.
|⇦•از وقتی اومدیم...
#روضه_ورودیه و توسل ویژهٔ ورود خاندان آل الله به سرزمین کربلا اجرا شده #شبِ_دوم_محرم۱۴۰۲ به نفسِ کربلایی سید امیر حسینی
●━━━━━━───────
از وقتی اومدیم ،شدم کلافه تر
کاش ور میداشتی تو اشک اضافه تر
انشاءالله که کسی، سمت حرم نیاد
انشاءالله هیچ موقع، روسری کم نیاد
بیا بریم داداش، دیگه یواش يواش
داره غروب میشه،نمیدونم چرا
این خاک رو میبینم،دلم آشوب میشه
ببین چه جوری بدنم می لرزه،
ببین که از غصه دلم کبابه
پاشو بریم تا، آب تو خیمه داریم
بریم تا بچهٔ ربابه خوابه
*تا اومدن پیاده شدن نگاه خانم به یک جایی افتاد تا اونجا رو دید خوابی که تو بچگی دید..یادش افتاد، میگن از خواب پرید صورت خانم زینب تبخال زد.اینجا همونجاست من یادمه..*
یکم برام بگو از حالِ کربلا
ریخته به هم منو گودال کربلا
تو این سرازیری نرو که پیر میشم
نگو شهید میشی، نگو اسیر میشم
دوری ازم نکن، به دوری تو من،عادت نمیکنم
حتی میون تشت، حتی رو نیزه هم ،ولت نمیکنم
بهم بگو که دور نمیشی از من
یه نیزه هم بین من و تو دوره
نگو شبی که معجرم میسوزه
سرت میون آتیشِ تنوره
*با احترام پیاده شد همه بنی هاشمی ها حلقه زدن سایه ی عمه ما رو نباید کسی ببینه ..آره روز یازدهم شد! شد غروب روز یازدهم همه رو دونه دونه سوار کرد..موقع سوار کردن زین العابدین عمه ما بیچاره شد...هی سوار می کرد آقا از بالا میوفتاد مریض بود تب داشت...پاهای زین العابدین رو از زیر شتر بستن که دیگه از بالا نیفته.. دونه دونه رو سوار کرد موندن خودش و رباب ،رباب عروس مادرم سوار شو..نه عزیزم!من به حسینم قول دادم هوای همه رو زینبت داره ..رباب هم سوار کرد.. عمه ی سادات، عصمت الله یه نگاه کرد دید دورش نامحرمان منتظرند ببینن زینب چکار میکنه..رو کرد سمت علقمه چشت روشن اباالفضل.. مگه تو من و پیاده نکردی اینجا.. نگاه کن دوره ام کردن
کجایی علمدارم؟
کجایی ابالفضلم؟
*راوی قسم میخوره میگه دیدم شتر زانو زد گردنش رو کج کرد عمه ما سوار شه..*
حسم اینه کربلا میخواد
ازم این جلال و جبروت رو بگیره
من چه خاکی به سرم کنم اگه
نیزه گودی گلوت رو بگیره
چشمهای خونَم و دیگه زار نکن
بسه اینقدر من و بی قرار نکن
سخته شش تا برادر داشته باشی
شمر بگه چیکار بکن چیکار نکن
تو کس و کار منی
شمر جلو دار شده
«حسین ،حسین ...»
تا حالا از این خونواده زنی را نبردن اسارت
الهی میمردم نمیدیدم اینقدر جسارت،واویلا
به آتیش کشیدن حرم رو یا مظلوم
نبودی شکستن سرم رو یا مظلوم
ندیدی چشای ترم رو با غیرت
شلوغی دور و برم رو یا مظلوم
«حسین ،حسین،...»
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#ورودیه
#روضه_ورود_به_کربلا
#شب_دوم_محرم
#ویژهٔ_ایام_محرم
#سید_امیر_حسینی
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
↜.👇
|⇦•کربلای همه دستته...
