eitaa logo
هفته‌نامه زن روز
718 دنبال‌کننده
14.7هزار عکس
129 ویدیو
1.5هزار فایل
کانال رسمی هفته‌نامه «زن روز» قدیمی‌ترین نشریه فرهنگی اجتماعی زنان ارتباط با ادمین: @zaneruz97
مشاهده در ایتا
دانلود
هفته‌نامه زن روز
پرواز ققنوس زهره معراجی وقتى 9 ساله بودم، مادر محکم دستم را مى گرفت و با هم در خیابان هاى شلوغ تند تند راه مى رفتیم و شعار مى دادیم. قدم انقدر بلند نبود تا بتوانم دور و برم را ببینم. فقط گاهى که مادر دستم را محکم تر مى گرفت مى فهمیدم خطرى هست. روى انگشتان پاهایم که مى ایستادم کلاه و نوك اسلحه سربازها را مى دیدم. در آن روزها ما هم مثل خیلى ها، عزیزى را از دست دادیم. وقتى 10 ساله شدم به شیشه هاى خانه مان چسب هاى ضربدرى چسباندیم. همیشه در زیرزمین خانه مان یک کیسه سیب زمینى و یک چراغ نفتى سه فتیله اى و چندتا پتو داشتیم. بعضى روزها در زیرزمین مشق شب مى نوشتم و جدول ضرب حفظ مى کردم! کنار جعبه کمک هاى اولیه و باطرى هاى یدکى چراغ قوه. به صداى آژیر خطر عادت کرده بودم و دیگر از این که مرا یاد مرگ مى انداخت نمى ترسیدم. 12 سالم بود که خبر شهادت دکتر چمران، دل همه مردم را بدجورى به درد آورد. مبارزى که تمام عمرش را در مرزهاى پرآشوب گذرانده بود و بهتر از هر کسى رفتارهاى دشمن را مى فهمید و به موقع عمل مى کرد. نگران بودیم که بعد از او چه خواهد شد؟ 17 ساله بودم، از کلاس کنکور مى آمدم. دم دماى غروب بود، صداى انفجارى باعث شد اتوبوس، روبروى مدرسه عالى مطهرى متوقف شود. برق ها رفت، خیابان یکسره تاریک بود و ازدحام و همهمه آدم ها. از کوى مجلس تا خانه را مى دویدم. بعضى از مردم در آسمان دنبال هواپیما مى گشتند. اما هواپیماهاى دشمن هرگز به تهران نرسیده بودند. 4 سال بود که دکتر چمران رفته بود، اما انگار از خونش ده ها تن، بهتر از چمران به بار آمده بود؛ فکورى، کلاهدوز، نامجو... 20 ساله شدم، در آستانه ازدواج. جنگ تمام شده بود. ما هم مثل خیلى ها عزیزى را از دست داده بودیم. خیلى ها رفتند و با رفتن شان دلمان را سوزاندند. اما انگار این همه سختى از ما ققنوس ساخت. هر بار که عزیزى را از ما گرفتند، عزیزترى از خاکسترش رویید. امروز که دختر 8 ساله ام مبهوت، به نوار سیاه صفحه تلویزیون نگاه مى کند، انگار دوباره خودم را مى بینم که با انقلاب زندگى ام شروع شد، با جنگ بزرگ شدم، بالیدم و در تحریم، زندگى ام را ساختم. امروز هم دوباره ققنوسى در آتش سوخته و دوباره از خاکسترش ققنوسى بر خواهد خواست. همدیگر را در لحظه هاى بیقرارى تنها نگذاریم. صبور باشیم. غم ها را هضم کنیم و آماده شویم براى تولد ققنوسى دیگر. @zane_ruz
