eitaa logo
آذرخش
56 دنبال‌کننده
353 عکس
377 ویدیو
99 فایل
سعید لطیفی _طلبه حوزه علمیه خراسان: 1️⃣فلسفه 2️⃣کلام و عقاید 3️⃣روان شناسی 4️⃣سیاسی و اجتماعی 5️⃣زبان و ادبیات فارسی
مشاهده در ایتا
دانلود
به نام خالق لبخند. 🌸سلامی چو بوی خوش آشنایی 🌸 آن روز که باد صبا، پیغام ماهْ داماد را نزد من آورد، قلم به دست گرفتم تا خوش حالی ام در گوش کاغذ فریاد کنم و پیام تبریک بنگارم. امیر جان از اینکه ستاره بخت و اقبال در آسمان زندگی ات طلوع می کند بسیار جَرَس جُنبان و تبریک گویان ام. امیدوارم، خالق چشمه های جوشان، دشت عمرت را آباد و دامنت را به فرزندانی سالم و صالح، سبز گرداند. امیدوارم، استخوان دشمنانت را در هم شکسته و بد خواهانت را به خاک خفت فروغلتاند. امیدوارم، چنان محبتی در میان شما برافروزد که لیلی و مجنون سر از خاک برآورند و به شما اقتدا کنند! امیدوارم آن «لاشریک له» شریک زندگی ات را از گزند آفات و مخوفات، ایمن بدارد. و امیدوارم، مولایمان(عج) قبای خدمت بر اندامت بپوشاند و تو را از گزند خفاشان نور ستیز در امان بدارد. پیوندتان مبارک 🌺سعید لطیفی🌺 @zarakhsh
فاطمیه؟! فاطمیه (س)، صدای جبرئیل است تا خفتگان ِغفلت زده را به آغوش آسمان برساند. فاطمیه(س) ، هم نوای اسرافیل است تا خاکْ از سرِ مردگانِ دنیا فریفته، برگیرد و احیاء شان سازد! فاطمیه(س) ، پرتوِ درخشانِ رسالت است تا فریفته ی را شیفته ی نماید. فاطمیه(س) ، قله دلدادگی، دلباختگی و زمزمه آیات زناشویی است! فاطمیه(س) ، آینه از خود گذشتن و به خدا رسیدن و به رساندن است! فاطمیه (س)، روغن ولایت است! چراغی که روشنی بخش دلهای تاریک و گرما بخش قلب های یخ زده است! فاطمیه (س) پُر شدن جای مادر یتیمان است! سلام بر تو ای مادر.... سلام بر آغاز پرخیر و پایان پُر از دردت.. سلام، بر نوازش و نگاه پر مهرت... سلام، ای مادر.... @zarakhsh
تو را چشیدم و شیرین تر از وفا بودی! زیارت در یک ! امروز روز شگفتی بود! به شدت احساس گرفتی می کردم! انگار طبیب دهر، به رگ هایم تزریق می کرد و شیپور سرنوشت غم و غصه می زد برف، بی امان می بارید و پالتویی سفید بر اندام پوشانده بود. با غروب آفتاب، های بی قراریم زبانه کشید و دیگر تاب و توان و تحمل نداشتم! بلورک های ریز برف، ابرو هایم را می زدند و خوش آمد می گفتند! انگار التماس دعا داشتند! هرچه به حرم نزدیک تر میشدم، دست و دلم بیشتر می لرزید و از دل من لغزنده تر شده بود! ‌صحن ها آرام و خالی از افراد بود! پس از زیارت، به چای خانه سری زدم تا لبی به جام شراب زَنَم و دست و بال یخ زده ام را به چای دبش و شیرین، گرم سازم! باد می وزید و لرزه به اندام ام افکنده بود اما دلم نمی خواست حرم را ترک کنم! برف ها را کنار زدم و چند دقیقه روی سکو ها آرام گرفتم! بعد از چندی صحبت های دونفره دلم آرام گرفت! عجیبْ این خانهْ خلوت بود! و عجیب تر احساس حضور بود! انگار مولایم در بَرَم ایستاده است! هیچ گاه چنین حالی را تجربه نکرده بودم! چون به خود آمدم، دیدم که خاکم به دهن!! از الفاظ مفرد استفاده می کنم!! لابه لای این شعر، مولایم را «تو» خطاب کرده ام!! : به کجای امشب آویزم قبای ژنده ام را؟ آفتابی، اختری، ماهی نمی پرسد نشانم بر مدار آشنایی ها نمی سوزد چراغی آتش اندر تیرگی افتد که آتش زد به جانم @zarakhsh
