eitaa logo
💗 حاج احمد 💗
289 دنبال‌کننده
16.6هزار عکس
2.9هزار ویدیو
42 فایل
❇ #حاج_احمد_متوسلیان ، فرماندۀ شجاع و دلیر تیپ ۲۷ محمد رسول الله (ص) در تیرماه سال ۶۱ به همراه سه تن از همراهانش ، در جایی از تاریخ گم شد. @haj_ahmad : ارتباط با ما
مشاهده در ایتا
دانلود
📙 📙 ✍ خورشید روز شنبه ، ۱۱ اردیبهشت ۱۳۶۱ در حالی طلوع کرد که دشمن برای بازپس گیری مناطق از دست داده همچنان حجم وسیع آتش توپخانه ، خمپاره ، کاتیوشا و تانک هایش را بر سر نیروهای تیپ ۲۷ محمد رسول الله ص می گستراند؛ اما به نظر می رسید که سپاه سوم ارتش عراق، سناریوی اصلی خود را هنوز به مورد اجرا نگذاشته است. 🕙 ساعت ۱۰:۱۰ صبح ، ضمن تماس بیسیم با فرمانده محور عملیاتی سلمان ، از او می خواهد که سعی کند با یک گردان از تیپ ۷ ولی عصر (عج) - که خودش را به آنجا رسانده - الحاق پیدا کند. هم از عملکرد توپخانه ی خودی گلایه کرده میگوید گلوله های توپ روی سر خودمان پایین آمدند! 🕙 ساعت ۱۰:۱۵ ، ، فرمانده گردان انصارالرسول ، را در جریان وضعیت مربوط به حد گردان خویش قرار میدهد.از سوی دیگر ، ضمن بازگشت از خط مقدم به قرارگاه -۲ ، هماهنگی های لازم را با واحد‌های تحت امر تیپ انجام داده ، آماده ی بازگشت مجدد به خط مقدم می شود؛ اما در تماسی اعلام می دارد : « ما با [ فرمانده تیپ ۷ ولی عصر ] می خواهیم از خط شما بازدید کنیم.هرکجا هستی، خودت را به ما برسان.» نیز سوار بر جیپ فرماندهی به آنها ملحق می شود. ، ناهماهنگی پیش آمده بین برخی گردان های ادغامی تیپ۲ لشکر ۲۱ با گردان های تیپ ۲۷ را به انتقال داده ، میگوید : « از طرف فرماندهی لشکر [ ۲۱ ] لازم است حتماً در این خصوص ابلاغیه ای صادر شود تا ابهامات موجود برطرف گردد. » هم در زمینه‌ی رسیدگی به این معضل، قول مساعد می دهد. 🕚 ساعت ۱۱ صبح ، در تماس تلفنی با ؛ جانشین قرارگاه عملیاتی ، مشکلات پشتیبانی از نیروهای عمل کننده را به او اعلام می کند : : ... به دلیل رَملی و باتلاقی بودن منطقه ی ما، گردان های خودمان را نتوانستیم تدارک کنیم؛ دیروز ۱۰ تا از ماشین های حامل تدارکات ما در ۶ کیلومتری توی گل فرو رفتند. به همین خاطر نیروها ناچار بودند از خط ۶ کیلومتر بیایند عقب و بعد، دوباره یک جعبه فشنگ را ۶ کیلومتر با دست به جلو ببرند و با همین وضعیت ، پاتک دشمن را دفع کنند... آقا جان! من دارم به شما می گویم دیروز مهندسی ضعیف بود و شما باید الآن به آنها تکلیف کنید که بیایند جاده را تکمیل کنند؛ واگرنه ما برای رساندن تدارکات به نیروهای مستقر در خط ، با مشکل مواجه هستیم.ما اگر می خواهیم در عملیات مشکل نداشته باشیم، باید مهندسی قوی داشته باشیم.... امروز در آن قسمت باتلاقی ، تانک تپیده ، ماشین تپیده، همه در گل فرو رفته اند. با این وضعیت که نمی شود عملیات را پشتیبانی کرد. باید کاری کنیم که برای مراحل بعدی این مشکلات را نداشته باشیم. http://Eitaa.com/yousof_e_moghavemat
