😅 #مرخصی_می_خواستی_نه ؟؟!!!! 😂
😛
😜
😩
زمانی که #تیپ_محمد_رسول_الله (ص) تشکیل شد، #رضا_دستواره با توجه به استعدادی که داشت٬ به عنوان #مسئول_پرسنلی شروع به کار کرد. محل کار او در یک #کانکس بود که در آن یک پنجره تعبیه شده بود و این کانکس در سطح بالاتری از زمین قرار داشت. این طوری #رضا بر رزمنده های مراجعه کننده تسلط داشت؛ از طرفی بچه های #رزمنده باید بر روی بلوکی می رفتند.
یک روز که آماده می شدیم برای #عملیات_بیت_المقدس ٬ یک #بسیجی رزمنده پشت پنجره قرار گرفت و گفت: "مرخصی می خوام." #رضا گفت: "طبق دستور #فرمانده_تیپ ، چون #عملیات نزدیک است نمی توانیم #مرخصی بدهیم." #بسیجی خیلی اصرار کرد.
#رضا گفت : "آقا، #فرمانده_تیپ گفته است مرخصی ندهید. چرا اینقدر اصرار می کنید؟"
ولی وقتی #رضا دید این #بسیجی همچنان پافشاری می کند٬ یه #پارچ_آب بغل دست #رضا بود.
گفت: "وایسا الان بهت مرخصی می دم". تقریباً سر و صورت #بسیجی مقابل پنجره بود. پارچ آب را روی سر #بسیجی خالی کرد گفت: "حالا متوجه شدی...مرخصی نمی دیم". 😂😂😂
😖
😞
👤 راوی: سردار «نصرت الله قریب»
Eitaa.com/yousof_e_moghavemat
💗 حاج احمد 💗
⚘ #سالروز_تاسیس_تیپ_27🚩
✔
💠
✍ بعد از ظهر شنبه هفدهم بهمن ۱۳۶۰ ، در حالی که چهار شبانه روز از نبرد لاینقطع چزابه سپری می شد، #متوسلیان ، #شهبازی و #همت موقتاً نیروهایشان را در خط پدافندی تیپ ۱۴ امام حسین علیه السلام بر جای نهادند و برای دیدار با #محسن_رضایی میرقائد، رهسپار قرارگاه مرکزی کربلا در دزفول شدند. هدف آنان از این ملاقات قطعی کردن سه مسئله بود:
۱- اعلام آمادگی برای تشکیل تیپ مستقل
۲- تصویب نهایی ترکیب فرماندهی تیپ
۳- در اختیار گرفتن مقرری جهت تیپ مزبور
.
پس از اقامه نماز مغرب در قرارگاه مرکزی کربلا، تشکیل تیپ رسماً اعلام شد. حال نوبت به نامگذاری تیپ رسیده بود.
#احمد_متوسلیان در همین ارتباط میگوید:
. "...اسم تیپ را گذاشتیم #تیپ_محمد_رسول_الله (ص). اولاً این اسم، اعتقاد ما را به مکتب و سنت رسول اکرم (ص) نشان می دهد؛ به این معنا که ما رزمندگان تیپ، حضرت محمّد (ص) را به عنوان خاتم الانبیا و بزرگترین رسول خداوند می شناسیم و به ایشان اعتقاد داریم؛ چرا که ایشان شاخص وحدت بین تمام مسلمانان هستند و این نام، در اصل به همین خاطر برای تیپ ما انتخاب شد. البته این نامگذاری، یک زمینه قبلی هم داشت و آن عملیاتی بود که در ایام ولادت رسول اکرم (ص) توسط ما در مناطق مریوان و پاوه انجام شد و نام آن محمّد رسول الله (ص) بود."
📷 اوایل تیر ۱۳۶۱، سوریه، مراسم صبحگاه نیروهای ایرانی در پادگان زبدانی - از راست: (ناشناس، #شهید_علی_اکبر_حاجی_پور ، #شهید_کاظم_نجفی_رستگار ، کاظم میرزایی، #شهید_مرتضی_سلمان_طرقی ، #شهید_ناصر_شیری ، منصور کوچک محسنی، #شهید_میرعلی_رئیسی_اسکویی ، حسن شاه حسینی، #حاج_احمد_متوسلیان ، جعفر جهروتی زاده، ناشناس)🚩
📚 برگرفته از کتاب ارزشمند #همپای_صاعقه به قلم سردار گلعلی بابایی
#لشکر_۲۷_محمد_رسول_الله (ص)
#دفاع_مقدس
#جاویدالاثر_حاج_احمد_متوسلیان
🆔 @yousof_e_moghavemat
↩ #بازنشر ↪
😅 #مرخصی_می_خواستی_نه ؟؟!!!! 😂
🤪
🤤
↘️
🏷 زمانی که #تیپ_محمد_رسول_الله (ص) تشکیل شد، #رضا_دستواره با توجه به استعدادی که داشت، به عنوان #مسئول_پرسنلی شروع به کار کرد. محل کار او در یک کانکس بود که در آن یک پنجره تعبیه شده بود و این کانکس در سطح بالاتری از زمین قرار داشت. این طوری رضا بر رزمنده های مراجعه کننده تسلط داشت؛ از طرفی بچه های رزمنده باید بر روی بلوکی می رفتند.
