💗 حاج احمد 💗
📝 #زندگینامه_احمد_متوسلیان 📜
✔
🔍"قسمت سیزدهم"🔍
.
.
💠 #احمد که در آن پاییز سال ۱۳۵۸، مسئولیت فرماندهی سپاه در شهرستان بانه را برعهده داشت و از نزدیک شاهد عملکرد هیئت اعزامی مذکور به منطقه بود، می گوید: "...همین جا باید بگویم که مسئولین #هیئت_حسن_نیت در اصل حسن نیت برای #خیانت داشتند و با همین نیت هم به کردستان آمدند. کلاً این آقایان جز تضعیف موقعیت انقلاب در منطقه کار دیگری نکردند. در زمان تحرکات همین هیئت، پاسگاه های ژاندارمری یکی پس از دیگری خلع سلاح شدند. مرز ما با عراق بار دیگر باز شد. با این حال اعضای هیئت مدام زرد داشتند نگذارند کسی کاری برای مقابله با این فجایع انجام دهد. تمام خیانت های این ها را اگر من بخواهم بگویم، کلی زمان می برد.
در همین بانه خودمان شاهد بودیم که این آقایان چه خیانت هایی کردند. به عنوان مثال، در زمان ورود نیروهای ما به شهر #بانه ، یکی از اشرار با نام مستعار #عبدالرضا_فقیه ، نارنجکی داخل یکی از ماشین های گشتی ما پرتاب کرد. بعد یکی از نیروهای اعزامی سپاه اصفهان که سرنشین آن خودرو بود، با از خودگذشتگی، خودش را با شکم روی نارنجک انداخته بود که به دیگران صدمه ای نرسد. با انفجار نارنجک این برادر #شهید شد.
ما میدانستیم چه کسی نارنجک را انداخته. بچه ها به طرفش تیراندازی کردند و تیری هم به پای او اصابت کرده بود. منتها این فرد موفق به فرار شده بود... زمانی که #هیئت_حسن_نیت وارد #بانه شد، اعضای هیئت به ملاقات نمایندگان محلی احزاب مسلّح ضد انقلاب رفتند و #فروهر هم در آنجا برای ضد انقلابیون سخنرانی کرد. موقعی که برگشتند، ما دیدیم #عبدالرضا_فقیه با آن پای شَل خودش همراه فروهر آمده است...🤝
⚠️
↪
📙 برگرفته از کتاب جذاب و خواندنی #در_هاله_ای_از_غبار، صفحات ۳۷ تا ۳۹ 📖
.
.
.
#جاویدالاثر_حاج_احمد_متوسلیان
#حاج_احمد_متوسلیان
#احمد_متوسلیان
#حاج_احمد
#حاجی_متوسلیان
#متوسلیان
#دفاع_مقدس
#۲۸صفر
🆔 @yousof_e_moghavemat
💗 حاج احمد 💗
📝 #زندگینامه_احمد_متوسلیان 📖
🔍
↩ "قسمت سیزدهم" ↪
✔
◽
💠 بنده بلافاصله رفتم پیش فروهر و گفتم: "این آدم با شما چه کار می کند؟"
او جواب داد: "من رفتم برای مردم سخنرانی کردم. بعد از سخنرانی، مردم گفتند که شما اگر حسن نیت دارید، این آقا را ببرید تهران. آن جا پای او را عمل کنید و مداوایش کنید."
من گفتم: "آقای #فروهر ! کدام مردم؟ اینها همه صحنه سازی است. این فرد هم جریان جرایمش از این قرار است. حالا شما به عنوان رئیس هیئت اعزامی دولت، می خواهید قاتل برادران ما را به تهران ببرید، او را عمل کنید؟"
در جواب بنده، ایشان گفت: "من نماینده امام هستم..."
عجبا! که آدمهایی مثل #فروهر در برابر بچه های #سپاه که می رسیدند، لقب "نمایندگی حضرت امام" را یدک می کشیدند!...
خلاصه گفت: "من نماینده امام هستم و همین است که گفتم. دستور من باید اجرا بشود."
بنده هم در جواب او گفتم: "شما نماینده امام هستی، از کانال خودت هستی. ما هم نماینده امام هستیم از کانال خودمان. حالا که این طور است، اصلاً کار شما به ما ربطی ندارد، کار ما هم به شما ربطی ندارد. ما این آقا را می گیریم و تحویل دادگاه می دهیم. شما هم هر کاری دلتان میخواهد بکنید...
نتیجه این شد که ایشان به فرمانده تیپ ارتش دستور داد مرا را بگیرند و به زندان ببرند.
من به #فروهر گفتم: "آقای #فروهر ! بین ارتش و سپاه، در #بانه با این دستور اصطکاک به وجود میآید. نکنید این کار را... مطمئن باشید که دارید با #سپاه رو در رو می شوید."
بالاخره با دوندگی فراوان ما، ناچار شدند نور چشمی آقای #فروهر را به دادگاه تحویل بدهند. بعد، همین آقایان هیئت، حسن نیت به خرج دادند و او را آزاد کردند.
الآن می دانید #عبدالرضا_فقیه چه کاره است؟ او معاون #عبدالرحمان_قاسملو ، سرکرده حزب دموکرات شده است!"
از اقدامات #هیئت_حسن_نیت در اوایل دهه ۵۸، اخراج نیروهای #سپاه از شهر #بانه بود.
توضیح تصویر:فروردین 1360.اصفهان پایگاه غدیر.دومین سمینار فرماندهان
@yousof_e_moghavemat