#جیک_جیکستان
فعلا پایگاه بسیجش ردیف شد
یه هل دیگه بدید حسینیه هم میشه
@zane_ruz
ارتباط با ادمین:
@zaneruz97
#داستان
چاشنی بهشتی
کیمیا یحییفر
پرتو های کم فروغ خورشید از لابلای ابرهای متراکم و سیاه راهی به بیرون پیدامی کردند و نوید یک صبح با طراوت را پس از شبی پر بارانمی دادند. در آن تاریک و روشنی، دستم را از زیر پتو بیرون آوردم تا قبل از اینکه زنگ ساعت بلند شود آن را خاموش کنم. نیم خیز شدم و چشمانم را تنگ کردم تا با دیدن صفحه ی گوشی مطمئن شوم شش و نیم صبح است. در آن هوای ملس از زیر پتو بیرون آمدم و با دیدن همسرم که زیر کپه ای از پتو چمباتمه زده، در دلم گفتم مادر بودن هم واقعا سخت است. این دومین پاییزی بود که روشنا به مدرسه می رفت و دیگر برای خودش یک خانم کلاس دو می شده بود. به آرا می زیر کتری را روشن کردم و با باز کردن در یخچال سوزی در صورتم پیچید. چنگی زدم و آنچه را که می خواستم سریع برداشتم تا در یخچال را زودتر ببندم. غذا ها را روی پیشخوان گذاشتم و نفس عمیقی کشیدم...
@zane_ruz
ارتباط با ادمین:
@zaneruz97
به نام خداوند روزی دهنده...
❣اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم❣
🌻🌿همراهان گرامی کانال زن روز، سلام! صبح سهشنبه سرد پاییزیتون به خیر و پر برکت.🌿🌻
«وَلَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِنَ الْأَمْوَالِ وَالْأَنْفُسِ وَالثَّمَرَاتِ ۗ وَبَشِّرِ الصَّابِرِينَ. قطعاً همه شما را با چیزی از ترس، گرسنگی، و کاهش در مالها و جانها و میوهها، آزمایش میکنیم؛ و بشارت ده به استقامتکنندگان!» (بقره، آیه ۱۵۵)
@zane_ruz
هفتهنامه زن روز
#گفتگو
روایت فتح قدس آرزوی من است (۱)
فاطمه اقوامی
اسمش از چند سال پیش گوشه ی ذهنم بود. از همان وقتی که در کابین هواپیما کنار همسر شهید رحیمی زانوانم سست و اشک هایم جاری شد و سطر به سطر با «رسول مولتان» همراه شدم. روایت زندگی اعجاب انگیز شهید یک طرف ماجرا بود و طرف دیگرش قلمی که مرا دنبال خود می کشاند و حس غبطه را در من به غلیان درمی آورد. سال ها بعد که خبر چاپ «مربع های قرمز» پخش شد همین که نام او را روی جلد دیدم لبخند به لبم آمد که کتاب خواندنی دیگری پیدا کردم که می توانم غرق لحظاتش شوم. «درگاه این خانه بوسیدنی است» و «همسایه های خانم جان» او هم تجربه ی شیرینی دیگر برای من رقم زد. و حالا درحالی که مشتاقانه چشم انتظار اثر جدید «زینب عرفانیان» هستم پای صحبت های او نشستم تا این نویسنده ی نسل جوان از مسیری که تا به امروز در حوزه نویسندگی طی کرده برای من و شما سخن بگوید. این گپ و گفت صمیمانه را بخوانید که مطمئنا لذت خواهید برد. در بخش اول این گفتگو میخوانیم:
🔹ورود شما به دنیای نویسندگی چگونه رقم خورد؟
