eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.4هزار دنبال‌کننده
28.7هزار عکس
6.9هزار ویدیو
207 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @MA_Chemistry
مشاهده در ایتا
دانلود
8⃣7⃣1⃣ 🌷 💠گـلزار شـهـدا.... 🔹وقتے رفتیم گلزار شهدا همه گریه مے کردند، اما او مے خندید فاتحه مے خوند و به شهدا مے گفت : 🔸چے شد تنها رفتین مـنو نبردین؟ بهش مے گفتم :بابا اینا هستن، سنگین باش، نگه دار. می گفت: من با اینا رودربایستی ندارم که ... 🔹شب عملیات بغلـم کرد و باگریه خداحافظےکردیـم. بهم گفت من این دفعه شهید میشم به سـبـک خودم با لبخند بیا شهدا و قشنگ باهام حرف بزن .... 🔸گلوله خورد توے صورتش، و بالبـخنـد گفـتـ ...و تمام. منبع:کتاب_خاطرات📚 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
میگفت : همه دنیا شدند میخوان همه چی مون رو بگیرند ... ... همه چی رو ... 📍اینا هشت سال جنگ کردند دیدند نمیشه با این جنگید ... باورشون ... میدونی چیکار کردند⁉️ 📍اومدند شبکه های مجازی رو به راه کردند .. اومدن و رو دادن به ما ... گفتند همه چی اینطوری راحت تر میشه ... 📍امریکایی برای ،ثانیه ما برنامه ریختند که... رو ازمون بگیرند 📍۲۴ ساعته دارند کار میکند بخاطر همیناااا با این کارهایی که میکنیم ترویج داریم میدیم برنامه هاشون رو😔 ... میگیم از این کارامون کار فرهنگی هست اما نمیدونیم که داریم با همین دست که میگریم میدیم برنامه های اونارو،و این یعنی 😞 ... پس قبلش فکر کنید ... 👈و بعد عمل کنید .. مواظب دل تون باشید👌 ... 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 که باشی ...👇 🌾باید هم داشته باشی 🌿باید چادرت را حفظ کنی 🌾باید نشان دهی متفاوتی🙂 🌿باید مرتب و خوش پوش باشی👌 🌾باید جدا کنی را 🌿باید به جانت بسته باشد 🌺کم نیست بانـــــــو.... وارث میراث بانوی دوست داشتنی😍 قدر خودت را بدان  و حفاظت کن از این میراث به 👌 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🕊....  ⚜آرام آرام رسیده از سفری دور ، همراه نسیمی مهربان🍃 به دشت آلاله ها🌷 می رسند . ⚜هر قاصدک بر گلبن لاله ای🌷 می نشیند تا خستگی و این سفر دور و دراز را برای لاله اش بازگو کند . ⚜ به ضیافت این دشت می آیند و بالهایشان را فرش راه قاصدکها می کنند. 💥امــا! ⚜کمی آنطرف تر، دل خستگانی💔 که به پهنای دل آسمان تابوتهایی خالی⚰ را بر دوش خود حمل می کنند.با اینکه تابوت خالیست ⚡️اما سنگینی عجیبی را بر پشتشان احساس می کنند😣 ⚜صاحبان آن تابوتها همان که سبکبار! به سمت مقصدخویش پروازکرده اند🕊⚡️اما چرا آنطرفتر صدای می آید⁉️ ⚜آن همه غم و سوختگی سینه برای چیست؟ انگار هر کسی در گوش تابوتی دارد و روی آن چیزی می نویسد✍ 🌾شعر می نویسند؟ 🌾آرزوها و را می نویسند؟ 🌾از دل تنگی ها💔وقصه هجران می سرایند؟ 🌾از سختی هایی که کشیده اند؟ 🌾از ها و ناجوانمردی ها؟ 🌾از کسانی که نان و سفره را نگه نمی دارند؟ ⚜از بی درد ها ی بی غم و غصه که برای دو روزه دنیا کبوتر ها🕊 را در قفس زندانی کردند و به پرواز بی سرانجام آنان می خندند؟! 😔 🌾از که روی خونهای پاکـ✨ کوبیده شده!؟ ♨️اما نه!