eitaa logo
💗 حاج احمد 💗
289 دنبال‌کننده
16.6هزار عکس
2.9هزار ویدیو
42 فایل
❇ #حاج_احمد_متوسلیان ، فرماندۀ شجاع و دلیر تیپ ۲۷ محمد رسول الله (ص) در تیرماه سال ۶۱ به همراه سه تن از همراهانش ، در جایی از تاریخ گم شد. @haj_ahmad : ارتباط با ما
مشاهده در ایتا
دانلود
‍ ‍ در آستانه پاییز ۱۳۳۴ به دنیا آمد با تقدیری پر در سال ۵۵ که به سربازی رفت، به فرمان حضرت روح الله از پادگان گریخت و شد قطره ای در دریای انقلاب سبزِ پوش سپاه که شد انگار بارِ دِین و مسئولیتش بیشتر شد! اولین ماموریتش؛ حراست از بیتِ امام بود. لحظه ای آرام نبود.همیشه در تکاپو برای مفید بودن؛ برای پریدن پای در غائله نهاد تا ضدانقلاب را ساکت کند۱ همپای در می‌گشت و شناسایی می‌کرد سپس در جانشین فرمانده عملیات شد. دستش را در ارتفاعات بازی دراز جا گذاشت و طواف خانه محبوب را با دستِ دل انجام داد ردپای در جای جای جبهه و جنگ دیده می‌شود عملیات‌های زیادی علیرضا را همراه داشته و زمین های بسیاری خاکِ پوتینش را به چشم سرمه کرده اند. فتح‌المبین،الی ‌ و آزادسازی خرمشهر حضور اورا با چشم دیدند حتی خاکِ طعم حضورش را چشیده و پس از بازگشتش، در ۱ مجروحیت دوباره به آغوش کشید والفجر۲ اما زمان بال گشودن بود وقتش رسیده بود تا سکوی پروازش شود پرواز کرد به سوی بعضی‌ها متولد می‌شوند برای جاودانگی ،برای میلادت مبارک جاودانه در تاریخ 🌹به مناسبت سالروز تولد شهید ✍نویسنده: 📅تاریخ تولد: ۲۷ شهریور ۱۳۳۷ 📅تاریخ شهادت: ۱۳ مرداد ۱۳۶۲. حاج عمران 🥀محل دفن:بهشت زهرا. قطعه۲۴ @yousof_e_moghavemat
🍃🌸روزهای غمگین خرمشهر و آبادان 💠در اهواز آن روزهای اول جنگ و هفته‌ های اول جنگ بعد از آنی که خرمشهر بوسیله‌ی دشمنان اشغال شده بود و آبادان در محاصره بود، و سرتاسر جزیره‌ی آبادان زیر آتش دشمن بود، بنده وقتی نگاه می‌ کردم به نقشه‌ی جزیره‌ی آبادان و شهر خرمشهر مثل این‌که یک دست قوی، یک پنجه‌ی قوی این قلب من را به شدت می ‌فشرد. توی اتاق کار ما - اتاق جنگ در آن محل جنگ های نامنظم - نقشه‌ های گوناگونی بود. چون عملیات نامنظم و چریکی نسبت به آن منطقه‌ی آبادان انجام می‌ شد، نقشه‌ی جزیره‌ی آبادان به طور کامل وجود داشت آن جا. هر وقت من چشمم به این نقشه می ‌افتاد تمام روحم زیر فشار قرار می‌ گرفت، از تصور این‌که خرمشهر عزیز و این خانه ‌ها و این کوچه‌ ها و این خیابان ها و این نخلستان ها زیر پای دشمن غاصب و متجاوز است. تمام فشاری که ما آن روز می ‌آوردیم برای تجهیزات به مناسبت امیدی بود که داشتیم؛ متأسفانه هر چه می‌ شنیدیم از آنهایی که اختیارات دست آنها بود آیه‌ی یأس بود. عده‌ ای باورشان شده بود که ما خرمشهر را از دست دادیم، و معتقد بودند که باید بنشینیم با دشمنی که وارد خانه‌ی ما شده مذاکره کنیم تا در سایه‌ی این مذاکره بتوانیم وجب وجب و قدم قدم سرزمین های خانه‌ی خودمان را پس بگیریم. حالا چقدر طول می‌ کشید خدا می‌ داند. @yousof_e_moghavemat
