eitaa logo
ذاکرین آل الله
278 دنبال‌کننده
2.4هزار عکس
1.4هزار ویدیو
299 فایل
( متن اشعار؛سبکها وفایلهای صوتی ایام ولادت و شهادت ائمه اطهار(ع) ومناسبتها ی ملی و مذهبی التماس دعا حاج غلامرضا سالار 09351601259 . شماره جهت ارتباط با مدیر کانال...
مشاهده در ایتا
دانلود
🏴سبک زمینه وفات بانوی بزرگ اسلام حضرت خدیجه کبری سلام الله علیها 🏴بند اول ای عزیز پیمبر، ای بانو خدیجه تویی بر شیعه مادر، ای بانو خدیجه به تو مدیونه اسلام، همه هستِ خود را ز غمت دیده ها تر، ای بانو خدیجه تویی اول بانوی دین ای نبی را یار و معین هستی در تاریخ بی قرین ای مقامت والاترین زیر پایت خُلد برین مولاتی امُّ المؤمنین مولاتی امُّ المؤمنین 🏴بند دوم تا که قولت یقین شد، ای بانو خدیجه ثروتت خرج دین شد، ای بانو خدیجه خدا بر تو فرستاد، سلام و تحیّت افتخارت همین شد، ای بانو خدیجه چونکه راهت بود پُر خطر خدا بر تو داد یک ثمر دختری از جنس گوهر دختری سرور بر زنان علت خلقِ این جهان فاطمه خورشیدِ جنان مولاتی امُّ المؤمنین 🏴بند سوم بعده تو درد ها زهرا، ای بانو خدیجه میکشد قدِّ دریا، ای بانو خدیجه به زیرِ ضرب و شَتمِ، حرامی ها ای وای میشود قامتش تا، ای بانو خدیجه دخترت می بیند جفا می زنند او را بی هوا عده ای رذل و بی حیا خانه اش آتش می زنند خیلی آزارش می دهند شوهرش با ظلم می برند آه و واویلا فاطمه
دوباره در خونت اومد گدا دوباره زدی بنده هاتو صدا شده موقع رحمت عام تو منم اومدم اومدم ای خدا! ببین توشه ام خالی و در عوض پرم از خجالت پرم از گناه ندارم امیدی به جز تو خدا من موسپید و من روسیاه الهی! العفو یا ربنا جز اینجا اگه جای دیگه برم ردم می کنن با سرافکندگی امیدم به لطفت نشه ناامید دوباره بده رخصت بندگی یه عمره گره خورده تو کار من من اما هنوزم نمی فهممو منو توی خوبا بخر ای خدا! شبای دعا کم نکن سهممو الهی! العفو یا ربنا به هرجا که رفتم شدم ناامید دلم رو به هر جا سپردم ، نشد کم از تو طلب کرده بودم خدا! ولی ذره ای لطف تو کم نشد تو هر بار بخشیدی اما ببین که توبه شکوندن دیگه کارمه حسابش دیگه رفته از دست من نمی دونم این چندمین بارمه الهی! العفو یا ربنا نفهمیدم این که نفهمیدمت تو رحمی به این عبد کج فهم کن تو رو جون زهرا ببخشم خدا! تو رو جون مولا به من رحم کن با این سرکشی ها که من می کنم چه جور روم میشه که بگم بنده ام مجازات می بنده هر کی کنه به جز تو قضاوت رو پرونده ام الهی! العفو یا ربنا تو جوری عنایت به من می کنی که انگار من بی گناهم خدا! هنوزم تو رو خوب نشناختم هنوزم توی اشتباهم خدا! نشد وقف تو لحظه های شبم دیگه وصف روزامو اصلن نگو دلم با همه هست و پیش تو نیست خدا!هست و نیستم رو کن زیر و رو الهی! العفو یا ربنا دعا کن زبون دلم وا بشه به یک باره استغرلله شم بدیهامو امشب فراموش کن با خوبای ماه تو همراه شم به من سوز و اشک و دعا هدیه کن به حق حسین و دل خواهرش منو تشنه ی معرفت کن خدا به لبهای خشک علی اصغرش الهی! العفو یا ربنا