#پزشکی کاهش عصبانیت با عناب افرادى که حرارت بدنى بالایى دارند و زود عصبانى مى شوند، مى توانند صبح هنگام شش عدد عناب خشک را نیم کوب و با یک لیوان عرق کاسنى خیس و با سکنجبین میل کنند. افراد مى توانند 30 گرم عناب، 30 گرم پر سیاوش، 20 گرم آویشن را نیم کوب و روزى دو بار یک قاشق آن را در یک لیوان آب جوش دم؛ سپس آن را صاف و میل کنند. این دمنوش براى برونشیت، عفونت ریه، گرفتگى صدا، دفع سموم در هواى آلوده مفید است. افراد مى توانند از شربت عناب براى درمان سرفه هاى خشک و گرفتگى صدا استفاده کنند. به این صورت که 50 گرم عناب خشک را ابتدا نیم کوب کنند و در 3 لیتر آب بجوشانند و صاف کنند و سپس با کمى قند بجوشانند تا قوام آید؛ افراد مى توانند این شربت را روزانه هشت بار و به میزان یک قاشق غذاخورى مصرف کنند. @zane_ruz
همه چیز نتیجه رحمت خداست حجت‌الاسلام والمسلمین بهشتی خدا براى همه موجودات یک غذایى، یک رزقى را فراهم فرموده است و آن رحمانیت خداست. دوست نداریم موجوداتى که آفریده از بین بروند. باید بمانند در مسیرى که خدا تعیین فرموده حرکت کنند. رحیم چیست؟ رحمت خاص، از بین موجودات انسان مکلف است و اختیار دارد براى سرنوشت خودش تصمیم بگیرد. قابلیت هایى که نشان مى دهد، خداوند یک رحمت خاصى به او مى دهد، آن رحیمیت خداست. بزرگان ما مى گویند: استاد و معلم یک درس هایى را براى همه دانش آموزان بیان مى کنند. یکى دو دانش آموز هستند که قابلیت خاصى دارند. در وقت خاصى براى آن ها زمان جدا مى گذارد چون احساس مى کند در آینده این ها مى توانند از نخبه هاى کشور باشند. خداوند به بندگانش به آن هایى که قابلیت نشان مى دهند، رحیمیت خودش را نشان مى دهد. این رحیمیت تا بلنداى بهشت ادامه دارد. پس رحیمیت دست خود ماست و ما باید زمینه اش را فراهم کنیم. چه کارهایى اگر بکنیم رحیمیت دارد. رحمانیت براى همه هست. براى مؤمن و کافر، حتى کسى که خدا را قبول ندارد. خدا او را آفریده، آفتاب را مى تاباند. گیاهان را مى رویاند. این ها رحمانیت خداست. اما توجه ویژه یکى دست انسان را بگیرد و ببرد به قله سعادت ما باید یک زمینه اى را فراهم کنیم تا شامل حال ما شود. 563 بار واژه رحمت، در 104 سوره و 425 آیه آمده است. نداریم سوره اى که واژه رحمت در آن نباشد. @zane_ruz
خوابى که تعبیر شد دوتا از بچه هاى واحد شناسایى از ما جدا شدند. آن ها با لباس غواصى در آب ها جلو رفتند. هرچه معطل شدیم باز نگشتند. به ناچار قبل از روشن شدن هوا به مقر بر گشتیم. محمدحسین که مسئول اطلاعات لشکر ثارالله بود، موضوع را با برادر حاج قاسم سلیمانى، فرمانده لشکر در میان گذاشت. حاج قاسم گفت: باید به قرارگاه خبر بدهم. اگر اسیر شده باشند حتما دشمن از عملیات ما با خبر مى شود. اما حسین گفت: تا فردا صبر کنید. من امشب تکلیف این دو نفر را مشخص مى کنم. صبح روز بعد حسین را دیدم. خوشحال بود. گفتم: چه شد؟ به قرارگاه خبر دادید؟ گفت: نه. پرسیدم: چرا؟! مکثى کرد و گفت: دیشب هر دوى آن ها را دیدم. هم اکبر موسایى پور هم حسین صادقى را. با خوشحالى گفتم: الان کجا هستند؟ گفت: در خواب آن ها را دیدم. اکبر جلو بود و حسین پشت سرش. چهره اکبر نور بود! خیلى نورانى بود. مى دانى چرا؟ اکبر اگر درون آب هم بود، نماز شبش ترك نمى شد. در ثانى اکبر نامزد داشت. او تکلیفش را که نصف دینش بود انجام داده بود، اما صادقى مجرد بود. اکبر در خواب گفت که ناراحت نباشید، عراقى ها ما را نگرفته اند، ما برمى گردیم. پرسیدم: چطور؟! گفت: شهید شده اند. جنازه هایشان را امشب آب مى آورد لب ساحل. من به حرف حسین مطمئن بودم. شب نزدیک ساحل ماندم. آخر شب نگهبان ساحل از کمى جلوتر تماس گرفت و گفت: یک چیزى روى آب پیداست. وقتى رفتم، دیدم پیکر شهید صادقى به کنار ساحل آمده! بعد هم پیکر اکبر پیدا شد! @zane_ruz
✨🌼سلامت دنیا بیمارى است و بیمارى اش شفا و سلامت، چرا که بنیان دنیا در عادات است و سلامت حقیقى، هرچه هست در ترك عادات و عتق از ملکات.🌼✨ شهید آوینى 🍃🌸هر کس مهر امام خمینى ره و رهبر معظم انقلاب در دل نداشته باشد مطمئن باشد اگر در زمان یکى از امامان معصوم هم باشد مهر آن ها را در دل نخواهد داشت.🌸🍃 شهید مدافع حرم مصطفى چگینى @zane_ruz
#ایرانگردی استخرگاه؛ بهشتی بر فراز درفک روستای استخرگاه از توابع بخش رحمت آباد شهرستان رودبار و در ۷۵ کیلومتری شهر رشت واقع شده است. این روستا به خاطر وجود دو استخر، یکی در ضلع شرقی و دیگری در ضلع غربی به این اسم معروف شده است. کنار یکی از این استخرها که شبیه دریاچه است، خانه ای قدیمی قرار دارد که نزدیک ۱۰۰ سال عمر دارد. @zane_ruz
#مزه_شیرین_مادری رهبر انقلاب: بهترین روش تربیت فرزند، این است که در آغوش و محبت مادر پرورش پیدا کند. زنانی که فرزند را از چنین موهبت الهی محروم می‌کنند اشتباه می‌کنند. ۲۰ اسفند ماه ۷۵ @zane_ruz
#داستان روی بال فرشته‌ها مریم جهانگیری زرگانی ایستاده ام وسط خیابان، میان جمعیت انبوهى که انتظار آمدن تابوت را مى کشند. سردرگم و گیج مردم را نگاه مى کنم. از همان صبح جمعه که خبر را شنیدم مدام با خودم تکرار مى کنم: «سردار سلیمانى شهید شده؟ سردار سلیمانى!؟ حاج قاسم خودمون؟!» و بهت و حیرتم انگار پایانى ندارد. منتظرم یکى محکم تکانم دهد و بگوید: «کجایى دختر؟! چقدر مى خوابى؟» و من چشم هایم را باز کنم و لحظه اى گیج زل بزنم به روبرویم و ناگهان بفهمم خواب مى دیده ام. بخندم و نفس راحتى بکشم. بدوم اسکانسى از توى کیفم بردارم و بیندازم توى صندوق صدقات به نیت سلامتى حاج قاسم... از شما دعوت می‌کنیم ادامه این داستان را در کانال زن روز بخوانید. @zane_euz
بسم الله الرحمن الرحیم... سلام!✋🍃✨ صبح دوشنبه زمستانی‌تون بخیر امروز هم با ما همراه باشید @zane_ruz
#حدیث_امروز امام علی علیه السلام در وصف حضرت مهدی(عج) فرمود:  زره دانش بر تن دارد، و با تمامی آداب، و با توجه و معرفت کامل آن را فرا گرفته، حکمت گمشده اوست که همواره در جستجوی آن می باشد، و نیاز اوست که در به دست آوردنش می پرسد. در آن هنگام که اسلام غروب می کند و چونان شتری در راه مانده بر زمین می ماند، و سینه به زمین می چسباند او پنهان خواهد شد (دوران غیبت صغری و کبری) او باقیمانده حجتهای الهی است و جانشینان پیامبران. نهج البلاغه، خطبه ۱۸۲ @zane_ruz
هفته‌نامه زن روز