🌹 🚩 ▫️ 🔶️ ▫️ 1️⃣ یکی از تلخ ترین حوادث روز دوم خرداد ۶۱، شهادت قائم مقام رشید ۲۷_محمد_رسول_اللهﷺ ، بازوی قدرتمند احمد‌ متوسّلیان، مهندس بود که با اصابت ترکش موشک کاتیوشا، روی خاکریز جبهه خَیّن به آرزوی خود رسید و آسمانی شد. همچنین عباس شعف؛ فرمانده گردان میثم نیز در این مرحله از عملیات به شهادت رسید. ✍ 2️⃣ با شهادت حاج محمود شهبازی، شخصاً با آن جراحت عمیق و با دو عصا زیر بغل به کمک همّتی آمد که حالا با شهادت شهبازی، دست آنها شده بود. وارد خطوط اول درگیری در منطقه جاده شلمچه - بصره شد. این در حالی بود که مسئولیت اداره قرارگاه تاکتیکی نصر ۲ را هم به سرهنگ مصطفی شهری محول کرده بود. علی رغم مخالفت نیروهای تیپ ۲۷، حاج احمد شخصاً هدایت عملیات را در محور شلمچه - بصره به عهده گرفت که حضورش جان تازه به روحیه نیروها داد؛ اما لشکر ۳ زرهی دشمن با تمام توان، مجدداً پاتک هایش را از سر می‌گرفت. این در حالی بود که توان دفاعی چندانی برای نیروهای ایرانی باقی نمانده بود. 🚩 🇮🇷 📸 شناسنامه عکس: صبح روز پیروزی ۴ خرداد ۱۳۶۱، ، مسجد جامع. از راست به چپ: امیر رزاق زاده، محسن حیاتی پور، ، اسدالله توفیقی. نفر نشسته: . @yousof_e_moghavemat
💠 شادی دل امام و مردم پس از فتح خرمشهر 🔹 به روایت جاویدالاثر حاج احمد متوسلیان 🔸وقتی که به ما بگویند امام، که گرفته شد لبخند زدند، این لبخند برای ما تسلّای قلب است و همین برای ما کافی است. ما این‌قدر سعادت داشتیم که دل امام را شاد کنیم، ما این‌قدر سعادت داشتیم _ البته به آن صورت مایی وجود ندارد _ ولی این‌قدر این وجود بوده که قلب این ملت را شاد بکند و ملت جشن بگیرند و پایکوبی بکنند. ▪️چقدر مردم انتظار کشیدند، چقدر این مردم چشم‌انتظار بودند، چقدر از ملت خون دادند، چقدر این ملت صبر کردند، چقدر این ملت از همه چیزشان _ خودتان که می‌دانید _ از همه چیزشان گذشتند. 🔺این‌ها نشان می‌دهد که این ملت از همه چیزشان گذشتند و شاد کردن این ملت، برادرها، بزرگ‌ترین نعمتی است که خدا در [زمان] بودن‌مان، یعنی در حیات‌مان، به ما داده است. بزرگ‌ترین اجری است که خدا در حیات به ما داده است. کمتر آدم‌هایی پیدا می‌شوند که خدا در [زمان] بودن‌شان یعنی در حیات بودن‌شان به آن‌ها اجر بدهد، یعنی یک قسمت از اجرشان را [به آن‌ها بدهد] و شما در حیات‌تان برادرها از خدا اجر گرفتید. این خیلی ثواب دارد، این خیلی بزرگ است، که آدمی در [دوران] حیاتش از خدا اجر بگیرد. خیلی از انبیا در زندگی‌شان زجر کشیدند، خیلی از آن‌هایی که تقرب داشتند زجر کشیدند، مشقت کشیدند، از همه‌ چیزشان توی زندگی مایه گذاشتند و بالاخره رستگاری را [در سرای آخرت] به دست آوردند و شما کسانی هستید که لبخند را برای مردم آوردید و دل مردم را شاد کردید و همین اجر دنیوی که فعلاً هست، برای هفت جد و آباد ما بس است. ان‌شاء‌الله که خداوند به همه برکت بدهد. 🎙سخنرانی در جمع رزمندگان تیپ ۲۷ محمد رسول الله(ص) - خرداد ۶۱ - دارخوین، مقر تاکتیکی تیپ ۲۷ (منبع: 📚 کتاب "احمد متوسلیان هستم") @yousof_e_moghavemat
💠 شادی دل امام و مردم پس از فتح خرمشهر 🔹 به روایت جاویدالاثر حاج احمد متوسلیان 🔸وقتی که به ما بگویند امام، که گرفته شد لبخند زدند، این لبخند برای ما تسلّای قلب است و همین برای ما کافی است. ما این‌قدر سعادت داشتیم که دل امام را شاد کنیم، ما این‌قدر سعادت داشتیم _ البته به آن صورت مایی وجود ندارد _ ولی این‌قدر این وجود بوده که قلب این ملت را شاد بکند و ملت جشن بگیرند و پایکوبی بکنند. ▪️چقدر مردم انتظار کشیدند، چقدر این مردم چشم‌انتظار بودند، چقدر از ملت خون دادند، چقدر این ملت صبر کردند، چقدر این ملت از همه چیزشان _ خودتان که می‌دانید _ از همه چیزشان گذشتند. 