eitaa logo
کانال مداحی باسبک عاشقان حضرت زینب(س)
32.5هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
1.3هزار ویدیو
789 فایل
ارائه متن و صوت نوحه، روضه، مرثیه و،،،، مدیریت کانال:شعبانپور @Noferesti1 ─⊱✾♡✾⊰─ https://eitaa.com/joinchat/2115895304C4149e19122 @Asheghane_hazrat_zeynab 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠 تعرفه تبلیغات این آیدی👇🏼 @kianatv ─┅─⊱✾♡✾⊰─┅─
مشاهده در ایتا
دانلود
Babolharam3813-attachment-روضه-شام،اسارت-و-مجلس-یزید-_-گریز-حضرت-زهرا-سلام-الله-علیها-_-میرزامحمدی.mp3
زمان: حجم: 853.7K
اسارت و مجلس یزید استاد میرزامحمدی "اطلب منک ثلاثة اشیا" سه تا شیء گران بها من از تو طلب دارم ، نه اینکه فقط همین سه تا رو از ما به غارت بردید ، نه ، در بین اشیاء غارتی قسمتیش رو زین العابدین تحویل گرفت ، قسمتی شم من باید تحویل بگیرم ؛ اولین امانتی اینه "عمامةجدی رسول الله" ان شاالله وعده ی هممون حرم زینب کبری ، اونجا بخونیم این روضه رو ، یزید!یه عمامه ای رو سر برادرم بود ، عمامه ی جدم پیغمبر بود ، من ندیدم ولی به من گفتن اخنس ملعون اونو به غارت برده،،،، دومین شی ای که از ما به غارت بردی اونقده برام عزیزه که پنجاه سال این یادگار مادرم نزد من امانت بود ، "قمیص اَخُ الحسین " پیراهن برادرم حسینه .... الله کبر ، کدوم پیرهن ، همون پیرهنی که امام صادق فرمود : بیش از 120 جای تیر و تیغ و نیزه و شمشیر بر این پیرهن بود .... اما فاطمیه ست سومیش رو بگم و بنشینم ،فیض آمادست .... سومین چیزی که تو باید به ما پس بدی ، اصلا آگه این نزد تو باشه من به غیرت زینبیم بر میخوره ، میدونی چیه ؟؟ "مقنعة امی فاطمه" فهمیدی چی گفتم ؟ من از شما می پرسم این مقنعه و معجرو از کجا آورده بودن؟؟؟ ان شاالله که از سر زن ها ربوده نشده باشه،،،،
روضه اول ماه صفر حجت الاسلام میرزا محمدی اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا بَقِیَّهَ اللَّهِ فی اَرْضِهِ اَلسَّلامُ عَلَیْكَ حینَ تَقُومُ اَلسَّلامُ عَلَیْكَ حینَ تَقْعُدُ اَلسَّلامُ عَلَیْكَ حینَ تُصَلّى وَ تَقْنُتُ الان کجای عالم شرف حضور داری اقاجان ... کجا داری نماز میخوانی ... کجا داری گریه می کنی ... کجای عالم داری برای ما دعا می کنی ... کجای عالم داری برا ما استغفار می کنی ؟؟؟ اونی که ما گریه کنا می فهمیم اینه ،الان تو کوفه با عمه جانت زینب داری همراهی می کنی ... بعضی ها فرمودن وقتی قافله رو از کوفه بردن تا وقتی که تو کوفه بودن یه عده ازین 84 زن و بچه که بعضی هاشونم بنی هاشمی نبودن تو کوفه فامیل داشتن . سکینه ی بنت الحسین دید بعضی ها اومدن بعضی ازاین اسرا رو از قافله جدا کردن عمه جان اینا کجا دارن میرن؟ فرمود عزیز برادرم اینا اینجا فامیل دارن ازین به بعد دیگه با ما نمیان ... " نه نمیان ،اینجا خونه دارن اینجا کس و کار دارن ..."(خیلی دله این نازدانه ابی عبدالله شکست) عرضه داشت عمه جان مگه ما تو کوفه کس و کاری نداریم ؟(الله اکبر) یه نگاهی کرد؛ دید از این به بعد لباس هاشونو رفتن عوض کردن" این بچه هایی که از گرسنگی و تشنگی رنگ به چهره نداشتن دیگه آب و غذا بهشون دادن ... یعنی از اینجا به بعد فقط بنی هاشم تو قافله ی اسرا هستن ..." کجا دارن میرن ؟اینا رو دارن میبرن شام بلا ..." همونایی که 40 سال کینه ی امیرالمومنین و به دلاشون داشتن ..." آقا جان الان کجای عالمی ؟ از زبان خود شما روضه ی اسارت عمه جان تو بخوانیم" اون روضه ای که خودت فرمودی من خون گریه می کنم ..."روضه ای که امام زمان خون گریه کنه حیفه من و تو گریه نکنیم ..." عمه ی من نائب الحیدر است سیدالنساء پس از مادر است عمه ی من سفیر خون خداست هم دم هجده سر از تن جداست عمه ی من اوست که در قافله نشسته آورده به جا نافله ... عمه ی من بر سر بازارها دیده ز اهل ستم آزارها این بی بی کسی هست که 56 سال آفتاب سایه اش رو ندیده بود ؛ این خانمی که 56 سال تا کربلا که بیاد، تاریخ نوشته هیچ چشمی قد و قامتشو ندیده"" این خانمیه که وقتی حرم پیغمبر میخواست بره ، امیرالمومنین و حسنین دورش و می گرفتن ،شبانه به زیارت پیغمبر میرفت" امیرالمومنین قنبر رو میفرستاد برو چراغ های حرم رو کمتر کن ..." یه روز امام مجتبی پرسید بابا ما که زیارت میخوایم بریم روز میریم بدون هرگونه تشریفات" اما چرا زینب خواهرم که میخواد بره شب می بریمش با این همه تشریفات ؟ فرمود همه ی اینا به خاطر اینه مبادا کسی قد و قامتشو ببینه ...." حالا این خانم محاصره شده بین نامحرما ...." این زینب و آوردن تو کوچه و بازار کوفه دارن میگردونن .... یه جمله فقط" این خانمو آوردن تو مجلس شراب ...." آی حسین ...... عمه ی من اسوه ی ایوب بود شاهد قرآن و لب و چوب بود هرچه صدا زد مزن ظالم که او مادر ندارد .... هر چی گفت نزن بچه هاش دارن می بینن " نتیجه ای نگرفت آخر به طعنه گفت بزن ،خوب میزنی ... ظالم به بوسه گاه نبی چوب میزنی .... بأبی المستضعف الغریبیا ثارالله ... یا اباعبدالله ... نَسئَلُک اَلّلهُمَ و نَدعُوک بِاسمِکَ العَظیمِ الاَعظَم الاَعَزِ العَجَّلِ الاَکرَم به عظمت و مصیبت عمه جان امام زمان حضرت زینب سلام الله علیها تو را میخوانیم یا الله ... سلام و تسلیت خالصانه ما را اصاعه به محضر نورانیش برسان اصاعه اقا و مولا و ولی نعمتمان را دعا گوی ما قرار بده به دعای مستجابش حسن عاقبت بخیری به همه ما کرم فرما ....
