eitaa logo
مه‌شکن | بسیج دانشجویی دانشگاه علوم پزشکی یاسوج
415 دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
275 ویدیو
14 فایل
ادمین: @Seyedmj صفحه رسمی ما در تلگرام: t.me/basij_yums صفحه ی رسمی ما در بله: ble.ir/basij_yums صفحه رسمی ما در اینستاگرام: instagram.com/mehshekan
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴 | شب دوم 🥀 تا که فرمود همین جاست و اتراق کنید 🥀 خواهری در دل خود بیرق غم را کوبید! اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَبا عَبْدِ اللهِ وَعَلَی الْاَرْواحِ الَّتی حَلَّتْ بِفِنائِکَ ، عَلَیْکَ مِنّی سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَبَقِیَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ ◾️اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْن ◾️وَ عَلی عَلَیِ بْن الْحُسَین ◾️وَ عَلی اَوْلادِ الْحْسَیْن ◾️وَ عَلی اَصحابِ الْحُسَین ━━━◈❖✿❖◈━━━🖤━━━◈❖✿❖◈━━━ 🇮🇷 معاونت فرهنگ‌سازی بسیج دانشجویی دانشگاه علوم پزشکی یاسوج
🕯 | ورود به کربلا 🥀 بار بگشــــائید کاینجا از عذاب 🥀 میشود لبها کبود از قحط آب 🖤 شب دوم محرمه... یواش یواش کاروان ابی عبدالله به کربلا نزدیک میشه! روز دوم محرم، وقتی کاروان به سرزمین کربلا رسیدن ابی عبدالله فرمود: نام این سرزمین چیه؟ عرضه داشتند آقا.. به این سرزمین قاضریه میگن؛ آقا فرمود: آیا این سرزمین نام دیگه ای هم داره یا نه؟ بله آقا جان، به این سرزمین نینوا هم میگن؛ یکی یکی اسم ها رو گفتند اما ابی عبدالله هنوز به اسمی که میخواد نرسیده! حضرت فرمودند آیا نام دیگه ای هم داره یا نه؟ آقا.. به این سرزمین، کربلا هم میگن... تا نام کربلا رو شنید صدا زد: اللَّهُمَّ إِنِّي أَعُوذُ بِكَ مِنَ الْكَرْبِ وَ الْبَلَاءِ (خدایا به تو پناه میبرم از اندوه و بلا) اینجا همون سرزمینیه که جدم رسول خدا بهم خبر داده بود! از مرکبهاتون پیاده بشید همینجا منزلگه ماست؛ اینجا همون جاییکه خون ما رو میریزند... اینجا محل دفن ماست! ━━━◈❖✿❖◈━━━🖤━━━◈❖✿❖◈━━━ 🇮🇷 معاونت فرهنگ‌سازی بسیج دانشجویی دانشگاه علوم پزشکی یاسوج
📆 | فرهنگ بر مدار انقلاب اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ 🖤 🏴 ماه محرم برای هر مسلمانی یک ماه متفاوت است، برای سبک شدن، برای خودشناسی، برای دوری از دنیادوستی و خیلی چیزهای سطحی دیگر.... یک فرصت بی نظیر برای درک کلمه “آزادی” . یک فرصت بی نظیر برای فهمیدن “شرافت” برای فهمیدن “اسلام” برای فهمیدن “نماز” و مهم تر از همه برای فهمیدن “امام حسین”... گاهی تن آدمی با نوشتن اسم “حسین” به لرزه می افتد. آری راه حسین، کوتاهترین راه رسیدن به بهشت است. ⚫️ کتاب حماسه حسینی ◾️ حسین را بهتر بشناسیم و بهتر بشناسانیم؛ همانگونه که باید شمرهای زمانه را نیز بشناسیم.. حماسه‌ی حسینی، یکی از مهم‌ترین آثار استاد شهید، آیت الله مرتضی مطهری است که درباره‌ی وقایع عاشورا و کربلا نوشته شده و فهم عمیق‌تری از فلسفه‌ی قیام امام حسین (ع) را به مخاطب خود هدیه می دهد. 🔰 شهید مطهری در این کتاب می‌گوید: از نظر من کلید شخصیت حسین حماسه است، شور است، عظمت است، صلابت است، شدت است، ایستادگی است، حق‌پرستی است. 🇮🇷 معاونت فرهنگ‌سازی بسیج دانشجویی دانشگاه علوم پزشکی یاسوج