🔸ورود من به دنیای نویسندگی یک داستان جالب دارد که خودم خیلی آن را دوست دارم. تا دوره ی لیسانس هنوز آدم راهش را انتخاب نکرده است و دارد راه های مختلف را از نظر می گذراند تا به یک نتیجه ای برسد. در همان دوران من کتابی خواندم به اسم «شوکران» از مجموعه روایت های مؤسسه روایت فتح. این کتاب زندگی نامه شهید «منوچهر مدق» به روایت همسرش بود. در طول خواندن این کتاب بارها روی جلد را نگاه کردم تا مطمئن شوم چیزی که می خوانم واقعیت است. با خودم می گفتم این روایت شبیه قصه هاست و نمی تواند واقعیت داشته باشد. هر بار روی جلد را نگاه می کردم و می دیدم نوشته زندگی نامه شهید منوچهر مدق. ما یک اصطلاحی داریم می گوییم اگر می خواهی در نوشتن به هنرجویت تذکری بدهی و به او ضربه ای وارد سازی، این ضربه باید مثل ضربه به کریستال باشد که نمی شکند اما صدای خیلی قشنگی می دهد. با خواندن کتاب شهید مدق این ضربه به من خورد و آن صدا درون من پیچید. با خودم گفتم ما با این افراد روی یک خاک و زیر یک آسمان داریم زندگی می کنیم و خیلی از آن ها را نمی شناسیم! چقدر توانستیم دین مان را به این افراد ادا کنیم؟ یک روزی، یک جای، یک قیامتی اگر از ما سؤال بپرسند چه جوابی برای ارائه داریم؟! این کتاب یک پنجره به روی من باز کرد که جنگ را با نگاه و صدای زنانه ببینم. من همیشه از جنگ دود، آتش و خشونت دیده بودم اما با این کتاب با آن عقبه طلایی جنگ که زن ها در آن حضور داشتند آشنا شدم. یعنی پشت یک پنجره طلایی ایستادم و به جنگ از یک زاویه ی جدید نگاه کردم. دلم می خواست دست بقیه را بگیرم و بیاورم پشت این پنجره و به آن ها بگویم شما هم ببینید. آیا تا به حال صدای زنانه جنگ را شنیده بودید؟ از همین جا کم کم تصمیم گرفتم به حوزه ی نویسندگی وارد شوم. یاد گرفتم و نوشتم، خواندم و نوشتم و پله پله جلو آمدم. با هر قدم این راه خودش را بیشتر به من نشان داد و با افتخار شدم نویسنده ی شهدا.
@zane_ruz
ارتباط با ادمین:
@zaneruz97
#منبرک
الگوگیری جوانان
آیت الله حائری شیرازی
ملانصرالدین بیکار نشسته بود. یک سوزن جوالدوز دستش بود. این سوزن جوالدوز را زد به پای خودش. گفت خدایاااا! این چه دردی بود به من دادی؟! ما هم همینطوریم. تو هنرمند درست نمیکنی، آنها درست میکنند و [دل] بچۀ تو را میبرند! بعد میگویی خدایا این چه دردی بود به من دادی؟! خب، خدا داد؟! خودت کردی! الان تمام عالَم با شبکۀ اینترنت، تولیدات هنریشان را نشان میدهند و روی اخلاق و رفتار و منش و گفتار و همه چیز مردم اثر میگذارد. شما نگاه کنید، پیراهنهایی که مردم تنشان میکنند، عکس هنرپیشهها روی آن است، عکس فوتبالیستها روی آن است. خب، شما هم باید هنرمند داشته باشید، شما هم باید فوتبالیست داشته باشید. یک گلزنِ [درجه یک] درست کن که عکسش روی پیراهن آمریکاییها بیفتد. لازم است تو یک الگویی برای جوانها داشته باشی که به جای اینکه عکس رونالدو را در سینهشان بزنند، عکس بچههای خودمان را بزنند. به جای اینکه از یک بینمازی تعریف کنند، از یک نمازخوانی تعریف کنند و بگویند آقا! این گل زن، نماز اول وقتش ترک نمیشود. میدانید چه تعداد نمازخوان میشوند بواسطۀ اینکه یک نمازخوان، گلزن خوبی بشود؟
@zane_ruz
ارتباط با ادمین:
@zaneruz97
هفتهنامه زن روز
#پزشکی
انسولینهای نسل جدید یک بار در روز تزریق میشوند
به گزارش خبرگزاری مهر، سیدمحسن خوش نیت، فوق تخصص غدد و متابولیسم گفت: «از جمله مهم ترین مزایای انسولین های نسل جدید این است که در روز یکبار تزریق می شوند و در موارد خیلی کم روزی دو بار تزریق می شوند، در صورتی که انسولین نسل قدیم باید چند بار در روز و در یک ساعت خاص تزریق شود.»