‍ . |⇦•اگر چه نوکری نکردم... به نَفسِ کربلایی سیدمهدی حسینی ∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞ اگر چه نوکری نکردم هوایِ کربلاتُ کردم یه بار دیگه بگو بیامُ دوباره دورِ تو بگردم از این زمونه سیر شدم یه برات امضاء کن حالا که سر به زیر شدم یه برات امضاء کن تو روضه ی تو پیر شدم یه برات امضاء کن تو دنیا آروزم زیارتِ آقامِ هر کی کربلا نره ناکامِ حَرَمِت قشنگ ترین رؤیامِ ای آقا.... *شب جمعه، شب زیارتیِ سید الشهداء، کاشکی با امام زمان صدایِ مادرمون رو می شنیدیم،کاشکی با آقامون صدای مادرِ قد خمیده مون رو می شنیدیم،عرش رو بهم ریخته،هی به سینه می کوبه...: "بُنَيَّ! قَتَلوكَ، ذَبَحوکَ، وَ مِنَ الماءِ مَنَعوکَ" بذار یه مقدمه بسازم،یهو نبرمت اون جایی که امام زمان مثل ابر بهار باریده...لحظه هایِ آخر،لحظه های احتضار،امیرالمؤمنین همه رو ساکت کرد،اما هر کاری کرد دید حسین داره گریه میکنه،اونقدر گریه کرده،چشماش مجروح شده،صدا زد:باباجان! هیچ روزی مانند مصیبتِ تو نیست،مگر روزی که جدم پیغمبر از دنیا رفت... آقا دید حسین آرام نمیگیره،صدا زد:بیا جلو حسین جان! با این دستایِ بی رمقش اشکای حسین رو پاک کرد،یادش اومد پیغمبر خیلی به صدای امام حسین حساس بود،یادِ شبِ آخری افتاد که زهرا گفت: علی جان! خیلی مراقبِ حسینم باش... دید حسین آرام نمی گیره،دستش رو بلند کرد،گذاشت رو قلبِ سیدالشهداء،حسین جان! خدا صبرت بده..میگن: فرزند هرکاری بزرگترش کنه یاد میگیره،دست که افتاد رو قلبِ سیدالشهداء،آقا آرام شد.... کربلا که رسید،هرچی خواست زینب رو آروم کنه،وداعِ آخر دید حسین رو رها نمیکنه،دستش رو بلند کرد،گذاشت رو قلب زینب،زینب آرام شد،اهل خیمه دارن عمه جانِ رو می بینن،برو خدا به همرات،برو دعایِ مادرم پشتِ سرت،اهل خیمه میگن: زینب آروم شد،اما لحظاتی گذشت،دیدن خانوم از خیمه اومد بیرون،چادرش رو به کمرش بست،از بالایِ تل سرازیر شد،دید دورِ گودال حلقه زدن...* خاک به سَرِ من از غم حسین شکست کَمَرِ من زدنش جلویِ چشایِ تَرِ من خاک به سَرِ من مادرش صدا می زد:پسرِ من تشنگی کشید و سوخت جِگرِ من نا نداشت،سقا نداشت برایِ دست و پا زدن تو قتلگاه جا نداشت جون نداشت،سامون نداشت طاقتِ زخمشُ گرگِ بیابون نداشت *هر کجا نشستی صدا بزن:حسین..... ــــــــــــــــــ .
. کیه که این روزا دلش تنگ تو نیس/هر کیو دیدم این روزا دلواپسه نه... دیگه کاری از کسی ساخته نیس/مگه یه کربلا به دادم برسه تو قولت قوله/تو رو می شناسم/مگه میشه رو از من برگردونی خودم اینجا و/دلم مشایه/دلم می گیره با این سرگردونی سرگردونم منو به آغوشت برگردونم دوری با حرفه مگه آقا جونم آقا جونم ابی عبدالله حسین ................ می دونم اونی که میخواستی نشدم/یه فرصت دیگه بده بهم آقا نگو قراره از حرم جا بمونیم/نگو فقط جای ما نیس توو کربلا می‌دونم اوجِ /مرامی آقا/می دونم رومو می گیری اینبارم منو هر جوری/میشه دعوت کن/من هر چی هم باشم باز دوست دارم دوست دارم از همین جا رو ضریت سر میذارم بازم از دوری تو خون می بارم دوست دارم آقا جونم ابی عبدالله حسین 👇