📛⛔️ ⚜از رد پای گریزی نیست🚫این خونها پاک شدنی نیستند❌مگر می شود فراموش کرد 🔅آن همه پاکی 🔅آن همه صفا و صمیمیت 🔅رشادت 🔅شجاعت  🔅جوانمردی 🔅و آن همه عشق خدایی را!!! و او همچنان می نویسد✍............. ⚜اما پهنه تابوت به وسعت همه درد دلهایش نیست❌ چرا که تابوت نیز دلتنگ که از دیار غربت به دیار غربت!سفر می کند... ⚜تو فرزند کدام ؟ تو از کدامین دشت روییده ای قاصدکـ🕊!؟ چه کسی سینه دریاییت را پاره پاره کرده؟ کدام دست ناپاک تو را ریخته؟ ⚜به کجا سفر می کنی؟ دور از خانه و شهر خویش؟! دور از دستهای پینه بسته و قلبـ💔 شکسته !؟ ⚜سبز و آباد باد! آن خاکی که سینه اش را آرامگاه تو کرده و خوش بر آن آسمانیـ🌥 که سایه بان آن خاک شده!  و ما 😔 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
بین الحرمین محمدحسین در حال #روضه خواندن برای #دلم بخوان و نفس بزن که دیده دل سالهاست #خشک است #
1⃣8⃣4⃣ 🌷 🔹سه سال بود که تو عراق و به دفاع👊 از حریم حرم اهل بیت پیامبر (ص) مشغول بود.اسم مستعارش تو سوریه " " بود و همه "حاج عمار" صداش میکردن 🔸شجاع و نترس بود💪 و محبوب دلـ❤️ـها وقتی ازش میپرسیدیم تو چکار میکنی؟ میگفت: ☺️. 🔹روز تشییع پیکرش⚰ وقتی نظامی رو دیدم ازشون پرسیدم: مگه اونجا چکاره بود⁉️سردار گفت: 👈فرمانده تیپ هجومی (ع) ! 😳 🔸سالها بعد از اومد تو میدون، بعد از ما اومد و قبل از ما رفت😔. محمدحسین زود بارش رو بست. میگفت و میسوخت و میخورد😞... 🔹مرام‌های خاص زیاد داشت⚡️ اما بعضی چیز ها برایش بود و خط قرمز داشت⭕️ و یکی از آن خط قرمز ها این بود :👈محمد حسین همیشه یکی از دیوارهای خوش اندازه که چشم خورش👀 از بقیه جاها بیشتر بود را به تعلق میداد 🔸و تو باید قبول میکردی✅ که به واسطه عکس شهدا🌷 حضور شهدا را در خانه رعایت کنی .⚡️وگرنه...قرارداد که تمام میشد و خانه🏡 را که میخواستیم عوض کنیم بعضأ عکس ها هم میشد 🔹یادم هست وقتی کم عرض شهدا 🌷مد شده بود محمدحسین کلی ذوق زد😃 که عکس های را میتواند در خانه جا بدهد. 🔸با این حال ولی همیشه یک پوستر بود ؛ قدیمی بود؛ و ✘نه نو میشد و ✘نه قرار بود سایزش عوض شود و آنهم👈 تمثال شهید مبارزه با اشرار جنوب شرق کشور بود 🔹خیلی دوست داشت "محمد عبدی" باشد همیشه از خنده های😄 لحظه های اخرش و محمد عبدی میگفت ؛وقتی فهمیدم اسم جهادی محمدحسین خودمان39; 39; است اصلا جا نخوردم 🔸ولی زمانی که را در معراج شهدای🌷 تهران دیدم ؛ با آن لبخند ملیح آن موقع باورم شد. 🌾تا در طلب گوهر کانی کانی 🌾تا در هوش لقمه نانی نانی 🌾این نکته ی رمز اگر بدانی دانی 🌾هرچیز که در جستن آنی،آنی 🌷 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🏴🏴🏴🏴 در شب شهادت #حضرت_رقیه(س) یادی هم کنیم از مدافعان حریم عشقـ❤️ آنان که در مسیر آسمان قدم گذاشتند و عاقبت به خیر شدند👌 🍂هر که حافظ حریم اهل #حَرَمت است 🍂عاقبت #زهیر می‌شود 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
#شب_جمعه 🔹تابه ‌سمت توسحربغض‌ من افتاد #شکست💔 🔸اشک آمد😢 وسط حنجره #فریاد شکست 🔹 #السلام ای همه داروندار دلـ❤️ من 🔸قاب‌عکس #حرمت صبر مرا داد #شکست💔😔 #السلام_علیک_یا_اباعبدالله_ع 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
