8⃣7⃣1⃣ #خاطرات_شهدا 🌷
💠گـلزار شـهـدا....
🔹وقتے رفتیم گلزار شهدا همه گریه مے کردند، اما او مے خندید فاتحه مے خوند و #باشوخے به شهدا مے گفت :
🔸چے شد تنها رفتین مـنو نبردین؟ بهش مے گفتم :بابا اینا #شهید هستن، سنگین باش، #حرمت نگه دار. می گفت: من با اینا رودربایستی ندارم که ...
🔹شب عملیات #خیبر بغلـم کرد و باگریه خداحافظےکردیـم. بهم گفت من این دفعه شهید میشم به سـبـک خودم با لبخند بیا #گلزار شهدا و قشنگ باهام حرف بزن ....
🔸گلوله خورد توے صورتش، و بالبـخنـد گفـتـ #یامهـدی ...و تمام.
منبع:کتاب_خاطرات📚
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
#حاج_حسین_یکتا میگفت :
همه دنیا #بسیج شدند میخوان همه چی مون رو بگیرند ...
#دین
#شهدا
#چادر
#حرمت ...
همه چی رو ...
📍اینا هشت سال جنگ کردند دیدند نمیشه با این #مردم جنگید ...
باورشون #حسینه ...
میدونی چیکار کردند⁉️
📍اومدند شبکه های مجازی رو به راه کردند ..
اومدن #تلگرام
و #اینستا رو دادن به ما ...
گفتند همه چی اینطوری راحت تر میشه ...
📍امریکایی برای #ثانیه ،ثانیه ما برنامه ریختند که...
#دین
#امامحسین
#حضرت_زهرا
#شهدا
#چادر
رو ازمون بگیرند
📍۲۴ ساعته دارند کار میکند بخاطر همیناااا
با این کارهایی که میکنیم ترویج داریم میدیم برنامه هاشون رو😔 ...
میگیم #قصدمون از این کارامون کار فرهنگی هست
اما نمیدونیم که داریم با همین دست که #وضو میگریم #ترویج میدیم برنامه های اونارو،و این یعنی
#فاجعه😞 ...
پس قبلش فکر کنید ...
👈و بعد عمل کنید ..
مواظب دل #امامحسینی تون باشید👌 ...
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
#چــــــادری که باشی ...👇
🌾باید #حیا هم داشته باشی
🌿باید #حرمت چادرت را حفظ کنی
🌾باید نشان دهی متفاوتی🙂
🌿باید مرتب و خوش پوش باشی👌
🌾باید جدا کنی #حریمت را
🌿باید به جانت بسته باشد #چـــادرت
🌺کم نیست بانـــــــو....
#تو وارث میراث #دخترپیغمبری
بانوی دوست داشتنی😍
قدر خودت را بدان
و حفاظت کن از این میراث به #بهترین_نحو👌
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
#شهیــد_گمنـــــامــ🕊....
⚜آرام آرام #قاصدکهای رسیده از سفری دور ، همراه نسیمی مهربان🍃 به دشت آلاله ها🌷 می رسند .
⚜هر قاصدک بر گلبن لاله ای🌷 می نشیند تا خستگی و #رنج این سفر دور و دراز را برای لاله اش بازگو کند .
⚜ #فرشتگان به ضیافت این دشت می آیند و بالهایشان را فرش راه قاصدکها می کنند.
💥امــا!
⚜کمی آنطرف تر، دل خستگانی💔 که به پهنای دل آسمان #گریسته_اند تابوتهایی خالی⚰ را بر دوش خود حمل می کنند.با اینکه تابوت خالیست ⚡️اما سنگینی عجیبی را بر پشتشان احساس می کنند😣
⚜صاحبان آن تابوتها همان #قاصدکهاهستند که سبکبار! به سمت مقصدخویش پروازکرده اند🕊⚡️اما چرا آنطرفتر صدای #گریه می آید⁉️
⚜آن همه غم و سوختگی سینه برای چیست؟
انگار هر کسی #نجوایی در گوش تابوتی دارد و روی آن چیزی می نویسد✍
🌾شعر می نویسند؟
🌾آرزوها و #امیدها را می نویسند؟
🌾از دل تنگی ها💔وقصه هجران می سرایند؟
🌾از سختی هایی که کشیده اند؟
🌾از #نامردی ها و ناجوانمردی ها؟
🌾از کسانی که #حرمت نان و سفره را نگه نمی دارند؟
⚜از بی درد ها ی بی غم و غصه که برای #خوشگذرانی دو روزه دنیا کبوتر ها🕊 را در قفس زندانی کردند و به پرواز بی سرانجام آنان می خندند؟! 😔
🌾از #لگدهایی که روی خونهای پاکـ✨ کوبیده شده!؟
♨️اما نه!📛⛔️
⚜از رد پای #خون گریزی نیست🚫این خونها پاک شدنی نیستند❌مگر می شود فراموش کرد 🔅آن همه پاکی
🔅آن همه صفا و صمیمیت
🔅رشادت
🔅شجاعت
🔅جوانمردی
🔅و آن همه عشق خدایی را!!!
