eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.7هزار دنبال‌کننده
8.3هزار عکس
2هزار ویدیو
61 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
❤️❤️:❤️❤️
خون می‌خوریم در غم و حرفی نمی‌زنیم ما عاشقِ توایم همین است ماجرا خوش باد روح آنکه به ما با کنایه گفت گاهی به قدرِ صبر بلا می‌دهد خدا
گفتم که پر از عطر بهاری بانو خوب حرف بزن گاه گُداری بانو گفتی به خدا حرف ندارم آقا گفتم به خدا حرف نداری بانو...
ما خویش ندانستیم ، بیداری‌‌مان از خواب گفتند که بیدارید ، گفتیم که بیداریم !
آیین برادری و شرط یاری آن نیست که عیب من هنر پنداری آنست که گر خلاف شایسته روم از غایت دوستیم دشمن داری سعدی“
آهو ندیده‌ای که بدانی فرار چیست صحرا نبوده‌ای که بفهمی شکار چیست باید سقوط کرد و همین طور ادامه داد دریا نرفته‌ای بچشی آبشار چیست پیش من از مزاحمت بادها نگو طوفان نخورده‌ای که بفهمی قرار چیست هی سبز در سفیدی چشمت جوانه زد یک بار هم سوال نکردی بهار چیست در خلوتت به عاقبتم فکر کرده‌ای؟ خُب...کیفر صنوبرِ بی‌برگ و بار چیست؟ روزی قرار شد برسیم آخرش به هم حالا بگو پس از نرسیدن قرار چیست؟
‌تو که ازجنس نماندن بودی پس چرا سنگ زدی برکه ی ارام مرا🌱
وقتی به زندانِ کسی خو کرده باشی بال و پَرَت ، روز رهایی درد دارد...
خون است و خاکشیر که با مشت آشناست این کاسه‌ی انار عزیزان دهان ماست تیغی که دشمنان صله دادند، زخم زد دردی که دوستان هبه کردند، ادعاست آشفته مثل گیسوی بیدیم و مانده‌ایم... آن شانه‌ای که خواب بر آن می‌شود کجاست؟ خط بد مرا به غزل‌های من ببخش زنجیر زر شکسته...طلا بودنش طلاست
روسری را تر بکن تا نم شود موهای تو دوست دارم عطر موهایت فضا را پر کند
پُرم از تو با زبان شعر كه نه! بی هيچ تشبيه و استعاره ای ساده و روان می نويسم؛ "ديوانه جان ديوانه ام من دوستت دارم"
شده هی گم بشوی در خودت و دم نزنی؟ من غریبانه ترین حالت دردم به خدا...
🌱 چای داغی که دلم بود به دستت دادم آنقدر سرد شدم از دهنت افتادم...
با بـوسـه‌ی آتشین خـود، رامم کرد رقصید، نواخت، خواند، آرامم کرد با جـرعـه‌ی نابی از غـزل‌های لبش سـرمـست ربـاعـیات خـیـامـم کرد
🌿 کاش با آمدنش، روشنی دیده شود تا به کی گریه ی خود، از همه پنهان داریم؟
احوال تو با غیر رسیده است به گوشم در "با خبری" غصه کم از "بی خبری" نیست
جای صیدِ شاه‌ماهی، سهمم‌ از این گیرودار لنگ کفشِ کهنه‌ ای افتاده در قلّاب بود!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
راضی شوی به اینکه شنیدی فقط که او حالش به هم میخورد از شعرهای تو ..
"سلام وطن" غروب می‌شود و فارغ از هیاهوها نشسته‌ام به تماشای ساحل و قوها که ناگهان غزلی پا برهنه در چشمم شبیه موج، گره می‌زند به ابروها و مصرعی که مرا می‌برد به آن قرنی که آب نفرت و نفرین زدند بر روها به آن زمان که تو را تکه تکه بلعیدند به صلحنامه‌ی ننگین درون پستوها به آن زمان که به هر قیمتی و لو ناچیز تو را معامله کردند منفعت‌جوها به روی موج از این سرزمین رازآلود چقدر خاطره را برده‌اند پاروها هنوز غیرت عباس‌میرزا هر صبح هوار می‌کشد از بام برج و باروها هنوز برق نگاه رئیس‌علی هر شب زبانه می‌کشد از سینه‌های جاشوها هنوز هی هی سردارهای نادر شاه ترانه‌ای است به لب‌های ماجراجوها هنوز سمت غزل‌های اصفهان باز است به جان صائب و بیدل دهان هندوها به تکه‌های خودش فکر می‌کند وطنم هنوز چشم وطن مانده در فراسوها وطن! برای مداوای زخم‌های تنت همیشه دیر رسیدند نوشداروها بزن به صخره سرت را خزر که می‌دانم تو هم دلت پر درد است... آه و اندوها وطن! به داغ بخارا هنوز می‌سوزی بگو که بلخ و سمرقند و گنجه‌ات کو؟... ها وطن به خاطر تو هشت سال گریه شدیم چقدر پشت سر لاله‌ها  و شب‌بوها گذشت دوره‌ی مو‌بورهای چشم آبی شکست هیمنه‌ی این قبیل تابوها نریز مادر من! روی شانه گیسو را ببین! هلاک تو هستند خیلی آن سوها... (عباس شاه زیدی- بابلسر۱۳۹۴)
🌱 گفتم که چرا با دل من بر سرِ جنگی؟ گفتی "ره عشق است" همین است و همینم....
معصوم‌ترین حالت یک عشق همین جاست او پس بزند باز به پایش بنشینی🌱
🌱 صد بار قلم تیز شد و خاطره نگذاشت یـک جـمـله شـکـایت بـه نـگارم بـنگارم
گفتم چه چاره سازم با عشق چاره سوزت گفتا که چاره آورد این کارها بروزت گفتم که سوخت جانم در آتش فراقت گفتا که کار خامست باید جفا هنوزت 💐🦋💐
بیا و حال مرا روبراه کن ارباب به دست خالی من هم نگاه کن ارباب شکسته بال تر از من در این حوالی نیست نگاهِ ویژه بر این روسیاه کن ارباب گناه دارم و آواره ام! بیا فکری به حالِ نوکرِ بی سرپناه کن ارباب بگیر دست مرا و همیشه هیئت را برای خستگی ام تکیه گاه کن ارباب مرا به ماه محرم دوباره راه بده تمام ماه مرا غرقِ آه کن ارباب بیا و تا که پُر از اشک روضه ات بشود دو چشمهای مرا بی گناه کن ارباب به جز برای تو مردن برای من ننویس مرا شهید کن و دلبخواه کن ارباب قبول کن که بمیرم برای حنجر تو مرا فدای غم ِ قتلگاه کن ارباب!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چه شب ها من و آسمان تا دم صبح سرودیم نم نم : تو را دوست دارم...
﷽ ━━━━💠🌸💠━━━━ گاه می‌پرسند از من، عاشقش هستی هنوز؟ بی‌تفاوت بودنم را گریه می‌ریزد به هم! ━━━━💠🌸💠━━━━
﷽ ━━━━💠🌸💠━━━━ حسن ترا به نقش و نگار احتیاج نیست روی شکفته را به بهار احتیاج نیست ━━━━💠🌸💠━━━━
دلم را عاشقت کردی وسرگردان رها کردی!
به رسوا کردنِ ایوب مشغولم، صبورم من