هفتهنامه زن روز
#پزشکی
دوباره گرم کردن مى تواند سبب مسمومیت شود
دوباره گرم کردن برنج به آن سادگى که شما فکر مى کنید نیست. برنج یکى از غذاهایى است که اکثر اوقات به مقدار فراوان درست مى کنید و در آخر مقدارى از آن باقى مى ماند که آن را براى نهار روز بعد در یخچال مى گذارید.
برنج مانده باعث مسمومیت غذایى مى شود، اما این مسأله را اکثر مردم نمى دانند و متأسفانه گرم کردن مجدد آن بسیار رایج است.
دوباره گرم کردن برنج به آن سادگى که شما فکر مى کنید نیست. فکر مى کنید این کار مشکلى ندارد چرا که برنج همان طعم روز قبل را دارد، بر خلاف سیب زمینى سرخ شده که در صورت ماندن در یخچال طعم آن تغییر مى کند. اما اکثر مردم نمى دانند برنج مانده به شدت این قابلیت را دارد که شما را دچار مسمویت کند.
راه دیگرى براى دوباره گرم کردن برنج وجود ندارد، اما طریقه نگهدارى از برنج را بعد از اولین پختن مى توان تغییر داد. برنج نپخته داراى سلول هایى است که مى توانند به سرعت باکترى با نام باسیلوس سرئوس (Bacillus cereus) تولید کنند. باسیلوس سرئوس مى تواند باعث مسمومیت غذایى شود و این باکترى مى تواند حتى پس از پخته شدن برنج هم روى آن باقى بماند. مشکل زمانى رخ مى دهد که شما برنج را درست بعد از پختن در دماى اتاق قرار مى دهید. زمانى که برنج در دماى اتاق قرار مى گیرد، هاگ ها مى توانند رشد کرده و به باکترى تبدیل شوند و تکثیر پیدا کنند و در نتیجه خوردن این برنج در روز بعد باعث بروز مسمومیت غذایى مى شود. احتمالا متوجه شده اید که هر چه مدت طولانى ترى بعد از پختن برنج در محیط بیرون بماند، احتمال مسمویت با آن بیشتر خواهد بود. متخصصین توصیه مى کنند برنج را بعد از پختن بیشتر از یک ساعت بیرون از یخچال نگهدارى نکنید. بهتر است هر چه زودتر آن را در یخچال قرار دهید.
@zane_ruz
#منبرک
شرکت در مجالس حرام ممنوع
آیت الله ناصری
حضرت صادقعلیه السلام وارد مجلسی شدند، شخصی درخواست آب کرد و برایش شراب آوردند. حضرت تا این وضع را دید، از جا برخاست و فرمود: مجلسی که معصیت خدا در آن بشود، جای من نیست، و از مجلس بیرون آمدند. اعمال ائمه اطهار، باید سرمشق ما باشد. معصیت هایی که در مجالس می شود، تمامش حجاب های ظلمانی برای روحمان است و ما را لحظه به لحظه از خدا دور می کند. نباید در مجلسی که رضای حق در آن نیست، وارد شویم و باید این گونه مجالس را ترک کنیم. اگر عذابی در چنین مجالسی نازل شود، همه حاضران را در برمی گیرد. حتی فرموده اند: اگر در چنین مجالسی کسی در اتاقی دیگر نماز بخواند، نمازش باطل است. ماندن در چنین مجالسی که محل فساد و لهو و لعب و ساز و آواز است، حرام است. هر لحظه که بیشتر بمانی، حجاب های ظلمانی بیشتر روحت را می گیرد و از خدا دورتر می شوی، حتی اگر در آن ذکر بگویی.
@zane_ruz
هفتهنامه زن روز
#گزارش (۲)
روی موج یک کلاغ، چهل کلاغ
فاطمه اقوامی
شاید جهان تصور می کرد با گسترش وسایل ارتباط جمعی، بشر موثق تر از گذشته جلو خواهد رفت و با اطلاع دقیق و سریع از اخبار و اطلاعات راه بر شایعات بسته می شود اما به راستی این اتفاق نیفتاد و امروز فضای مجازی بهترین بستر برای رشد و پرورش شایعات را فراهم آورده است. روزی نیست که ما در گروه های مجازی خود با انواع و اقسام شایعات مواجه نشویم. حجم این اخبار و اطلاعات آن قدر زیاد و گسترده و گیج کننده است که حتی برخی افراد با داشتن سواد رسانه ای هم در دام می افتند و به عنوان یک عضو از زنجیره شایعه عمل کرده و دست به انتشار آن ها می زنند.