. |⇦•این تشت غرق خون... و و توسل به کریم اهل بیت امام‌حسن‌مجتبی علیه السلام اجرا شده به نفس حاج‌ محمد طاهری ●━━━━━━─────── این تشت غرق خون دق داده خواهرو چرا ازم می خوای چادر مادرو باز اشکای چشات شبیه رود شده داداش! صورت تو مثه مادر کبود شده این دم آخری به یاد صورت کبود مادری این دم آخری ۰به یاد آتیش اون دیوار و دری قاتل تو نه زهر و ناسزا بود نه کینه ی زن بی حیا بود هر کی ندونه خواهرت می دونه قاتل تو سیلی بی هوا بود «وای مادرم مادرم مادرم..» درد غریبی تو شده قاتلم برای تشییعت شور میزنه دلم *اولین تشییع جنازه ی در اهل بیته، هیچ بدنی رو تشییع نکردن، بدن پیغمبر،بدن حضرت زهرا، بدن امیرالمومنینم که فقط امام حسن و امام حسین غریبانه بردن..دل زینب شور میزنه...* الهی تیر بارون نشه تنت حسن الهی خون نیاد از کفنت حسن اصلا به این اسم،حساسه حضرت زینب، حرف کفن اومد راستی! دیگه کفن نداره خواهرت تو رو خدا بگو چی کار کنم واسه تنِ برادرت راستی یه پیرهن، داده مادر اما بعیده اونم به تنش بزارند تو تشیع تو تیر آوردند اما واسه حسینت اسب ها رو میارند * امام حسن حق داشت فرمود"لایوم کیومک یا اباعبدالله" اگر اینجا بدن رو تیر بارون کردن، اما هنوز ابی عبدالله هست، عباس هست، عباس نگاه کرد دیدقاسم داره نگاه میکنه، اومد شمشیر بکشه ابی عبدالله اومد بغلش کرد فرمود: حسنم وصیت کرده قطره ٔخونی ریخته نشه صبر کن جنگتو بزار برا کربلا.. اما اون لحظه ی آخر که حسین رو سنگ بارون میکردن یه نفرنبود همه شهدا رو زمین افتاده بودن فقط یه خواهری از مسیرخیمه تا تل زینبیه هی به سرو سینه میزنه هی صدا میزنه واحسینا .... یه لحظه ای اومد، حضرت زینب دید نانجیب رو سینه ی برادر نشسته، انگار یادش افتاد لحظه ای رو که حسينش توي كودكي روي سینه ی پیغمبر بود لذا صدا زد : " صَلّیٰ عَلَیْکَ مَلیکُ السَّماء، هَذا حسَینٌ بِالعَراء، مُرَمَّلٌ بالدِّماء، مُقَطَّعُ الأعضَاء مَسْلوبُ الْعِمامَةِ وَالرِداءمجزوز الرأس من القفا .." ــــــــــــــــــ ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 👇
حاج محمد رضا طاهری حاج محمد رضا طاهری_صفر1401 -زمزمه - این تشت غرق خون - محمد رضا طاهری-1667707640.mp3
زمان: حجم: 20.37M
|⇦•این تشت غرق خون.. و توسل به کریم اهل بیت مجتبی علیه السلام اجرا شده به نفس کربلایی محمد رضا طاهری
. |⇦•ای جان‌ جهان... اول و توسل به کریم اهل بیت امام‌حسن مجتبی علیه السلام اجرا شده به نفس حاج‌محمد رضا بذری ●━━━━━━─────── “السَّلامُ عَلَیْکُمْ یَا أَهْلَ بَیْتِ النُّبُوَّةِ وَ مَوْضِعَ الرِّسَالَةِ وَ مُخْتَلَفَ الْمَلائِکَةِ” ای جان جهان، جهانِ جان ادرکنی قیوم زمین و آسمان، ادرکنی ای زنده کننده ی مسیحا الغوث یا مهدیِ صاحب الزمان ادرکنی یا بن الحسن!... تا شود راضی ز اعمالم خدا گفتم حسن مادرش بر سینه زد! آرام تا گفتم حسن خود گرسنه ماند و سگ را با غذایش سیر کرد هر کسی گفت از کَرَم، گفت از سَخا، گفتم حسن یا کریم و یا ربِ وقت‌ِ مناجاتم شده من هم از سوز جگر وقت دعا گفتم‌ حسن ناامیدِ کوچه ها کِی ناامیدم می کند؟ زود حل شد مشکل من‌ هر کجا گفتم حسن نام او را می برم زهرا تفضّل می کند تا بگیرد فاطمه دستِ مرا گفتم حسن در شلوغیِ حرم ناله زدم ای بی حرم ! هر زمان رفتم‌ به پابوسِ رضا گفتم حسن «امام زاده ی آبادی هم حرم دارد ولی حسن برادرِ زینب هنوز بی حرم است» کربلایی ها همه ذکر حسین گفتند و من با حسین بن علی در کربلا گفتم‌ حسن *امشب اربعینت رو از امام حسن بگیر، بگو آقاجان! هنوز اربعین من ردیف نشده، من میخوام به نیت شما قدم بردارم، برا من بنویس، ان شاء الله یه روز هم بشه پای پیاده بریم حرمِ امام حسن، قربون اون آقایی برم که بیست و پنج بار پای پیاده سفرِ حج رفت، سه بار همه ی اموالش رو به فقرا داد...