و او همچنان می نویسد✍.............
⚜اما پهنه تابوت به وسعت همه درد دلهایش نیست❌ چرا که تابوت نیز دلتنگ #پیکریست که از دیار غربت به دیار غربت!سفر می کند...
⚜تو فرزند کدام #نسل_پاکی؟
تو از کدامین دشت روییده ای قاصدکـ🕊!؟
چه کسی سینه دریاییت را پاره پاره کرده؟
کدام دست ناپاک #خون_پاک تو را ریخته؟
⚜به کجا سفر می کنی؟
دور از خانه و شهر خویش؟!
دور از دستهای پینه بسته #پدر و قلبـ💔 شکسته #مادر!؟
⚜سبز و آباد باد! آن خاکی که سینه اش را آرامگاه #پیکرپاک تو کرده و خوش بر آن آسمانیـ🌥 که سایه بان آن خاک شده!
و ما
#باز_هم_شرمنده_ایم😔
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
بین الحرمین محمدحسین در حال #روضه خواندن برای #دلم بخوان و نفس بزن که دیده دل سالهاست #خشک است #
1⃣8⃣4⃣ #خاطرات_شهدا🌷
#شهید_محمدحسین_محمدخانی
🔹سه سال بود که تو عراق و #سوریه به دفاع👊 از حریم حرم اهل بیت پیامبر (ص) مشغول بود.اسم مستعارش تو سوریه " #عمار " بود و همه "حاج عمار" صداش میکردن
🔸شجاع و نترس بود💪 و محبوب دلـ❤️ـها
وقتی ازش میپرسیدیم تو #سوریه چکار میکنی؟ میگفت: #سربازی☺️.
🔹روز تشییع پیکرش⚰ وقتی #فرماندهان نظامی رو دیدم ازشون پرسیدم: مگه #محمدحسین اونجا چکاره بود⁉️سردار گفت:
👈فرمانده تیپ هجومی #سیدالشهدا(ع) ! 😳
🔸سالها بعد از #دفاع_مقدس اومد تو میدون، بعد از ما اومد و قبل از ما رفت😔. محمدحسین زود بارش رو بست. #سردار میگفت و میسوخت و #غبطه میخورد😞...
🔹مرامهای خاص زیاد داشت⚡️ اما بعضی چیز ها برایش #قانون بود و خط قرمز داشت⭕️ و یکی از آن خط قرمز ها این بود :👈محمد حسین همیشه یکی از دیوارهای خوش اندازه که چشم خورش👀 از بقیه جاها بیشتر بود را به #عکس_شهدا تعلق میداد
🔸و تو باید قبول میکردی✅ که به واسطه عکس شهدا🌷 #حرمت حضور شهدا را در خانه رعایت کنی .⚡️وگرنه...قرارداد که تمام میشد و خانه🏡 را که میخواستیم عوض کنیم بعضأ عکس ها هم #نو میشد
🔹یادم هست وقتی #پوسترهای کم عرض شهدا 🌷مد شده بود محمدحسین کلی ذوق زد😃 که عکس های #بیشتری را میتواند در خانه جا بدهد.
🔸با این حال ولی همیشه یک پوستر #تکراری بود ؛ قدیمی بود؛ و ✘نه نو میشد و ✘نه قرار بود سایزش عوض شود و آنهم👈 تمثال شهید مبارزه با اشرار جنوب شرق کشور #محمد_عبدی بود
🔹خیلی دوست داشت #مثل "محمد عبدی" باشد همیشه از خنده های😄 لحظه های اخرش و #حین_شهادت محمد عبدی میگفت ؛وقتی فهمیدم اسم جهادی محمدحسین خودمان39; #عمارعبدی 39; است اصلا جا نخوردم
🔸ولی زمانی که #عکس_صورتش را در معراج شهدای🌷 تهران دیدم ؛ با آن لبخند ملیح آن موقع باورم شد.
🌾تا در طلب گوهر کانی کانی
🌾تا در هوش لقمه نانی نانی
🌾این نکته ی رمز اگر بدانی دانی
🌾هرچیز که در جستن آنی،آنی
#شهید_محمدحسین_محمدخانی 🌷
#شهید_مدافع_حرم
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
💖کرم از دست #تو
ای دست عطا میچسبد
💜در شبستان تو
قرآن📖 و #دعا میچسبد
💓به قول «خادم صحن رضوی»
در #حرمت
💚بیشتر از همه جا
ذکر #رضا میچسبد
💖میلاد #حضرت_معصومه(س) مبارک💖
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🔸اواخر #ماه_صفر بود، تازه از سفر کربلای #اربعین برگشته بودیم. درد💔 در ناحیه شکمش بود و خیلی اذیتش می
گاهی باید از #حسین(ع)، چیزی فراتر از #اشک، توبه و #برات_شش_گوشه خواست و در میدان عمل مردانه، آمر به معروف شد.
