خاک سپرده شده است. . ✍نویسنده : . 🕊 . 📅تاریخ تولد : ۱۵ شهریور ۱۳۶۰ . 📅تاریخ شهادت : ۲۰ مهر ۱۳۹۵.حومه حلب سوریه . 🥀مزار شهید : مشهد @yousof_e_moghavemat
◾️🌱♥️ ◾️🖇 ___________________ برای خرید عقد برای آقاجواد ساعت خریدم🙂 بعد از چند روز دیدم ساعت دستشون نیست. پرسیدم چرا ساعت را دستت ؟🙄😕 گفت: راستش رو بگم ناراحت نمی شی؟!🙁 گفت: توی قنوت‌نماز نگاهم به ساعت مے‌افتاد و فکرم مےاومد پیش تو...🙈 ...مےدونی که باید اول باشه بعد ..😅 @yousof_e_moghavemat
✍️شهید آوینی: «خون» با حسین پیمان «ریختن» بسته است، «سر» با حسین پیمان «باختن» شهید همت(سمت چپ عکس): حسین وار زیستن و حسین وار شهید شدن را دوست می‌دارم شهید سلیمانی(سمت راست عکس): امروز قرارگاه حسین بن علی، ایران است. بدانید جمهوری اسلامی حرم است و این حرم اگر ماند، دیگر حرم‌ها می‌مانند @yousof_e_moghavemat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷 📽شهیدی که قرار بود از جبهه اخراج شود! ﴿حسین من آمده بودم حُر بشوم﴾ من را دارند از لشکرت بیرون میکنند... 🌷 @yousof_e_moghavemat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 -اینستاگرام چیه؟ +همه عکسهاشونو میذارن و لایک میکنن! -خب بی معرفت‌ها! عکس پسر منم بذارید... @yousof_e_moghavemat
🕊 همسرش میگه : 🔸یه روز اومدم خونه دیدم چشماش سرخه!! 🔹نگاه کردم دیدم کتاب گناهان کبیره شهید دستغیب توی دستاشه .. 🔸بهش گفتم :گریه کردی؟!! 🔹یه نگاهی به من کرد و گفت:راستی اگه خدا اینطوری که توی این کتاب نوشته با ما معامله کنه عاقبت ما چی میشه!؟ 🔸مدتی بعد برای گروه خودشون یه صندوق درست کرده بود و به دوستانش گفت: 🔹هرکسی غیبت کنه باید ۵۰ تومان بندازه تو صندوق📥 باید جریمه بدیم تا گناه تکرار نشه روایت همسرشهید @yousof_e_moghavemat
بعضی از آدم‌ها انگار از بهشت آمده‌اند؛ یک جورِ عجیبی خوبند. امن‌اند، آرام‌اند، دلنشین‌اند! کنارشان می‌توانی خیلی راحت و بدونِ هیچ تکلّفی خودت باشی و به خدای خود نزدیک‌تر شوی. آدم های مهربان و اصیل و مخلص و با ایمان که حال دنیایمان را خوب می‌کنند و آخرتمان را آباد! @yousof_e_moghavemat
فدای آن جوانانی که در نمازِ ایثار از خون وضو گرفتند و به جوانان کربلا اقتدا کردند! @yousof_e_moghavemat
نامشان در دنیا شهید است و در آخرت شفیع!... @yousof_e_moghavemat
•═┄•※☘🌺☘※•┄═• ☘مجید، را خیلی دوست داشت. می گفت: «هر چه در ماه رمضان گیرمان می آید به برکت ماه رجب است.» سال ها بود ماه رجب را توی منطقه بود. همیشه شب اول رجب منتظرش بودم. می دانستم هر طور شده تلفن پیدا می کند. زنگ می زند به خانه و می گوید: «این الرجبیون.» آخرش هم توی همین ماه شهید شد، درست ۴ روز مانده به روز شهادت امام موسی کاظم علیه السلام. 📚مجموعه یادگاران، جلد ۲۹ ☀️ @yousof_e_moghavemat
