خورشید
را بگو که نتابد ز پشت ابر،
چون صبح من
به نگاه و لبخند تــو آغاز میشود .
#سپهبد_حاجقاسم_سلیمانی 🌷
📎سلام، صبحـتــون شهــدایــی🌺
#اللهم_ارزقنا_شهادت
…❀
@Karbala_1365🌹
●➼┅═❧═┅┅───┄
بِسمِ نآمَتـ ڪِھ اِعجاز میڪُنَد...
بســمِ #اللھ••🍃
#سلامصبحتونمعطربهنامولےعصر(عج)❤️
#سلام_امام_زمانم❤️
💚 #سلام_آقای_من💚 #سلام_پدر_مهربانم💝
🍃🌸عاليجنابِ #عشـــق
چرا غايبــى هنوز ؟!
🌸🍃يادِ تو قرنهـاست
كه در #دلها حاضرست ...
#آقا_بیا_تا_زندگی_معنا_بگیرد
💚اللّٰھـُــم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَج💚
بر روے زمین و آسمانها و ڪرات
در بین مناجات براے حاجات
زیباتر از این جمله
ندیده است ڪسے
بر خاتم انبیاء محمّد(ص) صلوات
🌷 اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ
وآلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ 🌷
🌺🍃صلوات یادتون نره🍃🌺
…❀
@Karbala_1365🌹
●➼┅═❧═┅┅───┄
#حسین_جانم
به صبح روی تو غیر از سلام جایز نیست
به پیش پای تو جز احترام ، جایز نیست ..
#السلامعلیکیااباعبدالله
28.37M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
به دریا رفته میداند
مصیبتهای طوفان را ....
#غواصان
#دفاع_مقدس
🌾🕊
#تنهــاکانالشهـدایکربلای٤👇
@Karbala_1365
❣🕊
#واقعیتهایکربلای۴
اینقسمت👇
#اصلاکربلایپنجچیزطبیعینبود...
#خاطرهشماره۶
راوی:
#طلبهجانبازحمیدمصطفیزادهخلخالی
🌾🕊
❣وقتی آن ستون نظامی به لطف خدا تارومارشد و تبادل آتش کمی فروکش کرد و بخشی از امکانات موجود در صحنه از معرض خطر خارج گردید ، ما با استفاده از فرصت به دست آمده به #دکل خودمان (ساحل روبروی جزیره بلجانیه ) برگشتیم و چون ماموریت دیگری به ما محول نشده بود در تدارک خروج از منطقه بودیم که دوستان پیشنهاد کردند که برای آخرین بار کل منطقه را نگاه کنیم .
وقتی به اطاقک دکل رسیدیم و دوربین را راه انداختیم با دو صحنه دلخراش و عذاب آور مواجه شدیم .
بعضی ازجنازه های #غواصان به لحاظ کائوچوهای تعبیه شده در آن روی آب معلق بودند و با موج آب و وزش باد در دونقطه (تنگه بوارین و ام الخصیب)بر روی آب غلط می خوردند که مشاهده این صحنه به قدری ناراحت کننده بود که قابل توصیف نیست💔🍂 و پس از آن صحنه دلخراش آتش گرفتن حدود ۸۰ جنازه شهدا در شیار بین تپه های ۱۴۳ و ۱۴۵ شرهانی . در عملیات والفجر ۱ جانسوزترین صحنه ای است که دل بی قرار مرا آتش می زند .
دیدن منظره وحشتناک شناور بودن جنازه ها بر روی آب #اروند در تنگه بین جزیره بوارین و #امالرصاص .دوربین لازم نداشت و به قدری جانسوز بود که دیگر از خیر دیدزدن بعضی جاها که تصمیم داشتیم ببینیمشان ، گذشتیم و همانجا یک دل سیر گریه کردیم.😭💔
🌾🕊
#تنهــاکانالشهـدایکربلای٤👇
@Karbala_1365
👇👇👇
『شـُ℘َـدٰآۍِڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
❣🕊 #واقعیتهایکربلای۴ اینقسمت👇 #کربلایچهار_از_دید_دوربینمن... #خاطرهشماره۵ راوی: #طلبهجانباز
❣🕊
#واقعیتهایکربلای۴
اینقسمت👇
#اصلاکربلایپنجچیزطبیعینبود...