عاشقان حسین (ع)♥️ پیروان خوبی می شوند مثل #علی_خلیلی، طلبه جوانی که غیرتش اجازه نداد #عفّت خانم بی پناهی به حراج برود📛 در مقابل عده ای #نامرد که اسم مرد را به تاراج برده اند، ایستاد.
#امر_به_معروف کرد و تیغ جهالت نااهلان حنجرش را همچون حنجر خنجر خورده اربابش پاره کرد⚡️ #زخم خورد اما زخمی که از حرف های مردم بر دلش ماند بیشتر از زخم های آن #بی_غیرت ها درد داشت.
در عجبم از عده ای که برای #اسارت حضرت زینب(س) گریه می کنند اما وقتی این روزها کسی #مردانه از ناموس این خاک دفاع می کند، بی تفاوتی را پیشنهاد می دهند. شاید هم چون مردم کوفه اول نامه نوشته📩 و در وقت عمل شمشیرها را تیز کرده اند.
تیزی شمشیرها بیشتر از جسم، دل را زخم می کند💔 مثل دلِ #طلبه_شهید که از این همه نصیحت های بی فکر سوخت.
او به فکر راه ارباب و #رضایت_رهبرش بود و مردم به فکر سازشی که جز #ذلت چیزی در آن نیست. او درد کشید😣 ماهها و با دلی #شکسته شهید شد🌷
شهادتت مبارک #مدافع_ناموس. زنان این سرزمین تا جان در بدن دارند #مدیون مدافعانی همچون تو هستند. دعا کن به #حرمت خون های پاکتان زینبی زندگی کنیم و #زینبی بمانیم🤲
✍نویسنده: #طاهره_بنایی منتظر
📅تولد: 1371/8/9
📅شهادت: 1393/1/3 تهران
🗺مزار: تهران.بهشت زهرا قطعه ۲۴
#شهید_علی_خلیلی
#سالروز_شهادت🌷
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
#شهید_گمنامـ🌷
💢قاصدکهای رسیده از سفری دور، همراه نسیمی🍃 مهربان به دشت آلاله ها، هر قاصدک بر گلبن لاله ای می نشیند تا خستگی و #رنج این سفر دور و دراز را برای لاله اش🌷 بازگو کند.
💢فرشتگان به ضیافت این دشت می آیند و بالهایشان🕊 را فرش راه قاصدکها می کنند.
💥امــــا !
کمی آنطرف تر، دل خستگانی💔 که به پهنای دل آسمان گریسته اند تابوتهایی خالی⚰ را بر دوش خود حمل می کنند
با اینکه تابوت #خالیست اما سنگینی عجیبی را بر پشتشان احساس می کنند
صاحبان آن تابوتها همان قاصدکها هستند که سبکبار! به سمت #مقصد خویش پرواز کرده اند
💢اما چرا آنطرفتر صدای گریه می آید؟!
آن همه #غم و سوختگی سینه برای چیست؟🤔 انگار هر کسی نجوایی در گوش تابوتی دارد و روی آن چیزی می نویسد✍
⇜شعر می نویسند؟
⇜آرزوها و #امیدها را می نویسند؟
⇜از دل تنگی ها و قصه #هجران می سرایند؟
⇜از سختی هایی که کشیده اند؟
⇜از نامردی ها و ناجوانمردی ها؟😔
⇜از کسانی که #حرمت نان و سفره را نگه نمی دارند؟
⇜از بی درد ها ی بی غم و غصه😭 که برای خوش گذرانی #دو_روزه دنیا کبوتر ها🕊 را در قفس زندانی کردند و به پرواز بی سرانجام آنان می خندند؟!
⇜از لگدهایی که روی #خونهای پاک کوبیده شده!؟
💥اما نه❌❌
از رد پای خون گریزی نیست!