🔺این‌ها نشان می‌دهد که این ملت از همه چیزشان گذشتند و شاد کردن این ملت، برادرها، بزرگ‌ترین نعمتی است که خدا در [زمان] بودن‌مان، یعنی در حیات‌مان، به ما داده است. بزرگ‌ترین اجری است که خدا در حیات به ما داده است. کمتر آدم‌هایی پیدا می‌شوند که خدا در [زمان] بودن‌شان یعنی در حیات بودن‌شان به آن‌ها اجر بدهد، یعنی یک قسمت از اجرشان را [به آن‌ها بدهد] و شما در حیات‌تان برادرها از خدا اجر گرفتید. این خیلی ثواب دارد، این خیلی بزرگ است، که آدمی در [دوران] حیاتش از خدا اجر بگیرد. خیلی از انبیا در زندگی‌شان زجر کشیدند، خیلی از آن‌هایی که تقرب داشتند زجر کشیدند، مشقت کشیدند، از همه‌ چیزشان توی زندگی مایه گذاشتند و بالاخره رستگاری را [در سرای آخرت] به دست آوردند و شما کسانی هستید که لبخند را برای مردم آوردید و دل مردم را شاد کردید و همین اجر دنیوی که فعلاً هست، برای هفت جد و آباد ما بس است. ان‌شاء‌الله که خداوند به همه برکت بدهد. 🎙سخنرانی در جمع رزمندگان تیپ ۲۷ محمد رسول الله(ص) - خرداد ۶۱ - دارخوین، مقر تاکتیکی تیپ ۲۷ (منبع: 📚 کتاب "احمد متوسلیان هستم") @yousof_e_moghavemat
سردار تاریخ تولد :عاشورای سال۱۳۳۷ نام پدر : جواد تاریخ شهادت : ۱۳۶۱/۲/۱5 محل تولد :اصفهان /زرین‌شهر محل شهادت :جاده اهواز-خرمشهر مزار شهید : گلستان شهدای زرین شهر خاطره: 🌿 «... والله من فقط می‌توانم برادر قجه‌ای را در یک کلمه معرفی و خلاصه کنم و آن این که او اسطوره مقاومت بود. این مرد در طی آن یک هفته‌ای که ما در خاکریز کنار جاده آسفالت - درگیر بودیم خدا شاهد است که یک شب هم نخوابید. 🌿هیچ کدام از بچه‌ها ندیده بودند او حتی یک وعده غذایش را بنشیند توی و بخورد. بعضی مواقع که بچه‌ها قوطی کمپوتی باز می‌کردند و به او می‌دادند همانطور که داشت برای سرکشی به نیروها به این طرف و آن طرف می‌رفت آن را توی راه می‌خورد. 🌿مدام در جلوی دشمن بود و آر‌پی‌جی می‌زد. آنقدر آرپی‌جی زد که خدا شاهد است گوش‌هایش کر شده بود و از آنها خون می‌چکید 😭.>> راوی علی بور بور معاون دوم گردان سلمان 🌹شادی ارواح طیبه شهدا صلوات🌹 @yousof_e_moghavemat
. به یاد اسطوره حزب الله فرمانده گمنام فتح . در دی ماه ۱۳۶۰ به همراه چند تن از پاسداران سپاه انقلاب اسلامی استان همدان به جنوب رفته و از بدو تشکیل ۲۷_محمد_رسول_اللهﷺ در سمت قائم مقام فرماندهی تیپ منصوب شد. وی در سمت قائم مقام فرماندهی لشکر ۲۷ محمد رسول الله در شرکت نمود و در همین سمت در اندکی پیش از در ۲خرداد ۶۱ به فیض شهادت نائل آمد. . بیانات در دیدار اساتید و دانشجویان در دانشگاه علم و صنعت‌ : حالا به عنوان نمونه، چون نام و یاد شهیدان هم در این جلسه بر زبان دوستان رفت، من هم عرض بکنم همین سردار عالی‏مقام، جاوید نشان، آقای که من از نزدیک این مرد برجسته را می‏شناختم و کار او، روحیه‏ی او و تلاش او را دیده‏ام و او یکی از برجستگان دفاع مقدس بود- به نظر من بخصوص شما جوان‏های عزیز، شرح حال این برجستگان را که خیلی درس‏ها به ما می‏آموزد، بخوانید؛ خصوصاً در آن بخشی که مربوط به عملیات این سردار عزیز هست؛ چه در غرب، چه در فتح المبین، چه در بیت‏ المقدس- و نام این که به طور متصل با این مرد بزرگ همراه است، این‏ها از افتخارات بزرگ و از متخرجین این دانشگاهند.