#خاطرهشماره۷
راوی:
#طلبهجانبازحمیدمصطفیزادهخلخالی
🌾🕊
🕊بعد از پایان ماموریت مان فرمانده ما در بیسیم از من خواست که به دلیل نگرانی شدید خانواده که البته حق هم داشتند، دوسه روزی را به مرخصی بروم و بنده هم بلافاصله همان شب خودم را به مقر لشکر در دزفول(پادگان شهیدباکری) رساندم.
چون مرخصی ها لغو بود قرار شد بنده با دوبرگ شهری(یکی برای خروج از دژبانی پادگان و دیگری برای موقع برگشت) به مرخصی بروم ولی چون اخوی و پسر دائی ها و پسر عموها به همراه چند هم محلی دیگر به جبهه آمده و من به خاطر شرایط خاص آنها را ندیده بودم آن روز را به مقر آنها رفتم و شب را پیش آنها در اردوگاه #سد_دز ماندم.
همین که صبح به پادگان برگشتم فرمانده تا مرا دید دستش را بالا برد و خدا راشکر کرد که من نرفتهام (چرا که قراربود یک روز قبل بروم) بلافاصله مرا کناری کشید و گفت: دیگه نرو، که همین امروز و فردا عملیات هست.
باشنیدن خبر عملیات، آن هم در حالی که هنوز معدودی از یگانها به عقب برنگشتهاند و هنوز آمار تلفات قطعی نشده و بدتر از همه سازمان رزم گردانهای ممتاز پیش قراول به هم ریخته و جای #شهدا و مجروحین خالی بود تعجب کردم.😳( دقیقا مثل سردار استوار آذر ) و تعجب من وقتی بیشتر شد که شنیدم عملیات قریب الوقوع آتی در #شلمچه پیگیری می شود.😨
تا اسم #عملیات به میان می آمد انگار بچهها بال در آورده اند و بیقرارانه منتظر عملیات بودند ولی این بار وضع با همیشه فرق می کرد. چرا که شلمچه علیالظاهر در آن شرایط جای مناسبی برای عملیات نبود.(ما در عملیات #رمضان در شلمچه ناموفق بودیم با آن که چندین ماه برای آن کارشده و نیروها آموزش های لازم دیده و امکانات لازم برای عملیات فراهم شده بود. بار دوم در آب گرفتگی شلمچه( زید ) قبل از #بدر کلی تلفات داده بودیم و مخصوصا این بار در #کربلای۴ که بیش از یک سال برای شناساییها و آماده سازی زمینهها کار شده و کلی برایش هزینه داده بودیم و تدابیری که هرگز در طول جنگ سابقه نداشت اندیشیده شده بود(مثلا قرار بود در خط اول از #موشکتاو استفاده شود به لحاظ اهمیت کار و در حالی که بعضا موشک از تانکی که قرار بود بزند گران قیمت تر بود.) و در نهایت نتوانسته بودیم به اهدافمان برسیم و از طرفی دشمن زبده )ترین واحدهای ارتشش را وارد #شلمچه کرده و به دلایلی کاملا آماده بود و از طرف دیگر ما با واحدهایی که به تازگی دچار تلفات شده و هنوز ترمیم نشده بودند به عملیات می رفتیم.
همه پکر بودند و متعجب، و فقط تعبدا برای امتثال امر فرماندهان جنگ تسلیم اوامر بودند و جالب اینکه بدنه اصلی نیروها هم به هیچ وجه به عملیات جدید توجیه و قانع نشده بودند.(حداقل در لشکر ما )
خلاصه برخلاف همیشه با شک و تردید راهی منطقه شدیم.
تازه عصر قبل از عملیات (یعنی حدود ۵ ساعت قبل از عملیات) قضیه انتخاب شلمچه در آن زمان(به ظاهر نامعقول) برای نیروها توضیح داده شد آن هم نه برای همه !