مناجات_با_خدا نفس امّاره مرا اهل خطا کرد خدا غفلت از تو، چه بگویم که چه ها کرد خدا پرده انداخت میان من و تو، این "دنیا" این "عجوزه" است مرا از تو جدا کرد خدا من و این حال مناجات؟!... خودم می دانم رحمتت بود مرا اهل دعا کرد خدا اشک وقت سحر و دیده ی آلوده ی من؟! چشم  من را چه غمی اهل بکا کرد خدا این که بخشیده شدم کار حسین است، حسین باز هم روضه ی ارباب چه ها کرد خدا پیش زینب، سر او را که روی نیزه نشاند بدنش را وسط دشت رها کرد خدا دور یک مشت حرامی چه کسی زینب را وسط هلهله انگشت نما کرد خدا امیر عظیمی اَللّهُــــمَّ_عَجـِّــل_لِوَلیِّــــکَ_الفَـــــرَج
دلیل دارد اگر سر به زیر و غمگینم نمانده باطنی اصلا به ظاهر دینم نگاه کردم و دیدم تمام شد عمرم هنوز جاهلم و بنده ی شیاطینم گناه کردم و از رو نرفتم و حالا مرا زمین زده این کوله بار سنگینم قساوت دل آلوده ام سبب شده است امام عصر خودم را اگر نمی بینم همیشه بر در این خانه محترم بودم منی که مستحق ناسزا و نفرینم خودم اگر چه خودم را دگر نمی بخشم ولی به رحمت پروردگار خوش بینم درست نیست بیایم به خانه، می دانم اجازه هست کمی پشت خانه بنشینم؟ اگرچه شیعه نبودم تمام عمرم را خوشم به لطف علی در صف محبینم شنیده ام که علی همدم فقیران بود در آرزوی علی سال هاست مسکینم خدا کند که بیاید کنار من باشد خدا کند که بیاید زمان تلقینم مرا به مرهم و طب و طبیب حاجت نیست که اشک روضه ی عباس هست تسکینم شکسته ای کمرم را بلند شو برویم سکینه را چه کنم من شهید خونینم؟ هزار شکر که ام البنین نمی بیند چقدر غنچه ی تیر از تن تو می چینم
در مناجاتِ سحرگاه دعا کن ما را ماهِ زهرا تو در این ماه دعا کن ما را جای این عاشقِ بیچاره بگو یک العفو روسیاهیم بکِش آه دعا کن ما را کوله بارِ گنه و جرم و خطا سنگین است رهبرِ راه در این راه دعا کن ما را ما سرِ سفره یِ اِفطار دعایت کردیم سرِ افطار تو هم گاه دعا کن ما را روزه با روضه گِره خورده لبم خشکیده حقِّ خشکیِ لبِ شاه دعا کن ما را حقِّ دُردانه یِ ویرانه به ما کن نظری العجل بقية الله دعا کن ما را سرِ بابا به رویِ دامنِ دختر که نشست ناله زد آه... پدر... آه دعا کن ما را تو نبودی همه به گریه یِ ما خندیدند آه از نیمه شب و راه دعا کن ما را صورتم مثلِ گلّ یاسِ علی نیلی شد زَدَنم پایِ سرِ ماه دعا کن ما را بر روی دامنِ من نیمه یِ شب ندبه بخوان در مناجاتِ سحرگاه دعا کن ما را
الحمدلله الذی یَحلُمُ عَنّی حَتّی کَاَنّی لاذَنبَ لی هر چند گذشته ی تباهی دارم عاصی ام و نامه ی سیاهی دارم بخشید و کریمانه بغل کرد مرا انگار نه انگار گناهی دارم
با همه دل نگرانیم خداحافظ عشق ما که تنهای جهانیم خداحافظ عشق عقل تکلیف مرا خوب معین کرده دردِ در سینه نهانیم خداحافظ عشق امشب این آخر عشق است خداحافظ جان خِبره در کندن جانیم خداحافظ عشق در سکوت است خداحافظی مظلومان مُهر خورده به دهانیم خداحافظ عشق .
