eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.7هزار دنبال‌کننده
8.2هزار عکس
2هزار ویدیو
58 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
. عالم پریشان است، در تفسیر عشقت عشقی که با موی پدر ابراز کردی
✨ زادروز استاد فاضل نظری ✨ چو آه در تن بی روح نی دمیده شدم سکوت بودم و با یک نفس شنیده شدم شبیه سایه، عدم بود هستی‌ام اما به هر طرف نظر انداخت نور، دیده شدم همین که چشمه‌ی عشق تو در دلم جوشید ز کوه صبر به دشت جنون کشیده شدم تو سیب سرخی و من برگ سبز، خوشحالم که در کنار تو بودم، که با تو چیده شدم قسم به آه که فاضل ندارد از خود هیچ من از اضافه‌ی خاک تو آفریده شدم
گرچه با تقدیر ناچار از مدارا کردنم عشق اگر حق است، این حق تا ابد بر گردنم تا بپندارم که سهمی دارم از پروانگی پیله‌ای پیچیده از غم‌هایِ عالم بر تنم بر سر این سرو، آخر برف هم منت گذاشت دست زیر شانه ام مگذار! باید بشکنم من که عمری دل برای دوستان سوزانده‌ام حال باید دل بسوزاند برایم دشمنم گرچه از آغوش تو سهمی ندارم جز خیال بویِ گیسوی تو را می‌جویم از پیراهنم عاشقی با گریه سر بر شانه یاری گذاشت از تو می‌پرسم بگو ای عشق! آیا این منم؟ فاضل نظری
گفته بودم که تورا یک روز پیدا میکنم باز می آیی و رویت را تماشا میکنم میشود نازم کنی؟یک ذره نازم را بکش بعد در آغوش تو آرام لالا میکنم من‌ اگر خلخال پایم نیست آن را برده اند تو برایم هدیه خلخالی بخر پا میکنم این همه این ها مرا هرروز دعوا میکنند تو که هستی شمر را امروز دعوا میکنم دست های زبرشان آنقدر خورده بر رخم پلکهایم را به زحمت پیش تو وا میکنم زجر گفته گریه کردی قید جانت را بزن بیخیال زجر،من کار خودم را میکنم! آنقدر با مشت میکوبم به لبهای خودم تا خودم را آخرِ سر مثل بابا میکنم گریه ام را ریختم بر صورتت پاکش کنم صورتت را باز مثل قبل زیبا میکنم از یزید و دوستانش بگذر و حرفی نزن درد میگیرد سرم تا یاد آنها میکنم به عموجانم بگو حرف کنیزی شایعه ست هرچه مردم پشت من گفتند حاشا میکنم
مانده است ز فرصتم دراین دنیا کم لب تشنه ام و بضاعت دریا کم روضه است پناه ما، بیا از سر ما.. یارب مکن این سایه ی طوبا را کم   هرکس که رسید توپناهش دادی در مجلس روضه ات نیامد جا کم   ما بغض که کردیم نوشتی گریه حرفی نزدی زیاد باشد یا کم وسع کم مابه وسع زهرا خورده کم نیست کنار برکت زهرا کم یک عمر زمن طی شد و حالا مانده در نامه ی نوکریم یک امضا کم   تو رحمت مطلقی و از پیکر تو بردند ولی نشد ازین معنا کم   فرمود که گریه مرهم زخم من است باگریه کنم جراحت ازمولا کم یارقیه والله که شام را به هم میریزم مویی بشود گر از سر بابا کم زینب نگذاشت تا در آن بزم شود یک دخترت ازباقی دخترها کم
اگر باشی محبت روزگاری تازه خواهد یافت زمین در گردشش با تو مداری تازه خواهد یافت ✍🏻
شنیدمت که نظر میکنی به حال ضعیفان تبم گرفت و دلم خوش به انتظار عیادت
‍ ‍ نوشتی از همان اول برایم ... دوستت دارم علی رغم همه ، دل شوره هایم ، دوستت دارم نوشتم اینکه بعد از تو ، جهان دلتنگی محض است نوشتم اینکه من هم مبتلایم ، دوستت دارم! تو می خندی و دنیا ، بر مدار خنده ات شاد است چنان حیران این حال و هوایم دوستت دارم :- -که حالا (شانه هایت را برای گریه ) می خواهم تو را اینک فراتر از خدایم دوستت دارم   چه حالی می کنم وقتی که محبوب دلم هستی همیشه عاشقانه دلربایم !... دوستت دارم خدا هم دوستم دارد که سرمست از همین حالم اگرچه ریخت از غم ها به پایم ... دوستت دارم الا یا ایها الخورشید ، در  شب های دلتنگی تو را معشوق بی چون و چرایم دوستت دارم خدا از ابتدای خلقت دنیا به من آموخت بگویم عاشقم ، درد آشنایم ، دوستت دارم تو را می خواهم و می بوسمت ای عشق ای رویا ! تو را ای وسعت بی انتهایم دوستت دارم!   عاشقانه های
رو ندارم که بگویم صنم و عشق منی مذهبی بودن ما دردسری شد که نگو...🤦🏻‍♂ | |
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 اینجا انگلیس است... زنان ایرانی فریب نخورید....!! ، یک امر الهی، برای بالا بردن شآن و منزلت زن است...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
رسیده روضه به بازار شام واویلا تمام مرثیه در یک کلام واویلا شدند پرده نشینان آیه ی تطهیر شکنجه در ملأ عام واویلا ز کوچه ها همه بوی شراب می آید رسیده قافله در ازدحام واویلا در ازدحام نظرها،سلاله های علی اسیر و خسته و بی احترام واویلا 🥀 💔
هزار قصه نوشتیم بر صحیفه ی دل هنوز عشق تو عنوان سر مقاله ی ماست 📜
من که حیران ، ز ملاقات توام ... چون خیالی ز خیالات توام ... 🦋💫
ما را به نامه نیز فراموش کرده‌ای دانسته‌ای که دیده‌ی ما را سواد نیست؟!