وی ادامه داد: «انسولین نسل جدید شامل ۷۰ درصد انسولین بسیار طولانی اثر که اثر آن حدود ۴۰ ساعت در بدن ماندگاری دارد و ۳۰ درصد انسولین سریع الاثر است که وجود همین ترکیب سبب می شود فرد مبتلا به دیابت کنترل هم زمان قند ناشتا و بعد از غذا را با حداقل اُفت قندخون تجربه کند و در عین حال نوسانات قندخون کمتری را دارا باشد.»
خوش نیت نیکو افزود: «همچنین ترکیب این دو داروی اثرگذار در یک محصول، امکان تجویز یکبار در روز این دارو را فراهم کرده که نسبت به مصرف جداگانه اجزا، صرفه ی اقتصادی بیشتری برای بیمار به همراه دارد.» این فوق تخصص غدد و متابولیسم ادامه داد: «از دیگر مزایای انسولین های نسل جدید این است که می توان ساعات مختلف روز از آن ها استفاده کرد. به طور مثال اگر فرد در وعده ناهار غذای پرکالری مصرف کرد می تواند انسولین را ظهر استفاده کند و اگر شب غذای پرکالری مصرف کرد تزریق انسولین را به شب موکول می کند.»
وی گفت: «انسولین های نسل جدید که در داخل کشور تولید می شوند و امکان برخورداری از مزایای آن با قیمت مناسب فراهم است و امیدواریم تحت پوشش بیمه نیز قرار بگیرد تا مردم با قیمت بسیار مناسب تری به آن دسترسی یابند.»
@zane_ruz
ارتباط با ادمین:
@zaneruz97
#یار_مهربان
معرفی کتاب «پاستیلهای بنفش» نوشته کارترین اپلگیت
ماه منیر داستانپور
جکسون اهل خیال پردازی نیست. اصلا و ابدا! این را خودش بارها و بارها می گوید. اما وقتی عرصه به او تنگ می شود؛ یکباره کرنشا که برای خودش یک پا موجود خیالی و عجیب و غریب است؛ سروکله اش پیدا می شود. خب، بالأخره او هم باید کسی را داشته باشد که افکار منفی اش را با وی در میان بگذارد. فکرهایی مربوط به اوضاع و شرایط خانواده که بدجور تنگ دست شده اند. آن قدر که خانه شان را از دست داده اند و مجبورند در ماشین بخوابند. شاید بابا دوباره بتواند کاری پیدا کند ولی تا آن موقع باید با نان بخور و نمیری که مادر از کار در رستوران در می آورد بسازند.
کاترین اپلگیت توانست برای کتاب کرنشا و پاستیل های بنفش مدال نیوبری را کسب کند. کتابی که توانست در میان نوجوانان و حتی بزرگ سالان محبوبیت شگفت انگیزی به دست آورد. در بخشی از این کتاب می خوانیم:
«دقیق به خاطر ندارم که وقتی با کرنشا روبرو شدم، چه حسی به او داشتم. زمان زیادی از آن روز می گذرد. چیزهای زیادی از دوران کودکی ام را فراموش کرده ام. به دنیا آمدنم، راه رفتنم یا حتی پوشک کردنم را. البته این چیزها در حافظه ی هیچ کس نمی ماند. ولی فقط به یک چیز فکر می کنم: «داشتن دوستی که به اندازه ی خودم از پاستیل های بنفش خوشش میاد، چقدر خوبه!»
@zane_ruz
ارتباط با ادمین:
@zaneruz97
هفتهنامه زن روز
#گفتگو
روایت فتح قدس آرزوی من است (۲)
فاطمه اقوامی
🔹نوبتی هم باشد نوبت مادر شهیدان خالقی پور است. فکر می کنم شما با کتاب «درگاه این خانه بوسیدنی است»، به آن نگاهی که در ابتدای راه به دنبالش بودید یعنی نگاه به جنگ از چشم یک زن، رسیدید.