الهی و ربی من لی غیرک توبه ام توبه نشد هر چه که همت کردم من به ستاری تو سخت جسارت کردم هر چه تو دوست شدی با من آلوده ولی بی حیاتر شده با نفس رفاقت کردم رمضان است و دل از خواب نکندم افسوس مثل هر سال من از لطف تو غفلت کردم من از این فلسفه روزه از این فیض عظیم به همین تشنگی ساده قناعت کردم روزه هم چشم مرا باز نکرده،نکند عادتم بود اگر هرچه عبادت کردم هر چه هستم سر دیوانگی ام می مانم روزه ام را فقط افطار به تربت کردم خواستم از عطش روزه بگویم اما از لب تشنه اش احساس خجالت کردم روزه ام روضه شد و روضه مرا می کُشدم یاد آن تشنه لب کرببلا می کُشدم .
. به حضرت موسی بن جعفر سلام الله علیه ماه مبارک رمضان معصومه اگر بر سرم‌ آید‌ نشناسد از جانِ بر لب آمده، بر جان‌ گله دارد *طبق وصیت موسی بن جعفر که فرمود: من و با همین غل و زنجیرها دفن کنید قیامت با همین غل و زنجیرها محشور بشم. ولی شیعیان اینقدر گل روی این بدن ریخته بودن، ادب کردن به بدن موسی بن جعفر... ولی این بدن کجا و اون بدنی که عمه سادات اومد تو‌ی گودال، نگاه کرد دید‌ گودال پره نیزه و شمشیره، هرکاری کرد حسین رو‌ پیدا نکرد. دست آخر از گلوی بریده صدا بلند شد..أُخیَّ اِلَیَّ..... .
دعای روز هفتم ماه مبارک رمضان اللهمّ اعنّی فیهِ على صِیامِهِ و قیامِهِ و جَنّبنی فیهِ من هَفَواتِهِ وآثامِهِ وارْزُقْنی فیهِ ذِكْرَكَ بِدوامِهِ بتوفیقِكَ یا هادیَ المُضِلّین خدایا یارى كن مرا در این روز بر روزه گرفتن و عبادت و بركنارم دار از بیهودگى و گناهان و روزی‌ام كن یادت را براى همیشه به توفیق خودت‌ اى راهنماى گمراهان .
•توکاظمین آقا... به حضرت موسی بن‌جعفر علیه السلام ماه مبارک رمضان تو کاظمین آقا، حاجتمو داده مرغ دلم امشب پنجره فولاده چه حرمی چه گنبدی حس میکنی تو مشهدی زهرا میگه خوش اومدی «به اون ناله های رِبِّ خَلِّصْنی موسی بن جعفر ما گُنه کارا رو از سیاه چال نفسمون نجات بده» آهسته گذارید روی تخته تنش را تا میخ اذیت نکند پیرُهنش را اصلا بگذارید روی خاک بماند زشت است بیارند غلامان بدنش را این ساقِ بهم ریخته کتمان شدنی نیست دیدند روی تخته ی در تا شدنش را این مرد الهی مگر اولاد ندارد بردند چرا مثل غریبان بدنش را این مردِ نگهبان که حیا هیچ ندارد بد نیست بگیرد جلوی آن دهنش را * میگن: شیعیان آمدند در جِسر بغداد بدن مبارک رو تحویل گرفتن، میگن: ا ینقدر تو جِسر بغداد گل ریختن روی این بدن، شیعیان فهمیدن موسی بن جعفر کفن نداره براش کفن آوُردن.... امام رضا فرمود:إِنْ کُنْتَ بَاکِیاً لِشَیْ‏ءٍ فَابْکِ لِلْحُسَیْنِ.....«شیعه لر یقشیدیلار دییلر آقا موسی بن‌جعفری یِدی دانه کفنه بوشدولَ...»* «این هفت کفن روضه ی گودال حسین است» دولانور علی قیزی مقتلی قان ایچنده بیر بدن آختارور یولون اوسته قافله لنگ اولوب باجی قارداشا كفن آختارور نه پیرَهنی داشت حسین نه کفنی داشت مدیون حصیرند مرتب شدنش را *زین العابدین چولا باخدی کفن تاپولمادی گوردوله گلدیِله او یامان خیمه لراین ایچیند بیر کهنه حصیر دوشموشدُ یره. زین العابدین حصیری چِک‌چِکه گتدی،بدن مُتلاشی اولموشدو دیری زین العابدین بو‌حصیری بیر گوجن بدنی آلتینان رد الدی ...حسین ....*
جاده‌ی زندگی هرگز بُن بست نیست! نفسی تازه کن ..کفش‌هایت را بپوش و دوباره دل به راه حق بسپار آغوش خداوند همیشه انتظارت را می‌کشد... خداوندا به حق رحمت بی‌انتهایت ... به ما کمک کن تا در زمره کسانی نباشیم که از روزه داری بهره‌‏اى جز گرسنگى و تشنگى نمی‌‏برند.