#روضه و توسل به حضرت رقیه سلام الله علیهااجرا شده #شبِ_سوم_محرم۱۴۰۲ به نفسِ کربلایی سید امیر حسینی•✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
کربلای همه دستته خانوم سه ساله
دلِ دیوونه پابستته خانوم سه ساله
هستیِ عالم از هستته، خانوم سه ساله
ایمانم رقیه، جانانم رقیه
ای عشق علمدار، عمّه جانم رقیه
گنبدت عین ماه روشنه خانوم سه ساله
حرمت آرزوی منه خانوم سه ساله
نبضم از عشق تو میزنه، خانوم سه ساله
تو دنیامو دادی، کربلامو دادی
کارم که گره خورد، هر چی میخوام رو دادی
پای عشق تو من سر میدم خانوم سه ساله
پای تو خون حنجر میدم خانوم سه ساله
دلمو تا حرم پر میدم، خانوم سه ساله
ای عشق زلالم، با تو خوبه حالم
سر میشه به یادت، هفته و ماه و سالم
به باباییت بگو کارمو خانوم سه ساله
بگو خیلی دوست دارمو خانوم سه ساله
تو میدونی فقط چارمو، خانوم سه ساله
بانوی بهاری، عشق موندگاری
اسم رمز فتح دل اربابو داری
نوهی حضرت مادری خانوم سه ساله
میدونم نوکرو میخری خانوم سه ساله
اربعین کربلا میبری، خانوم سه ساله
ای ماه شب تار، محشر میشه انگار
وقتی که میخندی، روی دوش علمدار
ایمانم رقیه، جانانم رقیه
ای عشق علمدار، عمّه جانم رقیه
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
#شب_سوم_محرم
#ویژهٔ_ایام_محرم
#ایام_صفر
#سید_امیر_حسینی
.
|⇦•یتیمی درد بی درمان....
#روضه و توسل به حضرت قاسم ابن الحسن علیه السلام اجرا شده #شبِ_ششم_محرم۱۴۰۲ به نفسِ کربلایی سید امیر حسینی
●━━━━━━───────
نوجوانها همیشه الگو دارند به الگوشون نگاه می کنن علی اکبر که لباس رزم رو پوشید قاسم با یه ذوقی نگاه میکرد. رفت دست علی اکبر رو گرفت گفت من و هم راه بنداز، من و یادت نره ها هم سفره بودیم.. ما مثل داداشیم علی اکبر! وقتی ابی عبدالله جوونای بنی هاشمی ها رو صدا زد اومدن علی اکبر رو جمع کردند، ریختند رو عبا، قاسم یه طرف عبا رو گرفته بود هی میگفت قولت یادت نره داداشی علی اکبر.. علی اکبر رو که آوردن دیگه بی تاب شد..رفت سراغ عمو جانش، بهم اذن بده..ابی عبدالله مگه دلش میاد به مه پاره ی امامحسن اینطوری رخصت بده.. اینقدر خوشگل بوده قاسم ابن الحسن وقتی میخواست بره میدون عمامه رو نصف کرد. نصفش رو پیچید به سر و صورت بچه گفت: چشمت میزنن عزیز دلم.. زره ام که براش پیدا نشد.
اومد نشست تو خیمه هی تو دلش میگفت: دارم جا میمونم..چه خاکی به سرم بریزم...*
یتیمی درد بی درمان یتیمی
یتیمی خواری دوران
*مادرش نمیتونه گریه هاش رو ببینه..گریه نکن عزیزم غصه نخور...بابات فکر این روز رو کرده. بعضیا میگن تو بازو بندش بود بعضیا میگن یه نامه ای بود مادرش داد گفت: ببر عمو ببینه رد خور نداره ..اینقدر ذوق کرد..*
از پدر غم نامه آوردم عمو
از چه میترسی که من مَردم عمو
گر زره اندازه ام داری بیار
من ندارم ترسی از کارزار
نامه ات بوی برادر می دهد
بوی آن ساعات آخر می دهد
گر چه سخت است از تو دل کندن برو
تیغ و تیر است پاسخ دشمن برو
*مقاتل نوشته اند این دو تا هم دیگر رو بغل کردند وقتی بغلش کرد بلندش کرد پاهاش از رو زمین بلند شد...انقدر دوتایی تو بغل هم گریه کردن امام حسین غش کرد... قاسم هم غش کرد.. ای امان از دل زینب..یه آبی پیدا نمی کرد به صورت این دوتا بزنه..*
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#حضرت_قاسم
#روضه_حضرت_قاسم_علیه_السلام
#شب_ششم_محرم
#ویژهٔ_ایام_محرم
#سید_امیر_حسینی
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
.👇
.
|⇦•شیری از بیشه روان...