دل من بسته به توست مریم کمالی نژاد دلبستگى در کودك، یعنى آن رابطه عاطفى که میان والدین و فرزند برقرار است و در آن مراقبت، لذت و آرامش مبادله مى شود. روان شناسان به ویژه «جان بالبى» که پدر نظریه دلبستگى است، در دهه 1970 دست به پژوهش هاى مختلفى زدند تا دریابند که نوع و سبک دلبستگى در روابط از چه الگویى پیروى مى کند. امروز ما چهار سبک دلبستگى را شناسایى کرده ایم. «بالبى» در تعریف دلبستگى مى گوید: «ارتباط روانى پایدار بین دو انسان» او معتقد است که آن چه فرد از دلبستگى در کودکى اش تجربه مى کند، نوع رفتار او را در بزرگسالى شکل مى دهد. سبک هاى دلبستگى از همان ابتداى تولد نوزاد و نوع رابطه اى که والدین با او برقرار مى کنند، رقم مى خورند. در «کاشانه» این هفته می‌خواهیم به موضوع دلبستگی در کودکان بپردازیم. در بخشی از این یادداشت می‌خوانیم: به نیازهاى کودکتان پاسخ بگویید. بارها گفته ایم که با در آغوش کشیدن نوزاد گریان، به او مى فهمانید که پشت و پناهش هستید و پاسخ گوى نیازهایش و حواس و توجه تان به اوست. قدیمى ها توصیه مى کنند: «بگذار گریه کند، اگر سریع بغلش کنى لوس مى شود» به این توصیه ها توجه نکنید. همچنین برخى معتقدند که بغل کردن نوزاد باعث «بغلى» شدنش مى شود و دیگر در هر موقعیتى شما را طلب مى کند. اجازه دهید کودك بغلى شود و شما را طلب کند. این یعنى سبک دلبستگى ایمن و درستش هم همین است و کمترین حق نوزاد است. اگر کودکتان کمى بزرگ تر است و متوجه گفتگویتان مى شود و خسته است با او همدلى کنید. تصور کنید که از صبح با کودك این طرف و آن طرف دنبال کارهایتان بوده اید. کسى هم نبوده که کودکتان را به او بسپارید. حالا شب شده و فرزندتان خسته و بهانه گیر است. شما هم خسته اید. دو راه دارید، عصبانى شوید و اجازه دهید خستگى و بهانه گیرى کودك، پرخاشگر و مضطربتان کند یا این که گفتگو را با کودك آغاز کنید و همدلى کنید. مثلا به کودکتان بگویید: «مى دونم که خیلى خسته شدى، الان دوست دارى استراحت کنى، نیاز دارى روى تخت دراز بکشى و بخوابى. منم خیلى خسته ام مثل تو، اما الان مى رسیم خونه و مى تونى غذاى خوشمزه بخورى و استراحت کنى» متن کامل این مطلب را می‌توانید در مجله زن روز مطالعه کنید. @zane_ruz
خطر بیماری آب سیاه برای چشم خطر ابتلا به بیمارى آب سیاه با افزایش سن بیشتر مى شود و آن چه این بیمارى را خطرناك تر مى کند این است که تارى دید و علائم دیگر معمولا زمانى ظاهر مى شوند که بیمارى بسیار پیشرفت کرده است. بیمارى آب سیاه معمولا در افرادى که بیش از 50 سال سن دارند، رخ مى دهد و بر همین اساس، معاینات منظم چشم پس از این سن توصیه شده است. درمانى ریشه کن کننده براى آب سیاه وجود ندارد و گزینه هاى درمان موجود مانند تجویز دارو و استفاده از لیزر بر کند کردن پیشرفت بیمارى متمرکز هستند. آب مروارید نیز به خاطر کهولت سن، عدسى چشم ها را کدر کرده و این شرایط دیدن را دشوارتر مى سازد. تارى دید ممکن است یک علامت باشد. برخلاف آب سیاه و انحطاط ماکولا، آب مروارید قابل درمان است و با یک عمل جراحى کوتاه براى قرار دادن عدسى مصنوعى جدید این کار صورت مى گیرد. @zane_ruz