Mokalemeh Bisim Haj Ahmad70026.mp3
979.2K
مكالمه بيسيمی منتشر نشده بين شهيد و و شهيد و شهيد در عمليات بيت المقدس«آزاد سازی خرمشهر» (8:07) http://eitaa.com/yousof_e_moghavemat
📙 مصاف در دژهای مرزی 📙 - عقب راندن سه کیلومتری نیروهای تیپ ۲۷ توسط ارتش عراق - حضور فرماندهان در خط مقدم به علت وضعیت بحرانی در نوک منطقۀ نبرد در دژ - در سمت چپ دژ و منطقۀ گردان مقداد ؛ در سمت راست و در محدودۀ گردان ابوذر و هم در قسمت میانی و در حد فاصل گردان انصارالرسول 🔴 فشار دشمن در به حدی مهیب و کوبنده است که ، تنها راه چاره را در عقب کشیدن تاکتیکی گردان های مستقر بر روی دژ به عمق ۳ کیلومتری و استقرار مجدد آنها برای تشکیل یک خط پدافندی در نقاط قابل دفاع می بیند. - موفقیت دشمن در عقب راندن ۵ کیلومتری در سمت چپ و ۳ کیلومتری در سمت راست دژ 🔵 تنها گردانی که حتی یک قدم هم عقب نشینی نکرده ، گردان است که تحت نظارت مستقیم قرار دارد. همین امر دشمن را ناامید کرده است. - دفع پنجمین پاتک در ساعت ۱ بعدازظهر روز ۱۷ اردیبهشت؛ ولی هنوز اجرای آتش زرهی و توپخانه ادامه دارد. - برتری نسبی عراق در درگیری دژ - درخواست از جهت کوبیدن دو کیلومتری کانال آب با کاتیوشا و هلی کوپترهای توپدار - موج پاتک در ساعت ۲ بعدازظهر و تلاش دشمن برای بازپس گیری سرپل از دست رفته بر روی دژ های مرزی ⚠ معضل اصلی : خالی ماندن پهلوی راست گردان انصار بر اثر نرسیدن تیپ ۷ ولی عصر از قرارگاه نصر- یک 🔘 داستان در مرحلۀ دوم 🔸نصرت الله کاشانی ، مسئول واحد مهندسی تیپ می گوید : ... عصر روز جمعه ، ۱۷ اردیبهشت ۶۱، و جناب سرهنگ فرماندهان قرار گاه عملیاتی نصر، به اتفاق - نمایندۀ تیپ ۳۱ عاشورا ، وارد منطقۀ ما شدند تا ضمن بازدید وضعیت خط و هماهنگی با ، محور تصرف شده را به نیروهای نصر-۳ تحویل بدهیم. ... این عزیزان داخل یک سنگر تانک دور هم جمع شدند و سرگرم گفت و گو بودند، اما به دلیل اجرای آتش سنگین توپخانۀ دشمن بر روی منطقه، سنگر تانک ناامن شد. پیشنهاد کرد مذاکرات را در محل امن تری دنبال کنند. همه قبول کردند ولی هنوز از سنگر تانک پا به بیرون نگذاشته بودند که یه در آن حوالی فرود آمد و یکی از های آن، به پای اصابت کرد. 🔴 ؛ معاون دوم فرماندهی گردان مقداد ابن اَسوَد که در صحنه حضور داشته است، داستان مجروح شدن فرمانده تیپ ۲۷ را اینگونه روایت می کند : ... گرد و غبار که فرو نشست، دیدیم ترکش خورده و به سختی مجروح شده ؛ به زانو و سفیدران پای راست حاجی اصابت کرده بود. از هر طرف، فریاد و بچه ها به هوا بلند شد. داشتیم توی سر خودمان می زدیم. یکدفعه سر چرخاند طرف ما و با همان معروفش به ما کرد و گفت : « نُقلی اش مال ماست، گریه و زاری آن مال شما؟! بس کنید! » . بعد هم سریع کمربندش را باز کرد، بالای شریان ران را بست و به هر زحمتی بود، از جایش بلند شد 🔷 ... آنچه که به آن می گفت، بود خودم. ✍ منتظر ادامه داستان باشید...😊 https://Eitaa.com/yousof_e_moghavemat