* کربلایی ها همه ذکر حسین گفتند و من با حسین بن علی در کربلا گفتم‌ حسن فکر‌ کردم در بقیع ام، گوشه ای کِز کرده ام بی صدا مرثیه خواندم بی صدا گفتم‌ حسن کوچه های تنگ یک روزه حسن را پیر کرد رد شدم‌ با گریه از این کوچه ها گفتم حسن سید پوریا هاشمی کشت مرا داغ کوثری که شکسته خاطره‌ی بغضِ مادری که شکسته حق بده هرروز زارزار کنم من خاطره‌ی کوچه را چکار کنم من؟ آی کسی که سوال می‌کنی از من تا به کنون دیده‌ای کتک بخورد زن؟! پیش روی مادری که نورِ کهن داشت یک نفر آمد جلو که دستِ بزن داشت *خودِ امام حسن در عالم رویا به عبدالزهرا اون روضه خون فرمود: دنبال تاریخ مرگِ من هستی؟ تاریخ مرگ من اون روزی است که من سیلی خوردنِ مادرم زهرا رو دیدم، من اون روز جون دادم...* غصه همین بس بوَد که شانه به شانه دست به دیوار آمدیم به خانه دست پلیدی به ظرفِ کوثرِ من خورد بشکند آن دست که بر مادر من خورد داغ زدند عاقبت دلِ پُرِ او را با لگد انداختند چادر او را آنکه به کوچه شکست شیشه و بارش یک پسر هفت ساله بود کنارش کُشت مرا آهِ سینه سوزِ حسینم روز کسی نیست مثل روز حسینم *صدا زد: حسین جان! هر وقت دیدی دستت رو محکم فشار دادم، بدون دیگه کارِ حسن تمام شده، ابی عبدالله کنار بستر امام حسن بود، عرق مرگ بر پیشانیِ امام حسن نشسته بود، یه وقت ابی عبدالله دید امام حسن دستش رو محکم گرفته، فهمید کار برادرش دیگه تمامه، اینجا بود که فرمود: غارت زده کسی نیست که اموالش رو به غارت ببرن، غارت زده منم که برادری مثل حسن رو از دست دادم... فاخته فرزند معاویه ی ملعونه، میگه: یه وقت دیدم پدرم پشت هم هی میگه: " الله اکبر، الله اکبر..." گفتم: پدر چی شده؟ چه خبر شده؟ گفت: خبر رسیده حسن بن علی کشته شد... گفتم: پسرِ فاطمه جان داده تو تکبیر میگی؟ گفت: از امشب سَرِ راحت بر زمین میگذارم، خلاص شدم از دستِ حسن بن علی... آی ناله دارا! اینجا یه جا بود فرزند زهرا جان داد، صدای تکبیر بلند شد، یه روزی هم سری کربلا به نیزه رفت صدای تکبیر بلند شد... ــــــــــــــــــ ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .👇
. علیه السلام اجرا شده به نفس حاج‌محمد رضا بذری ●━━━━━━─────── گرچه جگر بین طشت و حال خراب است کی سر من درمیان بزم شراب است گرچه به تابوت تیر این همه خورده پیرهنم را کسی به زور نبرده آی ابالفضل پیش زینبمان باش دخترِ حیدر کجا، اراذل و اوباش؟! کاش که شمشیر بر تنم بنشیند خواهر من را کسی اسیر نبیند سید پوریا هاشمی *یه طبق خرما بود باید بین فقرا تقسیم میشد، پیغمبر به امام حسن فرمود: پسرم! صدقه بر ما حرامه... از همون کودکی یاد امام حسن مجتبی دادن... آره والله صدقه برا آل الله حرامه، اما یه چند روی است الان تو شام دارن برای این زن و بچه صدقه میارن، هی اُم کلثوم خرماهارو از دست این بچه ها بیرون میندازه، هی میگه:" إِنَّ الصَّدَقَة عَلَیْنَا حَرَام " صدقه بر ما حرامه، ای حسین!... ــــــــــــــــــ ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .👇
@babolharam_net/حاج محمدرضا بذری14000622eheyat-bazri-roze.mp3
زمان: حجم: 7.52M
|⇦ای جان جهان... و توسل به کریم اهل بیت امام حسن مجتبی علیه السلام اجرا شده به نفس حاج محمد رضا بذری