یکی از ویژگی های فضای مجازی که باعث می شود زمینه نشر شایعات به خوبی فراهم شود ویژگی شبکه ای و چند وجهی بودن این فضاست. در نتیجه وقتی خبری در این محیط پخش می شود راه های خروج بسیاری دارد. وقتی یک شایعه در یک گروه منتشر می شود همه اعضای گروه می توانند آن را برای دیگرانی ارسال کنند، و آن ها نیز هر کدام برای افراد دیگری و یک دفعه به جایی می رسیم که می بینیم کل کشور از این شایعه خبردار شده اند. دقیقا مثل یک بازی دومینو که مهره ها همین طور حرکت خود را به مهره دیگر انتقال می دهند و زنجیره بین آن ها قطع نمی شود تا این که همه مهره ها به زمین افتاده باشند. از طرفی هر فرد در فضای مجازی مانند یک رسانه عمل می کند و می تواند به تولید محتوای دلخواه خود بپردازد و از آن جا که امکان پنهان شدن پشت یک هویت جعلی و فیک هم در این محیط برای او فراهم است مسئولیتی بر دوش خود احساس نمی کند و راحت می تواند به نشر اکاذیب خود یا انتشار شایعات از پیش ساخته شده بپردازد. در سوی دیگر ماجرا افراد مشهور هم می توانند با سوءاستفاده از شهرت خود، از فضای ارتباطی بین خود و مخاطبان انبوهشان بهره برده و با انگیزه های مختلف سیاسی، اجتماعی، اقتصادی به انتشار یک شایعه دامن بزنند. نمونه هایی از این دست زیادند درست مثل همان کاری که مهناز افشار در قضیه آن طلبه همدانی انجام داد و با انتشار شایعه ای زمینه قتل او را فراهم کرد یا تبلیغ یک داروی فیک و جعلی برای کرونا توسط بهنوش بختیاری. خلاصه فضای مجازی یک دنیای بی سر و ته است که مرزی نمی شناسد و سرعت و جذابیتش در انتشار اخبار زمینه خوبی برای شیوع شایعه فراهم می آورد.
متن کامل گزارش این هفته را میتوانید در مجله زن روز بخوانید.
@zane_ruz
#سرگرمی
فلفل در جوراب!
طبعیت گرم برخى از میوه ها و سبزیجات در روزهاى سرد سال به افرادى که طبع سرد دارند کمک مى کند تا با شرایط روزهاى سرد کنار بیایند. اما گاهى افراد مختلف به جاى خوردن این سبزیجات از آن ها استفاده دیگرى مى کردند. جالب است بدانید که در 100 سال اول ورود فلفل قرمز به ژاپن، مردم به جاى خوردن آن، فلفل ها را در جوراب خود قرار مى دادند تا در زمستان ها انگشت هاى پایشان گرم بماند!
@zane_ruz
هفتهنامه زن روز
#ینگه_دنیا
آشنایی با جناب گوجی بری
حالا که بحث داروهای سنتی چینی داغ هست، بگذارید به شما «گوجی بری» را معرفی کنم که لقب «سوپرمیوه» را یدک می کشد! این میوه، بومی بخش های شمالی کشور چین است و تلفظ چینی آن در حقیقت «گُُوچی» است. قدمت آن هم در طب سنتی چینی به بیش از دوهزار سال می رسد. چینی ها آن را در غذاهای مختلف یا به صورت دمنوش استفاده می کردند. از نظر ظاهری شبیه ذغال اخته هست. روی بوته کمی شبیه فلفل های زینتی هم می شود. ولی گیاه آن از خانواده گوجه و بادمجان سانان هست. هر چند که تو انگلیسی به آن می گویند «توت گوجی» البته اسامی دیگه ای مثل «وولف بری» یا «لیسی بری» هم دارد. بیست سال کمتر هست که توجه دنیا بهش جلب شده و به خصوص توی غرب به شدت محبوب شده است. طبق منابع طب سنتی، خواص گوجی شامل تقویت سیستم ایمنی، بهبود روشنایی چشم، پاکسازی کلیه و کبد، تصفیه خون و تقویت قوای جنسی هست. از نظر طبع هم خنثی حساب می شود. مطالعات جدید روی این میوه نشان می دهد که سرشار از آنتی اکسیدان، ویتامین ها و فیبر هست به همین خاطر خواص قوی ضد سرطانی و همچنین تقویت سیستم ایمنی بدن دارد.