📙 *به سوی خرمشهر* 📙 - به تعویق انداختن یک هفته ایِ عملیات به علت لزوم شناسایی بیشتر مواضع و استحکامات دشمن در منطقه - تجدید سازمانِ رزم توسط ، و 😊 ۲۴ اردیبهشت ۶۱ ( ۳۶ سال پیش همچنین روزی ) ، جلسۀ توجیهی فرماندهان در قرارگاه توسط جهت بازسازی گردان ها 👥 صحبت های ؛ مسئول واحد پرسنلی تیپ با واقعاً شنیدنی است : 😊 - : نیروها عذر و بهانه می آورند حاج آقا ... یکی می گوید فصل امتحانات است باید بروم... یکی می گوید مادرم مریض است... یکی می گوید مأموریتم دیگر تمام شده... یکی می گوید برادرم شهید شده... - : اگر شما موضوع را جا بیاندازید و نیاز به جبهه را بیان کنید، هیچ مشکلی پیش نمی آید... من خودم صحبت کردم با نیروهای گردان و چند نفری که می خواستند بروند ، اعلام آمادگی کردند که بمانند... حتی خودم شنیدم که به هم دیگه می گفتند : « انشاءالله می مانیم و پدر بعثی ها را در می آوریم بعد می رویم خانه...» پس اگر شما حساسیت موضوع را جا بیاندازید ، احساس مسئولیت می کنند و می مانند. 😊 پس بیخود نیست که به میگن *فرماندۀ دلها* 😊 📙 با اندکی تصرف از کتاب ارزشمند ،صفحات ۶۷۰ و ۶۷۱ http://Ble.im/yousof_e_moghavemat
🔎 🏷 ↘️ 👈 قسمت بیست و نهم👉 ✔ 📬 🍁 مهرماه سال ۱۳۶۰ به همراه ؛ فرمانده سپاه شهرستان پاوه و ؛ فرمانده سپاه استان همدان به سفر حج مشرّف شدند. این سه نفر به محض رسیدن، یک تیم تبلیغاتی درست کردند و مدام داخل بعثه ها و چادرهای حجاج کشورهای اسلامی می‌رفتند و با حاجی ها حشر و نشر داشتند. علی رغم آن که اکثر اعضای کاروان بچه های پرشور بودند، ولی و اصلاً عالم دیگری داشتند. اولین اقدام پیدا کردن چند نفر مترجم و افراد مسلّط به زبان‌های عربی و انگلیسی در بین حجاج ایرانی بود. او اصرار زیادی داشت که ما باید با استفاده از این مترجمین به صورت کتبی و شفاهی پیام معنوی انقلاب مان را به حاجیانی که از چهار گوشی دنیا به عربستان آمده بودند، ابلاغ کنیم.😎 📢 💠 بعد از مراجعت از سفر حج، متوسلیان با اشاره به یکی از حوادث جالب و شیرینی که حاصل تیزهوشی به شمار می رفت، به یکی از همرزمانش گفته بود: "...من خیال می کردم خودم آدم جسوری هستم؛ اما پاک روی دستم زده بود.✔ روز تظاهرات حاجیان ایرانی در مکه یک سری از این تصاویر کوچک برچسب دار را توی جیب دشداشه خودش مخفی کرده بود. هر چند لحظه یک بار کاغذ پشت یکی از آنها را جدا می کرد و در حالی که برچسب را کف دستش مخفی کرده بود، به طرف مامورین پلیس سعودی می‌رفت، دست در گردن آنها می‌انداخت و با آنها معانقه می‌کرد.