قضیه این بود که فرماندهان قرارگاههای سپاه برای ارائه گزارش کار عملیات و کسب تکلیف برای فعالیتهای بعدی محضر #امام راحل ( رحمه الله علیه) می روند و پس از توضیحات لازم منتظر نظر امام می مانند.
حضرت امام می فرمایند: #شلمچهجایخوبیبرایاجرایعملیاتاست.
دوباره فرماندهان قضیای در شلمچه را یادآورشده و بالاتفاق می گویند: شلمچه همانگونه که دشمنان هم تبلیغ می کنند تسخیرناپذیر است. ولی امام باز هم تاکید می کند که از #شلمچه و به همین زودی عملیات را شروع کنید. در این موقع سردار حاج محسن رضایی که مستقیما از وقایع میدان نبرد مطلع بود شروع به صحبت می کند تا امام را به غیرقابل نفوذ بودن شلمچه کاملا توجیه کند و وقتی با پافشاری امام مواجه می شود. با ناراحتی می گوید: امام عزیز آیا فکر جان بچه های مردم را کردهاید؟
#حضرت،امام شروع به گریستن کرده و می فرمایند: بله ، #بهمنگفتندکهازشلمچهعملیاتکنید.
با این حرف امام همه حضار گریه می کنند و دلها برای عملیات قرص می شود.
بدین ترتیب دژ آهنین و تسخیرناپذیر شلمچه که قبلا با انواع آمادگی و طراحی نظامی نشکسته بود این بار در فاصلهای کمتر از پانزده روز (شروع عملیات #کربلای۴ سوم دی بود و شب نوزدهم هم #کربلای۵ شروع شد) و در همان شب اول عملیات شکست.✨🌷
#طلبهجانبازحمیدمصطفیزادهخلخالی
پایاناینقسمت
🌾🕊
#تنهــاکانالشهـدایکربلای٤👇
@Karbala_1365
~🕊
سوختن؛
کمال #عشق است..
اما آنها که
سوختن پروانه در آتششمع را
کمالعشق میدانند ،
کجایند که سوختن انسان در آتشعشق را
به نظاره بنشینند؟
#اللهم_الرزقنا_شهادت🌹🍃
#شبتون_شهدایی🌙
#عند_ربهم_یرزقون
#حسین_جانم 🌷🍃
من بیقـرار روضہ و بے تاب ڪربلا
تو حضرٺ حسینـے و ارباب ڪربلا
شش گوشہاٺ #قشنگےِ دنیاےِ زشٺِ ماسٺ
جانم فـداے قبلہ ے جذاب ڪربلا
#اللهم_ارزقنا_ڪربلا🍃
#صلی_الله_علیک_یا_اباعبدالله🌷
…❀
@Karbala_1365🌹
●➼┅═❧═┅┅───┄
#شهیدانه_زیستن
اندکے چشمهایَت را🌷
بہ من قرض مےدهے؟🌹
مےخواهم ببینم دنیا🕊
را چگونه دیدۍ💚
ڪه از چشمت افتاد!
#حاج_قاسم❤️
…❀
@Karbala_1365🌹
●➼┅═❧═┅┅───┄
27.98M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞 حتما تا پایان ببینیم و اگر حال دلتان بارانی شد التماس دعا داریم....🌱
🔅 آمادگی قبل از عملیات کربلای ۴
🌊 گردان خطشکن غواص ۴۰۸ و دیدار #حاج_قاسم_سلیمانی ...
🔅 صلّ علی محمّد (ص) | سرباز مهدی (عج) آمد
…❀
@Karbala_1365🌹
●➼┅═❧═┅┅───┄
『شـُ℘َـدٰآۍِڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
┄┄❁﷽❁┅┄ ۳دی سالروز #عملیات کربلای۴ 🍃🍂🍃🍂🌱🌴 به خاطرهگویی سه تن از غواصان عملیات #کربلای 4 اختصاص
#ازشب_قبل_ازعملیاتکربلای4بگویید؟
💢 احتمال میدادید که این #عملیات با شکست مواجه شود و یا شایعهای از شکست در میان #گردان پیچیده بود؟
ما به دنبال شکست و #پیروزی نبودیم، به عنوان تکلیف به موضوع نگاه میکردیم و با خود میگفتیم که امشب باید #عملیات را انجام دهیم و این تفکر را که مکلف به انجام عملیات هستیم، نه نتیجه، را از امام یاد گرفته بودیم. همه بچهها از لحاظ جسمیو #معنوی به اوج مهارت رسیده بودند و آمادگی کامل برای انجام #عملیات داشتند.