🔸طرز تهیه دمنوش گوجی بری
این میوه را به صورت تازه خیلی سخت می شود حتی در چین گیر آورد. ولی به وفور به صورت خشک شده پیدا می شود. خشک شده آن تقریبا شبیه کشمش هست ولی از نظر مزه خیلی ضعیف تر و بی مزه تر هست و فقط کمی ته مزه شیرین دارد. میوه خشک شده را می شود خالی خورد و یا قاطی آجیل کرد. متداول تر از همه به صورت دمنوش و چای هست. کافی است پنج یا شش تا از آن را در یک لیوان آب جوش بیندازید و ده دقیقه صبر کنید. دمنوش شما حاضر هست. البته اغلب چینی ها آن را همراه عناب و یا زنجبیل تازه دم می کنند که خیلی خوشمزه تر می شود.
🔹گوجی بری در ایران
این گیاه چندسالی می شود که وارد ایران شده و در مناطق شمالی کشت می شود. به عطاری ها اگر سر بزنید می توانید میوه خشک آن را تهیه کنید. البته گول تبلیغات پیج ها و عطاری ها را نخورید که می گویند «قوی ترین چربی سوز» هست و یا درمان قطعی فشار خون! هیچ تحقیق علمی تأیید شده ای برایش وجود ندارد. شما فقط آن را به عنوان یک تنوع در رژیم غذایی که خیلی هم مفید و سالم هست در نظر بگیرید و مصرف کنید. البته اگر داروهای دیابت یا قلبی عروقی مصرف می کنید کمی در مصرف این میوه احتیاط کنید. ترکیبات داخل آن ممکن است باعث تداخل دارویی شود. برای مصرف مداوم بهتر است که با پزشک خودتان مشورت کنید.
@zane_ruz
#داستان
سرخ به رنگ خون
ماه منیر داستانپور
یک بار دیگر به الهه شیوا سجده کرد و بلند شد که برود. باورش نمی شد می خواستند چماق به دست بیفتند به جان مسلمانان. کاهن گفته بود این کار نشانه محبت شیوا به آن هاست. چطور می توانست بپذیرد که این مرگ دردناک هدیه ای از جانب الهه به آن ها باشد؟ برای بار آخر به شیوا تعظیم کرد. به دست طبل دارش نگاه کرد که بارها به ضرب آهنگش رقصیده و به نیزه سه شاخش چشم دوخت که نماد آفرینش، مرگ و نگهداری بود. دست های قدرتمند شیوا چرا باید طالب مرگ آن آدم های بی آزار می بود؟!
با خود اندیشید یعنی باید سال ها دوستیش با مصطفی را فراموش کرده و چماقش را بر سر او فرود می آورد؟ مصطفی که سال ها برادرانه از او حمایت کرده و هرجا نیاز داشت دستش را گرفته بود؟!...
ادامه این داستان زیبا را میتوانید در کانال زن روز بخوانید.
@zane_ruz
بسم الله الرحمن الرحیم...
✨ اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجّل فرجهم✨
خدایا قرار ده مرا در این ماه از آمرزش جویان، و از بندگان شایسته فرمانبردار، و از اولیای مقرّبت، به رأفتت ای مهربان ترین مهربانان.
سلام!✋🌹
صبحتون بخیر، روزتون پر روزی و نورانی
امام جعفر صادق علیهالسلام فرمود: «پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله)، به هنگام روزه گشودن، با حلوا افطار میکرد. اگر حلوا نبود، با شکرینهای دیگر یا چند دانه خرما، و اگر آن نیز نبود، با آبِ ولرم. و میفرمود: آب، معده و کَبِد را تمیز میکند، دهان را خوشبو میکند، دندانها را محکم میسازد، چشم را قدرت میدهد و دیده را جلا میبخشد، گناهان را از انسان میشوید، رگهای برآشفته و تلخه تحریک شده را فرو مینشانَد، بلغم را از میان میبَرَد، حرارت را از معده برمیدارد، و سردرد را نیز از میان میبَرَد.»