💖کرم از دست ای دست عطا می‌چسبد 💜در شبستان تو قرآن📖 و می‌چسبد 💓به قول «خادم صحن رضوی» در 💚بیشتر از همه جا ذکر می‌چسبد 💖میلاد (س) مبارک💖 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🏴🏴🏴🏴 در روز شهادت #حضرت_رقیه(س) یادی هم کنیم از مدافعان حریم عشقـ❤️ آنان که در مسیر آسمان قدم گذاشتند و عاقبت به خیر شدند👌 🍂هر که حافظ حریم اهل #حَرَمت است 🍂عاقبت #زهیر می‌شود 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
در #دفــاع از حرمتـ ما بخــدا بیداریم دلی♥️ از جنس #علــےاڪبر و قاسم داریم غم نباشد به دلتـ چون #حرمتـ می‌ماند #ننگ بر ما ڪہ اگر دستـ زتو برداریمـ #کلنا_فداکـــ_یازینبـــ✌️ 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🔸اواخر #ماه_صفر بود، تازه از سفر کربلای #اربعین برگشته بودیم. درد💔 در ناحیه شکمش بود و خیلی اذیتش می
‍ گاهی باید از (ع)، چیزی فراتر از ، توبه و خواست و در میدان عمل مردانه، آمر به معروف شد. عاشقان حسین (ع)♥️ پیروان خوبی می شوند مثل ، طلبه جوانی که غیرتش اجازه نداد خانم بی پناهی به حراج برود📛 در مقابل عده ای که اسم مرد را به تاراج برده اند، ایستاد.‌ کرد و تیغ جهالت نااهلان حنجرش را همچون حنجر خنجر خورده اربابش پاره کرد⚡️ خورد اما زخمی که از حرف های مردم بر دلش ماند بیشتر از زخم های آن ها درد داشت. در عجبم از عده ای که برای حضرت زینب(س) گریه می کنند اما وقتی این روزها کسی از ناموس این خاک دفاع می کند، بی تفاوتی را پیشنهاد می دهند. شاید هم چون مردم کوفه اول نامه نوشته📩 و در وقت عمل شمشیرها را تیز کرده اند. تیزی شمشیرها بیشتر از جسم، دل را زخم می کند💔 مثل دلِ که از این همه نصیحت های بی فکر سوخت. او به فکر راه ارباب و بود و مردم به فکر سازشی که جز چیزی در آن نیست. او درد کشید😣 ماهها و با دلی شهید شد🌷 شهادتت مبارک . زنان این سرزمین تا جان در بدن دارند مدافعانی همچون تو هستند. دعا کن به خون های پاکتان زینبی زندگی کنیم و بمانیم🤲 ✍نویسنده:‌ منتظر 📅تولد: 1371/8/9 📅شهادت: 1393/1/3 تهران 🗺مزار: تهران.بهشت زهرا قطعه ۲۴ 🌷 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷 💢قاصدکهای رسیده از سفری دور، همراه نسیمی🍃 مهربان به دشت آلاله ها، هر قاصدک بر گلبن لاله ای می نشیند تا خستگی و این سفر دور و دراز را برای لاله اش🌷 بازگو کند. 💢فرشتگان به ضیافت این دشت می آیند و بالهایشان🕊 را فرش راه قاصدکها می کنند. 💥امــــا ! کمی آنطرف تر، دل خستگانی💔 که به پهنای دل آسمان گریسته اند تابوتهایی خالی⚰ را بر دوش خود حمل می کنند با اینکه تابوت اما سنگینی عجیبی را بر پشتشان احساس می کنند صاحبان آن تابوتها همان قاصدکها هستند که سبکبار! به سمت خویش پرواز کرده اند 💢اما چرا آنطرفتر صدای گریه می آید؟! آن همه و سوختگی سینه برای چیست؟🤔 انگار هر کسی نجوایی در گوش تابوتی دارد و روی آن چیزی می نویسد✍ ⇜شعر می نویسند؟ ⇜آرزوها و را می نویسند؟ ⇜از دل تنگی ها و قصه می سرایند؟ ⇜از سختی هایی که کشیده اند؟ ⇜از نامردی ها و ناجوانمردی ها؟😔 ⇜از کسانی که نان و سفره را نگه نمی دارند؟ ⇜از بی درد ها ی بی غم و غصه😭 که برای خوش گذرانی دنیا کبوتر ها🕊 را در قفس زندانی کردند و به پرواز بی سرانجام آنان می خندند؟! ⇜از لگدهایی که روی پاک کوبیده شده!؟ 