🌹🍃 🔰تا به حال به نامحرم نگاه نکردم . . . 🏡دیوار های دور تا دور حیاط رو خراب کرده بود که از نو همه را بسازد تا خواست مشغول کار شود از سپاه آمدند دنبالش . . .🔹🔹🔷 از بیرون که برگشت خیره شد به چشمهام . . . ✔گفت : کار مهمی پیش اومده باید برم. . . طبیعی و خونسرد گفتم : خب عیبی نداره برو ولی زود برگرد ✔صداش مهربانتر شد و گفت : توی شهر کارم ندارن میخوام برم جبهه?🔸🔸🔶 یک آن داغی صورتم را حس کردم. گفتم : شما میخوای منو با چند تا بچه ی قد و نیم قد توی این خونه بی در و پیکر بگذاری و بری‼؟ ✔طبق معمول اینطور وقتها خندید💫 و گفت : خودت رو ناراحت نکن💐 بهت قول میدم که حتی یک گربه روی پشت بام این خونه نیاد هرچی گفت فایده نداشت و من آروم نمیشدم قیافه اش جدی شد توی صداش ولی مهربانی موج می‌زد گفت : نگا کن من از همون اول بچگی و از همون اول جوانی که تو روستا بودم هیچ وقت نه روی پشت بام کسی رفتم نه از دیوار کسی بالا رفتم نه هم به زن و ناموس کسی نگاه کردم ✳الان هم که می‌گم که تو اگه با سر و روی بازهم بخوای بری بیرون اصلا کسی طرفت نگاه نمیکنه خیالت هم راحت باشه که هیچ جنبنده ای توی این خونه مزاحم شما نمیشه چون من مزاحم کسی نشدم . . .🔅 خدا رحمتش کند هنوز که هنوز است اثر آن حرفش توی دل من و بچه ها مانده . . . به قول خودش هیچ جنبنده ای مزاحم ما نشده است . . .🌀 راوی همسر شهید (از کتاب: خاک های نرم کوشک،خاطرات سردار ) @yousof_e_moghavemat
📷 نبرد ، اطراف 💠 یکی از رزمندگان در حال اقامه نماز ا▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️ 💠 نتایج عملیات بیت المقدس: ▪️طی عملیات بیت المقدس 5038 كیلومتر مربع از اراضی اشغال شده از جمله شهرهای خرمشهر و هویزه و نیز پادگان حمید و جاده اهواز – خرمشهر آزاد شدند. علاوه بر این شهرهای اهواز، حمیدیه و سوسنگرد از تیررس توپخانه دشمن خارج گردیدند. هم چنین 180 كیلومتر از خط مرزی تامین شد. ▫️ با فتح خرمشهر، برتری نظامی ایران بر عراق مورد تایید كارشناسان و تحلیل گران نظامی قرار گرفت. ▪️ فتح خرمشهر موجب انفعال ارتش عراق شد؛ به گونه ای كه نظامیان عراقی تا مدت زیادی نتوانستند از لاك دفاعی خارج شوند. ▫️ عملیات بیت المقدس موجب شد تا كشورهای عرب منطقه به تقویت مالی و نظامی عراق مبادرت ورزند. ▪️طی این عملیات حدود نوزده هزار تن از نیروهای دشمن به اسارت درآمده و بالغ بر شانزده هزار تن كشته و زخمی شدند. @yousof_e_moghavemat
🕊 از خیابان ایران تا میدان شهدا پیاده می رفت تا از دکه یک پیرمرد میوه بخرد. میوه له شده را در پاکت ش میریخت. شهید رجایی بعدها گفت که دکه دار، پدر شهید و نیازمند بود این میوه‌ها را میخریدم که کمکی به او شده باشد. راوی: یکی از بستگان شهید 🌷 @yousof_e_moghavemat
🕊🌷 ◽️برای نماز که می‌ایستاد، شانه‌هایش را باز می‌کرد و سینه‌اش را می‌داد جلو. یکبار بهش گفتم "چرا سر نماز این طور‌ می‌کنی؟" ◽️گفت: وقتی می‌خوانی مقابل ارشدترین ذات ایستاده‌ای. پس باید خبردار بایستی و سینه‌ات صاف باشد." 📚کتاب چمران، جلد۱، ✍️از مجموعه کتب يادگاران @yousof_e_moghavemat