eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.7هزار دنبال‌کننده
8.2هزار عکس
2هزار ویدیو
56 فایل
راه ارتباطی: @Hazrate_baran_786
مشاهده در ایتا
دانلود
گفتم چگونه می‌کشی و زنده می‌کنی؟ با یک نگاه کشت و نگاه دگر نکرد
این چیست که چون دلهره افتاده به جانم حال همه خوب است، من اما نگرانم در فکر تو بستم چمدان را و همین فکر مثل خوره افتاده به جانم که بمانم چیزی که میان تو و من نیست غریبی‌است صد‌بار تو را دیده‌ام ای غم به گمانم؟! انگار که یک کوه سفر کرده از این دشت اینقدر که خالی شده بعد از تو جهانم از سایهٔ سنگین تو من کمترم آیا؟! بگذار به دنبال تو خود را بکشانم ای عشق! مرا بیشتر از پیش بمیران آنقدر که تا دیدن او زنده بمانم ..  
همین که میدانم کسی شبیه تو نیست چقدر دلهره آورتر از نبودن توست ...
گریه ام پرسید از دلتنگی ام تکلیف چیست؟ گفت: خوب است انتظار، امّا بمیری محشر است
زیر بار عشق قامت راست کردن ساده نیست موج‌ها باری گران بر دوش دریا می‌کشند!
یک لحظه نخور حسرت آن را که نداری راضی به همین چند قلم مال خودت باش !
طبیبم گفت درمانی ندارد درد مهجوری غلط می‌گفت خود را کشتم و درمان خود کردم
شــب ســرديـسـت و هــوا مـنـتـظـر بــاران اسـت وقــت خــواب اســت و دلــم پــيــش تــو ســرگــردان اســت شــب بــخــير اي نـفـسـت شــرح پــريــشــانــي مــن مــاه پــيــشــانــي ِ مــن، دلــبــر بــارانـي ِ مــن... ناصر حامدي
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اول صبح من از لحظه‌ی بیداری توست ماه و خورشید من! ای حضرت معشوق! سلام
شاعر شدن احساس قوی می‌خواهد بر سینه نقوش صفوی می‌خواهد از آل علی سرودن و عرض ادب سوگند که عشق علوی می‌خواهد
باید برای از تو سرودن وضو گرفت باید وضو که هیچ! کمی آبرو گرفت باید به دور هر چه سیاه است خط کشید باید به عشق حیدر کرار خو گرفت باید برای عرض ارادت به ساحتش از هر چه غیر حضرت مولاست رو گرفت دنیا پر از حکایتِ انبوه حیله‌هاست باید فقط ز دست علی جان سبو گرفت ذکر علی عبادت خاصان عالم است باید مدد برای سرودن از «او» گرفت یا علی مدد
به دور افکنده‌ام غمها و شادی‌های کوچک را تویی رمز بزرگ انتخاب من سلام ای عشق
افزوده شد بر دردهایم لاغری ها هم هر لحظه عاشق تر شدم٬ این آخری ها هم از بس که با هر واژه از زیبایی ات گفتم من را نمی فهمند این لهجه "دری" ها هم از فارس تا تبریز، خاطر خواه داری... آه حتی شنیدم تازگی ها بندری ها هم... از آن کمند تا کمر شاعر که تنها نه! حتی کم آوردند دیگر روسری ها هم تنها حسود سیب لبهای تو شیطان نیست من از فرشته ها شنیدم که پری ها هم... در وصف تو چیزی نباید گفت وقتی که لب میگزند از شوق، حامد عسگری ها هم...! | | ♥️
ای خوشا مستانه سر در پای دلبر داشتن دل تهی از خوب و زشت چرخ اخضر داشتن نزد شاهین محبت بی پر و بال آمدن پیش باز عشق آئین کبوتر داشتن
عزیز همزبان تو در کدام کهکشان نشسته‌ای؟ 🍂☕️🍂
خنده‌هایم را دوامی نیست وقتی نیستی لحظه‌هایم را مرامی نیست وقتی نیستی می‌شود آرامشم میدانِ جنگِ خاطره رشته‌هایم را کلامی نیست وقتی نیستی می‌زند زیر تمام حرف‌هایش قولِ من خشم‌هایم را نیامی نیست وقتی نیستی می‌پَرَد بغضم میانِ گریه‌های خسته‌ام اخم‌هایم را سلامی نیست وقتی نیستی می‌خزد لایِ سکوتم بی‌قراری‌های من اشک‌هایم را تمامی نیست وقتی نیستی می‌شوم بدبین به‌ دنیا، زندگی، خورشید و ماه شعرهایم را قوامی نیست وقتی نیستی ذوق بودن با تو دینم را به بُردن می‌دهد گفته‌هایم را پیامی نیست وقتی نیستی می‌کند در سرزمینِ قلبِ من شورش، تپش دردها را التیامی نیست وقتی نیستی 🍂☕️🍂
قول دادم به کسی غیرِ تو عادت نکنم از غم انگیزی این عشق شکایت نکنم من به دنبال تو با عقربه‌ها می‌چرخم عشق یعنی گله از حرکت ساعت نکنم عشق یعنی که تو از آن کسی باشی و من عاشقت باشم و احساسِ حماقت نکنم چه غمی بیش‌تر از این که تو جایی باشی بشود دور و برت باشم و جرأت نکنم عشق تو از ته دل عمر مرا نفرین کرد بی تو یک روز نیامد که دعایت نکنم بی تو باران بزند خیس‌ترین رهگذرم تا به صد خاطره با چتر خیانت نکنم بی تو با خاطره‌ات هم سر دعوا دارم قول دادم به کسی غیر تو عادت نکنم | | ♥️
نیست از شادیِ دیدار، مرا خواب امشب...
،🌱🌱 ای صبر! کجایی؟ که ز حد می گذرد باز بر دل، ستم آن مَه و بر من، ستم دل 🌱🍒
‏کسی را تاب دیدار سر زلف پریشان نیست چرا آشفته می‌خواهی خدایا خاطر ما را؟!
عشقت آموخت به من رمز پريشانی را چون نسيم از غم تو بی سر و سامانی را بوی پيراهنی ای باد بياور، ور نه غم يوسف بكشد عاشق كنعانی را دور از چاک گريبان تو آموخت به من گل من! غنچه صفت، سر به گريبانی را آه از اين درد كه زندان قفس خواهد كشت مرغ خو كرده به پرواز گلستانی را ليلی من! غم عشق تو بنازم كه كشی به خيابان جنون، قيس بيابانی را اينک آن طرف شقايق، دل من كز سوزش داغ بر دل بنهد لاله‌ی نعمانی را همه، باغ دلم آثار خزان دارد، كو؟ آن كه سامان بدهد اين همه ويرانی را
دگر قمار محبت نمی برد دل من که دست بردی از این بخت بدبیارم نیست من اختیار نکردم پس از تو یار دگر به غیر گریه که آن هم به اختیارم نیست عالیجناب استاد
عشقت آموخت به من رمز پريشانی را چون نسيم از غم تو بی سر و سامانی را بوی پيراهنی ای باد بياور، ور نه غم يوسف بكشد عاشق كنعانی را دور از چاک گريبان تو آموخت به من گل من! غنچه صفت، سر به گريبانی را آه از اين درد كه زندان قفس خواهد كشت مرغ خو كرده به پرواز گلستانی را ليلی من! غم عشق تو بنازم كه كشی به خيابان جنون، قيس بيابانی را اينک آن طرف شقايق، دل من كز سوزش داغ بر دل بنهد لاله‌ی نعمانی را همه، باغ دلم آثار خزان دارد، كو؟ آن كه سامان بدهد اين همه ويرانی را
بنشین، مرو، چه غم که شب از نیمه رفته است؟ بنشین که با خیال تو، شب‌ها نخفته‌ایم...
شیرین تر از این چیست که با قند لب دوست دور از غم و اندوه جهان چای بنوشی...
شبنم از خورشید عالمتاب، جانی تازه یافت رفت بالاتر ز جَو با ابرها دمساز شد شاپرک، آهسته نبضِ نرگسِ رعنا گرفت ارغوان جامی به چنگ آورد و بس طنّاز شد 🌼 سلام 💐سلام به خدای مهربان 💓سلام به اولین روز ماه شعبان 💐سلام به خیر و برکت 💓سلام به مهربانــی 💐سلام به شما دوستان 💓صبح شما بخیر و نیکی 💐براتون روزی پُراز نشاط 💓شادی و خوشبختی آرزو می‌کنم 💐 💓
همه شب سوختن و ساختنم کار دل‌ست چه کنم!بی‌تو مرا کار به آزار دل‌ست... 👤طالب آملی
چِقَدرسـٰادِه‌گُذَشتَند،اَزتُۅمَردُم‌ِشَھر میـٰانِ‌این‌هَمِہ‌بۅدَن،‌نَبۅدَنَت‌سَخت‌اَست! … سلام و احترام آدینه تون مهدوی✌️♥️🌹
فکر کردی چیست موزون می‌کند شعر مرا؟ در قدم‌برداشتن‌های تو دقت می‌کنم... 👤کاظم بهمنی