@zane_ruz
هفتهنامه زن روز
#سبک_زندگی
شرکت ۹+۱
گلاب بانو
این طوری بود که پدر روی هر کشوری دست می گذاشت برای مهاجرت، آمار مرگ ومیر توی آن کشور چند برابر می شد. کشوری که تا دیروز درگیر هیچ بیماری یا جنگی نبوده، یک دفعه اوضاع داخلی و خارجی اش مثل شوهر عمه های من به هم می ریخت. شوهر عمه ها هر کدام، هر وقت خانه ما می آیند این طوری می شوند. هر کدام برای در امان ماندن از فروپاشی توسط چشم پدر، برنامه ای دارند. از حمل کلید و دعا گرفته تا مدفوع موش ماده و تتوی شکل عقاب! این آخری خیلی عجیب است. طرف دیده باقی سلاح های ضد چشم یا لو می روند یا گم می شوند یا جا می مانند رفته برای خودش سر و شکل درست کرده!
مادر می گوید: سر و شکلش را این طوری کرده که چشم نخورد. شوهر ها از ترس عمه ها با ما رفت و آمد می کنند وگرنه بی خیالمان می شدند و مانند یکی از کشورهای فقیر آفریقایی ارتباط با ما را به اولویت آخر قرار می دادند. اما در آن صورت هم در امان نبودند زیرا آدم دشمن را بیشتر چشم بد می زند تا دوست نزدیک را. حالا مجبورند برای جلوگیری از ضرر و زیان، رفت و آمدی بکنند. یکی از شوهر عمه ها داده پس گردنش را تتو زده اند، یک عقاب بال دار روی چین های پشت گردنش نشسته است که در پنجه هایش نشان چشم زخم دارد. مادر بزرگ تا زنده بود همیشه به شوخی می گفت: این نقاشی عقاب بیشتر شبیه یک اعلان جنگ به خاندان نادری است تا یک خالکوبی ساده! اما شوهر عمه می گفت: این فقط و فقط یک خالکوبی ساده برای قشنگی است. «عقابت مثل خودت پیر نمی شود امیر هوشنگ خان!» این یک متلک است که هر سال به سمت شوهرعمه عقاب نشان، به مناسبت پیرشدنش ، روانه می شود! امیر هوشنگ خان پیر شده، موهای سرش سپید شده و عقاب هم چنان با بال های قوی و برافراشته پر پشت و کم رنگش، خودنمایی می کند. قبلا موهای سیاه روی بدن عقاب را می پوشانده اما حالا سپید شده و ریخته و بدن لخت و کم رنگ عقاب! توی ذوق بیننده می زند! مادر می گوید: اولش فقط نشان چشم زخم بود و خبری از عقاب نبود. برای این که از چشم پدرت در امان بماند! خرافاتی بود و برای شاید یک جور نحسی یک نشانی حک کرده بود زیر خرمن موهای مشکی پشت گردنش. اما بعدا که عمه نشان را کشف کرده بوده برای رد گم کردن داده یک عقاب هم رویش انداخته اند.
متن کامل سبک زندگی این هفته را میتوانید در مجله زن روز بخوانید.
@zane_ruz
#کدبانوگری
حلوای شیر خشک
🌺 مواد لازم
آرد قنادی: ۲ پیمانه
شیر خشک: ۱ پیمانه
کره و روغن: ۱ لیوان
شکر: ۲ پیمانه
آب: یک پیمانه
هل و زعفران: به مقدار لازم
🌸طرز تهیه
ابتدا آرد را الک کرده و روغن و کره را گرم می کنیم. سپس آرد و شیر خشک را به روغن و کره اضافه کرده و هم می زنیم تا آرد رنگ کاراملی به خود بگیرد. حرارت باید ملایم باشد تا شیر خشک نسوزد. سپس آب و شکر را روی حرارت می گذاریم تا حل شود ولی نباید بجوشد. آرد که سرخ شد هل و زعفران را اضافه می کنیم. سپس شیره را به آرد اضافه می کنیم و آن قدر هم می زنیم تا مخلوط یکدست شود.
