eitaa logo
ذاکرین آل الله
278 دنبال‌کننده
2.4هزار عکس
1.4هزار ویدیو
299 فایل
( متن اشعار؛سبکها وفایلهای صوتی ایام ولادت و شهادت ائمه اطهار(ع) ومناسبتها ی ملی و مذهبی التماس دعا حاج غلامرضا سالار 09351601259 . شماره جهت ارتباط با مدیر کانال...
مشاهده در ایتا
دانلود
نوحه فارسی: یا فاطمه من عقده دل وا نکردم یا فاطمه من عقده دل وا نکردم  گشتم ولی قبر تو را پیدا نکردم چشم انتظارم، مهدی بیاید تا تربتت را، پیدا نماید یا فاطمه یا زهرا(۴)بار مادر چرا رنگ از رخ ماهت پریده مادر چرا خون از گریبانت چکیده مام دو عالم، مادر، خانه نیاز است سجاده بگشا مادر،  وقت نماز است یا فاطمه من عقده دل وا نکردم گشتم ولی قبر تو را پیدا نکردم چشم انتظارم، مهدی بیاید تا تربتت را، پیدا نماید یا فاطمه یا زهرا(۴)بار در کودکی شد قسمت من خانه داری هم خانه داری می کنم هم سوگواری گریم برای، نور دو عینت هر شب دهم آب، دست حسینت  یا فاطمه یا زهرا(۴)بار دیشب نشستی گیسویم را شانه کردی امشب در آغوش لحد کاشانه کردی دیشب گرفتی اشکم ز دیده امشب ز داغت، مادر، رنگم پریده یا فاطمه یا زهرا(۴)بار دیشب دعا کردی اجل جانت بگیرد امشب دعا کن دخترت زینب بمیرد دیشب تو بودی، مادر کنارم امشب به دیوار عزا سر میگذارم ای مادر مادر، ناله بزن یا زهرا... یا فاطمه یا زهرا(۴)بار
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دنیا به چه دردی میخوره وقتی که لبخنده روی لبات نباشه دنیا به چه دردی میخوره وقتی توو خونه گرمی نگات نباشه دنیا به چه دردی میخوره وقتی بهم پشت میکنن اهل مدینه دنیا به چه دردی میخوره وقتی که جون با ناله هام حبسه توو سینه یار من ، کار من ، دیگه خورده گره بدون تو فاطمه جان وای دلم ، قاتلم ، شده مزار بی نشون تو فاطمه جان یازهرا یازهرا یازهرا یازهرا دنیا به چه دردی میخوره وقتی که حرمت من و تو رو شکستن دنیا به چه دردی میخوره وقتی که دست فاتح خیبر و بستن دنیا رو سرم خراب میشه وقتی جلو چشام میاد قنفذ جانی دنیا رو سرم خراب میشه وقتی به حال و روز من می‌خنده ثانی این غم و ، ماتم و ، الهی دیگه هیچ مردی توو دنیا نبینه یاورش ، همسرش ، زیر دست و پای نامحرما رو زمینه یازهرا یازهرا یا زهرا یا زهرا دنیا رو سرم خراب میشه وقتی یادم میفته دستمال سرت رو دنیا رو سرم خراب میشه وقتی یادم میفته چشمای ترت رو دنیا رو سرم خراب میشه وقتی میبینم روی در از تو نشونه س دنیا رو سرم خراب میشه وقتی که چادرت سر دختر خونه س زینبت ، نیمه شب ، میزاره آب به جای تو بالا سر حسین خواهر ، مضطره ، نمیتونه ببینه خشک حنجر حسین یازهرا یازهرا یازهرا یازهرا ........................... دنیا به چه دردی میخوره وقتی که آب مهریه فاطمه باشه بین دوتا نهر آب حسینش...... ....لب تشنه از قفا سرش جدا شه دنیا به چه دردی میخوره ابوتراب باشی و از بد زمونه جسم پسرت کفن نشه سه روز رو خاک گرم کربلا بمونه شد کفن ، پبرهنش ، بمیرم که همونم در میارن از تنش کربلا ، از جفا ، زیر سم ستوران میشه تشییع تنش یازهرا یازهرا یازهرا یازهرا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