#روضه حضرت قاسم ابن الحسن علیه السلام اجرا شده #شبِ_ششم_محرم۱۴۰۲ به نفسِ کربلایی سید امیر حسینی
●━━━━━━───────
شیری از بیشه روان جانب میدان شده بود
به سوی معرکه میرفت و رجز خوان شده بود
کفنی را به تنش کرده عمو جان حرم
میچکد از لب او نام کریمان حرم
از عبایی که به تن کرده زُهَل میریزد
زیر پایش زلبش شهد عسل میریزد
گرهی کور زده طاق دو ابرویش را
عمه اش شانه زده طُرّه ی گیسو یش را
خوبی نسل علی ها به پسر داشتن است
به هنر داشتن است و به جگر داشتن است
این هم از نسل علی صف شکن خنّاس است
خوبی این پسر این است که با عباس است
رفت میدان و رجز خواند و تماشایی شد
ضربه هایش به سر ودست چه مولایی شد
تیر دورِ سر او چرخ زد و جولان کرد
پدری را ز غم مرگ پسر گریان کرد
پسرِ دوم ازرَق که به میدان تن داد
همه دیدند چگونه سرش از تن افتاد
یک نفر گفت که این ضربه ی حیدر باشد
یک نفر گفت که عباسِ دلاور باشد
دیگری گفت که این مرد غیورِ جمل است
دیگری گفت که این لشگر ما را اجل است
دیگری گفت به والله حس آمده است
زرهی نیست کفن کرده به تن آمده است
ناگهان بند نقاب از قد رعنا که گرفت
دشت را در نظرِ غیرت زهرا که گرفت
رو زد با رجزی گفت: أنا ابن الحسنم
من اویس قَرنم شهر مدینه وطنم
پسر فاطمه عم من و مولای من است
پدرم نیست ولی اوست که بابای من است
*به خیمه ی عمه ام میخواهید چپ نگاه کنید، کور خوندید ..*
من به ناموس خدا چون پدرم حساسم
غیرتُ اللهم و بر اهل حرم حساسم
میزنم گردنتان را به دمِ شمشیرم
انتقام علی و فاطمه را میگیرم
در همین فاصله گفتند که نیرنگ زنیم
این هم از نسل کریم است به او سنگ زنیم
آنقدر سنگ به او خورد که از زین افتاد
در حرم مادرش از ماتم قاسم، جان داد
*سی و پنج نفر رو به درک واصل کرده. ابی مخنف نوشته هفتاد نفر رو به درک واصل کرده..یکی گفت چیکار میکنی یکی کی همهمون رو میکشه..نمیشناسی اینارو؟اینا خون علی تو رگاشونه..*
*ازرق شامی که جنگش با صدها نفر مرد جنگی برابری می کرد پسراش رو فرستاده قاسم یکی یکی پسراش روکشته...اومد گفت : تو چطور بچه های من و کشتی؟ بوه های من و میکشی..قاسم گفت: آره، توأم می کشم. کسی چپ نگاه کنه به خیمه ها دمار از روزگارش در میارم...
مسخره اش گفت: تو چه مرد جنگی هستی که هنوز بند چکمه یا نعلینت رو نبستی ،تا خم شدبند چکمه رو نگاه کنه با یه ضربه بدرک واصلش کرد ..
عباس قمر بنی هاشم داره رزم شاگردش رو نگاه میکنه با الله اکبر هاش به خیمه هام خبر میده ...
صدا زد.." الله اکبر لا حول ولا قوه الا بالله"چی کار کردی قاسم گل کاشتی..
دوره اش کردن کوفیا معروفن سنگ زنهای قهاری ان.. جناب عابس و سه نفر رو بد سنگ زدن تو کربلا. یکی عابس یکی قاسم ابن الحسنه یکیم خود ابی عبدالله است..منتها ابی عبدالله رو از نزدیک میزدن.یکی از این سنگها خورد به پیشانی ارباب لباس عربی رو آورد بالا خون از روی صورتش پاک کنه ...آی حرمله آتیش بگیری قلب ابی عبدالله را نشانه رفت.
