بی تو میمیـرد دلم ، عشقم ببین حال مرا
بی وفــا یک شب بیا جویـا شو احوال مرا
سالهــــا بی تو گلم با غصه ها سر میشود
کی شود با آمـــــدن زیبــــا کنی سال مرا
عاشقـــانه ، گیســـوانم را ببافی تا سحر
تا مبـــــادا سر کنم ، پنهان کنی شال مرا
سخت درگیرِ توام ، میبینی ام بی شک اگر
در تـه ِ فنـجان ِ خـود پیـدا کـنی فال مرا
بی تو در این انزوا آخــــــر شبی دق میکنم
پس بیا روشن کــن این پستوی اقبال مرا
گرم با هرکس گرفتم زد به نام خود مرا
بر سرِ ما سالها دعواست , اَهوازیم ما
#محمد_سهرابی
من «نغمه نی» بودم و چون «مويهی عشاق»
با آه درآمیخته شد، بود و نبودم
یک عمر برای تو غزل گفتم و افسوس
شعری که سزاوار تو باشد نسرودم
#فاضل_نظری
گرم با هرکس گرفتم زد به نام خود مرا
بر سرِ ما سالها دعواست , اَهوازیم ما
#محمد_سهرابی
عاشقی را شرط تنها ناله و فریاد نیست
تا کسی از جان "شیرین" نگذرد فرهاد نیست
#میرزاده_عشقی
کاش میشد تا سحر او بوسه میداد و منم...
بوسه هایش را غزل میکردم و اشعار ناب
"عاصی"
هر شب جمعه که دلتنگ زیارت میشوم
میروم در گوشه ای غرق عبادت میشوم
یا سلامی میدهم از بام خانه بر حرم
چون کبوتر راهی صحن و سرایت میشوم
با دوبال حسرتم پر میكشم تا شهر عشق
تا که مهمان تو و گنبد طلایت میشوم
من کبوتر نیستم هستم کلاغی رو سیاه
گر بخواهی ام, غلام رو سیاهت میشوم
مثل جون و مثل عابس, مثل مسلم, مثل حر
گر دهی رخصت مرا, من هم فدایت میشوم
گر برات کربلایم را به دستانم دهی
جان زهرا تا قیامت وامدارت میشوم
چون قسم دادم تو را بر نام زهرا, مادرت
مطمئناً شامل لطف و عطایت میشوم
#ميلاد_الياسوند
می نویسم عشق و بی تردید می خوانم جنون
هرکسی دیوانه تر السابقون السابقون
می نویسم عشق و بی تردید می خوانم حسین
عاقلان دانند لکن اکثرا لایعقلون
این سرشت ماست؛ از خاکیم، خاک کربلا
سرنوشت ماست پس انا الیه الراجعون
صرف یک دل دادن و عرض ارادت شرط نیست
باید امضا کرد این دلنامه را با دست خون
نوشتی نامه ای را محتوایش شد قلاویزم
تویی پیغمبر دلها منم یک خسرو پرویزم
درونم نفرتی دارم برونم عزتی خواهم
دلیل پاره کردن ها همین اشعار ناچیزم
🍂شبیه قطرهی اشکی که با حسرت فرو ریزد
سکوتم را تماشا کن نبین از شِکوه لبریزم
اگر باریده بارانی اگر نم هست در شعرم
تویی هر فصل در شعرم منم هر فصل پاییزم
بمیرم با عذابت چون ندیدم بد تر از آن را
به خود مغرور بودم عشق رویای غم انگیزم
فقط یکبار دیگر فرصتی خواهم که ایندفعه
به تجهیزات آنهایی که دل بردند تجهیزم
#سید_طباطبایی
ساکن خاک عزیز و پاک ایرانم هنوز
شکر حق در سایه ی شمس خراسانم هنوز
دلبری زیبا رخ و هم ناز و شیطون وبلا
عشوه های دختر بالای تهرانم هنوز
ماه و خورشید و ستاره محو رخسارم شدند
شعله های پر فروغ گاز کنگانم هنوز
شاد و خندانم ندارم در درونم درد و آه
پسته های خنده روی باغ کرمانم هنوز
هر چه عمرم می رود امّا جوان تر می شوم
با طراوت مثل باران گلستانم هنوز
با صفا بودم، صداقت در عمل شد خصلتم
صاف و صادق،ساده چون ایل لرستانم هنوز
چست و چابک ، پرتوان و سر خوشم از زندگی
آهوی خوشحال جنگل های گیلانم هنوز
از عسل شیرین تر و شیرین زبانی کرده ام
خوش تر از شیرین عسل قند فریمانم هنوز
همنشین گل شدم بوی خوشی بر من رسید
عطر خوبی از گلاب شهر کاشانم هنوز
سردی دی ماه وآهم از نبود مالک است
داغدار قاسم ملک سلیمانم هنوز
با رفیقان گرم و با دشمن شدم کوه یخی
برف و کولاک نمین،سرمای زنجانم هنوز
شاهم و هستم گدای مادر و بابای خود
چون که محتاج دعای هر دو سلطانم هنوز
#بداهه_لیان
باز امشب غزلی كنج دلم زندانی است
آسمان شب بی حوصله ام طوفانی است
هيچ كسی تلخی لبخند مرا درک نكرد
های های دل ديوانه ی من پنهانی است
حال من این روزها از قبل طوفانی تر است
از تمام چترهای شهر بارانی تر است😢😕
#حامدعسکری
تو گرم چایی خود بودی و لبم میگفت
که کاش من لب خوشبخت استکان بودم...