نامه هایی برای خدا به نام تو و برای تو! نامه 214 ( 97/5/2) خدای مهربان من! هرگاه که برای تو نامه می نویسم، پرسشی عمیق گریبان گیر قلم و کاغذم می‌شود! آیا بر تو نیز باید سلام کرد؟! سلام یعنی تو از جانب من در امان هستی! خیالت راحت! با این حساب سلام کردن به تو، پوچ و بیهوده است! بی دست و پایِ ضعیفی چون من اصلا نمی تواند، قدرتمندی چون تو را بیازارد! پس بیا سلام را دوباره‌ معنا کنیم! اصلا بیا بین خودمان وضعِ جدیدی به پا کنیم و بین خودمان هم باشد! سلام یعنی! مبادا لغزش های من تو را به خشم آورد! مبادا نگاه پر مهرت را از من دریغ داری! مبادا مرا به تیغ قهرت بیازاری! مبادا دوستم نداری! پس از بیست سال آشنایی! پس از بیست سال حرف های درگوشی! امروز تو را شناختم! تو خیلی حسودی! به غایت حسود و انحصار طلب! آری بسیار حسود و انحصار طلب! هر کس که میهمانِ نهانْ خانه دل شد و قلبم را تصاحب کرد! ابرو در هم کشیدی و با نهیبیْ عجیب به ستیزش برخاستی!! و کیست که بتواند در برابرت گردن فرازی کند؟! اگر مُهر این نامه بشکند و اگر باد، خبری به این سو و آن سو برساند! تومار حیات من پیچیده خواهد شد! بر من بسی کمان ملامت می کشند که : «ای فاسد! هنوز نمی دانی که حق تعالی در قله کمال، بر کرسی بی همتایی تکیه زده است! مگر نمی دانی حسادت، ریشه در کاستی ها دارد و خداوندْ بی نیازِ بی همتاست!؟» باکی نیست! تا تو در کنارم هستی! و به خاطر تو سرزنش میشنوم! هراسی ندارم! اگر تو لبخند میزنی، نیش آنان بوسه و زهر شان، شیرین است! اگر با نورافکن های قوی دریای قلبم را قواسی می کردند، به وقت قضاوت دست و دلشان می لرزید! و اینگونه نمی گفتند!! بگذار به گونه ای بنویسم که دل آنان نیز با ما همراه شود! خدای مهربان من! تو خیلی غیرتی هستی! آنقدر غیور و غیرتی که نمی گذاری به جز تو بیاندیشم! اجازه نمی دهی دل در گرو هر کس و نا کس داشته باشم! نمی توانی تحمل کنی کسی به اندازه تو در نگاهم بزرگ شود!! خدای مهربان من! من هیچ کس را همردیف تو قرار نداده! هیچ چیز را به اندازه تو دوست نداشته ام! شاید عبد گریز پایی باشم اما همیشه و همه جا اشک هایم را به آغوش تو آوردم و فقط با تو درگوشی صحبت می کردم!! اگر آنقدر مرا دوست داری و پاسبان حریم دل هستی! پس چرا این قلب ناآرام و این دل سودایی را مطیع فرمان خود نمی سازی؟!! چرا مرا به قله های بندگی نمی نشانی؟ چرا جوابم را نمی دهی؟! به راستی تو کی هستی؟! از من چه میخواهی؟ با من چه کار داری؟ غروب آفتاب 97/5/2 @zarakhsh
محاضرات بخش سوم براهین اثبات وجود خدا.pdf
656.3K
بسمه تعالی تبيين براهین اثبات وجود خدا برهان نظم برهان حدوث برهان وجوب و امکان شبه راسل بر برهان وجوب و امکان @zarakhsh