@zane_ruz
#مذهبی
فایده نماز
شهید استاد مرتضی مطهری
گاهی افراد سوال می کنند برای خدا چه فایده ای دارد که من نماز بخوانم؟ دیگری میگوید شما می گویید نماز بخوانم، نزد خدا اعلام بندگی کنم؛ مگر خدا نمی داند که من بندهاش هستم که مرتب بروم آنجا بایستم اعلام بندگی کنم، چاپلوسی کنم تا خدا یادش نرود که چنین بندهایی دارد. اگر خدا یادش برود، چنین خدایی که خدا نیست. پس عبادت کردن برای چیست؟ خیر، نماز برای این نیست که خدا یادش نرود که چنین بندهای دارد؛ نماز برای این است که بنده یادش نرود که خدایی دارد؛ نماز برای این است که ما همیشه یادمان باشد که بنده هستیم. یعنی چشم بینایی در بالای سر ما وجود دارد، در قلب ما وجود دارد، در تمام جهان وجود دارد، یادمان نرود به موجب این که بنده هستیم خلقت ما عبث نیست. بنده هستیم پس تکلیف و وظیفه داریم. پس اینکه من نماز میخوانم مرتب می گویم: الله اکبر، لا حول و لا قوة الا بالله، سبحان الله، اعلام عبودیت میکنم که من بنده هستم، برای این است که همیشه یاد خدا در دل من باشد.
@zane_ruz
#یارمهربان
معرفی کتاب خانم کارکوب
«خانم کارکوب» روایت زندگی «زهرا کارکوب»، مادر شهیدان جمال، فریدون و منصور کارکوب زاده به قلم «رضیه غبیشی» است.
در این کتاب زهرا کارکوب از دوران کودکی و نوجوانی، ازدواج، حال و هوای خود و زندگی اش در دوران انقلاب و جنگ، شهادت فرزندانش و درد و رنج هایی که متحمل شده بود و دیدارش با رهبر انقلاب می گوید. نویسنده برای تدوین این کتاب از محمدرضا، فرزند آزاده و جانبازش، حمید پسر جانباز دیگرش، دخترش رؤیا برای بخشی از خاطرات زندگی اش و از جانباز آزاده احمد پاکدامن، هم رزم منصور فرزند کوچک و مفقودش، کمک گرفته است.
@zane_ruz
#سردار_دلها
فقط برای خدا
جانباز بالای پنجاه درصد بود؛ هم حقوق جانبازی داشت، هم حق پرستاری. کارت بانکیاش را داد؛ گفت این پول رو خرج درمان جانبازهایی کنید که توانش رو ندارن. این همه سال، به موجودی کارت دست نزده بود.
@zane_ruz
#ایرانگردی
گنبد جبلیه کرمان
خیابان شهدای کرمان با گذر از چشمههای خشک شهر به منتهیالیه شرقی شهر کرمان و گنبد جبلیه میرسد. برخی از پژوهشگران قدمت این گنبد را که یکی از دیدنی های کرمان است قرن دوم قبل از میلاد مسیح تخمین زدهاند.
@zane_ruz
هفتهنامه زن روز
#ینگه_دنیا
کمک اولیاء به مربیان
به تقویم استرالیا ۱۲ می، روز مادر است!
ماه گذشته در انجمن اولیا مربیان گفته بودند که برای تعمیر سقف برخی کلاس ها حدود ۱۵۰۰ دلار پول لازم هست. وزارت آموزش برخی هزینه های آموزشی مدرسه را تأمین می کند ولی برای هزینه های اضافی (مثل برخی تعمیرات یا اضافه کردن تجهیزات...) کادر مدرسه و والدین باید فکری بکنند.