🤔 | ارگونومی در محیط کار 📄در تعاریف علمی "ارگونومی" علم تطبیق شرایط کاری و زندگی با توانایی ها و محدودیت های انسان ها بیان شده است. ریسک فاکتورهای ارگونومی محیط، تهدیدی جدی برای انسان ها در محل زندگی و کار آن ها میباشد. شیوع اختلالات اسکلتی عضلانی، افت کارایی ذهنی، افزایش خطای انسانی ،استرس شغلی و مشکلات روانی اجتماعی از جمله پیامدهای ارگونومیکی میباشد؛همچنین مشکلات مربوط به ارگونومی محیط کار مثل نشستن طولانی مدت، می‌تواند باعث کاهش بهره‌وری، افزایش غیبت، افزایش هزینه‌های پزشکی و غیره شود و یاطراحی نامناسب محل کار می‌تواند باعث افزایش خستگی، نارضایتی، کاهش بهره‌وری و صدمه به کارمندان شود . بنابراین امروزه لزوم توجه به اصول و قوانین ارگونومی بیش از پیش احساس می شود. برخی از مهم‌ترین مزایای ارگونومی در محیط کار عبارتند از: 🔸جلوگیری از آسیب‌ها و صدمات محل کار 🔸افزایش سطح تمرکز و بهره‌وری 🔸افزایش کیفیت خروجی کار 🔸افزایش مشارکت کارکنان 🔸کاهش غیبت و جابجایی کارکنان 🔸مدیریت و کاهش هزینه‌های مراقبت‌های پزشکی 🔸ایجاد امنیت بیشتر در محیط کار 🔰روش هایی برای بهبود ارگونومی در محیط کار 1⃣حفظ وضعیت بدنی مناسب وضعیت بدنی نامطلوب را بشناسید وهمیشه به خودتان یادآوری کنید که باید صاف بنشینید وستون فقرات تان را در وضعیت مناسبی نگه دارید و !حتما به پشتی صندلی تکیه دهید! 2⃣ مراقبت از چشم ها و رعایت قانون ۲۰_۲۰_۲۰ در اغلب مشاغل، خیره شدن به صفحه نمایش کامپیوتر برای ساعات طولانی اجتناب ناپذیر است و این موضوع باعث خستگی چشم و آسیب‌های ناشی از آن می‌شود. فشار بر روی چشم‌ها می‌تواند باعث استرس، سردرد و کاهش بهره‌وری شود. برای کاهش فشار روی چشم‌ها، مانیتور خود را در فاصله مناسبی از خود قرار داده و توجه داشته باشید که صفحه آن هم‌سطح چشمانتان باشد. بالاتر یا پایین‌تر بودن صفحه نمایش نسبت به چشم‌ها، می‌تواند باعث افزایش فشار و خستگی چشم شود. قانون ۲۰ _۲۰_۲۰ : براساس این قانون هر ۲۰ دقیقه به شیء یا نقطه ای که در فاصله ۲۰ فوتی(۶متری) قرار دارد به مدت ۲۰ ثانیه نگاه کنید. 3⃣استفاده از زیرپایی اگر میز و صندلی شما امکان تنظیم ارتفاع نداشته و کمی بلند هستند، حتما از زیرپایی استفاده کنید. با این کار فشار روی پاهای شما کاهش یافته و مانع بروز دردهای عضلانی در پاها می‌شود. 4⃣انجام حرکات کششی بهتر است زمان‌هایی در طول روز از روی صندلی بلند شوید و حرکات کششی انجام دهید. کشش عضلات می‌تواند باعث بهبود قدرت عضلانی، تعادل و همچنین هماهنگی بدن شود. همچنین، انجام حرکات کششی، انرژی و گردش خون را افزایش داده و خطر بروز آسیب‌های عضلانی را کاهش می‌دهد. 5⃣استراحت استراحت در محل کار تاثیر زیادی در کاهش استرس دارد. حتی یک استراحت کوتاه 5 دقیقه‌ای می‌تواند به کاهش خستگی و جلوگیری از مشکلات عضلانی کمک کند. علاوه بر این، داشتن استراحت کافی می‌تواند منجر به افزایش انگیزه و بهره‌وری بشود. 🧐 ━━━◈❖✿❖◈━━━━━━◈❖✿❖◈━━━ 🔸️صفحه توییتر: https://twitter.com/basij_yums?s=09 🔸گروه واتساپ: https://chat.whatsapp.com/KPNiB7UW6V49GIcbpbD8uf 🔸کانال‌های اطلاع‌رسانی: eitaa.ir/yums_basij ble.ir/basij_yums t.me/basij_yums 🔸صفحه اینستاگرام: instagram.com/mehshekan 🇮🇷معاونت علمی،فناوری و نوآوری بسیج دانشجویی دانشگاه علوم پزشکی یاسوج