💥اما نه❌❌ از رد پای خون گریزی نیست! این خونها پاک شدنی ✘ 💢مگر می شود فراموش کرد🗯 آن همه پاکی، آن همه صفا و صمیمیت رشادت جوانمردی👌 و آن همه عشق خدایی♥️ را 💢و او همچنان می نویسد.............✍ اما پهنه به وسعت همه درد دلهایش نیست، چرا که "تابوت نیز دلتنگ پیکریست" که از دیار غربت به دیار غربت، سفر می کند...........😔 💢تو فرزند کدام ؟ تو از کدامین دشت روییده ای قاصدک!؟ چه کسی سینه دریاییت را پاره پاره کرده؟😭 کدام دست ناپاک خون پاک❣ تو را ریخته؟ به کجا می کنی؟ دور از خانه و شهر خویش؟! دور از دستهای پینه بسته پدر و قلب شکسته مادر💔 💢سبز و آباد باد! آن خاکی که سینه اش را پیکر پاک تو کرده و خوش بر آن آسمانی🌠 که سایه بان آن شده! و ما باز هم 😞 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺 هی #نگاهت بکنم گم بشوم در چشمت گـم شـدن ... در شبِ چشمان تــ😍ـو #پیـــدا شـدن اسـت ...
7⃣9⃣2⃣1⃣🌷 ♨️️‍ بسم ربّ الشّهداء و الصّدیقین ولادت ١٣٣٣ تهران ۵ مرداد ۶۷ عملیات مرصاد 💢 هنگامی که عاشقان❤️ و شیفتگان امام رئوف پا در حرم منورش می‌گذارند، از کودک و جوان و پیر، همگی به گنبد طلایی امام رضا(ع) و کبوترهای🕊 حرم می‌افتد، ناخودآگاه بعد از عرض سلام و ادب به ساحت قدسی آن امام همام، این را در زیر لب زمزمه می‌کنند: ♨️قربون کبوترای🕊 حرمت قربون این همه لطف و کرمت از روزی که با ت🌼و آشنا شدم مورد مرحمت خدا شدم گفته‌ایی هر کی بیاد به بوسم تو گرفتاری بدادش می‌رسم 💢منم امروز به زیارت اومدم به امیدی در اومدم گفته‌ایی هر کی بیاد به دیدنم من میام سه جا سر می‌زنم توی قبرم رضا جون منتظرم که بزاری کف پاتو رو سرم از گناه بال و پرم سوخته شده چشم من به دوخته شده ♨️شاعر این اشعار کسی نیست جز یکی از ذاکران و مداحان اهل بیت(ع) که در پنجم مرداد سال 1367 📆در عملیات «مرصاد» ردای شهادت را پوشید و به دیدار معبودش شتافت، «غلامعلی جندقی» معروف به رجبی در سال 1333 در محله خیابان آذربایجان تهران در خانواده‌ای مذهبی به دنیا آمد، 💢 پدر وی حسن که از اساتید برجسته اخلاق و عرفان زمان خود بود، اهتمام ویژه‌ای در فرزندان خود ورزید.  غلامعلی بنابر راهنمایی‌ها و تربیت پدر بزرگوارش مداحی اهل بیت(ع) را از همان سنین نوجوانی آغاز و به دلیل آشنایی با معارف قرآنی📖 و اسلامی استعداد در حفظ شعر و سوز صدای وی توانست در این عرصه سریع رشد کند ♨️تا بدان جا که از سبک‌ها و او مداحان برجسته بسیاری استفاده می‌کردند. درباره ماجرای شعر «قربون کبوترای🕊 حرمت امام رضا» این گونه تعریف می‌کنند که یک شب🌙 توی صحن توسل کرد که 14 قدم به سمت ضریح بردارد و با هر قدم یک بیت برای آقا امام رضا(ع) بگوید، قدم بر می‌داشت، اشک‌هایش😭 می‌ریخت و زیر لب زمزمه می‌کرد: 💢«قربون کبوترای حرمت، قربون این همه لطف و کرمت». با این وجود شهید غلامعلی رجبی اهل ریا و نبود، برای خدا کار می‌کرد، نیت‌اش برای اهل بیت(ع) بود، یک بار به او گفته بودند «این کلید ماشین🚘 و خانه را بگیر به شرط اینکه قول بدهی مداح ثابت هفتگی ما بشوی»، به بهانه مشورت با پدرش بیرون شده بود. گفته بود: «چون در مجلس امام حسین(ع) حرف پول💵 وسط آوردند دیگر اگر کلاهمم آن سمت بیفتد برنمی‌گردم».⚡️ 🌷 🍃🌹🍃🌹 @ShahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#فقط_خدا♥️ 💠باهم رفتیم محل تولدش همه جا را نشان مان دادوگفت: اگه روزی اقا به من اجازه بدهند از شغلم