🌾🌾🌾🌾🌾
#روحیه_بچههای_گردان_شما_چطور_بود؟
💢قبل از عملیات #کربلای4 تمام لشکرها، از جمله لشکر ما، طرح عملیات خود را مشخص کرده بودند. موقعی که وارد #آب شدیم، جریان آب شدید بود، آب ما را بارها برد، اما بچهها با توانمندی در مقابل شدت جریان آب مقاومت میکردند. بعد از اینکه در گرداب افتادیم و به زحمت از گرداب نجات پیدا کردیم، یکی از افراد گردان به نام، شهید #قدرتالله نجفی، فیناش (fin، کفش #غواصی) را در گرداب از دست داده بود، اما هرچقدر به بچههای گردان #التماس کرد هیچ کس حاضر نشد که فین خود را به او دهد، چرا که همه میخواستند در عملیات شرکت کنند و بدون فین نمیشد از عرض #رودخانه عبور کرد. این نشان از روحیه قوی بچهها داشت که همه میخواستند در #عملیات حاضر باشند.
🕊🕊🕊🕊🕊
#عملیات_چطورپیش_رفت_وچه_زمانی_فهمیدیدکه_عملیات_شکست_خورده_است؟
💢در همه #عملیاتها مسئله شکست و پیروزی بود. ما پیشروی کردیم و خط را که در خشکی قرار داشت، شکستیم. البته قرار بود فقط #خط اول را بگیریم و بعد با یگانهای چپ و راستمان بههم #ملحق شویم👇
قرار بود نیروها با #قایق بیایند و علاوه بر پشتیبانی از ما، خطهای بعدی را بشکنند. بعد از گرفتن خط اول و دوم، به خط سوم رسیدیم. آنقدر خوب پیشروی کرده بودیم که روی خط سوم، شهید مسعود مرادی کهپسری سبزه رو و حدوداً 17، 18 ساله بود به تنهایی رفت و حدود 60، 70 عراقی را به تنهایی کشت. روز بعد، وقتی نیروهای ما اسیر شدند، شهید مرادی را دیدند که به #شهادت رسیده و کنارش انبوهی از #کشتههای نیروهای عراقی ریخته شده است؛ عراقیها او را با سیم #خفه کرده بودند و همگی دور پیکر وی حلقه زده بودند و هل هله میکردند. حتی اسرا دیدند که روی گرفتن #اسلحه او بین #عراقیها دعوا شده بود.
ما خط را #شکستیم و طبق قرار از پیش تعیین شده،آماده شدیم و علامت دادیم؛ اما یگانی که قرار بود به #امالرصاص» بیاید و به ما بپیوندد، نتوانست خود را به ما برساند.
🌾🌾🌾🌾
#شمادقیقاًدرکدام_منطقه_عملیات_غواصی_راانجام_دادید؟
💢ما در #منطقهای میان #ام_الرصاص» و #جزیره_مینو» بودیم. لازم به ذکر است که «#ام_الرصاص» مثل سدی جلوی کارون قرار دارد. #عراقیها در «ام الرصاص» و از مواضع خود، قایقهای ما را که کنار کارون ایستاده بودند به رگبار بسته بودند.
🍂🍂🍂🍂🍂
#خاطره_خاصی_ازعملیات_کربلای4 _دارید؟
💢در یکی از قایقهای نیروهای ما، حاج ستار ابراهیمی حضور داشت که توانست با #قایق از خط عبور کند و به سمت نیروهای خود که در سمت چپ ما قرار داشتند، برود. اتفاقاً در همان عملیات برادرش که کنارش بود، همانجا به #شهادت رسید. به هرحال حاج ستار ابراهیمی بعد از درگیری، شنا میکند به سوی یک کشتی شکسته میرود و دو روز آنجا ماند.