این خونها پاک شدنی #نیستند✘
💢مگر می شود فراموش کرد🗯 آن همه پاکی، آن همه صفا و صمیمیت
رشادت
#شجاعت
جوانمردی👌
و آن همه عشق خدایی♥️ را
💢و او همچنان می نویسد.............✍
اما پهنه #تابوت به وسعت همه درد دلهایش نیست، چرا که "تابوت نیز دلتنگ پیکریست" که از دیار غربت به دیار غربت، سفر می کند...........😔
💢تو فرزند کدام #نسل_پاکی؟
تو از کدامین دشت روییده ای قاصدک!؟
چه کسی سینه دریاییت را پاره پاره کرده؟😭 کدام دست ناپاک خون پاک❣ تو را ریخته؟ به کجا #سفر می کنی؟
دور از خانه و شهر خویش؟! دور از دستهای پینه بسته پدر و قلب شکسته مادر💔
💢سبز و آباد باد!
آن خاکی که سینه اش را #آرامگاه پیکر پاک تو کرده و خوش بر آن آسمانی🌠 که سایه بان آن #خاک شده!
و ما باز هم #شرمنده_ایم😞
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺 هی #نگاهت بکنم گم بشوم در چشمت گـم شـدن ... در شبِ چشمان تــ😍ـو #پیـــدا شـدن اسـت ...
7⃣9⃣2⃣1⃣#خاطرات_شهدا🌷
♨️️ بسم ربّ الشّهداء و الصّدیقین
#شهید_غلامعلی_رجبی
ولادت ١٣٣٣ تهران
#شهادت ۵ مرداد ۶۷ عملیات مرصاد
💢 هنگامی که عاشقان❤️ و شیفتگان امام رئوف پا در حرم منورش میگذارند، از کودک و جوان و پیر، همگی #چشمشان به گنبد طلایی امام رضا(ع) و کبوترهای🕊 حرم میافتد، ناخودآگاه بعد از عرض سلام و ادب به ساحت قدسی آن امام همام، این #شعر را در زیر لب زمزمه میکنند:
♨️قربون کبوترای🕊 حرمت
قربون این همه لطف و کرمت
از روزی که با ت🌼و آشنا شدم
مورد مرحمت خدا شدم
گفتهایی هر کی بیاد به #پا بوسم
تو گرفتاری بدادش میرسم
💢منم امروز به زیارت اومدم
به امیدی در #خونهات اومدم
گفتهایی هر کی بیاد به دیدنم
من میام سه جا #بهش سر میزنم
توی قبرم رضا جون منتظرم
که بزاری کف پاتو رو سرم
از گناه بال و پرم سوخته شده
چشم من به #حرمت دوخته شده
♨️شاعر این اشعار کسی نیست جز یکی از ذاکران و مداحان اهل بیت(ع) که در پنجم مرداد سال 1367 📆در عملیات «مرصاد» ردای شهادت را پوشید و به دیدار معبودش شتافت، #شهید «غلامعلی جندقی» معروف به رجبی در سال 1333 در محله خیابان آذربایجان تهران در خانوادهای مذهبی به دنیا آمد،
💢 پدر وی #حاج حسن که از اساتید برجسته اخلاق و عرفان زمان خود بود، اهتمام ویژهای در #تربیت فرزندان خود ورزید.
غلامعلی بنابر راهنماییها و تربیت پدر بزرگوارش مداحی اهل بیت(ع) را از همان سنین نوجوانی آغاز و به دلیل آشنایی با معارف قرآنی📖 و اسلامی استعداد در حفظ شعر و سوز صدای وی توانست در این عرصه سریع رشد کند
♨️تا بدان جا که از سبکها و #اشعار او مداحان برجسته بسیاری استفاده میکردند.
درباره ماجرای شعر «قربون کبوترای🕊 حرمت امام رضا» این گونه تعریف میکنند که یک شب🌙 توی صحن توسل کرد که 14 قدم به سمت ضریح بردارد و با هر قدم یک بیت برای آقا امام رضا(ع) بگوید، قدم بر میداشت، اشکهایش😭 میریخت و زیر لب زمزمه میکرد:
💢«قربون کبوترای حرمت، قربون این همه لطف و کرمت».
با این وجود شهید غلامعلی رجبی اهل ریا و #خودنمایی نبود، برای خدا کار میکرد، نیتاش برای اهل بیت(ع) بود، یک بار به او گفته بودند «این کلید ماشین🚘 و خانه را بگیر به شرط اینکه قول بدهی مداح ثابت #جلسات هفتگی ما بشوی»، به بهانه مشورت با پدرش بیرون شده بود. گفته بود: «چون در مجلس امام حسین(ع) حرف پول💵 وسط آوردند دیگر اگر کلاهمم آن سمت بیفتد برنمیگردم».⚡️
#شهید_غلامعلی_رجبی🌷
🍃🌹🍃🌹
@ShahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#فقط_خدا♥️ 💠باهم رفتیم محل تولدش همه جا را نشان مان دادوگفت: اگه روزی اقا به من اجازه بدهند از شغلم
🔸از اصول #مراقبت کنید. اصول یعنی ولیّ فقیه، خصوصاً این #حکیم، مظلوم، وارسته در دین، فقه، عرفان،
🔹معرفت؛"خامنهای عزیز را #عزیزِ جان خود بدانید."