🔸از اصول کنید. اصول یعنی ولیّ فقیه، خصوصاً این ، مظلوم، وارسته در دین، فقه، عرفان، 🔹معرفت؛"خامنه‌ای عزیز را جان خود بدانید." حرمت او را مقدسات بدانید. فرازی از وصیت 🌷 🍃🌹🍃🌹 @ShahidNazarzadeh
🖤🚩 ازماه محرم 🏴 🚩لباس اش را دوباره می پوشدسماوری که برای می جوشد 🏴مگیر خرده که سیاه 🖤مکروه است 🌸 هم به گمانم سیاه می پوشد😔 🚩نگاه داشته کسی که در این ماه به یاد لبی کمتر آب 💧می نوشد 🏴همیشه بی حد و مزد می گیردهمان که یک سرسوزن برای او کوشد 🚩شدم حسین و خیالم آسوده است غلام می خرد اما غلام 🌷 🍃🌹🍃🌹 @ShahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
📚#رمان_واقعی_مفهومی_بصیرتی ⛅️#افتاب_در_حجاب 6⃣#قسمت_ششم 🏴پرتوچهارم🏴 💢 تو نیز دل 💕نگران از جا بر مى
📚 ⛅️ 7⃣ 💢 به او شود و خونش را بر زمین بریزد:مردم ! خداوند تعالى که خود دنیاست ، آن را خانه🏡 نابودى و زوال قرار داده است . این خانه این است که حال دل بستگان به خویش را مى کند. 🖤 کسى است که فریب او را بخورد و بخت برگشته کسى است که در دام هاى او بیفتد.مردم ! دنیا شما را نفریبد، هر که به دنیا کند، دنیا زیر پایش امیدش را خالى مى کند و هر که طمع به دنیا ببندد، دنیا ناکامش مى سازد.من اکنون شما را در کارى هم پیمان مى بینم که باعث برانگیختن شده. 💢 خداى کریم از شما روى گردادنده و عذاب خویش را بر شما حلال کرده. مردم ! خداى ما خدایى است و شما بد هستید.به محمد پیامبر ایمان و طاعتش را گردن نهادید و سپس به فرزندان او آوردید و کمر به عترت او بستید.... 🖤اکنون این 👹است که بر شما مسلط شده و حضور خدا را در دلهایتان 💖به غیبت کشانده . پس بر شما و مقصد و مقصود شما..... ما از آن خداییم و به سوى او باز مى گردیم اما پیش روى ما قومى است که از پس ایمان ، به رسیده است. و قومى که غرقه ستم است هماره از ساحل لطف و رحمت خدا دور باد... 💢 امید نه،... که آرزو دارى این امت از امام ، این قبیله پشت کرده به رائد، این قوم روبرتافته از قائد با این کلام تکان دهنده و سخنان هشیارکننده ، ناگهان ، آب💧 رفته را به جوى بازگرداند و شکسته💔 را ترمیم کند. 🖤اما ، فقط صداى است که سم بر زمین🌍 مى کوبند و بى تابى سوارانشان را براى هجوم تشدید مى کنند.دوست دارى از بردارى و صداى ضجه سنگ و خاك و کلوخ را به آنها بشنوانى و بفهمانى که از سنگ و خاك و کلوخ کمترند آنها که چشم بر تابش آفتاب حقیقت مى بندند. دوست دارى پرده از بردارى و ملائک را نشانشان دهى که چگونه صف در صف ، گرداگرد امام حلقه زده اند 💢 و اشک😭 چشمهایشان شبنم آسا بر گلبرگ🌺 بالهایشان نشسته و گریه هایشان خاك پاى 👣امام را تر کرده است.🕊فرشتگانى که ضجه مى زنند: اتجعل فیها من یفسد فیها و یسفک الدماء(1)و امام با تکیه بر خدا، در گوششان زمزمه مى کند:.. ...... 🍃🌹🍃🌹 @ShahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
📚#رمان_واقعی_مفهومی_بصیرتی ⛅️#افتاب_در_حجاب 0⃣3⃣#قسمت_سی_ام 💢انگار اکنون این #اوست که #دل_نمى_کند،.