یک دانه زِتسبیح نماز سحرت را یکبار به نام منِ محتاج بینداز شاید که همان دانه‌ی تسبیح دعایت یکباره بیفتد به دریای اجابت…
|⇦•بخوان که اشک بریزم.. ویژۀ ماه مبارک رمضان بخوان که اشک بریزم کمی به حال خودم دل شکسته ی من، ای شکسته بالِ خودم بخوان به لهجه ی اشک و بخوان به لحنِ سکوت چقدر خسته ام از لحنِ قیل و قالِ خودم اگر رسید صدایت به شورِ عشق بگو مرا رها نکند لحظه ای به حالِ خودم قرار بود من و تو به آسمان برسیم مرا ببخش که اینگونه خود وبالِ خودم شبی به لطفِ علی می رسم به صحنِ نجف تمامِ عمر خوشم با همین خیالِ خودم علی امام من است و منم غلامِ علی هزار جان گرامی فدایِ نامِ علی قسم به لحظه ی نابِ "فَمَن یَمُتْ یَرَنی" که ایستاده بمیرم به احترام علی خمارِ انگورِ ضریحِ مولایم علی علی علی علی.... *مولاامیرالمؤمنین فرمودند:"انا اُؤدِّبُ المؤمِنین"من مسئول ادب کردن مؤمنینم...در اول مناجات و دعای ابوحمزه می گیم:"الهی لا تُعَذِّبنی بِعُقوبَتِک"..... آمد محضر مولاگفت:آقاجان! هم خودم نوکرتم... هم زن و بچه هام نوکرتن... ما از محبین شماییم علی جان ..اما آقا جان این جوان من یه مدتیه رفته شام، برگشته یه حرفایی میزنه، من نگران جوانم هستم... به گمانم تحت تاثیر تبلیغات اهل شام قرارگرفته میگن مولا نگفت:حالا بگو پسرت بیاد باهاش بحث کنیم، حرف بزنیم، میگن مولا یه نگاه کرد فرمود:جوانت کدوم یک از این هاست؟گفت: آقاجون! اون جوان رو می بینی ما بین جوانا ایستاده... میگن: مولا یه نگاه بهش کرد و نگاهش رو برگردوند... دیدند جوانه بدو بدو داره میاد... خودش رو انداخت رو قدمهای مولاگفت: آقا غلط کردم... امشب تو هم بگو‌: مولا ...* تو که یک گوشه چشمت غم عالم ببرد نپسند این که تو باشی و مرا غم ببرد... .