|⇦•مثل یک ابر بهاری، یابن الزهرا... به امام زمان عجل الله و روضۀ حضرت زهرا سلام الله علیها مثل یک ابر بهاری، یابن الزهرا حال و هوای گریه داری، یابن الزهرا این روزها خیلی دلت را غم گرفته دلخسته از این روزگاری، یابن الزهرا با واژه ی مادر شود آهت کشیده در لا به لای اشک و زاری، یابن الزهرا *اومدي به امامِ زمانت تسليت بگي، اومدي تو اين مجلس روضه، كمكِ امامِ زمانت باشي...* ای وایِ مادر های تو می گوید آقا خیلی برایش بی قراری، یابن الزهرا آقا مگر من مرده ام که مثل حیدر سر را به زانو می گذاری، یابن الزهرا *ما هم اومديم با شما گريه كنيم تا شما تنها نباشيد آقاجان!...* آقا! تنم، مالم، همه جانم فدایت آماده ام بر جان نثاری، یابن الزهرا جز اشک دیده مرهم دیگر ندارم با عرض پوزش از نداری، یابن الزهرا از این که هستم دوستدارِ مادر تو حتماً مرا تو دوست داری، یابن الزهرا *مُحرم همه ميان برا عزاداريِ ابي عبدالله، اما فاطميه ها خوصوصيه فقط مَحرم ها ميان عزاداري و روضه، هر كسي رو راه نميدن تويِ روضه ي حضرت زهرا...* تا این که باشم زائرِ قامت خمیده دنبال یک سنگ مزاری یابن الزهرا زهرا به زهراها شده تبدیل یعنی : در کوچه شد آیینه کاری، یابن الزهرا محمد فردوسی * بي بي فرموده بود: علی جان! من رو شبونه غسلم بده، شبانه دفنم كن... فضه ميگه: اميرالمؤمنين به بچه ها سفارش كرد، بچه ها بي قراري نكنيد، بلند بلند گريه نكنيد، همسايه ها نَشنَوَن، كسي نفهمه، ديدن اين نازدانه ها آستين به دندان گرفت، مثل ابر بهاري گريه ميكنن.... اسماء آب مي ريخت، بدن زهرا رو امیرالمؤمنین غسل ميداد، يه مرتبه ديدن علي سر به ديوار گذاشت، صدا ناله اش بلند شد: واي، واي... اسماء گفت: آقاجان! فرموديد همه آروم گريه كنن!؟ فرمود: اسماء! ببين آب كه ميريزم خونابه مياد، بعد از نود و پنج شب و روز خون قطع نشده، اسماء! زهرا دردش رو به من نگفت... يه جمله روضه ي من، ميخوام بگم: یا امیرالمؤمنین! شما بدنِ بي جانِ زهرا رو غسل ميداديد، چشمتون خورد به جايِ زخمِ مسمار، خونابه ديدي طاقت نيآوُردي، اما من بميرم برا دخترت زينب، خدا برا هيچ خواهري نيآره، آقا امام محمد باقر مي فرمايند:" لَقَدْ قُتِل بِالسَّيفِ وَ بِالحِجارَةِ وَ بِالخَشَبِ و بِالعَصَا" نيزه دار نيزه ميزد، با چوب ميزدن، با عصا ميزدن، يه جاي سالم روي بدن حسين نبود...* به سمت گودال از خيمه دويدم من شمر جلوتر بود دير رسيدم من سَرِ تو دعوا بود، ناله كشيدم من سَرِ تو رو بردن، دير رسيدم من * يكي داره عبا رو ميكَنه، يكي داره عمامه رو ميكَنه، ساربان دنبال انگشترِ، خولي سر رو برداشت و بُرد...* هجوم آوُردن همه سمتِ پيكرت جلو چشمِ مادرت برا بُردنِ سَرت شلوغِ گودال، همه هلهله كنان شمر و خولي و سنان دست پر دارن ميان پنچه گذاشته لابه لاي موت خنجرش رو گذاشته روي موت بميره خواهرت كه با نوك ني اينجوري كرده زير و روت اَلسَّلامُ عَلَي مُرمّل بالدّما مُقَطَّعُ الاَعضا من بي وضو موي تو را شانه نكردم حالا به دنبالِ سرت بايد بگردم سري به نيزه بلند است در برابر زينب خدا كند كه نباشد سرِ برادرِ زينب *صدا بزن: حسين!...*