📚 ⛅️ 1⃣3⃣ 💢فاطمه را در مى فشرد... بر سر روى و سینه اش مى کشد و چشم و گونه و لبهایش را بوسه 😘مى کند. و تو انتقال را به وجود فاطمه ، احساس مى کنى ، طماءنینه و سکینه را به روشنى 💥در چشمهاى او مى بینى و ضربان و توکل و تفویض را از قلب💜 او مى شنوى... 🖤حالا فاطمه مى داند که نباید بیش از این پدر را معطل کند... و آغوش خدا را گشاده نگه دارد. و حسین مى داند که... فاطمه مى ماند. را مى بیند و تاب مى آورد.فاطمه بر مى خیزد و نیز،... اما تو فرو مى نشینى . حسین مى ایستد اما تو فرو مى شکنى ، حسین بر مى نشیند اما تو فرو مى ریزى. مى دانى که در پى این رفتن ، بازگشتى نیست... 💢و مى دانى که وصال به سر رسیده است... و فصل سر رسیده... است.. و احساس مى کنى که به حسین از فاطمه کوچک ، نیازمندترى... و احساس مى کنى که بى ره توشه بوسه اى نمى توانى بار بازماندگان را به منزل برسانى.و ناگهان... 🖤به یاد مى افتى ؛ اى از آنگاه که عزم را به رفتن بى بازگشت جزم مى کند.چه 🌸 غریبى داشتى مادر! که در خود هم ، نیاز حیاتى مرا لحاظ کردى.برخیز و را صدا بزن! با این شتابى که او پیش مى راند، دمى دیگر، صداى تو، به گرد هم نمى رسد. دمى دیگر او تن خود را به دست نیزه ها مى سپارد... و صداى تو در چکاچک 🗡 گم مى شود... 💢 اما که او پیش مى رود، رکاب اى که او مى زند،... بعید... نه ، محال است خواهش تو بتواند عنان رفتنش را به بکشاند. اینهمه تلاش کرده است... براى کندن و پیوستن ، چگونه تن مى دهد به دوباره نشستن ؟! پس چه باید کرد؟ زمان دارد به سرعت گامهاى اسب مى گذرد... و تو چون زمین ایستاده اى ، اگر چه دارى از سر ، به دور خودت مى چرخى. یا به زمان بگو که بایستد یا تو راه بیفت. اما چگونه ⁉️ 🖤اسم رمز! نام ! تنها کلامى که مى تواند او را بایستاند و تو را به آرزویت برساند:مهلا مهلا! یابن الزهرا! قدرى درنگ ... اى فرزند زهرا! ایستاد! چه سر غریبى نهفته است در این نام زهرا!حالا کافیست که چون تیر از چله کمان رها شوى و پیش پایش فرود بیایى:بچه ها؟بسپارشان به امان خدا. احترام حضور توست یا نام زهرا که را از اسب🐎 پیاده کرده است و بوسه گاه تو را دست یافتنى تر. 💢 نه است... و نه نیاز به توضیح واضحات... که حسین ، هم مادر را مى داندد و هم نیاز تو را مى فهمد. فقط وقتى سیراب ، لب از گلوى حسین بر مى دارى ، عمیق تر مى کشى و مى گویى :_✨جانم فداى تو مادر! و کسى چه مى داند که این ((مادر)) فاطمه اى است که این بهانه را براى تو تدارك دیده است... یا حسینى است که تو اکنون او را نه برادر که پسر مى بینى و هزار بار از جان عزیزتر.... 🖤یا هر دو!؟تو و هنوز در خلسه این بوسه اى که صداى زخم خورده حسین را از میانه میدان مى شنوى... خوبى رمز ((لا حول و لا قوة الا باالله )) به همین است . تو مى توانى از لحن و آهنگ کلام ، در بیان این رمز، حال و موقعیت او را دریابى. با شنیدن کلام حسین مى توانى ببینى... .... 🍃🌹🍃🌹 @ShahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