روضه اش بمونه برا شب عاشورا فقط همین رو بگم از جلو نتونست تیر رو در بیاره.. آقای غریبمون دست برد از پشت سر تیر رو درآورد.. مثل ناودان خون از قلب مبارک بیرون می ریخت...*
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#حضرت_قاسم
#روضه_حضرت_قاسم_علیه_السلام
#شب_ششم_محرم
#ویژهٔ_ایام_محرم
#سید_امیر_حسینی
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
.👇
.
|⇦•یتیمِ کربلا...
#روضه حضرت قاسم ابن الحسن علیه السلام اجرا شده #شبِ_ششم_محرم۱۴۰۲ به نفسِ کربلایی سید امیر حسینی
●━━━━━━───────
وقتی ابی عبدالله رسید.این ها از ترس حضور ابی عبدالله اون جنود سوارا ریخت به هم.. هی دور این بدن شروع کردن چرخیدن ،نگم چه بلایی سر این بدن اومد همون بلای عظیمی که عموش دیشب گفته بود، اما دید یه نانجیب روی سینه ی این بچه نشسته.. یه نانجیب رو سینه ی یادگاری حسنش نشسته با پنجه موهای ایت بچه رو گرفته سر رو بلند کرده خنجر رو رو حنجر گذاشته.. آقا با یک ضربه کارش رو ساخت گرد و غبار که خوابید دید نه اوضاع وخیم تر از این حرفهاست..این بچه داره هی دست و پاش و رو زمین میکشه..نوشتن امام حسین متحیر فقط ایستاده بود نگاه میکرد ..
گل رو سر بچه یتیم باید بپاشن،بچه یتیم رو نباید با سنگ بزنن...گفتم بچه یتیم یاد یه یتیم دیگه افتادم..گفت:بابا!ما رو بردن محله ی یهودیها از بالا پشت بوم اینقدر ما رو زدن... حسین آه...آه..آه..*
یتیمِ کربلا غریبم و ببین
جلو چشام نکش پاهاتو رو زمین
عموت بمیره کاش برای غربتت
تموم سنگهاشون خورده به صورتت
از گل هم این جوری گلاب نمیگیرن
که از تنت، عمو از نعل اسبهاشون
یکی شده تنت با جوشنت
گل طوفان سواری وای بر من
تمامِ عشق یاری وای بر من
علی اکبر که جوشن داشت آن شد
تو که جوشن نداری وای بر من
* این صحنه رو تصور کن آقا داغ جوان دیده..گفت من جوان مرده ام برخیز..
دست برد زیر کمر قاسم سینه رو به سینه قاسم چسبوند.. یا امام حسین کمرش خم شده بود، یا این بچه قد کشیده بود.خلاصه این پاهاش هی رو زمین کشید...*
حسین
قربون مهربونیت حسین..قربون لطافتت حسین.. سینه ی زخمی قاسم رو چسبوندی به سینه ات..اما نوبت خودش که شد"و الشِّمْرُ جَالِسٌ عَلَی صَدْرِه الحسین"
«رحم الله من نادی یا حسین یاحسین»
*بدن قاسم رو آورد تو خیمه ی شهدا گذاشت کنار بدن ریز ریز علی اکبر یکی قد کشیده یکی ریز ریز ارباً اربا.. غریبونه نشست بین دوتاشون صورتش رو گذاشت بین صورت جفتشون علی اکبرم، قاسمم سلام من رو به مادرم برسونید..*
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#حضرت_قاسم
#روضه_حضرت_قاسم_علیه_السلام
#شب_ششم_محرم
#ویژهٔ_ایام_محرم
#سید_امیر_حسینی
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
.👇
.
|⇦•یا ولی الله...
#سینه_زنی و توسل به حضرت سیدالشهدا علیه السلام اجرا شده #شبِ_ششم_محرم۱۴۰۲ به نفسِ کربلایی سید امیر حسینی
●━━━━━━───────
يا وَلِيَّ اللّهِ! إنّ بَيْنى وَ بَيْنَ اللّهِ عزوجل ذُنُوبی
تو که اینقده خوبی ما رو کربلا ببر تنگِ غروبی
راضی میشه ازم خدا،تو که راضی بشی ازم
میگذره از گناه ما، اگه ما رو ببری حرم
منتظرانِ زمان ظهوریم
سربازانِ پادگان ظهوریم
بحقِّ ابا عبدالله
عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج یا الله
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#زمینه #امام_حسین
#روضه_سیدالشهدا_علیه_السلام
#شب_ششم_محرم
#ویژهٔ_ایام_محرم
#سید_امیر_حسینی
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
.👇
.
|⇦•از جام نگاه تو..