سینه_زنی و توسل به حضرت سیدالشهدا علیه السلام ویژه شب جمعه دنبال کبریایى؟! بى کبر و بى ریا باش وقت اَداى دینت، فارغ ز هر اَدا باش وقتی که پشت این در، پیغمبران نشستند در کوی نیک نامان پیوسته خاکِ پا باش هر منصبی که داری، بیرونه روضه داری اینجا که پا نهادی، تا میشود گدا باش آسایش دو گیتى، تفسیر این دو حرف است دیوانه ی حسین و مجنون مجتبى باش آب زلال را در، سرچشمه جستجو کن خواهان خیر هستی، خواهان مرتضی باش حق با علی مگر نیست؟! حق هم مگر خدا نیست؟! پس در نجف بمان و هر لحظه باخدا باش فرمود امام صادق: از پُشت بام‌ِ خانه با یک سلام ساده، الساعه کربلا باش او غرقِ خون‌ِ خود شد، من غرقِ در گناهم سر داد، دل ندادم، ای بی وفا مرا باش کار بنی اسد در تدفین او گره خورد وقتی تنی‌ نمانده دنبال بوریا باش
اصول یعنی ولیّ فقیه، خصوصاً این حکیم، مظلوم، وارسته، در دین، فقه، عرفان، معرفت امام خامنه ای عزیز را عزیزِ جان خود بدانید حرمت او را حرمتِ مقدسات بدانید...
هر چند بر وفاي دل فضه شك نداشت بانوي خانه بود و نياز كمك نداشت   نان پخته بود تا كه نگويند فاطمه دستش براي مردم دنيا نمك نداشت   پيش تنور صورت او سرخ تر كه شد ديگر كسي به داغ گل سرخ شك نداشت   خم شد كه نان را بزند بر دل تنور بغضش شكست ؛ صورت گلها كه چك نداشت   دستش به گريه رفت كه نان را درآورد كاش استخوان بازوي خانم ترك نداشت   ناني براي سائل فرداي خويش پخت با اينكه گندمي به حساب فدك نداشت   نوازنی  
تنی که سوخته باشد به آب حساس است چنین تنی به رخ آفتاب حساس است   مریض نیمه شب از سوز درد می نالد اگرچه خواب ندارد به خواب حساس است   کسی که دلخوشی اش کنج بستر افتاده سلام اگر بدهد بر جواب حساس است   تمام چادر مادر به کوچه خاکی شد به خاک چادر او بوتراب حساس است   کسی که پشت در خانه در خطر بوده به آتش و به در و اضطراب حساس است   همیشه پنجه دست شکسته مادر به وزن دسته این آسیاب حساس است   اگرچه سوخت ولی چادرش نیفتاده یقین که مادرمان بر حجاب حساس است   پس از گلی که میان فشار در بوده علی همیشه به بوی گلاب حساس است   وجبرئیل که بیت علی بهشتش بود به خانه و به بنای خراب حساس است   نظری  