۱۳۸۷/۰۹/۲۴ . . 🔰 درباره شهید حاج محمود شهبازی می‌گوید: برادرمان ، دانشجوی سال چهارم دانشگاه علم و صنعت بود و رشته صنایع می‌خواند. در آن ایام ایشان مسئول سپاه همدان بود و فرماندهی جبهه قراویز در منطقه عملیاتی سرپل ذهاب را به عهده داشت می‌توانم به جرات بگویم که ایشان از اول جنگ در تمام نبردهایی که علیه ارتش عراق در جبهه غرب انجام می‌گرفت، شرکت داشت. به جای اینکه توی سپاه استان بنشیند و پشت میزهای آنچنانی همیشه در جبهه بود و در حال جنگ. . @yousof_e_moghavemat
دروازه‌ای در زمین دارد و دروازه‌ای دیگر در آسمان. و تو در جست و جوی دروازه‌ی آسمانی شهر هستی كه به باز شده است و جز مردترین مردان را به آن راه نداده‌اند. ( ) با یاد وگرامی داشت نام تمام سرداران شهید و سرداران:(به ترتیب از سمت چپ) @yousof_e_moghavemat
🔹کاظم اخوان ... جوانی کشتی‌گیر با قدی کوتاه و موهای چتری، شجاع و تو دل برو، عکاس خبرگزاری ایرنا بود. 🔹عصر سوم خرداد که آفتاب پایین آمد و ما سرمست از فتح بزرگ همین بچه‌ها و رزمنده‌های کوچه خیابان‌های خودمان بودیم، به ما گفتند اگر می‌توانید کمک کنید تا عراقی‌ها را به عقب ببریم. آن‌قدر اسیر عراقی زیاد بود که از ما هم خواستند کمک کنیم. 🔹من می‌ترسیدم ولی کاظم با شجاعت تمام، مأموریت را پذیرفت، تازه مرا هم دلداری می‌داد. 🔹دوربین‌ها را غلاف کردیم و او که قبلاً دم دست مصطفی چمران برای خودش چریکی شده بود، اسلحه به دست گرفت. با یک اتوبوس راه افتادیم سمت اهواز. 🔹من شدم راننده و کاظم با یک اسلحه کلاشینکف شده بود نگهبان شصت هفتاد تا عراقی که تا خرخره در اتوبوس جا گرفته بودند. 🔹از خرمشهر تا اهواز، من پشت به عراقی‌ها، خیره به جاده‌، رانندگی می‌کردم و کاظم در تاریکی شب، زل زده بود به بیچاره‌هایی که از غافلگیری امروز هنوز گیج و منگ بودند. راه به نظر طولانی می‌آمد ولی وقتی رسیدیم احساس خوبی داشتم. 🔹دو ماه بعد از همین اتفاق، کاظم را برای همیشه در لبنان از دست دادم، عکاسی جسور با سری نترس و... حالا سی و هفتمین سه خردادِ بدون او را می‌گذرانم و هر بار که در تاریکی شب در جاده‌ای رانندگی می‌کنم، احساس می‌کنم کاظم با اسلحه‌اش کنارم نشسته و هنوز مراقب من است. 🔹بر او که قلبم برای همیشه پیشش جاماند، از راه دور سلام می‌کنم... (راوی: بهرام محمدی فرد، عکاس دوران جنگ) @yousof_e_moghavemat
🔵 سخنرانی حماسی و عاشقانۀ روز ۳۰ اردیبهشت ۱۳۶۱ پیش از آغاز مرحلۀ سوم ... بسیجی ها! شما که می گویید اگر ما در روز عاشورا بودیم، به امام‌حسین‌علیه‌‌السلام و سپاه او کمک می کردیم، بدانید امروز روز عاشورا است. به خدا قسم من از یک یک شما درس می گیرم. شما بسیجی‌ها برای من و امثال من در حکم استاد و معلم هستید. من به شما که با این حالت در منطقه مانده اید، حجتی ندارم. می دانم که تعداد زیادی از دوستان شما شهید شده اند. می دانم بیش از بیست روز است دارید یک نفس و بی امان در منطقه می جنگید و خسته اید و شاید در خودتان توان لازم برای ادامۀ رزم را سراغ ندارید؛ ولی از شما خواهش می کنم تا جان در بدن دارید، بمانید تا شاید به لطف خدا در این مرحله بتوانیم را آزاد