هفتهنامه زن روز
#گزارش (۲)
کلاف سردرگم
فاطمه اقوامی
در قدم اول باید بپذیریم که تفاوت
نسلی امری طبیعی است و نسل جوان باید متفاوت از نسل پیشین خود باشد وگرنه جامعه راکد می ماند و می میرد. به صورت کلی ما نمی توانیم مانند گذشته فکر کنیم چرا که جامعه در حال حرکت است. تمام تقصیرها را گردن نسل جدید نیندازیم. این کسانی که ما آن ها را گودزیلا خطاب می کنیم تربیت یافته خودمان و نسل گذشته اند. کمی باید به این قضیه فکر کنیم کجای کار اشتباه کردیم. باید امر جامعه پذیری کودکان و نوجوانان و جوانان را جدی تلقی کنیم چرا که در این فرآیند افراد آداب، سنن و عقاید یک جامعه را فرا می گیرند. نسل پیشین باید مطالبات نسل جوان را به رسمیت بشناسد. بی توجهی به این مطالبات و برآورده نکردن خواسته های آنان موجب سرخوردگی و فاصله گرفتن از نسل گذشته می شود. ارائه الگوهای ایده آل و مناسب از نسل های پیشین به نسل های جدید یکی دیگر از راه های صحیح جامعه پذیر کردن افراد به شمار می رود. آن ها از این طریق می توانند به درک درستی از عقاید، باورها برسند که این مسئله کمک بزرگی به کم کردن فاصله نسل ها می کند. برای ایجاد تفاهم و شكل گیری تعامل مناسب میان نسل ها، نیاز به یک زبان مشترك است. زبانی كه بر پایه همدلی باشد و عاری از سوء تفاهم و بدبینی، ما باید نسل جدید را باورکرده و روی همكاری و هم فكری آن ها برای حل مشكلات حساب باز کنیم.
متن کامل گزارش این هفته را در مجله زن روز بخوانید.
@zane_ruz
ارتباط با ادمین:
@zaneruz97
هفتهنامه زن روز
#دردانه
حس متفاوت
هر روز صبح که هشدار موبایلم زنگ می خورد می فهمم که ساعت ۶ و ۴۵ دقیقه است و باید دختری را بیدار کنم.
و هر روز به اینکه فکر می کنم که کاش شیفت صبح نبود و من هر روز التماسش نکنم که بلندشو الان سرویس میاد ها... اما امروز دلم سوخت برای کلاس دومی خانه مان و خواستم کمی بیشتر نازش را بکشم.
چند بار بوسیدمش و نوازش که بلند شو عزیزم وقت مدرسه است. اما او مچاله تر در پتوی نرم خال خالی خودش انگار که نشنیده است.
شروع کردم ماساژ دادنش کش و قوسی به خودش داد و وارفته تر از قبل خواب بود. خدایا چه کار کنم باز شروع شد!
بهش گفتم بیا بازی. من یک شعر می خونم همین طور که خوابی هر جاش غلط بود بگو.
گفتم یک توپ دارم فلفلیه. گفت نه! قلقلیه.
گفتم صورتی سفید و آبیه گفت نه سرخ و...
گفتم می زنم هوا زمین میره.
گفت نه می زنم زمین.
همین طور الی آخر یک کلمه از هر مصرع رو غلط گفتم و اون با چشمان بسته و لبخند گوشه لب غلط ها رو می گرفت.
کم کم داشت چشمانش باز می شد.
گفتم بیا یک بازی دیگه، هر کار من گفتم تو برعکسش رو بکن. هشیارتر شد و گفت باشه.
پتو رو روش کشیدم و گفتم عزیزم امروز نرو مدرسه
بگیر بخواب.
خنده ای کرد و پتو را انداخت کنار و نشست. گفتم نرو دستشویی حداقل... آب سرده.
سریع دوید توی دستشویی.
و تا سرویسش بیاد خیلی زودتر آماده بود و سرحال. در حالی که روزهای قبل مدام باید می گفتم سرویس الان میره ها بدو دیگه. و کلی اعصاب خوردی واسه خودم و دخترکم داشت. امروز بهترین تجربه بیداری دخترم بود و حس خوبی برای خودم داشت؛ حس موفقیت!