در این دو روز هر بار نیروهای عراقی برای دستگیری وی به سمت کشتی شکسته میروند، حاج ستار ابراهیمی با آنها درگیرمیشود و نمیگذارد او را اسیر کنند. آن زمان ما دوست مداحی داشتیم به نام سعید بادامی که فرمانده یکی از #گردانها بود، خلاصه سعید بادامی، بلندگویی در دست گرفت و پشت بلندگو دعای #کمیل خواند و در دعا مرتب میگفت «یا ستار، یا ستار» و چون اسم حاج #ابراهیمی هم ستار بود، در میان نوحه به او گفت «امشب به سراغت میآییم». حاج ستار ابراهیمی را نجات دادند که بعداًدر #کربلای5 به شهادت رسید.
✨✨✨✨
#آیامیدانستیدعملیات_لو_رفته_است؟
💢خیر؛ اما در هر #جنگ و عملیاتی، هم ما و هم نیروهای دشمن همیشه آمادگی حمله از سوی طرف مقابل را دارند. به عنوان نمونه، در #والفجر5، وقتی عملیات انجام و منطقه تصرف شد، دیدیم که دشمن با اینکه از عملیات بیخبر بود، اما برای مقابله احتمالی 7توپ چهار لول را آماده و خود را مجهز کرده بود.
قبلاً هم ذکر کردم؛ هر #عملیاتی برای خود قاعده مشخصی دارد؛ همانطور که ما برای شناسایی میرفتیم، دشمن هم برای بررسی منطقه به مواضع ما میآمد. مثلاً ما در مناطق غربی از ارتفاعات برای دیدهبانی و در جنوب از دکل به رصد منطقه میپرداختیم. در کنار تمام اینها، ستون پنجم دشمن نیز همیشه فعال بود و هر دو طرف نیز مرتب هواپیمای شناسایی به منطقه طرف مقابل میفرستادند.
در موضوع لو رفتن عملیات سه قاعده از جمله زمان، مکان وطرح #عملیات وجود دارد؛ هر وقت هر سه به دست طرف مقابل برسد، میتوان گفت عملیات #لو رفته؛ اما هیچ جا چنین چیزی پیش نیامده است.
حتی وفیق #السامرایی، رییس بخش ایران در استخبارات حکومت بعث #عراق که بعدها کتابی درباره کل عملیاتهای وقوع یافته مینویسد و به تحلیل آنها میپردازد، درباره #کربلای4 به چنین چیزی اشاره نمیکند. البته آنها متوجه تحرکات ما در #خرمشهر شده بودند، اما زمان شروع عملیات را نمیدانستند.
آن شب به محض شروع درگیری،هواپیماهای #عراقی منور زدند و منطقه روشن شد، بعد بمبهای خود را روی کارون و کنار #رودخانه ریختند و پشتیبانی قطع شد.
به عقیده من اگر قایقهای ما میتوانستند عبور کنند و بیایند ما در #کربلای4 پیروز میشدیم. قایقها نیامدند و ما نتوانستیم #امالرصاص را بگیریم و این باعث شد ما #غواصان) که به خط دشمن رفته و چیزی حدود 1000 متر فضا را آماده کرده بودیم، با شکست مواجه شویم.
🌿🌿🌿🌿
#حمله_درخشکی_وبا_لباس_غواصی_سخت_نبود؟
💢لباس #غواصی به قطر نیم سانت از اسفنج فشرده تشکیل شده است؛ اگر بعد از خروج از آب و طلوع آفتاب آن را از بدن در نیاورید، آنقدر خشک میشود و به بدن میچسبدکه پوست را میکند.در آن عملیات #کربلای4) ما به نیروهای خودی گفتیم لباسهای ما را به همراه خود بیاورند تا وقتی صبح شد، بپوشیم وآماده #عملیات بعدی شویم که این اتفاق نیفتاد..
#ادامــــــه_دارد....
