برای #بی_بی_شریفه دختر مظلومه امام حسن مجتبی (علیهما السلام)
وضوی اشک گرفتم تمام دوران را
مگر طواف کنم خانهی کریمان را
حسن حسن به لبم آمده به این امید...
که بر دلم بگذارند نور ایمان را
سلام من به شریفه، عقیق سرخ حسن
کریمهای که از او دیدهایم احسان را
کرامتش نبوی، نور عصمتش علوی
دخیل چادر او کردهاند عرفان را
بگو به هرچه گرفتار، وقت وقتِ عطاست
شریفه پُر بکند کیسهی گدایان را
خدا گواه که هر حاجتی روا بشود
به او قسم بدهی گر خدای سبحان را
نوشتهاند که با عمهاش اسیری رفت
گذشت پای برهنه همه بیابان را
نوشتهاند که خیلی زدند بانو را
به حکم بغض حسن میزدند ایشان را
عذابِ زخم زبان بیشتر ز شلاق است
چه حرفها که نگفتند این اسیران را
صبا برو به مدینه بگو به بابایش
که دخترت چه کند ناقههای عریان را...
✍ #سیدپوریا_هاشمی
امروز ۲۰ محرم شهادت بی بی شریفه دخترامام حسن مجتبی علیه السلام هست
باخواندن دورکعت نمازویک یس و۱۰۰صلوات روحشوشادکنیدوحوائجتون را بخواهید
اللهم عجل لولیک الفرج
بانویی که هیچ بیماری را دست خالی برنمیگرداند 😭😭
بانو سیده شریفه کیست؟؟
بنت الحسن علیه السلام بانویی ست که کمتر از ایشان در مجالس عزای اباعبدالله علیه السلام یاد میشود..
بانو شریفه سلام الله علیها دختر امام حسن علیه السلام و خواهر حضرت قاسم و حضرت عبدالله بن حسن است
🏴 مسیر طولانی و پرپیچ و خم جاده های خاکی و آسفالت را میان نخلستان ها و از روی انشعاب های «فرات» تا رسیدن آستان مقدّس مزارش طی می کنیم.
از ابتدای کوچه و بازاری که به مرقد مطهّرش منتهی می شود، فضای خالی ای روی دیوارها پیدا نمی شود که روی آن بنر، پلاکارد یا پارچه ای که روی آن، از حضرتش تقدیر و تشکر شده، نصب نباشد.
آوازه و شهرتش هنوز به کشورهای مجاور نرسیده است.
کمتر زائری غیر از عراقی در حرمش دیده می شود؛ ولی در اینجا به *طبیب آل الله* شهرت دارد.
هیچ بیمار و گرفتاری نیست که مراجعه به آستانش کند و دست خالی و ناامید برگردد.
❓کافی است از یک عراقی بپرسید سیده شریفه کیست؟!
◀️ از آنجایی که دختر کریم اهل بیت، امام حسن مجتبی (علیه السلام ) است و داغ و مصیبت و سختی های زیادی در زندگی، خصوصاً در راه «کربلا» تا «کوفه» و از «کوفه» در مسیر «شام» دیده است، طاقت ندارد هیچ بیمار و گرفتار و درمانده ای را ببیند و با آبرویی که پیش حق تعالی دارد، بلافاصله بیماریش را شفا می دهد.
اگر برایش نقّاره خانه درست کنند، باید شبانه روز برای معجزاتش نقاره ها به صدا درآیند.
سیده شریفه دختر امام حسن مجتبی (علیه السلام) است؛ بانوی جلیل القدری که همراه اسرای کربلا بعد از واقعه عاشورا از کربلا به کوفه آورده شد و در مسیر کوفه به شام، در نزدیکی شهر *حِلِّه* در فاصله 30 کیلومتری از کربلا، از شدّت مصائب و سختی هایی که دید، از ادامه سفر با اسرا بازماند و به شهادت رسید و در میان نخلستان های اطراف شهر آرمید.
نحوه ی شهادت این بانوی بزرگوار : 😭😭😭
در نقل قول آمده که هنگام جابجایی زنان و کودکان اهل بیت پیامبر، از کوفه به شام، این بانو که در اثر آزار و اذیت های سپاه ملعون یزید و ابن مرجانه لعنت اللّه و سختیهای اسارت بیمار شده بودند، در مسیر از روی ناقه ی شتر بر زمین میوفتند و بعد از ساعاتی حضرت ام کلثوم و حضرت زینب سلام الله علیها متوجه میشوند که بانو شریفه در کاروان نیستند 😭😭😭
هنگامی که به جستجوی بانو شریفه میروند، این خانم را در مسیر، روی خاک داغ بیابان پیدا میکنند 😭😭😭😭
طبق نقل قول راوی گفته میشود این بانو زیر دست و پای شتران به شهادت رسیدند 😭😭😭😭
آجرک اللّه يا بقية اللّه 😭😭😭
🏴🔰هدیه به قلب داغدار چهارده معصوم علیهم السلام؛وبه اذن ا...تعجیل در امر ظهور امام عصرمان عج الله و شهدا و اسرای کرب وبلا ۵صلوات هدیه بفرمائید
اللّهم عجّل لولیک الفرج بحق الحسين علیه السلام 😭😭😭 تاریخ شهادت18محرم الحرام
برخیز ابراهیم!...
عشقی به جز عشق وطن در دل نداریم
دلبستهی این کشورِ پر افتخاریم
سرتاسر تاریخ این کشور گواه است
ما پای ایران مایه از جان میگذاریم
از خود گذشتنهایمان کردهست ثابت
با جان و دل ایرانمان را دوست داریم
وقتی که حرف از مامِمیهن در میان است
ما تن به تن ایرانیان جان نثاریم
ما و جدایی از مسیر عشق؟ هرگز!
ما با شهیدان خدایی همتباریم
ما با صبوری دشمنان را خسته کردیم
سختی گواهی داده ماها بردباریم
اما چقدر این قصهی محنت کشیدن؟
تا کی به این رنج و گرفتاری دچاریم؟
تا کی عدالت مثل یک رویا بماند؟
دیگر قراری نیست در دل، بیقراریم
دلخستهایم از اختلاس و دزدی و ظلم
تا کی از این حدِ ستم دم بر نیاریم
خوب است یک مسئول با جرات بگوید
از حال و روز مردم خود شرمساریم
دلخسته از اجحاف بُتهای فسادیم
ای بتشکن بر خیز ما چشمانتظاریم
برخیز ابراهیم، پس کو وعدههایت؟!
داریم تنها روزها را میشماریم
حالا که در جرّاحی این اقتصادی
دستی بجُنبان حال مطلوبی نداریم
دستی بجنبان زیر خط فقر مطلق
داریم ما درماندگان جان میسپاریم
مسکن که جزء آرزوهای محال است
چندیست بینان سر به زانو میگذاریم
سرخ است صورتهایمان با سیلی امّا
حتی برای نانمان در اِضطراریم
جارو بزن پس ماندههایِ کینهجو را
همت کن آقای رییسی بیقراریم
از خودروی ملی دلی پر درد داریم
بازیچهی این مافیای مرگباریم
هر لحظه تهدیدی برای جان ماهاست
ارابهی مرگی که روی آن سواریم
دلخستهایم از بانیان وضع موجود
این روزها از هر طرف تحتِ فشاریم
برخیز کاری کن،که همراه تو هستیم
از وضعمان ناراضی ، اما پایِ کاریم
فرمانِ رهبر بوده در امیّدواری
امر امام ماست، پس امیّدواریم
یک روز میآید بهار باغ هستی
با جانمان چشمانتظارِ آن بهاریم
#فقر
#فساد
#اختلاس
#بت_شکن
#احمد_رفیعی_وردنجانی
من که در تنگ برای تو تماشا دارم
با چه رویی بنویسم غم دریا دارم
دل پر از شوق رهاییست، ولی ممکن نیست
به زبان آورم آن را که تمنا دارم
چیستم؟ خاطرهی زخم فراموش شده
لب اگر باز کنم با تو سخنها دارم
با دلت حسرت هم صحبتیام هست، ولی
سنگ را با چه زبانی به سخن وادارم؟
چیزی از عمر نماندهست، ولی میخواهم
خانهای را که فروریخته برپا دارم
#فاضل_نظری
به جز سکوت مرا هیچ ادعایی نیست
درون قلک سنگین صدای سکه کم است...
#سعید_صاحبعلم
در نگاهت عاشقے را گرچہ دیدم سالها
تشنہ اما آنچہ میبیند ، سرابے بیش نیست..
#حسین_دهلوے
در عهد پادشاه خطابخش جرم پوش
حافظ قرابه کش شد و مفتی پیاله نوش
صوفی ز کنج صومعه با پای خم نشست
تا دید محتسب که سبو میکشد به دوش
احوال شیخ و قاضی و شرب الیهودشان
کردم سؤال صبحدم از پیر می فروش
گفتا نه گفتنیست سخن گر چه محرمی
درکش زبان و پرده نگه دار و می بنوش
ساقی بهار میرسد و وجه می نماند
فکری بکن که خون دل آمد ز غم به جوش
عشق است و مفلسی و جوانی و نوبهار
عذرم پذیر و جرم به ذیل کرم بپوش
تا چند همچو شمع زبان آوری کنی
پروانه مراد رسید ای محب خموش
ای پادشاه صورت و معنی که مثل تو
نادیده هیچ دیده و نشنیده هیچ گوش
چندان بمان که خرقه ازرق کند قبول
بخت جوانت از فلک پیر ژنده پوش
#حافظ
برای دركِ گيسويت
دلم را شانه كُن امشب
خودت ويرانه اش كردی
درونش خانه كن امشب...
#ناصر_پروانی
زود بیدار شدم تا سر ساعت برسم
بایداین بار به غوغای قیامت برسم
من به "قد قامت" یاران نرسیدم، ای کاش
لا اقل رکعت آخر به جماعت برسم
آه ،مادر! مگر از من چه گناهی سر زد
که دعا کردی و گفتی به سلامت برسم؟
طمع بوسه مدار از لبم ای چشمه که من
نذر دارم لب تشنه به زیارت برسم
سیب سرخی سر نیزه ست...دعا کن من نیز
اینچنین کال نمانم به شهادت برسم
#محمدمهدی_سیار
در زیر فشـار زندگـی تا خوردم
از دسـت زمانـه بارهـا پا خوردم
من رود خطا رفته ی شر بودم که
با لطف و عنایتی بـه دریا خوردم
#محمدجواد_منوچهری
دوست دارم که کمی سر به سرت بگذارم
گلِ مریم وسطِ بال و پرت بگذارم ...
هی بگویم که تو را دوست ندارم اما
یک سبد گل بخرم پشتِ درت بگذارم ...
بشنوم از دلِ خود مهرِ دلم را کَندی
مشتی از نقل به کیفِ سفرت بگذارم ...
بروی پشتِ سرت را پیِ من چک بکنی ..
رفته ام اشک به پیشِ پدرت بگذارم ...
بشنوی غم زده ام باز بیایی سمتم
دستِ خود را ببرم بر کمرت بگذارم ...
غرقِ آغوش توام ، بنده غلط کردم اگر
دوست دارم که کمی سر به سرت بگذارم ...
#مریم_قهرمانلو
مو سیاه، ابرو سیاه و چشم پر جادو سیاه
هر زمان میبینمش چشمم سیاهی میرود!
#امیر_علی_سلیمانی
با یاد خـــــــدا عازم پیــــــکار شدنــــــــــد
جانباز و مدافع و علـــــــمدار شدنـــــــــد
امثال #شهید_حججی_ها کم نیست
سر داده به افتخار و سر دار شدند
#صفيه_قومنجانی
#مدافع_حرم
به جز سکوت مرا هیچ ادعایی نیست
درون قلک سنگین صدای سکه کم است...
#سعید_صاحبعلم
آن روز که رفتن تورا می دیدم
از گریه چو برگ بید می لرزیدم
ترس من از آن بود که روزی بِرَوی
آمد به سرم از آنچه می ترسیدم
#بیژن_ارژن
آبادی شعر 🇵🇸
مو سیاه، ابرو سیاه و چشم پر جادو سیاه هر زمان میبینمش چشمم سیاهی میرود! #امیر_علی_سلیمانی
به چشمان من افتادن چشمان سیاه تو
سیاهی میرود چشمان من با هر نگاه تو
#علی_غنی
آبادی شعر 🇵🇸
به چشمان من افتادن چشمان سیاه تو سیاهی میرود چشمان من با هر نگاه تو #علی_غنی
ارسالی اعضا در لینک ناشناس👌👏👏👏👌
دردم مداوا میکنی مثل همیشه
عقده ز دل وا می کنی مثل همیشه
آیینه زیبا می شود با یک نگاهت
دل را تو شیدا می کنی مثل همیشه
دروازه لطف و کرم را می گشائی
وقتی که لب وا می کنی مثل همیشه
از گوشه چشمت کرم می ریزد آقا
از بس که غوغا می کنی مثل همیشه
پرونده اعمال ما گرچه سیاه است
می دانم امضا می کنی مثل همیشه
دل مُرده ام اما تو با یک گوشه چشمی
کار مسیحا میکنی مثل همیشه
بهر ظهور خود چرا ای یوسف عشق
امروز و فردا می کنی مثل همیشه
تو مثل بابایت علی غمهای خود را
با چاه نجوا می کنی مثل همیشه
تو مثل زهرا مادرت از بس که خوبی
با ما مدارا می کنی مثل همیشه
شبهای جمعه کربلا همراه مادر
تو روضه برپا میکنی مثل همیشه
#سیدمجتبی_شجاع
#امام_زمان
•
تُـورا بخاطر دِرهَم چہ دَرهَمَت ڪردند
چنان ڪه شرحِ تنِ تُـو بہ آخرت اُفتاد...
ناشناس
#محرم
#امام_حسين
داریم میروییم، باران را نگیر از ما
این ساقههای ترد و لرزان را نگیر از ما
در خاطر آغوشمان سوز زمستان است
ای سبز! امّید بهاران را نگیر از ما
امشب به غار قلب ما نور تو نازل شد
ای میزبان خوب! مهمان را نگیر از ما
بگذار تا نام قشنگت بشکفد بر لب
نامت دوای ماست، درمان را نگیر از ما
حالا که با لطفت دل ما آبیاری شد
دیگر هوای چشم گریان را نگیر از ما
جان میدهیم و بر جمالت چشم میدوزیم
این فرصت دیدار ارزان را نگیر از ما
یا اجمل مِن کلّ جمیل
#زینب_نجفی
#راجی
لبت مرا به غزلهای نوجوانی بُرد
به عشقهای زمينی آسمانی برد
کسی که آتش بیمهریاش مرا سوزاند
چه شد که باز دل از من به مهربانی برد؟
به زنده بودن من نام زندگی مگذار
که این غریب فقط رنج زندگانی برد
چه زود پیر شدیم و چه دیر فهمیدیم
که عشق هرچه ز ما برد ناگهانی برد
#علی_مقیمی
آه از آن آتش که ما در خود زدیم
دودِ سرگردانِ بیسامان شدیم
راندگانِ دل نهاده با وطن
ماندگانِ غربتِ طاقت شکن
هوشنگ_ابتهاج