⇦•چه‌می خواهد لبِ تشنه .... وتوسل به حضرت رقیه سلام الله ویژۀ ماه مبارک رمضان چه میخواهد لبِ تشنه به غیر از لطف بارانی چه میخواهد شکسته دل، به غیر از چشمِ بارانی شبِ طولانی و تسبیح و سجاده چه می چسبد بهارِ زود هنگام اند، شبهای زمستانی توکل بر توسل کن، توسل بر توکل کن در این دنیای حیرانی، در این دریای طوفانی اگر تا شام میخندی، اگر تا صبح میخوابی تو از مردن چه میفهمی؟ تو از برزخ چه میدانی؟ خلاصه بار باید بست، یا امروز یا فردا مَده از کف مجالِ این دو روزی را که مهمانی اگر آشفته ات کردند یعنی لایقِ وصلی به او نزدیکتر هستی زمانی که پریشانی من و پروانه در آغوشِ هم تا صبح میسوزیم که با این سوختن روشن شود کُنجِ شبستانی مرا هر وقت میدیدی گریبان پاره میدیدی از اول نیز می آمد به من پاره گریبانی به دامانِ تو دست انداختم شاید که این دفعه بگیرد دامَنت دستی از این آلوده دامانی به جز تو جورِ عاشق را کسی گردن نمیگیرد گناهش را زلیخا کرد یوسف گَشت زندانی به لطفِ گریه کارِ طفل بهتر راه می افتد چه بهتر بیشتر از دیگران ما را بگریانی اگر چه گریه یِ هجران شکسته میکند ما را ولی از آبِ پیشانی ست بهتر، چین پیشانی گره هایی ست در عالم که بی تو وا نخواهد شد نمی آید به کارِ این گره ها هیچ دندانی دگر فرقی ندارد جمعه یا شنبه فقط برگرد گرفتاریم ما از دستِ این هجرانِ طولانی پشیمان میشود آنکه برای تو نمی میرد چرا عاقل کند کاری که بعد آرد پشیمانی خبر داری تو که رفتی به کوچه گردی افتادم؟ به من از تو فقط هجران رسید، آن هم چه هجرانی! حسین جانم...حسین جانم... خبر داری مرا بازار بردند... میان مجلسِ اغیار بردند... *انگار قراره بعضی حرفا رو عمه نگه، دختر باید بگه... *گفت بابا: خبر داری ما را بازار بردند.. خبر داری کجاها که پامون بازشد بابا... بابا...کی گفته ما رو مجلس اون ملعون بردند؟ بابا اگه تو رو بردند ما رو هم بردند... کی گفته من زیر دست و پا بودم؟! اگه تو بودی من هم بودم.... گفت بابا ... ازت بی خبرم، خبر داری یا نه؟! شکسته کمرم، خبر داری یا نه؟! چی شد بال و پرت خبر دارم بابا چی شد بال و پرم، خبر داری یا نه؟! شبهایی که گرسنه خوابیدم، کجا بودی؟! هی از فرشته ها می پرسیدم، کجا بودی؟! علی اکبر لطیفیان
. گفتم خدایا همنشینم باش … گفت من مونس کسانی هستم که مرا یاد کنند! گفتم چه آسان به دست می آیی ؟؟!! گفت پس آسان از دستم نده!
دستم به دامن تو, از این خانه پا مکش اینگونه روی جسم غریبت عبا مکش دیدم چگونه حق مقامت شهید شد دیدم به درب خانه دوچشمت سفید شد این ظلم شهر گرچه تو را غم نصیب ساخت توگوهری قدر تورا گوهری شناخت ای روشنی خانه طاها بمان مرو مادر به خاطر دل زهرا بمان مرو برخیز ناز دیده گریان من بکش شانه به زلفهای پریشان من بکش مادر بمان برای دلم مادری کنی معجرببافی و به سرم روسری کنی ازدست گریه درد به پهلوی من نشست آیینه بود سینه ام ازآه تو شکست ان دم تمام می شود آشفته حالی ام رحمی اگر کنی تو بر این خرد سالی ام دیگر نفس به سینه تو سخت می رسد وقت به خواب رفتن این بخت می رسد رفتی و آسمان بلا ریخت برسرم غم دید و غصه دید و جفا دیده ترم روزی به درب خانه زهرایت آمدند من پشت در رسیدم شعله به در زدند آتش تمام چادر من را گرفته بود یاری برای یاری زهرای تو نبود ناگه کسی به در لگدی زد که در شکست دردی عجیب بین دو پهلوی من نشست ظالم که دید بی کسی ام را به چشم خود زد ضربه ای که ناله محسن بلند شد حتی نفس به سینه من سخت می رسید مسمار رشته نفسم را دگر برید جانی که مانده بود برایم ز دردها یک آه شد که ناله زدم فضه جان بیا 🔸شاعر: =============================