🔸بله، از چشم یک زن و یک مادر. حاج خانم را حاج حسین یکتا به من معرفی کردند. ایشان با حاج خانم در روند کمک رسانی به زلزله زدگان کرمانشاه آشنا شده و چند ساعتی صحبت کرده بودند و بعد هم سری به منزل ایشان زده بودند. به من گفتند مادری شهیدی دیدم که با هر چه مادر شهید تا الان دیدی، فرق دارد. تو یک بار او را ببین نخواستی هم خاطراتش را ننویس. یک بار دیدن همان و نوشتن کتاب «درگاه این خانه بوسیدنی است» همان. علت اینکه اشک و لبخند در این کتاب همسایه ی دیوار به دیوار یکدیگر هستند این است که این روایت سرشار از مادرانگی است، سرشار از واقع نگری و جزئی نگری است. سرشار از احساساتی است که فقط یک مادر متوجه آن می شود. که خودم این مسأله را خیلی دوست داشتم. گزینه ی دوست داشتنی دیگر این کتاب مکان ضبط مصاحبه ها بود که در جای جای آن حضور پسران شهید او احساس می شد. حاج خانم در حین تعریف مثلا می گفت رسول اینجا نشسته بود، علیرضا از این در آمد داخل و فلان مطلب را گفت. حاج خانم می گفتند من اصلا خواب بچه ها را نمی بینم، آدم خواب کسی را می بیند که نیست، بچه های من حضور دارند. من با آن ها حرف می زنم. من در تمام مدت ضبط مصاحبه ها این حرف حاج خانم را با تک تک سلول هایم حس کردم. مطلب جالب دیگر این است که در این دو سال رفت و آمد، من حتی یکبار گریه حاج خانم را ندیدم. از خاطره ی شهادت دو فرزندش در آغوش هم گفت و من اشکش را ندیدم، از خاطره شهادت داوودش که عزیزکرده بود و خدا بعد از فوت چند بچه او را به آن ها هدیه داده بود گفت و اشکش را ندیدم. حاج خانم نماد مؤمن واقعی هستند که غمش در دلش است و شادی اش در صورتش. هیچ وقت نشد غمی روی دل من بگذارد. معمولا در خوانش نهایی متن به خاطر اینکه خاطرات مثل یک فیلم سینمایی به نمایش درمی آید، راوی در خاطرات تلخ حسابی بهم می ریزد. یادم می آید برای خوانش نهایی این کتاب یک نفر را با خودم همراه کردم که حواسش به حاج خانم باشد چون خودم هم به خاطر کار نمی توانم درگیر احساسات شوم. جالب اینجاست تمام مدتی که من متن را می خواندم، همراهم مثل ابر بهار اشک می ریخت اما حاج خانم آرام بودند و لبخند می زدند. آخر هم خطاب به همراه من گفتند اگر می خواهی گریه کنی نمی گذارم بخواند. ننوشتم که ناراحت شوید.
از شما دعوت میکنیم متن کامل این گفتگوی جذاب را در شماره ۲۸۴۰ مجله زن روز مطالعه فرمایید.
@zane_ruz
ارتباط با ادمین:
@zaneruz97
#مشاوره_حقوقی
🔹نحوه ی تنظیم قولنامه محضری چگونه است؟
🔸به منظور تنظیم قولنامه محضری، طرفین قرارداد می بایست پس از انجام توافقات اولیه میان خود، به صورت حضوری به یکی از دفاتر اسناد رسمی مراجعه نموده تا قولنامه محضری خود را نزد این دفاتر تنظیم و ثبت نمایند.
کارشناس: نفیسه خانی
@zane_ruz
ارتباط با ادمین:
@zaneruz97
#داستان
رستوران مریم خاتون (۴)
منیر پناهی
کارها که تمام شد؛ تابلوی رستوران را نصب کردند آن بالا که همه ی رهگذران سیر و گرسنه را به هوس غذا خوردن بیندازد. این اولین باری بود که تابلوی رستوران مریم خاتون را سر در ساختمانی می دید. بیشتر از دختربچه ای که برای اولین بار پیراهن دامن پفی پوشیده باشد و خودش را عروس سرزمین رؤیاها تصور کرده باشد؛ هیجان داشت. لبخند از لبش نمی افتاد! شاید اگر در روستایشان بود از ذوق و شوق حسابی بالا و پایین هم می پرید. برای یک لحظه هم که شده از یاد برده بود که در عرض چند دقیقه همه ی روستایشان با خاک یکسان شد. اما تا پا به آشپزخانه گذاشت و چشمش افتاد به دیگ و دیگچه و گمج که با هزار مکافات به قیمتی که می خواست و کلی پایین تر از قیمت اصلی اش از بازار خریده بود؛ اشک کاسه ی چشم هایش را پر کرد و یک دل سیر برای مادرش گریه کرد. برای مادرش که گویی گل همیشه بهار بود و هر روز خانه شان را از زندگی لبریز می کرد...