▪️فاطمه دنیادیده
@zane_ruz
ارتباط با ادمین:
@zaneruz97
#داستان
من و کائنات
فرزانه مصیبی
پول را کارت به کارت کردم. عکس فیش ها را فرستادم برای سه نفری که پیششان وام خانگی داشتم. وام هایی که یکی شان دو سال دیگر، یکی شان آخر سال بعد و یکی شان هم این ماه به نامم در می آمد. مدتی بود که با خودم فکر می کردم دو میلیون که به نامم درآمد را چه کار می شود کرد که سودآور باشد. ملیحه دوستم پیشنهاد داد که آن را سپرده کنم. ولی آخر برای دو میلیون مگر بانک چقدر سود می داد؟ می گفت یک گوشه قسطت را می گیرد. آتنا خواهرشوهرم گفت سهام بخر. سهام خریدن هم خوب بود. ولی من سر از این کارها در نمی آوردم. آتنا گفت یکی از دوستانش کارش همین است و می گوید باید فقط عرضه اولیه بخریم. این طوری ضرر نمی کنیم. این حرف ها برایم گنگ بود. آتنا گفت اگر بخواهم می تواند راه و چاهش را برایم بپرسد...
از شما دعوت میکنیم ادامه این داستان زیبا را در کانال زن روز بخوانید.
@zane_ruz
ارتباط با ادمین:
@zaneruz97
بسم الله الرحمن الرحیم...
💕اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجّل فرجهم💕
🌈سلام، صبح تون سرشار از زیبایی و نشاط🌈
رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم میفرماید: «ما خاندانى هستیم که هیچ کس با ما برابر نهاده نمى شود و هر که به دشمنى با ما برخیزد، به دشمنى با خدا برخاسته است.» (إرشاد القلوب: ص۴۰۴)
@zane_ruz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#هنر_در_خانه
🎥 با مقداری مقوا و نخ کنفی یک گلدان زیبا بساز!
@zane_ruz
#پزشکی
🍕تغییر رنگ بشقاب به لاغری سریع کمک میکند🍔
برای رسیدن به وزن دلخواه، غذاهای پرچرب و شیرین را از وعدههای غذایی خود حذف کنید. میتوانید مواد پرکالری را با مواد غذایی خوشمزه و کم کالری جایگزین کنید؛ تغییر رنگ بشقاب میتواند از پرخوری جلوگیری کرده و در نتیجه باعث کاهش غذای مصرفی توسط افراد شود. طبق تحقیقاتی که پیرامون راههای سریع کاهش وزن انجام شده، وقتی شما رنگ بشقابتان را تغییر میدهید، توجه شما به این تغییر رنگ جلب شده و میزان غذای کمتری را نوش جان میکنید.
@zane_ruz
ارتباط با ادمین:
@zaneruz97
#یارمهربان
آخرین نماز در حلب
«آخرین نماز در حلب»؛ مجموعه خاطرات شهید مدافع حرم «عباس دانشگر» همزمان با چهارمین سالگرد شهادتش توسط انتشارات شهید کاظمی روانه بازار شد. شهدای مدافع حرم موج جدیدی از اسلام خواهی را نه تنها در ایران كه در سراسر جهان اسلام ایجاد كرده اند. آن ها داشته های دفاع مقدس را غنی كردند و فصول دیگری بر كتاب قطورش افزودند. شهید عباس دانشگر یكی از شهدای مدافع حرم است كه به تعبیر رهبر معظم انقلاب لفظ «جوان مؤمن انقلابی» شایسته اوست.
عباس متولد اردیبهشت ماه سال ۱۳۷۲ از شهرستان سمنان است. حضور او در پایگاه و بسیج باعث شد که رفتار و گفتارش با اخلاق اسلامی آراسته شود. رابطه ای صمیمی و عاطفی با دوستانش پیدا می کرد. در سال ۱۳۹۰ کنکور سراسری شرکت کرد و با رتبه عالی در دانشگاه سمنان و در رشته مهندسی کامپیوتر(نرم افزار) قبول شد؛ اما به خاطر دوراندیشی و البته علاقه ای که به سپاه پاسداران داشت، در آزمون دانشگاه امام حسین علیه السلام هم شرکت کرد و قبول شد. پنجم مهرماه سال ۱۳۹۰ وارد دانشگاه امام حسین علیه السلام شد و پس از گذشت یک سال دوره آموزش عمومی افسری را پشت سر گذاشت. دوم اردیبهشت سال ۱۳۹۵ به جبهه مقاومت در سوریه پیوست و سرانجام در بیستم خرداد در روستای هویز حومه جنوبی شهر حلب سوریه با موشک تاو آمریکایی به شهادت رسید.