اولین بیت شد این مصرع بسم الله است قلم از آنچه در افکار من است آگاه است پُر مضمونم و بیت الغزلی در راه است صحبت از حضرت خورشید، سخن از ماه است باز کرده ست اذان حنجره ی مأذنه را تا شب و روز بخوانم پسر آمنه را باغ در رویش خود فصل بهاری دارد عشق در اوج جوانی است، قراری دارد نور در حجله ی عشق آمده کاری دارد پسر آمنه تنهاست؟ نه، یاری دارد بَه به این وصلتِ فرخنده پی و ختم به خیر در خورِ همسری عشق، خدیجه ست نه غير همسر بی بدل حضرت طاها او بود لایق مادری اُمِ ابیها او بود نور را آینه هرآینه تنها او بود مصطفی آن همه تنها شد اما او بود با وجودش به نبی هیچ غمی غالب نیست تا خدیجه است غم از شعب ابیطالب نیست السلام ای که در این شعر سرانجام تویی مصطفی را تو دلارامی و آرام تویی دینم از اوست ولی پایه ی اسلام تویی ای غریبی که پر از نامی و گمنام تویی به مقام تو چه اندازه حسادت بردند لقب خاص تو را نیز به سرقت بردند ما کجا و سخن از مدح تو با این دل پُر شرمگینم که نداریم کلامی در خور ما که گوهر نشناسیم چرا سُفتنِ دُر خرج دین شد همه ی مال تو اُشتر اُشتر وای برما و بر این شیوه ی مهمانی ما شده سرمایه ی تو خرج مسلمانی ما گفتم از مدح تو از روضه ات اما کمتر رفتی و ماند غمت روی دل پیغمبر دخترت فاطمه جان داد پسِ آتشِ در مجتبی آه کشید از دلش از سوز جگر آمد از عرش برای تو کفن، طیب و پاک نوه ات کرببلا بی کفن افتاد به خاک ** "سرمایه ات خرج مسلمانی ما شد حق مسلمانی ما با تو ادا شد... شاعر: 🔸شاعر: =============================
ای اولین زن در رکاب احمد مختار یاری گرِ پیغمبر ای گنجینه ی اسرار شرمنده ایم ای مادر اسلام از رویت وقتی که نامت بین ما کم میشود تکرار در وصف تو چیزی ندارد شعر ناچیزم زیباترین الگو برای واژه ی ایثار تاریخ می داند که هستی و چه هستی تو ای آنکه جا داری میان بهترین انصار خدمتگذار این شریعت گشته ای با جان؛ وقتی که از فعلِ خدا خواهی شدی سرشار... زهرا گرفت از راهِ تو الهام بانو جان حق را گرفت آخر میان آن در ودیوار 🔸شاعر: =============================
به خدا بعد عروج تو پرم مى سوزد مادر من،تو نباشى، جگرم مى سوزد امنیت داشتن ما همه از یمن تو بود خانه با رفتن تو در نظرم می سوزد چه کنم با غم فقدان تو که می دانم بی تو قلب من و قلب پدرم می سوزد خواستی تاکه عبایش کفنت باشد و آه این خبر را به پیمبر ببرم می سوزد همه دارایی تو خرج در اسلام شده پای بخشندگی ات دست کرم می سوزد میروی نیستی آن روز ببینی که چطور سرم آن لحظه که درپشت درم-می سوزد شعله آن قدر زیاد ست در آن هنگامه از نفس های پر آهم پسرم می سوزد *** سال ها می گذرد؛؛ کرببلا وقت غروب با همین شعله دل اهل حرم می سوزد 🔸شاعر: =============================