قرار شد «کیم» مادر یکی از دانش آموزان مسئولیت جمع آوری پول را به عهده بگیرد. او سال گذشته در روز مادر برای مدرسه فروشگاه یک روزه و کوچکی برپا کرده بود و با سود فروش هدایای روز مادر توانسته بود هزینه نصب کولرگازی های مدرسه را تأمین کند. من و چند نفر دیگر از اعضای انجمن هم قول همکاری دادیم. کیم از عمده فروشی ها، هدایای زیادی سفارش داد و ما در سالن اجتماعات مدرسه آن ها را چیدیم. ده تا میز گذاشتیم از قیمت یک تا ده دلار. روی هر میزی جنس های با قیمت های مشابه را قرار دادیم. نگاهی به برگه قیمت خرید اجناس انداختم و متوجه شدم تقریبا هر کالایی یک تا سه دلار بیشتر از قیمت خرید به فروش می رسد. (هر چند هنوز هم تقریبا مساوی با قیمت موجود در بازار بود!) روز سه شنبه مدرسه به والدین ایمیل زد که فردا، دانش آموزان می توانند از فروشگاه مدرسه هدیه روز مادر بخرند و توضیح داد سود این معامله برای چه مواردی مصرف می شود. روز چهارشنبه من و دوازده مادر داوطلب دیگر در سالن حاضر شدیم و هر کدام مسئولیت یک میز را بر عهده گرفتیم. (من پای دخل دو دلاری بودم.) از ۹ صبح تا ۲ عصر نوبتی هر کلاسی به همراه معلمش برای خرید به سالن آمد و تمام شاگردان این مدرسه نهصد نفری دست کم یک هدیه خریدند. (عده ای برای مادربزرگ هایشان هم خرید کردند.) حدود پنج هزار دلار سود معاف از مالیات جمع آوری شد!
@zane_ruz
بسم الله الرحمن الرحیم...
✨اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجّل فرجهم✨
همراهان گرامی کانال زن روز، سلام!✋🌹
صبحتون بخیر، طاعات و عباداتتون قبول درگاه پروردگار.
امروز با حدیثی بسیار زیبا از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در خدمتتون هستیم. حضرت میفرمایند: «به امت من در ماه رمضان پنج چیز داده شده که به امت هیچ پیغمبری پیش از من داده نشده است. اول: هرگاه شب اول ماه رمضان فرا رسد خداوند به سوی آنان نظر میکند و کسی که خدا به او نظر کرده هرگز او را عذاب نمیکند. دوم: بوی بد دهان آنان به هنگام غروب در نزد خدا خوشبوتر از بوی مشک است. سوم: ملائکه برای ایشان در شب و روز استغفار میکنند. چهارم: خداوند بلند مرتبه به بهشتِ خویش امر میکند که برای بندگان من استغفار نموده و خود را برای آنان تزئین کن. پس چه نزدیک است که سختیها و اذیتهای دنیا، آنها را [در خود فرو] ببرد و به سوی بهشت من و کرامت من بروند. پنجم: هرگاه شب آخر فرا رسد، خداوند همه آنان را میآمرزد. مردی گفت: یا رسول الله [آیا] در شب قدر [این گونه میشود؟] پیامبر صلی الله علیه و آله فرمودند: [خیر] مگر ندیدهای که کارگران هر گاه کارشان تمام شود، مزد به آنها میدهند؟»
بحار الانوار، ج96، ص367.
@zane_ruz
هفتهنامه زن روز
#نمای_نزدیک
یا رب نظر تو برنگردد
زهره معراجی
ظاهر پیاده رو شباهتی به قبل ترهایش نداشت و اثری از شور و حال رهگذرها و بازار گرمی دست فروش ها دیده نمی شد. قبلا این جا مثل کارناوال رنگ و کالا بود. ولی حالا انگار کل خیابان یخ زده بود. چهره دست فروش ها مثل حال دخلشان سرد و خالی از شور وحال شب عید بود. امیدهای ریز و درشتی در دلشان کاشته بودند تا شب سال نو جوانه بزند و نوید روزهای بهتر را بدهد، اما حالا امیدها جوانه نزده پژمرده می شد. همه این ها را می توانستی در چشم هایشان ببینی که مثل حفره های سیاه بی انتهایی، رهگذران را دنبال می کرد، شاید بخت یار می شد و کسبی جان می گرفت. قطار بلند و وامانده دست فروشان و نگاه های ناامید و آزار دهنده شان شبیه بارانی از سنگ بر سر و رویم می ریخت و حس غم و گناه را القا می کرد، رد شدن از این میانه مانند خواب هایی بود که از آن بیدار نمی شدی با دالان هایی که تمام نمی شدند و تو را به انتها نمی رساندند. با تن یخ زده به انتهای خیابان چشم دوختم و سعی کردم تا زودتر از آن معرکه عذاب آور خلاص شوم.
جایی میانه راه بودم که نسیم گرم و آرامی روحم را نوازش داد. حس خوشایندی داشت مثل روزن ته دالان، مثل وقتی که بفهمی این ها همه خوابند.