@zane_ruz
ارتباط با ادمین:
@zaneruz97
بسم الله الرحمن الرحیم...
❣اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم❣
💐🌱سلام! صبح زیبای چهارشنبهتون بهخیر. آرزو میکنیم روز خوبی در پیش داشته باشید🌱💐
«الَّذِينَ إِذَا أَصَابَتْهُمْ مُصِيبَةٌ قَالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ. أُولَٰئِكَ عَلَيْهِمْ صَلَوَاتٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَرَحْمَةٌ ۖ وَأُولَٰئِكَ هُمُ الْمُهْتَدُونَ. آنها که هر گاه مصیبتی به ایشان میرسد، میگویند: «ما از آنِ خدائیم؛ و به سوی او بازمیگردیم!» اینها، همانها هستند که الطاف و رحمت خدا شامل حالشان شده؛ و آنها هستند هدایتیافتگان!» (بقره، آیات ۱۵۶ و ۱۵۷)
@zane_ruz
هفتهنامه زن روز
#ایوان_هنر
یک تراژدی بر محور زن، زندگی، آزادی
آرش فهیم
در میان کشورهای صاحب صنعت سینما در جهان، کمتر جایی مثل ایران ۳۰ ۴۰ سال اخیر یافت می شود که این گونه محل ظهور استعدادهای زنانه در عرصه ی کارگردانی فیلم بوده باشد. نکته ی جالب این است که اغلب این زنان، سابقه ی ساخت فیلم درباره ی موضوعات به ظاهر مردانه ای چون «جنگ» و مقاومت را هم دارند. اما مقاومت دفاعی و مقدس ما، هم در برابر یورش بیگانه و هم در مواجهه با سازمان های تروریستی (از مجاهدین خلق گرفته تا داعش) با موارد مشابهش در دنیا تفاوت های زیادی دارد؛ تبلور انسان و انسانیت در میدان نبرد، یکی از این شاخص هاست. همین هم باعث شده تا تعداد قابل توجهی از زنان نویسنده و فیلم ساز، معطوف و عاشق مسائل مربوط به دفاع مقدس و مقاومت ما باشند. فیلم «سرهنگ ثریا» اولین اثر سینمایی عاج هم تجربه ای جدید در این وادی است. کار یک فیلم اولی که در چهل و یکمین جشنواره فیلم فجر، مدعی است. فیلمی که یک موقعیت هولناک انسانی و تاریخی را نمایش می دهد؛ هر چند که موضوع فیلم، سیاسی و تاریخی است، اما سرهنگ ثریا به هیچ وجه فیلمی سیاسی و پروپاگاندا نیست، بلکه ما با یک اثر هنری انسانی و عاطفی رو برو هستیم. فیلم «سرهنگ ثریا» از زاویه ای متفاوت به روایت گروهک منافقین و جنایات آن ها پرداخته است. در این فیلم برای اولین بار اردوگاه اشرف از نگاه مادر یکی از افرادی که به اصطلاح عضو این گروه تروریستی اما در واقع اسیر آن شده است به تصویر کشیده می شود. همچنین موضوع فیلم کاملا به روز است؛ مجاهدین ضدخلق و سایر گروهک هایی از این دست، سال گذشته، داعیه دار زن، زندگی و آزادی بودند. اما این فیلم نشان می دهد که یک سازمان تبلیغات چی شعارهای آشوب های سال ۱۴۰۱ در ایران، چگونه زنانی چون ثریا را داغ دار کردند و چه زندگی ها را نابود کردند و چطور آزادی را زیر پا گذاشتند. «سرهنگ ثریا» را می توان فیلمی با مضمون ضدتروریستی دانست؛ یک زن / مادر، که تبدیل به قهرمانی در تکاپوی زندگی و آزادی می شود. «سرهنگ ثریا» ماجرای واقعی زنی است که به جستجوی پسر گم شده اش راهی پادگان اشرف ـ قرارگاه سابق سازمان مجاهدین خلق در عراق ـ می شود. حتما در خبرها، تصاویر تجمع پدر و مادرهای نگران در مقابل پادگان اشرف را دیده بودید. «سرهنگ ثریا» به عمق این تجمعات رفته و بخشی از مرارت ها و شوریدگی های این افراد را با محوریت مادری به نام ثریا به تصویر کشیده است.