کنیم...» در آخر صحبت هایش، در حالیکه اشک از چشمانش سرازیر شده بود، دست هایش را رو به آسمان بلند کرد و گفت : خدایا! راضی نشو که زنده باشد و ببیند ناموس ما، خرمشهر ما، در دست دشمن باقی مانده. خدایا! اگر بنا بر این است که خرمشهر در دست دشمن باشد، مرگِ احمد متوسلیان را برسان! شنیدن این حرف ها و خصوصاً مناجات حاجی باعث شد همه ی نیروهای تیپ شیون‌کنان زار زار گریه کنند. خود حاج‌احمد هم دل به دل نیروهای بسیجی ها داده بود و بی اختیار هق‌هق گریه، شانه‌هایش را می‌لرزاند. به زحمت والسلام سخنرانی را ادا کرد و از پشت میکروفن کنار آمد. حرف های حاجی مثل انفجارِ یک کپسول معنویت و اخلاص در جمع بچه‌ها ، همه را تکان داده بود. به محض پایان یافتن حرف‌های حاجی، بچه های تیپ، در حالی که صلوات می فرستادند و تکبیر می‌گفتند، به طرف او هجوم آوردند و دسته‌جمعی و بی‌قرار، را در آغوش گرفته، می بوسیدند. ○ منبع زیرنویس: کتاب ارزشمند و فاخر @yousof_e_moghavemat
نام دیگر جنگ است وقتی پای اعتقاد در میان باشد ... مهر ماه ۱۳۵۹ عکاس: سعید فراتصه زیر پل قدیمی یکی از قهرمان شهر در آخرین روزهای پیش از اشغال و نوشته‌ی جالب بر روی ستون پل دوستت دارم عشق من ... @yousof_e_moghavemat
🚩 ✅ 🍃 ۱۵ اسفند ۱۳۶۲ سالروز سردار بزرگ و دلاور سپاه اسلام قائم مقام شجاع و دریادل (ص) ↘ ↘ ولادت: فروردین ۱۳۳۸ ، دیپلم هنرستان دانشجوی مقطع کارشناسی رشتۀ در انستیتو تکنولوژی شرکت فعال در راهپیمایی های ضد رژیم شاه و مجروحیت از ناحیۀ گوش و صورت در یکی از این تظاهرات عزیمت به ، سپس به و بعد به با آغاز جنگ تحمیلی فرماندهی یکی از محورها در مسئولیت قائم مقامی (ص) در اردیبهشت ۱۳۶۲ : پانزدهم اسفند ۱۳۶۲ ، طی ، در جزیرۀ جنوبی مجنون، دو روز قبل از شهادت ☘ 👈 منبع اطلاعات: کتاب ، صفحه ۱۱۳ 🔶 ✅ 💌 @yousof_e_moghavemat
🔸️چرا نیروهای مسلّح ایران بعد از پیروزی در عملیات فتح‌المبین تصمیم به آزادی خرمشهر گرفت⁉️⁉️ ۩ بعد از اینکه نیروهای ایرانی در - که در دهه‌ی اول فروردین ۱۳۶۱ انجام گرفت - به موفقیت کامل رسید، کماکان بندر و شهر استراتژیک به مثابه مهم‌ترین دستاورد سیاسی و ژئوپلیتیکی در اشغال ارتش عراق باقی مانده بود. استمرار اشغال خرمشهر برای کادر رهبری رژیم بعث عراق، دو مزیّت عمده داشت: ۱- نخست آن که از جنبه‌ی سیاسی، به زعم حکّام عراق، در اختیار نگه‌داشتن این شهر، دعاوی ایشان مبنی بر حق حاکمیت بر هر دو سوی سواحل اروندرود را به اثبات می‌رساند. ۲- مزیّت دوم ناشی از ادامه‌ی در اشغال نگاه داشتن خرمشهر برای دشمن، معطوف به جنبه‌ی نظامی آن بود؛ چرا که به دلیل موقعیت سوق‌الجیشی، کماکان در حکم مبدأ بسیار مناسبی برای تمامی تحرکات نظامی عراق - خاصه در پیِ از کف‌دادنِ بخش عمده‌ای از اراضی اشغالی در مناطق شمال خوزستان طی نبرد فتح - به شمار می‌آمد. @yousof_e_moghavemat