🤭
یک روز که آماده می شدیم برای #عملیات_بیت_المقدس ، یک بسیجی رزمنده پشت پنجره قرار گرفت و گفت: "مرخصی می خوام."
رضا گفت: "طبق دستور فرمانده تیپ ، چون عملیات نزدیک است نمی توانیم #مرخصی بدهیم."
بسیجی خیلی اصرار کرد.
رضا گفت : "آقا، #فرمانده_تیپ گفته است مرخصی ندهید. چرا اینقدر اصرار می کنید؟"
ولی وقتی رضا دید این بسیجی همچنان پافشاری می کند، یه #پارچ_آب بغل دست رضا بود. گفت: "وایسا الان بهت مرخصی می دم".
تقریباً سر و صورت بسیجی مقابل پنجره بود. پارچ آب را روی سر بسیجی خالی کرد گفت: "حالا متوجه شدی...مرخصی نمی دیم". 😂😂
👤 راوی: سردار «نصرت الله قریب»
📸 شناسنامه عکس: #انتشار_برای_اولین_بار - بُستان، سال ۱۳۶۳ ، حمیدرضا فرزاد در کنار سردار #شهید_سید_محمدرضا_دستواره 🤗
#پست_ویژه_شب_جمعه
#شادی_ارواح_طیبه_شهدا_صلوات
#شهدای_لشکر_27_محمد_رسول_اللهﷺ
#خاطرات_طنز_جبهه
@yousof_e_moghavemat
😅 #مرخصی_می_خواستی_نه ؟؟!!!! 😂
🤪
🤤
↘️
🏷 زمانی که #تیپ_محمد_رسول_الله (ص) تشکیل شد، #رضا_دستواره با توجه به استعدادی که داشت، به عنوان #مسئول_پرسنلی شروع به کار کرد. محل کار او در یک کانکس بود که در آن یک پنجره تعبیه شده بود و این کانکس در سطح بالاتری از زمین قرار داشت. این طوری رضا بر رزمنده های مراجعه کننده تسلط داشت؛ از طرفی بچه های رزمنده باید بر روی بلوکی می رفتند.
🤭
یک روز که آماده می شدیم برای #عملیات_بیت_المقدس ، یک بسیجی رزمنده پشت پنجره قرار گرفت و گفت: "مرخصی می خوام."
رضا گفت: "طبق دستور فرمانده تیپ ، چون عملیات نزدیک است نمی توانیم #مرخصی بدهیم."
بسیجی خیلی اصرار کرد.
رضا گفت : "آقا، #فرمانده_تیپ گفته است مرخصی ندهید. چرا اینقدر اصرار می کنید؟"
ولی وقتی رضا دید این بسیجی همچنان پافشاری می کند، یه #پارچ_آب بغل دست رضا بود. گفت: "وایسا الان بهت مرخصی می دم".
تقریباً سر و صورت بسیجی مقابل پنجره بود. پارچ آب را روی سر بسیجی خالی کرد گفت: "حالا متوجه شدی...مرخصی نمی دیم". 😂😂
👤 راوی: سردار «نصرت الله قریب»
📸 سردار #شهید_سید_محمدرضا_دستواره و سردار نصرت الله قریب. 🤗
☆
♡
☆
#شادی_ارواح_طیبه_شهدا_صلوات
#شهدای_لشکر_27_محمد_رسول_اللهﷺ
#خاطرات_طنز_جبهه
@yousof_e_moghavemat
#تعصب_خاص_حاج_احمد_روی_اسم_تیپ 🤗🚩
«... #حاج_احمد نسبت به نام تیپ خودش، تعصب بسیار زیادی داشت. خدا گواه است هیچوقت از او نشنیدم بگوید #تیپ_۲۷ یا تیپ حضرت رسول.
مُصِر بود با کلماتی شمرده بگوید #تیپ_محمد_رسول_الله .
میگفت: این اسم مظهر قدرت این تیپ است و به رزمندگان تیپ ما برکت میدهد. من از نامگزاری یگان خودمان به این نام نیّت مهمی داشتم؛ دلم میخواست تا هر زمان که جنگ ادامه پیدا کند، در هر جا اگر اسم این تیپ آورده شود، گوینده و شنوندگان ملزم شوند بر جمال دلآرای خاتمالانبیا صلوات بفرستند، تا من هم در ثواب آن شریک بشوم.
او یک چنین نیّتی داشت. حالا چون بعد از گذشت ۲۴ سال، هنوز هم شهادتِ او رسماً و قطعی اعلام نشده، بنده به یاد #حاج_احمد_متوسلیان و شادی ارواح طیبهی همهی همرزمان شهیدمان در #تیپ۲۷_محمد_رسول_الله (ع) صلوات میفرستم...»
#اللهم_صل_على_محمد_وآل_محمد_وعجل_فرجهم
☆
♡
✅ از بیانات شریف و نورانی #شهید_مدافع_حرم سردار سرلشکر پاسدار #شهید_حاج_حسین_همدانی به نقل از کتاب ارزشمند و فاخر #مهتاب_خین ، صفحه ۴۹۸
#شادی_ارواح_طیبه_شهدا_و_امام_شهدا_صلوات
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
@yousof_e_moghavemat