هر چند که «سرهنگ ثریا» فاقد فیلم نامه ای ورز یافته و لازم برای یک فیلم حدودا دو ساعته است! گویی ماجرای واقعی ثریا، با همان واقعی بودنش بازآفرینی شده است و ما در این اثر، اوج و فرودهای روایی و دراماتیک را کمتر شاهد هستیم. همچنین چون «سنگ ثریا» جنبه ی تاریخ نگارانه هم دارد، یعنی قرار است بخشی از تاریخ مقاومت و جنگ را با الهام از ماجرائی واقعی روایت کند، بنابراین باید اطلاعات بیشتری از منافقین و چرایی و چگونگی اسارت افراد در چنگال این گروه را با مخاطب، به ویژه مخاطب نوجوان که اطلاعات کمتری درباره این گروهک و جنایات آن دارد ارائه می شد.
@zane_ruz
ارتباط با ادمین:
@zaneruz97
#منبرک
توبه نمیکنیم چون خود را بد نمیدانیم!
آیتالله بهجت (ره): حوادثی که اتفاق میافتد، نتیجه کارهای ماست که بر سر ما میآید: « وَ ما أَصابَكُمْ مِنْ مُصيبَةٍ فَبِما كَسَبَتْ أَيْديكُمْ؛ هر مصیبتی به شما میرسد، بهواسطه اعمال شماست».(شوری: ۳۰) آیا نباید به فکر باشیم و از گناهان گذشته که باعث این همه بلاها و مصیبتها شده است، توبه کنیم؟ ولی ما توبه نمیکنیم، چون کارهای خود را بد نمیدانیم، و به خود و کارهای خود خوش بین هستیم! آیا در این حوادث و گرفتاریها که از هزار سال پیش به ما خبر دادهاند، نباید شرح صدر پیدا کنیم و همانطور که دستور دادهاند باشیم؟! که فرمودهاند: «تَمسکوا بِالأَمْرِ الأولِ؛ به دستور اول تمسک بجویید [و عمل کنید]» یعنی اینکه به یقینیات اعتقاد داشته باشیم و به واضحات و ضروریات دینی عمل کنیم، و در موارد شک و تردید احتیاط نماییم. و نیز در مثل این زمانه که اهل ایمان به بلاهای فراوان مبتلا هستند، چنانکه دستور دادهاند، دعای فرج را زیاد بخوانیم.
📚 در محضر بهجت، ج٢
@zane_ruz
ارتباط با ادمین:
@zaneruz97
#عطارباشی
فواید و مزیت های گیاه شاه پسند
🌿دستگاه گوارش در معرض بسیاری از مشکلات اعم از سوءهاضمه، گاز ها و نفخ شکم و یبوست قرار می گیرد که خوردن این گیاه با مشورت پزشک، باعث خلاص شدن از این مشکلات می شود.
🌿این گیاه دارویی حاوی بسیاری از مواد است که قدرت، انرژی و نشاط بدن را تقویت کرده و بی حالی و تنبلی را از بین می برد.
🌿به بهبود زخم های پوست و پاکسازی آن از میکروب هایی که منجر به عفونت می شوند، کمک می کند.
🌿اختلالات خواب را درمان می کند، زیرا حاوی مجموعه از مواد آرام بخش است که به خلاص شدن از افسردگی، اضطراب و تنش کمک می کند.
🌿کاهش احساس تنش، اضطراب و سردرد همراه با قاعدگی، گرفتگی و درد در شکم و رهایی از اختلالات قاعدگی.
🌿موجب شادابی، صافی و طراوت پوست شده و از بروز جوش، مشکلات و بیماری های پوستی جلوگیری می کند.
🌿خوردن این گیاه به تسهیل زایمان و کاهش علائم و مشکلات ناشی از آن مانند افسردگی، مشکلات رحمی و موارد دیگر کمک می کند.
🌿یک نوشیدنی مناسب و اشتهاآور برای افرادی است که از لاغری رنج می برند و می خواهند وزن بیشتری پیدا کنند.