راوی :#کریم_مطهری_فرمانده_گردان #غواصی_جعفرطیار_استان_همدان
🌾🕊
#تنهــاکانالشهـدایکربلای٤👇
@Karbala_1365
هدایت شده از شهدای ملایر
شهید رضا(داریوش) #ساکی. دانشجوی پزشکی. بسکتبالیست و مسئول دسته غواصی در گردان جعفر طیار(ع) . سد گتوند شهریور 1365 @shohadayemalayer
[•#شهدا•]🌷
بعضی وقتها نمیدانم
در گرد و غبار این دنیا چه کنم
مرا جدا کنید از زمین
دستم را بگیرید
میخواهم کنار شما آرام بگیرم...
#غواصانہ_خط_شکن
…❀
@Karbala_1365🌹
●➼┅═❧═┅┅───┄
در فیروزه نگاهشان
هنوز آوازِ سبز زندگی جاری است
دستهایشان بسته شد امّا
دلهایشان تا آخرین قطره خون
نامِ بلند ایثار را فریاد زد ...
#غواصان_دریادل
#عملیات_کربلای_چهار
…❀
@Karbala_1365🌹
●➼┅═❧═┅┅───┄
به دریا رسیدن
نصیب شهیدی است
که دلبستگی نزدِ ساحل ندارد ...
#غواصان
#عملیات_کربلای_چهار
#شهید_علیاصغر_جعفرزاده
#گردان_غواصی_لشکر19فجر
🌾🕊
#تنهــاکانالشهـدایکربلای٤👇
@Karbala_1365
『شـُ℘َـدٰآۍِڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
به دریا رسیدن نصیب شهیدی است که دلبستگی نزدِ ساحل ندارد ... #غواصان #عملیات_کربلای_چهار #شهید_عل
•
#شهید "علیاصغر جعفرزاده
#عشق_بازی_درآب_رابر_دنیا_ترجیح_داد!
💢یک روز حمید رایگان پیش من آمد و گفت تعدادی از همشهریانم را برای آموزش #غواصی به گردان آوردهام. بین آنها به جوان #لاغر اندامی اشاره کرد و گفت ایشان علیاصغر جعفرزاده است. برادرش نیز « شهید » شده است، با اصرار زیاد بر پدر و مادرش توانسته است در جبهه حضور پیدا کند. پدرش او را به دست من سپرده است. او نیز خیلی دوست داشت در گردان #غواصی باشد. حاجرسول او را جایی به کار بگیر که در خطر نباشد.
💢پس از گذشت مدتی، علی اصغر متوجه رفتار متفاوت من با او شد. او از خانوادهای متمکن بود. آمد پیش من و پیشنهاد رشوه داد. گفت حاجی شما اگر بگذارید من همراه بچهها دورههای آموزشی ببینم و جزو افراد خط شکن در شب عملیات باشم، مقداری از اقلام گردان را تهیه میکنم. من گفتم شما برو اقلام را بیاور، یک کاریش میکنیم. علیاصغر دو وانت پراز وسایل شنا همچون حوله و دمپایی و... به اضافه دو موکت و یک تلویزیون بهجبهه آورد.
🔶حالا او اصرار داشت که جلو برود، من هم میخواستم او را قانع کنم که وظیفهش در پشتیبانی واجبتر است. قبل از عملیات #کربلای۴، رزمندهها را به منطقهای بردیم. علی #اصغر خیلی اصرار کرد که او را ببریم و اشک میریخت. اما او برای پشیبانی در مقر گردان ماند.
🔶وقتی به منطقهی #عملیات رفتیم، دیدم علی اصغر خود را به رزمندهها رسانده است و در جمع آنان است. گفتم علی اصغر باید برگردی عقب، اما به قدری اصرار کرد و اشک ریخت که در نهایت مجبورم کرد در خط نگهش دارم. انگار خودش میدانست که این #عملیات لحظهی عروجش است. شب عملیات #کربلای۴، در تاریکی شب در آبهای #شلمچه تیری به او اصابت کرد و به شهادت رسید و ما حتی نتوانستیم پیکر او را به عقب بیاوریم و وقتی دو هفته بعد در عملیات #کربلای۵ از همین محور عمل کردیم، #پیکرش را یافتیم و به عقب آوردیم.