👀🙋‍♂️ ناغافل می دیدی صدای خنده جمعیت بلند شده! نگو معانقه کردن برای بهانه‌ای بود تا بتواند خیلی راحت تصویر را به پشت کلاه کاسکت سفیدرنگ مامورین پلیس سعودی بچسباند. پلیس‌های بینوا هم که از علت خنده شدید مردم بی خبر بودند، دائم به آنها چشم غرّه می‌رفتند.😄 آن روز با این ترفند زیرکانه، حدود ۵۰-۶۰ نفر از مأمورین قلدر سعودی، ناخواسته و ندانسته به توفیق تبلیغ تصویر مفتخر شدند.😁 _______________________________________________ 📸 معرفی تصویر اول: اواخر مهر ۱۳۶۰، مدینه منوره، دامنه کوه احد ایستاده از راست: (حسین شریعتمداری، ، ناشناس، ، ناشناس) نشسته از راست: (ناشناس، ) 📚 برگرفته از کتابهای جذاب و خواندنی و - با تخلیص و اختصار ۲۷_محمد_رسول_الله 🆔 @yousof_e_moghavemat
🚩 ✔ 💠 ✍ بعد از ظهر شنبه هفدهم بهمن ۱۳۶۰ ، در حالی که چهار شبانه روز از نبرد لاینقطع چزابه سپری می شد، ، و موقتاً نیروهایشان را در خط پدافندی تیپ ۱۴ امام حسین علیه السلام بر جای نهادند و برای دیدار با میرقائد، رهسپار قرارگاه مرکزی کربلا در دزفول شدند. هدف آنان از این ملاقات قطعی کردن سه مسئله بود: ۱- اعلام آمادگی برای تشکیل تیپ مستقل ۲- تصویب نهایی ترکیب فرماندهی تیپ ۳- در اختیار گرفتن مقرری جهت تیپ مزبور . پس از اقامه نماز مغرب در قرارگاه مرکزی کربلا، تشکیل تیپ رسماً اعلام شد. حال نوبت به نامگذاری تیپ رسیده بود. در همین ارتباط می‌گوید: . "...اسم تیپ را گذاشتیم (ص). اولاً این اسم، اعتقاد ما را به مکتب و سنت رسول اکرم (ص) نشان می دهد؛ به این معنا که ما رزمندگان تیپ، حضرت محمّد (ص) را به عنوان خاتم الانبیا و بزرگترین رسول خداوند می شناسیم و به ایشان اعتقاد داریم؛ چرا که ایشان شاخص وحدت بین تمام مسلمانان هستند و این نام، در اصل به همین خاطر برای تیپ ما انتخاب شد. البته این نامگذاری، یک زمینه قبلی هم داشت و آن عملیاتی بود که در ایام ولادت رسول اکرم (ص) توسط ما در مناطق مریوان و پاوه انجام شد و نام آن محمّد رسول الله (ص) بود." 📷 اوایل تیر ۱۳۶۱، سوریه، مراسم صبحگاه نیروهای ایرانی در پادگان زبدانی - از راست: (ناشناس، ، ، کاظم میرزایی، ، ، منصور کوچک محسنی، ، حسن شاه حسینی، ، جعفر جهروتی زاده، ناشناس)🚩 📚 برگرفته از کتاب ارزشمند به قلم سردار گلعلی بابایی ۲۷_محمد_رسول_الله (ص) 🆔 @yousof_e_moghavemat