حرمت او را #حرمتِ مقدسات بدانید.
فرازی از وصیت
#شهید_قاسم_سلیمانی🌷
🍃🌹🍃🌹
@ShahidNazarzadeh
🖤🚩
#استقبال ازماه محرم 🏴
🚩لباس #نوکری اش را دوباره می پوشدسماوری که برای #حسین می جوشد
🏴مگیر خرده که #رنگ سیاه 🖤مکروه است #بهشت🌸 هم به گمانم سیاه می پوشد😔
🚩نگاه داشته #حرمت کسی که در این ماه به یاد #تشنه لبی کمتر آب 💧می نوشد
🏴همیشه بی حد و #اندازه مزد می گیردهمان که یک سرسوزن برای او کوشد
🚩شدم #غلام حسین و خیالم آسوده است غلام می خرد اما غلام #نفروشد
#شهید_علی_آقاعبداللهی🌷
#ابوامیر_شیرخانطومان
🍃🌹🍃🌹
@ShahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
📚#رمان_واقعی_مفهومی_بصیرتی ⛅️#افتاب_در_حجاب 6⃣#قسمت_ششم 🏴پرتوچهارم🏴 💢 تو نیز دل 💕نگران از جا بر مى
📚#رمان_واقعی_مفهومی_بصیرتی
⛅️#افتاب_در_حجاب
7⃣#قسمت_هفتم
💢 به او #حمله_ور شود و خونش را بر زمین بریزد:مردم ! خداوند تعالى که خود #آفریننده دنیاست ، آن را خانه🏡 نابودى و زوال قرار داده است . #کار این خانه این است که حال دل بستگان به خویش را #دگرگون مى کند.
🖤 #فریب_خورده کسى است که فریب او را بخورد و بخت برگشته کسى است که در دام #فتنه هاى او بیفتد.مردم ! دنیا شما را نفریبد، هر که به دنیا #تکیه کند، دنیا زیر پایش امیدش را خالى مى کند و هر که طمع به دنیا ببندد، دنیا ناکامش مى سازد.من اکنون شما را در کارى هم پیمان مى بینم که باعث برانگیختن #خشم_خدا شده.
💢 خداى کریم از شما روى گردادنده و عذاب خویش را بر شما حلال کرده.
مردم ! خداى ما #خوب خدایى است و شما بد #بندگانى هستید.به محمد پیامبر ایمان #آوردید و طاعتش را گردن نهادید و سپس به فرزندان او #هجوم آوردید و کمر به #قتل عترت او بستید....
🖤اکنون این #شیطان 👹است که بر شما مسلط شده و #عظمت حضور خدا را در دلهایتان 💖به غیبت کشانده . پس #ننگ بر شما و مقصد و مقصود شما..... ما از آن خداییم و به سوى او باز مى گردیم اما پیش روى ما قومى است که از پس ایمان ، به #کفر رسیده است. و قومى که غرقه ستم است هماره از ساحل لطف و رحمت خدا دور باد...
💢 امید نه،...
که آرزو دارى این امت #برگشته از امام ، این قبیله پشت کرده به رائد،
این قوم روبرتافته از قائد با این کلام
تکان دهنده و سخنان هشیارکننده ، ناگهان #به_خودبیاید، آب💧 رفته را به جوى بازگرداند و #حرمت شکسته💔 را ترمیم کند.
🖤اما #پاسخ ، فقط صداى #شیهه_اسبانى است که سم بر زمین🌍 مى کوبند و بى تابى سوارانشان را براى هجوم تشدید مى کنند.دوست دارى #حجاب از #گوشهایشان بردارى و صداى ضجه سنگ و خاك و کلوخ را به آنها بشنوانى و بفهمانى که از سنگ
و خاك و کلوخ کمترند آنها که چشم بر تابش آفتاب حقیقت مى بندند.
دوست دارى پرده از #چشمهایشان بردارى و ملائک را نشانشان دهى که چگونه صف در صف ، گرداگرد امام حلقه زده اند
💢 و اشک😭 چشمهایشان شبنم آسا بر گلبرگ🌺 بالهایشان نشسته و گریه هایشان خاك پاى 👣امام را تر کرده است.🕊فرشتگانى که ضجه مى زنند:
اتجعل فیها من یفسد فیها و یسفک الدماء(1)و امام با تکیه بر #دستهاى خدا، در گوششان زمزمه مى کند:..
#ادامه_دارد......
🍃🌹🍃🌹
@ShahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
📚#رمان_واقعی_مفهومی_بصیرتی ⛅️#افتاب_در_حجاب 0⃣3⃣#قسمت_سی_ام 💢انگار اکنون این #اوست که #دل_نمى_کند،.