فراق ابدی حسنی احمدی على بهت زده به آوردنده پیام نگاه مى کند. غم خبر شهادت مالک در دلش غوغایى به پا کرده است. توان ایستادن را از دست داده، بى یار و یاور شده بود. دست بر روى دستش مالید و در حالى که حزن و اندوه فراوان از صدایش مشخص بود گفت: «مالک، مالک چه بود! به خدا سوگند اگر کوه بود کوهى بلند و بى همتا بود و اگر صخره بود صخره هاى سخت بود که هیچ ستورى بر آن نمى ماند و هیچ مرغى به اوج آن نمى رسید...» اشک از چشمان على سرازیر شد شانه هایش لرزید سپس ادامه داد: «فراق ابدى او پاره اى از وجودم را قطع کرد.» على مدتى را در فراق مالک گریست. سپس برخواست و بر منبر رفت و بر بالاى آن ایستاد. به مردمى که آن جا ایستاده بودند نگاه کرد و بعد با صدایى گرفته گفت: «ما از خدا هستیم و به سوى او باز مى گردیم، و ستایش خداوندى را سزاست که پروردگار جهانیان است، بار خدایا! من مصیبت اشتر را نزد تو به شمار مى آورم، زیرا مرگ او از سوگ هاى روزگارست. خدا مالک را رحمت فرماید که به عهد خود وفا نمود، و مدتش را بپایان رسانید و پروردگارش را ملاقات کرد. با این که ما تعهد نموده ایم که پس از مصیبت رسول خداصلى الله علیه و آله بر هر مصیبتى شکیبا باشیم، زیرا آن بزرگ ترین مصیبت ها بود. خدا مالک را جزاى خیر دهد و چگونه مالک که اگر کوه بود کوهى عظیم و بزرگ بود، و اگر سنگ بود سنگى سخت بود، آگاه باشید به خدا سوگند مرگ تو اى مالک، جهانى را ویران و جهانى را شاد مى سازد. یعنى اهل شام را خشنود و عراق را خراب مى گرداند. بر مردى مانند مالک باید گریه کنندگان بگریند. آیا یاورى مانند مالک دیده مى شود؟ آیا مانند مالک کسى هست؟ آیا زنان از نزد طفلى بر مى خیزند که مانند مالک شود؟!» على پس از این سخنان از منبر پایین آمد و سوگوار و تنها به سمت خانه حرکت کرد. منبع: نهج البلاغه، حکمت 443 *امروز اگر حاج قاسم و ابوالمهدى به آرزوى خود رسیده اند اما جبهه مقاومت را به جایى رسانده اند که بتواند نبرد را با نیروهاى تازه نفس ادامه دهد. @zane_ruz
#هاج_و_واج موز وحشی شاید جالب باشد بدانید قدمت موز به 10هزار سال قبل از میلاد بازمى گردد. قبل از اینکه موزها به شکل امروزى درآیند، متحمل تغییرات زیادى شده اند. یکى از بزرگ ترین تفاوت هاى گونه وحشى این میوه، دانه هاى بزرگى است که بیشتر این میوه را به خود اختصاص مى دادند. که خوردن آن را دشوار مى کرد. تولید انبوه موز در سال 1834 آغاز شد، یعنى زمانى که انتقال این میوه از کارائیب آغاز شد. اما در ابتداى قرن گذشته، موز هاى تولید انبوه شده دچار بحران شدند. یک عفونت قارچى شروع به از بین بردن کل مزارع کرد. در این زمان بود که محققان، موزى پرورش دادند که در برابر قارچ مقاوم باشد؛ یعنى همان چیزى که امروزه آن را مى شناسیم. @zane_ruz