@zane_ruz
ارتباط با ادمین:
@zaneruz97
هفتهنامه زن روز
#کدبانوگری
بستنی کاکائویی
👩🍳مواد لازم:
شیرعسل: یک پیمانه
پودر کاکائو: دو قاشق غذاخوری
شکلات تلخ: یک پیمانه
خامه: دو پیمانه
شکلات چیپسی: یک چهارم پیمانه
بستنی: ۱ قاشق غذاخوری سرپر
👩🍳طرز تهیه:
قبل از انجام هر کاری پره های همزن برقی را جدا کرده و به همراه کاسه ای که قرار است مواد را داخل آن مخلوط کنید برای حدود نیم ساعت در یخچال قرار دهید تا خنک شود. در این میان شکلات را خرد کرده و روی حرارت غیرمستقیم بگذارید و مدام هم بزنید تا شکلات به خوبی حل شود. شکلات آب شده را از روی حرارت بردارید و پودر کاکائو و شیرعسل را به آن اضافه کرده و هم بزنید تا کاملا یکدست شود. مخلوط شکلات را کنار بگذارید و سراغ مراحل بعدی بروید. پره های همزن را از یخچال بیرون آورده و متصل کنید، کاسه را هم از یخچال بیرون آورده و خامه را داخل آن بریزید و با همزن خوب بزنید تا خامه سفت شده و فرم بگیرد. بعد از اینکه خامه به خوبی فرم گرفت مخلوط شکلات را افزوده و با کمک یک لیسک آن را هم بزنید تا مواد کاملا با هم ترکیب شوند. در مرحله بعد شکلات های چیپسی را افزوده و مجدد هم بزنید تا یکدست شود. مایه بستنی را در ظرف مورد نظر بریزید و روی آن را با یک لایه سلفون بپوشانید و درب ظرف را هم ببندید. بستنی را برای حدود ۸ ساعت در فریزر قرار دهید تا بستنی یخ زده و آماده شود. بعد از این مدت زمان بستنی را از فریزر خارج کرده و با کمک اسکوپ در ظرف های بستنی خوری بریزید و با سس شکلاتی تزیین کرده و میل کنید.
@zane_ruz
ارتباط با ادمین:
@zaneruz97
هفتهنامه زن روز
#ینگه_دنیا
زمزمه با عروسک
هر کشوری با توجه به سنت و مذهبش الگوهای زندگی متفاوتی داره. همین طور که قالب کلی زندگی شرق و غرب متفاوته. حتما این جمله معروف رو شنیدین که «نور از شرق برمی خیزد و نظم از غرب» و فکر می کنم در حالت تمام تم زندگی و تربیتی شرقی و غربی متفاوته. البته من سبک زندگی در کل شرق یعنی کشورهای شرق آسیا رو نمی دونم ولی همین ایران رو که خودم تجربه اش را دارم می گویم. البته شاید دید من هم کامل نباشد. در آلمان قانون و نظم حرف اول رو می زنه. مثلا شما اگر قراری داری و کمی دیر برسی ممکن است ملاقات رو از دست بدهی. همین طور نظم در تردد وسایل نقلیه مثل اتوبوس و قطار و زمان بندی آن ها باعث میشه آدم منضبط بشود. اینجا (آلمان) کم پیش نمی آید که ببینم کسی با حوصله با کودکش، با پدر یا مادر پیرش یا با سگش حرف بزند. برخلاف تمام تفکراتی که از روی نوشته های روزنامه ها، تصاویر فیلم ها و گفته های دیگران در ذهنم قالب شده بود، اینجا مردم را بسیار معمولی و گوناگون یافتم. مثل خود ایرانی ها پر از تنوع. آدم سنگ د ل و آدم بی رحم، آدم معمولی و آدم رئوف؛ همه کنار هم! کم پیش نیامده اینجا که ببینم کسی از سر حوصله سر رفتن در انتظار اتوبوس یا قطار، سر صحبت را با من باز کند! گاهی مردم هر جور که شده می خواهند ارتباط برقرار کنند که از کجا می آیی و چه می کنی؟ این هم برخلاف تصور من از آلمانی هاست. قرار بر این بوده که آلمانی جماعت نژادپرست و سرد باشد. آن وقت زیاد پیش آمده که به مرکز فروشی بروم و کسی جلویم را نگیرد که خانم شالت را چطور بسته ای؟ به ما هم یاد بده. اما اعتراف می کنم حرکت هایی هم هست که تا به حال در عمرم ندیده ام. مثل همین عکس! زنی که با عروسکش در یک مکان عمومی حرف می زند!
منتظر یکی از دوستان در فرودگاه فرانکفورت بودم. کنارم زنی نشسته بود که اول چترهای بیرون زده از چمدانش نظرم را جلب کرد و بعد خرسی و بعد خرس های دیگری که به نوبت با آن ها صحبت می کرد! این آدمی چیست واقعا؟ چه موجود غریبی است این آدمی!؟ فاصله کودکی تا بزرگسالی کی و چطوری طی می شود؟
▪️وبلاگ فاطمه
@zane_ruz
ارتباط با ادمین:
@zaneruz97
#داستان_هفته
رویای شیرین
معصومه تاوان
معلمی در یک روستای دور افتاده تصمیم می گیرد که پیرمردها و پیرزن های آبادی را باسواد کند. او از شاگردان کلاسش می خواهد که اگر پدربزرگ یا مادربزرگی دارند به کلاس سوادآموزی معرفی کنند. پنجشنبه هر هفته با ما همراه باشید و ماجراهای جذاب و خندهداری که برای آقا معلم و شاگردان پا به سن گذاشتهاش اتفاق میافتد را دنبال کنید.
@zane_ruz
ارتباط با ادمین:
@zaneruz97
بسم رب الشهدا...
سلام ما به محرم كه ماه خون و قيام است
به جلوههاي شهادت كه زندگي مدام است
سلام ما به حسين و به قبلهگاه نمازش
به جايگاه قيام و به گاه راز و نيازش
🏴فرا رسیدن ماه خون و شهادت و ایام سوگواری سید و سالار شهیدان، امام حسین علیهالسلام و یاران وفادارشان را به محضر یوسف فاطمه حضرت مهدی (عج) و اعضای محترم کانال زن روز تسلیت میگوییم.🏴
@zane_ruz
May 11
هفتهنامه زن روز
#نمای_نزدیک
تاریخ انقضای زندگی
زهره معراجی
چراغ کم نور دیواری را روشن می کنم. پرده را کنار می زنم و پنجره را باز می کنم؛ صدای جیرجیرک و نسیم خنک نیمه شب انگار با هم مسابقه گذاشته باشند؛ می دوند توی اتاق و می خورند توی صورتم. نفس عمیقی می کشم وهر دو را یکجا می فرستم توی ریه هایم. خنک و خوشبو هستند. خودم را روی صندلی کنار پنجره رها می کنم. وقت حساب و کتاب کردن است. اما نه پول هایم را، نه قسط های وام هایم را و اجاره خانه را. وقت آن است خودم را حساب و کتاب کنم و هر چه در دل و فکرم گذشته و به زبان و دست ها و پاهایم جاری شده، و شده مصداق وابستگی اعمال و نیاتم. بعضی از کارهایم عصبانی و بعضی دیگر شرمسارم می کند اما همیشه چیزی هم هست که بابتش از ته دل خوشحال بشوم؛ «مثقال ذره خیرا»
چشم هایم را می بندم. مرگ آرام آرام نزدیکم می شود. با خودم می گویم اگر باز زنده شوم، باید چند کار نیمه را تمام کنم. گیروگورهای زندگی را بیشتر تاب بیاورم، دخترهایم را بیشتر ببوسم و از پسربچه سمج جوراب فروش باز هم جوراب بی کیفیت بخرم. آه... که باید حتما فکری برای ننه جی بکنم که آرتروز امانش را بریده و دیگر دست و پاهایش حرفش را نمی خرند و مثل سنگ شده اند. حتما یکی دو ماسک برای رفتگر بدوزم مبادا بیماری را با خودش به خانه ببرد و نوزاد نورسیده را ناخوش کند.