📚#رمان_واقعی_مفهومی_بصیرتی ⛅️#افتاب_در_حجاب 7⃣4⃣#قسمت_چهل_وهفتم 💢زمزمه مى کنى : تاب از کَفَت نبرد
📚 ⛅️ 8⃣4⃣ 💢... که ناگهان فرود آمد و گفت: (اى محمد! خداوند تبارك و تعالى از احساس تو آگاه گشت و شادمانى تو را از داشتن چنین برادر و دختر و فرزندانى دریافت و خواست که این را بر تو ببخشد و این را گواراى وجودت گرداند... پس که ایشان و فرزندان ایشان و دوستان و شیعیان ایشان، با تو در بمانند و هرگز میان تو و آنان نیفتد. 🖤هر چقدر تو هستى ، آنان گرامى شوند و هر که تو را نصیب مى شود، آنان را نیز بهره باشد آنقدر که تو شوى و از رضایت هم روى. ، در این دنیا بسیار مى کشند و فراوان مى بینند، به دست که ، مى نامند و از مى شمارند، در حالیکه و از آنها . آنان کمر به ایذاء عزیزان تو مى بندند و هر کدام را به قتل مى رسانند آنچنانکه و از هم مى گیرد و مى شود. را براى آنان چنین رقم زده است و براى تو درباره آنان. 💢پس خداوند متعال را به خاطر تقدیرى چنین سپاس گو به این او باش.)من خداوند را گفتم و به این چنین دادم.سپس گفت : (اى محمد! پس از تو و خواهد شد و از دست دشمنان 🐲تو خواهدکشید و مصیبتها خواهد دید تا آنکه به خواهد رسید.قاتل او و موجود روى زمین است همانند کشنده در شهرى که به آن هجرت خواهد کرد یعنى و آن شهر، شیعیان او و شیعیان فرزندان اوست. و اما این فرزند تو و با دست اشاره کرد 🖤 به با و و برگزیدگان امت تو به شهادت خواهد رسید در کنار و در سرزمینى که خوانده مى شود که از سوى دشمنان تو و دشمنان فرزندان تو در مى رسد در روزى که غم آن است و حسرت آن ماندگار. ، و بارگاه روى است و قطعه اى است از قطعات .🌸و آنگاه که فرزند تو و یاورانش به شهادت مى رسند و سپاه و ، محاصره شان مى کنند،... زمین به لرزه در مى آید و کوههابه اضطراب و تزلزل مى افتد و دریاها خشمگین و متلاطم مى شود و اهل آسمانها، آشفته وپریشان مى شوند و اینهمه از سر خشم به دشمنان توست... 💢یا محمد! و دشمنان فرزندان تو و عظمت حرمتى که از خاندان تو شکسته شده است و شر هولناکى که به فرزندان عترت تو رسیده است.و در آن زمان هیچ موجودى نیست که داوطلب حمایت از فرزندان تو نمى شود و از خدا براى یارى حجت خدا پس از تو، رخصت نمى طلبد. ناگهان نداى وحى خداوند در آسمانها و زمین و کوهها و دریاها طنین مى افکند که : ''این منم فرمانرواى قدرتمند! کسى که هیچ از حیطه بیرون نیست و هیچ او را به عجز نمى آورد. 🖤 و من در امر یارى و انتقام. به و که قاتلان فرزند پیامبرم را و به عترت رسولم را چنان عذاب کنم که هیچ کس را در عالم چنین عذاب نکرده باشم . آنان که و پیامبر را شکستند، او را کشتند و به خاندان او ستم کردن...''تمام آسمان 🌫و زمین با شنیدن این کلام خداوند، ضجه مى زنند... .... 🍃🌹🍃🌹 @ShahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🍄🍁🍄🍁🍄 🥀با عصاي #زير بغل توی كوچه راه ميرفت.مدام به آسمان🌫 نگاه میكرد و سرش را پايين می انداخت. رفت