⚫ به سوی خرمشهر 🚩 ☆ ♡ ○ به دنبال مباحث گسترده و بررسی‌های فراوانی که در بین فرماندهان عالی‌رتبه‌ی نیروهای مسلّح جمهوری اسلامی ایران صورت گرفت، سرانجام از سوی «قرارگاه کربلا» مرکز فرماندهی مشترک نیروهای سپاه و ارتش، مأموریت و اهداف طرح عملیاتی «کربلای ۳» به منظور کار در مناطق اشغالی جنوب خوزستان به شرح ذیل اعلام گردید: 🔴 ماموریت : نیروهای مسلّح جمهوری اسلامی ایران، متشکّل از و مأموریت دارند که در ساعت (س) روز (ر) در منطقه‌ی عمومی جنوبِ رودخانه‌ی کرخه و غرب رودخانه کارون «تک» نموده و ضمن انهدام نیروهای موجود دشمن و آزادسازی شهرهای و ، خط مرز بین‌المللی را تأمین نموده و از حمله‌ی مجدّد احتمالی به ایران جلوگیری نمایند. ⬅️ اهداف : ۱- انهدام نیروی دشمن حداقل با استعدادی بیش از دو لشکر. ۲- آزادسازی شهرهای خرمشهر، هویزه و پادگان حمید. ۳- آزادسازی حدود شش هزار کیلومتر مربع از سرزمین‌های اشغالی. ✅ منظور : ۱- خارج نمودن شهرهای اهواز، حمیدیه و سوسنگرد از بُرد توپخانه‌ی دشمن. ۲- ترمیم مرزهای بین‌المللی و رفع اشغال [اراضی] کشور. ۳- آزادشدن جاده‌ی مواصلاتی اهواز - خرمشهر و خارج‌شدن جاده‌ی اهواز - آبادان از زیر بُرد توپخانه‌‌ی دشمن. 📷 عکسی جاودان و ماندگار از دو فرمانده‌ی اسطوره‌‌ای دوران دفاع‌مقدس. امیر سپهبد (سمت راست) : فرمانده‌ی وقت نیروی زمینی ارتش و سردار سرلشکر پاسدار (سمت چپ) : فرمانده‌ی وقت نیروی زمینی سپاه، اردیبهشت ۱۳۶۱، قرارگاه مرکزی کربلا. @yousof_e_moghavemat
🔷 شهید آوینی «زن را با اسلحه شاید چندان تناسبی نباشد؛ زن مظهر لطف و مهربانی و حیات است و اسلحه مظهر قهر و شدت و مرگ. اما آنگاه که جهان یکسره در حاکمیت بندگان شیطان است، باید که مومنین لطف و قهر و شدت و زندگی و مرگ را با هم جمع کنند.» ♦️از شیر زنان مدافع قهرمان @yousof_e_moghavemat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 چه جوابی داریم ؟؟؟ 🔔 صحبت های ، فرمانده گردان حبیب - 📌 عقبه مقر تیپ — انرژی اتمی (دارخوین- جاده اهواز-آبادان) 🚨 به تاریخ: ٢۱ اردیبهشت ۱٣۶۱ 🌴 عملیات بیت المقدس - (آزادسازی ) @yousof_e_moghavemat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 سردار : "باید که خون این شهیدان را تداوم بدهیم این من و شما هستیم که باید اسم خونین شهر را با فتح آن تبدیلش کنیم به همان یا زنده برنگردم، یا خونین شهر گرفته بشود!" به مناسبت ظفرمند "بیت المقدس" مرحله دوم (قبل از ) اردیبهشت ماه ۱۳۶۱ دقایقی از پخش شده از شبکه @yousof_e_moghavemat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
/ همه اسرار در این جمله نهفته است؛ خط را ما نشکستیم، خدا شکست ... سوم خرداد سالروز آزادسازی @yousof_e_moghavemat
🍂 خواب دیدار کبری گلابی زاهدی تدوین: نرگس اسکندری ┄┅┅┅❀🌴❀┅┅┅┄ 🔹 به خانه شهیدی در جاده مسجد سلیمان رفته بودیم. دعاهایمان را خواندیم و شروع کردیم به صحبت کردن با مادر شهید. از پسرش صحبت می‌کرد که وسط حرف هایش گفت: - پس خونه همسایه ما نمیرین؟ - اسامی خانواده شهدا رو به ما میدن. اسم اون نبوده. - همسایه ما خانواده شهیدن، هیچ کس تا حالا خونه شون نرفته. بی‌بی به من گفت: برو ببین اگه خونه‌ن، یه سر بریم پیشش. مسیر طولانیه نخوایم دوباره این همه راه رو بیایم. در را که باز کرد پیرزنی را دیدم که صورتش پر از چروک بود. پیراهنی بلند و مشکی به تن داشت با خوش رویی جواب سلامم را داد... - حاج خانم ما گروهی هستیم به نام کاروان حضرت زینب (س) که به خانواده شهدا سر می‌زنیم. می‌خوایم بیایم پیشتون یک دفعه زد زیر گریه - چرا گریه می‌کنی؟ - پسر من چند ساله شهید شده کسی هم سراغم نیومده بود. دیشب خواب دیدم در خونه رو زدن. در رو که باز کردم دیدم پسرمه - چی شده اومدی؟ میدونی چقده ندیدمت؟ - فردا برات مهمون میاد. خونه رو آماده کن. حالا هم شما اومدی و خواب من تعبیر شد. برگشتم و ماجرا را تعریف کردم. بی بی گفت: - خدا رو شکر که قسمت شد دل مادر شهید رو شاد کنیم. از کتاب: زنان جبهه جنوبی @yousof_e_moghavemat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 سردار : "باید که خون این شهیدان را تداوم بدهیم این من و شما هستیم که باید اسم خونین شهر را با فتح آن تبدیلش کنیم به همان یا زنده برنگردم، یا خونین شهر گرفته بشود!" مرحله دوم (قبل از ) اردیبهشت ماه ۱۳۶۱ دقایقی از پخش شده از شبکه @yousof_e_moghavemat
🌱 مردان کوچک سرزمینم ▫️شهریور ۵۹ وقتی شایعه حمله عراق به خرمشهر رنگ واقعیت به خودش گرفت مردان خانواده‌ها ماندند و زن ها و بچه‌ها را به شهر دیگر فرستادند. خانواده بهنام محمدی هم جزو همان خیلی‌ها بودند اما بهنام ۱۲ ساله می‌خواست بماند. از مادر اصرار به رفتن و از بهنام اصرار به ماندن. مادر می‌گفت مگه تو چند سالته که می خوای بمونی خرمشهر وسط توپ و تانک! اما مرغ بهنام یک پا داشت و می‌گفت:"مثلاً پسر کشتی گیر داری ها!‌" بهنام ماند. آن اوایل و شب‌های بمباران که خرمشهر در تاریکی فرو می‌رفت، مسئولیت تقسیم فانوس‌ها را به او دادند و کمی که گذشت دیدند این پسر بچه با آن قد و قواره، یلی هست برای خودش. بهنام زبر و زرنگ بود. از طرفی هم ریزه میزه بود و اصلاً بهش نمی‌خورد که بخواهد رزمنده باشد. مدافعان خرمشهر از این ویژگی بهنام استفاده کردند و اینطور شد که او شد مأمور شناسایی. راوی هم رزم شهید @yousof_e_moghavemat
🌓 شامگاه جمعه ۲۴ اردیبهشت ۱۳۶۱ — جلسه حاج احمد متوسلیان، فرمانده تیپ ۲۷ با گردان‌های تحت امر 🌴🌷🌴🌷🌴🌷🌴🌷🌴ا 🔵 اهمیت فوق العاده 🔴 روزهای حساس عملیات بیت المقدس ✍️ با اتمام سه مرحله‌ از عملیات سنگین بیت المقدس، دیگر نه توانی برای ادامه‌ عملیات باقی ماند و نه نیروی کارآمدی برای بازسازی گردان‌ها وجود داشا، به گونه‌ای که فرماندهان در تصمیم‌گیری نهایی با مشکل و تردید مواجه شدند. شهبد همت؛ جانشین تیپ ۲۷ در این خصوص می‌گوید:👇👇 «… برادران عزیز، بسیجیان با ایمان! 📑 به خدمت شما عرض کنم که در آن وضعیت بحرانی، بعد از آن همه درگیری، دیگر مغزها خسته شده بود! یعنی برای مرحله‌ی نهایی عملیات الی بیت المقدس هیچ کدام از فرماندهان نمی‌دانستند چه تصمیمی بگیرند. با آن شرایطی که پیش آمده بود، تردید داشتند که آیا داخل خونین ‌شهر بشوند یا نشوند؟ از طرف دیگر؛ چون تلفات داده بودیم، کیفیت نیروهایمان به شدّت افت کرده و همین امر باعث شده بود که همه‌ی ما دودل شویم که آیا به داخل خونین شهر برویم یا نرویم؟ اگر برویم، آیا ضربه نخواهیم خورد دیگر هیچ کس قدرت تصمیم‌گیری نداشت. تا این که قرار شد برادران عزیزمان محسن رضایی و صیّاد شیرازی به محضر حضرت امام شرفیاب بشوند. این دو برادر خدمت امام رسیدند و به ایشان عرض کردند که ورود به خرّمشهر داری چنین سختی‌هاست. ما هرچه پیش‌بینی می‌کنیم، می‌بینیم نیروی ما برای اجرای مرحله‌ی نهایی عملیات کافی نیست. استحکامات دشمن فوق‌العاده زیاد است و ما نمی‌توانیم به او حمله کنیم؛ ولی باز در عین حال قادر به تصمیم‌گیری نهایی هم نیستیم. شما نظر بدهید که ما چه باید بکنیم؟ حمله بکنیم یا نکنیم؟ 🔺تمام این صحبت‌ها را که مطرح کردند، در جواب آن‌ها فرمودند: تا توکّل‌تان چقدر باشد❗️ 💠 در این لحظه برادران ما – و – دیگر ننشستند و سریع حرکت کردند به سمت جنوب؛ کلّ فرماندهان لشکرها و تیپ‌ها را احضار کردند و به آن‌ها گفتند ما مسایل و مشکلات‌مان را با امام مطرح کردیم و ایشان در جواب ما فرمودند: تا توکّل‌تان چقدر باشد! 🍃 این موضوع در روحیه‌ی برادرها خیلی تأثیر گذاشت، طوری که آن‌جا برادرها همه به گریه افتادند و می‌گفتند: لابد توکّل‌مان ضعیف است دیگر، لابد توکّل نداریم که امام چنین صحبتی فرموده! این شد که همه عزم‌شان را جزم کردند تا با توکّل به خدا، خودشان را برای اجرای مرحله‌ی پایانی عملیات آماده کنند.» ا🌴🌱🌴🌱🌴🌱🌴🌱🌴🌱🌴 📄 بعد از ابلاغ پیام امام، نیز با پای گچ گرفته و عصا به دست، وارد منطقه می‌شود و به کمک و ، با سرعت هر چه تمام‌تر سازمان رزم تیپ ۲۷ را تمام می‌کنند. او در جلسه توجیهی قبل عملیات، در ۲۴ اردیبهشت اهمیت حیاتی آزادسازی را یادآور شده و دستورات لازم را به معاونین و مسئولین تیپ می دهد. ⚪️ صحبت های حاج احمد متوسلیان در شامگاه جمعه ۲۴ اردیبهشت ۱۳۶۱، در جلسه فرماندهان گردان‌های تیپ ۲۷ 👇👇 🔸… برادرها، باید به خدمت شما عرض کنم که لازم است سریعاً کارها را شروع کنیم؛ و آماده‌ عملیات بشویم؛ عملیات برای آزادسازی 💢 باید بدانید که عملیات به هیچ وجه لغو شدنی نیست. ولو این که حتّی یک نفر هم زنده نماند، لغو عملیات نخواهیم داشت؛ مرگ با آزادی خرّمشهر. من دیشب هم خدمت تعدادی از برادرها عرض کردم: الآن دیگر به عنوان یک نمادِ مطرح شده و ما در حال حاضر به شدّت در یک تنگنای سیاسی هستیم و حیات سیاسی این مملکت بستگی دارد به آزاد شدن خرّمشهر. همین‌طور، حیات سیاسی رژیم عراق هم بستگی به حفظ خرّمشهر دارد. گردان‌هایی که من الآن اسامی آن را ذکر می‌کنم باید بازسازی شوند و نیروهای خودشان را از برادر دستواره – مسؤول پرسنلی تیپ – تحویل بگیرند . . . 🔸پس از خاتمه‌ی جلسه، همه‌ رده‌های ستادی و فرماندهی تیپ ۲۷ متفقاً دست به کار شده تا کار آماده‌سازی تیپ را انجام دهند. @yousof_e_moghavemat
📷 نبرد ، اطراف 💠 یکی از رزمندگان در حال اقامه نماز ا▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️ 💠 نتایج عملیات بیت المقدس: ▪️طی عملیات بیت المقدس 5038 كیلومتر مربع از اراضی اشغال شده از جمله شهرهای خرمشهر و هویزه و نیز پادگان حمید و جاده اهواز – خرمشهر آزاد شدند. علاوه بر این شهرهای اهواز، حمیدیه و سوسنگرد از تیررس توپخانه دشمن خارج گردیدند. هم چنین 180 كیلومتر از خط مرزی تامین شد. ▫️ با فتح خرمشهر، برتری نظامی ایران بر عراق مورد تایید كارشناسان و تحلیل گران نظامی قرار گرفت. ▪️ فتح خرمشهر موجب انفعال ارتش عراق شد؛ به گونه ای كه نظامیان عراقی تا مدت زیادی نتوانستند از لاك دفاعی خارج شوند. ▫️ عملیات بیت المقدس موجب شد تا كشورهای عرب منطقه به تقویت مالی و نظامی عراق مبادرت ورزند. ▪️طی این عملیات حدود نوزده هزار تن از نیروهای دشمن به اسارت درآمده و بالغ بر شانزده هزار تن كشته و زخمی شدند. @yousof_e_moghavemat
سنگر می‌سازم برای مردانی کـه از تیرها استقبال می‌کنند و از مرگ نمی‌ترسند ..! @yousof_e_moghavemat