⚫️پدر شهید علی اصغر جعفرزاده برای ما تعریف میکرد:
وقتی علی #اصغر گفت میخواهم به جبهه بروم، گفتم برادرت تازه #شهید شده است. بیا اینجا در همین شهر کنار خودم کار کن. اصلا خودم یک زمین ۵۰۰ متری برایت میگیرم و طبق خواستهی خودت میسازم. بعد هر دختری را که خواستی برایت به خواستگاری میروم. هر وسیله نقلیه هم که خواستی بهت میدم. بالاتر از اینها اینقدر پول به تو میدهم که تو نیازی به کار کردن نداشته باشی و هرجای دنیا که خواستی بروی تفریح کنی. علی اصغر برگشت و به من گفت: #پدر جانم تو سعادت مرا میخواهی یا شقاوتم را؟ گفتم: خوب معلوم است که هر پدری سعادت فرزندش را میخواهد. گفت: پس پدر جان سعادت من در این است که به #جبهه بروم و در راه خدا شهید بشوم.
🌾🕊به نقل از : #حاجرسول نصیری
فرمانده #گردانغواصی #لشکر۱۹فجر فارس
#شهید_علیاصغر_جعفرزاده
#روحش_شاد_با_ذکرصلوات
🌾🕊
#تنهــاکانالشهـدایکربلای٤👇
@Karbala_1365
『شـُ℘َـدٰآۍِڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
قرار بود نیروها با #قایق بیایند و علاوه بر پشتیبانی از ما، خطهای بعدی را بشکنند. بعد از گرفتن خط او
#شما_در_آن_عملیات_ازناحیه_گردن_مجروح_شدید_بعداز_آن_چه_شد_چطوربه_عقب_برگشتید؟؟
🕊🌾🕊🌾🕊
💢ما حدود ساعت 10 و نیم شب به خط زده بودیم؛ آن شب بعداز #مجروح شدنم خودم را لابه لای #نیزار پنهان کردم تا روحیه بچهها به هم نریزد و از هوش رفتم. بعد از یکی دو ساعت (حوالی ساعت سه نیمه شب) به هوش آمدم؛ آقای #جامبزرگ که مجروح شده بود، گوشهای نشسته بود؛ وقتی من را دید گفت: «کی هستی؟» و وقتی من را شناخت، گفت «بیا پیش من». من که از شدت درد و #خونریزی نمیتوانستم راه بروم، خودم را به حالت سینه خیز به سمت وی کشاندم.
#جامبزرگ به #غواصان گفت به عقببرگردند و مجروحان را هم بهم ببندند و در آب بندازند؛ ما در دهانه #خلیج فارس یک تور بسته بودیم و بچهها را میتوانستیم از آب بگیریم که متأسفانه نشد.
آن شب هوا خیلی سرد بود؛ #جامبزرگ به غواصان دستور داد که سنگرهای #عراقیها را بگردند و اورکتها و پتوهای موجود را روی #زخمیها بکشند. پتوها را روی همه کشیدند؛ به جز من، چرا که به دلیل زخم عمیق ناحیه گردنم و بیهوش شدنهای پشت سر هم، فکر میکردند به #شهادت رسیدهام.
به هوش آمدم و به دستور حاج محسن (#جامبزرگ) قرار شد من به کمک و همراهی شهید علی منطقی و سید #حسین_معصومزاده به عقب برگردیم. آنها زیر بغلم را گرفتند و لب #آب دو فینپایم کردند تا خودم هم در بازگشت با فین زدن در شنا و عبور از #رودخانه کمک کنم.من که به دلیل اصابت تیر به گلویم نمیتوانستم حرف بزنم با ایماء و اشاره به آنها گفتم که حاج محسن را هم بیاورید؛ اما وقتی به سویش رفتند، او که #استخوانهای پایش شکسته بود، صدای فریادش بلند شد. حاج محسن به ما گفت: «بروید، من میام.»