7.88M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🏴 | شب سوم 🥀 مگه نگفتی بر میگردم 🥀 بیا میخوام دورت بگردم 🥀 عمه رو خیلی خسته کردم... اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَبا عَبْدِ اللهِ وَعَلَی الْاَرْواحِ الَّتی حَلَّتْ بِفِنائِکَ ، عَلَیْکَ مِنّی سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَبَقِیَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ ◾️اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْن ◾️وَ عَلی عَلَیِ بْن الْحُسَین ◾️وَ عَلی اَوْلادِ الْحْسَیْن ◾️وَ عَلی اَصحابِ الْحُسَین ━━━◈❖✿❖◈━━━🖤━━━◈❖✿❖◈━━━ 🇮🇷 معاونت فرهنگ‌سازی بسیج دانشجویی دانشگاه علوم پزشکی یاسوج
🕯 | خانوم سه ساله 🧸 بابا! شب شد من بغل کی بخوابم؟ 🍂 گوشه‌ی خرابه، نیمه های شب بی بی رقیه شروع کرد به گریه کردن؛ هی بهونه بابا میگیره، میگه عمه جان زینب من بابامو میخام عمه جان، بابام کجاست؟ زینب اومد کنار دختر نشست و صدا زد: عمه جان انقده بی تابی نکن، عمه جان بابات رفته سفر برمیگرده انقدر گریه نکن.. هرکاری کرد این دختر بچه آروم نشد! اهل خرابه از خواب بیدار شدند با صدای گریه خانم رقیه همه به گریه افتادن؛ صدای ناله اهل خرابه بلند شد. خبر به کاخ یزید معلون رسید. صدا زد چه خبر شده؟ گفتن دختر ابی عبدالله گوشه خرابه هی بهونه بابا می گیره. نا نجیب صدا زد: خوب ببرید سر بریده باباش حسین رو براش! امان از اون لحظه ای که سر مقدس ابی عبدالله رو آوردن داخل خرابه؛ گذاشتند جلو دختر بچه تا نگاهش به سر بابا افتاد، صدا زد بابای خوبم، کجا بودی؟ يا أبَتاهُ، مَنْ ذَا الَّذي خَضَبكَ بِدِمائكَ! بابا... کی تو رو به خونت خضاب کرده! بابای خوبم... کی رگهای گردنت رو بریده! بابا بگو ببینم... کی منو تو بچگی یتیم کرد! هی دست رو صورت بابا میکشه، هی نوازش میکنه، گریه میکنه... صدا زد بابا! نبودی ببینی بعد از تو چی به سرمون اوردن بابا؛ خیمه هامون رو آتیش زدند...بابا دستهامون رو بستند...بابا طناب به گردنمون انداختند...بابا ما رو شهر به شهر به شهر گردوندند! بابا... نبودی ببینی از کربلا تا شام چقدر به ما تازیانه زدند! ببین صورتم کبود شده! بابا دیگه طاقت ندارم؛ دیگه تنهام نزار... منم با خودت با خودت ببر بابا! ━━━◈❖✿❖◈━━━🖤━━━◈❖✿❖◈━━━ 🇮🇷 معاونت فرهنگ‌سازی بسیج دانشجویی دانشگاه علوم پزشکی یاسوج
8.64M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🏴 | شب چهارم 🥀 رو سفیدم میکنند و فخر مادر میشوند 🥀 نوجوان هایم سپر های برادر میشوند اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَبا عَبْدِ اللهِ وَعَلَی الْاَرْواحِ الَّتی حَلَّتْ بِفِنائِکَ ، عَلَیْکَ مِنّی سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَبَقِیَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ ◾️اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْن ◾️وَ عَلی عَلَیِ بْن الْحُسَین ◾️وَ عَلی اَوْلادِ الْحْسَیْن ◾️وَ عَلی اَصحابِ الْحُسَین ━━━◈❖✿❖◈━━━🖤━━━◈❖✿❖◈━━━ 🇮🇷 معاونت فرهنگ‌سازی بسیج دانشجویی دانشگاه علوم پزشکی یاسوج
🕯 | محمد و عون بن عبدالله 🖤 بیا دو تا پسرم را خودم فدات کنم... 🖤 که دشمن تو نگوید جگر نداشته ام! ◾️ نوجوان بودند! ..بچه ها رو تو خیمه لباس نو به تنشون کرد، چشماشون رو سرمه کشید، به موهاشون شانه زد، به بدن هاشون عطر کشید و فرمود: حالا برید پهلو دایی تون، به دست و پاش بیوفتید، اجازه ی میدون بگیرید؛ مادر یادتون باشه اگه دایی قبول نکرد، یادتون نره دایی رو به چادر مادرم قسم بدید! خانوم زینب دستاشون رو گرفت، آوردشون جلوی خیمه آقا سید الشهداء به بچه ها فرمود: من تو نمیام؛ شما برید از دایی تون اجازه بگیرید، من اینجا وایستادم! خود زینب بیرون ایستاده؛ هی میگه خدایا، نکنه من سهمی نداشته باشم... بچه ها رفتند تو و برگشتند، بی بی زینب دید خرابند! چی شد مادر؟! سرشون رو انداختند پایین؛ گفتند: مادر دایی راضی نمیشه. راضی نمیشه! چطور؟ دست بچه ها رو گرفت اومد تو خیمه ی ابی عبدالله؛ صدا زد: من و تو یه قرارایی با هم داشتیم، چه طور وقتی نوبت اکبر میشه فوری میگی برو، وقتی نوبت قاسم میشه سخت راضی میشی، حالا که نوبت من شده نه تو کار میاری! باشه حسین... نمی دونید چقدر حسین گریه کرد. آخه بچهای زینب قدوبالایی نداشتن، زره برتن نداشتن؛ وقتی میخواست شمشیر رو به کمر بچه ها ببنده دید شمشیر به زمین کشیده میشه... ◾️ ابتدا محمد بن عبدالله به میدان آمد و این رجز را سر داد: به خداوند شکایت می‌کنم از دشمنی دشمنان، قوم ستمگری که کورکورانه به جنگ با ما برخاسته‌اند. نشانه‌های قرآنی را که محکم و مبیّن و آشکار کننده کفر و طغیان است را ترک کردند. پس از او، برادرش عون بن عبدالله راهی نبرد شد و خود را اینگونه معرفی کرد: اگر مرا نمی‌شناسید من نوه جعفر طیار هستم که از سر صدق به شهادت رسید... و پس از نبردی نمایان، به شهادت رسیدند. ━━━◈❖✿❖◈━━━🖤━━━◈❖✿❖◈━━━ 🇮🇷 معاونت فرهنگ‌سازی بسیج دانشجویی دانشگاه علوم پزشکی یاسوج
6.15M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🏴 | شب پنجم 🥀 گرد و خاکی شده آنجا و عمو پیدا نیست! 🥀 من دلم مثل تو عمه بخدا دریا نیست... اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَبا عَبْدِ اللهِ وَعَلَی الْاَرْواحِ الَّتی حَلَّتْ بِفِنائِکَ ، عَلَیْکَ مِنّی سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَبَقِیَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ ◾️اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْن ◾️وَ عَلی عَلَیِ بْن الْحُسَین ◾️وَ عَلی اَوْلادِ الْحْسَیْن ◾️وَ عَلی اَصحابِ الْحُسَین ━━━◈❖✿❖◈━━━🖤━━━◈❖✿❖◈━━━ 🇮🇷 معاونت فرهنگ‌سازی بسیج دانشجویی دانشگاه علوم پزشکی یاسوج
🕯 | یادگار برادر 🍂 اکبرت نیست ولی غیرت من مانده هنوز... ◾️ امام حسن رو غم کوچه پیرش کرد؛ آقازاده اش عبدالله هم همین رو می‌گفت! من دیگه تحمل ندارم مثل بابام که پیر شد غربت عموم رو ببینم... وقتی عبدالله وداع عمو جانش رو با اهل خیام دید، خیلی بی‌قرار شد؛ صدای التماس زدن‌ها رو می‌شنید. ابی عبدالله اومد راه بیفته دیدن عبدالله پشت امام راه افتاد؛ ابی عبدالله صدا زد خواهر بیا عبدالله رو نگه دار‌.. از اون طرف تو گودال آقا را احاطه کرده بودند، شمر تحریک می‌کرد: هرچی می‌تونید حسین رو بزنید! عبدالله داره از دور نگاه می‌کنه؛ ابی عبدالله هی نیزه رو می‌گیره میاد بالا می‌افته... حسین دیگه توان ایستادن هم نداشت... این نامردها دورش رو احاطه کرده بودن، عبدالله تا دید نتونست تحمل کنه، دستش رو از دست عمه کشید دوید به سمت عمو! چطور جمعیت رو شکافت من نمی‌دونم؛ خودش رو رسوند به عمو... دید بَحر ابن کَعب شمشیر رو بالا آوُرد تا به آقا بزنه؛ صدا زد: وای بر تو می‌خواهی عموی مرا بکشی؟ دستش رو آورد شمشیر به بازوش خورد، به استخوان رسید! بچه صدا زد عمو رو، گفت: یا اُماه... من نمی‌دونم مادر خودش رو گفت، یا مادر بازو شکسته رو... (اسم بحر ابن کعب ملعون رو آوردم، نوشتن: یه جا اونجا حاضر شد، جای دیگه ای لباس آقا را غارت کرد...) سخت ابی عبدالله، عبدالله را در آغوش می‌کشید، تو کربلا دست عبدالله که قطع شد، بوی حسن کربلا رو گرفت، گویا امام حسن رو بغل کرده بود... ━━━◈❖✿❖◈━━━🖤━━━◈❖✿❖◈━━━ 🇮🇷 معاونت فرهنگ‌سازی بسیج دانشجویی دانشگاه علوم پزشکی یاسوج