از آقا امام حسین علیه‌ السلام معنای‌ ادب‌را پرسیدند؟ فرمود: ادب عبارت است از این که وقتی که از خانه خارج می شوی به هر کسی برخورد میکنی او را برتر از خود بینی. یعنی اینکه همیشه دیگران را از خود بهتر ببینی و احترام آنها را نگهداری یکی از آفت‌های بد برای روح انسان، خود برتربینی است. از این صفت در روایات با تعبیر عُجب هم یاد شده کسانی که این صفت را دارند خود را از همه بهتر، خوب‌تر، خالص‌تر، داناتر و نیکوکارتر می دانند. از این رو ، پیوسته به بدگویی و غیبت دیگران می‌ پردازند و از عیوب‌ خود غافلند مثل این‌بیت زیبای پروین اعتصامی: سیر یک‌ روز طعنه زد به پیاز ، که تو مسکین چقدر بدبویی. گفت‌: از عیب‌ خویش بی‌ خبری زین‌ ره، از خلق عیب‌ میجویی از همه ایراد می‌ گیرند ، ولی حاضر نیستند که‌ کسی از آنان انتقاد کند ، چون خودشان را بی عیب می دانند.. # آداب نوکری
بوي بهشت عطر نفس هاي اطهرت فردوس حجره اي ست ز بيت منورت باغ جنان نشسته به كنج گلِ سرت خوانده پيمبر از همه خلق برترت مدحت خدا نموده به آيات كوثرت اين گونه خوانده از همه عالم فراترت دردانه ی پيمبر و جانانه ی علي رخشان ترين ستاره ی كاشانه ی علي وجه خدا عيان شده بر روي صورتت خوی خداست جلوه ي زيباي سيرتت مستور در لطافت محض است فطرتت بي فايده است جستجو از بهر كثرتت در بازوي عليست تجلاي قدرتت گشته رضاي حضرت حق در مسرتت داخل شوند اهل جنان از قفاي تو زانو به محضر تو زده ماسواي تو بالاتر از فراسوي باور فقط تويي با شان و قدر خويش برابر فقط تويي شان نزول سوره كوثر فقط تويي جان علي و ام پيمبر فقط تويي آري دليل خلقت حيدر فقط تويي تنها سواره در صف محشر فقط تويي روز ظهور مي شود آغازِ عصر تو از آن به بعد جلوه كند فتح و نصر تو خلقت به دست رب جلي آفريده شد با علم و حکمت ازلي آفريده شد بی هیچ نقص یا خللی آفریده شد گر چرخ و زهره و زحلی آفریده شد از برکت نبی و ولی آفریده شد احمد، خودش براي علي آفريده شد تنها نه صبح و شام براي تو خلق شد پيغمبر و امام براي تو خلق شد غیر از تو کیست آن که بهار علی شود؟ غیر از تو نیست آن که قرار علی شود چشم و چراغ و نقش و نگار علی شود آینه ي تمام عیار علی شود چون تو تمام دار و ندار علی شود با جان خویش یاور و یار علی شود قبل از شروع خلقت آدم تو بوده اي از ابتدا دل از دل حيدر ربوده اي حوريه اي ز جنس بشر كيست غير تو؟ آيينه اي ز حسن پدر كيست غير تو؟ بر مصطفي فروغ بصر كيست غير تو؟ رشك تمام اهل نظر كيست غير تو؟ آن ممتحن به عالم زر كيست غير تو؟ يار ِشهيدِ در پسِ در كيست غير تو؟ در، سنگرِ تو گشته و تو سنگرِ علي در، گرچه جا زده است، تو ماندي سپر، ولي نوريه اي و صابره و هم كريمه اي بدرِ تمام و دُرَّةُ بَيضا، رحيمه اي عالِيَةُ المَحَلّ و رئوفه، فهيمه اي رُكنُ الهُدي، شَفيقِه، زُجاجِه، عليمه اي عذرایی و رشیده، جلیله، حکیمه ای محزونه ای و باكيه اي و سليمه اي ريحانه ي رسولي و محبوبه ي خدا "مَكسورُ ضِلعُها"يي و "مظلومُ بَعلُها" اي حضرت بتول كه بي بال و پر شدي! تنها ميان كوچه تو مرد خطر شدي با جان خويش جان علي را سپر شدي گرچه سپر شدي تو ولي بي پسر شدي با هيزم جهنميان شعله ور شدي آه نهاد سينه ي خيرالبشر شدي تنها تو بين خلق علي باوري و بس با پهلوي شكسته بر او ياوري و بس تعريف كن ز علت جانسوز ناله ات از رد خون روي تنت، نقش ژاله ات از گريه هاي دخترك چهار ساله ات تعريف كن ز قصه ي نشكفته لاله ات از اولين شهيد علي از سلاله ات اصلا بگو تو از فدك و از قباله ات از نابرادران پيمبر چه ديده اي؟ كين گونه از حسين و حسن دل بريده اي! از بازگشت عصر جهالت به ما بگو از اتحاد جهل و قساوت به ما بگو از غاصبان حق خلافت به ما بگو از چرخ دنده هاي لجاجت به ما بگو از موسم سكوت جماعت به ما بگو از آيه هاي اجر رسالت به ما بگو حتي اگر سفارش ختم رسل نبود اين گردباد در رمق برگ گل نبود! اصلا بيا و از دل زينب بگو سخن از بغض مانده در وسط سينه حسن از رازهاي مخفي در قلب خویشتن از دست دوز آخَرَت آن كهنه پيرهن اين كه چرا کم است در این بقچه يك كفن از آن شهيد تشنه لب پاره پاره تن در قتلگاه موي سپيدت خضاب شد بي سرپناه عترت ختمي مآب شد 🔸شاعر: ____
حضرت زهرا علیها السلام فرمودند: همیشه در خدمت مادر و پای بند او باش ، چون بهشت زیر پای مادران است و نتیجه آن نعمت های بهشتی خواهد بود منبع: کنزل العمّال ، جلد ۱۶ ، ص ۴۶۲
السلام چه کرده ایم که آن آشنا نمی آید پیامی از سر کویش به ما نمی آید چه کرده ایم، گره خورده کارمان اینقدر چه کرده ایم که مشکل گشا نمی آید چه کرده ایم که خورشید را نمی بینیم چه کرده ایم که آن رهنما نمی آید چه کرده ایم که اینگونه مبتلا شده ایم چه کرده ایم که دیگر دوا نمی آید چه قدر ندبه این الحسین را خواندیم چه کرده ایم جواب دعا نمی آید چه کرده ایم که بر ما بهشت گشته حرام نسیمی از طرف کربلا نمی آید به دست بسته حیدر قسم، نمی دانم جواب ناله زهرا چرا نمی آید؟ محمدی
مرا از لحظه ی پیدایش عالم دعا کردی همیشه هر کجا نام تو را بردم دعا کردی هزاران سال طی شد تا خدا بخشید آدم را یقینا لحظه ی بخشایش آدم دعا کردی مسیح و حضرت موسی و ابراهیم مدیونت برای هاجر و اسیه و مریم دعا کردی جهان را می توانستی به نفرینی بسوزانی ولی در پاسخ بی مهری عالم دعا کردی تو معنا کرده ای الجار ثم الدار را وقتی که آن همسایه های بی وفا را هم دعا کردی مسلم شد برای اهل خانه رفتنی هستی از آنجا که برای رفتنت ، هردم دعا کردی 🔸شاعر:
هر شب برای گریه هایت ، گریه کردم ناله به ناله پا به پایت گریه کردم هر دفعه این نه سال را که یادم آمد از ابتدا تا انتهایت گریه کردم تسکین طفلانت اگر چه کار من بود با بچه هایت هم برایت گریه کردم ای مستجاب الدعوه ای که رفته از دست با آرزویت با دعایت گریه گردم در مجلس ختمِ خودم آندم نشستم هر کوچه ای که در عزایت گریه کردم ای که به پشت درصدایت در نیامد هر بار پشت در به جایت گریه کردم تو پیرهن میدوختی و در کنارت با روضه های کربلایت گریه کردم 🔸شاعر:
بر شانه می‌آورد تا بانو نیافتد آرام تا این شمع از سوسو نیافتد پروانه بود و دورِ مادر چرخ می‌زد حتی نگاهی بر جلالِ او نیافتد تا دید می‌آید حرامی سویشان گفت ای کاش راهِ نانجیب این سو نیافتد خیلی حواسِ مجتبیٰ جمع است اینجا زخمی دگر این دفعه بر بازو نیافتد وقتی که زد سیلی تقلا کرد طفلی یعنی اگر اُفتاد هم با رو نیافتد پهلویِ او تازه شکسته بود اُفتاد اما نشد بر خاک از پهلو نیافتد ای کاش دیوارِ گذر احساس هم داشت ای کاش جایِ سنگ بر اَبرو نیافتد یکروز در گودال هم می‌گفت مادر زینب بیا از رویِ زین با رو نیافتد قاتل رسید و مادرش فریاد می‌کرد ای کاش بر این سینه با زانو نیافتد ای کاش آبی رویِ این لبها بریزد یا اینکه دستش بر سرِ گیسو نیافتد 🔸شاعر:
امنیت و اقتدار فراتر از مرزهاست... 💐شهدا را یاد کنید با ذکر صلوات
سینه_زنی و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها زهرا زهرا! شوق پریدنه، تو قلب تو ولی پلکی بزن نگاهی کن، به غربت علی زهرا زهرا، یا بنتَ خیرِ الاَنبیاء کَلِّمینی، بِنتُ النبیِ المصطفی بی جوابه، این ناله‌های من چرا؟ أنَا ابنُ عَمِّکِ علی، چشماتو باز کن که بازم گریه کنم از غربتت، گریه کنی از غربتم دار و ندارم،باغ و بهارم بمان کنارم... زهرا زهرا! امشب چه غصه ای، تو دل زینبه گمونم خونده از نگات، که آخرین شبه یا می‌میرم، از نفسای آخرت یا می‌کُشه، منو نگاه دخترت ببین چطور، پر می‌زنه دور و برت ببین که با بغض و سکوت، نگاه زینب چی می‌گه کاشکی می‌شد که پیشمون، می موندی یک کمِ دیگه هستی حیدر... مادرِ خوبم... مادر مادر!چادر نمازمو، سر می‌کنم برات شاید دوباره ببینم، لبخندو رو لبات یادش به خیر، وقتی چادر کردی سرم گفتی چقد، چادر میاد به دخترم لبخندت رو، از خاطرم نمی‌برم گفتی حجاب حکم خداست هنوز تو گوشمه صدات وقتی که یادم می‌دادی، آیه قل لِلمؤمنات مادرِ خوبم...
|⇦•توحید را دُردانه گوهر می شود... حضرت زهرا سلام الله علیها "اللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَة وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بَنیها وَ سِرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فیها بِعَدَدِ ما اَحَاطَ بِهِ عِلْمُک" توحید را دُردانه گوهر می شود زهرا یکپارچه الله اکبر می شود زهرا اُم ابیهای پیمبر می شود زهرا ساقی اگر مولاست کوثر می شود زهرا شیعه چو فرزند است و مادر می شود زهرا اهل کَرَم ذاتاً کریم اند و گدا محتاج جایی ندارد غیر باغِ هَل أتی محتاج زهرا کریمه، ما تماماً بی نوا، محتاج به چادرش هستند حتی انبیاء محتاج تا وارد صحرای محشر می شود زهرا محو کمالِ خویش کرده مرتضی را هم وقتی دعایش سر زده همسایه ها را هم یعنی دعایش آبرو داده دعا را هم جمله به جمله هَل أتی، حتی کِساء را هم هر طور بنویسیم محور می شود زهرا او مادر آب است و باران را به عالم داد *بی بی جان! آب مهریه ی شما بود، اما کجا بودی کربلا، بینِ دو نهرِ آب، پسرت حسین رو با لبِ تشنه سر بریدن... هر چی صدا میزد: لشکر! جگرم از تشنگی میسوزه، لااقل یه قطره ی آبی به من بدهید، همین قدر بگم: اینقدر سنگش زدن...