eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.7هزار دنبال‌کننده
8.2هزار عکس
2هزار ویدیو
53 فایل
راه ارتباطی: @Hazrate_baran_786
مشاهده در ایتا
دانلود
دلخوش به جمع کردن یک مشت آرزو این شادی حقیر همین است زندگی 🍂🍁🍂
شب به دل‌ گفتم چه باشد آبروی زندگی گفت چون پروانه در آغوش دلبر سوختن
ای که به عشقت اسیر، خیل بنی آدمند  سوختگان غمت، با غم دل خرمند هر که غمت را خرید، عشرت عالم فروخت با خبران غمت، بی خبر از عالمند در طلبت اشک ماست، رونق مرآت دل  کاین دُرَر با فروغ، پرتو جام جمند چون به جهان خرمی، جز غم روی تو نیست  باده کشان غمت، مست شراب غمند گشت چو در کربلا، رایت عشقت بلند  خیل ملک در رکوع، پیش لوایت خمند خاک سر کوی تو، زنده کند مرده را  زآنکه شهیدان تو، جمله مسیحا دمند
دیوانه ترین حالت یک عشق زمانی‌ست دلتنگ شوی کار ز دست تو نیاید..
نسیمِ صبح مگر می‌وزد ز جانبِ دوست؟ که مهربانی‌اش از جنسِ مهربانیِ اوست فضای سینه می‌انبارم از هوای سحر مگر نه هر چه که از دوست می‌رسد نیکوست؟! کدام تا بنمایند روی ماهش را مدام آینه و آب را بگو و مگوست نمازِ عشق که بی قبله می‌گذارندش دو رکعت‌است و ز خونش به جای آب وضوست شبی خیالِ تو از خوابِ من گذشت و مرا هوای بستر و بالین هنوز وسوسه‌بوست چه جای شِکوِه که یارای شکر نیز نماند مرا که بغضِ عزیزش گرفته راهِ گلوست به هر طرف که کنم رو جز او نمی‌بینم جهانش آینه‌گردانِ جلوه از همه سوست عجب چه می‌کنی از عشقِ دوست در دلِ من که گاه ناب‌ترین باده در شکسته‌سبوست!
حسرتی گر به دلم هست همان دوری توست من پرستوی خزان دیده ی خاموش توأم
دل دیوانه که تنگ است مراقب باشید بی جهت در پی جنگ است مراقب باشید جمله مبهم اگر گفت به عمقش نروید توی تنگی که نهنگ است مراقب باشید
ای دریغا حسرت معشوقه هرشب میکشیم دیگران با شعرهای ما ولی مخ میزنند
بر آستان تو دل پایمال صد دردست  ببین که دست غمت بر سرم چه آوردست هوای باغ گل سرخ داشتیم و دریغ  که بلبلان همه زارند و برگ ها زردست  شب است و اینه خواب سپیده می بیند بیا که روز خوش ما خیال پروردست دهان غنچه فروبسته ماند در شب باغ که صبحِ خنده‌گشا روی ازو نهان کردست  چه ها که بر سر ما رفت و کس نزد آهی  به مردمی که جهان سخت ناجوانمردست  به سوز دل نفسی آتشین بر آرای عشق  که سینه ها سیه از روزگار دم سردست غم تو با دل من پنجه درفکند و رواست  که این دلیر به بازوی آن هماوردست دلا منال و ببین هستی یگانه ی عشق که آسمان و زمین با من و تو همدردست  ز خواب زلف سیاهت چه دم زنم که هنوز خیال سایه پریشان ز فکر شبگردست ... 🌹🌹🌹
...🌙 ❤️ لحظه لحظه، دسته دسته از فلک همچو باران از سمـا بارد ملک می زنند از شوق دائم بال و پر در حضـور حجت ثانـی عشر ملک هستی در یم شادی گم است بعثت است این، یا غدیر دوم است یوسف زهرا بـه دست داورش می نهد تاج امـامت بـر سرش عید «جاء الحـق» مبارک بر همه خاصـه بـر سـادات آل فاطمه عید آدم عیـد خاتم آمده عید مظلومـان عالم آمده عید قسط و عید عدل و دادهاست لحظه هـایش را مبـارک بادهاست عیـد قرآن، عید عترت، عید دین عیــد زهـرا و امیــرالمؤمنین
من نمی دانم که بُردم جنگ را یا باختم زنده بیرون آمدم اما سپر انداختم... از جهنــّـــم هیچ باکی نیست وقتی سالها با جهانی این چنین هم سوختم هم ساختم دوست از دشمن مخواه از من که بشناسم رفیق من! که در آیینه خود را دیدم و نشناختم... آنچه باید میکشیدم را کشیدم، هر نفس آنچه را بایست می پرداختم پرداختم سالها سازی به دستم بود و از بی همتی هیچ آهنگی برای دل خوشی ننواختم زندگی شطرنج با خود بود و در ناباوری فکر می کردم که خواهم بُرد... اما باختم...!
ای تماشایی ترین مخلوق در روی زمین.... اسمانی میشوم وقتی نگاهت میکنم:)❤️
با هیچ‌کس به غیر خودت دردِدل نکن ناگفته‌ها بزرگ‌ترین گنجِ عالم‌اند ...!
با موی پریشان شده انقدر که نازی در حفظ مسلمانی من مسأله سازی .!
در قید غمم، خاطر آزاد کجایی؟
تقصیر دلم نیست، تماشای تو زیباست
دوام عیش و تنعّم، نه شیوه ی عشق است اگر معاشر مایی، بنوش نیشِ غمی
آن لحظہ‌ای کہ بی تو سرآید مرا مباد ...
پرچمِ عشق همین گوشہ‌ی پیراهن توست ...
یک روز می‌آیی و میبینی کہ من دیگر دچارت نیستم
هنوز با همه دردم، امید درمان است که آخِری بوَد آخِر، شبان یلدا را
وصل نمیشود دگر این دو هزار و یک تَرَک...
دل به هَوای آتشت، اینهمه دود می کند
در زندگی افسانه شدم در همه آفاق بگذار ک در مرگ هم افسانه بمیرم..
جمعه تعطیل است یا ما را ز خاطر برده ای؟