بسمه تعالی خاتمیت دین در آینه قضیه حقیقیه ) دستورات اسلام همگی قضیه حقیقیه است. ) قضیه حقیقیه، در هر زمانی جاریست ) پس دستورات اسلام در هر زمانی جاری است. 👈(این یعنی دین اسلام) ) دستورات اسلام در هرزمانی جاریست. ) هر دستوری که در همه زمان ها جاری باشد یقینا کامل و جامع است. ) پس دستورات اسلام کامل و جامع است. به این شیوه استدلال در دانش منطق، قیاس مرکب مفصول می گویند. @zarakhsh
بسمه تعالی یک بحث اعتقادی! 👨‍🎤 کی گفته خدایی هست؟! فقط یه دلیل برام بیارین؟! 👨‍💻خودت بهترین دلیلی! 👨‍🎤:کی؟؟ من؟! 👨‍💻:آره، شما!! بگو ببینم : کِی به دنیا اومدی؟! 👨‍🎤: 10 فروردین1390 👨‍💻: خب این یعنی 9 فروردین نبودی دیگه! بگو ببینم : کی تو رو به وجود آورده!!؟ 👨‍🎤:پرسیدن داره؟! خب بابام منو به وجود آورده. 👨‍💻:کی باباتو به وجود آورده؟! حتما میگی بابابزرگم و این رشته سری دراز دارد!!! این ینی یکی مثل خودت نمیتونه تو رو به وجود بیاره! چون خودش محتاج یکی دیگه ست! 👨‍🎤:اصلا خودم، خودمو به وجود آوردم!! 👨‍💻:وا 😳 تو که 9 فروردين اصلا نبودی که بخای خودتو به وجود بیاری!! اصلا وجودی نداشتی که حالا به خودت وجود بدی!! 👨‍🎤:آقا اصلا من از نیستی به وجود اومدم! از هيچی، به وجود اومدم. مشکلی هست؟! 👨‍💻: نیستی اگه وجود می‌داشت که اول خودشو به وجود می آوُرد!! «کل اگر طبیب بودی سر خود دوا نمودی» 👨‍🎤:ینی میگی : منو کسی به وجود آورده که غیر از خودمه و مثل خودمم نیست؟! 👨‍💻👨‍💻: آ باریکلا قربون آدم چیز فهم!! آره تو رو یه چیزی غیر از خودت به وجود آورده که مثل خودت مادی هم نیست (غیر مادیِ ینی جسم نداره). که به این موجود غیر مادی میگیم «خدا» 👨‍🎤⁉️خب یه سوال؟! خدا رو کی آفریده؟ اون از کجا وجود گرفته؟ 👨‍💻: آها دقت کن عزیزم! خدا از هیجا وجود نگرفته، وجودش از ذات خودش سرچشمه می گیره... 👨‍🎤یکم بیشتر توضیح میدی؟؟ 👨‍💻: نگا کن، میگیم :آش شور است. خب چرا ؟؟ 👨‍🎤 چون توش خیلی نمک ریختن 👨‍💻احسنت، حالا میگیم : نمک شور است. چرا؟؟ چون توش نمک ریختن!! نه دیگه، شوری نمک از ذات خودشه!! از جایی نگرفته!! وجود خداوند هم عین ذات خودشه!! از کسی نگرفته!! 👨‍🎤: خب چرا وجود من، عین ذاتم نباشه؟ 👨‍💻: اگر وجودت عین ذاتت باشه باید همیشه وجود داشته باشی، از ازل تا به ابد!! ولی شما 12 سال پیش نبودی و یه روزی هم از بین خواهی رفت! 👨‍🎤:Thanks 👌 👨‍💻: Not at all. Didi, you are the best reason for the existence of God @zarakhsh
نامه به استاد نظافت.pdf
40.9K
نامه ای به استاد نظافت. ⭐️✨ این نامه بر غیر حوزویان رخ ننمایاند @zarakhsh
به نام خالق لبخند علی هراتی عزیز سلام بر شما. آن روز که راز در دل نهفته ات را با من در میان نهادی، یک بوستانْ نشاط بر دلم نشست و من نیز چشم انتظار میلادش شدم! علی عزیز، در این چهار بهاری که توفیق آشنایی دارم از تو هزاران نکته آموخته ام، به راستی بوی برادرم را میدهی و احساس عمو شدن دارم. فرزند، جوانه ای است که در آغوشِ درختانِ سبزْ قامتْ می روید و استمرار حیات در رگ های زندگی را نوید می‌دهد! گریه هایش ترانه ای است که شاید، دامن ِخواب را از چشمانت برچیند اما همراز صدای جبرئیل است! هزاران سال پیش که ماده گرایی، آدمیان را در خوابِ خودفراموشی غوطه ور ساخته بود، نغمه های جبرئيل امین، آهنگ خودشناسی در گوش آدمیان نواخت و «مَن عَرَفَ نَفسَه فقَد عَرَفَ رَبّه» در گذر زمان، دستان نَفس، چشمان عقل را کور کرد و شیطان، دنیا را به فریبایی آراست و باز غبار غفلت بر قاب توحید نشست! هر طفلی که به آغوش زمین نازل میشود، آینه تمام نمای توحید است و گریه هایش طنین لااله الا الله است. مگر تپش وجدان کودکان را ندیده ای وقتی که شگفتانه می پرسند : « این بچه از کجا آمده است؟ اصلا چگونه به وجود آمده است؟!» نهاد ناآرام کودکان به دنبال مبدأ می گردد و چنین قیاس می آراید: صغری) این بچه نبود و اینک به وجود آمده است. کبری) هرچه نبود و اینک هست شده، محتاج علتِ وجود بخش است نتیجه) پس این بچه، محتاج علت وجود بخش است. و آن علت وجود بخش کیست؟! نور چشمانم! با این نگاه، رنج شب بیداری ها بر تو گنج می‌شود! گنجی که تو را به غار حرای خانه می برد و مخاطب جبرئیل می سازد! زندگی بدون گریه هایش سرد و یکنواخت پیش می‌رود، لشکر تنهایی بر پیکر آدمی فاتح شده و پرچم یأس و فنا بر می افرازد. ای نو پدر مهربان! دوباره خدا را بر این نعمت سپاس بگذار و دعا گوی ناباروران باش تا خداوند دامن شان را سبز نماید. درس آموخته مرامت سعید لطیفی 🌺 @zarakhsh
InShot_۲۰۲۲۰۶۱۷_۲۱۴۴۴۵۲۷۰_۱۷۰۶۲۰۲۲.m4a
891.6K
درد ما اینکه خیلی زود خوبی های همو می کنیم! درمانش هم روشنه! به هم باشیم! کنار هم باشیم! دعاگوی هم باشیم! @zarakhsh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
الآن اصلاً وقت بچه‌دار شدن نیست! تماشای این فیلم، شاید شما را برنجاند! @zarakhsh
به نام خالق لبخند «غلط ننویسیم ١» چند جایگزین فارسی: بصیرت 👈 بینش به‌اتفاق 👈 همراه بسط 👈 گسترش فارغ‌التحصیل 👈 دانش‌آموخته لیاقت 👈 شایستگی مشهور 👈 نامی/ نامدار/نامور سمبلیک 👈 نمادین 🖊 پارسی را درست بیاموزیم @zarakhsh
بسمه تعالی از نگاه مولانا مولانا در دفتر دوم مثنوى ميگويد: شخصى نزد آمد و گفت: «دلم ميخواهد آن وردى که مردگان را زنده ميكنيد به من هم بياموزيد.» حضرت عيسى (ع) بر اين مرد افسوس خورد و سعى كرد او را نصيحت كند: کان نفس خواهد ز باران پاك‌تر وز فرشته در روش درّاک‌تر اما مرد زير بار نرفت و باز هم كرد كه ورد را بياموزد. قصه اين‌گونه تمام ميشود كه حضرت عيسى(ع) سرش را رو به آسمان گرفت و گفت: به اين بنده‌ات بنگر، آخر من به او چه بگويم؟ خودش مرده، نميگويد بيا مرا زنده كن، تازه وردى طلب ميكند كه برود را زنده كند. مرده ی خود را رها كرده است او   مرده ی را جويد رفو در واقع سخن مولانا در اغلب موارد همين است.  او ميگويد آدم‌ها خودشان را نميشناسند، اما ميخواهند ديگران را بشناسند. آدم‌ها قيمت همه چيز را ميدانند، جز قيمت . قيمت هر كاله مى‌دانى كه چيست   قيمت خود را ندانى ابلهيست حرف مولانا اين است كه اولين كتابى كه بايد بخوانيد، كتاب وجود خودتان است.  اولين چيزى كه بايد بدانيد، قيمت خودتان است. واقعاً هم همين طور است. هر چيزى دانستنى نیست خيلى مباحث هستند كه انسان بايد آن‌ها را كنار بگذارد. @zarakhsh