سال هاست که در پایان هر روز مرده و دوباره صبح سحر، زنده شده ام. بیشتر از سن وسال درخت گلابی که در قاب پنجره، توی باغچه ایستاده و زل زده توی چشم هایم ؛ من مرگ و تولد را تجربه کرده ام؛ بیشتر از پنجاه سال. گاهی از مردن ترسیده ام و گاه با شوق روح خسته ام را به دست های قدرتمندش سپرده ام، گاهی با شوق زنده شده ام وگاهی با اندوه اما هر بار زندگی را تا آخرش سر کشیده ام.
اگرچه چندی است در زمستان می میرم و در زمستان متولد می شوم. اگرچه چندی است پسر جوراب فروش رنگ پریده است و حوصله التماس کردن ندارد و کمتر دنبالم می دود و کمتر می خندد. اگرچه چندی است ننه جی کمتر حرف می زند و بیشتر زیر لب ذکر می گوید. ولی باز هم باید اگر تولدی بود زندگی را تا آخرش سر بکشم.
با خودم حساب و کتاب می کنم. می دانم زمستان است و شب است و سرماست. می دانم باد می آید و شاخه هایمان را می شکند و لانه پرنده ها را با خودش می برد. می دانم جویبارها یخ زده اند اما؛ «لیبلوکم ایکم احسن عملا»؛ همیشه برای بهتر شدن باید امتحان داد تا همه نیکوکارترین را بشناسند. وقتی از پس امتحان برآمدیم، طلسم زمستان می شکند و ما دوباره جوانه می زنیم و سبز می شویم، دوباره می خندیم و سرتاسر خوشبختی را می دویم.
تا آن روز اما باید شعر بخوانم؛ باید بخندم، باید همه را در قلبم جا بدهم تا یخ نزنیم و نمیریم. باید خودم را با نماز به خدا گره بزنم تا گم نشوم و یادم باشد اگر دوباره زنده شدم حسابی دست و پاهای ننه جی را روغن سیاه دانه بزنم، کمی شیر برای پسر جوراب فروش ببرم. گرفتاری ها را بیشتر تاب بیاورم و موهای دخترک هایم را که بوی بهار می دهند، ببویم. یادم باشد همه جا را پر کنم از «مثقال ذره خیرا»؛ پر از قطره قطره های مهربانی. یادم باشد آن قدر خواب بهار را ببینم تا یک روز وقتی بیدار شدم بهار آمده باشد.
@zane_ruz
#پزشکی
آیا ضدعفونی کردن مسواک فرد مبتلا به کرونا ضروری است؟
کرونا یک بیماری مسری است که از طریق تماس با ذرات تنفسی فرد مبتلا انتشار پیدا میکند، به همین دلیل مسواک میتواند نقش مهمی در انتشار بیماری داشته باشد. جداسازی و ضدعفونی کردن محیط از جمله اقداماتی است که در شرایط ابتلا به این بیماری باید رعایت شود. اما برای جلوگیری از انتشار بیماری از طریق مسواک توصیه میشود از نگهداری مسواکها در کنار یکدیگر خودداری کنید. از نگهداری مسواک در محیط گرم و مرطوبی مثل سرویس بهداشتی و حمام خودداری کنید. همچنین به منظور ضدعفونی مسواک لازم است آن را به مدت ۳۰ دقیقه در لیوانی حاوی دهان شویه قرار دهید و بعد خوب با آب بشویید و چند دقیقه در جایی بگذارید تا خشک شود. سپس با گذاشتن آن در درپوش مخصوص از آلوده شدن مجدد مسواک جلوگیری کنید. توصیه میشود درصورت ابتلا به بیماری، پس از بهبود یافتن مسواکتان را حتما عوض کنید و مسواک قدیمی را به روشی کاملا ایمن در سطل زباله بیندازید.
@zane_ruz
ارتباط با ادمین:
@zaneruz97