کارگران غافلند مرحوم مشهدى حسن یزدى که از صالحین و منتظران حضرت بقیة الله ارواحنا فداه بوده است مى گوید: تقریبا در سال 1350 شمسى یک روز صبح زود به کوه خلج (کوهى در قسمت قبله مشهد) رفتم و آن جا مشغول زیارت خواندن و توسل به امام زمان علیه السلام شدم و حال خیلى خوبى داشتم و با آن حضرت مناجات مى کردم و مى گفتم: آقاجان! اى کاش زودتر ظهور مى کردید و من هم ظهور شما را درك مى کردم. پس از توسل از کوه پایین آمدم و به منزل رفتم تا قدرى استراحت کنم. نمى دانم در عالم رؤیا بود یا در خواب و بیدارى دیدم در همان مکان روى کوه خلج هستم و آقا و مولایم صاحب الزمان علیه السلام در حالى که دستهایشان را بر پشت گذاشته بودند، خیلى غریبانه و اندوهناك به طرف شهر مشهد نگاه مى کردند. عمق نگاه حضرت مرا دیوانه کرده بود. چشم هاى زیباى او با من حرف مى زد... گفتم: آقاجان تشریف بیاورید داخل شهر (منظورم ظهور حضرت بود) حضرت فرمودند: «من در این شهر غریبم!» گفتم: آقا! قربانتان بشوم، اگر کارى دارید من براى شما انجام دهم. فرمودند: «ما کارگران (شیعیان) زیادى داریم، ولى آن ها حق ما را مى خورند و اکثرا یک قدم براى ما برنمى دارند و به یاد ما نیستند!» در این لحظه به خود آمدم؛ خود را در خانه دیدم و در فراق آن امام مهربان و غریبم بسیار اشک ریختم. ملاقات با امام عصر، ص 102؛ مطلع الفجر، ص 2 @zane_ruz
#کلیک @zane_ruz
#جهانگردی تغییر رنگ یخچال‌های طبیعی نیوزیلند دود ناشی از آتش سوزی در اراضی جنگلی استرالیا به نیوزیلند که هزاران کیلومتر با آن فاصله دارد رسیده است و بنابر اعلام سازمان هواشناسی و طبق تصاویر منتشر شده در شبکه های اجتماعی یخچال‌های نیوزیلند که به طور معمول سفیدرنگ هستند به رنگ کاراملی درآمده اند. @zane_ruz
#داستان پیشکشی برای حرم فاطمه ابراهیمی نور سرخ آفتاب آخرین توانش را براى زنده ماندن به کار گرفته بود. کبوتر نامه رسان خسته، بال مى زد. بیراهه رفتنش سفرش را طولانى کرده بود. شوق به پایان رساندن مأموریتش باعث شده بود بدون توقف تمام روز را پرواز کند. نا مه رسانى را خیلى سال پیش رها کرده بود. از همان ساعتى که زخمى از آوار جنگ خودش را به کنار در بزرگ خانه رسانده و روى زمین افتاده بود. در آخرین نفس هایش دست هاى گرمى که به دورش حلقه شده بودند، کورسوى امید را در دلش زنده کرده بود. رفیقش بالش را به آرامى بسته و با هم رفته بودند پیش صاحب خانه. مرد گفته بود از صاحب خانه اى که دختر على بود و کبوتر خیره به اتاقک پنجره اى گوش سپرده بود. شغل جدیدش را بیشتر دوست داشت. هر سپیده مى رفت درون خانه... از شما دعوت می‌کنیم ادامه این داستان زیبا را در کانال زن روز دنبال کنید. @zane_ruz
بسم الله الرحمن الرحیم... همراهان گرامی کانال زن روز سلام!✋🌸 صبح تون بخیر و شادی روزتون نورانی و پر روزی @zane_ruz
#حدیث_امروز امام صادق علیه‌السلام فرمود: خدا لعنت کند کسانی را که راه نیکی کردن را می‌بندند؛ یعنی کسی که به وی خوبی می‌شود، اما او ناسپاسی می‌کند و در نتیجه نیکوکار را از نیکی کردن به دیگران باز می‌دارد. @zane_ruz