#روضه حضرت علی اکبر علیه السلام اجرا شده #شبِ_هشتم_محرم۱۴۰۲ به نفسِ کربلایی سید امیر حسینی
●━━━━━━───────
از جام نگاه تو میجوشه شراب عشق
محو روی ماهت ای هر لحظه جناب عشق
ستاره ی شب حرمی ،ترانه ی لبِ حرمی
دوای هر شب حرمی، تو مولای جوون
میوفته تا که عکس چشات
تو چشمهای رقیه سادات
میاد میشینه روی پاهات ،ای جانم بهتون
سر تا پا علی پر از گل و جوونه ای
بارون لطیف و پاک عاشقونه ای
سرسبزی مثل حضور سبز مادرم
آرومی علی شبیه جدّ اطهرم
نفس میده بهم نفسات
بابام رو میبینم تو چشات
دلم خوشه به قدّ و بالات
ای نور سحرم علی ،علی،ولدی
*خیلی علی اکبرش رو دوست داشت یه پیر غلام میگفت: شب عاشورا دید باباش افتاده دنبالش گفت: بابا من خجالت میکشم.. گفت: دست خودم نیست دلم دنبالت میاد علی اکبرم..*
بالهای سفیدت و واکردی به راه عشق
حالا پشت رفتنت بارون نگاه عشق
بری با این حرم چه کنم
با چشمهای ترم چه کنم
با اخم دخترم چه کنم،ای وایِ دلم
بی تو دل حرم میگیره
شادی به دست غم اسیره
رقیه رو نگو میمیره ای وایِ دلم
دل شوره میگه داره میگیره جونمو
این رفتن علی بُرید و برد امون مو
میبوسید بابا عبام و روی شونه هام
میبوسم تو رو آروم آروم پی ات میام
میری ولی دلم باهاته نبودنت غم باباته
دلِ شکسته زیر پاته ای روحِ حرم
خدا ببین حرومیا رو
نگاهِ شوم شامی ها رو
تو دشمنها برو بیا رو
آه ای پسرم! علی علی، ولدی
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#روضه_حضرت_علی_اکبر
#روضه_حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
#شب_هشتم_محرم
#ویژهٔ_ایام_محرم
#سید_امیر_حسینی
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
.👇
.
|⇦•چقدر پخشی تومیدون...
#روضه حضرت علی اکبر علیه السلام اجرا شده #شبِ_هشتم_محرم۱۴۰۲ به نفسِ کربلایی سید امیر حسینی
●━━━━━━───────
چقدر پخشی تو میدون پر از تو شده صحرا
میام روی زانوهام، کنارِ تنت بابا
جمعت میکنم از خاک
دارم مرگ رو میبینم
یه تیکه کمه بازم
چرا هر چی میچینم
چشمه،چشمه پر دهنه
عزیزدلم با خون گلوت
حسرت موندم برای دل
منِ پیره مرد یه بابا بگو
ترسم اینه که توی حرم
رقیه با تو بشه روبرو
ولدی ،ولدی، ولدی
*فرمود: "اولادُنا اکبادُنا" بچه های ما جگر ما هستن ..هی می گفت: جیگرم..*
ای واویلا پر از تو شده
علی همه جا خدا چه کنم؟
آه! میریزه تن پسرم
هی از روی این عبا چه کنم ؟
هی میخندن به گریه ی من
باید توی این صدا چه کنم؟
ای واویلا.. علی پسرم
به خاطر من تو زنده بمون
عمه ات اومد بَده بخدا
به جون بابا پاشو علی جون
دارن اینجا ما رو میکشن
با زخمهای تو با زخم زبون
«حسین...»
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
#شب_هشتم_محرم
#ویژهٔ_ایام_محرم
#سید_امیر_حسینی
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
👇
.
|⇦•من باورم نمیشه...