برگشتم تا ببینم این مرهم روح نواز از کجاست که یک جفت چشم سیاه و براق پاهایم را به آن پیاده روی مفلوک چسباند. شاید چهار یا پنج ساله بود. هیکل کوچک و لاغرش را بین پاهای پدر جا کرده بود و با حصار دست های گره خورده او امن ترین دژ دنیا را ساخته بود. بساط کتاب های دست دوم مرد با تمام حرف های هدایت گرانه و روشنفکر مأبانه لابلای صفحاتشان، با لباس های مندرس مرد و آغوشی که محکم پسرک را در خود گرفته بود، تضاد چندش آوری داشت.
شاید مرد هم به خاطر گرمای وجود پسرک که امید و زندگی از چشم هایش سر ریز می شد، این طور او را به خودش چسبانده بود و آرام گرفته بود و منتظر مانده بود!
یک آن به حال خوب این وجود نحیف و کوچک رشک بردم، که چطور زیر آسمان خاکستری فقر و نفیر شوم ستم، در بحبوحه جنگ های بی شمار مخملین که تیزتر از هزار خنجر سمی، هر روز به نوعی جان بی رمقمان را از هم می درد، این طور از شور زندگی می درخشد. با خودش چه داشت که می توانست این دنیای تاریک را روشن و آفتابی ببیند؟
دلگرمی چیز غریبیست در این وانفسای غربت. امید آب حیات و نوش دارویی ست در این برزخ پر محنت.
دیدم داستان بیماری و حال ناخوش امروزمان اصلا داستان جدیدی نیست. رنج، عمری به درازای عمر آدمی دارد، فقط هر بار با ظاهری متفاوت به سراغمان آمده، قرن هاست که با مرگ بارتر از خود مرگ خو کرده ایم، روحمان را کشته ایم و سال های زندگی را مردگی کرده ایم. «وَلَا تَرْكَنُوا إِلَى الَّذِينَ ظَلَمُوا فَتَمَسَّكُمُ النَّارُ وَمَا لَكُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ أَوْلِيَاءَ ثُمَّ لَا تُنْصَرُونَ» (هود ۱۱۳) و بر ظالمان تكیه ننمایید، كه موجب می شود آتش شما را فرا گیرد و در آن حال، هیچ ولی و سرپرستی جز خدا نخواهید داشت و یارى نمی شوید!
و چه ظلمی بالاتر از ظلم به خود و چه ظالمی منفورتر از شیطان که از پشت درهای بهشت تا امروز دشمن قسم خورده بشر بوده!
و چه مفری ایمن تر از آغوش گرم معبود. «إِنْ يَنْصُرْكُمُ اللَّهُ فَلَا غَالِبَ لَكُمْ ۖ وَإِنْ يَخْذُلْكُمْ فَمَنْ ذَا الَّذِي يَنْصُرُكُمْ مِنْ بَعْدِهِ ۗ وَعَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ» (آل عمران ۱۶۰) اگر خداوند شما را یاری کند، هیچ کس بر شما پیروز نخواهد شد! و اگر دست از یاری شما بردارد، کیست که بعد از او، شما را یاری کند؟! و مؤمنان، تنها بر خداوند باید توکل کنند!
و این را فقط روح های پاک می فهمند و خود را در حصار محکم دست هایش مصون می دارند.
@zane_ruz
#کدبانوگری
شیر برنج زعفرانی
🌸مواد لازم:
برنج: یک پیمانه
شیر: چهار پیمانه
شکر: یک پیمانه
هل، زعفران دم کرده و گلاب: به میزان لازم
🌺طرز تهیه:
برنج را با یک لیوان آب می گذاریم روی شعله متوسط تا کاملا پخته و شفته شود. توجه داشته باشید که بیشتر آب ریخته شده باید خشک شود. سپس شکر، شیر، زعفران و هل را درون قابلمه اضافه می کنیم. سپس حرارت را روی متوسط می گذاریم تا جوش بیاد و مواد به خورد برنج برود. سپس می گذاریم شیربرنج ما به غلظت مناسبش برسد و در انتها گلاب را برای خوش طعم و معطر شدنش اضافه می کنیم. شیربرنج آماده است و می توانید آن را با نان میل کنید. برای تزئین کردن شیر برنج می توانید از پودر دارچین و گل محمدی و... استفاده کنید.
@zane_ruz