🚩 ... .. . 🔗 مقارن ساعت ۱۲:۴۵ ، ظهر روز ۱۷ اردیبهشت، پنجمین پاتک دشمن در حال شکل‌گیری است. در پاتک پنجم، تانک‌های دشمن با استفاده از رخنه ایجاد شده از عدم الحاق تیپ ۲۷ با تیپ ۷ ولی عصر (عج) دزفول به راحتی نیروهای گردان مقداد را دور زده و ارتباط دو گردان ابوذر و انصار مستقر در جاده مرزی را با گردان مقداد در پشت دژهای مرزی را قطع کرده و مواضع هر دو را زیر آتش سنگین می‌گیرد؛ به طوری که لوله‌های تانک‌های دشمن بالای خاکریز گردان مقداد پیداست، ولی این نیروهای الهی با دست خالی (کلاشینکف و نارنجک دستی) با قدرت تکبیر از شکسته شدن خط خود جلوگیری می‌کنند. وضعیت گردان‌های تیپ ۲۷ به نحوی بحرانی و شکننده است که در سمت چپ دژ و در منطقه گردان مقداد؛ در سمت راست و در محدوده گردان ابوذر و هم در قسمت میانی دژ و در حد گردان انصارالرسول مستقر می‌شوند. ✔ فشار دشمن در پنجمین پاتک به حدی مهیب و کوبنده است که فرمانده ۲۷ تنها چاره را در عقب کشیدن تاکتیکی گردان‌های مستقر بر روی دژ به عمق ۳ کیلومتری و استقرار مجدّد آنان برای تشکیل یک خط پدافندی در نقاط قابل دفاع می بیند. دشمن تا این مدت توانست در محدوده چپ دژ مرزی، ۵ کیلومتر و در محدوده راست، ۳ کیلومتر نیروهای ایرانی را عقب براند. با اینکه پنجمین پاتک دشمن هم دفع می‌شود امّا برتری نسبی شامل حال ارتش بعث عراق است. 🔸️ 🏷 📸 شناسنامه عکس: ۱۴ تیر ۱۳۶۱ - درّه بِقاع، قرارگاه تاکتیکی ۲۷ - چند ساعت قبل از [اسارت یا شهادت] در لبنان. آخرین عکس فرمانده اسطوره ای و افسانه ای ۲۷ در تاریخ . ❤ 🇮🇷 🚩 🚩 . . . @yousof_e_moghavemat
😎 💢 💥 💯 «...به عنوان یک معترضه‌ای همین‌جا بگویم، اصولاً خیلی پرجاذبه بود. انگار اصلاً در وجود این مرد دافعه نبود. حتی یک بار ندیدم برخورد خشنی با کسی داشته باشد. چرا، تند می‌شد، ولی در تندی هم خیلی خوددار و صبور بود و کماکان به طرفِ عتابِ خودش و خطاب می‌کرد. که هیچ. در هر ۲۴ ساعت حداقل یکی دو نوبت بایستی دادی می‌زد و به قول معروف گرد و خاک می‌کرد! تند بود. ، جاذبه‌اش بیش از دافعه‌اش بود، منتها در جنبه‌ی دفعی، هیچ از کم نمی‌آورد. خیلی قاطع و تند برخورد می‌کرد. خودم در مورد هر سه این بزرگواران در دوران تشکیل ۲۷ و نبردهای فتح‌مبین و الی‌بیت‌المقدس، به دفعات شاهد این نحوه برخوردهای‌شان بودم. در یک کلام، کلاً یک انسان جلالی و بامهابت بود. مهابت و ملاطفت را با هم داشت و یک انسان جمالی؛ اهل ملاطفت و جاذبه بود...» 《》 《》 📚 به نقل از ، سردار در کتاب ارزشمند و درخشان - صفحه ۲۴۰ @yousof_e_moghavemat
😰 ☆ ♡ وقتی فرمانده سپاه همدان شد، خیلی مقتدرانه با شورش‌های مسلحانه‌ی منافقین برخورد کرد. منافقین اعلامیه داده بودند که روزی ۳۰ ترورِ انقلابی انجام خواهیم داد. مشخصاً خیابان بوعلی، پاتوق عمده‌ی طرفدارانِ منافقین بود. هر روز عصر، ملبّس به لباس سپاه، می‌آمد و نیروهایش را با لباس فرمِ سپاه راهی خیابان‌ها می‌کرد. آن‌قدر از خودباختگی نفرت داشت که حتّی اجازه نمی‌داد اعضای سپاه محاسن‌شان را کوتاه کنند و یا حین خروج از سپاه، لباس پاسداری را از تن درآورند. خودش جلو می‌افتاد و با نیروهایش، توی خیابان‌های ناامن شهر قدم می‌زد. هدفِ ضدانقلاب، مرعوب کردنِ انقلابیون بود. هدفِ ، عقیم کردنِ سیاستِ ارعابِ تروریست‌ها... و سرانجام این بود که طلسم ارعاب تروریست‌ها را شکست و آن‌ها را ناکام گذاشت... 🚩 🌤 🏷 از کتاب ارزشمند و خواندنی با تخلیص و اختصار. ☆ ♡ سردار @yousof_e_moghavemat
🚩 ☆ ♡ «با کمال تأسف، این روزها و به روز رسانیدن سطح معلومات عقیدتی، فلسفی و سیاسی، در بین بچّه‌مسلمان‌های ما، فوق‌العاده رقیق و کم‌رنگ شده. اکثرشان طرفدار روزنامه‌های جنجالی و سیاسی کار شده‌اند. آن باسوادترهایشان هم، خیلی که همّت کنند، آثار شبه فلسفی و اصالتاً ژورنالیستی نویسندگان مکاتب انحرافی غرب و مترجمین درجه چهارم مدعی روشن‌فکری را تورقی می‌کنند و دل‌شان خوش است که کلاسِ فهم‌شان، خیلی بالاست. آرزوی آدم‌هایی مثل من این است که دست‌کم بچه‌بسیجی‌های باهوش و مخلص نسل جدید، که برای تهیه چند پوستر از سرداران شهید دفاع مقدس سر و دست می‌شکنند و هر هفته، شب‌های جمعه با وجود دست تنگی، برای رفتن بر سر مزار آن عزیزان کلی وقت و پول هزینه می‌کنند، بیایند و با سیره‌ی عقیدتی و سلوک عملی سردارانی مثل ، ، و سایرین آشنا بشوند. در زمانه‌ی پر فتنه‌ای که گفتمان حاکم بر آن، به تعبیر رهبر معظم انقلاب، بر شبیخون و تهاجم و قتل عام فرهنگی مبتنی است، این بچه‌ها با دل‌خوش کردن به چند روزنامه جنجالی، ادبیات شعاری، نوارهای نوحه و تعدادی پوستر و برچسب تصویری، کاری از پیش نمی‌برند. این‌ها باید مثل احمد، محمود و همّت، خودشان را به سلاح دانش و بینش روزآمد، برای حضور در میدان این کارزار فرهنگی ما با تمدن صهیونیستی - مادی غرب مجهز کنند، و الا فردا خیلی مغبون می‌شویم.» ♡ ♡ 🔊 مصاحبه با ، سردار به نقل از کتاب ارزشمند و فاخر نوشته‌ی مستطاب ارجمند، جناب آقای 🏷 @yousof_e_moghavemat
🌓 شامگاه جمعه ۲۴ اردیبهشت ۱۳۶۱ — جلسه حاج احمد متوسلیان، فرمانده تیپ ۲۷ با گردان‌های تحت امر 🌴🌷🌴🌷🌴🌷🌴🌷🌴ا 🔵 اهمیت فوق العاده 🔴 روزهای حساس عملیات بیت المقدس ✍️ با اتمام سه مرحله‌ از عملیات سنگین بیت المقدس، دیگر نه توانی برای ادامه‌ عملیات باقی ماند و نه نیروی کارآمدی برای بازسازی گردان‌ها وجود داشا، به گونه‌ای که فرماندهان در تصمیم‌گیری نهایی با مشکل و تردید مواجه شدند. شهبد همت؛ جانشین تیپ ۲۷ در این خصوص می‌گوید:👇👇 «… برادران عزیز، بسیجیان با ایمان! 📑 به خدمت شما عرض کنم که در آن وضعیت بحرانی، بعد از آن همه درگیری، دیگر مغزها خسته شده بود! یعنی برای مرحله‌ی نهایی عملیات الی بیت المقدس هیچ کدام از فرماندهان نمی‌دانستند چه تصمیمی بگیرند. با آن شرایطی که پیش آمده بود، تردید داشتند که آیا داخل خونین ‌شهر بشوند یا نشوند؟ از طرف دیگر؛ چون تلفات داده بودیم، کیفیت نیروهایمان به شدّت افت کرده و همین امر باعث شده بود که همه‌ی ما دودل شویم که آیا به داخل خونین شهر برویم یا نرویم؟ اگر برویم، آیا ضربه نخواهیم خورد دیگر هیچ کس قدرت تصمیم‌گیری نداشت. تا این که قرار شد برادران عزیزمان محسن رضایی و صیّاد شیرازی به محضر حضرت امام شرفیاب بشوند. این دو برادر خدمت امام رسیدند و به ایشان عرض کردند که ورود به خرّمشهر داری چنین سختی‌هاست. ما هرچه پیش‌بینی می‌کنیم، می‌بینیم نیروی ما برای اجرای مرحله‌ی نهایی عملیات کافی نیست. استحکامات دشمن فوق‌العاده زیاد است و ما نمی‌توانیم به او حمله کنیم؛ ولی باز در عین حال قادر به تصمیم‌گیری نهایی هم نیستیم. شما نظر بدهید که ما چه باید بکنیم؟ حمله بکنیم یا نکنیم؟ 🔺تمام این صحبت‌ها را که مطرح کردند، در جواب آن‌ها فرمودند: تا توکّل‌تان چقدر باشد❗️ 💠 در این لحظه برادران ما – و – دیگر ننشستند و سریع حرکت کردند به سمت جنوب؛ کلّ فرماندهان لشکرها و تیپ‌ها را احضار کردند و به آن‌ها گفتند ما مسایل و مشکلات‌مان را با امام مطرح کردیم و ایشان در جواب ما فرمودند: تا توکّل‌تان چقدر باشد! 🍃 این موضوع در روحیه‌ی برادرها خیلی تأثیر گذاشت، طوری که آن‌جا برادرها همه به گریه افتادند و می‌گفتند: لابد توکّل‌مان ضعیف است دیگر، لابد توکّل نداریم که امام چنین صحبتی فرموده! این شد که همه عزم‌شان را جزم کردند تا با توکّل به خدا، خودشان را برای اجرای مرحله‌ی پایانی عملیات آماده کنند.» ا🌴🌱🌴🌱🌴🌱🌴🌱🌴🌱🌴 📄 بعد از ابلاغ پیام امام، نیز با پای گچ گرفته و عصا به دست، وارد منطقه می‌شود و به کمک و ، با سرعت هر چه تمام‌تر سازمان رزم تیپ ۲۷ را تمام می‌کنند. او در جلسه توجیهی قبل عملیات، در ۲۴ اردیبهشت اهمیت حیاتی آزادسازی را یادآور شده و دستورات لازم را به معاونین و مسئولین تیپ می دهد. ⚪️ صحبت های حاج احمد متوسلیان در شامگاه جمعه ۲۴ اردیبهشت ۱۳۶۱، در جلسه فرماندهان گردان‌های تیپ ۲۷ 👇👇 🔸… برادرها، باید به خدمت شما عرض کنم که لازم است سریعاً کارها را شروع کنیم؛ و آماده‌ عملیات بشویم؛ عملیات برای آزادسازی 💢 باید بدانید که عملیات به هیچ وجه لغو شدنی نیست. ولو این که حتّی یک نفر هم زنده نماند، لغو عملیات نخواهیم داشت؛ مرگ با آزادی خرّمشهر. من دیشب هم خدمت تعدادی از برادرها عرض کردم: الآن دیگر به عنوان یک نمادِ مطرح شده و ما در حال حاضر به شدّت در یک تنگنای سیاسی هستیم و حیات سیاسی این مملکت بستگی دارد به آزاد شدن خرّمشهر. همین‌طور، حیات سیاسی رژیم عراق هم بستگی به حفظ خرّمشهر دارد. گردان‌هایی که من الآن اسامی آن را ذکر می‌کنم باید بازسازی شوند و نیروهای خودشان را از برادر دستواره – مسؤول پرسنلی تیپ – تحویل بگیرند . . . 🔸پس از خاتمه‌ی جلسه، همه‌ رده‌های ستادی و فرماندهی تیپ ۲۷ متفقاً دست به کار شده تا کار آماده‌سازی تیپ را انجام دهند. @yousof_e_moghavemat