⭕️من در آب به سختی حرکت میکردم. آب به درون زخمم میرفت و خون به همراه آب بیرون میزد. وضع بدی بود، هر دو همراهم نیز که #زخمی شده بودند مرتب به سمت غرب و شرق میرفتند. من میدیدم دارند به سمت مواضع عراقیها شنا میکنند؛ صدا هم نداشتم، با ایماء و اشاره و دست زدن روی #آب، آنها را صدا میزدم و میگفتم که سمت #دشمن نروید؛ خط آن طرف است.
آنها هم برمیگشتند، زیر #بغلم را میگرفتندو چند متری که در آب جلو میرفتیم، دوباره هر دو من را رها کرده و به سمت #غرب و شرق میرفتند و من باز روی آب میزدم که برگردند؛ تا اینکه #شهید منطقی باک یک قایق شکسته را در آب دید، آن را زیر #شکمم گذاشتند و به عقب برگشتیم.
اتفاقاً بعد از بازگشت به آنان گفتم: «چرا مرتب به سمت #شرق و غرب میرفتید؟» آنها هم پاسخ دادند: «حقیقتش این است که ما #زخمی و خسته بودیم و دیدیم تو هم داری شهید میشوی، ما هم رهایت میکردیم که خود را نجات دهیم؛ اما تا میرفتیم صدایت بلند میشد و ما هم در رودربایستی به دنبالت میآمدیم.»
🌷🌷🌷🌷
#پس_از_بهبود،_دوباره_به_منطقه_جنگی_برگشتید؟
💢حدود 20 تا 25 روز در بیمارستان شهید خلیلی شیراز و بیمارستان امام خمینی(ره) شهر #همدان بستری بودم و بعد از بهبود، دوباره به #جبهه بازگشتم.
🍀🍀🍀🍀🍀
#بعدازکربلای4،_درکدام_عملیاتها_حضور_داشتید؟
💢بعد از بهبود و برگشت به منطقه، در عملیات #کربلای8، در#شلمچه و کنار کانال ماهی حضور یافتم اما دیگر #غواص نبودم. بعد از آن هم به دلیل شهادت و #اسارت نیروها (البته بعد از بازگشت آزادهها متوجه شدیم که آنان اسیر شده بودند) باز در #همدان شروع به جذب و ساماندهی نیرو کردیم.
در آن زمان من به عنوان معاون طرح و عملیات لشکر #انصارالحسین(ع) تعیین شدم و در عملیاتهای برده هوش، مائوت عراق،#کربلای10 در حلبچه و مرصاد شرکت کردم.
🌹🌹🌹🌹
#تابه_حال_خاطراتتان_راجایی_بازگو_کردهاید؟
💢در شبهای خاطره #همدان چند باری خاطراتم را بیان کردم، اخیراً نیز شب دوم ماه رمضان و به مناسبت بازگشت شهدای #غواص، به همراه آقای #جامبزرگ در یکی از برنامههای صدا و سیمای استان #همدان حضور یافتم.
◾️علاوه بر این آقای #زجاجی از سوی حوزه هنری استانهمدان در حال ضبط #خاطرات بنده است که اکنون حدود چهار تا پنج ماه از آغاز آن میگذرد. در حال حاضر شانزدهمین جلسه مصاحبه ما به اتمام رسیده و تازه به ماجرای #کربلای4 و اعزام من به #بیمارستان رسیدهایم.
🕊🕊🕊🕊🕊
#به_عنوان_سؤال_پایانی،_نگاه_شما به بازگشت شهدای غواص به میهن چیست؟
شهدا آمدند تا ما را در آن #فضا نشان دهند و دریابیم کهآلودۀ دنیا نشویم.پیدا شدن شهدا با این تعداد زیاد،حال و هوای جامعه را دگرگون کرد و فضای دوران جنگ را به #خاطرمان آورد.
#پــــایـــان
باتشــکر از راوی عملیــات کربلای۴ #جانبازکریممطهری_فرماندهگردانغواصیجعفرطیار_همدان
🕊🌾
#تنهــاکانالشهـدایکربلای٤👇
@Karbala_1365