🌿تقویت سیستم ایمنی بدن و توانایی مقابله با بیماری های مختلف و عفونت هایی که باعث بسیاری از بیماری ها می شوند، بیماری هایی که ممکن است کبد را به مشکلاتی مانند زردی یا دستگاه تنفس را به مشکلاتی مانند آسم یا بیماری های دیگر مانند مالاریا و اسهال خونی مبتلا کند.
@zane_ruz
ارتباط با ادمین:
@zaneruz97
#زیرگذرتاریخ
مجازات برای نویسنده ی یک کلمه
ناصرالدین شاه در خاطراتش از سفر به لهستان می نویسد: «در این شهر صدای یک نفر بلند نیست، کسی دشنام نمی دهد، این نظم و بی صدایی از قانون است و هر مملکتی که قانون ندارد هرج ومرج است.»
ناصرالدین شاه مدام از قانون تعریف می کرد، اما وقتی که میرزایوسف مستشارالدوله کتاب «یک کلمه» را در مورد قانون نوشت، نه تنها آن را نپذیرفت، بلکه چنان به او برخورد که دستور داد تا میرزایوسف را دستگیر و روانه ی زندان کنند. مستشارالدوله در زندان حتی اجازه ی ملاقات با سایر زندانی ها را نداشت. شکنجه گر او را با کتابش شکنجه می کرد. آن قدر کتاب «یک کلمه» را بر سر میرزایوسف کوبید که چشمانش آب آورد و کور شد و در گوشه ی زندان، در نهایت غربت و مظلومیت درگذشت.
@zane_ruz
ارتباط با ادمین:
@zaneruz97
#آموزش
دو نوع کفپوش مناسب برای خانه
✨پارکت چوبی
در ساخت کف پوش های چوبی از چوب درخت هایی چون صنوبر، کاج، بلوط و افرا استفاده می شود و مورد علاقه ی اکثر افراد است اما رطوبت و آب می توانند سبب خراب شدن این کف پوش ساختمان شوند. همچنین راه رفتن بر روی این پارکت، باعث ایجاد صدا نیز می شود.
✨کف پوش های شیشه ای
کف پوش های شیشه ای از خاص ترین انواع کف پوش ها به حساب می آید شما می توانید برای طراحی منزل خود از آن ها استفاده کنید. دقت داشته باشید که این مدل از کف پوش همانند دیگر انواع مقاومت و استحکام لازم را دارد و شما می توانید آن را در ابعاد و اندازه های گوناگون تهیه و استفاده کنید.
@zane_ruz
ارتباط با ادمین:
@zaneruz97
#مصاحبه_تخیلی
مرزبان وحی و خرد
مریم ابراهیمی شهرآباد
سعی می کنم چهره ای برای آن شخص کمونیسم در ذهنم تصور کنم که در هشت ساعت هم جواری و بحث و گفتگو با علامه، سعادتمند و موحد شد. شخصی که خودش اذعان کرد، هشت ساعت هم صحبتی با علامه یک کمونیست را الهی و یک مارکسیست را موحد کرد.
به این فکر می کنم که حقیقتا حضور بعضی ها چه آرامشی را به روح و جان انسان منتقل می کند، نور در دل تاریکی و ظلمتند، همراهند در تنهایی، امیدند در ناامیدی. من می گویم این ها گوشه ای از بهشت اند، بودن هایشان ساعت زندگی ات را از کار می اندازد و متوجه گذر زمان نمی شوی. عجیب است! حتی اگر چشمانت بسته باشد، باز هم فقط رنگ نگاه آن ها را می بینی و آرامش را در وجودشان جستجو می کنی. اینان که باشند خورشید زمستان گرم تر می تابد. آرامش می دهند و آسمانی اند. اینان به خدا رسیده اند. سفری از خلق به سوی خلق با حق را سپری کرده اند. در ذهنم بیست و چهار آبان ماه سال شصت را تصور می کنم، در چنین روزی بود که گوشه ای از بهشت، از این خانه و این شهر و این خاک، به سوی یار پرکشید. فرزانه فرهیخته و عارفی کامل، که عمر ۷۹ ساله ی خود را برای شکوفایی معارف دینی و گسترش آن در جامعه انسانی هدیه کرد. نگاهش پدرانه است. لبخند روشنی روی لبانش نقش بسته، آرامش چهره اش قلبم را روشن می کند...
@zane_ruz
ارتباط با ادمین:
@zaneruz97