📚#رمان_واقعی_مفهومی_بصیرتی
⛅️#افتاب_در_حجاب
1⃣3⃣#قسمت_سی_ویکم
💢فاطمه را در #آغوش مى فشرد...
بر سر روى و سینه اش مى کشد و چشم و گونه و لبهایش را #غرق بوسه 😘مى کند. و تو انتقال #آرامش را به وجود فاطمه ، احساس مى کنى ، طماءنینه و سکینه را به روشنى 💥در چشمهاى او مى بینى و ضربان #تسلیم و توکل و تفویض را از قلب💜 او مى شنوى...
🖤حالا فاطمه مى داند که نباید بیش از این پدر را معطل کند...
و آغوش #استقبال خدا را گشاده نگه دارد. و حسین مى داند که...
فاطمه مى ماند. #شهادت را مى بیند و تاب مى آورد.فاطمه بر مى خیزد و #حسین نیز،... اما تو فرو مى نشینى .
حسین مى ایستد اما تو فرو مى شکنى ، حسین بر مى نشیند اما تو فرو مى ریزى.
مى دانى که در پى این رفتن ، بازگشتى نیست...
💢و مى دانى که #قصه وصال به سر رسیده است... و فصل #هجران سر رسیده... است..
و احساس مى کنى که به #دستهاى حسین از فاطمه کوچک ، نیازمندترى...
و احساس مى کنى که بى ره توشه بوسه
اى نمى توانى بار بازماندگان را به منزل برسانى.و ناگهان...
🖤به یاد #وصیت_مادرت مى افتى ؛
#بوسه اى از #گلوى_حسین آنگاه که عزم را به رفتن بى بازگشت جزم مى کند.چه #مهربانى🌸 غریبى داشتى مادر! که در #وصیت خود هم ، نیاز حیاتى مرا لحاظ کردى.برخیز و #حسین را صدا بزن! با این شتابى که او پیش مى راند، دمى دیگر، صداى تو، به گرد #گامهایش هم نمى رسد. دمى دیگر او تن خود را به دست نیزه ها مى سپارد...
و صداى تو در چکاچک #شمشیرها🗡 گم مى شود...
💢 اما #باصلابتى که او پیش مى رود، رکاب #مردانه اى که او مى زند،...
بعید... نه ، محال است خواهش #خواهرانه تو بتواند عنان رفتنش را به #سستى بکشاند. اینهمه تلاش کرده است... براى کندن و پیوستن ،
چگونه تن مى دهد به دوباره نشستن ؟!
پس چه باید کرد؟ زمان دارد به سرعت گامهاى اسب مى گذرد... و تو چون زمین ایستاده اى ، اگر چه دارى از سر #استیصال ، به دور خودت مى چرخى.
یا به زمان بگو که بایستد یا تو راه بیفت. اما چگونه ⁉️
🖤اسم رمز!
نام #مادرتان_زهرا! تنها کلامى که مى تواند او را بایستاند و تو را به آرزویت برساند:مهلا مهلا! یابن الزهرا! قدرى درنگ ... #مهلتى اى فرزند زهرا!
ایستاد! چه سر غریبى نهفته است در این نام زهرا!حالا کافیست که چون تیر از چله کمان رها شوى و پیش پایش فرود بیایى:بچه ها؟بسپارشان به امان خدا.
احترام حضور توست یا #حرمت نام زهرا که #حسین را از اسب🐎 پیاده کرده است و بوسه گاه تو را دست یافتنى تر.
💢 نه #فرصت است...
و نه نیاز به توضیح واضحات...
که حسین ، هم #وصیت مادر را مى داندد و هم نیاز تو را مى فهمد. فقط وقتى سیراب ، لب از گلوى حسین بر مى دارى ، عمیق تر #نفس مى کشى و مى گویى :_✨جانم فداى تو مادر! و کسى چه مى داند که #مخاطب این ((مادر)) فاطمه اى است که این بهانه را براى تو تدارك دیده است... یا حسینى است که تو اکنون او را نه برادر که پسر مى بینى
و هزار بار از جان عزیزتر....
🖤یا هر دو!؟تو #همچنان و هنوز در خلسه این بوسه اى که صداى زخم خورده حسین را از میانه میدان مى شنوى... خوبى رمز ((لا حول و لا قوة الا باالله )) به همین است . تو مى توانى از لحن و آهنگ کلام #حسین ، در بیان این رمز، حال و موقعیت او را دریابى.
با شنیدن #آهنگ کلام حسین مى توانى ببینى...
#ادامه_دارد....