#حسن_دلبری
💟
دلم ده کورهای درگیر طاعون است بعد از تو
دلمخوناستمیفهمی؟دلمخوناستبعد از تو
#علی_بهمنی
دلکهرنجیدازکسیخرسندکردنمشکل است
شیشه بشکسته را پیوند کردن مشکل است
#صائب_تبريزي
از عکس تو و بغض همینقدر بگویم
دردا
که چه شبها...
که چه شبها...
که چه شبها...
#حامدعسکری♥️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌴💎🌹💎🌴
سلام صبحتون خدایی
خَیّر فراوان دارد این بحرِ مجازی
یک عده اینجا خَیّرِ اهداءِ قلبند!😐
#علی_عدالتجو
طرح زیبای تنش آه خدا عالی بود
جای یک بوسه میان من و او خالی بود
بارش نم نم باران و غروب پاییز
بوی خاک و نم باران چه قدر عالی بود
خنده بود و غزل و عشق، دو فنجان قهوه
روی آن میز فقط خنده و خوشحالی بود
قهوه همواره نمادی است میان عشّاق
طبق معمول پس ازخوردن آن فالی بود
چشم او و ته فنجان، و هی خندهٔ من
آن اداهاش شبیه زن رمّالی بود
صد سوال از لب او بود و جواب از لب من
یاد آن روز عجب روز و عجب حالی بود
#حسین_منزوی♥️
دلم دیگر با خودم
راه نمیآید؛
هر روز پرسه میزند
در خیالِ تو،،،
#مژگان_بوربور
🦋
احوال تو خوب است؟ هوا کم که نداری ؟
قصد گذر از معرکه کم کم که نداری ؟
دلتنگ شدم، چشم بر این عقربه و راه
بغض است هوا، طاقت اشکم که نداری
آنقدر سفر کردن تو داده به من درد
دیگر خبر از خواب و خوراکم که نداری
از من تو مگر هیچ بدی دیدی و رفتی؟
خب راست بگو، شاهد محکم که نداری
دنیام شده تنگ به قدر چمدانت
در وسعت خود، قدرت درکم که نداری
کابوس شده وحشت روزی که نباشی
سوگند بخور! نقشه ی ترکم که نداری؟
#مریم_صفری
🌺🌺🌺🌺🌺
من بی تو خرابم تو از این غم که نداری
دیوانه چو من دور و برت کم که نداری
ازبس تو سر و ساده و بی فیس و ادایی
رژ لب 💄و لاک و مژه دیدم که نداری
لامذهب و لاییکی و بی عشق ولایت
ماه رمضان روزه و عیدم که نداری
هم وزن و قوافی تو ای آخر احساس
صد قافیه از بهر تو چیدم که نداری
#خسته😂
داشت از دیدار چشمان تو برمی گشت که
«محتسب مستی به ره دید و گریبانش گرفت»
#عبدالمهدی_نوری
به راهِ بادیه رفتن بِه از نشستن باطل
که گر مراد نیابم به قدر وسع بکوشم
#سعدی
چرخش دست تو و رقص النگوهایت
گیسوان تو گره خورده به زانوهایت!
من به لبخند کمی قانعم و از تو فقط،
مآمنی خواستم اندازه ی بازوهایت...
قرص ماه تو تمام است و نایاب اما،
کاش تجویز شود نسخه ی داروهایت
چقدر شاعرِ آواره، به یک باره شدند_
مثل زنبور عسل راهی کندوهایت
بدتر از حمله ی اعراب به ایران قدیم
داده بر باد سرِ حوصله ابروهایت
شهر در هاله ای از ، روشنی و تاریکی ست
روسری را بتکان تازه شود موهایت
نگریزید از این حافظه،چون شعر شده
ضامنِ بغضِ پلنگانه یِ آهوهایت...
#محمد_دارایی