* او مادر آب است و باران را به عالم داد به سائلان شهر نه، نان را به عالم داد تنها نه قرص نان که ایمان را به عالم داد در خانه ی کوچک بزرگان را به عالم داد معصومه ی، معصوم پرور می شود زهرا ما اهل پایینیم بالا را نمی فهمیم ما "نزّل القرآن فیها" را نمی فهمیم گُل را نمی فهمیم حورا را نمی فهمیم سیلی زدن بر روی زهرا را نمی فهمیم با یک نسیمی نیز پرپر می شود زهرا دین در خطر باشد سپر می آورد زهرا مثل علی رو به خطر می آورد زهرا سینه برای میخ در می آورد زهرا این فتنه را از ریشه در می آورد زهرا حالا در این اوضاع حیدر می شود زهرا علی اکبر لطیفیان به حُکمِ دوّمی در آن میانه گرفت آنگه مُغیره تازیانه به هر چه بود در بازوش قوّت به زهرا میزد از روی شقاوت مغیره میزد و میدید زینب نگه می کرد و میلرزید زینب حضورِ کودکان در صحنِ خانه عدو میزد به مادر تازیانه *همه با صدای بلند: یا زهرا!...*
حاج قاسم سلیمانی: هر وقت در سختی‌های جنگ فشارها بر ما حادث میشد، وقتی که به صورت بسیار مضطری هیچ کاری از ما بر نمی‌آمد، پناهگاهی جز زهرا سلام الله علیها نداشتیم و ما هم پناهگاهمون زهرا سلام الله علیها بود.
فرازی از نامه عجل الله به شیخ مفید : از خداوند بترسید و تقوا پیشه کنید و ما خاندان رسالت را مدد رسانید. در برابر فتنه هایی که پیش می آید و البته عده ای در این آزمایش و برخورد با فتنه ها هلاک می شوند، مقاومت کنید و البته همه این ها از نشانه های حرکت و قیام ما هستند. اوامر و نواهی ما را متروک نگذارید و بدانید که علی رغم کراهت و ناخشنودی کفار و مشرکان، خداوند نور خود را تمام خواهد کرد.
|⇦•بیت وحی و شعله های نار... به امام زمان عجل الله و روضۀ حضرت زهرا سلام الله علیها بیت وحی و شعله های نار أَینَ المُنتَقِم سوخت در آتش گل و گلزار أَینَ المُنتَقِم این صدای ناله زهراست می آید به گوش از میان آن در و دیوار أَینَ المُنتَقِم مادر و شش ماهه باهم پشت در افتاده اند کار شد بر خادمه دشوار أَینَ المُنتَقِم خونِ محسن می‌چکد از آن دَرِ آتش زده خون زهرا ریزد از مسمار أَینَ المُنتَقِم با چهل نامرد شد در کوچه زهرا رو به رو وایِ من از این همه آزار أَینَ المُنتَقِم در کنار قبر زهرا نیمه شبها تا به صبح ناله میزد حیدر کرار أَینَ المُنتَقِم ─── داره در میسوزه کبوتر میسوزه جلو چشمِ دختر، بمیرم برات یه مادر میسوزه، بمیرم برات چه خاکی به سر شد آتیش شعله ور شد پیچید آهِ زهرا، بمیرم برات علی بی پسر شد، بمیرم برات رنج و عذاب شد نقش زمین زندگیِ ابوتراب شد عبای حیدر برا فاطمه حجاب شد فضه کجایی؟ فضه کجایی؟ از مادرم نمیرسه دیگه صدایی تو خونمون شده عجب برو بیایی وای مادرم، وای مادرم... خونه ی آقامِ چرا ازدحامِ نگفتش یکی هم، بمیرم برات این آقا امامِ، بمیرم برات تا حقش رو خوردن گلوشو فشوردن بدونِ عمامه، بمیرم برات علی رو می بردن، بمیرم برات