یلدای مهدوی از آن روزی که تو غائب شدی، یلدای سرنوشت آغاز شد! یک شب تاریک و سرد و طولانی که با آمدنت به پایان می‌رسد! اللهم عجل لولیک الفرج... @zarakhsh
دلنوشته ای برای سردار سلیمانی سلام سردار. از من خواسته بودند که ای برایت بنویسم. من خیلی تو را نمی شناسم! آن روز که من در کودکی هایم غرق بودم تو در های پنهانی ات شناور بودی!!! آنقدر پنهان و بی هیاهو که نزدیک بود لابه لای پیج و تاب های تاریخ شوی!!! آن روز که من در کوچه پس کوچه های روستا به دنبال ها می دویدم، تو آرام و بی ادعا در پی برآوردن آرزو هایم می دویدی! تاریخ، دیوان سرنوشت آدمیان است و انسان ها این کتاب پر فراز و نشیب اند! و تو ای سردار، نقطه سر خط همه خوبی هایی!! باور کن اغراق نمی کنم! تو همه جا بودی! پشت میز کتابخانه ها بودی! کنار تخت بودی!! در گوشه ورزشگاه ها نشسته بودی!! در مدرسه ها لبخند میزدی!! و حتی در بازی های من هم شریک بودی!! دیروز خانه ای را دیدم که ، ویرانه اش کرده بود!! دختر بچه ای را دیدم که در آغوش عروسک هایش زیر آوار بود!!! من همه عروسک بازی هایم را تو هستم! اصلا هرکسی که به جایی رسیده است باید دست بوسِ دستِ بریده ات باشد!! حتی اگر پروردگار، دست خدمت ات را به رخ تاریخ نمی کشید باز هم من تو را دوست می داشتم، همینکه موشک خشم تو را به آغوش خدا رساند برای اثبات جوان مردی ات کافی است! سردار! میدانم از آن بالا به ما میکنی!! نگران عروسک های بچه هایمان نباش!! خدا هزار سلیمانی در آستین دارد!! اگر به دیدار شرفیاب شدی، سلام مرا به ایشان برسان، بگو: «خیلی به های مادرانه اش نیاز دارم » @zarakhsh
از نگاه مولانا گر شَوَد عالَم پر از خون، مال‌ْمالْ کی خُورَد عبدِ خدا الّا حلال؟ اگر همه دنیا را فرا بگیرد, بندۀ راستین خدا جز رزق نمی جوید و دست طمع بر مال حرام درنمی اندازد. @zarakhsh
زن در برهان ▫️ قرآن کریم بعضی از افرادی را که ممکن است در مسائل قوی باشند اما در مسائل ضعیف، سفیه می داند. مثلاً اگر کسی در مسائل ریاضی، تجربی و مانند آن خیلی قوی باشد ولی در رابطه با گناه دست و پایش بلغزد و مرتکب بعضی از که در متون اسلامی آمده است بشود، روایاتی که در ذیل آیه: «ولا تؤتوا السفهاء أموالکم» مالتان را در اختیار سفیهان مگذارید. وارد شده، چنین شخصی را سفیه می داند. ▫️ سفاهت در مکتب و فرهنگ دین غیر از سفاهت در مسائل عادی است اگر کسی در یک رشته علمی متخصص باشد، ولی در هنگام امتحان عملی دستش بلرزد سفیه است. هایی که در کشورهای الحادی به بخشی از منظومه های کیهانی، سفینه های با سرنشین یا بی سرنشین می فرستند که محیّرالعقول است، امّا وقتی دستشان به گناه می رسد می لغزد و قدرت ضبط ندارند، یا در مسائل اعتقادی، برخورد می کنند، چنین افرادی را فرهنگ قرآنی سفیه می داند و می فرماید: « ومن یرغب عن ملّة ابراهیم الّا من سفه نفسه » و چه کسی از آیین ابراهیم علیه السلام روی بر می تابد جز آن که به سفاهت و سبک مغزی گراید؟ ▫️ کسی که از روش ابراهیم خلیل ـ صلوات اللَّه و سلامه علیه ـ اعراض کرده، سفیه است، با این که و مبتکر است ولی قرآن او را سفیه می داند چرا؟ چون این سَفَه در مقابل آن عقل است که «یعبد به الرحمان و یکتسب به الجنان»، پس اگر کسی «لم یعبد الرحمان ولم یکتسب الجنان» فهو لیس بعاقل یعنی و هو سفیهٌ. ▫️ بنابراین، اگر کسی خواست بین زن و مرد داوری کند و ببیند زن پیش خدا مقرب است یا مرد، به معنای علم مصطلح را، معیار قرار ندهد، زیرا آن عقل فضیلت زائدی است که برای اداره چرخ زندگی تنظیم شده و با انسان، همه آن از دست می رود، و چون انسان بعد از مرگ برای ابد می ماند لذا باید چیزی را به همراه ببرد که ابدی باشد. چیزی به درد آنجا می خورد که از بقا و ابدیت سهمی داشته باشد و آن العمل للَّه است. بنابراین آنچه که در این سوی خریدار دارد، در آن سوی مشتری نداشته و بازارش است، و در آنچه که آن سوی خریدار دارد، بین زن و مرد فرقی نیست. 📚 زن در آینه جلال و جمال، ص256 @zarakhsh
دین از غربت انسان شکل می‌ گیرد... 🔸وقتی بحث از آینده و از ارتباط می‏ شود، خیال می‏ کنیم چون دین به سبب حیرت شروع شده و علم، حیرت ‏زداست، پس دین در آینده جایی ندارد؛ درحالیکه دین از غربت انسان شکل می‏ گیرد. آدمی، بزرگ‏تر از این زندگی است؛ می تواند این دنیا را با یک گام طی ‏کند. 🔸 ارتباطات پیشرفته، این گام را سریعتر می ‏کند. من که پا ندارم به آن دیوار برسم و دو روز باید بغلتم، اگر توانا باشم در یک لحظه می ‏رسم. پس نیاز به دین، به مراتب بیشتر می‏ شود؛ چراکه با پیشرفت علم، توقع جدیدی در انسان پدید می‏ آید. 🔸با این نگاه، بحث «انتظار ما از دین» با «احتیاج ما به دین» جایش عوض می ‏شود؛ کسی که دین را نمی ‏خواهد و در را به روی دین بسته است، انتظاری از دین ندارد و طرح مسئله انتظار از دین در برابر او بی معناست؛ ولی اینکه چه نیازی به دین دارد، یک واقعیت است که نمی ‏شود از آن چشم پوشید. ❛❛ عین‌صاد 📚  | ص ۹۸ @zarakhsh
ادب سیاه جامگی از آن جا که شیطان نتوانست گوهر را از دستان شیعه برباید، کمر همت به انحراف آن بست تا ارزش به ضد ارزش گراید و این مشعل خود به خود خاموش شود! سخنوران باید بر فراز منابر «» بگویند تا توطئه ها خنثی شود. @zarakhsh
بسمه تعالی چند واژه برابر فارسی در حوزه دانش 1⃣acceptance test 1⃣آزمون پذیرش 2⃣access 2⃣دستیابی 3⃣application package 3⃣بسته کاربردی 4⃣attachment 4⃣پیوست 5⃣back up 5⃣پشتیبان 6⃣boot 6⃣راه‌اندازی 7⃣chat 7⃣گپ 8⃣close 8⃣بستن 9⃣data 9⃣داده 🖊 پارسی را درست بیاموزیم @zarakhsh
4_5902339333146281490.pdf
201.8K
فلسفه شرور؟
بسمه تعالی فلسفه شرور؟ ⁉️ اگر خداوند است پس این نابسامانی ها چیست؟! اگر برهان بر وجود خداوند، حاکم است پس این شرور و بی نظمی چیست؟!اگر خداوند، است پس این گرفتاری ها چیست؟ ✅ شر، از خداوند سرچشمه نمیگیرد! از دستان خداوند جز صادر نمی‌شود، وجود از او سرچشمه گرفته و هر خیر محض است. شر، جنبه عدمی داشته و از کنار هم نشستن دو حاصل می‌شود مثلا: ، وجودی سراسر خیر و برکت است انسان نیز، وجودی پر خیر و پر منفعت است. اما اگر در اثر بی تدبیری آدمی، آب به ریه ها برسد، شَر حاصل می‌شود که همان مرگ است. بنا بر این، وجودْ خیرِ محض بوده و شر به جنبه های عدمیِ ماهیت بازمیگردد و آنچه از خداوند صادر شده فقط وجود است. ⁉️چرا خداوند آب و ریه را به گونه ای نیافرید که از هم آغوشی آنان شر حاصل نشود؟ ✅1⃣) اگر آب، در خود غرق نسازد و ریه در آغوش آب غرق نشود! انقلاب در ماهیت رخ می‌دهد! ) لکن انقلاب در ماهیت محال است (آبی که غرقه نسازد دیگر آب نیست و ریه ای که غرق نشود دیگر ریه نخواهد بود!) ) پس غرق نشدن ریه در آب محال است. ✅2⃣) اگر ریه در آب غرق نشود، لازمه آن نامحدود بودن این دو خواهد بود ) لکن آب و ریه، محدود اند. )پس ریه در آب، غرق می‌شود. @zarakhsh
بسمه تعالی چند جایگزین فارسی. غیر محدود                  بیکران غیر معروف                  ناآشنا غیر مجرب                   ناشی، بی‌تجربه غیر قابل جبران           جبران‌ناپذیر غیر قابل علاج             درمان‌ناپذیر غیرقابل تفکیک            جدانشدنی 🖊 پارسی را درست بیاموزیم @zarakhsh
بحران انرژی در غرب! پس از آنکه نابسامان، غرب نشینان را آشفته خاطر کرد، اینک تشت بحران غرب، از بام افتاد و صدایش گوش همه جهانيان را کَر کرد! از مدت ها پیش، مردم هیزم می انباشتند و انبار می کردند! و امروز به آنان یارانه خرید هیزم تعلق گرفته است! امروز تصویری از مقابل چشمانم گذشت که خاطرم را سخت پریشان کرد! دلم برای همنوعان غرب نشینم سوخت! آری کولاک را می گویم! برف و ، جان شیرین 60 آمریکایی را ستاند و به کام مرگ رساند! ای کاش هرگز این خبر را نمی شنیدم، کامم تلخ و روانم بسیار آزرده است! غرب نشینان، بسیار بی پناه اند! الحاد و استبداد، قلب شان را سرد و تاریک ساخته است! ارابه استکبار، امان شان را بریده است! نه از گزند سیاست مداران شان در آسایش اند و نه روزنه ای از بر قلب خود گشوده اند! دل هایشان از لبریز و روان شان با زندگی در ستیز است! بارالها! ای نور دل های رمیده، تو آرامش جان آنان باش!! سختی با هم وطنانم عزیزم دارم! همانان که شان دعای شب ها و پیشرفت شان آرزوی دیرینه من است. نور چشمانم! میدانم که برخی از غرب نشینان سوگند خورده ما هستند! میدانم که خون جوانان مان از دندان های آنان می چکد! اما بیشتر آنان بندگان بی پناه خدایند، بر رفاه حالشان دعا کنید. از این رویداد تلخ، پند بگیرد و‌ در مصرف انرژی، گام بردارید! اگر منابع و ایران به انتها برسد، کار ما نیز هیزم جمع کردن و سرگین انبار کردن است! اگر بمرد عدو جای نیست که زندگانی ما نیز جاودانی نیست @zarakhsh