🍃🌹🍃🌹
@ShahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
📚#رمان_واقعی_مفهومی_بصیرتی ⛅️#افتاب_در_حجاب 7⃣4⃣#قسمت_چهل_وهفتم 💢زمزمه مى کنى : تاب از کَفَت نبرد
📚#رمان_واقعی_مفهومی_بصیرتی
⛅️#افتاب_در_حجاب
8⃣4⃣#قسمت_چهل_هشتم
💢... که ناگهان #جبرئیل فرود آمد و گفت: (اى محمد! خداوند تبارك و تعالى از احساس تو آگاه گشت و شادمانى تو را از داشتن چنین برادر و دختر و فرزندانى دریافت و خواست که این #نعمت را بر تو #کمال ببخشد و این #عطیه را گواراى وجودت گرداند... پس#مقرر_ساخت که ایشان و فرزندان ایشان و دوستان و شیعیان ایشان، با تو در #بهشت_جاویدان بمانند و هرگز میان تو و آنان #فاصله نیفتد.
🖤هر چقدر تو #گرامى هستى ، آنان گرامى شوند و هر #نعمت که تو را نصیب مى شود، آنان را نیز بهره باشد آنقدر که تو #خشنود شوى و از #مقام_خشنودى رضایت هم #فراتر روى.#اما_درعوض ، در این دنیا #مصیبت بسیار مى کشند و #سختى فراوان مى بینند، به دست #مردمى که #خود_را #مسلمان ، مى نامند و از #امت_تو مى شمارند، در حالیکه #خدا و #تو از آنها #بیزارید. آنان کمر به ایذاء عزیزان تو مى بندند و هر کدام را #در_نقطه_اى به قتل مى رسانند آنچنانکه #قتلگاه و #قبورشان از هم #فاصله مى گیرد و #پراکنده مى شود. #خداوند #تقدیر را براى آنان چنین رقم زده است و براى تو درباره آنان.
💢پس خداوند متعال را به خاطر تقدیرى چنین سپاس گو به این #قضاى او #راضى باش.)من خداوند را #سپاس گفتم و به این #تقدیرى چنین #رضایت دادم.سپس #جبرئیل گفت : (اى محمد! #برادرت پس از تو #مقهور و #مغلوب_امت خواهد شد و از دست دشمنان 🐲تو #رنجها خواهدکشید و مصیبتها خواهد دید تا آنکه به #قتل خواهد رسید.قاتل او #بدترین و #شقى_ترین موجود روى زمین است همانند کشنده #ناقه_صالح در شهرى که به آن هجرت خواهد کرد یعنى #کوفه و آن شهر، #مرکز شیعیان او و شیعیان فرزندان اوست. و اما این فرزند تو و با دست اشاره کرد
🖤 به #حسین با #جمعى_از_فرزندان و #اهلبیت و برگزیدگان امت تو به شهادت خواهد رسید در کنار #نهرفرات و در سرزمینى که #کربلا خوانده مى شود
#کثرت_اندوه_وبلا که از سوى دشمنان تو و دشمنان فرزندان تو در مى رسد در روزى که غم آن #جاودانه است و حسرت آن ماندگار. #کربلا، #پاکترین و #محترمترین بارگاه روى #زمین است و قطعه اى است از قطعات #بهشت.🌸و آنگاه که فرزند تو و یاورانش به شهادت مى رسند و سپاه #کفر و #ملعنت ، محاصره شان مى کنند،... زمین به لرزه در مى آید و کوههابه اضطراب و تزلزل مى افتد و دریاها خشمگین و متلاطم مى شود و اهل آسمانها، آشفته وپریشان مى شوند و اینهمه از سر خشم به دشمنان توست...
💢یا محمد! و دشمنان فرزندان تو و عظمت حرمتى که از خاندان تو شکسته شده است و شر هولناکى که به فرزندان عترت تو رسیده است.و در آن زمان هیچ موجودى نیست که داوطلب حمایت از فرزندان تو نمى شود و از خدا براى یارى حجت خدا پس از تو، رخصت نمى طلبد.
ناگهان نداى وحى خداوند در آسمانها و زمین و کوهها و دریاها طنین مى افکند که : ''این منم #خداوند فرمانرواى قدرتمند! کسى که هیچ #گریزنده_اى از حیطه #اقتدارش بیرون نیست و هیچ #طغیانگرى او را به عجز نمى آورد.
🖤 و من #قادرترینم در امر یارى و انتقام. #سوگند به #عزت و #جلالم که قاتلان فرزند پیامبرم را و #ستمکاران به عترت رسولم را چنان عذاب کنم که هیچ کس را در عالم چنین عذاب نکرده باشم . آنان که #حرمت و #پیمان پیامبر را شکستند، #عترت او را کشتند و به خاندان او ستم کردن...''تمام آسمان 🌫و زمین با شنیدن این کلام خداوند، ضجه مى زنند...
