💎•﴿ باغ انار ﴾•💎
#تمرین144 من یک ایرانی هستم که جلوی سازمان ملل دیزی فروشی دارم. معروفم به #یدی_یه_دست. درِ ظرف نخود
#تمرین145
برادر شما، فریدون، در اغتشاشات زخمی شده. البته خودش جزو معترضین بوده ولی خودش را هم گرفتهاند و زدهاند. از دیروز تا حالا با پای شکسته روبروی تلویزیون مینشیند و علاوه بر اعتراض شوندگان به اعتراض کنندگان هم فحش میدهد.
برادر شما هجده سالش است. در کنکور قبول نشده. دخترِمریمخانم را هم بهش نداده اند. فریباجون دختر مریم خانم بسیار دختر خوب و با کمالاتی بوده که به فریدونِ شما نداده اند. البته آنها خودشان ضرر میکنند. جوان به این خوبی و رعنایی. بی لیاقت ها.
فریباجون مدتی به کلاس موسیقی میرفت و بعدش با یک تیم کوهنوردی به کوه. یک کوله خیلی قشنگ هم داشت که توی اغتشاشات هم همراهش بود. فریدون شما هم گاهی اوقات به این گروه کوهنوردی میرفت. بعضی شبها در کوه طرز آتش زدن چوب و سطل آشغال را یاد میدادند که از سرما در امان بمانند. بعضی شبها برای اینکه فقط تُنماهی و کنسرو نخورند یک کبک یا پرنده شکار میکردند. با همین تفنگهای چهل ژول و بعضی اوقات سرتیم گروه با یک سلاح کوچک بی آزار، گرگ های نمادین را میکشت. حتی به برادر شما هم آن سلاح کوچک را داده بودند و یک سگ بی زبان را به جای یک گرگ بسته بودند به یک درخت و در تاریکی باید به سمتش شلیک میکردند.
فریباجون به همه اعضای تیم کوه نوردی یک شوکربرقی هم داده بود که اگر در کوه برف گرفت و به غاری چیزی پناه بردند و در آن غار خرس وحشی خوابیده بود با آن شوکر برقی بی حسش کنند و با چاقوی اره ای مثلا گلویش را ببرند.
فریدون به عشق فریبا به کوهنوردی هم علاقه مند شده بود. حتی وقتی فریبا در گروه کوهنوردی مطرح کرده بود که فردا بیایند فلان خیابان عین اسب رفته بود. فریبا به همه تاکید کرده بود وسایل کوه نوردی شان را هم بیاورند.
هر هفت نفر یک مسئول داشتند. در کوه همینجور بود. فریبا مسئول دخترها بود. البته چون هوای کوه بسیار مطبوع بود فریبا و مدیران زحمتکش ترجیح میدادند که مانع رسیدن هوای خوب و مطبوع کوهستان به هیچ کجای بدن نشوند. سر و گردن که دیگر چیزی نیست.
فریدون در خیابان فقط منتظر نصیحت های جدی و محکم فریبا بود. فریبا شعرهای زیبایی میخواند و اعضای تیم کوه نوردی تکرار میکردند. کم کم یک تعداد دیگر که عضو تیم کوه نوردی هم نبودند به گروه اضافه میشدند. فریدون حالا که پای تلویزیون نشسته و دارد حواسش را جمع میکند میفهمد که اصلا کوه نمیرفتند. میرفتند کویر. واقعا که. آدم اینقدر اُسکل. حتی یادش میآید که دوره آموزشی بوده و پسرها و دخترها با هم و در کنارهم این وظیفه مهم را به دوش میکشیده اند.
مادر شما دارد به مریم خانم اینها فحش میدهد. به دخترش و شوهر شیرهای اش. شوهر شیرهای مریم خانم جزء این گروهک های کومله و اینها بوده که چون خیلی آدم ضعیفی بوده فریباجون میخواسته نشان بدهد که مثل پدرش ضعیف نیست. به خاطر همین از هیچ تلاشی فروگذار نکرد.
فریدون همان روز اول به یکی از پسرها اعتراض میکند که به دخترها دست نزند. اعتراض دوم، و اعتراض سومش مساوی میشود با اینکه ببرندش در یک کوچه بن بست و با میله آهنی بزنند توی کشکک زانویش و بعد هم کمی بالاتر از زانویش و و بعد... خخخخب کافیه.