☘🍃☘🍃☘🍃☘ 🌹شفاعتت می‌کند آن که؛ هنگام گناه، 🚫میتوانستی گناه کنی ☘ولی به رفاقتت با او، گذشتی ...! ؛ 🌷 🍃🌹🍃🌹 @ShahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🌸و او ثابت کرد که #اگر بخواهی در خیابان‌های تهران هم میتوانی #شهید شوی!🕊 #شهید_علی_خلیلی🌷 🍃🌹🍃🌹 @S
7⃣7⃣3⃣1⃣🌷 ♨️گاهی باید از حسین(ع)، چیزی فراتر از ، 😭توبه و خواست و در میدان عمل مردانه، آمر به معروف شد . عاشقان💓 (ع) پیروان خوبی می شوند مثل ،طلبه جوانی که غیرتش اجازه نداد عفّت خانم بی پناهی به حراج برود.در مقابل عده ای که اسم مرد را به تاراج برده اند، ایستاد.‌ ♨️امربه معروف کرد و تیغ جهالت نااهلان حنجرش را همچون حنجر خنجر خورده اربابش پاره کرد. خورد اما زخمی که از حرف های مردم بر دلش💛 ماند بیشتر از زخم های آن بی غیرت ها درد داشتدر عجبم از عده ای که برای حضرت زینب(س) گریه می کنند اما وقتی این روزها کسی مردانه از این خاک دفاع می کند ، بی تفاوتی را پیشنهاد می دهند... ♨️شاید هم چون مردم اول نامه📩 نوشته و در وقت عمل شمشیرها🗡 را تیز کرده اندتیزی شمشیرها بیشتر از جسم، را زخم می کند.مثل دلِ که از این همه نصیحت های بی فکرسوخت. او به فکر راه ارباب و رضایت رهبرش بود و مردم به فکر سازشی که جز چیزی در آن نیست ♨️او درد کشید ماهها و با دلی 💔 شهید شد😭 شهادتت مبارک .....زنان این سرزمین تا جان در بدن دارند مدیون مدافعانی همچون تو هستند. دعا کن🤲 به خون های پاکتان زینبی زندگی کنیم و بمانیم.🌺 🕊به مناسبت تولد 🌷 ✍نویسنده:‌ 🍃🌹🍃🌹 @ShahidNazarzadeh
_خیییلی گلی داداشی!!!😳 _خواهر دوست داشتنی خودمی!!!😏 _خواهری ...🙎 _داداشی ...🙎‍♂ 👈🏻این کلمات دارن‌😏👉🏻 میگن جایی که تو باشی با ،نفر سوم است ...!😈 بعضی از ما بچه مذهبی ها،خودمان را زده ایم به آن راه که ما مطهریم از گناه😳 و ما یاور امام زمانیم و ...🤐 ما شهید آینده ایم و ...😥 اینکه ما انگار فراموشمان میشود بانوی همیشه خوب آن کوچه را...😔 "چرا دقت نمیکنیم که به صرف گفتن کلمه " برادر "یا" خواهر "کسی برادر یا خواهر دیگری نشده...🤔 و حق شدن را ندارد😒، چه زن چه مرد صمیمیت نمی آورد📛 چه خوب امام (ره) روشن کردند برایمان محضر خدا را جامعه مجازی مهدوی اینست⁉️ مواظب رد و بدل کردن بین و خطاب زدنها و خخخخخ فرستادن های بی جایمان باشیم!‼️⛔️ 🔸این روایت را بخاطر داشته باشیم که:❣ " و قرین یکدیگرند اگر یکی رفت دیگری هم خواهد رفت"🌹 مراقب دینمان و دین کسانی که دوستشان داریم باشیم!🌺 🔹یک تذکر ساده:⚠️ باشد که حتی شده برای ثانیه ای در امر تعجیل فرج موثر باشیم‌!😊 خدایا اگه ستار العیوب نبودی چی کار میکردیم❓ نظر شما❓ 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh