شوق دیدار
منی که باز از این راه دور آمده ام
به عشق لحظه ی دیدار نور آمده ام
تمام هستی ام آقا فدای لبخندت
گذشته ام ز غم و با سرور آمده ام
میان اینهمه عاشق که در حرم جمعند
شبیه قطره ی دریا، به شور آمده ام
برای دیدن این اقتدار پاینده
به عشق رهبر خود، با غرور آمده ام
برای اینکه ببینم بهشت زیبا را
میان اینهمه شوق حضور آمده ام
پی شنیدن این حرفهای نورانی
ز کامِ پاکِ امام غیور آمده ام
برای اینکه بگویم فدایی اش هستم
که چشم دشمن او باد کور، آمده ام
احمدرفیعی وردنجانی
شب تاریک و دلِ تنگ و غمِ هجرانت
تا سحر خیر شود کاش شبِ تار مرا...
#شادی_قربانی_نورا
شبتون مهدوی...✨
خدا از روز اوّل ضامنت بی
نگهبونِ صفای باطنت بی
مبارک باشه روزت مهربون دا
ولی مردونه دا کُر سی چِنِت بی؟
#علی_رفیعی_وردنجانی
پ.ن: به گویش لری (دا کر سی چنت بی) یعنی: مادر پسر برای چه چیزی میخواستی؟
بی خیر شب، اگر که به یادت نبوده ام
ای #شب_بخیر هر شب من نزد تو بجا!
#میثم_رنجبر
رفته سردار نفس تازه کند برگردد"
رفته مهمان سر سفره ی مادر گردد
لحظه ای داغ عطش را زلبش دور کند
مست یک جرعه زپیمانه کوثر گردد
رفته بالی بزند در حرم حضرت عشق
روی گنبد غزل ناب کبوتر گردد
گرچه در مسلخ عشاق پرش سوخته است
شوق پرواز زتنگی قفس پَر گردد
رفته تایید شود، نامه ی او باید با
مُهر «او اهل بهشت است»معطر گردد
رفته سردار به دیدار علی شاه نجف
رسم عشق است به گِرد رُخ دلبر گردد
باید از او طلبد اذن نبردی دیگر
تا که با رُخصت او فاتح خیبر گردد
ذوالفقار دگری گیرد و با یاری خون
سبب خواری صد مرحب دیگر گردد
جان به کف گیرد و برگردد و ایثار کند
تا دگر مانع آتش زدن در گردد
کوفه کوفه همه جا پُر شده از مکر و ریا
باید او وقت سحر حامی حیدر گردد
رفته با ماه بنی هاشمیان شُور کند
تا مبادا رُخ زینب ز غمی تر گردد
باید این بار علمدار شود تا که مباد
هدف تیر بلا حنجر اصغر گردد
رفته سردار که با آمدن عصر ظهور
یاور مهدی و فرمانده لشکر گردد
رفته سردار نفس تازه کند تا که ولی
هر زمان امر کند بی سر و پیکر گردد
#مرتضی_برخورداری
دیدم که برنداشت کسی نعشم از زمین
خود نعش خود به شانه گرفتم، گریستم...
☕️
#عفیف_باختری
🥀
در سالگرد شهادت شهید مصطفی احمدی روشن، تقدیم به شهدای علمی و هسته ای کشور:
آب دادی نهال دانش را
قطره قطره به خون رنگینت
تو شهید مدافع علمی
ای فدای جهاد خونینت
در میان هجوم لشکر کفر
قلم سرخ تو عَلَم شده است
در زمین و در آسمان هر دو
جایگاه تو محترم شده است
گفت ارزنده تر زِ خون شهید
قلم عالم است؛ پس پیداست
هم مقام تو برتر از عالم
هم مقامت فزونتر از شهداست
از تو اسلامِ احمدی روشن
مایهی فخر این دیار شدی
گرچه خفته به خاک تهرانی
تا قیامت تو شهریار شدی
در ره اعتلای این کشور
خون پاک تو ریخت روی زمین
راهت اما ادامه دارد باز
گشته تکلیف ما همه سنگین
هدف دشمن از شهادت تو
در حقیقت فشار و تسلیم است
هسته ای یک بهانه بود فقط
کار شیطان همیشه تحریم است
شعر من چهارپاره شد اما
قلبم از غم هزار پاره شده
روزگارِ زمین سیاه شد و
از غمت خونجگر ستاره شده
هدف انقلاب ما وقتی
شرف و عزت است و استقلال
باید از جان گذشت در این راه
باید از مرگ کرد استقبال
#شهید_احمدی_روشن
#لبیک_یا_خامنه_ای
#ایران_قوی
✍#محمدصادق_عبادی_راد
🌸
بـا خِـلقـت ِ نــور تــو مـنـوّر شـده دنیا
قد میکشد از قامت تو شاخهی طوبا
قدیسهی عرشی و بهشت است به نامت
القــاب تــو منـصــوره و انسیــهی حورا
هم خــاک هم افلاک معطـر شده از یاس
هم عشق هویداست هم احساس شکوفا
از رقّت قلب تو همین قدر بگویم
دلســوز پیمبـــر شدی و "ام ابیها"
کوثر شدهای تا بچشیم از لب حوضت
دریا شدهای تا که شوی وصل به دریا
#حضرت_زهرا
#روز_زن
#مادر
✍#مستوره
صبح در كوچه ی ما منتظر خنده ی توست
وقت آن است که خورشيد مجدد باشی ...
#ابراهیم_فراهانی
نیندازد به هر آلوده دامن ، عشقِ او سایه
بهخاصانمیدهدشَهجامهیپوشیدهیخود را
#صائب_تبریزی
دَر عِـشـق جایِ داد و سِتَد نیست غالِبـاً
دِل میدهَند و دَر عِوَضَش دِل نِمیبَرَند
#جواد_منفرد
سوز ِ سردی میکشد شلّاق و میچرخاند و من
درد را حس میکنم در بند بندِ استخوانم
#محمدعلی_بهمنی
حتی به رغم منظرههایی که محشرند
همواره چشمهای تو یک چیز دیگرند
تندیس یادبود خدا در زمینی و
اعضای تو تراشهای از سنگ مرمرند
بوسهست نام تکتک آن میوهها که من
در هر زمان بچینمشان، باز نوبرند
آزادم و در اوج رهایی اسیر تو
دستان من شبیه به بال کبوترند
هرچشم و گوش بسته که دیدم دچار توست
انبوه عاشقان تو هم کور و هم کَرند
در عشق جای داد و ستد نیست، غالبا
دل میدهند و در عوضش دل نمیبرند
مارا چه ساده سکهی یک پول میکنی
این روزها که ناز تو را خوب میخرند
#جواد_منفرد
شنیده می شود از آسمان صدایی که..
کشیده شعر مرا باز هم به جایی که ...
نبود هیچ کسی جز خدا، خدایی که...
نوشت نام تورا، نام آشنایی که ـ
پس از نوشتن آن آسمان تبسم کرد
و از شنیدنش افلاک دست و پا گم کرد
نوشت فاطمه شاعر زبانش الکن شد
نوشت فاطمه هفت آسمان مزین شد
نوشت فاطمه، تکلیف نور روشن شد
دلیل خلق زمین و زمان معین شد
#سید_حمیدرضا_برقعی
#ولادت_حضرت_زهرا سلاماللّه علیها 🌸
#روز_مادر
دبستان رفته می داند چه یارب هاست با طفلان
چو در اخبار می گویند برف احتمالی را...
#معنی_زنجانی
Alireza Ghorbani - Ey Tobeam Shekaste (320).mp3
894.1K
از تو کجا گریزم؟!!!.....
ای در دلم نشسته از تو کجا گریزم؟!
ای توبه ام شکسته! از تو کجا گریرم؟!...
#مولانا
پنهان و آشکار به یادت گریستم
چون ابر نوبهار به یادت گریستم
دلسنگ و پر غرور از این عشق رد شدی
دلتنگ و بی قرار به یادت گریستم
تو مثل رود راهی دریا شدن شدی
من مثل آبشار به یادت گریستم
روزی هزار بار تو را یاد کردم و...
روزی هزار بار به یادت گریستم
مانند جاده ای که به پایان نمی رسد
عمری در انتظار به یادت گریستم
دیدم که در قفس دو قناری چه دلخوش اند
بی هیچ اختیار به یادت گریستم
#مجید_ترکابادی
#شعر_نو
🍂🌼 ❤️ 🌼🍂
ناگهان آیینه حیران شد، گمان کردم تویی
ماه پشت ابر پنهان شد، گمان کردم تویی
رد پایی تازه از پشت صنوبرها گذشت...
چشم آهوها هراسان شد، گمان کردم تویی
ای نسیم بیقرار روزهای عاشقی
هر کجا زلفی پریشان شد، گمان کردم تویی
سایهی زلف کسی چون ابر بر دوزخ گذشت
آتشی دیگر گلستان شد، گمان کردم تویی
باد پیراهن کشید از دست گلها ناگهان
عطر نیلوفر فراوان شد، گمان کردم تویی
چون گلی در باغ، پیراهن دریدم در غمت
غنچهای سر در گریبان شد، گمان کردم تویی
کشتهای در پای خود دیدی یقین کردی منم
سایهای بر خاک مهمان شد، گمان کردم تویی
#فاضل_نظری
🍂🌼 💜🌺💜🌼🍂
،
اےصبا... درد من خسته به درمان برسان
یعنی ازمن بستان جان وبه جانان برسان
نامهء ذره به خـــورشید جهـــانآرا بـَــر
تحفهٔ مــــور به درڪَــاه سلیمان برسان
#محتشمڪاشانی🌸
🍃
🌸🍃
🍃🌸🍃
💜🍃🌸🍃🌸
#حضرت_زهرا_مدح
هر کس به کسی نازد و ما فاطمه داریم
گفتیم همیشه ، همه جا فاطمه داریم
ننگ است بکوبیم درِ خانه هر کس
دنبال سرابیم چرا فاطمه داریم
ما ترس نداریم ز سیلاب حوادث
مانند علی بعد خدا فاطمه داریم
ما چشم طمع تا ابدالدهر نداریم
بر ثروت هر بی سر و پا ، فاطمه داریم
رو کن به مسیر دگری ای غم دنیا
بیهوده به این سمت نیا ، فاطمه داریم
زهراست که داده است به ما جرات طوفان
در دل نبُوَد واهمه تا فاطمه داریم
#محمد_حسین_رحیمیان
چون شعر و ترانه بود در خانه ی ما
چون رود روانه بود در خانه ی ما
یک صبح بهار مادرم خوابش برد
تقدیر زمانه بود در خانه ی ما
#نوروزرمضانی