فریبا چهار روز است خانه نیامده. گروه کوهنوردی پر از فحش شده و اصلا معلوم نیست چه کسی دارد به چه کسی فحش میدهد. یک تعداد از گروه کوهنوردی رفتند فرانسه و آنجا خواستار براندازی شدهاند. فریدون تازه فهمیده که بعضی از دوستانش کلا عاشق براندازی هستند ولی اصلا مهم نیست چه چیزی را بر بیندازند.
مریمخانم آمده خانه شما. دارد چای میخورد. مادر شما ساکت است. مریم خانم از احوالات فریبا از شما میپرسد. شما هم هر آنچه در اغتشاشات دیدهاید بیان میکنید.
فریدون هم اضافه میکند که فریبا توسط بچه های تیم محافظت شده. ولی نمیداند الان کجاست.
همان لحظه که مریم خانم میخواهد برود در گروه مجازی عکسی از فریبا گذاشته میشود که در فرانسه در حال شعار دادن است.
مریم خانوم شروع میکند به گریه کردن و فحش دادن به رفیق های شوهر شیرهایاش که دختر مثل دستهگلش را اینجوری کردهاند.
مریم خانم میگوید:
از بچگی نفرت داشت. از هرکاری که میکردم. میخواست بره خارج. میخواست مثل دوستای پدرش باشه.....
💯ادامهش باشما.
#تمرین145
#روایت
#شخصیت_پردازی
داخل کانال جست و جو کنید
باتوجه به حس و حالتان👇🏻
#تمرین1 توصیف مزه دهان
#تمرین2 توصیف حسی که جگرتان را کند
#تمرین3 توصیف پنج صدایی که میشنوید
#تمرین4 توصیف مردی عصبی
#تمرین5 شبی بیدار با چشم خیس
#تمرین6 ویرایش جمله
#تمرین7 لحظه عصبانیت
#تمرین8 بی حساب بهشت رفتن
#تمرین9 روایت در ۱۵ کلمه
#تمرین10 لبخند عصبی
#تمرین11 صد سوژه
#تمرین12 پیشنهاد اسم
#تمرین13 جزئیات تصادف در ۳۰کلمه
#تمرین14 ویرایش جمله
#تمرین15 ویرایش جمله
#تمرین16 شخصیت باحیا
#تمرین17 دفترچه شهید ۱۶ ساله
#تمرین18 کلمه نویسی
#تمرین19 توصیف عقل در کالبد انسان
#تمرین20 تصویر و داستانک
#تمرین21 تصویر و داستانک
#تمرین22 تصویر و داستانک
#تمرین23 الله اکبر
#تمرین24 خواب آسوده
#تمرین25 داستانک مداد در ۱۸ کلمه
#تمرین26 تصویر و داستانک
#تمرین27 تصویر و داستانک
#تمرین28 تصویر و داستانک
#تمرین29 تصویر و داستانک
#تمرین30 تصویر و داستانک
#تمرین31 تصویر و داستانک
#تمرین32 جریان تحریف
#تمرین33 عروس قرآن
#تمرین34 ❌
#تمرین35 ❌
#تمرین36 آخرین حس خوب❗️
#تمرین37 تصویر و داستانک
#تمرین38 خبر خوب شهید حججی برایتان
#تمرین39 ۱۳ زن همراه امام زمان
#تمرین40 نامه به گذشته خود
#تمرین41 از زبان تخم مرغ ازدواج
#تمرین42 زوج مسیحی
#تمرین43 خاطره طنز همکلاسی مجازی
#تمرین44 داستان ۱۰۰ کلمهای
#تمرین45 شما تحت تاثیر فردی
#تمرین46 خاطره به سبک سیال
#تمرین47 سبک سیال
#تمرین48 شخصیت طنز
#تمرین49 ضرب المثل
#تمرین50 مهم؟
#تمرین51 لینکِ کجا؟
#تمرین52 طرح انیمیشن
#تمرین53 صفحه ۳۱۳ قرآن
#تمرین54 آذر سال ۵۶
#تمرین55 جمله نویسی
#تمرین56 نحو شهادتت؟
#تمرین57 صوت و داستانک
#تمرین58 حرفهای فراموش شده دعوا
#تمرین59 پاک کردن عدس امیرالمومنین
#تمرین60 داستانک
#تمرین61 اولین بار در نانوایی
#تمرین62 نماد
#تمرین63 تعجب
#تمرین64 دست خط دکتر