#ادامه_دارد....
🍃🌹🍃🌹
@ShahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🍄🍁🍄🍁🍄 🥀با عصاي #زير بغل توی كوچه راه ميرفت.مدام به آسمان🌫 نگاه میكرد و سرش را پايين می انداخت. رفت
☘🍃☘🍃☘🍃☘
🌹شفاعتت میکند آن #شهیدی که؛
هنگام گناه، 🚫میتوانستی گناه کنی
☘ولی به #حرمت رفاقتت با او، گذشتی ...!
#رفیق_شهیدم ؛
#شهید_ابراهیم_هادی 🌷
🍃🌹🍃🌹
@ShahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🌸و او ثابت کرد که #اگر بخواهی در خیابانهای تهران هم میتوانی #شهید شوی!🕊 #شهید_علی_خلیلی🌷 🍃🌹🍃🌹 @S
7⃣7⃣3⃣1⃣#خاطرات_شهدا🌷
♨️گاهی باید از حسین(ع)، چیزی فراتر از #اشک، 😭توبه و #برات_شش_گوشه خواست و در میدان عمل مردانه، آمر به معروف شد . عاشقان💓 #حسین (ع) پیروان خوبی می شوند مثل #علی_خلیلی،طلبه جوانی که غیرتش اجازه نداد عفّت خانم بی پناهی به حراج برود.در مقابل عده ای #نامرد که اسم مرد را به تاراج برده اند، ایستاد.
♨️امربه معروف کرد و تیغ جهالت نااهلان حنجرش را همچون حنجر خنجر خورده اربابش پاره کرد.#زخم خورد اما زخمی که از حرف های مردم بر دلش💛 ماند بیشتر از زخم های آن بی غیرت ها درد داشتدر عجبم از عده ای که برای #اسارت حضرت زینب(س) گریه می کنند اما وقتی این روزها کسی مردانه از #ناموس این خاک دفاع می کند ، بی تفاوتی را پیشنهاد می دهند...
♨️شاید هم چون مردم #کوفه اول نامه📩 نوشته و در وقت عمل شمشیرها🗡 را تیز کرده اندتیزی شمشیرها بیشتر از جسم، #دل را زخم می کند.مثل دلِ #طلبه_شهید که از این همه نصیحت های بی فکرسوخت. او به فکر راه ارباب و رضایت رهبرش بود و مردم به فکر سازشی که جز #ذلت چیزی در آن نیست
♨️او درد کشید ماهها و با دلی #شکسته💔 شهید شد😭 شهادتت مبارک #مدافع_ناموس.....زنان این سرزمین تا جان در بدن دارند مدیون مدافعانی همچون تو هستند.
دعا کن🤲 به #حرمت خون های پاکتان زینبی زندگی کنیم و #زینبی بمانیم.🌺
🕊به مناسبت تولد
#شهید_علی_خلیلی🌷
✍نویسنده: #طاهره_بنائی_منتظر
🍃🌹🍃🌹
@ShahidNazarzadeh
#اندکی_تامل
_خیییلی گلی داداشی!!!😳
_خواهر دوست داشتنی خودمی!!!😏
_خواهری ...🙎
_داداشی ...🙎♂
👈🏻این کلمات #حرمت دارن😏👉🏻
میگن جایی که تو باشی با #نامحرم،نفر سوم #شیطان است ...!😈
بعضی از ما بچه مذهبی ها،خودمان را زده ایم به آن راه
که ما مطهریم از گناه😳 و ما یاور امام زمانیم و ...🤐
ما شهید آینده ایم و ...😥
اینکه ما انگار فراموشمان میشود بانوی همیشه خوب آن کوچه را...😔
"چرا دقت نمیکنیم که به صرف گفتن کلمه
" برادر "یا" خواهر "کسی برادر یا خواهر دیگری نشده...🤔
و حق #صمیمی شدن را ندارد😒، چه زن چه مرد
صمیمیت #محرمیت نمی آورد📛
چه خوب امام (ره) روشن کردند برایمان محضر خدا را
جامعه مجازی مهدوی اینست⁉️
مواظب #شکلک رد و بدل کردن بین #نامحرمان
و خطاب زدنها و خخخخخ فرستادن های بی جایمان باشیم!‼️⛔️
🔸این روایت را بخاطر داشته باشیم که:❣
" #ایمان و #حیا قرین یکدیگرند اگر یکی رفت دیگری هم خواهد رفت"🌹
مراقب دینمان و دین کسانی که دوستشان داریم باشیم!🌺
🔹یک تذکر ساده:⚠️
باشد که حتی شده برای ثانیه ای در امر تعجیل فرج موثر باشیم!😊
خدایا اگه ستار العیوب نبودی چی کار میکردیم❓
نظر شما❓
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh