eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.7هزار دنبال‌کننده
8.2هزار عکس
2هزار ویدیو
61 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
تو سرگرمِ بَهاری! من دل‌آشوبِ زمستانم چه سودم شانه! وقتی اول و آخر پریشانم..؟ همان‌بهتر که‌مشت از گوهرِ دریا تُهی باشد چه بسیار و چه کم، هر قدر بردارم پَشیمانم..! اجل شد همدمِ شب‌های تنهاییم و فهمیدم "تو صبر از من توانی کرد و من صبر از تو نتوانم..." شبیه ارگِ بعد از پنجمِ دی، دل‌خوشِ اینم که دیگر بعد از این چیزی نخواهد کرد ویرانم..! زمان یعنی همین خط‌ها که می‌افتد به پیشانی همین خط‌ها که افتاده‌ است بر دیوارِ زندانم ندانستن‌ گناهش‌ چیست؟بعد از تو!که‌ من‌ بودی کسی اسمِ مرا پرسید، می‌گویم نمی‌دانم..!
ازلبانت باده در پیمانه میخواهم بیا من ز دست و دوشهایت شانه میخواهم بیا خال زیبای لبت شد نقطه ی پرگار عشق صید توهستم زدامت دانه میخواهم بیا آنچنان از سردی هجران آغوشت یخم در میان دامنت کاشانه میخواهم بیا تا که آتش در تن شعرم نشانم دختری با ظرافتهای یک پروانه میخواهم بیا
فرازی از الحَمدلله الَّذی یَحلُمُ عَنّی حَتّی کَاَنّی لاذَنبَ لی هر چند گذشته‌ی تباهی دارم عاصی‌ام و نامه‌ی سیاهی دارم بخشید و کریمانه بغل کرد مرا انگار نه انگار گناهی دارم...
التماس دعا از همگی🌼🌼🌼🌼
از نگاه تو شروع شد و نوازش‌های نسیم به حراء آن‌گاه‌ که لبخندت افتاده بود در مهربانی برکه‌! آن‌گاه که فرشتگان رقص‌ِ آب و عشق‌بازی ناتمام برگ و باران‌شان را در صبح روشن به یادگار گذاشتند. از سرِ چند چلّه گذشته بود آب که کلمات در ایستگاه جمعه عصر شعر را به انتظار می کشند؟ از مدیترانه‌ تا برآمده‌گی فلات چند جزر و مد دلهره فاصله که قرن‌ به همه‌ی سیاهی‌اش به پابوس عشق آمده بود؟ آنگونه که در آواز عشق می گفتی : لا اله الّا الله... در لبخند همیشه و هنوزت می اندیشیدم " همیشه " بوته‌ایست در خاک تو و همه چیز تعبیر توست. از لمس حجرالاسود تا بوسه‌های خیس باران از حیّ علی الصلوة بیت المقدس تا پایکوبی جمعه‌ها ...؟ چه بیهوده ایستاده‌اند کلمات اینجا هیچ چیز جز قبیله‌ی تو جاودانه نیست.
دریغ می‌کنی از من نگاه را حتی و نیز زمزمهٔ گاه‌گاه را حتی من و تو ره به ثوابی نمی‌بریم از هم چرا مضایقه داری گناه را حتی؟ تو اشتباه بزرگ منی، ببخشایم! به دیده می‌کشم این اشتباه را حتی به من که سبزپرستم چه گفت چشمانت؟ که دوست دارم، بخت سیاه را حتی به دیدن تو چنان خیره‌ام که نشناسم تفاوت است اگر راه و چاه را حتی اگر چه تشنهٔ بوسیدن توام ای چشم! بخواه، می‌کُشم این بوسه‌خواه را حتی بیا! تلالؤ شعرم بر آب‌ها، امشب تراش می‌دهد الماس ماه را حتی
هدایت شده از آموزش سیاه قلم گالری بانو
سلام خوبی؟ دوست داری نقاشی چهره ات رو هدیه بگیری😍🎨✨ بانو قراره تو کانالش چهره یک نفرو رایگان طراحی کنه اونم با تکنیک سیاه قلم 👩🏻‍🎨🎁 تو کانالش هم و حرفه ای یاد میده هم اینکه چطور ازش به درآمد برسی 😌💸👇 https://eitaa.com/joinchat/2065694902C44dd276d09 پس حتما عضو شو و پست پین شده رو ببین 🙈👆👆 .
دریغ می‌کنی از من نگاه را حتی و نیز زمزمهٔ گاه‌گاه را حتی من و تو ره به ثوابی نمی‌بریم از هم چرا مضایقه داری گناه را حتی؟ تو اشتباه بزرگ منی، ببخشایم! به دیده می‌کشم این اشتباه را حتی به من که سبزپرستم چه گفت چشمانت؟ که دوست دارم، بخت سیاه را حتی به دیدن تو چنان خیره‌ام که نشناسم تفاوت است اگر راه و چاه را حتی اگر چه تشنهٔ بوسیدن توام ای چشم! بخواه، می‌کُشم این بوسه‌خواه را حتی بیا! تلالؤ شعرم بر آب‌ها، امشب تراش می‌دهد الماس ماه را حتی
هر شام ز ماه رمضان صبح امیدی است هر روز ازین ماه مبارک شب عیدی است هر آه جگرسوز که از سینه برآید در دامن صحرای جزا سایه بیدی است هر نوع شکستی که ترا روی نماید چون موج درین بحر پر و بال جدیدی است تا خلوت یوسف که صبا راه ندارد از دیده یعقوب عجب راه سفیدی است در دامن دشتی که تو می می کشی امروز هر لاله او شمع سر خاک شهیدی است صائب اگرت دیده بیدار نخفته است در پرده شبگیر عجب صبح امیدی است
لازم نیست یکدیگر را تحمل کنیم... کافی‌ هست همدیگر را قضاوت نکنیم... لازم نیست برای شاد کردن یکدیگر تلاش کنیم، کافی‌ است به هم آزار نرسانیم... لازم نیست دیگران را اصلاح کنیم، کافی‌ است به عیوب خود بنگریم... حتی لازم نیست یکدیگر را دوست داشته باشیم، فقط کافی‌ است دشمن هم نباشیم... آری؛ در کنار هم شاد بودن و با آرامش زیستن، شاهکار است...
دیرگاهی است که افتاده ام از خویش به دور شاید این عید به دیدار خودم هم بروم
❤️❤️:❤️❤️
هنگام عطش، یاد لب اربابم از یاد ترک های لبش، بیتابم در لحظه ی افطار دلم می سوزد او آب ننوشیده و من سیرابم...
‎⁨پُرستاره⁩.mp3
7.19M
نماهنگ پُرستاره حاج محمود کریمی انتشار به مناسبت ماه مبارک رمضان
هدایت شده از  اشعار ناهید خلفیان
‎⁨پُرستاره⁩.mp3
7.19M
نماهنگ پُرستاره حاج محمود کریمی انتشار به مناسبت ماه مبارک رمضان
04_237594863510487185.mp3
8.05M
🌹جزء چهارم قرآن کریم.
امام_زمان بدون نام تو حاجت ، روا نمی گردد گره ز کار فرو بسـته ، وا نمی گردد طبیب قلب شکسته ! بیا که بیمارم بدون لطف تو دردم دوا نمی گردد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
آخرین جمعه سال است بیا مهدی(عج) جان همه جا جنگ و جدال است بیا مهدی(عج) جان تو بهاری و جهان فصل زمستانی سرد... زندگی بی تو محال است بیا مهدی(عج) جان "عاصی" 🍃🌹🍃❤️ 🌹در آخرین آدینه از سال جاری جهت سلامتی و تعجیل در ظهور امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف ۳صلوات
هدایت شده از  اشعار ناهید خلفیان
غزل، قطعه، قصیده یا رباعی؟ چگونه سر دهم شرح جدایی؟ رسیده جمعهٔ پـــایــانی سـال بهـار آمد، نمی‌خواهی بیایی؟ @andisheysabz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
تو که هستی، غزل از بام و درم می بارد همه شب بوسه چو باران به سرم می بارد نتوانم کُنمت شُکر ، خدایا ! چه کنم ؟ شِکَر از خامه و از شعرِ تَرم می بارد به تماشای تو گر دامنِ صحرا بروم گلِ صد برگ، به هر رهگذرم می بارد چو روم ساحلِ دریا سحری از سرِ شوق صدف از زیر و گُهر از زبَرم می بارد نه فقط ماه سلامم دهد از عیشِ مدام مکنم عیب ، زمین در نظرم می بارد به کجا پَر کِشم از قلّهٔ قافت ؟ تو بگو بِنَگر ، مهرِ تو از بال و پَرم می بارد بزنم سکّه به نامت که تویی حرمتِ جان ز جهان ، عشق کنون از جگرم می بارد تو نباشی، قلم از قول و غزل می ماند تو که هستی، غزل از بام و درم می بارد م _ ح _ شاد # عضو کانال
14.56M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دشمنم شاید که رحمی آوَرَد بر من ولی دلبرم عمراً که از یک اشتباهم بگذَرَد...
خانه در حسرتت ای ماه، همیشه ابریست دوری از تو، بخدا تجربه ی خوبی نیست "عشق" پیچیده ترین کشف بشر در "هیچ" است! راستی، فلسفه ی عشق نمی دانی چیست؟ هرکسی عشق تو را در غزلم حس کرده آفرین گفته و داده ست به چشمانت بیست چارراه دل من از سه طرف مسدود است رد شو، مانند همه پشت ترافیک نایست این غزل،درددل ماهی رود و ماه است ماهی از حسرت ماهش همه ی عمر گریست بعد فهمید که ماه،عاشق خورشید شده خشک شد اشکش ...اما دو سه شب بیش نزیست!
هم حال تضرع و دعا می‌خواهیم هم بخشش و رحمت از خدا می‌خواهیم در لحظه‌ی افطار پس از خوردن آب یک تذکره‌ی کرب‌وبلا می‌خواهیم
گفتم که با فراق مدارا کنم نشد یک روز را بدون تو فردا کنم نشد در شعر شاعران همه گشتم که مصرعى در شأن چشم‌هاى تو پیدا کنم نشد گفتند عاشقِ که شدى؟ گریه‌ام گرفت می‌خواستم بخندم و حاشا کنم نشد بیزارم از رقیب که تا آمدم تو را- از دور چند لحظه تماشا کنم نشد شاعر شدم که با قلمِ ساحرانه‌ام در قاب شعر عشق تو را جا کنم نشد!
خسته‌ایم از عالمان بی‌عمل در تظاهر، در دورویی بی‌بدل از عبا و چادر و ریش دکور صورتی‌های زبون و پر دغل عاشقان لقمه‌ای‌ بی دردسر در بزنگاهان گریزان از خطر وقت‌ تبیین‌ پشت‌‌صحنه‌لال‌ لال در زمان فتنه مفقودالاثر عاشقان سینه چاک صندلی لقلقه در کامشان حرف ولی خاص‌هایی با مرام عمروعاص مانده از طی کردن راه علی اهل حرف و مدعی و لاف‌زن در عمل اما فشل، از مرد و زن با هزاران وعده دنبال مقام خر که‌از پل رد شود پیمان‌شکن طعمه دنیاست این هو هویشان جزدورنگی‌نیست‌خلق‌وخویشان ظاهری زیبا و ناز و موسوی بلعمی‌‌مخفی‌ست در پستویشان هست اما بخت‌شان رو به زوال نیست حال زندگی بر یک روال می رسد کم‌ کم بهاری مهدوی این‌زمستان‌می‌رود، اف بر زغال