#تمرین65 ملاقات با امام زمان
#تمرین66 صدا و داستان
#تمرین67 محیط و داستان
#تمرین68 آیه و داستانک
#تمرین69 زندگی شهید
#تمرین70 زنی از جرهم
#تمرین71 اسرائیل و مونولوگ
#تمرین72 قهرمانی که نیست
#تمرین73 ایران
#تمرین74 فرشته و داستان
#تمرین75 تصویر و توصیف
#تمرین76 رای دادن
#تمرین77 جای خالی
#تمرین78 رای و هجوم
#تمرین79 شخصیت پردازی صدا❗️
#تمرین80 جا به جایی
#تمرین81 ۴ سال دیگر
#تمرین82 نامه به حاج احمد متوسلیان
#تمرین83 آبادان؟
#تمرین84 ۲ روز به پایان زندگی
#تمرین85 لیله المبیت، مونوعلی
#تمرین86 کلمه نویسی
#تمرین87 حضرت مسلم
#تمرین88 ضد صهیون
#تمرین89 آدم شدن
#تمرین90 ضرب المثل ترکیبی
#تمرین91 روز مباهله
#تمرین92 حدس بزنید چیست؟ بنویسید
#تمرین93 امام حسین کیست؟ برای نوجوان نویس
#تمرین94 دختر نوجوان پاکدامن
#تمرین95 نام به برگ اعظم سال ۱۴۰۴
#تمرین96 شما نارنگی هستید
#تمرین97 داستان از ۱۰ دیده، ۵شنیده و فکر در لحظه
#تمرین98 علی لندی
#تمرین99 سیال ذهن
#تمرین100 تفکر به یک فیلم و نوشتن داستان
#تمرین101 شروع داستان با یکی از جملهها
#تمرین102 خرمالو و انار
#تمرین103 آدم برفی چای دوست
#تمرین104 میزبانی از زنی مهربان
#تمرین105 کلمه بازی
#تمرین106 داستان با کلمات ۴ حرفی و۴ نقطهای
#تمرین107 مهندس کیست
#تمرین108 توصیف حسادت
#تمرین109 پنج دقیقه قبل تصادف
#تمرین110 دختر تازه مسلمان
#تمرین111 نماز آیت الله بهجت
#تمرین112 راهیان نور
#تمرین113 مهمانی از زبان مزه ها
#تمرین114 شب قدر
#تمرین115 دوست و حجاب
#تمرین116 تبلیغ حجاب
#تمرین117 روز قدس
#تمرین118 ارتداد و درمانش با دعا
#تمرین119 من حیث لا یحتسب ( خاطره)
#تمرین120 شما تازه مسلمانید( خلق موقعیت)
#تمرین121 شهید حسن صیاد خدایاری( یادداشت3جملهای)
#تمرین122 خواهرشوهر و درست کردن فلافل( راویی اول شخص)
#تمرین123 اولین چهار شنبه بعد ظهور
#تمرین124 هشتگ طرف
#تمرین125 زن و شوهر اسپانیایی در حرم
#تمرین126 روز دختر
#تمرین127 دختری در سال ۱۳۴۱
#تمرین128 کلمه نویسی | همخانواده و متضاد.
#تمرین129 تازه عروس و غذا
#تمرین130 کلمههای سه حرفی مخفف چین؟
#تمرین131 کلمهسازی و داستان نویسی
#تمرین132 ج ن ن جمله بنویسید
#تمرین133 دیالوگ پوتین
#تمرین134 پس از غدیر(ولایت)
#تمرین135 مسلمانان صبرستان، سه زاویه دید
#تمرین136 خواب، حرم حضرت رقیه، گوشواره
#تمرین137 تلظی، ماهی کوچولوی قرمز
#تمرین138 لامسه و داستانپردازی
#تمرین139 طعم و داستانپردازی
#تمرین140 تصور عاقبت اعتیاد به فضای مجازی
#تمرین141 تصور، خانواده، عذر خواهی
#تمرین142 بیماری، کربلا، اربعین
#تمرین143 هالیوود
#تمرین144 ایرانی آمریکا نشین
#تمرین145 ادامهاش با شما...
#تمرین146 من یک دخترِ...
#تمرین147 اغتشاش
#تمرین148 بر میگردد به ان روز که تنها بودم...
#تمرین149 با توجه به متن زندگیتان را تعریف کنید
#تمرین150 با توجه به متن بنویسید
#تمرین151 تکرار
#تمرین152 اشتراک لفظی
#تمرین153 دوست پروانه