#روضه_حضرت_علی_اکبر علیه السلام اجرا شده #شبِ_هشتم_محرم۱۴۰۲ به نفسِ کربلایی سید امیر حسینی
●━━━━━━───────
من باورم نمیشه علی جان تنها بمونم
یعنی واسه همیشه بری تو ای مهربونم
صد تیکه مثل شیشه من، باورم نمیشه
با پر زدن پرستوی مهاجرِ من
میبری دلم رو تو همه حاصلم رو
تا چشاتو وا میکنی بخاطر من
دنیا بدون چشمات تاریک و سوت و کوره
پیشت شکستم از غم، راهِ حرم چه دوره
از تو نمونده باقی عزیزم ساقه نه ریشه
هی قِطعه پیش قِطعه میذارم، اما نمیشه
این قطعه آخریشه، نه! این که تن نمیشه
نه! این دل و ویرون مکن با این جدایی
میسوزه وجودم، آه! همه تار و پودم
با روی تو داره همش حال و هوایی
بابا برات بمیره، خونت رو خاکِ صحرا
از بس شکسته پهلوت پیچیده بوی زهراست
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
#شب_هشتم_محرم
#ویژهٔ_ایام_محرم
#سید_امیر_حسینی
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
.👇
.
|⇦•شبیه باد و بارون...
#زمینه و توسل به حضرت علی اکبر علیه السلام اجرا شده #شبِ_هشتم_محرم۱۴۰۲ به نفسِ کربلایی سید امیر حسینی
●━━━━━━───────
شبیه باد و بارون رفتی
تو از تن من ای جان رفتی
شبیه حیدرِ بی زهرا
با حسرت تو موندم تنها
ستاره ی امیدم بابا
شکستنت رو دیدم بابا
به آخرم رسیدم بابا
چشمهات پر خون ،پر خون، پر خون
لبهات پر خون ،پر خون ،پر خون
موهات پر خون ،پر خون، پرخون
«آه! ولدی، ولدی، ولدی،ولدی»
دلِ حرم پی تو میره
تو میری و حرم میمیره
نبودن تو آبم کرده داغ غمت کبابم کرده
دلم با رفتن تو زخمه تنم مثل تن تو زخمه
همین شکستن تو زخمه
دلم با رفتن تو زخمه
تنم مثل تنِ تو زخمه
داغون دل من، دل من ،دل من
ویرون دل من، دل من دل من
حیرون دل من، دل من، دل من
«آه! ولدی، ولدی، ولدی، ولدی»
این بیابان جای خواب ناز نیست
ایمن از صیاد تیر انداز نیست
شکستنت علی پیرم کرد
کنار تو زمین گیرم کرد
حالا تنِ تو که ریش ریشه
ضریح پاک دستام میشه
با لرزش دو دستِ سردم
تو رو تو خون زیارت کردم
حالا اسیر دستِ دردم
رو خاک تن تو، تن تو، تن تو
صد چاک تن تو، تن تو ،تن تو
«آه! ولدی ،ولدی، ولدی »
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#زمینه_حضرت_علی_اکبر
#روضه_حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
#شب_هشتم_محرم
#ویژهٔ_ایام_محرم
#سید_امیر_حسینی
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
.👇
|⇦•تووقتی اومدی...
#روضه وتوسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده۱۴۰۳ به نفسِ سیدامیر حسینی •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
تو وقتی اومدی گفتم
که تقصیر دل من بود
تو که دیدی بابات خوابه
چه وقت گریه کردن بود
حالا که اومدی پیشم بازم آغوشتو وا کن
بغل کن بغضم و بازم غریبی مو تماشا کن
حالا که اومدی پیشم بذار خلوت کنم با تو بذار تعریف کنم بعدش ببین من پیر شدم یا تو
ببخش حرفهای تعریفی
دیگه حرفهای خوبی نیست
ببخش واسه پذیرایی
خرابه جای خوبی نیس
خرابه بسترش خاکه
خرابه بالش خشته
توو خیلی خاکیه اما
برای دخترت زشته
برای دخترت زشته که خونه اش اینطوری باشه
بذار چیزی نگم شاید تو حرفهام دلخوری باشه
کدوم خانم؟! با این حالش پیش مهمون معذب نیست
ببخش، از راه طولانی سرو وضعم مرتب نیست
اگه مهمون داری باید براش با جون مهیا شی
خجالت میکشم وقتی نتونی از زمین پاشی
بابا! نگی من بی ادب بودم
نگی این دختر عاشق نیست
نمیتونم پاشم از جام
پاهام پاهای سابق نیست
حالا چشمهای کم سومو
به هر چی جز تو میبندم
بزور هم باشه پا میشم
بزور هم باشه میخندم
مگه تو صورتم امشب به غیر از خنده چی دیدی ؟
که از وقتی پیشم هستی یه بار حتی نخندیدی
*بابا !میخوای از خودم برات بگم تو غصه نخوریا..من بزرگ شدم کنار عمه زینب تواین مسیر...*
یکی دستش تو تاریکی
به گونه ام خورده چیزی نیست
یکی از من یه گوشواره
امامت برده چیزی نیست
فقط دلتنگ تو بودم که اعصابم به هم ریخته
یه قدری خستهٔ راهم یه کم خوابم به هم ریخته
میخوام امشب سرت تا صبح ،به روی دامنم باشه
میخوام امشب شب خوبه از اینجا رفتنم باشه
دیگه اخماتو وا کردی
منم با بغض میخندم
بیا آغوشتو وا کن
منم چشمام رو میبندم
بابا !بابا!