سلام الله علیها 🔹شعر(فولکلور) زبانحال پیغمبر و حضرت زهرا(س) ♦️ در فراق حضرت خدیجه(س) چطوری دلت میاد بدون ما بری سفر حالا که داری میری، پس ما دو تا رو هم ببر نه قرارمون نبود، رفیق نیمه راه باشی گفتی پا به پام می مونی ،تا یه تکیه گاه باشی به دلم آتیش نزن، گریه ی بی صدا نکن واسه زنده موندنم، زیر لبت دعا نکن خیلی زود داری میری!، دخترمون سه ساله شه نذا باغِ زندگیش، رنگِ گلای لاله شه وقت کوچت ای پرستو، نمِ پاییزی می خوای!؟ بعد عمری زندگی، تازه ازم چیزی می خوای!؟ نگو دریای غمِ خدیجه ساحل نداره ! همه زندگیم فدات، عبام که قابل نداره ! کفنت رو قراره ازآسمونا بیارن قراره فرشته ها حلوا و خرما بیارن به جونم آتیش زده؛ حرفِ کفن-اسمِ عبا یادتِ گفته بودم براتُ از کرببلا یادتِ گفته بودم، ازیه غریبِ بی کفن گفته بودم نوه مُ ؛ کرببلا سر می بُرن سی هزارتا نامسلمون، نینوا می کشنش با لبِ تشنه تو گودال بلا می کشنش توی کربلا سرِ همین عبا بلوا میشه سر غارتِ یه تیکه پیرهن دعوا میشه 🔸شاعر: ____________________________
(س) ☑️بمناسبت وفات حضرت خدیجه (س) لطف خداست، اینکه گدای خدیجه ام محتاج بی نوای عطای خدیجه ام با یک نگاهِ فاطمه شد بخت من بلند خدمتگذار بزم عزای خدیجه ام چشمم اگرچه تار، ولی گریه میکند یعنی تمام عمر، برای خدیجه ام فرقی نمیکند چه حسین و چه زینبش بی تابِ گریه بر نوه های خدیجه ام ای چشم خشک، آبرویم را نمیخری؟ یک امشبی ببار، فدای خدیجه ام از آن شبی که سینه ام از آه پر شده مدحت سرای، درد و بلای خدیجه ام پستم اگر چه ، آمده ام محترم شوم آری، گدای دورِ سرای خدیجه ام 🔸شاعر: ____________________________
(س) 🔹تقدیم به ام المؤمنین ... اسلام مدیون تو تا روز قیامت جبریل مجنون تو تا روز قیامت کورند آنها که تو را گفتند پیری والله در تاریخ دین مانند شیری هم شانه ی پیغمبر و حیدر تو بودی بر مومنین و شیعیان مادر تو بودی الحق که ام المومنین نام تو باشد کافر بود هرکس به این قائل نباشد چون کوه بودی و همیشه یاور دین نامت خدیجه ، کنیه ی تو: مادر دین مظلومه بودی و همه طردت نمودند آنها به همراهی تو لایق نبودند تو مادر زهرایی و حوریه پرور تو حامل نوری و از جنس پیمبر جان تمام مادران قربان نامت عالم فدای خصلت و لطف و مرامت دست من و احسان مادر گونه ی تو قربان الطاف پیمبر گونه ی تو 🔸شاعر: ____________________________
خدایا به نگهبانی‌ات مرا نگهبانی کن به نگهداری‌ ات مرا نگهدار به پاسداری‌ ات از من پاسداری کن و زیارت خانه‌ ات را در این سال و در هر سال و زیارت مرقد پیامبرت و امامان را روزی من کن، خداوندا از این مشاهد برجسته و با مزیّت و مواقف بس با ارزش مرا محروم مساز پروردگارا بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست و برایم ختم به خیر فرما و مرا از آنچه بی‌ قرارم کرده از کار دنیا و آخرتم کفایت کن و کسی که به من رحم نمی‌ کند بر من چیره مساز و بر من از سوی خود نگهبانی برای همیشه قرار ده از من شایستگی آنچه را که به من لطف کردی مگیر و از فضلت روزی گسترده‌ی حلال و پاکیزه نصیب من کن - فرازی از دعای ابوحمزه ثمالی