خوب نگاه کن ،تَنها اندکی از تو تمام مَن را دگرگون کرده است..
بلبل عشقم و از آن گل خندان گویم سخن از آن گل خندان به سخندان گویم غزل آموز غزالانم و با نای شبان غزل خود به غزالان غزلخوان گویم              شهریار
سوز دلم حکایت ساز تو میکند لب بر لبم بنه که برآرم چو نای وای جز نیک و بد به‌جای نماند چه میکنی نه عشق من نه حسن تو ماند به‌جای وای
ما مصور زاده ی عشقیم ، شاعر نیستیم                                        یک قلم تصویر معشوق است در دیوان ما... ...🕊🔖
ﺑﺸﻨﻮ ﺍﺯ ﭘﯿﺮ ﺧﺮﺍﺑﺎﺕ ﺗﻮ ﺍﯾﻦ ﭘﻨﺪ ﻫﺮ ﺩﺳﺖ ﮐﻪ ﺩﺍﺩﯼ ﺑﻪ ﻫﻤﺎﻥ ﺩﺳﺖ ﺑﮕﯿﺮﯼ :)
اے فراموشے ڪجایے تا به فریادم رسی باز احوال دل غم‌ پرورم آمد به یاد
به وقت صبح دل را تازه یابی همه ذرّات در آوازه یابی به وقت صبح دل را شاد گردان حقیقت جان و دل آباد گردان
در نام رقیه، فاطمه پنهان است از این دو، یکی جان و یکی جانان است در روی کبود آن دو، پیداست خدا آیینه بزرگ و کوچکش یکسان است 🏴 🖤
دختر اگر یتیم شود پیر می‌شود از زندگی بدون پدر سیر می‌شود 🏴 🖤
ابر تیره روی ماه آسمانم را گرفت کربلا از من عموی مهربانم را گرفت وقت دلتنگی همیشه او کنارم می‌نشست بی‌وفا دنیا انیس و همزبانم را گرفت... روز عاشورا چه روزی بود؟ حیرانم هنوز جانِ کوچک تا بزرگ خاندانم را گرفت خرمنِ جسمی نحیف و آتشِ داغی بزرگ درد رد شد از تنم، روح و روانم را گرفت تار شد تصویر عمه، از سفر بابا رسید! «آن مَلک» آهی کشید و بعد جانم را گرفت 🖤 🏴
از صدای پر مرغان سحر لاله از خواب گران دیده گشود اولین پرتو سیمایی صبح بوسه بر گنبد مینا زده بود
عمـرم تباه از طعنه‌ها و حرف مردم شد در ازدحـام جهــل آنهــا حــرمتم گم شد اندازه دارد هــــرچه در دنیاست اما من خوبی زیادی کردم و سوء تفـــــاهم شد ✍ ✒️
یارمن وقتی تو باشی یار میخواهم چکار دل به تو دادم فقط دلدار میخواهم چکار کاشی فیروزهء قلبم تراش دست توست پس برای عاشقی ابزار میخواهم چکار خار گل های ضریحت دستهایم را گرفت خوارشد غم پیش من غمخوار میخواهم چکار باز هم در این زیارت دست خالی آمدم خانهء تو هست کوله بار میخواهم چکار جان آقا پشت در خوبست، تحویلم نگیر من گدایم این همه اصرار میخواهم چکار گر گنهکارم ولی با لطف تو هستم طرف حرز رفت و آمد معمار میخواهم چکار میشود وقتی کنار سفره با سلطان نشست چند تکّه نان بی مقدار میخواهم چکار کار من را سهل کرده یا سریع و یا رضا در حریمش ذکر یا غفّار میخواهم چکار کوچه و پس کوچهء دور حرم یعنی بهشت سائل باب الجوادم کار می خواهم چکار ✍ شاعر ✒️