نگفتی دختری داری
چرا محل نمیذاری
شدم عجب گرفتاری
بابا! بابا!
یه قاصدک خبر آورد
که تیری توی قلبت خورد
همونجا دخترت هم مرد
«حسین...»
هر جا که به پرچمش نگاهت افتاد
حرم رقیه است
تنها حرمی که روضه خون نمیخواد
حرم رقیه است
اومدم زیارتت با گریه، با زاری
تو هنوزم واسط بازاری
خیلی روضه ی نگفته داری وای
سلام خانم ایتها الصدیقه الشهیده
ای نوه ی مادر قد خمیده
گنبدت هم مثل موهات سفیده
شنیدم که اربعین جا موندی دلیگرم
من به جای تو زیارت میرم
یا رقیه میگم و میمیرم
آه! حسین..مظلوم حسین
غریب حسین، بی کس حسین
عطشان حسین، نالان حسین
رحم الله من نادی یا حسین
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_حضرت_رقیه_سلام_الله
#شب_سوم_محرم
#ایام_صفر
#سید_امیر_حسینی
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄
ارائه متن و صوت نوحه، روضه، مرثیه و،،،،
مدیریت کانال:شعبانپور
@Haram75
─⊱✾♡✾⊰─
https://eitaa.com/joinchat/2115895304C4149e19122
@Asheghane_hazrat_zeynab
💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠
─┅─⊱✾♡✾⊰─┅─
.
|⇦•در خونه ی خدا....
#سینه_زنی وتوسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده۱۴۰۳ به نفسِ سید امیر حسینی
●━━━━━━───────
درِ خونه ی خدا دستت بازه
خدا واسه نوکر تو میسازه
کافیه که هر کسی حاجت داره
یه سفره ی رقیه بندازه
تو گرسنه موندی تا که نوکرات سیر بشن
حق بده که از غمِ تو جوونا پیر بشن
تو گرسنه موندی و سیر زدنت
بچه بودی جوون و پیر زدنت
ای بمیرم که با زنجیر زدنت
خانم سیر زدنت..
ای پیرترین دختر دنیا رقیه جان رقیه جان
اندازه ی تو موی سفید نداشت بابا رقیه جان
گره های کور رو خانم وا کردی
تو گره گشایی رو معنا کردی
هر کی بچه اش گم شد تو رو صدا کرد
تو بچه شو پیدا کردی
ولی هیشکی مثل تو تا به حالا گم نشده
اینجوری زخمی توی بیابونا گم نشده
کاشکی پیدات نمیکرد زجر به خدا
تو رو انقد نمیداد زجر به خدا
نمیزد تو رو برا اجر به خدا
نمیداد زجر به خدا
مجروح ترین دختر دنیا رقیه جان رقیه جان
اندازه ی تو زخم نخورده تنِ بابا رقیه جان رقیه جان
اگه میشه اسم منو بگو توی گوش بابات
بهش بگو دلش میخواد یه روز شهید بشه برات
تو بگی نه نمیاره
تو بخوای محاله که مَحل نذاره
بگو خیلی بی قراره
بگو دلشوره ی اربعینو داره
«قبله ی حاجات یا رقیه سادات »
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#حضرت_رقیه
#روضه_حضرت_رقیه_سلام_الله
#شب_سوم_محرم
#پنجم_صفر
#سید_امیر_حسینی
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
👇